سایر منابع:
سایر خبرها
آغوش گرم شهادت را دوست دارم
سپاه می خواهم هر کدام که می توانند و می خواهند یک روز روزه و نماز قضا برای این حقیر به جا آورند. اما چند کلامی با پدر و مادرم و همسر و برادرانم دارم ای پدر و مادر که رنج های بسیار برای من کشیدید، مادری که شب ها در کنار بسترم بودی و شب ها تا صبح بیدار بودی پدر و مادرم خیلی شما را دوست داشتم ولی چه کنم که اسلام از همه شماها عزیزتر است و این را تشخیص دادم که اسلام امروز در خطر است این بود که ...
چند شعر از رهی معیری
می دانی؟ رهی به محفل عشرت به نغمه لب مگشای تو دل شکسته نوای طرب چه می دانی؟ ∼∼♥∼∼ بی روی تو راحت ز دل زار گریزد چون خواب که از دیده بیمار گریزد در دام تو یک شب دلم از ناله نیاسود آسودگی از مرغ گرفتار گریزد از دشمن و از دوست گریزیم و عجب نیست سرگشته نسیم از گل و از خار گریزد شب تا سحر از ناله دل خواب ندارم ...
بانوی کارآفرینی که چرخ زندگی را با خیاطی می چرخاند
کار افرین عنبرآبادی اظهار کرد: از زمانی که رهبر عزیزمان فرمودند؛ هر کس در بحث فرزند آوری چه خودش فرزند بیاورد و یا تبلیغ بکند شامل دعای نیمه شب من می شود بنده هم از همان زمان در این بحث به اندازه توان خودم تلاش دارم به همه بانوان پیشنهاد می کنم، اگر فرزند بیاورند یک دست لباس رایگان دریافت کنند. وی در پایان افزود: خدا را شاکرم تابحال در زندگی، تربیت فرزند وکارم موفق بوده ام و از این بابت ممنون الطاف خداوند هستم. انتهای خبر/ بهادری ...
بیوگرافی الهام حمیدی و شوهر دومش علیرضا صادقی ! / از عکس کودکی تا ازدواج پنهانی اولش !
...> آراستگی و مراقبت از خود را جزء باید های زندگی ام می دانم ، برایم مهم نیست لباسم حتی گرانقیمت نباشد اما مهم است که لباس خاص و مناسبی بپوشم. چهره سرمایه یک بازیگر است و مرد و زن هم ندارد و برای حفظ این سرمایه باید تلاش کرد مخالف عمل زیبایی ام من مخالف عمل های زیبایی هستم چون چهره طبیعی را دوست دارم اما کارهای مراقبتی را انجام می دهم و از کرم ها و لوسیون ها برای حفظ ...
کاش می توانستم به دوران نوجوانی برگردم
زمان چطور برای من گذشت و این دو دوره به سرعت برای من طی شد. اتفاقا باید بگویم این دو دوره از زندگی برای من خیلی خوب و خوش گذشت، اما تمام دوران نوجوانی من به این شکل بود که درس هایم را بخوانم تا نمره تک و بد نگیرم. برای مثال در آن زمان اگر مادرم می خواست به مهمانی برود، به او می گفتم به دلیل درس هایم نمی توانم به آنجا بیایم و او هم تایید می کرد. مادرم قبل از این که به مهمانی برود، برای من همه چیز ...
مادر شهیدی که زینب گونه بصیرت افزایی می کند| سفارش شهید مشتاقی به رعایت حجاب
گفت نازنین زهرا باید باحجاب باشد و لحظه ای چادر از وی جدا نشود. مادر شهید مشتاقی در مورد اعزام پسرش به سوریه گفت: حسین آقا روزی به من گفت که مادر شاید به سوزیه بروم، برای ما بچه هایمان نفس مان بودند اما دلم نیامد به حسین بگویم نرو چون می دانستم که رفتن از این دنیا برای همه است و اگر این رفتن برای خدا و رضای خدا و شور و شعور و شوق باشد، زیباست و برای رفتنش به سوریه ممانعت نکردم و رفت. ...
