سایر منابع:
سایر خبرها
بچه ای که با ته خودش راه می رفت!
شهاب نبوی طنزنویس هفته گذشته از پدرم و علاقه اش به لحاف خانه مادربزرگم و اینکه اصلا من را آدم حساب نمی کرد گفتم. این هفته با اولین بحرانی که در طول زندگی ام با آن مواجه شدم آشنا می شویم. بابا، یک روز که از زیر لحاف خانه مادرش آمده بود خانه خودمان تا یک چیزی بردارد، سعی کرد چهار دست و پا رفتن را به من یاد بدهد. برای اینکه تحریکم کند رفت و کنار پنجره نشست و فندکش را روشن کرد. من هم ...
از فقر تا مکنت؛ داستان زندگی سرمایه دار لرستانی مقیم تهران
زمان تک فرزند خانه بودم و برادر یا خواهری نداشتم. سه ساله بودم که پدرم فوت کرد. فقر چنان بر ما چیره شده بود که از تأمین هزینه کفن ودفن پدر عاجز بودیم. همسایه ی مهربانی داشتیم که 8 ریال به مادرم قرض داد تا پدر را دفن کنیم. آن زمان نتوانستیم سنگ قبری بر مزار پدر قرار دهیم و در حال حاضر هم مزار پدرم سنگ قبر ندارد. شاید بپرسید چرا؟! 30 سال از زمان فوت اش گذشته بود و طبق مشورتی که با حضرت آیت الله کمالوند ...
پدربزرگ برای نوه اش قصاص خواست
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، این حادثه حدود 4 سال قبل در منطقه باغ فیض تهران رخ داد. پس از کشف اجساد یک زن و شوهر در خانه شان پلیس به پسر 17 ساله این خانواده ظنین شد و او را مورد بازجویی قرار داد که وی به قتل پدر و مادرش اعتراف کرد. پسر نوجوان در تشریح این جنایت گفت: من با پسری به نام مهدی دوست صمیمی بودیم اما از وقتی پدر و مادرم فهمیدند مهدی سیگار و قلیان می کشد، از من ...
روایت هولناک: فوتبالیست ترک تبار پسرش را خفه کرد!
...، من خبر مرگ را دریافت کردم. من بعد از دریافت خبر درگذشت کاسم، به همسرم، مادرم و نه پدرم چیزی نگفتم. همسرم و پدرم نمی دانستند که من پسرم را کشتم. او اظهار داشت که به طور ناگهانی هنگام نشستن در خانه احساس پشیمانی کرد و به همین دلیل به پلیس مراجعه کرد و گناه خود را اعتراف کرد. جوهر ادامه داد: "در حالی که عصر چهارم ماه مه در خانه با همسرم نشسته بودم، به این فکر کردم که چه اتفاقی می افتد ...
ربودن پدر به خاطر بدهی 500 میلیون تومانی پسر
دوشنبه گذشته مرد جوانی به نام شاهرخ در تماس با پلیس از ربوده شدن پدرش خبر داد. او در تحقیقات گفت: پدرم امروز برای خرید از خانه اش در شمال تهران خارج شد و دیگر برنگشت. گوشی تلفن همراه پدرم نیز خاموش بود. این مرد به پلیس گفت: من مغازه لوازم خانگی دارم و به خاطر شرایط اقتصادی کشور و کسادی بازار به چند نفر از همکارانم بدهکار شدم. آن ها مرا تهدید کرده بودند که اگر طلب شان را ندهم، اتفاقات ...
ناگفته های شنیدنی از تلاوت قاری مشهدی/ اتفاق جالبی که موجب تحسین مقام معظم رهبری شد
پدرم بودند. سال 81 در محضر دکتر داوود خلوصی فعالیت های تخصصی تلاوت را شروع کردم. بیشتر بخوانید: به برکت انقلان هزاران حافظ و قاری قرآمن در جامعه تربیت شدند این قاری و موذن حرم مطهر رضوی با بیان اینکه خانواده در رشد و نمو استعداد فرزندان، تاثیر به سزایی دارد، ادامه داد: من در خانواده ای قرآنی پرورش یافتم و با زحمات پدر و مادرم به سمت قرآن رفتم. حسینی نژاد گفت: در ...
اعدام برای عامل فاجعه خونین زمستان 96 بازار تهران
. در ابتدای جلسه تنها دختر مقتولان با درخواست قصاص برای متهم گفت: من تنها فرزند پدر و مادرم بودم و در این دنیا جز آن ها کسی را نداشتم از وقتی پدر و مادرم به دست این مرد کشته شدند خیلی تنها و بی پناه شده ام و آرزوی مرگ دارم. الان هم فقط تنها خواسته ام از دادگاه قصاص این مرد است و اگر او به دار مجازات آویخته شود دیگر آرزویی ندارم. در ادامه متهم که مردی 40 ساله بود در جایگاه قرار گرفت و در ...
