سایر منابع:
سایر خبرها
این دختر صیغه فوری بود ! / شماره اش از 15 سالگی دست همه بود !
کرد و بعد از گذشت دوماه از این ماجرا نزد پزشک زنان رفتم و تازه فهمیدم که چه بلایی به سرم آمده است. زمانی که دوباره با امید تماس گرفتم و ماجرا را توضیح دادم با خودروی مادرش به در منزل مان آمد و با لبخندی تمسخرآمیز گفت: اگر می خواهی با من ازدواج کنی، باید تا 30 سالگی صبر کنی، بعد هم من از آن روز شیطانی، فیلم و عکس دارم! حالا هم گم شو برو پایین! با این جمله اگرچه از او نفرت پیدا کردم ولی ...
یک تیک آف موفق | روایت پیدا شدن یسنا از زبان هادی کاهانی ، داوطلب هلال احمر خراسان رضوی
دوبرابر قیمت آزادش می خرد تا دوباره بپرد. این عضو داوطلب جمعیت هلال احمر خراسان رضوی این بار در هشتادمتری زمین معلق است که ناگهان تصمیم می گیرد به جای جست وجو در زمین، در آسمان به دنبال یسنا بگردد که سرش را رو به آسمان می گیرد و از خدا می خواهد کمکش کند و یسنا را آن روز بیابد. دقایقی بعد از همین دعاست که او می تواند یسنا را در میان انبوهی از کلزا های بلند تشخیص دهد. در محلی که پیش از ...
پیام شهدا| حجاب را رعایت کنید
به گزارش خبرنگار فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی بلاغ ، شهید احمد روحانی راد سیزدهم فروردین 1329، در شهرستان بابلسر به دنیا آمد. پدرش مهدی و مادرش عذرا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. سال 1354 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. شانزدهم اردیبهشت 1381، در بابلسر (منزل پدر) بر اثر عوارض ناشی از شیمیایی، شهید شد، مزار او در گلزار شهدای کله بست ...
14 دلیل برای ازدواج با مدافع حرمی که شهید شد
اده بود. یک شب همه دور هم نشسته بودیم و شوخی می کردیم، جواد گفت بچه ها امشب کمتر شوخی کنید. تعجب کردم، به شوخی گفتم جواد نکنه داری شهید می شی گفت آره؛ نزدیکه هاج و واج مانده بودیم چه بگوییم. همه لحظه ای سکوت کردند. یکی از بچه ها دوربین خود را درآورد و گفت بگذار چند تا عکس بگیریم قبول کرد، چند عکس مجلسی انداختیم و فردای آن روز جواد شهید شد. علی اکبر و زهرا فرزندان شهید جواد الله کرمی دخترک بعد از سال ها دوری از عکس روی تابوت پل می زند به داخلش، می رود روی سینه بابا به روی تابوت می خوابد... و همچنان چشمان برادر است که غم زدگی خواهر را درخواب نظاره گر ...
دیدار با معلم بازنشسته، پیشکسوت قرآن و جهادگر همدانی
زیادی به تفسیر قرآن داشتم، حدود 25 سال است که در زمینه تفسیر و البته بیشتر در زمینه تدبر ورود کرده ام. فعالیت های قرآنی ما با عنوان جلسات قرآن سیدالشهدا(ع) حدود 20 سال است که هم به صورت حضوری و هم طی چند سال اخیر در فضای مجازی فعال است. این جهادگر همدانی ادامه داد؛ در زمان جنگ معلم بودم و به صورت داوطلب و بسیجی به جبهه می رفتم یک بار هم بدون اجازه مادرم به جبهه نرفتم، بعد از بازنشستگی ...
مصائب صحرا کریمی که استاد دانشگاه ییل شده است
.... و من تمام سالها شبانه روز درس خواندم تا بتوانم شامل دریافت آن حق الزحمه شوم؛ چون دانشجوی روزانه بودم و همیشه درگیر ساختن فیلم های کوتاه برای هر مضمون درسی، نمی توانستم در کنار درس، کار کنم. هرگز در افغانستان آنطور که باید با من به عنوان یک فرد تحصیل کرده و متخصص در رشته سینما رفتار شود؛ نشد. همیشه سنگ اندازی کردند و تهمت زدند و مسخره ام کردند. همه آن روزهای سخت گذشت. روزی که تحقیر ...
