سایر منابع:
سایر خبرها
سوار تاکسی شدم شیرخشک بگیرم راننده پسرم را دزدید و فرار کرد
با توجه به حساسیت ماجرا، اکیپی از مأموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران تحقیقات خود را در این پرونده آغاز کردند. آنها در ابتدا راهی محل ربوده شدن آراد شدند و به تحقیقات میدانی پرداختند ...
جست وجو برای شیرخشک به نوزاد ربایی ختم شد
خانواده اش بازگشت. مأموران در تلاشند متهم را دستگیر کنند. آغوش مادر چند ساعتی از پیدا شدن آراد کوچولو نگذشته بود که پدر و مادر او به پلیس آگاهی مراجعه کردند، اما خبر نداشتند طفل شان پیدا شده است. در حیاط پلیس آگاهی باز می شود و خودرویی که آراد داخل آن است، وارد می شود. ثانیه هایی بعد کودک در آغوش مأمور پلیس دیده می شود. سکوت همه جا را فرا گرفته بود، نفس ها یک لحظه در سینه حبس می شود ...
آیسان اسلامی کیست و چرا معروف شد؟
سال پیش از یکدیگر جدا شده اند و او از پنج سالگی مادرش را ندید. مرگ مادر آیسان اسلامی چندی پیش بود که آیسان اسلامی در یک استوری اینستاگرام اعلام کرد که مادرش بر اثر سکته مغزی درگذشته و همین امر باعث شد تا وی چندی از فعالیت در شبکه های اجتماعی دور باشد و البته لازم به ذکر است که او مادرش را از زمانی که پنج ساله بوده ندیده بود و رابطه چندان صمیمی با مادرش نداشت. زمان مرگ مادر ...
پایان شیرین یک کودک ربایی در پایتخت | فیلم غافلگیری مادر و پدر آراد کوچولو در حیاط پلیس آگاهی
، وای بچه ام خیلی به من وابسته است و بدون من خوابش نمی برد... در همین لحظه در حیاط پلیس آگاهی تهران باز می شود، خودرویی که داخل آن پسر بچه ربوده شده قرار دارد، وارد حیاط میشود. یکی از ماموران در حالی که آراد کوچولو را در آغوش دارد از ماشین پیاده می شود و پدر و مادر آراد آنچه را می بینند باورشان نمی شود. تا چند ثانیهکسی حرفی نمی زند، ناگهان مادر جیغ می کشد و به سمت آراد می دود. به دنبال او پدر و ...
روایت شبی پُرخاطره با سردار دل ها
، کاش این شب، تکرار داشت. *دیداری پرخاطره در بابل؛ هفتم اسفند ماه سال 97 منظورمان هفتم اسفند ماه سال 97 است، همان دیدار سردار دل ها با خانواده شهدای مدافع حرم، شبی به یاد ماندنی با پدری که در دل ها نفوذ کرد. روایت را از زبان سیدمحمد حسین نژاد می خوانیم، فردی که آن روز شاهد تمام ملاقات های سردار با همه افراد بوده و هربار این خاطرات را در ذهنش مرور می کند تا نکند غبار ...
برای ظهور امام زمان (عج) آماده باشید
...> خدایا هر چه دادی و ندادی از تو تشکر می کنم که دادنت شیرینی بر زندگی ام داد و اگر ندادی که از روی حکمت بود و شاید می دادی زندگی ام را تلخ می کرد که ندادی. پس باز هم شکر می کنم. دلم گاهی به حال دلم می گیرد بیچاره دلم... گاهی به گذشته فکر می کنم این همه عمر که سپری کردم اگر به بطالت و بیکاری نمی گذشت چه می شد. پدر و مادر مهربانم، از اینکه شما را در این سن ناراحت کردم ...
روایت آغوش های مادرانه برای نوزادان بی مادر!
