مربی مبتلا به کرونا: مرگم را از خدا خواستم
سایر منابع:
سایر خبرها
بهادر عبدی: ریوالدو با زبان برزیلی به من فحش داد/ خدا به من نظر کرد تا پرسپولیسی شدم/ 2،3 بازیکن ...
پرسپولیس برایمان بگوئید. حضور در این باشگاه برایتان چگونه بود؟ کسی که در این تیم حتی یک روز هم بازی کرده باشد، هیچ وقت نمی گوید حضورم در پرسپولیس بد بود. من طرفدار پرسپولیس بودم و خوشحالم که عضو کوچکی از این باشگاه هستم. اعتقاد دارم که خدا به من نظر کرده بود که بازیکن پرسپولیس شدم و در سن و سال پائین، توانستم پیراهن پرسپولیس را بپوشم و به آرزوی خودم برسم. البته در پرسپولیس پستی و بلندی هم ...
لحظه به لحظه مبارزه با کرونا از زبان یک جوان جهرمی
بویایی به بیماری ام باز می گردد و با شنیدن اخبار در خصوص شیوع کرونا و انتقال سریع آن، روزانه دمای بدنم را اندازه می گرفتم. وی ادامه داد: نا گفته نماند 13 اسفند ماه سفری یک روزه به شیراز داشتم که بعد از بازگشت به جهرم دو روز بعد 15 اسفند ماه 98، دچار تب شدم و دمای بدنم از 36/5 درجه به 39 درجه رسید. این بیمار بهبود یافته تصریح کرد: در این زمان به پزشک متخصص عفونی مراجعه نمودم و ...
منوچهری: گل سه امتیازی من باعث قهرمانی شد
خودش 50 میلیون قراردادم را اضافه کرد. روزی را هم که به من گفتند تو را نمی خواهیم من چون قرارداد سه ساله داشتم می توانستم بمانم و پولم رو هم کامل بگیرم اما زمانی که فهمیدم نمی توانم به تیم کمک کنم خیلی راحت رفتم. جالب اینجاست که در همان نیم فصل برای نفت تهران 8 گل زدم 7 پاس گل دادم و دو پنالتی گرفتم که یکی ازگل هایم را هم به پرسپولیس زدم. می توانی از آن روز جدا شدنت در استقلال برای ما تعریف ...
طلبه ای که سالش را در غسالخانه جانباختگان کرونا تحویل کرد
کردند به استقبال مرگ می روم و از رفتن منعم می کردند، شکی نداشتم که باید امر واجب بر زمین مانده را انجام بدهم ولی ترس عجیبی در دلم افتاده بود نه از کرونا بلکه از اینکه احساس می کردم آماده مرگ نیستم چطور خدا را ملاقات کنم؟ خیلی آرزوی شهادت داشتم اما احساس می کردم الان که به مرگ نزدیک تر شده ام هنوز آماده نیستم. از امام مهربانی ها کمک خواستم کنجکاوم بدانم چطور عقل و دلش را یکصدا ...
فرصتی که کامبیز دیرباز با سر به سمتش دوید
کامبیز دیرباز درباره همکاری با ابراهیم حاتمی کیا در فیلم سینمایی خروج ، گفت: ابراهیم حاتمی کیا کارگردانی است که سینمایش را همیشه دوست داشته ام و صرف نظر از تجربه همکاری در فیلم به نام پدر که با ایشان داشتم و خاطرات خوب زیادی که با این فیلم در کارنامه ام ثبت شده است، همیشه هوادار سینمای حاتمی کیا هستم و آثار او را دنبال می کنم. وی ادامه داد: طبیعی است که این فرصت را مغتنم بشمرم و با ...
و قسم به قلم، سلامتی نعمت بود
حدود ده روزی که در آی سی یو بستری بودم و پنج روز بعد از آن که در پست آی سی یو بودم، استرس نداشتم. به نظرم اگر آدم بتواند خودش را به خدا بسپارد، خیلی از فشارهای روحی کم می شود. جالب است این را هم برای مخاطبان روزنامه شما بگویم، سال ها پیش (فکر می کنم سال1381) داستانی نوشته ام به نام: "یک سرماخوردگی ساده!" آنجا فردی که فکر می کند مبتلا به یک سرماخوردگی ساده است، از دنیا می رود! این داستان در کتاب "قاب ...
