سایر منابع:
سایر خبرها
دخیل عشق پای دیگ های آش حسینی
خبرگزاری فارس از تبریز - معصومه درخشان: آش نذری امام حسین(ع) یکی از متداول ترین نذر و احسان هایی است که در سراسر کشورمان می توان از عطر و طعم خوشمزه و خوشایند آن سرمست شد و طعم بی نظیر آن را همیشه زیر زبان مزه مزه کرد. یک روز قبل از اربعین حسینی مهمانی بانویی شدم که خود و خانواده اش نذر امام حسین(ع) بوده و در تدارک آماده سازی برای طبخ آش حسینی در روز اربعین بودند. ساعت 2 ظهر ...
اربعین در آینه شعر آئینی/ چهل منزل زیارت کرده ام ماه جمالت را
به گزارش خبرنگار ایکنا؛ بیستم ماه صفر المظفر، روز اربعین حضرت سیدالشهدا (ع) و یاران باوفایش است و همه دوستداران و ارادتمندان امام حسین (ع) این روز را به سوگ می نشینند. در این میان شاعران و ذاکران اهل بیت (ع) نیز در ابراز ارادت به ساحت مقدس امام حسین (ع) و خانواده ایشان سروده هایی را تقدیم می کنند که در ادامه برخی از این شعر ها و سروده ها را بازخوانی می کنیم؛ سیدمحمدجواد شرافت ...
گزارش یک خبرنگار از پیاده روی اربعین| این اخبار را رسانه ملی و خبرگزاری ها منتشر نمی کنند در پیاده روی ...
من زائر سراست و شبی 15 هزار تومان می گیرد ... به آنجا رفتم و مادربزرگ استقبال کرد ... چند زائر دیگر هم بودند ... خانه چنان مطلوبی نبود اما می شد شب را تا صبح سرکرد... خودرو را هم خانه دخترش گذاشتم و موقع رفتن 50 هزارتومان به مادربزرگ دادم ... کوله و کیسه خواب را برداشته و به سمت پل زائر در شهرمهران حرکت کردم... اوتوبوس ها صدا می زدند مرز ...مرز ...مرز ... سوار شدم و با پرداخت نفری 3 ...
حسرت تاول های پایِ مردی از بصره
این خانواده در یزد بود .از سال 1342 از زمانی که حکومت پهلوی روحانیان و منبری ها را تحت فشار گذاشته بود و امام خمینی تبعید شده بود به تهران آمد و روضه خوان اهل بیت شد. می گوید: پدرم دائم الذکر بود و ابیات عارفانه را از حفظ داشت. منبری نبود. کاسب بود. 5 ساله بودم که نیمه های شب به خلوت او می رفتم در اتاق ریسندگی تاروپود پارچه را به هم می بافت و خلوتی داشت با خدایش. همین که وارد می شدم صدای زمزمه اش ...
روایت یک فتح باشکوه
دله قهوه ایستاده و فنجان های قهوه را به هم می کوبد. انگار صحرای محشر است کربلا. موکب ها کیپ تا کیپ پر شده و مردم در پیاده رو ها و بلوارها اسکان کرده اند. تازه اینجا هنوز ورودی کربلاست. آنها که زودتر رفته اند خبر می دهند که اطراف حرم جای سوزن انداختن نیست. از عمود ورودی کربلا که عبور کردم فقط بین الحرمین را تصور می کردم. مردمی که ناخواسته با موج فشار به این سمت و آن سمت می روند و حرم امام ...
شور شیدایی در بین الحرمین/ اجتماع میلیونی آزادگان جهان در کربلا
مختلف عرب و یا دیگر کشورهای اسلامی. ابو خالد بانی موکب باب الشاب که به عشق امام حسین این موکب را به راه انداخته است می گوید: امسال شمار زوار بی سابقه است و کربلا میزبان زائرانی از کشورهای مختلف است. بنابراین گزارش، حرم های مطهر امروز یکپارچه سیه پوش است و در ورودی حرم مطهر سیدالشهدا علیه السلام جایی در زیر قبه که فرمودند دعا در آن مستجاب است؛ روایتی از امام صادق(ع) در قاب چشمان زائران ...
