سایر منابع:
سایر خبرها
سریع دکمه سبز گوشی را زدم که صدای جیغ و فریاد زن جوانی شوکه ام کرد
...؛ زندگی به عنوان زن سوم یا تحمل حرف و حدیث های تمام نشدنی فامیل و اقوام...هنوز اعضای خانواده ام از این ماجرا خبر نداشتند و من هم نمی توانستم درست تصمیم بگیرم. یک روز بعد دوباره زن آرش به من زنگ زد. او هم حالش بهتر از من نبود و حوصله حرف زدن نداشت. تنها چند جمله گفت و قطع کرد: خانم؛ من تصمیمم را گرفته ام و از آرش جدا می شوم. دیشب همه چیز را به او گفتم و قرار شد ماهانه یک ربع سکه به عنوان مهریه ...
4سال رابطه نامشروع با وعده پوچ ازدواج
و حتی به مصرف مواد مخدرش هم اهمیتی ندادم آن جا بود که متین با وعده و وعیدهای ازدواج هستی ام را از من گرفت و مرا به روز سیاه نشاند. از آن روز به بعد بازیچه دست او شده بودم و هر کاری از من می خواست مجبور می شدم به آن عمل کنم. در میان این ملاقات های پنهانی فیلم و عکس هایی نیز با هم گرفته بودیم و من به این امید که با او ازدواج می کنم هیچ وقت نگران آینده ام نشدم اما او هر بار به بهانه های ...
سیاست های ترامپ بی فکر و هوس بازانه است
.... من باور دارم که ما بدون رای کنگره نباید وارد جنگ شویم. من مخالف حمله به لیبی، بدون رای کنگره، بودم. دفعه بعد اوباما برای حمله به سوریه به کنگره امد و به رای ما عمل کرد. -آیا شما معتقدید که رییس جمهور باید به رای کنگره پیش از ورود نظامی به هر مساله ای اهمیت دهد؟ آیا معتقدید که هر گونه حمله نظامی باید از نظر قانون داخلی و قانون بین المللی توجیه شده باشد؟ -من در یک سال گذشته سعی کردم ...
عنکبوت زرد دوباره محاکمه می شود
برگشت در یک لحظه خود را از خودروی او به بیرون پرت کردم. با ثبت این شکایت، زن جوان به پزشکی قانونی معرفی شد و دستگیری سعید به جریان افتاد . بیشتر بخوانید: قاتل ندا: دو روز بعد از طلاق ازدواج کردم! عکسی از قربانی خردسال حادثه فجیع مشهد همزمان لیلا و سمیه نیز مورد تحقیق قرار گرفتند. ابتدا لیلا به ماموران گفت: فروردین 94 به بیمارستانی در شهر قم رفته بودم. سعید به من ...
بهرام افشاری، بهتاش پایتخت 5: مردم جای سلام به من می گویند اَی خِدا
می برم و بعد دوباره تلاشم را آغاز می کنم. چگونه با گروه پایتخت آشنا شدید؟ احمد مهران فر یکی از کارهای من را دید و خواست به دفتر آقای مقدم بروم. باورم نمی شد می خواهند برای پایتخت 2 از من تست بگیرند، چون خودم یکی از طرفداران پایتخت یک بودم. آن زمان برای اولین بار آقای تنابنده به من اعتماد کرد و با این که لهجه مازندرانی بلد نبودم این فرصت را داد تا یاد بگیرم. اتفاقا یکی از سختی ...
اظهارات هومن افاضلی در نشست خبری قبل از دیدار تیمش با پدیده
از اول تا آخر اعلام می کنند. این یک اتفاق ویژه برای ماست. یک روز رئیس من در تیم ملی از من پرسید که سه هفته بعد بازی فلان تیم کجاست که برویم ببینیم. رئیس فدراسیون یک کاغذ درآورد و گفت به کسی نگویید ولی دوشنبه بازی دارند. از آن روز خیلی نگذشته ولی الان از یک سال قبل می دانیم که چه زمانی بازی داریم. سازماندهی این کار در اروپا ساده است. کسی وقت اضافه برای اردو نمی خواهد. کسی مسابقات اروپایی را جابه جا ...