نامه ای که شهید سلیمانی وصیت کرد در کفنش بگذارند +عکس
اصلا نمی توانستم جلوی اشک هایم را بگیرم. چند بار پرسیدم: راست می گویی؟ گفت باور کن. آن روز خدا فقط می خواست به خانه ما نظر کند. البته به بچه ها نگفتم چون فکر کردم حتی اگر یک درصد او نتواند بیاید در روحیه بچه ها تاثیر منفی خواهد گذاشت. اما استرس مرا گرفت و سریع شروع کردم لباس بچه ها را مرتب کردن. خانه را با اشک تمیز می کردم و به بچه ها گفتم: بلند شید کمک کنید دوست بابا دارد می آید خانه ما ...
فرجام معاون مریم رجوی و فرمانده ترور صیاد شیرازی/تصویر
نظامی) فعالیت داشت پیش از 30 خرداد 60 از سوی عناصر انقلابی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دستگیر و به مدت پنج سال در زندان قزل حصار زندانی شد. زهره قائمی با ادبیاتی که ویژه سازمان منافقین است درباره خروجش از ایران توضیح می دهد: سال 65 که از زندان آزاد شدم، درصدد وصل بودم که نهایتاً دی ماه وصل شده و کد رادیویی گرفتم و هفتم اسفند 65 اعزام شدم . او پس از استقرار در کشور عراق، در ...
زن جوان : برای تهیه سرپناه می خواهم کلیه ام را بفروشم / بن بست زندگی یک مادر
های آنها دخترم را هم درگیر کرد. مثلا دخترم نمی توانست دست به تلویزیون بزند یا حتی نمی توانست در خانه بازی کند. یک روز که دخترم در حال درس خواندن بود پدرم به بهانه این که کتاب هایش روی زمین پهن شده و جای زیادی گرفته او را سرکوفت هایش را شروع کرد. دیگر نمی توانستم تحمل کنم. همان چند تکه لباسی که داشتم را برداشتم و از خانه بیرون آمدم. برادر ندارم. به دو خواهرم زنگ زدم اما قبول نکردند به خانه آنها پناه ...
نبرد سخت(7): کاهش 15 درصدی لنفوسیت/ تو کرونا مثبت هستی!
-باجناق کوچکم- قرار گذاشتیم که شب ساعت 9 بریم منزل شان و درباره ی وضعیت پدرخانمم، بعد از فوت مادرخانمِ خدا بیامرزم، مشورت و همفکری کنیم. ساعت 4 عصر اینقدر خوب بودم و خیالم راحت بود که تصمیم گرفتم یه خواب آروم عصرگاهی رو تجربه کنم. بعد از یک ساعت بیدار شدم و احساس کردم به خاطر ناراحتی های این مدت بغض دارم و دلم گرفته ، رفتم کنار پنجره نشستم و پنجره رو باز کردم که راحت تر نفس بکشم، اما ...
افشاگری ستاره تراکتور درباره پرسپولیسی نشدنش
محرومیتی برای من و باشگاه به وجود نمی آید و اگر هم محرومیتی باشد برای خود بازیکن است اما با این وجود عرب از عقد قرارداد با من ترسید و دوباره به من گفت که فردا بعد از اینکه هماهنگی های لازم را با باشگاه روبین کازان انجام دادیم با شما تماس می گیریم که قراردادت را نهایی کنیم. من 3 روز صبر کردم اما خبری از مدیران پرسپولیس نشد و بعد از آن با باشگاه تراکتور وارد مذاکره شدم چرا که نمی توانستم بیشتر از ...
ستاره ای که از مشت پرسپولیس خارج شد؛ ایرج عرب ترسید با من قرار ببندد!
، اما با این وجود عرب از عقد قرارداد با من ترسید و دوباره به من گفت که فردا بعد از اینکه هماهنگی های لازم را با باشگاه روبین کازان انجام دادیم با شما تماس می گیریم که قراردادت را نهایی کنیم. من 3 روز صبر کردم، اما خبری از مدیران پرسپولیس نشد و بعد از آن با باشگاه تراکتور وارد مذاکره شدم چرا که نمی توانستم بیشتر از این صبر کنم و بلاتکلیف باشم. خیلی ها به من می گفتند که به خاطر پول به تراکتور رفتم، اما من با مبلغ خیلی کمتری نسبت به توافقی که با عرب و مهدی محمدنبی داشتم، به این تیم رفتم. اما خدا را شکر می کنم در تیمی هستم که هم زبان من هستند، ...