زندگی بهشتی خانم مجری در کربلا/ آلبوم اربعینی هنرپیشه تلویزیون/ ز غوغای جهان فارغ در طریق الحسین به ...
دعاهایم می بودند کسانی که بر گردنم حق داشتند خانواده دوستان مجازی و حقیقی شهدا رهبر عزیزمان و در راس همه حضرت حجت (عج) نمی دانم کجای راه بودم خواسم کجا بود سرم را که بلند کردم این پرچم در دست جوانان عراقی پیش رویم بود در طریق الحسین (ع) دیگر همه چیز از ذهنم رفت یادم آمد به فرزند برومند ام البنین (س) ...
پیاده روی اربعین در آینه کتاب
ایران و عراق است روایت می شود. در بخشی از کتاب می خوانیم: خانه عبدالله، خانه بزرگی بود، اما همان روز اول دلم برای همه کودکی ام تنگ شد. خوب شد مامانی همراهم آمده بود والا دق مرگ می شدم. مامانی حال و روزش از من بدتر بود و یک هوس زیارت سرپا نگهش می داشت. روز سوم شد و هوویم پا به خانه اش نگذاشت. مامانی حالش دست خودش نبود. هر وقت این طوری می شد، می نشست پای چرخ خیاطی اش و هی می دوخت و هی می ...
پیاده روی اربعین در آینه کتاب
حال و هوای بخش هایی از تاریخ معاصر دو سرزمین ایران و عراق است روایت می شود. در بخشی از کتاب می خوانیم: خانه عبدالله، خانه بزرگی بود، اما همان روز اول دلم برای همه کودکی ام تنگ شد. خوب شد مامانی همراهم آمده بود والا دق مرگ می شدم. مامانی حال و روزش از من بدتر بود و یک هوس زیارت سرپا نگهش می داشت. روز سوم شد و هوویم پا به خانه اش نگذاشت. مامانی حالش دست خودش نبود. هر وقت این طوری می شد ...
خبرنگاران اربعین سال 61 هجری چه کسانی بودند/ روایت حجت الاسلام و المسلمین نوراللهیان
کرد و اول گفت دور من را بگیرید؛ پیراهن نو خود را درآورد و یک پیراهن کهنه پوشید و پیراهن را در یک بقچه پیچید که آنها ببرند. بعد هم به بچه ها گفتند هرکدام دستبند، گردنبند و یا هرچیز قیمتی دیگری دارید بدهید. فاطمه بنت الحسین(ع) می گوید وقتی امام حسین(ع) هم زنده بود حضرت زینب(ع) یک خانم مدیره تأثیرگذار بود. وقتی ایشان گفتند همه انجام دادند. من پیش عمه ام رفتم و گفتم این دستبند من را شب عروسی پدرم دستم ...
ماجرای رویایی که در پیاده روی اربعین به حقیقت تبدیل شد/زائری که هر سال به یاد برادر شهیدش پیاده به زیارت ...
از نزدیک ضریح امام حسین (ع) را لمس و زیارت کنم، بعد از اینکه از حرم حضرت ابوالفضل (ع) خارج شدم در مقابل حرم امام حسین (ع) قرار گرفتم و از ایشان خواستم اگر مرا لایق می دانند شرایط را برای زیارتم فراهم کنند، در همین حین مسیر برای زیارت ضریح امام حسین (ع) برایم باز شد، من ابتدا تعجب کردم ولی بلافاصله فرصت را غنیمت شمرده و به زیارت ضریح سید و سالار شهیدان رفتم. انتهای پیام/ ...
صلاح: تلویزیون که من را نشان داد گفتم باید بهترین بازیکن دنیا شوم
دیدار آخر و بازی سخت برابر غنا کشیده می شد. پنالتی دقیقه های پایانی، اما همه چیز را عوض کرد. به خودم از قبل گفته بودم اگر قرار شد من پنالتی را بزنم، می روم و با تمام قدرتم پنالتی را به سمت دروازه شوت می کنم. هیچ آپشن دیگری برای خودم درنظر نگرفته بودم. به این فکر نکرده بودم که توپ را به گوشه دروازه بزنم فقط می دانستم که قرار است بروم پنالتی را با نهایت قدرتی که دارم بزنم، همین. من از قبل چنین تصمیمی ...
