وقتی عماد مغنیه همسرش را از صبح تا عصر در ماشین نگه داشت!
سایر منابع:
سایر خبرها
اگر آزاد نشده بودم بی شک امروز زنده نبودم / در زندان بازجویی و شکنجه نشدم / نامه شهریار به آیت الله ...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب کتاب پیر پرنیان اندیش، جمع آوری خاطرات هوشنگ ابتهاج توسط میلاد عظیمی و عاطفه طیه است که در سال 1391 توسط انتشارات سخن منتشر شد. هوشنگ ابتهاج در این کتاب به خاطرات خود در مواجهه با سؤالات گردآورندگان می پردازد. این کتاب در دو جلد و بیش از هزار صفحه منتشر شده است. انتخاب روزانه بخش هایی کوتاه از این کتاب را در سی قسمت برای علاقه مندان به تاریخ منتشر خواهد کرد. - عاطفه این بار اول بود که زندانی می شدین؟ بله بله... ...
معین کشته شد ! + جزییات
به نام حسن موضوع را تعریف کردم. کمتر از یک ساعت در پارک نشستم یادم نیست چه زمانی تماس گرفتم ولی فکر کنم قبل از رفتن به منزل با پدرم تماس گرفتم . اصلاح می کنم رفتم خانه داخل خانه بودم که یکی از دوستان مرحوم بامن تماس گرفت و گفت معین فوت کرده است.من هم ترسیدم و ماجرا را به پدرم گفتم. *آیا شما سوار شدن و راه افتادن مرحوم را دیدید؟ بلی وقتی در ابوطالب 62 پیچید را دیدم اما بعد دوستش گفت با ...
فتحعلیشاه شاه می گفت الیزابت شیردل اگر زنده بود، سر پاپ را از بدنش جدا می کرد
سپس برای شاه گفتم که قبل از اولین خروجم از انگلستان برای رفتن به هند افتخار حضور در یکی از شکار های گوزن نر اخته را همراه پادشاه داشته ام که حدود چهار ساعت و نیم بدون وقفه ادامه داشت. شاه گفت: خدای من باید شکار خوبی بوده باشد؛ اما پادشاه شما تمام این مدت را که سوار بر اسب نبوده بوده؟ من به شاه اطمینان دادم که اعلاحضرت بیش از همه کسانی که در شکار حاضر بودند کار و تلاش می کرد. او که ...
فتحعلیشاه شاه می گفت الیزابت شیردل اگر زنده بود، سر پاپ را از بدنش جدا می کرد
سپس برای شاه گفتم که قبل از اولین خروجم از انگلستان برای رفتن به هند افتخار حضور در یکی از شکار های گوزن نر اخته را همراه پادشاه داشته ام که حدود چهار ساعت و نیم بدون وقفه ادامه داشت. شاه گفت: خدای من باید شکار خوبی بوده باشد؛ اما پادشاه شما تمام این مدت را که سوار بر اسب نبوده بوده؟ من به شاه اطمینان دادم که اعلاحضرت بیش از همه کسانی که در شکار حاضر بودند کار و تلاش می کرد. او که ...
داستان یک پرستار
.چه برسه به ما که عمراً بتونیم حریفش بشیم . " مهندس زل زده بود . انگار که می خواست چیزی بگه : " خب ! پس شما تو بخش تون بابی ساندز دارین " . پوکی به سیگارش زد و گفت :" آره ! بابی ساندزی که بهش برق زدن ! " نقاش گفت :" بچه ها خیلی کَرِه ام چی سفارش بدیم ؟ " کله اش آونگ بود .با خودش فکر می کرد ، فردا صبح کار است، زودتر برود خانه و بخوابد . روایت دوم :تردید "نمی خوای از ...
در خانه این وزیر فرش پیدا نمی شود!
می کردم، اما چون آن زمان اوج ترور منافقین بود و ما هم در معرض ترور بودیم، به خاطر مسائل امنیتی دستور داشتیم که از ماشین های ضدگلوله استفاده کنیم، چون صبح که از خانه بیرون می رفتیم معلوم نبود شب برگردیم، اما بعد از دوره وزارت و سال هایی که نماینده مجلس بودم، با موتور به مجلس می رفتم. در دوره وزارت به شما سوءقصد هم شد؟ چند بار قصد ترور من را داشتند ولی موفق نشدند. این موضوع را ...