ورزشکاران، شرایط مالی باثبات و بیمه ندارند
عنوان بازیکن و یا مربی داشته ام اگر اصطلاحا آچار دست می گرفتم، شاید الان یک گاراژ نمایندگی اتومبیل داشتم و آینده بهتری در انتظارم بود. می خواهم بگویم با توجه به شرایط اقتصادی، ورزشکاران آسودگی خاطر مالی و پشتوانه و بیمه ندارند و این خیلی ناراحت کننده است. سال 98 چگونه گذشت؟ سال 98 فصل الختام تمام سال های عمرم بود. پر از استرس، نگرانی و اتفاقاتی که گفتن ندارد. در سال 98 آموختم که ...
روایت مکالمه یک ساعته عبدالمالک ریگی با نماینده سابق مجلس / ماجرای دیدار با حاج قاسم بعد از دستگیری ریگی
. مسئول اطلاعات سپاه استان تماس گرفت که مالک را دیشب پائین آوردیم. همان روزی بود که من وقت از سردار دل ها گرفتم. بعدازظهر رفتم و گفت می دانم چرا آمدی، چون من را می شناخت. به خاطر فلانی آمدی، ولی او را پائین آوردیم. گفتم من آمدم گلایه کنم که دیر پائین آوردید. این خیلی از مردم ما را شهید کرد. گفت خواست خدا بود که این آدم را زنده پائین بیاوریم که اولاً عظمت نظام جمهوری اسلامی و سیستم اطلاعاتی و امنیتی را به رخ دنیا بکشیم، چون یک بار اسرائیل توانست شبیه این کار را در ترکیه انجام دهد. /همشهری آنلاین ...
هاشمیان: از گواردیولا چیز های زیادی یاد گرفتم
. خودم می دانستم کار اشتباهی کرده ام ولی رفتار این مربی با من برایم یک تجربه خوب بود و خیلی چیز ها یاد گرفتم. رؤیای حضور در بایرن من در 32 بازی 16 گل برای بوخوم زدم. در آن زمان چند پیشنهاد خوب از شالکه و چند باشگاه اروپایی دیگر داشتم. منتها وقتی پیشنهاد بایرن مونیخ آمد، می دانستم باید چه تصمیمی بگیرم. قبل از اینکه به آلمان بروم رؤیای بزرگ من بازی در بایرن مونیخ بود. این تیم ...
برای مدال آسیا برنامه دارم
سال 99 توضیح داد: در سال 98 بعد از سالها روی صحنه مسابقات جهانی در تایلند حضور داشتم ولی نتوانستم رکوردهایم را به ثبت برسانم و مدال بگیرم. در آخرین روزهای پارسال هم نسبت به آسیب دیدگی و شرایط تمرینی، با نظر مساعد کادر فنی در ترکیب تیم ملی وزنه برداری بزرگسالان جهت شرکت در مسابقات قهرمانی 2020 آسیا قرار گرفتم. امسال نیز باید برای گرفتن مدال در این رقابتها بیشتر تلاش کنم و برنامه دارم. در کنارش ...
جهانبخش: احتمال وقوع هر اتفاقی برای من در برایتون وجود دارد/ در زندگی ام چیزهای زیادی از کی روش یاد ...
هم زدن این توافق منتشر شد. بگویید کدام یک از این تیم ها برای پیشنهادات صادق تر بودند و چرا در پایان تصمیم به حضور در برایتون گرفتید؟ وقتی برای اولین بار به هلند پیوستم ، همیشه می خواستم خودم را نشان دهم و به لیگ بهتری بروم. بعد از دومین فصل حضور در NEC نایمخن پیشنهادات زیادی حتی از همین برایتون (که در آن زمان در مسابقات چمپیون شیپ رقابت می کرد) داشتم اما تصمیم گرفتم به AZ آلکمار بروم ...
گنج زاده: تست دادم تا خیالم راحت شود/ پزشکان گفتند مشکلی نیست
پزشکان تایید کردند که خدا را شکر هیچ مشکلی ندارم. البته تست نهایی کرونا هم اینطور که دست اندرکاران فدراسیون پزشکی ورزشی گفتند، فقط برای محکم کاری بیشتر است وگرنه همه عزیزان تایید کردند که من به ویروس کرونا مبتلا نشده ام. احتمالا تک سرفه ها و اندکی تنگی نفسی هم که داشتم بدلیل ضرباتی بوده که در تمریناتم به بدنم وارد شده بود. سجاد درباره حرف های طباطبایی و برخی واکنش های دیگر به این موضوع ...