فال حافظ امروز پنج شنبه 7 دی 1402/ برو ای طایر میمون همایون آثار
دهد که ظاهرتان خلاف آن چیزی است که درونتان می باشد. خوبی ها و هنرهایتان را پنهان کرده اید. همه فکر می کنند انسان متکبر و مغروری هستید اما بر عکس به عهدهایی که بسته اید عمل می کنید. یاران و همنشینان خود را دوست دارید. به زودی از بند اسارت رها می شوید و به عافیت کامل می رسید در این زمان است که کینه و کدورت ها را دور می ریزید و دلتان را پاک می کنید. فال حافظ متولدین تیر ...
دروغ نمی گویم؛دوست دارم به پرسپولیس برگردم
مقطع با ژیل ویسنته قرارداد دارم. *شرایط تیم ملی؟ بعد از تغییر کادرفنی، مربیان ایرانی و با دانش خودمان به تیم ملی اضافه شده اند. همه چیز روی روال و تا حد امکان خوب پیش می رود. تدارک خوبی برای این تیم انجام شده و تا امروز نتایج خوبی به دست آمده است. من هم اگرچه در این ماه ها غایب بودم اما مصمم تر از قبل تمام تلاشم را می کنم تا دوباره این افتخار نصیبم شود که بتوانم پرقدرت برای تیم ملی دوباره ...
غربت هر سحری را که بدون تو گذشت! آن که بیدار نشسته همه شب می فهمد(چشم به راه سپیده)
همانی که... تو همانی که آیه های خدا به تو و عصر تو قسم بخورد سرنوشت تمام اهل زمین زیر دست شما رقم بخورد سالیانی گذشت از غیبت اضطرارت گرفت عالم را چقدر سینه صبور تو از این همه انتظار غم بخورد کوری عده ای که می گویند: فرج صاحب الزمان دور است برس امشب که یک به یک همه ...
حاج قاسم گفته بود حاجی در یمن شهید می شود/ مخالف سرسخت بند پ
! دلشوره داشتم؛ گفتم تو را به خدا نرو! الان توان ندارم چند ماه از تو دور باشم؛ بچه ها سر خانه و زندگی شان هستند. تنها هستم... نرو! رفتن حاج حسن جور نمی شد؛ همه راه های ممکن بسته بود؛ شب ها وقت نماز شب گریه می کرد، دعا می کرد تا رفتنش جور شود: بعد از چند ماه پرسیدم حاجی کارتان چه شد؟ گفت تا تو راضی نباشی کار من جور نمی شود؛ تو باید راضی باشی. پرسیدم خیلی دوست داری بروی؟ گفت خیلی دوست دارم بروم ...
حسن به مدرسه نمی رود
عباس قدیر محسنی در ضمیمه آفتاب مهتاب امروز روزنامه اطلاعات نوشت: یکی بود، یکی نبود. در روزگاران قدیم نه! در همین روزگار جدید یک حسن بود که برعکس بقیه حسن ها هم مدرسه را دوست داشت و هم عاشق مدرسه رفتن بود. حسن این داستان درسش هم خوب بود وشاگرد اول مدرسه بود. ننه حسن آن [...]
فال قانون جذب امروز | خواسته هاتو جذب کن! | وقتشه به آرزوهات برسی! +تفسیر دقیق
همین حالا تغییر باورهایم را شروع می کنم و به مسائلی متفاوت معتقد می شوم : "در کائنات وفور نعمت بیش از حد است، من جوانتر می شوم، من توان مالی داشتن خانه ای بزرگ را دارم." پس من می توانم باورهایم را هرطوری که دلم بخواهد از طریق قانون جذب خلق کنم . متن فال: یکی دیگر از راه های استفاده از قانون جذب به نفع خود این است: هر شب، قبل از این که به خواب بروید، لحظات خوب روز را در ذهن ...
از ام البنین ها بپرسید چرا هنوز شهید می آورند...
