سختگیری نمی کردم، کارم تمام بود
سایر منابع:
سایر خبرها
یادداشت های علم، دوشنبه 28 فروردین 1351
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب ؛ صبح شرفیاب شدم، شاهنشاه سر حال بودند. بریده روزنامه های سوئیس و فرانسه را تقدیم کردم، ملاحظه فرمایند. همین روزنامه هایی که این قدر به ما بد نوشتند، حالا تعریف می کنند و امیرهوشنگ را ملائکه کرده اند. فرمودند: قبلا وزرات خارجه داده است، خواندم. بعد فرمودند: این آقایان حالا بریده این جراید را تلگراف می کنند که خدمت نمایی کنند. حال آن که یک قدم ...
کراماتی خواندنی از حضرت رقیه (س)؛ شفای عجیب بیماری لاعلاج دخترک مسیحی
بیدار شدم و متاسف و متاثر بودم که چرا از آن مجلس پر فیض محروم مانده ام، ولی دیدن دوباره آن منظره عالی امکان نداشت. همان روز و یا روز بعد به همان متخصص مراجعه کردم. خوشبختانه پس از معاینه معلوم شد که اصلا اثری از ناراحتی و بیماری قبلی در کار نیست. او که سخت در تعجب بود از من پرسید شما چه خوردید که به این زودی و سریع نتیجه گرفتید؟ من چگونگی توسل و خواب خودم را بیان کردم. دکتر قلم در دست ...
دیدار با عثمان طه، خطاط مشهور قرآن
کرد ، در گوشم گفت این شخص که وارد مسجد از باب جبراییل شد ، طه عثمان است . من که نزدیک به دو دهه پیش او را دیده بودم ، چهره شکسته وپیر او را نشناختم . نزدیک به ما که رسید بلند شده وسلام کردم واو را در بغل گرفته وخود را معرفی نمودم . ابتدا نشناخت ، گفتم که به منزل شماآمدیم وقرآن را به ما ، یعنی جمهوری اسلامی عرضه نمودی . در این هنگام بود که مراسناخت وگفت راحت من أیدیکم ، یعنی آن قرآن را از دست دادید ...
روح فروش!/ پیرمردی که سلام هایش هیچ وقت بیات نمی شود!
حسینه است. چهارشنبه شب ها مجلس داریم شما هم تشریف بیاورید! منتظر چهارشنبه بودم که زود از راه رسید. جلسه ی قرآن، زیارت عاشورا و روضه و بعد پذیرایی مختصر و سبک از شامی تا آش و از نان و پنیر و سبزی تا آبگوشت! شام تبرکی است که چهارشنبه شب ها برای همه اهل ساختمان آورده می شود. چه آنهایی که در مجلس شرکت کرده اند و چه آنها که توفیق نیافته اند. همان روزها فهمیدم انشعاب آب یکی است و حاجی خود اش حساب و کتاب ...
قصه آمدن و رفتن هشتمین شهید مدافع حرم ارتش
تحملش را دارم. من و مادرش خودمان او را فرستادیم و می دانیم کجا فرستادیمش. تحملش را داریم. به ما بگویید. گفت: بله، او که برای شهادت پر و بال می زد، به آرزوی خودش رسید. حالا هم ما می خواهیم بیاییم خانه شما. گفتم: من الان در پارک هستم، ولی برمی گردم. توی راه بودم به خدا گفتم: خدایا اگر در من آرامشی هست از طرف تو است. این تحمل را به همسرم هم بده که بتوانم به او بگویم. به همسرم زنگ زدم که از ارتش می ...
تصمیم بازیگر دوپینگ برای ازدواج قطعی شد/ خاطره مهران مدیری از پرخوری نیما شعبان نژاد
و یک مقدار سالاد خورد. من با تعجب به او گفتم: نیما غذا نمی خوری؟! و او گفت: نه، من خیلی مواظب تغدیه ام هستم. آن روز من به خاطر محمد بحرانی آلبالو پلو درست کردم و برای گروه هم آوردم. بعد از مدتی کوتاه دیدم که شعبان نژاد، 11 پرس زرشک پلو با مرغ خورد؛ تمام آلبالو های من را هم خورد. سه ظرف سالاد، 10 کیلو میوه، نوشابه و چای هم خورد (خنده). من تا به حال در زندگی چنین چیزی را ندیده بودم. جالب اینکه این ...