کشتی گیر تبریزی قاتل مرد جوان شد!
میسر راننده جوانی از پشت سر به امیر بوق می زند که چرا تا این اندازه آرام می روی و منجر به درگیری لفظی بین امیر و آن راننده جوان می شود. امیر گمان می کند ماجرا همان جا تمام شده و به مسیر خود به سمت کندرود ادامه می دهد اما در همان ورودی های کندرود، دوباره سر و کله راننده جوان پیدا می شود و برای امیر بوق می زند و می گوید این چه طرز رانندگی کردن است و... هر دو ماشین را نگه داشته و ...
روایت خادمی که رزقش را از شهداء گرفت
دعوتم کردید و خادمت شدم حالا اگر دست خالی به خانه بروم به بچه هایم چه بگویم! بگویم از صبح مهمانسرا و سر دیگ آشپزخانه بودم ولی یک غذا هم به من ندادند که برای بچه هایم ببرم. دلم شکست اشکم جاری شد، پنج دقیقه نگذشت که مدیر کشیک صدا زد خادم های جدید هم بیایند و غذای خود را بگیرند. مجدد رو به گنبد کردم و گفتم آقا جان ببخشید من عذرخواهی می کنم، خیلی کم خواستم یا امام رضا(ع) این خواسته کمی بود ...
اصناف و اتحادیه ها گزینه مناسبی برای نظارت بر بازار هستند
...> سوال: از بحثمان دور نشویم آقای حسنلویی می گویند که اگر سامانه هایی که الان وجود دارد سامانه های نظارت بر خط ..؟ توسطی: من لازم بود این را توضیح بدهم عرض کنم خدمتتان ببینیند من یادم است چند سال اخیر بود سوار یک تاکسی شدم و این تاکسی داشت مسیر می رفت یک پیرمرد محترم بسیار محترم من بهش گفتم حاج آقا من ویز زدم با ویز سریع تر می رسیم گفت که ویز چیه همین چیزی که جوانان دارند گفت من دو سه سال ...
حدادعادل: پنج سال است که هر هفته معلم فرانسه دارم | به قول داش مشتی ها پدر عشق بسوزد
کوچکی به سوال قبل کنیم؛ خاطرات خودتان را نوشته اید؟ من 30 سال بیشتر است که می نویسم و خاطرات من بیشتر انگار وقایع نگاری حوادث روزانه است. علتش هم این است که فرصت ندارم. من صبح ها بعد از نماز صبح، یک تقویم مربوط به روز قبل می نویسم که در آن جزئیاتی مثل اینکه چه ساعتی از خانه بیرون رفتم و با چه کسی جلسه داشتم را یادداشت می کنم ولی بیشتر از یک صفحه نه خودم وقت دارم و نه آن تقویم جا دارد. به ندرت ...
کتاب موج سوار لزوما کتاب خوب نیست
من بود، مدرسه رفته بود. این چه سالی است؟ درباره سال مشخصا 1360-1359 حرف می زنم که جنگ هم تازه شروع شده بود. آن زمان خواهرم برای من تن تن را می خواند. من خیلی عمیق تصاویر را نگاه می کردم و بالای شخصیت ها ابری بود که دیالوگ شخصیت ها را می نویسد. الان این طور نیست ولی در کلاسیک ها این طور بود. وقتی یک شماره از تن تن را خواهرم برای من خوانده بود به تدریج حفظ شدم در آن ابر چه نوشته شده است ...
بچه هایی که به دنبال آغوش گرم هستند ...
