سایر منابع:
سایر خبرها
روایت یک معلم مبارز از دوران قبل از انقلاب؛ از تشویق فرزند افسران ارتش به حجاب تا تعجب ساواکی ها از ...
درسه را در خانه هایشان دستگیر کرد و من نیز توسط ساواک دستگیر و به مدت یک سال زندانی شدم، 40 روز در کمیته شهربانی که در حال حاضر موزه عبرت است بودم و پس از آنجا به زندان قصر رفتم. وی با بیان اینکه اغلب ساواکی ها گمان می کردند مخالفان رژیم بی سواد هستند و با دیدن مدرک لیسانس من تعجب کرده بودند، افزود: از آنجایی که می دانستم ممکن است روسریم از بگیرند با وجود اینکه مرداد ماه بود چند روسری به گر ...
کارکرد غلط ذهن در مقایسه
بودن محل کارش به مدرسه، قبول زحمت می کرد و مرا با ماشین شخصی اش به مدرسه می برد. پدرم در آن زمان یک پیکان مدل پایین داشت و من به دلیل آن که مدام در حال قضاوت ظاهر زندگی مردم با زندگی شخصی خودم بودم، به نزدیکی های مدرسه که می رسیدیم، سطح اضطرابم از مواجهه دوستانم با ماشین مدل پایین پدرم بالا می رفت، به طوری که خیلی از روزها به بهانه ای جلوتر از مدرسه پیاده می شدم؛ در حالی که هیچ وقت نمی ...
خوابی که رهبر انقلاب درباره امام خمینی دید /پسرم مصطفی مرا نشناخت
خاطرات فردوست جایگاه عَلَم در ایران بیان شده است. من در بیرجند دوستانی داشتم که طیّ دو سفر قبلی با آن ها آشنایی یافته بودم. روز سوّم محرّم به بیرجند رسیدم. روز هفتم محرّم فرا رسید؛ و این همان روز موعودی بود که امام خمینی (ره) توصیه کرده بود سخنران ها افشاگری علیه رژیم شاه را آغاز کنند. روز هفتم مصادف با جمعه بود. در این اجتماع انبوه همه چیز را گفتم. تا روز تاسوعا که دستگیر شدم این ...
ابراهیم یزدی و بازرگان سعی می کردند جلوی خلخالی را در اعدام ها بگیرند اما فایده ای نداشت | به جای 4-5 ...
شورای انقلاب نیست و زورش هم به تو نمی رسد؛ اگر آمد آنجا یقه او را بگیر! سپس امام یقه مرا گرفت و گفت: این جوری و از پله ها به پایین پرت کن تا بیاید پیش من و من جواب او را می دهم. پس از بیانات امام من با قدرت تمام به مدرسه رفاه برگشتم و زمام امور را به دست گرفتم و دیگر مجال ندادم که ابراهیم یزدی در کار ها دخالت کند. فردای آن شب که نصیری و ناجی و رحیمی و خسروداد اعدام شدند مهندس بازرگان ...
عطر حضور فرزند شهیدم را در خانه استشمام می کنیم
: مادر! دوازده آجر کم دارم. فهمیدیم که روزه هایم برایش صحیح بوده است و این دوازده روز باقی مانده همان روز هایی است که برای او نذر روزه کرده بودم، اما هنوز به جا نیاورده بودم. این طور شد که برای بار دوم عبدالرضا خیال من را راحت کرد. بیشتر بخوانید: عبدالرضا برکت خانه پدر است عطر حضور پدر شهید خاطرنشان کرد: حدوداً سال های 56 و 57 که امام در پاریس بودند من در تهران سرایدار مدرسه بودم. هر روز همراه ...
ماجرای حضور آیت الله مدنی در فرودگاه برای استقبال از امام(ره)
محمد افتخاری، پیشکسوت انقلابی و همرزم شهید مدنی، در حاشیه جشن انقلابی دانشگاهیان با محوریت شهید مدنی مجاهد حق در گفت وگو با ایکنا از همدان، اظهار کرد: آیت الله مدنی بعد از گذراندن تحصیلات در قم به نجف رفت به دلیل گرما و مشکلات ریه پزشکان به او گفتند باید به محل سردسیر برود و شهر همدان را برای سکونت به او پیشنهاد دادند. وی افزود: او در محله دره مرادبیگ همدان ساکن شد، در همدان کسی را نداشت، 40 یا 50 روز مهمان فردی به نام حاج سیفی می شود، آق ...