راز جنایت در اسکلت داخل باغچه
بازپرس سال 1392 گم شدن مردی جوان که صاحب خانه محل پیدا شدن اسکلت بود، به پلیس گزارش شده اما هیچ ردی از او به دست نیامده و همسرش با مرد دیگری ازدواج کرده و بعد هم خانه را فروخته و از آنجا رفته اند.درخواست کردم خانواده مرد گمشده آزمایش دی ان ای بدهند و همسر او پیدا شود.دو هفته بعد دوباره افسر پرونده آمد و گفت که آزمایش دی ان ای مثبت است و جسد متعلق به محمود، مرد صاحبخانه است. دستور دادم بقایای اسکلت ...
مرد پلید بعد تعرض به دخترش به سراغ دختر خوانده اش رفت و...!
سال قبل دختر 14 ساله ای با مراجعه به پلیس آگاهی شکایتی را مبنی بر تعرض پدرخوانده اش ثبت کرد. وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: 6 ساله بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند و 7 سال بعد مادرم با مردی به نام خسرو که او هم از همسرش جدا شده بود، ازدواج کرد. من از ابتدا از خسرو خوشم نمی آمد و رفتارش آزارم می داد و حس خوبی نسبت به او نداشتم ضمن اینکه همیشه از او ترس و وحشت داشتم. این موضوع را به ...
ابعاد جدید از دزدیده شدن یسنا دیدار/ نخستین حرفی که دختر گمشده زد چه بود؟
انجام می دادند که ناگهان یک نفرشان فریاد زد: "پیداش کردم، پیداش کردم". وقتی او داد زد همه به سمت آن نقطه دویدند؛ از مردم عادی تا پلیس آگاهی، نیروهای سپاه و بچه های هلال احمر. بلافاصله نیروی انتظامی یسنا و خوانداه اش را با به بیمارستان برد تا شرایط سلامتی او بررسی شود. نخستین جملاتی که یسنا بر زبان آورد این خبرنگار تعریف می کرد که یسنا به دلیل شوک وارد شده، گریه نمی کرد بلکه بهت ...
نگاهی به زندگی شهید علی اکبر اقبالی زارچی
ایران وصیتنامه ام را آغازمیکنم. به امید اینکه به مقام والای شهادت نائل آیم. انشاءالله. سلام من به شما ای پدر و مادرم که فرزندتان را ابراهیم وار به جبهه حق علیه باطل فرستادید مرا از شیره جانتان تغذیه کرده اید مخصوصا توای مادرم که لیلی وار علی اکبرت را به میدان نبرد فرستادی. درود من به شما که مال حلال خورده اید که فرزندانتان قابل این مقام باشد و قابلیت این مسئولیت بزرگ را داشته باشند که از ...
مشارکت مردم در حوادث با هلال احمر بی نظیر است/ فعالیت 3 میلیون داوطلب در هلال احمر
های گذشته متفاوت برگزار خواهد شد. در واقع مصادیق و نکاتی با همت همه عزیزان تدوین شده که می تواند به عنوان برنامه هایی که محصولی را به همراه داشته باشد به آن تکیه کنیم. نشاط، امید، مردم داری، دوستی، اخلاق مداری و نتایج آن خواهد بود. سلیمانی گفت: روز گذشته در اولین روز از هفته هلال احمر، در مترو تهران که روزانه صدها هزار تردد دارد نمایشگاه عکس برپا شد. در پی هر عکس داستان هایی پنهان بود که ...
فروشنده بودم که با آرمان آشنا شدم! / وقتی زنش شدم مرا به آغوش هیولا انداخت
خانواده آرمان در جریان این عشق خیابانی قرارگرفتند او را از خانه طرد کردند؛ به همین خاطرآرمان هم که در یک فروشگاه شاگرد بود، خانه کوچکی را در حاشیه شهر اجاره کرد و ما با همه مخالفت ها با یکدیگر ازدواج کردیم. اگرچه نتوانستم مانند خیلی از دختران لباس عروسی بر تن کنم و با جشن و شادی پا به خانه بخت بگذارم اما همین که ازدواج کرده بودم از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدم. از طرف دیگر به خاطر آن که ...
شهیدی که در خانه ماندن برایش قفس بود
به گزارش شبکه اطلاع رسانی مرصاد ؛ شهید اسکندر بساطی فرزند تراب، متولد 15 مرداد 1341 در اسلام آبادغرب متولد شد و در ششم شهریور 1366 در جنوب ایران به شهادت رسید. در بخشی از وصیت نامه این شهید والامقام چنین آمده؛ ای پدر و مادرم می دانم برایم زحمت کشیده اید و با خون دل مرا بزرگ کرده اید و امید داشتید در پیری عصای دست شما بشوم، شما را خیلی دوست داشتم. آرزو داشتید روز دامادی مرا ...