عابدزاده: دست کسی که خاطراتم را دزدید قطع شود!
می شود دو تن از سارقان را دستگیر کردند که به قید وثیقه آزادشده اند آیا شما رضایت دادید؟ عابدزاده: خیر چنین چیزی صحت ندارد. الآن همه ی آن ها در زندان به سر می برند و تعدادشان 5 نفر است. دو نفر دیگر هستند که الآن تحت تعقیب هستند. سه روز پیش در روز یکشنبه دو عدد لوستر را جلوی در مغازه کندند و فیلم آن موجود است من آن را به بچه های کلانتری و سپاه در سلمان شهر نشان دادم تنها یک نفر را گرفتند که من ...
حضور مخفیانه شهید بابایی در راهپیمایی های علیه شاه/ عباس عاشق امام (ره) بود
نامه نداشتم. الکی منو گرفتن. یکی شان گفت: همه اینایی که شبنامه داشتن رو گرفتن. دانه به دانه شناسایی شان کرده بودند. سی 130 نشست. خدایا، این دشتی زاده نیامد، چه کار کنم؟ یکدفعه دیدم پیداش شد و رفت با تبریزی صحبت کرد. البته من نمی دانستم که با تبریزی صحبت می کند. بعد آمد و گفت: روشن! گفتم: بله گفت: بیا بیرون . آمدم بیرون. دشتی زاده رو کرد به تبریزی، گفت: بابا، جناب تبریزی، شما دیگه چرا گوش ...
انجمن حجتیه به روایت طائب نفوذی شدند یا نه؟
بار مشغول ورق زدن کتاب بودم، درحالی که ادبیات به کاررفته در آن را فراموش کرده و از فضای آن سال های نخستین انقلاب هم دور شده بودم، متوجه شدم که آن کتاب بیشتر یک فحش نامه بوده تا یک کار تحقیقی. باقی در گفت وگویی گفته است: اما مواضع و بیانیه های انجمن بعد از انقلاب، کاملا در جانبداری از انقلاب و امام خمینی بوده. بااین حال نیروهای انقلابی نمی توانستند گذشته این افراد را فراموش کنند و به آنها ...
جنگ بر سر عشق خیابانی، پسر جوان را قاتل کرد
امیر از قبل مشاجره داشتیم. آن روز به من زنگ زد و گفت: چرا شب گذشته با من کل کل کردی؟ وقتی تلفنی با هم مشاجره کردیم او گفت: دقیقا کجایی؟ گفتم: به مغازه می روم! بعد حدود ساعت 11 مقداری مشروب خوردم که دوباره امیر زنگ زد و گفت: خودم می آیم تا با هم صحبت کنیم! ولی سر قرار از خودرو پیاده نشد. فردی که همراه امیر بود به طرف من آمد و گفت مشکل تو با امیر چی بود؟ که من دیگر نمی دانم چه اتفاقی افتاد! ولی دوستم ...
یادداشت های ناصرالدین شاه، سه شنبه 27 فروردین 1268: روایت شاه قاجار از دهات اطراف قزوین
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب ؛ امروز باید برویم مهمان خانه قشلاق که خاک قزوین است. صبح برخاستیم، رخت پوشیدیم، خیلی دیر سوار شدیم، سه ساعت از دسته رفته بود که بیرون آمدیم. دمِ کالسکه امین السلطان ایستاده بود، صارم الملک بود و حاجی لطفعلی خان برادرش بودند. حاجی لطفعلی خان مرخص شد که برود طهران، حکیم الممالک و پسرش هم ایستاده بودند، حکیم می خواست مرخص شود برود طهران، رنگش سیاه شده بود و مات ایستاده بود به زمین نگاه می کرد، در نهایت کج خلقی گفتم: حکیم می رود حکومت حاکم است هیچ جوا ...
مکالمات بنی صدر را شنود می کردیم/ بازرگان با مردم ایران همراه نبود
می دادند. برنامه اولیه دانشجویان اشغال سفارت برای 48 ساعت بود و ادامه آن را منوط به نظر امام می دانستند. پیش از این نیز یکبار سفارت آمریکا اشغال شده بود ولی حضرت امام آن را تأیید نکرده بودند. چه شد که این بار این اقدام را تأیید کردند؟ چند ماه پیش از 13 آبان 58 این اتفاق افتاده بود و توده ای ها که همفکر اتحاد جماهیر شوروی بودند، دست به اشغال سفارت آمریکا زدند؛ ولی حضرت امام ...
