زن بیوه قربانی پیشنهاد شوم دوست شوهر
سایر منابع:
سایر خبرها
اعترافات هولناک زن ورزشکار بعد از قتل همسر معتاد
. ولی شهناز، عروسم اسم بیمارستان را نمی گوید، ما هم به سراغ چند بیمارستان اطراف خانه مان رفتیم، اما اسم پسرم در لیست بیمار ها نبود. احتمال می دهم که برای پسرم اتفاقی رخ داده باشد. آزمایش DNA با شروع تحقیقات، آزمایشات DNA از خانواده کاظم گرفته شد و با DNA جسد مرد ناشناس تطبیق داده شد. آزمایشات نشان می داد که جسد متعلق به کاظم است و او طبق اعلام پدرش در یک مغازه کفش فروشی اجاره ...
مقتول زندگی مرا به شوهر سابقم گزارش می داد
فروردین ماه سال گذشته رهگذران پیکر نیمه جان مردی را در حوالی پارچین مشاهده و موضوع را به اورژانس و پلیس پاکدشت اعلام کردند. پس از آن مأموران به محل اعزام شدند و با بررسی های اولیه مشخص شد وی در تصادف با یک خودرو مجروح و راننده نیز متواری شده است. با انتقال وی به بیمارستان، چند روز بعد به خاطر شدت جراحات وارده فوت کرد. با مرگ مرد جوان، مأموران با بررسی دوربین های مداربسته اطراف محل ...
راوی انقلاب در بولوار فرودگاه| خاطرات حاج علی بخشنده، روایت بیش از نیم قرن تاریخ مشهد است
(میدان ده دی)، اما اصلش، بچه دروازه قوچانم. حاج آقا پدرم، کارمند شهرداری بود. مادرم در سه سالگی من درگذشته بود و پدرم تجدیدفراش کرده بود. ما با پدر و نامادری زندگی می کردیم. خانه مان هم حوالی چهارراه میدان بار بود. یعنی اصالتا مشهدی هستید؟ نه؛ مادرم ترک تبریز بود، پدرم ترک قفقاز. او از مهاجران قفقاز بود که آمده بودند به مشهد و در جنگ جهانی دوم، سرباز بود. مدتی اسیر انگلیسی ها ...
آتش اعتیاد شوهر، زندگی زن 40 ساله را سوزاند
پدرم رفتم. چند ساعت بعد زمانی که به خانه بازگشتم درکمال تعجب دیدم چرخ خیاطی ام نیست! غم سنگینی قلبم را فشرد و اشک هایم سرازیر شد؛ چراکه می دانستم کسی جز همسرم وارد خانه نشده است، این بود که به کلانتری آمدم تا تنها روزنه امیدم را با شما در میان بگذارم... طولی نکشید که با شکایت این زن 40 ساله ،پرونده ای در مرکز انتظامی تشکیل شد و گروهی از افسران زبده دایره تجسس با دستورات ویژه سرگرد ...
قتل پسردایی به خاطر یک میلیون تومان
دوست بودیم و هر جا می رفتیم با هم بودیم، حتی چند سال قبل هم دو نفری با هم برای کار به ترکیه رفتیم. چند ماه قبل من مجبور شدم به ایران برگردم و او هم دو ماه قبل که تنها شد به ایران برگشت. البته یک اختلاف مالی کوچک هم داشتیم که فکر نمی کردم به خاطر آن دستم به خون پسردایی ام آلوده شود. چقدر بود؟ زمانی که با هم در ترکیه بودیم، من وضع مالی خوبی داشتم و مقصود مبلغ یک میلیون و 500 هزار ...
ایستادن بر پلۀ نخست در مسیر عاشقانه های معلمی
. پدرم معمولاً در روستا و مدارس چندپایه تدریس می کرد و همیشه از شیرینی کار و لذت بردنش از باسواد شدن بچه ها می گفت. از این که بچه ها را به گردش علمی می برد، برایشان قصه می گوید و چیزهایی ازاین دست. چند بار همراه پدرم به مدرسه رفته بودم و همین باعث شد علاقۀ من به این کار بیشتر شود. فرهنگی بودن همسرم نیز زندگی مرا بیشتر با این کار عجین کرده است. در دبیرستان رشتۀ علوم انسانی را انتخاب کردم و از همان اول ...