به خاطر خواندن بینوایان ، در زمان طاغوت تحقیر شدم
احمدآقا شنیدم که امام خمینی(ره) رمان بینوایان را خوانده و آن را پسندیده و دوست داشته اند، خوشحال شدم و حس خوشایندی در وجودم ایجاد شد. به نظر شما با توجه به تجربیات تان در همه این سال ها و اینکه چندین بار هم جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را از آن خود کرده اید، ادبیات و طلبگی تنافری با هم دارند؟ همیشه فکر می کردم که اسلام واقعی نباید آزادی انسان ها را محدود کند و چنین باشد که در دوران ...
احمد صادقی اردستانی: موتور محرّک وجود امام راحل، اخلاص بوده است
. صادقی اردستانی تأکید کرد: ما در مدرسه حقانی طلبه هایی داشتیم که با هفت ریال زندگی می کردند. لذا طلاب و اطرافیان امام به مسائل مادی توجه نمی کردند. آیه ان تقوموا لله در رهبر انقلاب تجلی عملی یافت و تأثیر آن نَفَس و رفتار این الگوی بزرگ، برای یاران باوفا درس شد. وی یادآور شد: در سال 56 ازهاری متحیر می شود و می گوید که چگونه است که حرف های خمینی به همه شهرها می رسد؟! ما رادیو و ...
در هر کاری هدف داشته باشید
ملت عزیز و غیور و با شهامت دست و پایم خونی شده اما قطراتش زمین را سیراب کرده ملت عزیز بدانید که من قلبی دیگر را دارم که دارد می طپد آن امام است رهبر ماست آن قلب من است آن توفنده شرق و غرب را می گوید غلط می کنید اما چه راست می گوید آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند من در جبهه دیدم من در جبهه شنیدم من در جبهه شهید شدم و می دانم که امام چه خوب گفت که برای ملت شما شهادت سعادت است . خدایا ین جان بی ارزشم ...
دانشگاهیان و صدایی که از انقلاب 57 به گوش می رسد
انقلاب ها و حضورهای مردمی در تاریخ ثبت شده است، سالگردهایی داشتند و دارند. اینی که این سالگردها به وسیله همان عامل و عنصری تجلیل بشود و به یاد مانده بشود که اصل آن حادثه را به وجود آورد، این در تاریخ نظیر ندارد. دهه فجر انقلاب اسلامی، گرامیداشت روز های سرنوشت ساز ایران، از تاریخ 12 تا 22 بهمن سال 1357 است. این ایام یادآور وقایعی مانند بازگشت امام خمینی (ره) به ایران اسلامی پس از 15 سال ...
گفت وگو با نخستین زنان بنزین فروش در ایران/ مشتری اول گفت مثل این که مردهای تهرون مرده اند کد خبر: ...
روز بنزین فروشی چطور گذشت؟ آن روز وقتی به خانه بازگشتم دستم خیلی درد می کرد و پایم از فرط ایستادن خشک شده بود، ولی احساسم نسبت به بچه ام خیلی زیادتر شده بود. پیش خودم راضی بودم. حالا می توانستم برای او مامان خوبی باشم. پسرم تا مرا دید پرید توی بغلم و بعد خودش را پایین کشید و گفت: مامان بوی بنزین می دهی وقتی برایش تعریف کردم که من بنزین فروش شدم گفت: مامان بعد از این تو را پری بنزینی ...
مداحان بر اساس آیات و روایات عمل کنند
ولادت روضه خوانی شود. خاطرم هست سال 85 در سالروز ولادت حضرت زهرا به دیدار رهبرانقلاب رفتیم جلسات قبل از برگزاری این دیدار گفته شد اکثر مداحانی که در این روز به دیدار مقام معظم رهبری مشرف شدند به روضه خوانی پرداختند آیا شما می تواند با مداحی خود فرحی در رخسار رهبر معظم انقلاب ایجاد کنید؛ خاطرم هست همان روز همه مداحان حاضر در این مهم ناموفق بودند غیر از بنده که یک قصیده در دستگاه ماهور خواندم و ...