موسوی: برای انتقال گل محمدی هیچ پولی به پرسپولیسی ها قرض ندادم/ پولی که به استقلال قرض دادم را پس می گیرم
استقلال فهمیدند من استقلالی هستم و به همین دلیل غفوری و مجیدی از من حمایت کردند و خواهان ادامه حضور من در استقلال شدند. او درباره مطالباتش از باشگاه استقلال، خاطرنشان کرد: از روز اول هم گفته بودم پولی که به باشگاه می دهم قرض الحسنه است و آن را پس می گیرم. دی ماه سال گذشته به بازیکنان پول دادم و برای پس گرفتن آن به وزارت ورزش رفتم که قرار شد تا 2 ماه دیگر این پول را به من پس بدهند. برای پس گرفتن مطالباتم اصلا شوخی ندارم و پولی که قرض دادم را پس می گیرم. انتهای پیام / ...
راهکار جالب معلم خوزستانی برای نداشتن اینترنت دانش آموزانش
گفتم که دانش آموزانم نباید در این اوضاع ضرر کنند به همین دلیل تصمیم گرفتم که از روش دیگری برای تدریس آن ها استفاده کنم. او تصریح می کند: بنابراین تنها راه کمک به دانش آموزان رساندن درس نامه ها به آنها بود که من درس نامه ها، آزمون ها، مطالب آموزشی و سی دی های آموزشی را با هزینه شخصی تهیه می کردم و برای دانش آموزانم که حدود 50 کیلومتر فاصله رفت و برگشت به روستای آنها می شد، می بردم و به ...
شوخی سریال نون خ 2 با نحوه داوری جشنواره فیلم فجر!
بدهیم به بیک زاده جواب محمودی را چه بدهیم به هر حالا این آدم پیشکسوت است و از من توقع دارد. کیوان: محمودی نه. او سرمایه گذار باغش مشکوک است. از پول های باد آورده دارد. ما جایزه را بدهیم به او فکر می کنند سبیل ما را هم چرب کرده است. عمو کاووس: نکرده. کیوان: آقا گفتم من پارسال گرفتار بودم. نورالدین خانزاده: به نظر من جایزه را باید بدهیم ساریخانی چون دهنش چفت و ...
نارسایی دهانه رحم، امکان سقط هست؟
هست باز بارداری سختی داشته باشم؟امکان داره بتونم الان سقط کنم؟میترسم باز توی هفته های بالاتر بچم سقط بشه یا نارس به دنیا بیاد.ممکنه یه راهی جلوی پام بذارید خیلی نگرانم و شوهرمم به شدت مخالف نگه داشتنه بچه هست. پاسخ دکتر کتایون برجیس، متخصص زنان و زایمان و فلوشیپ نازایی: دوست گرامی سقط جنین نه شرعی است و نه قانونی و با توجه به خطراتی که در کوتاه مدت و بلند مدت می تواند برای مادر داشته باشد توصیه نمی شود. فقط توصیه می کنیم هر چه زودتر با متخصص زنان ملاقات کنید و از طریق ایشان راه مناسبی برای مشکل تان بیابید. از همراهی شما ممنونیم. ...
واکنش قابل تامل رهبرانقلاب به نحوه دستگیری یکی از اشرار
. ایران در اینجا چه نقشی را بازی کرد تا بتواند با این رفتارها مقابله کند؟ نقش ایران نقش بسیار حساسی بود و در جنگ نیابتی و جنگ تمدنی هدف ما بودیم و می خواستند ما را به صحنه بکشند. *وقتی امریکا بعد از اشغال کویت توسط صدام، به عراق حمله کرد چند نفر از نمایندگان مجلس به آقا نامه نوشتند که این خالد بن ولید شده و باید به کمک صدام برویم. یکی از تدابیر آقا این بود که جنگ امریکا با صدام جنگ کرکس ...