این چهل روز عدو سنگ به ما زد بد زد // هر که آمد غم من دید مرا زد بد زد
...> چهل روز است چهل منزل اسیرم دعا کن در کنار تو بمیرم چهل روزه غم چهل ساله دیدم غم واندوه دیدم ناله دیدم سر پر خون تو همراه من بود به هرجاچهل چراغ راه من بود همینجا غرق در خون شد وجودم تن پاک توراگم کرده بودم میان نیزه ها دل باختم من ترا دیدم ولی نشناختم من اگر امروز برداری سرت را توهم نشناسی ای گل خواهرت را ...
3 روایت خواندنی از زیارت های مخفیانه اربعین در خفقان دوران صدام
چینگ های است به اینجا آمدم. سه سال است توی ایران در اصفهان درس می خوانم. چینگ های از اصفهان بزرگ تر است و آنجا مسلمان زیاد است. خانواده من هم مسلمان بودند و پیرو ابوحنفیه. در چین کنار درس های مدسه ام، کمی هم با زبان فارسی آشنا شدم و سه سال قبل آدم ایران. توی جامعة المصطفی درس دین می خوانم. وقتی در چین بودم ما می دانستیم که پیغمبر ما دو تا نوه دارد: امام حسن و امام حسین (ع). چیز بیشتر ی ...
برازجان قطب خوشنویسی استان بوشهر است/ من تنها مدرس خط ثلث استانم اما بدون تدریس
یابان بیمارستان یک محله ای به نام کوی امام رضایی داشتیم، در این منطقه تقریبا 80-90 درصد خوشنویس های برازجان رشد کردند و یک حالت رقابتی بین ما ایجاد شد و ما شروع به تمرین کردیم. چگونه تمرین می کردید؟ روی کاغذهای اضافی، روی در و دیوار شعار می نوشتیم و تمرین می کردیم. خبری از انجمن خوش نویسان در شهر نبود؟ بصورت جدی و حضوری خیر، تا اینکه یکی از دوستان گفت که ...
250 خانواده با ایده این جوان قمی به پیاده روی اربعین رفتند
موضوع را آگهی کردم. فکر می کردم کسی به این آگهی توجه نمی کند یا نهایتاً دو نفر تماس می گیرند و بالاخره کالسکه را به یکی شان می دهم. اما در عمل، ماجرا طور دیگری پیش رفت. ساعت 5:30 صبح آگهی را ثبت کردم و خوابیدم. ساعت 7 صبح که سراغ گوشی ام رفتم، دیدم 37 نفر تماس گرفته اند! جوری شد که تا ظهر آن روز، خطم آزاد نمی شد. واقعاً انتظار این همه استقبال را نداشتم. وقتی دوست و فامیل، حامی پویش ...
حال و هوای مسیر عاشقی یک روز مانده به اربعین/حب الحسین یجمعنا
...، که توسط یک گروه 5 نفری حمل می شد، جلو رفتم و از آن ها در خصوص چگونگی خدمت رسانیشان سوال کردم، یکی از این افراد که همگی پزشک بودند، به خبرنگار مهر گفت: ما یک گروه 100 نفره کادر درمان از همه کشورها، که اکثرا ایرانی هستند، به زائران امام حسین(ع) خدمات درمانی ارائه می دهیم. وی با بیان این که گروه 100 نفره ما به 20 تیم 5 نفره تقسیم می شود، افزود: تیم ما با فاصله از یکدیگر در مسیر 80 ...
پیاده روی اربعین سفری تا آرام جان
وپیرمرد های که با کمر خمیده وعصا بدست با تسبیحی در لابلای انگشتان خود راه می روند که برای رسیدن به تو کمک کسی را قبول نمی کردند و می گفتند می خواهم پای پیاده بروم. خدایا این همه انرژی را فقط بخاطر عشق به حسین می توان داشت. اشک هایم خشک نمی شد نه تشنه شده بودم ونه گرسنه ، دل توی دلم نبود واحساسم غیر قابل توصیف، فقط دلتنگ بودم. دوباره راه افتادم باز هم دلم آشوب شد ناخود ...
خاطرات آیت الله هاشمی؛ 25مهر 1371 تا 1375: روحانی احتمال نامزدشدن خودش را در جلسه جامعه روحانیت مطرح کرد ...