به گزارش ایرنا ، به عنوان یک خبرنگار، برای تهیه گزارش تا بالای تپه و کوه رفته ام اما یکی از معدود مکان هایی که تا به حال گذرم به آن جا نخورده بود، محل نگهداری کودکان بی سرپرست است، تجربه رفتن به بخش خون بیمارستان کودکان، خانه بیماران اوتیسمی و کودکان دارای معلولیت، من را به تکاپو واداشت تا با بچه های شیرخوارگاهی نیز آشنا شوم. وقتی صحبت از شیرخوارگاه می شود، فکرم به سمت نوزادان شیرخواره ...
22 هزار فروشنده لوازم خانگی را فدای 4 قسطی فروش تازه رسیده نکنید! | گزارش میزگرد راست و دروغ خرید امسال ...
ها شرکت هستند و همه چیزشان صاف و شفاف و شسته رفته است؛ خیلی خوب، اگر شفاف است، بیایند شفاف نشان دهند که از این شرکت امرسان چقدر خرید کرده اند، چطور هم پول داده اند. من می گویم یک رقابت نابرابر است؛ دست مرا بسته اند و می گویند توی خانه تمرین کن. رقیب من هم با دستگاه و مربی و پزشک تمرین می کند. رهبری چه گفتند برای امسال؟ گفتند مهار تورم. تمام شد رفت؛ این تورم، فقط برای من است؟ من فقط باید ...
حوادث اخیر فلسطین نشان داد که ادبیات ایران مرده است/ پول جای مسائل کلان ملی را در ادبیات گرفت
. در طول دوره دانشجویی کار نشریه انجام می دادم و 5- 4 سال مسئول نشریات مختلف دانشجویی بودم. علاوه بر این یک عادت سفرنامه نویسی داشتم و هر سفری که می رفتم، گزارشی از آن تهیه و نگه می داشتم. البته عوامل فکری هم وجود داشت که حس کردم در این حوزه مباحث پایه ای وجود دارد که نیاز است به آن ها فکر کنیم و مسائل مهم را با یکدیگر در میان بگذاریم. همه این مسائل باعث شد تا به این نقطه برسم. بین ...
نجابت: مگر چه اندازه به شانا پیوستگی دارم؟ /در برخی جلسات شانا صلاح نمی دانستم هر حرفی را بگویم /لیست ...
تعلق دارم اما در بعضی از جلساتی که بعدازظهرها می رفتم احساس محدودیت می کردیم و صلاح نمی دانستم هر حرفی را بگویم. البته برخی مخاطب را فریب می دهند و رأی جمع می کنند که می گویند که روش پوپولیستی است. برای مثال یک نفر می گفت 7 دفتر در تهران می زنم و یا در هر 22 منطقه دفتر می زنم، چگونه به آنها رسیدگی می کنید؟ (با خنده) نکته بسیار مهم دیگر این است که ما نمی توانیم با آحاد مردم به صورت تک ...
خواندن از ایران قوی در مصلای امام خمینی(ره) تهران
از رد خیس اشک که رو برگای "دا" مونده بگو مهتاب هم گم شد به اون "پایی که جا مونده" بگو که راهکار عشق فقط اشکه فقط اشکه جواب گریه دار عشق فقط اشکه فقط اشکه* بگو به راویای جنگ توی تاریخ بنویسن تموم دخترای ما "فرنگیسن فرنگیسن" کجای داستان مُردم کجا رو زندگی کردم دعا کن زود راهی شم به سوی جبهه برگردم ...
تله سی یژ به جای سرویس مدرسه
تله های فلزی خیلی زود به مدرسه شان که چند متری پایین تر از میدان دربند است، برسند. هر ظهر هم این رویه برعکس اتفاق می افتد یعنی از مدرسه به خانه. اغلب روزها، پیش از آنکه ابوالفضل و همکارانش فرصت کنند زیر کتری دوداندود خود را برای تدارک بساط چای و صبحانه آتش بیندازند، این گردشگران کوچک همیشگی از راه می رسند. وقتی تله سی یژ سرویس مدرسه می شود پیش تر از ابوالفضل و همکارانش، این ...
