سایر منابع:
سایر خبرها
بادامچیان:موتلفه عضو جمنا نیست/شورای نگهبان شوخی ندارد
آینده به آن معنا که شما فکر می کنید چه کسی می آید و چه کسی نمی آید را ندارم. بالاخره الان کسانی که مطرح اند، خودشان را مطرح می کنند. من از اینکه هر کسی هم خودش را مطرح کند، مخالف نیستم. بالاخره اصل این است و این حرف عمومی است که هر کاندیدایی می گوید من به درد ریاست جمهوری می خورم که عقیده افراد است. اصل مسئله این است که شورای محترم نگهبان باید کاندیدا را احراز صلاحیت کند یا اینکه عدم احزار ...
شهیدی که بمب خوشه ای نیمی از بدنش را متلاشی کرد + آخرین نامه و عکس
فرمود "همانگونه که آوردیش همانطورهم به اهواز بر می گردانی" با خود گفتم آقا مهدی اینگونه می خواهد و من نیز مامور هستم. چشمی گفتم و از سنگر خارج شدم. در این چند روز که ابوالحسن در اهواز و سنگر بچه ها بود یک دفترچه یادداشت کوچک تهیه کرده بود. دفترچه را از جیبش درآورد و با خطی بسیار زیبا جمله ای با این مضمون نوشت "آمده ام که بمانم پای رفتنم نیست پس بگذار بمانم" .نامه را به دستم داد و گفت ...
نسبت به اسم سما غیرتی هستم
...، سریع با موسسه تماس گرفتم و عصر همان روز به همراه پدر و مادرم برای ثبت نام مراجعه کردیم. دوره های نجوم تا سطوح پیشرفته را در این موسسه گذراندم و این بود شروع ماجرای نجوم... از سال گذشته در بعضی از دبیرستان های خاص و در سال جاری نیز برای دانش آموزان مقطع ابتدایی و دبیرستان سما یزد تدریس نجوم داشتم، همچنین در زمان بازدید دانش آموزان سایر مدارس یزد از اتاق نجوم مدرسه، نجوم را برای آنان ...
پیکر 29 خلبان شهید نیروی هوایی هنوز در مناطق عملیاتی دفاع مقدس است
نورانی این دو شهید گمنام و والامقام دفاع مقدس ادای احترام کردند. روی سنگ مزار این دو شهید گمنام دفاع مقدس چنین حک شده است: شهید گمنام فرزند روح الله، مرقد شقایقی که از شبنم اشک حضرت زهرا (سلام الله علیها) جان گرفت و با خون حسین(علیه السلام) در سن 24 و 26 سالگی جاودانه شدند. محل شهادت این دو شهید گمنام دفاع مقدس به ترتیب در منطقه عملیاتی پنجوین و عملیات والفجر 4 و منطقه عملیاتی ام الرصاص ...
جای خالی 40 روزه پلاسکو
ماه بیکاری برایش سخت بوده: ما آن روز در راه بودیم که فهمیدیم پلاسکو ریزش کرد، بعد از حادثه دیگر نگذاشتند کسی بیاید سمت پاساژ کویتی ها. حدودا 27 روز، اجازه وارد شدن به این محل را نداشتیم که آخر سر شهرداری اجازه داد و همه آمدند سر کارشان. خیابان آن ساعت از روز، هنوز جان دارد، غروب روی شهر نشسته و چراغ جلوی مغازه ها یک به یک روشن می شود. مردم، عابران پیاده، آنها که میانه اسفند ماه،گذرشان به ...
فاتحه ای بر مزار خالی پلاسکو/ کدام حس تهرانی ها را شبانه به خیابان جمهوری می کشد؟
.... پیاده می شوند. ابتدا می روند جلوی بنر عکس آتش نشانان. لحظه ای بعد مقابل گونی آبی رنگ می ایستند و برای کسانی که در این حادثه جان خود را از دست داده اند فاتحه می فرستند. راننده می گوید هر بار که از زیارت امامزاده صالح (ع) برمی گردد سری به اینجا می زند و دعا و فاتحه می خواند. دوستش که مثل بقیه هنوز متقاعد نشده که این حادثه چگونه رخ داده ، سؤال پیچم می کند: آقا شما که می گویی 9 شب ...