حرم امام را توضیح داد و برای ایجاد منبع درآمدی برای هزینه های حرم استمداد کرد. از کمک های من تشکر نمود. برای مراسم ارتحال سال آینده مشورت کرد و گفت پیشنهاد شده است که خانم ها را بدون چادر به حرم راه ندهند، ولی خودش موافق نیست. پیشنهاد داد که مصلای تهران ساخته نشود و نمازجمعه در مرقد برگزار شود که مخالفت کردم. خواست که رفقایش در مجمع روحانیون مبارز را جذب کنیم و دلجویی نماییم و به گونه ای از زبان ...
سلامی از طرف جانبازهای زیارت نرفته
همیشه اول رفتم سراغ داستان رفقا. اولین استوری یک عکس خویش انداز (سلفی) با حرم حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام بود. درخشش ایوان طلایی حرم خواب را از چشمم گرفت. محو عظمت بارگاه مولا شده بودم. عکس شلوغی آرامش بخشی داشت. از آستان پیر مغان سر چرا کشم / دولت در این سرا و گشایش در این در است داستان بعدی یک فیلم چند ثانیه ای از دل مسیر نجف تا کربلا بود. جاده، حال خوش زائرین ...
داربست موکب را گرفت و رفت به آسمان + صوت
همه بچه ها رفته بودند سمت حرم و ما سه چهار نفر، آخرین نفرها بودیم که راه افتادیم. سرِ پیچِ خیابانی که به حرم امام هادی و امام عسگری علیهم السلام می رسد، تنها موکب عراقیِ آن روز را دیدیم. اگر به خودمان می جنبیدیم، شاید به نماز اول وقتِ حرم می رسیدیم. اما گرسنه مان بود. ایستادیم یک ظرفِ برنج و لوبیا گرفتیم و خوردیم. بعدش هم یک استکان چای عراقی و با حالت پشیمانی بعد از یک انتخابِ شکم پرستانه، راه ...
مقصد مسیر بود
ساله را توجیه این کار آنها میدانستند. 3رسیدن به کربلا و زیارت. اصلاً باورکردنی نبود! چه کرم فرمایی است امام والاگهر که لنگان لنگان رساند. روبهروی حرم ایستاده بودم و مدام بر حیرتم افزوده میشد. حال زار و نزار و لباسهای پر از خاک حس شرمندگی برایم بود که در مقابل چنین صاحب کرمی با چنین وضعی زیارت کنم! اما بودن داخل حرم و زیارت یک دقیقه ضریح و در آن لحظه دعا برای همه و همه، حسرتی بود که ...
در مسیر پیاده روی توسل پیدا کردم و تدوینگر شدم/ حس شنیدن صدای قدم های زائران
وصف شدنی نیست. دوست داشتم خودم با آن ها هم کلام می شدم. وقت آن رسیده بود که مثل همه زائران از موکب بیرون بزنم. هرچه کویت دورتر، مشتاق تر خستگی توانم را گرفته بود. اما اشتیاق قدم هایم را تیزتر می کرد. حالا رسیده بودم به عمود عاشقی. عمودی که از آنجا می توانستی گلدسته های بارگاه حضرت عباس را ببینی. نمی توانستم چشمانم را باز نگه دارم. گاهی فکر می کردم مشاعرم از کار افتاده است ...
چادر نماز مادرم
من برسم. این اتفاق با معجزه هیچ تفاوتی نداشت. شب رسیدیم به نجف و حرم حضرت امیرالمؤمنین. وارد حرم که شدم احساس کردم پشتم به کوه گرم است و آن قدرت و ابهت را با تمام وجود احساس کردم. از نجف خودمان را رساندیم به موکب 780 در میانه راه. چند روزی آنجا برنامه داشتیم اما یک شب تصمیم گرفتیم ماشینی بگیریم و قبل از روز اربعین به زیارت کاظمین و سامرا برویم. به سختی ماشین پیدا کردیم و از مسیرهای سخت ...