زن زیبای پژمان جمشیدی و خواهر حاشیه سازش + عکس و بیوگرافی
... اما بخاطر تیم پرسپولیس و مشکل سربازی قید حضور در آن تیم را زد و با قرارداد 14 میلیون تومانی در سال 1379 به تیم پرسپولیس پیوست. انصراف از دانشگاه سال آخر دانشگاه سنوات ندادند و باید دو ترم دیگر می خواندم منم که 110 واحد پاس کرده بودم بخاطر فوتبال دیگر دانشگاه را رها کردم. یک روز رفتم پیش خانم فائزه هاشمی رفسنجانی و او نامه ای داد که یک ترم دیگر بخوانم و مدرکم ...
(عکس) سفر به تهران قدیم؛ وقتی راننده واگن اسبی، هوس خیار خوردن می کرد!
خیابان واگن خانه در محله دولت که این روزها به خیابان اکباتان معروف است حدود سال 1268 شمسی ایستگاه نخستین وسیله حمل ونقل عمومی پایتخت بود. واگن های اسبی یا همان ترامواهای اسبی دوران قاجار در این خیابان پارک می شدند و هر روز مسافران زیادی از جماعت تهرانی را جابه جا می کردند. تراموای اسبی سوغات ناصرالدین شاه از فرنگ بود. جذابیت رفت وآمد با واگن و سرعت حرکت چرخ ها روی ریل های آهنی باعث شد ...
از ماشین مان می کَنیم و می خوریم!
این جا دارم همون ماهی 28 تومن رو درمیارم . خودم آقای خودم هستم. هر وقت بخوام کار می کنم. خطرات اون کار رو هم نداره . پولش هم نقده . چرا باید برمی گشتم سر اون کار؟ برای اینکه بیشتر راه بیاید و سفره دلش را باز کند گفته بودم خبرنگارم اما قرار است از محل کارم استعفا بدهم و بشوم راننده تاکسی اینترنتی. پشت حرفم را گرفته بود که بهترین کار را می کنی! . نزدیک مقصد که رسیدیم پرسید: چقدر حقوق می ...
پیدا و پنهان نمایشگاه| حضور آقای رئیس جمهور و ناشرانی که دوباره برگشتند
نویسنده صف می کشند و پیگیر حضور نویسنده مورد علاقه شان از ناشر می شوند. وقتی به غرفه نشر کتابستان رفتم تا دل سوز مصطفی موسوی را بخرم، یک مرد سن و سال دار داشت از متصدی غرفه می پرسید که فلان خانم نویسنده کی می آید؟ در راهروهای انتهایی شبستان در حوالی ساعت 15 غرفه ای بسته است. احتمال می دهم تخلف کرده است؛ تا اینکه علی رمضانی، سخنگوی نمایشگاه کتاب در نشست خبری این رویداد از بسته شدن غرفه یک ناشر به ...
چه سبز بود نمایشگاه کتاب من....
دست نگه داشت به التماس و سوار شد بی آنکه جایی برایش باشد و اسپایدرمن طور، بین زمین و هوا ایستاد و دست هایش را دراز کرد و لولای در را گرفت و پاهایش را مستقر کرد و مسیر باقی مانده را با مهارتی خیره کننده عین بزهای کوه هندوکش، استوارانه تاب آورد! که خب غریب منظره ای بود که چند صد متری طول کشید. پیرمرد پای آمدن این مسیر باقی مانده را نداشت اما پای تعادل که رسید، یکطوری خودش را نگه داشت که می شود رویش ...
شاعر طناز نهاوندی: طنز آدم خفته را با قلقلک بیدار می کند نه با لگد
ششمین کتابم مجموعه های قبلی ام را آورده ام؛ یعنی پنج جلد کتاب خودم را تحت عنوان مجموعه اشعار اسدالله حیدری چاپ کرده ام که انتشاراتی کتاب یار مهربان آن را منتشر کرده است تا کسانی که به کتاب های قبلی بنده دسترسی ندارند، بتوانند مجموعه آثار بنده را یک جا داشته باشند. آن پنج جلد کتاب وقتی چاپ شدند، به فروش رفتند یا خودم به نمایشگاه کتاب دادم، در رونمایی ها به ارشاد تحویل شد و به دوستان هدیه کردم که ...