این منزل هنوز بوی خمینی(ره) می دهد/ خانه ای با نیم قرن خاطره
آغازین روزهای نهضت آشنا شوند. تعدادی از خانم ها که خسته از راه 18 ساعته با اتوبوس تا قم بودند روی فرش ها نشستند با یکی از آنها که از همه جوانتر بود شاید 24 ساله، هم صحبت شدم گفت که از شهر ما هر ساله نام نویسی می کنند و برای سفر به قم و مرقد امام(ره) می آییم امسال قرعه به نام ما درآمد و سعادت نصیب ما شد که بیاییم. در این حین یکی از آقایان از کاروان بلند شد و روضه ای به مناسبت فراغ امام ...
گفت و گو با بزرگ ترین اسپرانتیست ایرانی
روس رفتند و اکنون، زبان روز، زبان انگلیسی است. من هنوز ندیده ام یک کتاب درسی به یکی از زبان های رایج در ایران نوشته شده باشد که در آکسفورد یا هاروارد هم تدریس شود. ما در تسلط بر یک زبان خارجی، به مراتب از نیاکان خود عقب تر هستیم. من چون کم و بیش با آلمانی، انگلیسی و فرانسه آشنا هستم می دانم تسلط بر این ها، زندگی در آن قوم و ملت را می طلبد. این موضوع مرا به صرافت انداخت که بدانم زبان ...
داستان طنز، خنده های شدید یک آقای خوشبخت
تهدیدکنان ازجا بلند می شود:" گفتم برو بالا! چرا نمی فهمی؟! شاید می خوای این دماغ استخوونی و راه نفس تو بگیرم و خلاص؛ فاتحه!" - نه استاد، تورو خدا رحم کن! - پس برو بالا؛ خیلی بالا وگرنه این قدر می زنمت تا جونت درآد! و سنگ سنگین ترازو را بالای سر می برد:"میری بالا یا...؟!" جوان قلبا دلش نمی خواهد قیمت را بالا ببرد؛ او خود مدت ها است مزه لیمو ترش را نچشیده و ...
خانواده شهدای آتش نشان پلاسکو: هیچکس از ما عذرخواهی نکرد
کسانی می اندازد که در راهی که انتخاب کرده بودند، چیزی کم نگذاشتند. آتش نشان هایی که به دل آتش زدند و حالا داغِ نبودنشان بر دل ما سنگینی می کند، و خانواده هایشان که بعد از هر چند جمله می گویند: هنوز باور نمی کنیم! در چهلمین روز شهادت آتش نشان های پلاسکو، خانواده های سه نفر از این شهیدان به کافه خبر آمدند و از روزهایی که پشت سر گذاشته اند، گفتند. پدر شهید حسین حسین زاده، مادر شهید فریدون ...
روایت تلخ پلاسکو از زبان آتش نشان بازمانده
.... در بیمارستان به من گفتند ما به تو دست می زدیم، فریادت به هوا بلند می شد، چطور توانستی با آن درد و شکستگی استخوان هایت خودت را نجات دهی؟ من هم همیشه گفتم که چیزی دست من نبود، همه اتفاقاتی که باعث نجات من شد، فقط خواست خدا بود. چندتا از بچه های ایستگاه شما در حادثه پلاسکو شهید شدند؟ سه نفر؛ محمد آقایی، محسن روحانی، فریدون علی تبار. البته امیرحسین داداشی هم چند ماه بود که از ...
پول آزادی ضارب کسروی را مردم دادند/ چرا شهید نواب صفوی نعلین نمی پوشید
فروشی ها را می بستید... و از این مسائل. آقا فرمود: الان مسئله ما جنگ با انگلستان است. موضوع اصلی به دست آوردن این منبع مهم ملی و به سرانجام رساندن موضوع نفت است. اجازه بدهید نهضت پیروز بشود، بعد این اقدامات را انجام بدهیم. الان اگر حرف بزنیم، تفرقه می افتد و یک عده موافق و مخالف پیدا می شود و وحدت را از دست می دهیم. اگر به نتیجه برسیم، حتماً این کار را انجام خواهم داد. نواب با عده ای آمده بودند و ...