وقتی همه از حادثه فرار می کنند هلال احمری ها به قلب حادثه می زنند
اتحادخبر-زینب رنج کش: 18 اردیبهشت و هشتم ماه می روز جهانی صلیب سرخ و هلال احمر است که همه ساله اتحاد خبر سعی می کند با یکی از امدادگران جمعیت هلال احمر گفتگو کند از این رو طبق روال هر ساله با جناب کشفی سرپرست هلال احمر دشتستان تماس گرفتم تا شخصی را به ما معرفی کند که با او گفتکو کنیم و او نیز گفت: ممنون از اینکه هرسال به ما لطف د ...
داستان دنباله دار مفقودی کودکان/ این بار سبحان 5 ساله
سبحان هنرمند کودک 5 ساله اهل روستای نارمه از توابع شهرستان فلارد استان چهارمحال و بختیاری دوم اردیبهشت ماه امسال به همراه تعدادی از کودکان روستا به رسم هر روز کنار سرشاخه رود خرسان برای بازی می روند، اما خرسان وحشی سبحان را بلعید و پدر و مادر مستضعفش را چشم انتظار دیدن روی جنازه فرزند خود کرد. کودکان روستا بعد از بلعیدن سبحان توسط رود وحشی خرسان، آرام به خانه برگشتند ولی از ترس، مصیبت ...
شهادت آرزوی من است
اجازه داده اند که کنار آن ها زندگی کنم و دخالتی در زندگی من ندارند. خودم اختیار خود را در دست دارم و کسی هم نیست به من دستور بدهد، به جز اینکه در کارهای انجام وظیفه که در بسیج دارم و اگر هم برای من اتفاقی افتاد کسی از خانواده ام مسئول نیست. من عشق و علاقه زیادی به وطن عزیزم دارم و می خواهم برای وطن خود فردی مفید باشم. در ستاد بسیج اندیمشک شرکت کردم. من ثروت و مالی ندارم زندگی در کنار مادرم را دوست دارم و امیدوارم روزی در جبهه جنگ علیه کفر و مبارزه در راه خدا کشته شوم. مادر عزیزم امیدوارم از من راضی باشی؛ چون که من هیچ خدمتی به تو نکرده ام و مرا باید ببخشی. انتهای خبر/ ...
پیگیری های پلیس نبود، یسنا را آزاد نمی کردند
از پدر یسنا پرسیدم چه احساسی دارد؛ خیلی جالب بود که یک جمله پاسخ داد: مطمئن بودم پلیس یسنا را پیدا می کند! البته نباید زحمت هیچ یک از عزیزان، از مردم عادی تا نیروهای هلال احمر و... را نادیده گرفت. همه از جان و دل طوری که انگار عزیز خودشان گم شده باشد تلاش می کردند. هنوز ابهامات زیادی وجود دارد. مشخص نشده که این کودک اول گم شده سپس دزدیده شده یا از همان ابتدا توسط این افرا ...
دیگر نمی توانم با شوهر بچه ننه زندگی کنم؛ طلاق می گیرم
... *یعنی چه؟ شوهرت به مادرش وابسته است؟ او خیلی به مادرش وابسته است. هر روز به خانه مادرش می رود. هر روز با او غذا می خورد و امکان ندارد یک وعده غذایی را کنار او نباشد. این وضعیت بسیار من را اذیت می کند. *بچه هم دارید؟ خیلی دوست داشتم بچه داشته باشیم اما به خاطر وضعیتی که داریم نخواستم بچه داشته باشم. *چه چیز باعث شده تصمیم به طلاق بگیرید؟ ...
هلال و الفبای نجات
اقدامات لازم را انجام دادیم و توانستیم به منطقه ای برسیم که ایمن باشد. درنهایت او را به بچه های اورژانس صحیح و سالم تحویل دادیم. آن خانم وقتی رسید بیمارستان، دم در ورودی بیمارستان زایمان کرد. نکته جالب این است که او سومین بچه اش بود و هر سه بار نیروهای هلال احمر نجاتش دادند. نیما احمدی ادامه داد: در این مدت بارها خانواده ام به من گفتند که از این کار دست بکش. هر بار می روی عملیات استرس داریم و ناراحتیم ...
جزئیات وحشتناک و تکان دهنده از ماجرای ربودن یسنا
جا را می گشتیم یسنا نبود تا اینکه بعد از 5 روز یک کایت سوار داوطلب هلال احمر یسنا را در علفزار نزدیک جایی که مفقود شده بود، زنده پیدا کرد. این فرد در ادامه می گوید: دو، سه نفر در این رابطه بازداشت شدند، اما کارگری حدودا 35 ساله مظنون اصلی بود و وقتی متوجه شد خبر گم شدن یسنا منتشر شده از کلاله خارج که توسط پلیس دستگیر می شود. او قصد فروش یسنا را داشته است. غیر از این فرد یکی، دو نفر ...
