سایر منابع:
سایر خبرها
کتاب خون دلی که لعل شد روانه بازار نشر شد
بازداشت شدم. مهم ترین نگرانی من هنگام بازداشت، پدرم بود که بی من به سفر نمی رفت. به خاطر دارم که در حال بازداشت در هواپیما نشسته بودم تا مرا از زاهدان به تهران ببرند. به یاد پدر افتادم و ناگهان اندوهی سنگین قلبم را فشرد و دلواپسی عجیبی وجودم را فراگرفت. به خود گفتم: حال که در هواپیما چنین وضعی دارم، پس وقتی وارد بازداشتگاه شوم، چه حالی خواهم داشت؟ به خدای متعال متوسل شدم و به درگاهش ...
معرفی کتاب طنز شاکی نامه اثر حمید اسماعیلی
گفتنی پشه جان نه اهل فسق و فجوری نه اهل دود و دمی نه رانت بازی و سرگرم خوردنی پشه جان نه توی آب گل آلود مثل زالوها به فکر خون خلایق مکیدنی پشه جان نه کارمند سیایی نه از ام آی سیکسی نه از عوامل موساد و لندنی پشه جان شبیه بعضی از این دوستان دور و برم تو لااقل کلکم را نمی کنی پشه جان مرا ببخش، که دنبال ...
نقشه عجیب زن قمارباز برای دختر 22 ساله
قرار گرفتم و افرادی که ادعای دوستی با مرا داشتند آرام آرام مرا به سوی مصرف مواد مخدر سوق دادند تا به اهداف شوم خودشان برسند. از سوی دیگر نیز باید مخارج زندگی خواهر و برادرم را تامین می کردم و مجبور بودم با این گونه افراد رفت و آمد کنم چرا که آن ها مواد مخدر مجانی در اختیارم می گذاشتند و با پولی که به من می دادند می توانستم هزینه های زندگی را تامین کنم. وقتی به مواد مخدر صنعتی آلوده شدم ...
بازسازی صحنه قتل توسط داماد جنایتکار
مواد مخدر برخی جزئیات را فراموش کرده است، نگاهی به کنار و گوشه منزل مادرزنش انداخت و گفت: از دخالت های او در زندگی ام خسته شده بودم به طوری که دیگر کار من و همسرم به طلاق کشیده بود. آنها مرا به خاطر اعتیادم طرد کرده بودند و حتی نمی توانستم فرزند نوزادم را ببینم. مادرزنم از من قول گرفته بود که اعتیاد را کنار بگذارم و به زندگی بازگردم اما گویی مواد مخدر همه چیز من بود. شاید 20 بار اعتیادم ...
توکلی: از بازیهای آسیایی طلبکارم
حرفه ای دنبال می کردی... من رشته های زیادی را کار کرده ام. در رشته والیبال 3 سال در سوپرلیگ بودم اما از بین والیبال، تکواندو و دوومیدانی تصمیم گرفتم دوومیدانی را ادامه دهم. والیبال یک رشته تیمی بود و من دوست داشتم ورزشی را دنبال کنم که انفرادی باشد. دوومیدانی چون رکوردی بود با خودم گفتم می توانم رکوردی را به ثبت برسانم که مدت ها به نام من بماند. در رشته والیبال ممکن است بهترین بازیکن را ...
سبک زندگی امام هادی(ع) چگونه بود؟
را دیدم که به سختی مشغول کشاورزی است؛ به گونه ای که عرق از سر و رویش جاری است. از ایشان پرسیدم کارگران شما کجایند که شما این گونه خود را به زحمت انداخته اید؟ در پاسخ فرمودند آن کس که از من و پدرم برتر بود، با بیل زدن در زمین خود روزگار می گذراند. دوباره عرض کردم منظورتان کیست؟ فرمودند رسول خدا، امیرمؤمنان و همه پدران و خاندانم خودشان کار می کردند. کشاورزی ازجمله کارهای پیامبران، فرستادگان، جانشینان آنان و شایستگان درگاه الهی است. منبع: ...