اثر گذاشته بود که تا مدت ها هر کسی را که می دیدند با شور و شوق خاصی این موضوع را تعریف می کردند که فلانی می دانید من شب را بغل مامان خوابیدم! این موضع آنقدر روی خود من اثر گذاشته بود، قربان دل شان بشوم، مادر می خواهند که صبح تا شب پیش شان باشد دیگر . نفس عمیقی کشیدم و پرسیدم، خُب تلخ ترین خاطره تان چیست؟ خانم جواهری دوباره مکثی کرد: همین جدایی شان! ما با اینها زندگی می کنیم، ما با تک ...
این مادر، دعاهایش را کف دست امام رضا(ع) می نویسد!
پدر و مادرم با زبان اشاره صحبت کنم، نگاه های سنگین آدم های اطراف اذیتم می کرد. آن روزها، کانون ناشنوایان هم در مشهد چندان فعال نبود و ما هم ارتباطی با آن نداشتیم. همه اینها باعث شده بود احساس کنم فقط پدر و مادر من چنین شرایطی دارند. از طرف دیگر، هنوز به زبان اشاره مسلط نبودم. همین راحت و مسلط نبودن در صحبت کردن به زبان اشاره، یک جاهایی باعث می شد ناخواسته مسائل را اشتباه به پدر و مادرم منتقل کنم ...
قتل ناموسی وحشتناک مادر به دست پسر
رفت و گفت: وقتی ناراحتی دوستم را دیدم، قبول کردم او را همراهی کنم. بعد از شاهرخ، رضا به جایگاه رفت و گفت: اگر این اتفاق برای هر کدام از ما سه نفر رخ می داد، باز هم همین کار را می کردیم. ابتدا قصد داشتیم مادر سیامک را برگردانیم، حتی وقتی وارد خانه شدیم سرنوشت مریم را به پسرش واگذار کردیم تا خودش تصمیم بگیرد. با پایان جلسه دادگاه و با توجه به گذشت مادر مریم و درخواست قصاص مادر ...
حکایت مادری که فرزند بهشتی دارد
نمی شود. فقط من می دانم چه می گوید. مثل کودکی که تازه شروع به سخن گفتن می کند و به جز مادرش کسی متوجه نمی شود. زهرا هنوز هم برایم همان کودکی است که چشم باز کرد و برای شیر خوردن گریه می کرد. از او می پرسیم که زهرا در طول روز چه کار می کند که برایمان شرح می دهد: زهرا یا در گوشه ای از خانه می نشیند و یا در اتاقش دراز می کشد. نمی تواند ببیند اما تلویزیون را باز می کند و به صداهایش گوش می ...
یک سنگ قبر و یک قاب، سنگ صبور مادران شهدا
خستگی هایش بود! مزار شهید همت عاقبت بخیری حاج همت در کربلا امضا می شود وقتی سودای زیارت ارباب به سرش افتاد، دل به دریا زد و عزم سفری را کرد که در آن نگاه ویژه ای به ابراهیم هنوز متولد نشده، شد! این طور بگوییم؛ اصلا محمد ابراهیم هرچه دارد از این سفر کربلا دارد. سفری که بیشتر به کام او تمام شد؛ و مطمئنا مادر عاقبت بخیری خود و فرزندش را همان موقع گرفت. مادر ...
زیباترین اشعار تبریک روز مادر و روز زن، بهترین و عاشقانه ترین پیام های تبریک
است روز مادر، چشم او، آمد به من خندید و رفت مادر عزیزم! روزت در آسمان ها مبارک یوسف محقق *** سرما چرا از خانه ما رفتنی نیست؟ با رفتن مادر، زمستان سردتر شد... لیلا مهذب *** دل سپردن های ما از روی بکیاری نبود عشق ما از عشق های کوچه بازاری نبود سال ها بود از خدا عشق تو را می خواستم دیدنت جز التفات حضرت باری نبود روزت مبارک ...
فرشتگان آسمانی خدا روی زمین
به گزارش شهربانو ، پلان اول – درد زیاد و غیرقابل وصفی را تحمل می کند. صدای ناله ها یا شاید فریاد های بلندش تمام سالن را پُر می کند. وجودش که به دو نیم تقسیم می شود، درد هم پایان می یابد و به خواب فرو می رود. شاید این آخرین خواب راحتی باشد که به چشمش می آید چرا که بعد از آن باید بی خوابی های زیادی را تحمل کند. نه تنها از سختی ها و پستی بلندی های پیش رویش هراسان نیست که همه آن ها را از صمیم قلب ...