ابهامات بی پاسخ در ماجرای کتک زدن عبدالحمید ارجمندی/آیا آن افراد برای ورود به منزل حکم قضایی داشتند/باید ...
دانشجوی کامپیوتر بود قرار گذاشتم که کارهای نرم افزاری و انتخابتی ام را انجام دهد. وی افزود: در همین راستا به خانه انها رفتم و خانواده اش نیز حضور داشت در حال رد و بدل کردن اطلاعات و کارها بودیم که یکی از صاحبان قدرت استان زنگ زد و در گوشی با بی حرمتی با من حرف زد که نباید وارد انتخابات شوی، اول خواستم او را به چالش بکشانم، دو سوال سیاسی کردم، سوال اول را جواب نداد و بی حرمتی کرد و با ...
ویسی: از ابتدا مشخص بود تیم ما برای ماندن می جنگد/ مدیر فوتبال باید مدیریت بلد باشد
و از لحاظ فنی بسیار فنی بسیار بالا است. یکی از نمونه کارهایشان است. ویسی در ادامه صحبت های خود خاطرنشان کرد: من می گویم به این آقا قول داده اید خانه بدهید؛ چرا نمی دهید ؟ تا کاملا در اختیار تیمش باشد. الان وقت این صحبت ها نیست، اما به احترام سوالی که کردید جواب دادم. اما سربسته است. سرمربی استقلال خوزستان در ادامه گفت: آن رفت و برگشت من هم خودشان گفتند برو،یک تیمی با چهار و ...
قبر یک حقیقت زنده است
فشار و تنگی ایجاد می کنی و به دیگران نیز منتقل می کنی. با عصبانیتت و با اخلاقت دیگران را در فشار می گذاری. دیگران باید خیلی حواسشان باشد که تو یک موقعی تحریک نشوی و پرخاشگری نکنی. مثلا پدر و مادر یا همسر و فرزند و...باید مراقب باشند تا تو عصبانی نشوی. شوهری که در خانه بهانه گیری می کند، زن و بچه از دستش در فشار هستند و مراقبند که یک دفعه خشمگین نشود، نیش نزند، چنگ نیندازد. چون عصبانی ...
محسن رفیق دوست: احمدی نژاد و جریانش به دنبال غصب حکومت هستند/ احمدی نژاد را از ابتدا قبول نداشتم
کار کرده ام و هر آنچه را که می توانستم و به صلاح بوده را اجرا کردم و از این پس درجا خواهم زد. بعد فرمودند از این پس چه خواهی کرد؟ گفتم به دنبال کار کردن برای مردم هستم و بنیاد نور را که قبلا راه اندازی کرده بودم مدیریت کردم. اینکه ما برای پیشبرد امور کشور کارایی داریم باید از سوی دیگران تشخیص داده شود. چند وقت پیش نزد بنده آمدند و گفتند شما برای کشور چه کاری می توانید انجام دهید؟ گفتم همه کار. ...
کارآفرینی با 98 درصد معلولیت: به دروغ گفتند که از من حمایت کردند
و حالم را پرسید و وقتی گفتم شما ویدئو را که دیدید زنگ زدید قطع کرد گفت نه و وقتی دوباره زنگ زد با عصبانیت تمام سر من داد می زد. من نمی توانم تند حرف بزنم چون نفسم می گیرد تنها به این خانم گفتم که حق ندارد با من اینطوری صحبت کند. من با یک اسپانسر تازه می خواستم گفتگو کنم اما وقتی به دروغ در برنامه آن حرف را زدند اسپانسرهای بعدی عقب کشیدند و حس کردند من می خواهم یک محصول را به دو جا بفروشم. ...