درخواست ستاره استقلال از علی دایی ازداخل زندان
می کنند و بار دوم لحظه مرگشان. به خداوندی خدا وقتی دیگر نتوانستم به بازی ادامه دهم روزی 10 بار از خدا می خواستم مرا بکشد. در این شرایط روحی روانی آن ها به من گفتند اگر چند بار این مواد را بکشی نه معتاد می شوی و نه چیزی، فقط در سریع ترین زمان ممکن این روزها سپری خواهد شد و مثل یک آدم عادی به زندگی بر می گردی اما وقتی به خودم آمدم یک معتاد حرفه ای شده بودم که اگر مواد به او نمی رسید از ...
میثاق نامه نه به آجیل در روستاهای کرمانشاه/ عیدی به طعم بژی
رودربایستی گیر می افتند؛ دختری می گوید چگونه شوهرم را خانه پدرم ببرم و پسر نیز با همین دیدگاه می گوید چگونه همسرم را به خانه مادرم ببرم، اینطوری از همدیگر دور می شویم. این ریش سفید معتمد ادامه داد: امسال قصد دارم در ایام دید و بازدید عید به همه فامیل سر بزنم حتی کسانی که سال های قبل نرفته ام علاوه بر این به فامیل نیز گفته ام حتی المقدور از عیدی دادن به کودکان نیز صرف نظر کنند اگر هم ...
آیا کودک آزاری، فقط کتک زدن یا سوءاستفاده جنسی است؟ (فیلم)
ها و نبود شرایط درست برای خواب مفید در شب، می توانند کودک را در منزل دچار حس ناامنی کند. از طرفی کودکان نیاز به محبت و توجه دارند. این نیاز اگر در کودکی برآورده نشود، اثر عاطفی نامطلوبی بر آینده او می گذارد. پس به کودکان مان اجازه گریه کردن بدهیم و از کنترل احساسات شان جلوگیری کنیم. با آن ها ارتباط چشمی داشته باشیم و به حرف هایشان گوش بدهیم. در حضور دیگران سرزنش و ملامت شان نکنیم و هیچ ...
عواقب ترجیح تمایلات نفسانی بر دستورات الهی
...، آنچه خدا برای انسان تعیین کند، برتر و ارزشمندتر از چیزی است که خود انسان دنبال می کند. رزق و روزی از راه بی گمان، همان است که خداوند متعال برای بندگان می فرستد. طبق روایتی از امیرالمؤمنین سلام الله علیه اهدافی که انسان در تحقّق آن امیدی ندارد، یعنی با محاسبات بشری، دور از ذهن و دور از انتظار است، اگر خدا بخواهد، بهتر محقّق خواهد شد. ایشان می فرمایند: کُنْ لِمَا لَا تَرْجُو أَرْجَی ...
گفت وگوی تفصیلی با وزیر ارتباطات
35 سالگی او گف: پدرم چون کمک خرج خانواده بوده در 35 سالگی با مادرم ازدواج می کند. با خنده گفتم انگار پدرتان به اندازه شما که در 35 سالگی پدر دو بچه بودید برای ازدواج عجله نداشته. لبخند محوی زد، جهت نگاهش را تغییر داد و دنباله حرفش را گرفت: مادرم خانه دار بود. سواد هم نداشت و بعدا به نهضت سوادآموزی رفت. پدرم هم جز نوشتن اسم خودش که آن را هم اشتباه مینوشت وقتی که می خواست امضا کند، سوادی نداشت. ...
مرد سازندگی
سیمین که از من کمی بزرگ تر بود، ثبت نام شده بود و به مدرسه می رفت و من با اصرار و سماجت به مادرم قبولاندم که مرا هم ثبت نام کنند. پدرم با رئیس یکی از مدارس خوب شهر اراک دوستی داشت که قبول کرد مرا در 6 سالگی بپذیرد. روز اول خیلی ذوق مدرسه را داشتم. در حال دویدن و بازی بودم که زنگ مدرسه به صدا در آمد. آن موقع یک صفحه فلزی بود که به دیوار نصب می شد و با چکش به آن می کوبیدند. صدای قشنگی داشت. همین طور که ...