ماجرای مازیار ابراهیمی کار عده ای بیسواد درون سیستم بود، حتی یک نفر اعدام شد
کارشناس سابق میز نفاق [سازمان مجاهدین خلق] در وزارت اطلاعات، در بخش دوم گفت وگوی مفصل خود به مسائلی چون آینده ی سازمان مجاهدین خلق و امکان معامله برسر آنها با دیگر کشورها که سابقه داشته و دارد، نمود سازمان در سینمای ایران، جریان چپ مارکسیست داخل ایران که آنها را بسیار عاقل دانسته و نقدهای وارده در مورد رادیکال شدن شان را رد می کند و همچنین به ماجرای مازیار ابراهیمی و امکان تکرار پروژه های امنیتی که در آنها کیس سازی می شود پرداخته است. ...
محمد علی بهمنی؛ از خاک نفرین شده تا خرچنگ های مردابی + عکس و زندگینامه
...، انتشار یافته است. محمد علی بهمنی راجع به کودکی و مادر خویش می گوید: مکتب خانه مادر که زن آگاه و تا حدودی آشنا به دو زبان عربی و فرانسه بود به وسیله پدر خشن و متعصب تعطیل شده بود. حقوقی هم که پدر از کار سوزنبانی در راه آهن می گرفت کفاف زندگی را نمی-داد و من ناچار به کار تمام وقت با شب کاری های پی در پی بودم. مادر را نه فقط به پاس مادر بودن، بلکه به ظلمی که به استعدادش رفته بود، به ...
روایت جذاب داستانی از اسماعیل طلایی و سقاخانه
مشهدی ها شخصیتی بسیار محبوب و همراه با کوله باری از خاطره های زیباست. حالا نویسنده ای پرتلاش دست به نوشتن رمانی درباره این شخصیت دوست داشتنی در تاریخ مشهد و حرم امام رضا(ع) زده و پرده های ابهام را از چهره این شخصیت زدوده است. آتون نامه نوشته محمداسماعیل حاجی علیان به تازگی توسط انتشارات سوره مهر به بازار نشر راه پیدا کرده است. این رمان با تکنیک ...
همسنگر پیکاسو
اروپا از پول های مردم درآمدسازی کردند. پدر داشت ادامه می داد. بعد از چند وقت نقاش معروف اسپانیایی یعنی پابلو پیکاسو به دیدن من آمد و از من خواست در خانه خود برای من سنگر باشد و از من محافظت کند آخر در فرانسه به من سوءقصد شده بود. با این حرف همه جا خوردند و تعجب کردند. زمانی که همسنگر پیکاسو بودم او بسیار به من احترام می گذاشت یک نقاشی هم از من کشید. دیگر تحمل چرند و پرند های پدر را نداشتم. بنابراین ...
یادداشت های علم، سه شنبه 26 فروردین 1354 / شاه: خواهرم اشرف از یک طرف حرص می زند، از طرف دیگر وقف می کند!
تهران آمده، حسب الامر شاهانه ناهار دادم و حرف های او را گوش کردم، چون شاهنشاه از خدمت او در سابق راضی بودند. چیز عجیبی است که حالا برای آمدن به ایران هواپیماها جا ندارند و هتل های تهران هم تمام پر هستند، 100 درصد. بعدازظهر [و] امشب تمام در منزل کار کردم فقط قدری شنا کردم و راه رفتم. امشب برنهارد به طور خصوصی مهمان سفیر هلند است و ما آسوده هستیم، گو این که باید سر شام می رفتم، نرفتم که به کارها برسم. لینک کوتاه کپی لینک ...
همسایه واحد 5 کرونا داشته؟! + عکس
اسپری همه جای دستم را ضدعفونی کرد. حتی به لباس هایم هم اسپری می زد. اگر جلویش را نمی گرفتم تمام هیکلم را خیس می کرد. بعد خودم، دوچرخه را حسابی ضدعفونی کردم. در کتابفروشی یک روز بانشاط را کنار همکاران پست سر گذاشتم. غروب وقتی می خواستم به سمت خانه بیایم، کتابی که تقریباً در مسیر خانه بود را برداشتم و راه افتادم. به خانهٔ مشتری رسیدم، یک آپارتمان بلند و بدقواره با سنگ های گرانیتی. زنگ واحد ...