راز های یک طلاق سالم!
. نیروی راهنمای ما ساده بود: کسب اطمینان همیشگی از رفاه مالی و عاطفی مان. "نمی خواستم از زنی که زمانی دوست اش داشتم متنفر باشم"؛ استفن کوک، 72 ساله از بوردو در فرانسه من و همسرم 27 سال پیش از یکدیگر جدا شدیم. همواره قرار بود این اتفاق رخ دهد و ما صرفا چند سالی بود که به خاطر فرزندان و ثبات مالی به زندگی مان ادامه می دادیم پس از طلاق فهمیدم که برای سلامتی دو فرزندمان اهمیت دارد که ...
پشت پرده عجیب کسب و کار صیغه یابی در ایران
ساخته است از من کلاهبرداری کرده است. امیر 50ساله هم قربانی دیگراین مجرمان است. اودرشکایت خودبه ماموران گفته: بعد ازفوت همسرم بایک کانال همسریابی آشنا شدم. برای این که بتوانم وارد شوم باید 20هزار تومان پرداخت می کردم. واردسایت شدم ومشخصات حسابم را زدم، اما به دلیل اختلال نتوانستم وارد شوم. ناگهان پیامک برداشت ازحسابم آمد و تازه فهمیدم دردام کلاهبرداران گرفتار شدم. ازدواج موقت با ...
داش مشدی های همدان نگذاشتند قبر عارف قزوینی را از بین ببرند/ عارف می گفت پدرم می خواست مرا روضه خوان کند ...
معرفی کرده، آمدن من به آن جا نه برای شما صلاح است نه برای خودمان... من بی نهایت متاثر شدم که یک مرد پاک ِ میهن پرستِ بی غل وغش را بی خود و بی جهت متهم کنند طوری که از سایه اش هم برمد. روزگار گذشت، عارف را به همدان فرستادند و مرا هم به اجبار برای تاسیس هنرستان روانه ی تبریز کردند. در تبریز شنیدم که وضعیت عارف در همدان خوب نیست و من از آن جایی که عارف را سخت دوست داشتم مبلغی از ...
هری پاتر در تهران به جرم سرقت دستگیر شد
. سن کمی داری. چرا تصمیم گرفتی دزدی کنی؟ دلم ماشین خوب و لباس های گران قیمت می خواست؛ اما پدرم کارگر ساده است و توانایی مالی ندارد. من دلم می خواست ثروتمند شوم. قرار بود وقتی پولدار شدم دور سرقت را خط بکشم. من خیلی باهوشم. می خواستم درس را ادامه بدهم و دانشمند شوم. پس چرا ادامه تحصیل ندادی؟ دیپلم ام را گرفتم و می خواستم بعد از چند سرقت، به دانشگاه بروم ...
وقتی هری پاتر سارق می شود | متهم: دوست داشتم دانشمند شوم اما سارق شدم
تبدیل به سارق شده ای؟ چون حسرت خیلی چیزها در دلم بود. از داشتن ماشین خوب گرفته تا لباس های گرانقیمت. پدرم یک کارگر است و خودم خیلی زیاده خواه هستم. می خواستم پولدار شوم و بعد دور سرقت را خط بکشم. راستش می خواستم درس را ادامه بدهم و دانشمند شوم چون خیلی باهوشم! چقدر درس خواندی؟ دیپلمم را گرفتم و می خواستم بعد از چند مورد سرقت، درسم را ادامه بدهم. چون مثلا دوست ندارم با ...
بالا رفتن سن ازدواج، ناباروری را افزایش می دهد
باروری است. گاهی زن و شوهر دوست دارند که فورا بعد از ازدواج بچه دار شوند. اما به دلیل بالا بودن سنشان ممکن است باروی سالمی نداشته باشند یا فرزندشان درگیر مبتلا به بیماری های ژنتیکی مانند مونگولیسم شوند. بعضی از این کودکان کند ذهن می شوند و گاهی بیش فعال. البته این مشکلات ممکن است در تمام زوجین با هر شرایط سنی رخ دهد اما درصد آن در این زوجین بیشتر است. بین 15 تا 20 درصد زوج های ایرانی ...