خاطره های نوروزی؛ از بطن جامعه تا متن ادبیات
الگوهایش را. نگاه می کرد و برای مادر و پدر و برادرها از سختی کار بیرون می گفت، حقوق کم و بگیر و ببندهای بی شمار و در عوض، کار آزاد، رئیس خودت هستی و درآمدت هم بیشتر. و حالا این رنگ ها است که مرا سمت خود فرامی خواند: شب عید ماهی و سبزه هم آورد و جای فاطی ماند کشیک. آها ، برای دختر چشم رنگیه عیدی خریده بود، چه می دانم، به قول شوهرم بعضی آدم ها هیچ قابل پیش بینی نیستند. و آخر سر ...
مرد معتاد پسر3 ساله اش را داخل ماشین لباس شویی انداخت
خراسان نوشت: زن 35 ساله ای که برای افشای ماجرای کودک آزاری های همسرش دست به دامان قانون شده است کلانتری پنجتن مشهد مراجعه کرد. وی گفت: 20 ساله بودم که با اصرارهای مادربزرگم و رضایت بزرگ ترها به خواستگاری پسر خاله ام پاسخ مثبت دادم و در میان هلهله و شادی بستگان و آشنایان پا به خانه بخت گذاشتم اما وقتی دخترم به دنیا آمد دیگر از قربانعلی غافل شدم و به خواسته های او بی تفاوت بودم. آن روزها ...
غلامرضا امامی: شعر فلسطین با عشق، مادر و مقاومت گره خورده است
.... اما در تابستان 1351 هجری شمسی (ژوئیه 1972) در یک حادثه تروریستی در بیروت به دست عوامل موساد و با انفجاری بمبی که در ماشینش قرار داده بودند، به همراه خواهرزاده اش ترور شد. قندیل کوچک پس از ترجمه مورد استقبال قرار گرفت، برای همین به دنبال این بودم که سایر آثار کنفانی را هم ترجمه کنم. کنفانی نویسنده ای است که در دنیا شهرت دارد. در مقدمه مجموعه قصه ها شرح حال غسان کنفانی را ...
داستان های ترسناک از برده داری در مخوف ترین زندان زنان
قرار است به زندان IK-14 فرستاده شود: بعد از اینکه حکم به شما ابلاغ می شود همه از این می ترسند که به موردوویا فرستاده شوند. آن ها در سلول هایشان می نشینند و با اضطراب انتظار می کشند. در نهایت، به صورت سرزده و در نیمه های شب افراد را به آنجا می برند. مرا نیمه شب از خواب بیدار کرده و به من گفتند که باید در عرض 40 دقیقه خود را آماده کنم. هنگامی که مرا بیرون می بردند پرسیدم که کجا برده می شوم. هیچ کس به ...
کمکم کنید زنده بمانم
، اما ای کاش هیچ وقت چاقو در جیبم نبود، همیشه هم به جوان تر ها این نصیحت را می کنم که هیچ وقت چاقو با خود حمل نکنند. در 13 سالی که در زندان بودی، چه رنج هایی کشیدی؟ چه رنج هایی؟ همه این 13 سال برای من رنج بود. من پسر کوچک خانه بودم و پدر و مادرم سخت به من وابسته بودند. پدرم بعد از شنیدن خبر حکم قصاص دق مرگ شد و دو ماه نشده بود که خبر دق مرگ شدن مادرم را نیز به من دادند. (بغضش می شکند ...
چشم امید 5 نوجوان زندانی به دست های سخاوتمند نیکوکاران
بزرگی است که برایش بوی مادر می دهد. نمی خواهد به دوری از او و به پیراهن کبودی که بر تن دارد، عادت کند. دلش دست های نوازشگر می خواهد. هنوز عطر بچگی با خودش دارد. 17 ساله است. می گوید: بچه که بودم، پدرم زندانی بود. 6 ماه داشتم که مادرم ترک مان کرد و رفت. در آق تپه زندگی می کنیم. در این سال ها، مادر بزرگ مهربانم از من و پدرم نگهداری می کند. پدرم در مغازه ها، بار خالی می کند و پول کمی در ...