سکوت حاج قاسم مقابل جمله یک مادر شهید
شروع کردند به صحبت کردن با حاج قاسم. بعد از تمام شدن صحبت های مادر و همسر شهید رادمهر سردار با ما شروع کردن به صحبت. من عکس همسرم را که لای دفتری همراهم گذاشته بودم روی میز جلوی خودم قرار دادم. سردار به من نگاه کرد و گفت: خب دخترم شما دختر کدام شهید هستی؟ با خنده ای سلام کردم و گفتم: نه من همسر شهیدم! عکس شهیدم را گرفتم نشانش دادم، گفتم: بفرمایید شهید کمالی، من همسرش هستم ...
بعد از انقلاب، عده ای نفوذی وارد سیستم شدند / سروش، مطلقا وابسته به انجمن حجتیه است
. در صورتیکه امام حرفش عوض شدن شاه و تأسیس حکومت اسلامی است. حرف های امام در سال 42 بین مردم رایج بود. در آن زمان اگر شخصی می خواست وارد انجمن بشود دچار دوگانگی می شد از یک طرف حرف های امام را می شنید که می گفت باید حکومت اسلامی تأسیس شود و از سوی دیگر حرفهای انجمنی ها بود که اعتقاد بر تقیه داشتند و لذا انجمن برای حفظ نیروی تازه واردش با چالش مواجه می شد. اگر می گفتند: راه امام یک راه است و راه ما هم ...
یادداشت های ناصرالدین شاه، دوشنبه 26 فروردین 1268: از این پسره تلخ تر و نحس تر در دنیا نیست!
، چای عصرانه خوردیم. مجدالدوله یک درویش آورده بود می گفت مدح می خواند. درویش جاهل بدگلی بود، قدری خواند انعامش دادم رفت. پیشخدمت ها همه بودند. بعد سوار شدیم از روی تپه آمدیم پایین راندیم رو به ینگی امام، کالسکه را گفته بودم بیاورند، راه و بیراه هر طور بود آورده بودند، سوار کالسکه شدیم، راندیم. زن ها زیاد از دهات آمده بودند تماشا. نزدیک ینگی امام دیگر کالسکه نمی رفت، سوار اسب شدیم. سراپرده را بالاتر از کاروانسرا زده اند. وارد منزل شدیم. شب سرِ شام موزیکان چی ها آمدند زدند. بعد از شام خواننده ها آمدند. محمدصادق و پسرهای آقا علی اکبر و غیره زدند و خواندند. لینک کوتاه کپی لینک ...
پوگبا: مادرم می دانست که به منچستریونایتد بازمی گردم/ چیزهای زیادی از پیرلو و اسکولز آموختم
اولدترافورد متقاعد کرد و در نهایت در تابستان 2016 با قراردادی به ارزش 105 میلیون یورو که در آن زمان رکورد جهانی نقل واننقالات بود به جمع شیاطین سرخ بازگشت. پل پوگبا در گفت وگو با پادکست منچستریونایتد گفت: مادرم همیشه می گفت "تو به تیمی دیگر خواهی رفت، اما به منچستریونایتد بازخواهی گشت". او همیشه این جمله را می گفت و من هم می گفتم "خواهیم دید چه خواهد شد"، اما شما مادران را می شاسید. مادرم می گفت ...
اسم رمزی که بعثی ها را گیج می کرد!
ام حمزه که بهش می گفتیم حنظله! با پسر دیگری بود بنام اکبر قربانی که الان هم هستند. اینها یا امدادگر بودند و یا حمل مجروح بودند. ته ستون بودند و من هم چون تخریبچی دسته بودم، پشت آنها بودم. ستون را راه انداختند و رفتیم و یک جایی گفتند بنشینید. بعد گفتند تخریبچی بیاید. آنها دنبال تخریبچی لشگر بودند، من فکر کردم با من کار دارند. رفتم جلو. فرمانده گروهان قاسم کارگر بود. گفت تو چرا آمدی؟ گفتم ...
دردهای بی پایان یک سوگ ابرازنشده
با هم، همپوشانی دارند. اگر اطرافیان تان داغدیده اند شنونده باشید طی روز با شخص داغدیده تماس برقرار کنید. خیلی بهتر است که این تماس، تصویری باشد. با او صحبت کنید. منظور از صحبت در چنین شرایطی، شنونده فعال بودن است. شنونده فعال، تلاش نمی کند طرف مقابل را آرام کند و به او نمی گوید سوگواری کن! قسمت و سرنوشت این طور بوده، غصه بخور، غصه نخور! . به فردِ داغدیده اجازه می دهد افکارش را آزاد و ...