یک مادر باید قوی باشد
اما حال وجود من ، پسر بچه ای شش ساله است که ، از جان و دل و با بالاترین رضایت قلبی و عشق وجودم ، به تعلیم و تربیت آن می پردازم . فقط می توانم بگویم خدا را برای تجربه این حس ناب و قشنگ شاکرم. زهرا توکلی درباره وظیفه مادرانه اش افزود: وظیفه یک زن، به خصوص اینکه مادر هم باشد همیشه خیلی خیلی پر مسئولیت تر از وظیفه یک پدر است. محور اصلی دایره زندگی، مادر است. وظیفه اول یک مادر این است که ...
خداوند حورالعین را از لیست نعمات بهشتی در سوره دهر حذف کرده / معرفت زهرا، معرفت عالَم است!
مدینه نازل شده است. کل جریان به این برمیگشت که پسری حرمت پدرش را نگه داشت و معامله اش را به هم زد و به طرف معامله گفت که من حاضر نیستم که پدرم را از خواب بیدار کنم و کالای تو را تحویل بدهم! شما یک ساعت دیگر بیایید تا پدرم از خواب بیدار شود! امام هشتم فرمود که این پدر برای این پسر دعا کرد که خدایا تو جبران کن! امام رضا میفرماید که در قضایای بنی اسرائیل و بهانه هایی که آوردند، ماجرا طوری پیش رفت که ...
4 فیلم سینمایی به مناسبت روز مادر
...> در این فیلم خواهیم دید: پدر مهران در جبهه پزشک است و مهران که سه سال پیش مادرش را از دست داده با پدر بزرگش زندگی می کند. پدر خانواده ای از کردهای شهر مهران را که هم بر اثر جنگ آواره شده اند و هم پدر خانواده نیاز به جراحی دارد به منزل پدرش می فرستد تا آنجا مستقر شوند و پدر بزرگ به آنها کمک کند تا بیماری پدر خانواده برطرف شود. حضور این خانواده کمی جای خالی پدر و مادر را برای مهران پر می کند اما ...
تذکره خانه خدا آخرین هدیه روز مادر شد
خاطرات زیادی با فرزندش دارد از او خواستیم تا درباره آخرین هدیه روز مادر که از قاسم گرفته برایمان بگوید؛ با همان لهجه شیرینش توضیح داد که تذکره خانه خدا آخرین هدیه روز مادر و آن هم دیدار آخرمان بود. مادر راوی همان خاطراتی می شود که قاسم شهیدش با از خودگذشتگی سفر خانه خدا را به او هدیه داد، با اینکه هنوز رفتن به این سفر قسمت خودش نشده بود اما با دل بزرگی که داشت به راحتی تذکره این زیارت ...
توسل مهدی سلحشور به یک شهید با نا مبارک حضرت زهرا (س)
اینکه آرام بشوم، شب بعد به قم، حرم حضرت معصومه (س) رفتم. بعدازاینکه زیارت خانم کمی آرامم کرد، برگشتم تهران. آخر شب به خانه رسیدم، خواهرم در را باز کرد. خسته بودم و بی حوصله. گفت: داداش، پدر جعفر آقا اومده بود در خونه می خواست شما رو ببینه. خشکم زد. پدر جعفر؟ اینجا؟ ادامه داد: یه عکس هم از جعفر برات آورد. عکس را گرفتم و به رختخواب رفتم. پتو را روی سر کشیدم و عکس را به سینه ...