وقتی پیشمرگان کرد به زمین دوخته می شدند!
فقط اسمش را شنیده بودم آن هم زمانی که قرار شد با او مصاحبه کنم، یک بیوگرافی هم بر اساس کتابی که شامل خاطرات وی بود را در دست داشتم، کاک ابوبکر خضر نژاد متولد سال 1340 در یک خانواده متوسط به پایین رشد یافته و پدر وی هم قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی خادم مسجد بوده است، وی تقریبا در تمام هشت سال دفاع مقدس در جبهه و یا اسارت بوده است. با بسیاری از رزمندگان زنجانی همرزم بوده است، زیر ...
گلچین مداحی شهادت امام هادی (ع)+دانلود
زائر(زمینه) خوشحالم در خونه ات اومدم (شور) بی تو که باشم حوصلمم سر میره (شور) عشق می داند دلم شیداتر از این حرف هاست (شعرخوانی) مرا چشمی است خون افشان (شور) پیر خرد آمدم شبی اندر خواب (مدح امیرالمومنین (ع)) گلچین مداحی شهادت امام هادی (ع) با نوای حمیدعلیمی یا صاحب الزمان آجرک الله (زمینه) امشب توی سامرا (زمینه ...
سرگردان در خیابان، چشم انتظار ساعت 18 ...
حال دغدغه بزرگ امروز معتادان بهبودیافته، طردشدن از جامعه و نداشتن پشتیبان و حامی است؛ حسن زاده یکی از معتادانی است که به مرکز ترک اعتیاد ماده 16(معتادان پرخطر) بجنورد برای ترک اعتیاد ارجاع داده شده است . او به خبرنگار می گوید:" دو سه ساله بودم که پدر و مادر خود را از دست دادم و سرپرستی ام را خاله ناتنی ام قبول کرد اما تمام خانواده های آن ها مصرف کننده مواد مخدر بودند و همین امر سبب شد ...
حافظ خانلری از آغاز تا انجام کوشش مجتبی مینوی بود
حماسی به نام اسکندرنامه حکیم که اسم رمانس را می شود در مورد آن به کار برد – خیلی شورانگیز- برایم می خواند. اولین کتابی که خریداری کردید چه کتاب بود؟ زمانی که کلاس ششم بودم، حدودا در دی ماه، پدر و مادرم قصد زیارت عتبات کردند، من آن موقع 12 ساله و همراهشان بودم. اولین کتابی که خریداری کردم در شهر سامرا -که می گویند چاه امام زمان آن جا قرار دارد - یکی به نام باب الغیبه در قطع رقعی و مصور ...
ناگفته های چند ایرانی پناهجو، آدم بر و گرفتار
وقتی بچه بودم از حرف های مادرم با دیگران شنیدم این است که پدرم رفت ترکیه کار کند و دیگر برنگشت. در تمام این سال ها هم خبری از خودش یا خانواده اش نداریم. من با خاله ها و دایی هایم و بیشتر از همه در خانه مادربزرگ مادرم، بزرگ شدم. مادرم بعد از پدرم دیگر ازدواج نکرد. همیشه به من می گفت مرد من تویی . همین حالا هم گاهی همین حرف را می زند. با این وجود نیما دیگر قصد ندارد در ایران بماند: مدتی ...
چگونه به شوهرتان کمک کنید تا مرد بهتری شود ؟
زمانهایی را یادم می آید که بچه بودم و پدرم ما را ترک می کرد و مادرم از آن فرصت ها استفاده می کرد تا به ما بفهماند پدرم بهترین مرد روی زمین است. او می گفت: پدر شما مرد خوبی است و بسیار صادق و بی ریاست. شما خیلی خوشبختید که پدری مثل او دارید چون همه ی بچه ها چنین پدری ندارند . ما حرفهایش را باور می کردیم و به پدرمان همانطوری که مادرمان دوست داشت احترام می گذاشتیم. بچه ها شاهد رفتارهای ...