داستان دختر بچه چهارساله| کارگر 35 ساله قصد فروش یسنا را داشت
نیم ساعت متوجه می شود و اهالی شروع به جست وجو برای یافتن یسنا می کنند. هر جا را می گشتیم یسنا نبود تا اینکه بعد از 5 روز یک کایت سوار داوطلب هلال احمر یسنا را در علفزار نزدیک جایی که مفقود شده بود، زنده پیدا کرد. این فرد در ادامه می گوید: دو، سه نفر در این رابطه بازداشت شدند، اما کارگری حدودا 35 ساله مظنون اصلی بود و وقتی متوجه شد خبر گم شدن یسنا منتشر شده از کلاله خارج که توسط پلیس ...
سرگذشت تلخ زنی که به تله مرد شیطان صفت افتاد
از دست دادم. خلاصه در شرایط اسفباری قرارگرفته بودم که پسر بزرگ پیرزن پیشنهاد کرد در خانه آن ها سکونت داشته باشم و به طور شبانه روزی از مادرش پرستاری کنم. من هم خیلی زود پیشنهادش را پذیرفتم ولی او چند روز بعد از من خواست تا برای آن که در منزل آن ها راحت باشم، به عقد موقت او دربیایم. با آن که یعقوب خودش همسر و فرزند داشت ولی به ناچار پذیرفتم تا سرپناهی برای خودم داشته باشم اما 3 ماه بعد از ...
پدر یسنا معلول است و نمی تواند راه برود / کارگر 35 ساله قصد فروش یسنا را داشت
به گزارش نبض بازار ، عصر پنجشنبه 13 اردیبهشت ، یسنا دختر بچه چهار ساله اهل روستای یلی بدراق شهرستان کلاله از یکشنبه 9 اردیبهشت، هنگامی که مادرش مشغول کار در زمین کشاورزی بود، مفقود شده بود، پس از پنج روز جستجو پیدا شد. با توجه به اینکه مادر یسنا نمی تواند فارسی صحبت کند یکی از افراد نزدیک به خانواده یسنا که تمایل ندارد نامش در گزارش منتشر شود می گوید: پدر یسنا معلول است و نمی تواند راه ...
اعتراف متهم از دزدیدن دختربچه 4 ساله؛ می خواستم یسنا را بفروشم
یسنا می دهد. بعد از این موضوع ناگهان یسنا گم می شود. مادرش تا نیم ساعت متوجه گم شدن یسنا نمی شود. بعد از نیم ساعت متوجه می شود و اهالی شروع به جست وجو برای یافتن یسنا می کنند. هر جا را می گشتیم یسنا نبود تا اینکه بعد از 5 روز یک کایت سوار داوطلب هلال احمر یسنا را در علفزار نزدیک جایی که مفقود شده بود، زنده پیدا کرد. بیشتر بخوانید: دادستان کلاله: 4 متهم اصلی پرونده مفقودی یسنا بازداشت ...
اولین جلسه بازپرسی متهمی که همسرش را با 24 ضربه کارد کشته بود، برگزار شد
تصور کنید که کدام جشن تولد ساعت چهار صبح برگزار می شود. او این اواخر خیلی تغییر کرده بود و مدام فحش می داد، البته من هم گاهی فحش می دادم، اما این به خاطر رفتار و توهین های او بود وگرنه من جلو دخترم هیچ وقت حرف بد نمی زنم. متهم در پاسخ به اینکه چرا به سراغ خانه پدرت رفتی، مدعی شد که می خواستم از پدرم حلالیت بگیرم، چون او از اول با این ازدواج مخالف بود، اما چون سه صبح بود و می دانستم پدر و مادر پیرم خواب هستند، منتظر بودم تا صبح شود که دستگیر شدم. بعد هم می خواستم خودم را با تیغ بکشم. ...
فرار باورنکردنی بعثی ها در مرحله دوم عملیات بیت المقدس
... ** شادی آزادی خرمشهر و غم فراق یاران خرمشهر آزاد شده بود و همه خوشحال بودند. من هم خوشحال بودم ولی وقتی چشمم به پیکر علی اصغر می افتاد، غم و اندوه وجودم را فرا می گرفت. به خواهرم فکر می کردم و چهار فرزندی که باید بدون پدر، بزرگ می کرد. بعد از مراسم هفتم شهید، می خواستم دوباره به جبهه برگردم. همسرم مخالفتی نکرد. اگر صبر و همراهی اش نبود، نمی توانستم راهی جبهه شوم. وقت رفتن گریه ...