بیرقی سیاه بر بام گافر
پزشک متخصص نیست و هر کسی نیاز به درمان اساسی داشته باشد باید کیلومترها راه تا میناب یا بندر برود. تا چند سال پیش مردم دچار بیماری جذام می شدند که خدا را شکر این بیماری ریشه کن شده است اما هنوز به دلیل مصرف آب غیربهداشتی، مردم دچار بیماری های عفونی می شوند و گاهی جانشان را از دست می دهند. نه آب، نه گاز، نه تلفن او با اشاره به اینکه اغلب خوراک مردم نان خالی با خرماست، می گوید ...
خوابی که بازیگر مرد برای حامی مالی اولین فیلم سینمایی اش دید
نبودند و تحمل بی کاری را بر قبول کردنشان ترجیح دادم. او در جواب این که آیا راه دیگری جز بازیگری برای امرار معاش دارد یا خیر افزود: زندگی ام تنها از راه بازیگری می گذرد چون کار دیگری بلد نیستم و با توجه به وضعیتی که گفتم قطعا باید تحت فشار باشم اما نمی دانم روزی ام از کجا می آید انگار خدا خودش حواسش هست. اگر الان بی کارم لابد صلاحم در این است. یکی از دوستان شما در پشت صحنه می گفت خسته شدم ...
نا امیدی را ضربه فنی کردم
خوب که این همه سختی شما را از پا نینداخت و تصمیم گرفتید همچنان با زندگی و سختی هایش حتی بعد از دوران بازنشستگی بجنگید. با همه سختی ها سعی کردم در خانه نمانم و پسرهایم را زیر پروبال خودم بگیرم. ابتدا یک مغازه جگرکی راه انداختم و بچه هایم وقتی از دانشگاه برمی گشتند به من در اداره مغازه کمک می کردند. آنجا را به گونه ای مهیا کردم که پسرهایم دورم باشند. نمی خواستم از زیرنظرم خارج شوند. خدا را ...
مقبره ای به گمنامی شهدای گمنام باغملک/ پروژه ای که بنا بود 6 ماهه پایان یابد+تصاویر
در پی داشته باشند و چه بسیار مصوباتی که تصویب شد اما به مرحله اجرا نرسید؛ چه بسیار پروژه هایی که از زمان افتتاح آنها گذشت و هنوز به بهره داری نرسیدند. تپه شهدای گمنام باغملک بعد از گذشت چندسال، که در سایه بی مهری و بی توجهی مسئولان در گمنامی به سر می برد و یادمانی برای دو کبوتر خونین حرم عشق، احداث نشده بود بهمن ماه سال گدشته رنگ وبوی دیگری به خود گرفت . مقبره شهدای گمنام بعد ...
همه چیز درباره محمد گرکانی نژاد، مدیر سابق مرکز توسعه تجارت الکترونیکی
آدمی نیستم که بتوانم دور از خانواده زندگی کنم و گزینه خارج رفتن هم برایم همان حس را تداعی می کرد. در همین حین بود که با چند نفر از دوستانم در دانشگاه رفتیم شبیه استارت آپ های امروز یک شرکت تأسیس کردیم که مکانیزاسیون و اتوماسیون را در حوزه طب گسترش دهد. این شد شرکت طب و رایانه؛ حتی چند سال بعد اولین شرکتی بود که حرف از HIS زد. دفترمان طبقه بالای خانه پدر یکی از بچه ها بود و یکی از دوستان ما در آن ...
حامیان دولت نمیتوانند ازمرگ هاشمی بهره برداری کنند
سیاسی ایران بودند، درمقاطعی می گفتند ای کاش چنان می کردیم و ای کاش چنان نمی کردیم، طبیعت انسان اینگونه است. انسان غیرمعصوم به تشخیص عقلی که خدا در او نهادینه کرده است، عمل می کند . البته در اندیشه دینی ما وقتی مومنین از یک عقل مدبر و جمعی برخوردار باشند، مجموعه عقول آنها عقل کامل تر و درست تری می شود. نه منویات آقای هاشمی رفسنجانی ملاک حرکت سیاسی در جامعه است و نه دعاوی اصلاح طلبان نسبت ...