دوقلوهایی که در یک روز متولد و شهید شدند + عکس
کمک می کردند. در زمان جنگ هم که برادرها و پدر یکی بعد از دیگری راهی جبهه می شدند، ما به کمک مادر می رفتیم تا دست تنها نماند. اولین رزمنده خانه تان که بود؟ محمدعلی اولین کسی بود که لباس رزم پوشید و راهی شد. قبل از آغاز جنگ در زمان انقلاب فعالیت داشت. برادرم سرباز بود که با فرمان امام خمینی(ره) از محل خدمتش فرار کرد. به ما هم سفارش کرده بود اگر دنبال من آمدند بگویید نمی دانیم کجا ...
تو رو خدا فوتبالو دیگه از مردم نگیرین
شش یا هفت سالم بود که یک روز دوست برادرم که چند سال از من بزرگتر بود آمد و اجازه ام را از مادرم گرفت تا با هم برویم استادیوم تختی مشهد. بازی پیام مشهد بود با بهمن کرج. من عاشق فوتبال بودم اما تا آن زمان استادیوم نرفته بودم. شاید دو سه هزار نفر مشهدی آمده بودند بازی تیم محبوبشان را از نزدیک ببینند. من بازیکنان پیام را نمی شناختم، اما بازیکنان بهمن کرج معروف بودند. محمد خاکپور و حمید استیلی را خیلی ...
افاضلی: دیدار با پدیده، بازی مرگ و زندگی است
سال است که برنامه لیگ را از اول تا آخر اعلام می کنند. این یک اتفاق ویژه برای ماست. یک روز رئیس من در تیم ملی از من پرسید که سه هفته بعد بازی فلان تیم کجاست که برویم ببینیم. رئیس فدراسیون یک کاغذ درآورد و گفت به کسی نگویید ولی دوشنبه بازی دارند. از آن روز خیلی نگذشته ولی الان از یک سال قبل می دانیم که چه زمانی بازی داریم. سازماندهی این کار در اروپا ساده است. کسی وقت اضافه برای اردو نمی خواهد. کسی ...
مرجع ویراستاری کتاب کودک در خوزستان نداریم
به نوشتن داستان های کودک علاقه مند شدم. البته از دوران دبستان چیزهایی می نوشتم و همیشه به ادبیات علاقمند بودم . کودک درون من همیشه زنده است. به طرز شگفت انگیزی دنیای کودکان را حس می کنم. شاید چون تمام کودکی ام مثل همه همسن و سالانم در جنگ به باد رفته بود؛ به همین دلیل با دنیای کودکانه همیشه در ارتباط هستم. همچنین تولد سه فرزند با اختلاف سنی کم و علاقه زیاد مادرانه ای که به آنها دارم و ...
همیشه می گفت من یک روز شهید می شوم
موضوع شهادت به میان می آمد, من به حجت می گفتم که "تو دوتا بچه کوچک داری" می گفت "بی بی زینب خودش مواظب بچه هامه". می گفتم " حرفت درست, باید مراقب خودت باشی" می گفت: "بی بی زینب باید بخواد تا بریم". او همیشه هم می گفت من یک روز شهید می شوم.آخرین بار تلفنی در ایام عید بود که به من زنگ زد و صحبت کردیم, به او گفتم که زود بیا ولی امروز پیکرش آمد. برپایه این گزارش، در نخستین ساعات دوشنبه 20 ...
پیرترین معلم در بریتانیا؛ همچنان قوی و سالم +تصاویر
...، معاون و سپس سرپرست معلمان مدرسه شد و وقتی که در سال 1992 از مدرسه ابتدایی فارفیلد در بردفورد بازنشسته شد، معلم کهنه کار دید که نمی تواند بیکار بنشیند. یک ماه بعد با کمک سرپرست معلمان نوهٔ خود دوباره استخدام شد و اکنون یک روز در هفته کار معلمی خود را ادامه می دهد. ایرنه می گوید: در مهمانی کریسمس نوه ام بودم و داشتم به سرپرست معلمان او که آنجا بود، می گفتم چقدر دلم برای ...
کودکان مهم ترند یا نفت؟!