خودم از خودم شکایت کردم و دستور حبس گرفتم!!!
منتظر دیدن یک فرد اخمو که سرش روی پرونده باشد و با سوالهای کوتاه بودم بر خلافش دیدم که رئیس مهربانانه نگاهم کرد و گفت روی صندلی بنشینم. شرمم آمد با لباسهای کثیف روی صندلی بنشینم و او مجددا خواست بنشینم. پرسید، چرا می خواستم او را ببینم و گفتم: حالم را ببین احوالم را نپرس که داغونم فکر خودکشی دارم هر کار کردم پاک شوم باز هم موفق نشدم . الان از خانه اخراج شدم. خواستم مرا به کمپ ...
موهایم را تراشیدند و فلکم کردند/ شکنجه مبارزان برای لو دادن انقلابیون +عکس
، اما وقتی فهمیدیم وضعیت عادی است به خانه بازگشتم. بنابر گزارش ایرنا، وی اظهار داشت: سال 1351 از یک کوچه پر پیچ و خم در محله امین حضور در تهران در حال رفتن سر قرار بودم. وقتی متوجه شدم یک نفر مرا تعقیب می کند، فرار کردم، اما فردای آن روز ماموران ساواک در خیابان بر سر من ریختند و مرا به جرم مبارزه علیه طاغوت دستگیر کردند. حق گو توضیح داد: روش ساواک به این شکل بود که بعد از ...
بانویی که امام خمینی آرزو داشت فرمانده باشد
...> زندان کمیته مشترک ساواک؛ موزه عبرت فعلی ازسال57 تاکنون بیمار است اما با همین بدن جانباز در راه آرمان های انقلاب از پا ننشسته است. در دیداری که با امام خمینی(ره) داشت، امام به او گفتند: غصه من این است که تو یک زن جوان فرمانبر هستی؛ ای کاش فرمان بده بودی. سوزن ته گرد را زیر ناخن رد می کردند،دو تا سه تا زیر هر ناخن! وقتی برف را می بینم سال 53 در ذهنم تداعی می شود. حمیده ...
پرویز ثابتی شخصا دستور شکنجه می داد
شنیدند و بذر انقلاب را میان افکار عمومی کاشتند. البته در این سو نیز بیم و هراس شاه و ایادی آن افزایش یافت و دست به کشتار مردم زدند و امام خمینی (ره) را تبعید کردند، اما این پایان کار نبود و محمدرضا پهلوی پس از ترور حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت با پایان ماموریت سرلشکر حسن پاکروان از ریاست ساواک، تغییراتی را در این سازمان انجام داد و به این ترتیب سرکوب و خشونت توسط اعضای سازمان اطلاعات و امنیت کشور افزایش ...
من شاه بدی بودم؟
مصلی می رفت که مسجدی هم آنجا بود. من هم در دوره های قرآن شرکت می کردم و حتی قرآن می خواندم. خدابیامرز پدربزرگ مادری ام، هر وقت می دید بچه ای خجالت می کشد قرآن بخواند، مرا صدا می زد و می گفت: احمدرضا، شما بخون و من می خواندم تا او خجالتش کم و تشویق شود بخواند. اگرچه پدرم مقلد آیت الله خوئی بود ولی در خانه مان حتی قبل از انقلاب رساله حضرت امام خمینی(ره) و عکسی از ایشان وجود ...
مثل کوه، صبور
آشنایی شما با امام صحبت کنیم . ما در اواخر سال 1355 یا اوایل 1356 وقتی من هنوز در دوره متوسطه مشغول به تحصیل بودم، نام امام را شنیدیم. ما در مدرسه یک کتابخانه داشتیم و زنگ تفریح معمولاً برای ما روزنامه و این جور چیزها می آوردند. من معمولاً به کتابخانه می رفتم و مطالعه می کردم. آنجا یک مدرسه شبانه روزی بود و اجازه نداشتیم به بیرون برویم. مدرسه ما مختلط بود. پسرها برای نماز جمعه اجازه داشتند ...