همه چیز درباره مرگ آوا قهرمانی زیر شکنجه نامادری
ادامه داشت. تمامی بار سنگین زندگی برعهده من بود به جز خرجی خانه که کار پدر آوا بود و او کاری به روح و روان ما و نیازهای دیگرمان نداشت؛ تا اینکه مجدد باردار شدم و این بار بچه ام دختر بود و این درحالی بود که او دوباره پسر می خواست. اخلاقش خوب نبود و چون بعد از فوت پدرم می دید کسی پشت من نیست، بعد از تولد آوا اخلاقش بدتر و غیر قابل تحمل تر شد؛ تا اینکه گفت فامیل های من در تبریز ...
نقشه رمزآلود!
هم همسرم فرصت زیادی برای درآمدزایی داشته باشد. خلاصه با به دنیا آمدن 2 فرزندم زندگی ما نیز آرام آرام بهتر شد تا جایی که بالاخره همسرم مغازه ای برای خودش خرید و سپس یک آپارتمان خریداری کرد. وقتی متوجه شدم که قصد دارد سند منزل را به نام مادرش ثبت کند به او اعتراض کردم اما همسرم مرا قانع کرد که اگر سند منزل به نام خودش باشد چون سرپرست خانواده است یارانه دولتی را قطع می کنند. این ...
شوهرم باز هم می خواهد ازدواج کند، طلاق می خواهم
دیگر بگیرد. دیگر نتوانستم تحمل کنم. دراین سن و سال بازهم باید زندگی ام را با زن دیگری سهیم شوم. برای همین تصمیم خودم را گرفتم. می خواهم جدا شوم تا او هم بتواند آزاد شود و زندگی دلخواهش را داشته باشد. دیگر نمی خواهم زن دوم باشم. در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من در گذشته اشتباه بزرگی مرتکب شدم ولی همسرم نتوانست مرا ببخشد. او دراین سال ها نسبت به من بی تفاوت بود. ما ازهم ...
مهمانی کثیف شوهرم برای پسرم ! / درخواست خجالت آور زن جوان از پسر 18 ساله
مهمانی کثیف هزینه کرده بود اما من که به خاطر وضعیت اقتصادی نامناسب صورتم را با سیلی سرخ نگه داشته ام با این شرایط کنار نمی آیم و از سوی دیگر هم هیچ گاه راضی نمی شوم تا پسر و دخترم بعد از22 سال زندگی مشترک در مرز هرزگی و رفتارهای غیراخلاقی قرار گیرند اما ای کاش... با توجه به حساسیت این ماجرای تاسف بار و پیشگیری از متلاشی شدن یک خانواده،بررسی های روان شناختی و قانونی با صدور دستورات ویژه ای از سوی سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفای مشهد)دردایره مددکاری اجتماعی آغاز شد. ...
مهمانی کثیف شوهرم برای پسرم ! / درخواست خجالت آور زن جوان از پسر 18 ساله
دوست و رفیق هم نیستم به همین دلیل روزگارم به سختی می گذشت تا این که شوهرم ورشکست شد و مدتی به زندان افتاد. با وجود این بازهم سکوت کردم و دم نزدم اما چند روز قبل اتفاقی رخ داد که دیگر نتوانستم این ماجرای تکان دهنده را تحمل کنم. آن شب پسر18 ساله ام به خانه آمد و رازی را برایم فاش کرد. او گفت:یک شب به همراه پدرش به باغ ویلای اجاره ای در بولوار شاهنامه رفته بود که چند زن و مرد دیگر ...
ناگفته های قتل آوا قهرمانی به دست نامادری سنگدل / دلیل طلاق پدر و مادر آوا
این باره طفره رفت و گفت که وی در موقع وقوع اتفاق در مسافرت بوده است. بعد از کلی جست و جو، شماره پدر آوا را برای گرفتن اطلاعات بیشتر از زندگی این کودک چهارساله و برادر حدود 9 ساله اش پیدا کرده و با او در مورد آوا و پسرش آراز به گفت و گو نشستم. پدر آوا: مادر به دنبال فالوور است پدر آوا با اشاره به اینکه برای پرونده آوا و آراز وکیل گرفته ام، گفت: جای آراز در کنار نا ...