خبری از پسرش، از رادیو جدا نمی شد/ عکس، تزیینی است شاید فکر کنی خسته و کوفته که به خانه برمی گشتم، این ماجرا تمام می شد. اما شب تا صبحِ من هم با یاد علی می گذشت چون می نشستم پای رادیو عراق. گوشم را می چسباندم به رادیو با این امید که وقتی اسرای ایرانی خودشان را معرفی می کنند و خبر سلامتی شان را می دهند، یک اسم آشنا بشنوم اما... عکس، تزیینی است این ها که خوب است، شب ها ...
دو هنرمند، بدون کلام همدیگر را درک می کنند/ گفت وگوی سینماسینما با آنائیس تلن، فیلمساز جوان فرانسوی
. بله ، زیاد به سینما می روم. بهترین معلم من، مادرم بود. او زیاد مرا به سینما می برد. شب ها باید زود شام می خوردیم زیرا مادرم عاشق سینما بود. هر شب فیلم می دیدیم. او در خانه هم با دستگاه فیلم های ویدئویی می دید. روزهای شنبه و یکشنبه به سینماهای هنر و تجربه می رفتیم. می توان گفت او معلم سینمایی من بود. فیلم های کلاسیک قدیمی هم می دیدیم و درباره اش صحبت می کردیم. فیلم های قبل از موج نو و ...
هدیه یلدایی مامور پلیس به زن سالخورده | گفت و گو با افسر کلانتری افسریه که شب یلدا شیرین ترین ماموریتش ...
همشهری آنلاین ، الهه فراهانی : عجیب ترین ماموریت ستوان سوم مجتبی واموسی، افسر کلانتری 156 افسریه تهران در شب یلدای امسال رقم خورد. زمانی که به دنبال تماس پیرزنی با پلیس 110 راهی خانه او در حوالی افسریه شده و با وضعیت دردناک وی مواجه شد. پیرزن 80 ساله داروی انسولین خود را تمام کرده و بی حال در حیاط افتاده بود. ستوان سوم واموسی تصمیم گرفت داروی این پیرزن را تهیه کند و به دستش برساند و به این ترتیب ...
پیامک تبریک برای روز مادر و زن
را برای شما عزیزان تهیه کرده ایم، که در ادامه به اشتراک می گذاریم: متن زیبا برای روز مادر مادرم، ای تنها دلیل بودنم تو تنها ستاره ای هستی که در روز و شب می درخشی ای ستاره ی زندگیم، تو را با تمام وجود دوست دارم... *************** مادرم! خواستم برایت شعری زیبا بنویسم دیدم هیچ شعر و ترانه ای نمی تواند در ستایش دنیای پرمهرت بازگو کننده عشق من به ...
خاطرات مادران ادیان مختلف از شهدای شان
.... شب 22 بهمن 1357 به خانه آمد و به من گفت: مقابل اداره رادیو تلویزیون درگیری شده است و من هم می خواهم بروم. هرچه اصرار کردم که نرود، فایده ای نداشت. با ماشین مینی ماینری که تازه خریده بود، به آن جا رفت. فردای همان شب هم خبر شهادتش را به من دادند. تنها چیزی که از او به یادگار مانده یک قرآن است که همیشه همراهش بود. گاهی اوقات به من هم می گفت: وضو بگیر و به این قرآن نگاه کن. من می گفتم ...
روایت ماندگار منادیان صبر و استقامت جاودانه
مهربان بود، واقعا رعایت حال دیگران را در همه شرایط داشت و همین مردمداری اش باعث شده بود که همه او را دوست داشتند. آخرین باری که به مرخصی آمد به یکی از اقوام گفته بود دیگر بر نمی گردد وی افزود: آخرین باری که آمده بود 4 روز مرخصی داشت و به یکی از اقوام گفته بود این آخرین سفر من است دیگر این بار بروم بر نمی گردم. معامله با خدا سختی ندارد همسر شهید عابدینی نیا ...
سردار بلندپایه سپاه در لیست ترور موساد /یادداشتی که سردار رضی موسوی شب قبل از شهادت سردار سلیمانی روی ...