زنانی که ساواک هم نتوانست بی حجابشان کند
خود تلاش کردند تا وجه و تصویر زن مؤمن و مسلمان ایرانی را حفظ کنند تا جایی که امام خمینی (ره) در بیانات خود می فرمایند: ما مرهون زحمات شما خانم ها هستیم. همچنین رهبر معظم انقلاب اسلامی معتقدند در حوزه زنان باید الگوهای بزرگ و برجسته کشور را معرفی کنیم که غرب نتواند زن ایرانی را تضعیف کند و اسلامیت و ایرانیت او را مانع رشدش بداند. ...
دانش آموزان چابهاری در اردوی فرهنگ کار شرکت کردند
کارآفرینی ستاد دهه فجر چابهار، اردوی فرهنگ کار با حضور دانش آموزان مدرسه امام خمینی (ره) شهرستان برگزار شد. رئیس اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی چابهار گفت: طی این اردو، دانش آموزان از "شرکت کیمیا تیس" تولید کننده مواد شوینده و ضدعفونی کننده بازدید و با فرایند تولید محصول آشنا شدند. زهروزهی اظهار کرد: ترویج فرهنگ کار و اهمیت کار در استان بیش از هر زمانی ضروری است و نیاز به احساس ...
روایت حاج شیخ از تلخی ها و شیرینی های دوران تبعید پیرجماران / آیت الله کاشانی فرمود "اگر امیدی باشد به ...
الله است" . آن زمان چند سال داشتید؟ 15 یا 16 سال بیشتر نداشتم چه کسانی زمینه آشنایی شما با امام (ره) را فراهم کردند؟ منزل دو شاگرد امام خمینی(ره) حاج آقا مجتبی و حاج آقا مرتضی تهرانی فرزندان مرحوم حاج میرزا عبدالعلی تهرانی در همان کوچه محل سکونت آیت الله کاشانی و مدرسه مرحوم مجتهدی قرار داشت، بنده از قبل با مرحوم حاج میرزا علی آشنا بودم و به منزل ایشان رفت ...
نماینده رهبر انقلاب در بنیاد شهید و امور ایثارگران: امام خمینی (ره) در بالاترین درجه توکل به خداوند قرار ...
شرعی ایشان بود در سخنانی خاطرنشان کرد: در زمان حضور امام خمینی (ره) در نجف اشرف، مدت طولانی همراه ایشان بودم تا اینکه اینجا در عراق از طرف حزب بعث دستگیر شدم همانطور که در ایران نیز به دست ساواک بازداشت شدم و من تا زمان رحلت ایشان توفیق داشتم که همراه ایشان باشم. وی افزود: امام (رضوان الله علیه) در بالاترین درجه توکل به خداوند قرار داشتند و از مرگ هیچ هراسی نداشتند حتی زمانی که به اطمینان ...
حضرت آیت الله خامنه ای: بازجوی ساواک دوست دوران کودکی ام بود
بود و در جلد دوّم خاطرات فردوست جایگاه عَلَم در ایران بیان شده است. من در بیرجند دوستانی داشتم که طیّ دو سفر قبلی با آن ها آشنایی یافته بودم. روز سوّم محرّم به بیرجند رسیدم. روز هفتم محرّم فرا رسید؛ و این همان روز موعودی بود که امام خمینی (ره) توصیه کرده بود سخنران ها افشاگری علیه رژیم شاه را آغاز کنند. روز هفتم مصادف با جمعه بود. در این اجتماع انبوه همه چیز را گفتم. تا روز ...
روایت آیت الله خامنه ای از بازجویی که دوست دوران کودکی بود
یزد با هواپیما به تهران و از آن جا به مشهد رفتم. در مشهد ماندم و مشغول فعالیت های انقلابی بودم تا اینکه به فرمان امام راحل برای حضور در شورای انقلاب به تهران فراخوانده شدم. روز 22 بهمن 1357 انقلاب به پیروزی رسید. در اواسط سال 1360 به ریاست جمهوری انتخاب شدم. فاصله میان آزادی من از تبعید تا عضویت در شورای انقلاب حدود چهار ماه بود. همچنان که بین آزادی و انتخاب به ریاست جمهوری، سه سال فاصله شد. ...