ناگفته های دختری که منافقین پدرش را به علت نصب تصویر امام در مغازه ترور کردند
شهادت رسیده است، گفت: پدرم شغلش آزاد بود و مغازه آجیل فروشی داشتند و فقط به دلیل نصب عکس های امام خمینی(ره) و چند تن از سربازان نظام بود که پدرم را به قتل تهدید می کردند. وی افزود: بعد از پدرم سال ها ما را به قتل تهدید می کردند، واقعا کسی نمی تواند ترس ما را درک کند. نیمه شب درب منزل ما به صدا در می آمد و نامه ای پر از تهدید را داخل خانه می انداختند. دختر ...
ازدواج ساعتی با 400 هزارتومان!
.... او در شکایت خود به ماموران گفته: بعد ازفوت همسرم بایک کانال همسریابی آشنا شدم. برای این که بتوانم وارد شوم باید 20هزار تومان پرداخت می کردم. واردسایت شدم و مشخصات حسابم را زدم، اما به دلیل اختلال نتوانستم وارد شوم. ناگهان پیامک برداشت از حسابم آمد و تازه فهمیدم در دام کلاهبرداران گرفتار شدم. در این میان، اما ده ها گروه و کانال در تلگرام و اینستاگرام وجود دارد که افراد با دریافت ...
کارآفرینی بانوی اراکی با دار قالی/ تار و پودی که ارزان گره می خورد
برای زندگی خود کند. با سرکار خانم کارچانی یکی از زنان کارآفرین اراکی که چند سالی می شود وارد این عرصه شده و برای خود و چنی تن از زنان اراکی فرصت اشتغال ایجاد کرده است به گفت وگو نشستیم و او درباره شروع کار و علاقه ها و رؤیاهایش چنین می گوید: متولد 58 هستم، پدرم چله کش قالی بود و از همان دوران کودکی نقش و رنگ قالی مرا مجذوب خود کرد، بعد از اینکه ازدواج کردم و همسرم هم کسب و کار پدرم را ...
با مردم خوش اخلاق باشید
کسی می سپارم که شما را از نیستی به هستی آورد. شهید جعفری خطاب به همسرش نیز آورده است: همسرم هرگز نماز و عبادت را فراموش نکن و بگو مرا دربهشت زهرای بندرعباس دفن کنند تا تو به قبرم درسترسی داشته باشی و عزیزانم، کوچولوهایم نکند بعد از چند سال که گذشت مرا فراموش کنید. وی اضافه کرده است: با مردم آن قدر خوش اخلاق باش که بدانند تو همسر یک شهیدی و بدانند که مادر بچه های یک شهیدی پس به تو سفارش می کنم که هرکاری خواستی انجام بدهی با مادرت و پسرخاله علی کرمشاهی همیشه مشورت کن و هر گرفتاری داشتی با آن ها در میان بگذار. ...
حاج حسین ؛ سردار شهیدی که رشادتش بدون مرز بود
...> به گفته پدرش؛ مراسم عقد و ازدواج آنها بسیار ساده برگزار شد و خیلی از مراسم های مرسوم آن موقع را انجام ندادند، احترام همسرش را داشت و همسرش نیز احترام او را نگه می داشت و هر کاری داشت خودش انجام می داد و به همسرش دستور نمی داد. حاج علی حسین می گوید: زمانی که حسین مجروح و در بیمارستان تهران بستری بود، به عیادتش رفتم و گفتم: ما خوشحالیم که تو زنده هستی، هر چند که عباس شهید شده، او گفت ...
اثر انگشت دختر راز سرقت خانه پدر را برملا کرد
اما پدرم اجازه نمی داد، چند وقت پیش مادرم نقشه ای کشید و گفت اگر به حرفش گوش کنم می تواند مرا پیش خودش ببرد. مادرم گفت باید کاری کنیم که ثروت پدرم فقط به ما برسد و همسر دوم پدرم نتواند پول های پدرم را تصاحب کند، به همین خاطر از من خواست که داخل شربت 10 قرص حل کنم و به پدرم بدهم. من هم قبول کردم و شربت مسموم را به پدرم دادم. بعد از اینکه پدرم بی هوش شد، به مادرم زنگ زدم و او به همراه ...