تجربیات یک نجات یافته از کرونا
درجه بود و گاهی تا 40 نیز می رسید. علائم بیماریمان به مرور زمان فقط شدت می گرفت و ما بهتر نمی شدیم. هرچیزی برای من دردناک بود از بدن درد گرفته تا دردهای داخلی ای که در استخوان های خود احساس می کردم. دست ها و پاهایم مدام خواب می رفتند و بدنم حالی کرخت داشت. اینجا بود که تصمیم گرفتیم با یک پزشک مشورت کنیم. به نزدیک ترین مرکز درمانی رفتیم و وقتی دکتر ما را معاینه کرد بدون هیچ شکی گفت که مبتلا به ...
شجاع خلیل زاده بگی نگی قصد رفتن دارد (جزئیات)
مدافع پرسپولیس گفت: پارسال پیشنهاد داشتم، اما ماندم و تمدید کردم. نمی خواستم حرفی در این رابطه بزنم، اما حالا که سر صحبت باز شد می گویم که هم از قطر پیشنهاد دارم و هم از چین! به گزارش خبر ورزشی ، مدافع شماره 3 پرسپولیس از جمله بازیکنان خوش مصاحبه فوتبال ماست که معمولاً پرسشی را بدون پاسخ نمی گذارد. این بار تصمیم گرفتم با سؤالاتی غیرمعمول سراغش بروم و جواب های جالب و غیرمعمول بگیرم که ...
خاله سارا مواد قروش معروف: همیشه دو بادیگارد مسلح داشتم
50 سال هستم آن موقع نبودم. او به هوای خودم می آمد، ولی من معرف کسان دیگری می شدم. یک مبلغی را برای خودم می گرفتم و یک مبلغی را برای آن خانمی که در آن خانه بود و کار می کرد. هیچ وقت پلیس برخوردی با شما نکرد؟ نه. یک روز مهمان داشتم نرسیدیم خورش درست کنیم برنج درست کردیم. صد تومان به من دادند و گفتند برو جوجه کباب بگیر. آمدم میدان شوش جمع آوری معتادان بود. ایستاده بودم که غذا ...
یک بازنده
هنوز به نصف هم نرسیده بودیم.بعد از رفتنشون، به دیقه نکشید که کل سالاد از رو میز برگشت کف زمین. تو دلم گفتم خدا رو شکر اینا زودتر رفتن. چقدر ضایع میشد! بیشتر بخوانید: ... عصر، داشتم اخبار و مطالب مربوط به همایش رو تو شبکه های مجازی پیگیری می کردم که اتفاقی یه عکسی دیدم. چند نفر توی عکس بودن و من ناخودآگاه با خودم گفتم این چهرش چقدر خوبه ... روز دوم ... عصر بود ...
بازیکنی که به خاطر پرسپولیس قید فوتبال را زد!
انتظار حضور طولانی در سطح اول فوتبال ایران و البته شاید تیم ملی را از تو داشتند. من وقتی که در ترکیه فوتبالم را دنبال کردم پیشنهادات خوبی داشتم. من واقعا انگیزه نداشتم و همین هم شد که بعد از سپیدرود و در حالی که تیم ترکیه ای باز از من خواست قرارداد امضا کنم آن را نپذیرفتم. من می خواستم به پرسپولیس برگردم، اما این مساله به شکلی که می خواستم پیش نرفت. باورتان می شود عثمانلی اسپور همین الان هم ...
عدالت کرونا، تبعیض ما
شعار سال : ترانه بنی یعقوب، گزارش نویس، در روزنامه ایران نوشت: توی اوج مثبت اندیشی کرونام مثبت شد. شما را به خدا توصیه ها را جدی بگیرید. اینجا توی بیمارستان همه چیز خوب نیست. حتی امکانات کمکی برای معلولان ندارند. سرویس بهداشتی مناسب هم نیست. ای کاش حرف هایم به جایی برسد. حالا اگر کسی پول ندارد بیمارستان خصوصی و با امکانات عالی برود تکلیفش چیست؟ این ها حرف های اعظم عزیزی است؛ فعال اجتماعی دارای معلولیت که چند روز پیش به خ ...
کارآفرینان اصفهان| بانوی کارآفرینی که از تنور، نان خانواده بیرون می آورد
همیشه خدا را شکر می کنم، او همیشه هوای ما را دارد. این بانوی کارآفرین گفت: دخترانم ازدواج کردند، پسرم درس می خواند؛ اوضاع مالی مردم کمی بهتر شده بود، زنان زیادی شاغل بوده و به کارما نیاز پیدا کرده بودند، حالا نان های بسته بندی من در شهر خودمان هم طرفدار زیادی داشت. وی افزود: این را هم بگویم که گاو و گوسفندهایی که داشتم فروختم چون نگهداری از آنها کار بسیار سخت و طاقت فرسایی ...