حال و هوای خانواده حاج قاسم در آخرین روز های با هم بودن/ رازی که فقط سردار سلیمانی از آن خبر داشت
خانه شنیدن خبر های گوناگون از منطقه و. برایشان شبیه کابوس بود. با هر زنگ تلفن نگرانی همه وجودشان را می گرفت. با هر بار صدای در خانه تشویش و اضطراب به سراغشان می آمد. خیلی وقت بود که تعداد روز های نبودن حاجی از تعداد روز های بودنش پیشی گرفته بود سفر رفتن برنامه همیشگی حاج قاسم بود؛ اما بازهم خبر مأموریت رفتنش همه را پریشان می کرد. حالا هم که باز نیامده باید می رفت. حسین وقتی دور او را خلوت دید رفت ...
چشم هایی که در تابوت باز شد!
...: نگام کن مامان جان، تو عادت نداشتی وقتی صدام رو بشنوی چشماتو ببندی! همه بالای تابوت ایستادند. شانه های مادر را بوسیدند تا بلندش کنند. ولی مگر این مادر چه می خواست؟ نباید آخرین نگاه را از او دریغ می کرد. مادر داشت با عباس حرف می زد و زن ها می خواستند بلندش کنند که یخ های روی مژه های عباس از گرمای اشک های مادر آب شد و چشم های عباس نیمه باز شد. او داشت به مادر نگاه می کرد! همه هاج و واج بودند اما مادر خندید و پیشانی بلند عباسش را بوسید: دیدید گفتم؟ نه! عباسم شهید نمیشه! و عباس، انگار، برای ابد زنده بود! پایان پیام/ ...
جدیدترین پیام های تبریک روز مادر 1402
تبریک روز مادر برای مادر بودن باید مادرانه عشق ورزید... حرفه ای خستگی ناپذیر مثل مادرم روز مادر مبارک... *** سلامتی مادری که: هم مادر بود، هم پدر هم مریض بود، هم سالم هم گرسنه بود، هم سیر هم خسته بود، هم سرحال هم پیر بود، هم جوان هم دل شکسته بود، هم دل زنده قسمت اول هر ...
پیام شهدا| نماز شب را فراموش نکنید
نیاکی نژاد تعریف می کرد در هفت تپه که بودیم هنگام شب آقا مصطفی یک لیوان پر آب بر می داشت و می رفت به او می گفتیم آب را می خواهی چکار می گفت نصف شب اگر تشنه ام شد بخورم بعد ها متوجه شدیم ایشان نماز شب می خواند و آب را هم برای ساختن وضو می خواست. مادر شهید: چند سالی که پسرم مفقود بود من یک شب خواب دیدم تعدادی شهید را به بنیاد شهید آوردند رفتم ببینم پسرم آن جاست دیدم نیست. پسرم در خوابم آمد ...
دوست دارم همچو مولایم حسین(ع) بی سر بمیرم + عکس
هفت ساله را به نزد پیکر حسینی اش باز می گردانند.این عجایب باعث شد که پای صحبت پدر شهید، شیخ محمدحسین آل مبارک، شیخ احمد و شیخ محمد آل مبارک برادران این شهید بزرگوار بنشینیم. به رسم ادب ابتدا پای صحبت پدر خانواده نشستیم. نکته جالب پایانی مقدمه ما این است که مادر شهید بنا به وصیت پسرش که تنها او را مورد خطاب قرار داده است، اجازه مصاحبه ندارد. بخوانید آنچه محمدرضا آل مبارک را در صف بندی گزینشی ...
هدیه تولد گران قیمت رونالدو به مادرش: اشک و خنده!
به گزارش اینتیتر به نقل از ورزش سه، رابطه صمیمانه رونالدو با مادرش در تمام طول دوران فوتبالش به شکل خاصی مورد توجه بسیاری از فوتبال دوستان، طرفداران او و رسانه ها قرار داشته است. این بازیکن در شب سال نوی میلادی به پرتغال برگشت تا این مراسم و همچنین تولد مادرش را جشن بگیرد و تصاویر منتشر شده از هدیه ای که او به ماریا دولورس آویرو داد باعث شد که بار دیگر این مادر و پسر به سوژه شبکه های ...