در بخش هایی که صحبت شد، برخی ها آمدند و تنها تبعات را دیدند و گفتند اگر دختربچه ای با پسری دوست شد و از خانه فرار کرد، شما می خواهید چه کار کنید؟ برای من واقعا حیرت آور بود، چون اصلا نمی توانستم هیچ جواب منطقی به این سوال غیرمنطقی بدهم. بحث سر این است که من اختلاف نظرها را کاملا قبول دارم ولی معتقدم که باید ازدواج دختران زیر 113 سال منع شود، به رغم این که گفته می شود ازدواج کودکان به شکل غیررسمی ...
آلگری: شایسته این بودیم که بازی به وقت اضافه برود/ گفته بودم پنالتی گرفته نشده دربازی رفت برای ما سرنوشت ...
بازیکنانم که در بازی رفت در تورین 60 دقیقه خوب بازی کردند و نتوانستند مانند این بازی گلزنی کنند، حس بدی دارم. پنالتی که در این دیدار برای رئال مادرید گرفته شد دقیقا همان اتفاق در بازی رفت روی خوان کوادرادو افتاد. همان موقع پس از بازی رفت گفتم که این صحنه حتی می تواند سرنوشت صعود این دو تیم را مشخص کند. سرمربی راه راه پوشان تورین صحبت های خود را اینطور ادامه داد: ما حداقل شایسته این بودیم که ...
روحانیت باید برای مردم دق کند/ مردم دوست دارند روحانیت صدای آنها باشد
توصیه رفته بودید یا کمک به جبهه مقاومت؟ مرتضوی : من تقریباً 10 روز سوریه بودم. به محض اینکه رسیدم؛ تنها دو ساعت در دمشق بودم و بعد به حما و سپس به حلب رفتم. با رزمندگان نشستم و صحبت کردم. سلاح هم به دست گرفته و به رزمندگان کمک کردم و تروریست ها را هم از نزدیک دیدم. خبر شهادت هم شیطنت یکی از رسانه های منطقه بود که تکذیب شد. در دی ماه 96 شاهد اعتراضات و البته بعضاً اغتشاشات بودیم ...
جادوگران تاریخ چه کسانی هستند؟
درست حسابی نداری و اگر حتی یک اطاق از خودت داشتی ما دختر به تو می دادیم وقتی دیدم سنگ سنگین پیش پایم می اندازند، دست مادرم را گرفتم و آمدم تهران تا شاید در تهران که دامنه فعالیت باز است، بتوانم پولی سر هم کنم و با دست پر برگردم و به خواستگاری اش بروم؛ چون من و دختر یک روز رفتیم پیش امام رضا علیه السلام هم قسم شدیم که غیر هم با دیگری ازدواج نکنیم... (نامه ضابط شیرازی به حاج حسین آقا ملک 1351) ...
چگونه امام موسی کاظم (ع) در زندان با خلفای ظالم مبارزه کرد؟
...> به نقل یحیی بن خالد، هارون الرشید پیش از آنکه امام کاظم(ع) را زندانی کند،در مدینه نزد قبر حضرت رسول(ص) رفت و خطاب به حضرت گفت: یا رسول الله! از تصمیمی که گرفته ام عذر می خواهم! تصمیم گرفته ام موسی بن جعفر را زندانی کنم، چون می ترسم میان امت تو جنگ افروزی کند و خونها ریخته شود! فردای آن روز، فضل بن ربیع را برای دستگیری امام فرستاد، و امام را در حالی که به نماز ایستاده بود، دستگیر کرد و به زندان ...
قوانین الهی محدودکننده نیست/ تقویت حافظه به برکت انس با قرآن
پیش می رفت اما چون احساس می کرد شاید موفق نشود، کمی تردید داشت ولی با توجه به اینکه برای حفظ قرآن هم باانگیزه بود، چند سال بعد از من، توفیق حفظ کل قرآن را کسب کرد. وی درباره میزان مرور محفوظات در طی روز، گفت: متأسفانه از زمانی که شروع به درس خواندن برای قبولی در رشته پزشکی کردم و از طرفی هم با توجه به مشغله های بسیاری که در حال حاضر دارم، مرورها و دوره هایم کم تر شده است. مهرداد ...