پروانگی به وقت آخرین ماه سال
کاظمی که فکر می کند برادر شهید حرف هایش را نشنیده یا یک حدس دیگر زده، دوباره می گوید بگذار بچه ها شب بروند حمید را بیاورند. هنوز دیر نشده. برادر شهید گفت: این قدر اصرار نکن احمد، یا همه با هم یا هیچ کس. حسین خرازی فرمانده لشکر 14 امام حسین(ع) اصفهان تاریخ شهادت: 8 اسفند 1365 - عملیات کربلای 5 صورت معصوم، لبی خندان و بدنی که یک دست بیشتر ندارد؛ این پررنگ ...
بدل امام در عراق که بود؟/ امام می گفت شاه کشته نشود/ آیت الله خامنه ای بهترین روش مدیریت را دارند
مسجد سلماسی درس می گفت . در اولین حضورم در درس خواستم اشکال کنم. یک طلبه دیگر وسط حرف من پرید و امام گفت "این آقا حق سبق (تقدم) دارد" و امام تا اینجا رعایت حقوق اشخاص را می کرد. ایشان در درس گفته بود که "قدرت شرط تکلیف نیست" در حالی که در ذهن ما لایکلّف اللّه نفس الّا وسعها بود. ایشان می گفت احکام مانند قوانین است و کلی وضع می شود. قوانین کلی وضع می شود و بعد تبصره می زنند . ...
آتش نشانی که ازمرگ نمی ترسید
شد و از خانه بیرون می رفت می گفت رفتنم با خودمه و برگشتنم با خداست. او دوست داشت سرنوشت همکارانش را داشته باشد که هنگام خدمت به مردم شهید می شدند که آخر هم به آرزویش رسید . مجید در ادامه می گوید وقتی صدای مکالمه برادرم که در ساختمان پلاسکو گرفتار شده بود از طریق رسانه ها پخش شد دل توی دلمان نبود. با شنیدن صدایش فقط بچه هایش از این بابت خوشحال بودند و می گفتند که پدرمان قوی و شجاع است ...
تشخیص ناباروری در زنان، پیش از ازدواج ممکنه؟
.... این خانم بعد از انجام این کار باردار شد. همسرش کارمند شهرداری بود و پیش از آن بارها اصرار کرده بود که لوله های خانمش بسته شود، تا اینکه دیگر سقطی نداشته باشد و رنج نکشد. بارداری دوباره بعد از سقط های مکرر، ریسک مرگ را برای زیاد می کرد. به هر حال، همان روشی را که هنوز در مرحله تحقیقات بود را عملی کردیم و باردار شد. نه ماه او را بستری و در شرایط خاص با مراقبت های ویژه نگه داشتیم. همه ...
نگاهی به زندگی و شهادت جواد سرمالیان از شهدای قرآنی لرستان
و شما هم با آغوش باز شهادت را از من پذیرا باشید و برایم دعا کنید.اگر در بعضی مسائل به خاطر ضعف عصبی به کسی پرخاش کردم و کسی از من رنجید شدیداً طلب حلالیت می کنم. از خانواده ام می خواهم که همان طور که مرا دوست داشتند همسرم و بچه هایم را هم دوست داشته باشند.زیرا من از همسرم خیلی راضی بودم او برای من یک شریک نمونه بود فرزندانم را طبق موازین شرع اسلام تربیت کنید تا برای اسلام افرادی مفید باشند و ...
عینک های بدبینی را از چشم مان بر داریم!
روحانیت ودوم مدیون آنهایی هستیم که امام را قبول کردند و به ندایش لبیک گفتند وسختی ها و شکنجه ها را تحمل کردند از جمله دختر آقای طالقانی که دستگیر و شکنجه شد، وجان اش را در طبق اخلاص گذاشت. وی اضافه کرد: بعد از انقلاب نیز زنان سنگ تمام گذاشتند. در جنگ تحمیلی صبرزنان باعث می شد مردان در جبهه بمانند. من می گویم پنجاه به پنجاه خانم ها سهیم اند هم در پیروزی انقلاب و هم در جنگ تحمیلی. ...