میراث دار نسل سوم کتابفروشی محمدی شیراز درگذشت
به گزارش خبرنگار مهر، محمدی که از پیشکسوتان نشر و کتاب استان فارس به شمار می رفت و از نسل سوم خاندان محمدی بود که در کسوت کتابفروشی قرار داشت، پس از ایست قلبی در شیراز درگذشت. محمد محمدی از 10 سالگی کار چاپ و نشر را در شیراز آغاز کرد و کتابفروشی را ادامه داد؛ کتابفروشی محمدی شیراز، در سال 1270 یعنی 129 سال پیش توسط محمدهادی محمدی معروف به شیرازی شروع به کار کرد. این کتابفروشی چهار نسل ...
تسلیت مدیرکل فرهنگ و ارشاد فارس برای درگذشت ناشر و کتابفروش پیشکسوت شیرازی
اسلامی استان با ابراز اندوه از فقدان این کتابفروش نام آشنا که در خانواده ای اصیل و سرشناس از اهالی شیراز چشم به جهان گشوده و از نسل سوم خاندان محمدی در کار چاپ و نشر و کتابفروشی بوده است، گفت: فعالیت های فرهنگی او مایه بسی مباهات و افتخار است، چرا که عمر پربار خود را در راه خدمت به فرهنگ و گسترش و اهمیت به کتاب و کتابخوانی این سرزمین صرف کرد و گام های مؤثری برداشت . سهرابی در پایان خاطر ...
من علی پروین استقلال بودم
به گزارش خبرورزشی ، سعید مراغه چیان سال ها با پیراهن استقلال در مستطیل سبز حضور داشت، اما در 2 سال پایانی فوتبالی اش در تصمیمی عجیب به دارایی رفت تا به قول خودش بزرگ ترین اشتباه زندگی اش را مرتکب شود. مراغه چیان در گفتگویی حرف های جالب بر زبان آورد. چطور شد استقلالی شدید؟ من بازیکن تیم افسر بودم، افسر آن سال ها از تیم های زیر مجموعه باشگاه استقلال محسوب می شد، سال 51 بود و ...
باور نمی کردیم روزی مبتلا شویم
.../پس از بیماری مورد حمایت 100 درصدی خانواده قرار گرفتم / از روز اول، خودمان تصمیم گرفتیم در این بخش حضور داشته باشیم و اجباری در کار نبود / تا حالا چنین تب و لرز شدیدی را تجربه نکرده بودم / ضامن سلامتی، رعایت فاصله و کم کردن رفت و آمد است / ماسک معمولی بهتر از فیلتردار است / به من گفتند احتمالاً بدن شما مقاومت داشته و این بیماری را رد کرده است / فکرش را ...
آرزویم کتابخوان شدن کودکان این سرزمین است
حالا هم شرایط بچه های روستا خیلی متفاوت از بچه های شهرهای بزرگ است؛ با سختی بسیاری موفق به خرید کتاب های مورد علاقه ام می شدم و در نهایت آنقدر برایم عزیز بودند که دلم نمی آمد بعد از مطالعه گوشه ای پرت شان کنم و همه آنها را با دقت نگهداری می کردم. بحث خانواده و شرایط فرهنگی حاکم بر آن مطرح بوده؟ نه تنها پدر و مادرم سواد نداشتند، بلکه حتی در اطرافیانم هم ندیده بودم کسی کتاب بخواند ...
فوتبالیست مشهور در دادگاه ازدواج کرد
فرزند خود را به دنیا آورده و تحویل بهزیستی داده بود در دادگاه گفت: این اتفاق باعث شد آبروی خانواده ام برود و حتی پدر و مادرم بعد از سال ها زندگی مشترک با هم اختلاف پیدا کرده و متارکه کردند. فوتبالیست مشهور هم در دفاع از خود گفته بود: اتهام را قبول ندارم. حدود سه سال قبل با رویا آشنا شدم. او را در مسیر مدرسه اش دیده بودم و به او علاقه داشتم و او هم من را دوست داشت و ارتباط ما با اجبار ...