جفا در حقش بود. سیدرضی نبوی چاشمی پسرخاله شهید سردار سیدرضی موسوی به بیان برخی خاطرات مشترک با آن شهید سرافراز پرداخته است که در ادامه می خوانید. همراهی با شهید احمد متوسلیان تا خدمت در سوریه وی بیان کرد: وقتی به وطن بازگشتم، شهید سردار سیدرضی موسوی چاشمی به آیین استقبالم آمد و اصرار داشت که مدتی به خانه اش در زنجان بروم، چرا که در اسارت بسیار ضعیف و نحیف شده بودم ...
نماهنگ | حرف دل حاج قاسم سلیمانی با دخترش؛ سی سال است نخوابیده ام
ثروت و قدرتشان مانع مرض های صعب العلاجشان شود و از در بستر افتادگی جلوگیری نماید. من خدا را انتخاب کرده ام و راه او را. اولین بار است که به این جمله اعتراف می کنم؛ هرگز نمی خواستم نظامی شوم، هرگز از مدرج شدن خوشم نمی آمد. من کلمه زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمی خاست بر [هر] منصبی ترجیح می دهم. دوست داشتم و دارم قاسم بدون پسوند یا پیشوند باشم. لذا وصیت کردم روی قبرم ...
حاشیه نگاری فوق العاده حامد عسکری از دیدار با رهبر انقلاب/ مردی در خیابان کشوردوست
اسکی سفیدم را می آورد می گوید اینو بپوش با پلیور سرمه ای ات؛ شلوار هم فقط سرمه ای کتان . بعد از کشویم شیشه عطری بر می دارد و می گوید فقط این! بعد ماچم می کند و می دود که به سرویسش برسد. از خانه زده ام بیرون، خنک خنکم می شود. کلید ندارم بروم لباس بیشتر بپوشم. هواشناسی را توی گوشی چک می کنم، قرار نیست از این سرد تر بشود. دور میدان فردوسی، عمو جعفر را می بینم و سلام می کنم. می گوید نیمروهامون ...
چند شعر از فریدون مشیری
بری خانه دشمن که فشانی بر دوست راز خوشبختی هرکس به پراکندن اوست در دل مردم عالم به خدا نور خواهد پاشید روح خواهد بخشید تو هم ای خوب من! این نکته به تکرار بگو این دلاویزترین شعر جهان را همه وقت نه به یکبار و به ده بار، که صد بار بگو دوستم داری را از من بسیار بپرس دوستت دارم را با من بسیار بگو ☆☆☆ ...
گفتگو با قاتلی که عاشق مارها است و با سم مار آدم کشت / 2 هزار دلار برای قتل گرفتم + جزییات
. یعنی برای مادرت کاری نکردی؟ برای اولین بار بود که همچین پولی به دستم رسیده بود برای همین تا توانستم برای خودم خرج کردم. چطور به فکر قتل با زهرمار افتادی؟ من از بچگی عاشق مارها بودم چرا؟ چون همه از مارها می ترسند اما من دوستشان دارم تو از مار نمی ترسی؟ نه اصلا برای من مار به عنوان یک حیوان خانگی است برای همین گرفتن زهرش هم راحت بود. با عموی ...
ساکنان غریب یک شهرک
لیوان آب نمک همه لذت زندگی در شهرک را می شوید و می برد. تا ساعت های زیادی طعم تلخش توی دهانمان است و دل و روده مان را به هم می ریزد و مدام عق می زنیم. شما را به خدا برای ما گریه نکنید. ما جایمان خوب است، این اشک های شما را لیوان لیوان جمع می کنند و برایمان می فرستند و مجبوریم اطاعت کنیم. شما را به خدا برای ما گریه نکنید. اگر یادمان می افتید به حسین و بچه هایش، به کاروان اسرای مظلومش، به ...