قرائتی: همسرم می گوید شوهر خوبی نیستی!
...> بخش های خواندنی این گفت وگو را در ادامه می خوانید: من اوایل چندان موافق رفتن به حوزه علمیه نبودم. پدرم به علما و روحانیون علاقه داشت و هر وقت طلبه ها از شهرهای دیگر به کاشان می آمدند و منبر می رفتند، آنها را به خانه ما دعوت و از آنها پذیرایی می کرد. به دلیل علاقه ای که به طلبه ها و روحانیون داشت، به من هم اصرار می کرد طلبه شوم. من در آن زمان 14 سال داشتم و چندان موافق ادامه تحصیل در ...
عارف قزوینی می گفت: دوستانم مرا عرق خور و تریاکی کردند
ارژنگی و بعد رفتم به شیراز و پاسارگاد به قصد این که اطلاعاتی پیدا کنم و فتح بابل را بسازم. اما آن اطلاعاتی که لازم بود به دست نیاوردم. راه ها هم بسیار ناامن بود، وسیله هم نبود و من به زحمت به تهران مراجعت کردم. در تهران مشغول کار مقدماتی روی پرده ی نادر شدم و با خودم گفتم حالا که نتوانستم آن یکی را بسازم از نادر شروع می کنم. در آن وقت بیش از چهل نفر شاگرد در نگارستان من تعلیم می دیدند ...
روایتی از کارتن خوابی و اعتیاد زنان؛ یک گروه تن فروش اند، گروهی رحم اجاره می دهند
فروختند و... این پروسه مدام تکرار می شد. چرا به خانه برنگشتی؟ مادرم که فوت کرد، دیگر نتوانستم به خانه بروم. همسر پدرم من را قبول نکرد. فریبا با پای برهنه روی کف سرامیکی راه می رود. تازه از کار برگشته و پاره شدن دمپایی را بهانه می کند. مچ همسرش را موقع مصرف گرفته و بعد خودش هم گرفتار شده. او یک روز توهم زد و خانه را به آتش کشید. همه چیز سوخت و آن ها بی خانه شدند. بعدش ...
می گفتند ایران سرزمین کفر است!
...> مدینه: نه به جان بچه هام. چند روز بعد از اینکه ساکن شدیم، نارضایتی من شروع شد. شما نمی تونید تصور کنید زندگی با قوانینی که داعش وضع کرده بود چقدر سخت بود. در سرزمین خلافت، برخلاف اسلام، با زن مثل کنیز و برده رفتار می کنند. زن، ارزشی ندارد. در ایران، من با شوهرم مشکل داشتم، ولی آزاد بودم. بازجو: اگر از شما می خواستند تو ایران کسی رو بکشی، این کار می کردی؟ مدینه: آره. خب شیعه رو دشمن می ...
نوشتن برای بچه ها و بازخوردهایشان بزرگ ترین جایزه من است
.... نویسنده کتاب خانه مرموز مادربزرگ درباره احساسش نسبت به انتخاب اثرش گفت: نوشتن برای بچه ها و دریافت بازخوردهای آنان بزرگ ترین جایزه ای است که می گیرم. می نویسم و دوست دارم داستان هایم خوانده شود. وقتی می بینم توسط عده ای خوانده و بعد پسندیده شده خوشحال می شوم. حس دیده شدن تلاش ها همیشه خوشایند است. فعله گری درباره خصوصیات کتابش که باعث برگزیده شدن آن شده، بیان کرد: این ...
حق ندارید مرگ مرا زیرنویس کنید
عوامل سینما من پرستویی همیشه نگاهم به فیش حقوقی ام است. من الان بازنشسته وزارت ارشاد هستم و 10 سال دادگستری را به وزارت ارشاد انتقال دادم و با درجه یک هنری بازنشسته شدم و یک فیش حقوقی دارم. این را یاد گرفته ام که با این فیش زندگی کنم و با آن تنظیم هستم، نه پول سینما؛ بنابراین راحت می توانم با همان حقوق زندگی کنم. خیلی ها می گویند فلانی سه سال است کار نمی کند، حتما مغازه دارد یا بساز و بفروشی ...