جنایت برای نجات دختر عمه
درد دل های او نشسته بودم و می دانستم با همسرش به شدت اختلاف دارد. شب 17مهرماه بود که با یک جعبه شیرینی به دیدن مقتول رفتم؛ درحالی که خبر داشتم صفیه به همراه فرزندانش به خانه پدری اش رفته است. آن شب با روسری، شوهر دخترعمه ام را خفه کردم و روز حادثه درحالی که ترسیده و به مقابل خانه دخترعمه ام رفته بودم تا سرو گوشی آب بدهم، گیر افتادم. در همین حال سرهنگ علی گودرزی، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی پایتخت در این خصوص گفت: متهم به قتل پس از اعتراف به جنایت با دستور قاضی جنایی در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. لینک کوتاه لینک کپی شد ...
زیبایی های پیاده روی اربعین از دید یک نابینا
وقتی به حرم رسیدم، حدود دو ساعت طول کشید . نقطه عطف سفر اربعین اکبر جوان، همین جا شکل گرفت؛ در لحظه ای که آرزوی تمام عمرش محقق شد، آن هم به شکلی که شاید برای هیچ کس دیگر پیش نیاید: روز اربعین در ازدحام شدید جمعیت وارد حرم امام حسین (ع) شدم. همان روز شنیده بودم در اثر فشار جمعیت زائران، شیشه ضریح حرم حضرت ابوالفضل (ع) شکسته است. آنجایی که من ایستاده بودم، یک گروه عراقی داشتند سینه زنی ...
نگاهی به چند کتاب با محوریت پیاده روی اربعین
...، بی آنکه کسی به چشمشان بیاید و خجالت بکشند. اما از وقتی وارد صحن ایوان طلا شدم، حال غریبی آمد سراغم. یک دفعه ته دلم غنج زد و لبخندی نشست روی لبم. تغییر شکل صورتم را خودم احساس می کردم. مثل کسی شده بودم که از فرط خوش حالی می خواست بخندد. کمی رفتم جلوتر؛ وسط صحن و مقابل ایوان. مثل هوای بهاری که فقط دوست داری نفس بکشی، دوست داشتم راه بروم و نفس بکشم. نمی دانستم چه ام شده بود! درنگی در نجف را نشر بعثت در 344صفحه منتشر کرده است. انتهای پیام//م. م منبع: روزنامه شهرآرا ...
مبانی تاریخی اربعین حسینی با استناد به روایات
داشتن خاطرة حساس و حیات بخش جریان عاشورا استفاده می کردند بدین سبب در هر روز و شب ویژه و ممتازی که توجه به خدا و عبادت حضرت حق شایسته بود، شیعیان و پیروان مخلص خود را به سوی حسین(ع) و کربلایش بسیج می کردند و با انواع تشویق و توجه سعی می کردند یاد آن امام مظلوم(ع) در دلها تازه بماند و نامش بر زبانها رایج باشد و زمین کربلا و حرم شریفش از حضور زنان و مردان مؤمن و عارف و باوفا مملو و آکنده شود واز ...
فضای احساسی در آثار پیاد ه روی اربعین غلبه دارد
از دوستان همرزم سالیان دفاع مقدسم جمشید طالبی همسفر شدم. این سفر نخستین سفرم برای پیاده روی اربعین بود؛ دیدن کربلا آرزوی دیرساله بود و از زمان جنگ، حسرت دیدن آنجا را داشتم. در آن زمان با خود فکر کردم از لحظه آغاز حرکت یعنی از شهر تا رفتن به مرز و این راهپیمایی 90 کیلومتری از نجف تا کربلا را به نگارش دربیاورم و یک سفرنامه بنویسم. طبیعتاً با پیش زمینه ذهنی دنبال نگارش سفرنامه بودم و برایم ...
دفاع مقدس؛ تقویت اقتدار و خودباوری ملی
. در مسیر مداح کاروان به ما گفت هر کس اولین بار به حرم امام رضا (ع) مشرف می شود لحظه تحویل سال به درگاه خدا دعا کند، خدا دعایش را مستجاب می کند. من حقیقتاً زیاد بچه دوست نداشتم، اما وقتی دلم را به ضریح حضرت رضا (ع) گره زدم گفتم: خدایا یک اولاد صالح به من بده، اگر دختر بود نامش را زهرا و اگر پسر بود نامش را رضا می گذارم و انگشتر نامزدی ام را که بسیار برایم ارزشمند بود هدیه کردم. مدتی بعد خدا به من ...