گزینه استقلال و پرسپولیس : پایان همین فصل بازیکن آزاد می شوم
، تیم شهرم است و امسال هم خوب ظاهر شده اند و من هم سعی کردم به لحاظ روانی کنار بچه ها باشم. هفته ای که من رسیدم، یک بازی با شمس آذر داشتند که باختند و بعد از آن باخت کنی به لحاظ روحی روانی به هم ریخته بودند. خدا را شکر با هماهنگی هایی که با آقای تارتار داشتیم، یک هفته کنارشان تمرین کردم و به نظرم امسال تیم خوب و منسجمی دارند و امیدوارم بتوانند به است روندشان ادامه بدهند. من بچه آنجا هستم و دوست ...
مدافع حرمی که ماه محرم شهید شد
بی ریا کار می کرد و پای بند ولایت بود. عاشق ائمه و حضرت زینب(س) و حضرت زهرا(س) بود. رضایت خدا برایش در اولویت کارهایش بود و برخورد خوبی با اطرافیان داشت؛ او مقید به انجام واجبات بود و تمام تلاشش این بود که همه از او راضی باشند. شهید ساده زیست بود و به زرق و برق این دنیا اهمیت نمی داد. او اهل نماز اول وقت و جماعت و دعا بودند، تفریح شهید علیدوست رفتن به جمکران، حرم امام رضا(ع) و حرم حضرت ...
زلاتان و ماجرای انصراف از حضور در ناپولی به خاطر اخراج آنچلوتی/ برگرفته از کتاب آدرنالین
سی و هشت سالگی می توانم خودم را در تمرینات ُبکشم و درحالی که درد می کشم به کارم ادامه دهم، اما صبح روز بعد وقتی از رختخواب بلند می شوم، به یک پاسخ خوب برای این سؤال نیاز دارم: چرا این کار را می کنی زلاتان؟ و پاسخ آن همیشه یک چیز است: چون تمام این رنج ها به شکل آدرنالین به من برمی گردد و حالم را خوب می کند. چند شب بعد در خانه هستم و مستند HBO درباره دیگو آرماندو مارادونا را تماشا می کنم . در جایی ...
شهیدنامه ایرنا استان سمنان؛ جاویدنام غلامحسین بسطامی
...> سفر زیارت خانه خدا با دست مجروح پس از پایان عملیات و آزادسازی اطراف سوسنگرد مانند هویزه، این شهر از زیر آتش دشمن خارج و زمینه ورود مردم به آن فراهم شد. در این زمان شهید بسطامی معتقد بود که سپاه سوسنگرد احتیاج به فرماندهی دارد که به طور ثابت در شهر بماند و با درک مشکلات در رفع آن ها بکوشد. علاوه بر آن، او مایل بود که به طور مستقیم در عملیات شرکت کند، به همین دلیل در خرداد سال 1361 از سمت ...
بازگشت پیکر احمد تنها آرزویم است
احمدرضا جانانه می جنگید تا اینکه مهمات ما تمام شد و به من گفت که به عقب بروم و مهمات بیاورم و همین که از احمدرضا دور شدم یک لحظه دیدم که احمدرضا تیر خورد و آمدم به سمت احمدرضا برگردم که خودم هم مجروح شدم و چشمانم را در بیمارستان شیراز باز کردم. کرمانی می گوید بعد از اینکه اوضاع جسمانیم بهتر شد باز هم به همان منطقه بازگشتم و سراغ احمدرضا را از خیلی ها گرفتم و به دنبال او گشتم؛ اما پیدایش ...
سرنوشت تلخ مستند سازی که قاتل 2 نفر شد
انسان تأثیردارد. شب نشینی با دوستان ناباب و خلافکار در سفره خانه ها مرا از هدف های بزرگم دور کرد. به تدریج تبدیل شدم به یک فرد دعوایی و خلافکار. کسی که احساس قدرت می کرد و دوست داشت جوری زندگی کند که همه از او حساب ببرند. راستش را بخواهید یکی از آرزوهایم این است که آخرین مستندم را بسازم. کاش از زندگی خودم فیلم بسازم؛ یک مستند. اگر اولیای دم رضایت بدهند و مرا ببخشند قطعا این فیلم را می سازم تا درس ...