عبدالمهدی برامسی: در راه خدمت به قرآن، سختی ها برایم شیرین است
موسسه قرآنی بیت الاحزان استهبان مشغول به کار هستم. پدرم حافظ قرآن بود و من عاشق لحظه هایی بودم که ایشان قرآن می خواندند و از همان زمان به قرآن علاقه مند شدم. در سال 77 به صورت شخصی و خودآموز در خانه شروع به حفظ قرآن کرده و در مدت زمان 5 ماه و نیم، حافظ کل قرآن شدم. این تصمیم من از آنجا نشأت گرفت که متوجه شدم چند نفر از دوستانم، که از من هم کوچکتر بودند، حفظ قرآن را شروع کرده اند و اینکه ...
ژنرال اروین رومل، روباه صحرا را بشناسید
یک قهرمان آلمانی پسر رومل، مانفرد، در آن زمان 15 ساله بود و به عنوان یکی از خدمه های یک ارتش ضد هوایی در نزدیکی خانه اش فعالیت می کرد. در 14 اکتبر سال 1944 به مانفرد مرخصی داده شد تا به خانه ای که پدرش در آن دوران بهبودی را سپری می کرد بازگردد. خانواده از تحت اتهام بودن رومل آگاه بودند و می دانستند که رئیس ستاد و افسر فرمانده ی او هر دو اعدام شده اند. نقل قول مانفرد زمانی آغاز می شود که ...
شکایت دختر جوان از بدن سازمشهور و پولدار / پزشکی قانونی،تعرض را تایید کرد
...، باهم خیلی خوب بودیم و حتی شایان برای ازدواج با من برنامه ریزی کرد. چندبار دیگر هم همین طور گذشت تا اینکه روز حادثه او من را به خانه اش دعوت کرد و گفت چند نفر از نزدیکانش در خانه هستند و می خواهد مرا با آنها آشنا کند. من که در این مدت از او رفتار بسیار خوبی دیده بودم و فکر می کردم شایان واقعا عاشقم است، حرفش را باور کردم و به خانه اش رفتم، اما بعد از ورود متوجه شدم کسی در خانه نیست و او مرا فریب ...
حاجی میرزایی:آغاز اجرای طرح آجر به آجر از این هفته
دار حضور خیرین حتی بعد از بی نیازی از مدرسه هستیم. وی با بیان اینکه از سال 77 بنیان جامعه خیرین به همت مرحوم حافظی گذاشته شد گفت: این بنا امروز استوار شده و همچنان استوار خواهد ماند، زیرا کار خیر در فرهنگ ما تنیده شده است. از مرحوم حافظی به نیکی یاد میکنیم. محسن حاجی میرزایی با حضور در شبکه اول سیما با بیان اینکه احساس شیرینی در ماه مبارک دارم گفت: وقتی به روز های پایانی این ...
محمدیان: با حسن یزدانی تمرین می کنم/ من و کریمی انتخابی خوبی در 97 کیلوگرم خواهیم داشت
پیش برایش رخ داد، خاطرنشان کرد: من خیلی جاها گفتم، دوپینگی که از من گرفته شد، خارج از مسابقه بود و هیچ اجباری نبود که تست دهم. من از خودم مطمئن بودم که تست دادم. طبق قانون وادا یک ورزشکار سه بار می تواند تست ندهد اما من به عنوان اولین نفر تست دادم. از چند روز قبل هم به من گفته بودند که نمایندگان وادا به اردو می آیند و تست می گیرند. من آگاهی داشتم که آنها می آیند. چند روز بعد از تست، تماس گرفتند و ...
از دلتنگی برای نقش کودکی یوسف تا یکسال خانه نشینی
. _ به نظرتان چرا این سریال با استقبال مخاطبان چه داخل و چه خارج از کشور مواجه شد؟ قصه بسیار جذاب بود. این قصه جذاب به شکل تصویری هم درآمده بود و طبیعی است که به دل مخاطبان بنشیند. _ نظرتان درباره تکرار سریال های پرمخاطب در شبکه آی فیلم چیست؟ به نظرم شبکه آی فیلم برگ برنده تلویزیون است. واقعا شبکه خوبی است و سریال های جذاب و خاطره انگیزی را پخش می کند. _ این روزها مشغول چه کاری هستید؟ هیچ، ابدا. من یک سال است دعوت به هیچ کاری نشده ام و در خانه هستم. دیگر در این روزها هم که قرنطینه هستم و خانه نشین. پیشنهادات خیلی ضعیف هستند. ...
نوای دل نواز
آزمایشگاه در شیفت بعدازظهر مشغول به فعالیت می شد. پس از آن با همان خستگی به جلسه های قرآن می رفت. شاید زمان اوج فعالیت های قرآنی پدرم، ماه مبارک رمضان بود. او مرا همراه خود به جلسه ها می برد و گاهی حتی در میان جلسه به خواب می رفتم و با همان حالت به خانه برمی گشتیم. مادرم می گوید: اهالی محله به من می گفتند که ما با صدای موتور همسر شما برای خوردن سحری از خواب بیدار می شویم. به یاد دارم سال 77 در شبی ...