وقتی زن 58 ساله عاشق سیامک 32 ساله در تلگرام شد!
خواست عکسم را ببیند، هرچند می ترسیدم که لو بروم اما عکس پروفایل یکی از همکلاسی های دخترم را برایش فرستادم و دل سیامک32 ساله را ... چند روزی گذشت، بعد از عکس، خواست که صدایم را هم بشنود، گفتم فعلا زود است و... نخیر بهانه هم کاری از پیش نبرد که هیچ، به حساب ناز کردن و... گذاشت و جدی تر شد، برای اینکه از دستش ندهم ناچار شدم از بچه های گروه دخترم صدا بردارم و برای سیامک بفرستم، با خودم گفتم ...
مال و منال دارد ولی فقط عصا ندارد
شتابان به ما نزدیک می شود. کمی که نزدیک تر می رسد، با لهجه شیرین ترکی می پرسد: الله اله مه میش بیر اتفاق توشوب خانم جان؟ حاجی بیر شی اولمویوب کی؟ خنده ام گرفته با مهربانی سری تکان داده، خیالش راحت می شود؛ و در میان عجله ی نفس هایش که هنوز جا نیامده می گوید: (این بنده خدا را اینجوری نگاه نکنید خانم جان. مال و ملک، زن و فرزند دارد ولی عصا ندارد!) من بعد از کمی صحبت با ...
مهمترین چالش تاکسی های اینترنتی در ایران
مسافر می زنم! چند ماه قبل یک روز آفتابی بود که دو نفری تصمیم گرفتند یکی از رانندگان اسنپ یا تپسی باشند. پیشنهاد محمود بود که علاوه بر همین مسافران عبوری، این نرم افزار ها را روی موبایل هایشان بریزند و به قول خودشان اسنپی ها را هم سوار کنند. دو نفری رفتند دفتر مرکزی اما دست رد به سینه شان زدند و گفتند تاکسی ها حق ورود به این شبکه حمل ونقل اینترنتی را ندارند. از همان روز به بعد نه اما از ...
دختر کوچکم تینا نیم ساعت پیش رفته بود سوپر مارکت و هنوز برنگشته بود! / وقتی به دنبالش رفتم با واقعیت ...
همسرم از خواب پریدم. می گفت بلند شو تینا از نیم ساعت پیش رفته و هنوز برنگشته. برخاستم و سراسیمه دنبالش رفتم. دخترم گریه کنان داشت بازمی گشت و فهمیدیم متاسفانه جوانی که شاگرد مغازه است، او را پشت یخچال مورد اذیت و آزار قرار داده که بلافاصله موضوع را به پلیس اعلام کردیم. متهم دستگیر شده، اما ما اشتباه کردیم و نباید بچه شش ساله را به تنهایی آن موقع ظهر برای خرید بیرون می فرستادیم. ...
شهیدی که به مغز متفکر نیروی هوایی شناخته شد
بود و جواد 24 سال. آذر ماه سال 1342 بود که برای خواستگاری آمدند. جواد پرسید: کلاس چندم هستید شما؟ گفتم: دهم گفت: من دوست دارم همسرم تحصیل کرده باشد هشتم اسفند ماه سال 1343 بود، دستم را گذاشتم روی حلقه ازدواجمان؛ چشم دوختم به قرآن گشوده سفره عقد و از خدا برای هر دوی مان خوشبختی خواستم. سال 1343 ازدواج کردند که ثمره این ازدواج 2 فرزند پسر و یک دختر است. مهریه 50 هزار ...
12 نکته مهم برای پدرانی که دختر دارند
مخصوصا اگر دختر باشند ایجاد کنید، توصیه های قید شده در این نوشتار را جدی بگیرید. معمولا زمانی که آدم ها متوجه می شوند که من افتخار این را دارم که پدر چهار دختر و یک پسر باشم، به من می گویند؛ خدای من، چهار تا دختر داری؟ خدا به دادت برسه! تصور کن که وقتی آنها نوجوان شدند، حال و روزت چه طور خواهد بود! وقتی که من چنین چیزی می شنوم، برای آن آدم ها احساس تاسف می کنم، چرا که آنها متوجه نیستند که پدر چهار ...