خواب آذر از احساسات مادرانه و بی قراری های مادر شهید می گوید
ناهید منصوری- خبرنگار، خواب آذر از جمله کتاب هایی است که انتشارات سوره مهر منتشر کرده تا به شکل مکتوب به احساسات و بی قراری های مادران شهید بپردازد. این کتاب ماجرای زندگی بانویی ایرانی است که به گفته نویسنده خواب آذر ، شوکت باشکوه ایران است؛ او از دل اتفاقات ریز و درشت از مادرانه هایی گفته که رنگ مقاومت به خود گرفته است. در آستانه میلاد حضرت زهرا (س) و به بهانه روز مادران شهید گفت وگویی با طیبه ...
مادر شهید مسیحی: رهبر انقلاب به خانه مان آمدند، محبت مان به دل همه افتاد
...> دیدار عیدانه ما و خانواده شهدای مسلمان محله مخصوص منطقه11 پایتخت با خانواده شهید آشوری روبرت لازار ، همین طور بی مقدمه با جمله شیرین مادر، گره خورد به دیدار خاطره انگیز اهالی این خانه با شخص اول مملکت. آلفرد، پسر بزرگ خانواده لازار انگار هنوز هم آن اتفاق شیرین را باور نکرده باشد، گفت: مادرم به همه گفته بود: دلم می خواهد رهبر را از نزدیک ببینم. رهبر که فقط مال مسلمان ها نیست؟ مال همه است. مادر همیشه ...
رسومات عجیب روز مادر در سراسر جهان / در این کشور مادر شوهرها مهم ترند
به گزارش سلام نو به نقل ازتجارت آنلاین،وز مادر روزی عزیز برای همه مردم دنیا و بهانه ای برای قدردانی از عشق مادرانه است. این روز از جمله روزهای مناسبتی است که تقریبا در تمامی دنیا و در روزهای متفاوتی با سایر مردم جهان بسته به ریشه و تاریخ آن ملت جشن گرفته می شود. بسیاری از این جشن ها نمادین و به شکل زیبا و گاه بامزه ای برگزار می شود. در این مطلب ما گزیده ای از این رسومات را برای شما ...
روایت ماجرای اتوبوس 24 عِین 239
خمیازه می شکستند. چشم هایشان آب افتاده و هیچ کس هیچ چیزی نیاورده بود جز لباس های روی تنش! همه مثل خودم گرخیده بودند و دستپاچه، زار و زندگی را گذاشته بودند زمین و نمی دانستند راستی راستی چه خبر است. یکی که فقط با یک فلاکس چای آمده بود و جیب هایش پر از لیوان های یک بار مصرف بود. یخ صحبت مان هم این طور باز شد: زمستونه، هوا سرده، لباس می خوایم چیکار؟ فردا اونجاییم! اما هنوز باورشان نشده بود که فردا خانه ...
فشاری بدتر از فشار زندگی +فیلم
. چند شب قبل که به بهانه یلدا دور هم جمع شده بودند، فشار سنج دیجیتالی مادر را آوردند تا برای شوخی و خنده فشارشان را چک کنند، از 10 روی 7 داشتند تا 15 روی 9 و این آخری مربوط به جوانترین عضو خانواده بود، پسر جوان 24 ساله که خودش هم باور نداشت فشارش اینقدر بالا باشد. حال مادرم حالا خوب است و خانواده ام اما نگران خودشان هستند که شاید به خاطر سبک اشتباه زندگی و عدم تحرک و استرس زیاد ...
سال ها شهید مفقودالاثر عملیات کربلای4 بود
مجروحیت همسرش هم اشاره کرده و گفته است تعدادی شهید آوردند. بچه را پیش مادر شوهرم گذاشتم و رفتم تشییع جنازه. موقعی که برمی گشتم، خانمی از من سؤال کرد: شوهرت هم جبهه رفته؟ گفتم آره! باز پرسید: چند تا بچه داری؟ پیش خودم گفتم حتماً این زن، شوهرم را می شناسد و در مورد او چیزی می داند که ما نمی دانیم. وقتی به خانه رسیدم، مثل این که در و دیوار خانه می خواستند خبری را به من بدهند. به مادر ...