روایت امضای سرخ/شهیدی که بعد از شهادت کارنامه دخترش را امضا کرد + عکس
زمان به غیر از برادر بزرگم، از بستگانمان هم کسانی بودند که در جبهه باشند، من به شهادت همه آن ها ظنین شده بودم الّا پدرم، چون فکر نمی کردم که پدرم به جبهه رفته، آخر همین امروز و فردا منتظر دیدنش در قم بودیم. وقتی وارد خانه شدم، ماجرا را متوجّه شدم. از بی تابی های مادربزرگم همه چیز معلوم بود. مادرم محکم و استوار ایستاده بودند، اشک می ریختند و سعی می کردند که مادربزرگم را آرام کنند. مرتّب به ما هم ...
تجربه زندگی در امارات برایم تجربه خوبی نبود/شاید باید چیزی را می فهمیدم و فهمیدم!
دیگر بازی نکن. 25 سال است من به خانه های مردم رفت و آمد دارم و نمی شود که نسبت به هم بی تفاوت باشیم. بازیگر سریال پرخاطره پدر سالار با بیان اینکه برای ایام عید با آقای کشاورز تماس گرفتم. کسالت دارند ولی در مجموع حالشان بد نبود، اظهارداشت: هر چه که یاد گرفتم در زندگی و ارتباطات اجتماعی از پدرم بوده است. البته من انگشت کوچک پدرم هم نیستم. پدرم همیشه نظرش را می گفت و بعد می گفت این نظر من است ...
دسیسه شوم با نغمه شیطان!
: هفت سال بیشتر نداشتم که پدرم، مادرم را طلاق داد و به مکان نامعلومی رفت که دیگر هیچ گاه او را ندیدم. درگیری پدر و مادرم فقط به خاطر سوءظن های فضای مجازی رخ داد. آن زمان چیزی درباره این گونه اختلافات نمی دانستم، فقط به خاطر دارم که مادرم همواره قسم می خورد گناهی مرتکب نشده است و کسی را که در صفحات شبکه های اجتماعی برایش پیام می دهد هیچ وقت ندیده و نمی شناسد. اما درگیری ها و کتک کاری های پدر و ...
خوش خلقی و کمک به افتادگان ویژگی بارز شهید پرویز بشیری / به شهادت برادرم افتخار می کنم
جوابم می گفت من بزرگ شدم و باید کسب درآمد کنم و کمک خرج خانواده باشم. این خواهر شهید که حالا خاطرات سال های دور در ذهنش مرور می شود، در ادامه گفت: به گل خیلی علاقه داشت و در خانه یک نورگیر درست کرده بود و انواع گل و گیاه را پرورش می داد و وقتی به سربازی رفت گل هایش را امانت پیشم سپرد، وقتی شهید شد مادرم تمام گل ها را همراه خودش برد که از آن ها مراقبت کند و می گفت این گل ها یادگار پسرم ...
زندگی شگفت انگیز است /گفت و گو با علیرضا داوود نژاد
گفتارش مشکلی نداشتم و پذیرفته بودمش. اصلیتش شمالی بود و اواخر عمرش روزی صدایم زد و گفت: پسرجان! من دعایت می کنم. این جمله اش خیلی به من چسبید. پدر با این که شما سینماگر شوید و بعد همه خانواده را به نوعی به سینما ببرید، مشکلی نداشت؟ نه! پدر و مادرم هر دو متولد بعد از 1300 بودند؛ سال هایی که تجدد وارد ایران شده بود و آنها هم علاقه مند به این تجدد بودند. یکی از محل های گردش و رفت و ...
نادیا ندیم؛ گریخته از چنگ طالبان، جراح و ستاره فوتبال پاریس!
...، گفته است. بخش هایی از گفتگو با نادیا ندیم را در ادامه می خوانید. نادیای 200 ساله فقط 32 سال سن دارم، اما احساس می کنم تجربیاتم خیلی بیشتر است، مثل اینکه 200 سال زندگی کرده باشم، هم در مسیر خوب و هم در مسیر بد. نادیا در انتهای صحبت هایش این را می گوید و بیان می کند که وقتی 11 ساله بوده، مسیر زندگی اش در یک چشم به هم زدن تغییر کرد، چراکه آن زمان طالبان او را متوقف کرده و پدرش ...