سارق معتاد: به عشق دخترعمویم سارق شدم
. بله، چند باری به جرم سرقت دستگیر شده ام. بله، شیشه مصرف می کردم. شکست عشقی خوردم. عاشق دختر عمویم بودم، اما او مرا رها کرد و قبول نکرد با من ازدواج کند به همین خاطر به مواد مخدر روی آوردم. جریانش مفصل است. من عاشق دختر عمویم بودم. هر چقدر پدرم به من پول توجیبی می داد برای او کادو می خریدم. حدود هفت سال قبل بود که پولی نداشتم برای تولدش ...
عشق نحس زنی درسال های نوجوانی
ماموران کلانتری بازداشت شد. رویا می گوید:"وقتی دستگیرم کردند خیلی ترسیدم. از طرفی فکر می کردم پدرم من را می کشد از طرف دیگر چون نمی دانستم زندان چه جور جایی است خیلی وحشت داشتم. کانون وحشتناک نبود اما سختی های خودش را داشت. پدر و مادرم وقتی فهمیدند چه اتفاقی افتاده است خیلی برخورد بدی با من کردند البته مددکاری در کانون بود که کمکم کرد و در نهایت قرار شد من با آن پسر که حتی اسمش را هم ...
طلاق با وسوسه دوست شوهر
دوات آنلاین - زنی که به خاطر ازدواج با مردی دیگر از شوهرش جدا شد بعد از ازدواج دوم به اشتباه بزرگش پی برد. او داستان زندگی اش را این طور تعریف کرد: در یک خانواده ضعیف به دنیا آمدم، دو برادر و سه خواهر داشتم، وضعیت مالی خوبی نداشتیم. پدرم یک کارگر ساده بود که به دلیل فشار و سختی کار بیمار شد و از دنیا رفت در حالی که مادرم نیز به علت کهولت سن و بیماری از کار افتاده شده بود. زن جوان در ...
به عشق دختر عمویم سارق شدم!
...> گفت وگو با متهم خودت را معرفی کن؟ ارسلان هستم 25 ساله. سابقه داری؟ بله، چند باری به جرم سرقت دستگیر شده ام. معتادی؟ بله، شیشه مصرف می کردم. چرا معتاد شدی؟ شکست عشقی خوردم. عاشق دختر عمویم بودم، اما او مرا رها کرد و قبول نکرد با من ازدواج کند به همین خاطر به مواد مخدر روی آوردم. برای چه پیشنهاد ازدواج شما را رد کرد؟ جریانش مفصل است. ...
چهار انشا در مورد هوای پاک به سبک های مختلف
بدون آلاینده که نیاز همه افراد جامعه است تلاش بیشتری بنماییم. انشا در مورد هوای پاک طنز از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان که من از طرفداران هوای ناپاک هستم، ولی در جمع خانواده نمی توانم این عقیده نابم را بروز بدهم؛ چون مورد تف و لعنتشان قرار می گیرم؛ نمونه اش هفته پیش بود که تا آمدم برای آلودگی هوا و تعطیلی مدارس خوشحالی کنم، پدرم با پشت دست کوبیدند به دهانم و هدایتم کردند به ...
ماجرای یک سرقت عجیب در غرب تهران
می گوید که همسرش هم در اجرای این نقشه با او همکاری کرده است. این مرد سابقه دار درباره جزییات سرقت به ماموران می گوید: من مطلع شدم که پدر و مادر آرمین شاغل هستند. آرمین کلاس ششم است و از ابتدای امسال من راننده سرویس او به مدرسه بودم. همان موقع به فکر سرقت افتادم. یک روز که بچه ها را به مدرسه می بردم کیف آنها را در صندوق عقب خودرو گذاشتم و در مسیر یک لحظه پیاده شدم و کلید منزل آرمین را از کیفش ...