شهیدنامه ایرنا استان سمنان؛ جاویدنام حمیدرضا ناظری صوفی
...> ساعت 12 شب که آمد خانه تا صبح بیدار بود. متوجه نگرانی اش شدم. علت را که پرسیدم، گفت: بابا! می خواهم فردا بروم جبهه، شما رضایت دارید؟ گفتم: بله باباجان! برو اشکالی ندارد. اگر اشتباه نکنم دفعه سومی بود که می رفت جبهه، فردای آن شب بدرقه اش کردیم و رفت. مدتی گذشت، از او خبری نشد، من هم که راننده بودم رفتم بسیج و اعزام شدم منطقه. سراغش را گرفتم و دنبال نشانی ها رفتم. وقتی دیدمش خیلی چیزها ...
پهلوانی که قهرمان شد
، اما هنوز که هنوزه بعد از چند سال نبود برادرم دشوار است. در حال حاضر هم به بهشت زهرا قطعه 28 می رویم و با سنگ مزار برادرم صحبت می کنیم. حالا بیش از چهل سال است که شهید شده، عین چهل سال در روز تاسوعا آنجا از طرف همین هیئتی که خودش پایه گذاری کرد سر خاکش مراسم برگزار می شود. بنده دو سال پیش خواب ایشان را دیدم بعد به او گفتم که: سلیمان کجایی؟ گفت: پیش شما هستم! من به او گفتم: بیا برویم خانه. گفت: ما جا ...
چراغی روشن در شبِ تاریک
یادداشت نشریه تقاطع شماره 35| یک: خانه ای برای اجرای تئاتر؛ از وقتی دل به دل هنرمندان تئاتر قزوین داده ام، حرف هاشان را شنیده ام و به تماشای آثارشان در سالن های غیر استاندارد نشسته ام، یکی از بزرگترین آرزوها و خواسته هاشان داشتن مکانی بود که سالن درستی داشته باشد و اختیارش دست خودشان باشد. چند سال پیش وقتی خبر احداث تئاتر شهر دهان به دهان چرخید و بعد ساختمانش به آرامی قد کشید و سرپا شد، نور امید را در چشمان خیلی هاشان دیدم. زمستان سال قبل وقتی خبر افتتاحیه این مکان پخش شد و تابلوی تئاتر شهر بر سر در آن جا گرفت خاطرجمع شدم که هنرمند ...
فال حافظ امروز دوشنبه 24 اردیبهشت 1403/ برسان بندگی دختر رز گو به درآی
بگشود نسیم گل چو دل اندر پی هوای تو بست مرا به بند تو دوران چرخ راضی کرد ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست چو نافه بر دل مسکین من گره مفکن که عهد با سر زلف گره گشای تو بست تو خود وصال دگر بودی ای نسیم وصال خطا نگر که دل امید در وفای تو بست ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت به خنده گفت که حافظ برو که ...
تنها یک نفر از 15 معلول گم شده پیدا شده است!
هم میهن نوشت: بررسی ها نشان می دهد در دو سال گذشته و در جای خالی وجود سامانه یا برنامه ای ویژه برای پیدا کردن گمشده ها در تهران، تعداد معلولان گمشده به طور چشمگیری افزایش داشته است؛ این را بهروز مروتی، مدیر کمپین معلولان هم تایید می کند. معراج هفت ماه است که گم شده. از چهارم مهرماه 1402 ...
بن لادن می گفت: 11سپتامبر کار ما نبود!
این آدم ها، آقا سیدمرتضی آوینی و درصد زیادی آقا نادر طالب زاده و بعد هم اندیشمندان و فیلمسازان دیگری در طول دوران بعد از انقلاب راه و روش خاص و مشخصی داشته اند. 11تا 12سال پیش از آقای نصیری که نشریه صبح را با آقامرتضی راه انداخته بودند و آن روز ها این ور خط بود و حالا رفته و آن سمت ایستاده است، پرسیدم: چرا با آقامرتضی مخالفت می کرد؟ او می گفت: آن روز ها که با ایشان مخالفت می کردم، نمی دانستم مرتضی ...