بازجوی ساواک دوست بچگی من و از فرزندان علما بود!
حضرت آیت الله خامنه ای که از ابتدای شروع نهضت انقلاب اسلامی ایران در دوران طاغوت، در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی حضوری پررنگ داشته اند، انبوهی از خاطرات مستقیم از رویداد های این دوره ی تاریخی را ثبت کرده اند و در بازه های زمانی مختلف و فرصت های مقتضی بازگو کرده اند. بخش درس و عبرت رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن ایام [... ...
از جاسازی مقاله ضد حکومتی در فلاسک چای تا روشنگری در مرز افغانستان
جلسات درس شان را به من دادند، پرسیدم: حاج آقا اگر به اشکالی برخورد کردم، چه کنم؟ ایشان مقرر کردند هر روز یک ساعت مانده به غروب به منزلشان بروم و به صورت خصوصی به رفع اشکال بپردازم. اینطور بود که هر روز در آن ساعت به تنهایی خدمتشان مشرف می شدم و سؤالاتم را مطرح می کردم. دست نوشته های قدیمی آیت الله ارومیان از سال 1343 تا اوایل 1352 در محضر امام بودم و جلسات درس شان را می نوشتم ...
می خواستند آیت الله هاشمی را شهروندی بی شناسنامه کنند/ چرا احمدی نژاد به ناطق نوری حمله کرد؟
خبر آنلاین به نقل از روزنامه هم میهن سخنرانی مرحوم مسلمان با جوانان انتشار داد. بخشی از گفته های حبیب اله عسگراولادی درباره پس از وقایع سال 88 را بخوانید : عسگراولادی پس از وقایع سال 88 درمورد مرحوم هاشمی گفته بود: آقای هاشمی رفسنجانی یک مجتهد سیاسی است و در طول زندگی خود در زمان امام و در حال حاضر همواره تابع ولی فقیه بوده است. برخی سختگیری هایی که در مورد آیت الله هاشمی رفسنجانی انجام می دهند، می خواهند ایشان را شهروندی بی شناسنامه کنند که نباید اینطور باشد. آقای احمدی نژاد در یک سمت ...
رزمنده 14 ساله ای که به بهانه آب دادن به رزمندگان به جبهه رفت
تو همان مدرسه ای که هستی برو و ترک نکن همان قلمی که تو با آن می نویسی، اسلحه تو است؛ من را که می بینی مدرسه را رها کردم، مجبور بودم برای اینکه من بزرگ تر از تو بودم و علاقه من بیشتر از تو بود که بیایم به جبهه. من سالم هستم غمگین نباشید و ان شاءالله بعد از حمله که امیدوارم که من هم در آن حرکتی داشته باشم به امید پیروزی و سلامتی برمی گردم. ...
ذوق بچه های روستا با دیدن کتابخانه سیار
...> مریم داودیان با اشاره به خاطرات حضور در بین اعضای کتابخانه گفت: صبح اولین روز کارم در روستای بهجت آباد، خیلی استرس داشتم. وقتی به تنها مدرسه روستا رسیدم با هماهنگی مدیر مدرسه وارد یک کلاس شدم و خواستم کتابخانه سیار هدهد سفید را به بچه ها معرفی کنم، برایم جالب بود که بچه ها با هدهد سفید آشنا بودند و می گفتند، شما هدهد سفید توی تلویزیون هستید. ذوق بچه ها برایم غیرقابل باور بود. بعد از یک هفته که ...
مروری بر خاطرات یک مبارز انقلابی در زنجان/ مسجد محور فعالیت ما انقلابیون بود
دوران انقلاب پای صحبت های او می نشیند. گیوه ای متولد سال 1344 است و به عنوان چهره انقلابی و عکاس جنگ در بین مردم معروف است، او که در دوران پیروزی انقلابی پای ثابت مسجد ولیعصر(عج) بود، نوارها و اعلامیه های امام خمینی(ره) را در بین مردم مسجد توزیع می کرد. این مبارز انقلابی در روزهای پیروزی انقلاب 13 سال بیشتر نداشت ولی شجاعت و ایمان مثال زدنی وی، موجب می شد بدون هیچ هراسی به همراه ...