ادبیات چیزی غیر از زندگی مردم نیست
دبیرستان بود . چون به ادبیات و مطالعه کتاب علاقه مند بودم ، باعث شد به تئاتر گرایش پیدا کنم. به سراغ کتاب های برادرم می رفتم و آنها را مطا لعه می کردم . در واقع آغاز علاقمندی من به تئاتر با مطالعه شروع شد. - در کدام دبیرستان؟ سال 1347 در دبیرستان 25 شهریور، یک روز معلم هندسه در کلاس شعری خواند. کودک این قرن هر شب در حصار خانه ای تنهاست بانگ مادرخواهی اش آویزه ای در ...
پرونده برادر معاون اول رئیس جمهور پرونده سنگینی است/ درباره خودکشی کاووس سیدامامی تردیدی نیست
...، گاهی وقت ها این خطر آنقدر بالا می رود که حاضر می شود آن فردی که به آن رغبت داشت چون امروز حاضر نیست با او کنار بیاید متعرض ابروی او شود. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی اژه ای با اشاره به اینکه یک روز عکسی با او گرفته اما چون با او کنار نیامده نابودش می کند و دست به جنایتی هولناک با تهیه اسید می زند، تصریح کرد: این واقعیت را به ما می گوید که ببینید با چه کسی ...
تا روزی که زنده هستم مردم را می خندانم/ رامبد جوان حرفی زده بود که برایم خوش آیند نبود/ دوست ندارم باری ...
. خب! هرچی که من نپرسیدم و تو دوس داری که گفته شود بگو من دعاهای همیشگی دارم . امیدوارم که حال دل مردم خوب باشد . امیدوارم شرایطی فراهم شود که هیچکس محتاج دیگری نباشد . هیچکس بخاطر جرم مرتکب نشده در زندان نباشد و هیچکس دغدغه مالی نداشته باشد و هیچ مردی شرمنده خانواده اش نشود و هیچ کودکی غم و غصه والدین اش را نبیند . و باز از خدا می خواهم که حال دل همه انسانهای پاک خوب باشد . خبر راست ...
اسید بازی در بزرگراه تبریز/ سه روایت معتبر از معصومیت معصومه
کدام جواب نمی دادم. تا اینکه این اتفاق رخ داد. او ادامه می دهد: مقابل در خانه منتظر مادرم بودم تا بیاید و برای خرید شب عید به بازار برویم که محمد سر راهم سبز شد. با زور مرا به داخل خودرو شخصی اش هل داد و گفت فقط می خواهم حرف بزنیم. وارد اتوبان پاسداران شد. دوباره تقاضای ازدواج را مطرح کرد و من باز هم پاسخ منفی دادم. در یک حرکت ناگهانی از زیر صندلی چیزی در آورد و روی ...
سلام های تازه...تبریک های شیرین
تو خودت هستی، دوچرخه ی خوش رکاب و دوست داشتنی برای تمام نوجوانان ایران زمین. دوستی که به جای آن که ما به تو جان ببخشیم، تو به نوجوانی مان شادی و نشاط بخشیدی. دوست مهربانم، دوستت دارم. تولدت مبااااارک! موژان سعادتمند منشادی 13ساله از تهران متینه خداوردی، 17ساله از وردآورد همه ی چیزهای خوب خیلی زیااااد عذر می خواهم بابت بی معرفتی ام ...
بلای وحشتناکی که راننده شیطان صفت سر دختر بیچاره آورد | پوریا با نیرنگ مرا به خانه اش برد و ....
بود تا با هم خلوت کنیم و خجالت ها را کناری بگذاریم من ترسیدم و گفتم من تا بعد از ازدواج هیچ رابطه ای نمی خواهم اما او اصرار کرد تا جاییکه خواستم از خانه بیرون بیایم ناگهان پوریا با خشونت جلویم را گرفت و تهدیدم کرد او به زور و در حالیکه من گریه می کردم 3بار به من تجاوز کرد . الهه ادامه داد: باور نمی کردم فریب خورده ام پوریا اعتمادم را جلب کرده بود احساس کردم در خواب کابوس می بینم اما واقعیت ...