جزئیات شوهرکشی هولناک زن 22ساله
سایر منابع:
سایر خبرها
قتل مرد جوان مقابل چشمان دختر 4 ساله اش
آمدم و تا مقطع ابتدایی تحصیل کردم. پدرم به مواد مخدر آلوده بود اما کسی مصرف مواد مخدر را امری ناپسند نمی دانست چراکه بیشتر اهالی روستا به مواد مخدر سنتی اعتیاد داشتند. تا این که پدرم به همراه پسرعمه ام به جرم حمل مواد مخدر دستگیر و زندانی شد. مدتی بعد، وقتی دوران محکومیت آنها به پایان رسید و از زندان آزاد شدند، مادرم از من خواست خودم را برای مراسم بله بران آماده کنم چراکه پدرم تصمیم گرفته ...
رانده شدگان
سروان سمانه مهربانی روانشناس و کارشناس آموزش همگانی پلیس آگاهی پایتخت برای مصاحبه روانشناختی با اعضای یک باند 5نفره زورگیری راهی پایگاه دوم پلیس آگاهی شدم. آنها 3مرد و 2دختر جوان هستند که در محدوده جنت آباد زورگیری می کردند. ظاهرشان نشان می داد که تمام پول های دزدی را صرف تهیه مواد مخدر کرده اند اما مهم تر حرف هایشان درباره زندگی شان بود. امین: پدرم در 5سالگی مرا مجبور به فروش ...
روزی که شهید مدافع حرم به جای ولنتاین جشن می گرفت
. *می دانستم اتفاقی افتاده حس کردم اتفاقی افتاده چون آنها می دانستند سالگرد خواستگاری ماست و هیچ وقت آن روز نمی آمدند منزل ما. می دانستند آن روز ما با هم جشن کوچکی می گیریم. رفتم لباس را عوض کردم. فکرم مشغول شد اما گمان نکردم ممکن است برای محمود اتفاقی افتاده باشد. نزدیک ظهر بود که مادرم و برخی از اقوام آمدند خانه ما. آنها را که دیدم متوجه شدم چه اتفاقی افتاده و همان لحظه از هوش رفتم ...
ماجرای دختر بی حجابی که زندگی اش با یک قاب عکس زیر و رو شد
در سال 83 ازدواج کردم و ازآنجاکه پوشیدن چادر برای همسرم مهم بود باز هم همانند همان دوران مدرسه به اجبار و از سر بی رغبتی تنها برای احترام به همسر چادری شدم، اما قلبا از این وضعیت رضایتی نداشتم. او آرایش کردن را یکی دیگر از علاقه مندی های خود عنوان کرده و می گوید من معتقد بودم که آرایش کردنم برای دل خودم است نه برای دیگران. حال که به آن زمان فکر می کنم می بینیم آرایش کردن یعنی توجه دیگران ...
لمس کرونا از فاصله نزدیک
، لرز شدید و عرق سرد دچار شد و پس از چند روز بستری در بیمارستان به علت سکته مغزی جان خود را از دست داد. علی نجف زاده ادامه داد: اسفندماه اوایل شیوع کرونا در ایران بود همانند بسیاری از افراد از جزییات این بیماری بی خبر بودم چند روزی به سرماخوردگی مبتلا شدم ولی به دلیل قدرت بدنی و ورزش روزانه ای که داشتم توانستم بر آن غلبه کنم ولی متاسفانه این ویروس را ناآگاهانه به مادرم منتقل کردم و دچار ...
روایت زنانی که در قبال جنگ احساس مسئولیت کردند
ضخیم بود. احساس کردم نمی کشم. یکی از خانم ها شاهد بود. همین طور من را تماشا می کرد. دست آخر حوصلهاش سر رفت. کار خودش را ول کرد و آمد جلو. لگن را کشید طرف خودش و گفت تو هم که داری بازی می کنی و بعد شروع کرد به چنگ زدن لباس ها. آنجا بود که من تازه لباس شستن با دست را یاد گرفتم. تا سال 1361 به راحتی به مناطق جنگی رفت و آمد می کردم اما از آن به بعد اعلام کردند ورود خانم ها به منطقه ممنوع است. ابتدا اصرار می کردم و به این در و آن در می زدم شاید باز هم می توانستم به سر پل ذهاب و گیلان غرب بروم اما دیگر این امکان وجود نداشت و من کم کم دور شدم. انتهای پیام/ ...
زن جوان : از وقتی فرزندم به دنیا آمد همسرم مرا به باد کتک می گیرد چون دختر دوست ندارد!
کلانتری شده بود درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهرک ناجای مشهد گفت: وقتی تحصیلاتم در مقطع راهنمایی به پایان رسید دیگر ادامه تحصیل ندادم چرا که علاقه ای به درس نداشتم. بعد از آن در کنار مادرم به امور خانه داری پرداختم تا این که 15 سال قبل یکی از بستگان دور پدرم به خواستگاری ام آمد. آن زمان شرایط ازدواج برایم مهیا بود و من هم با توصیه خانواده ام با شهروز ازدواج کردم. از همان روز ...
سرقت از خانه پزشک سالخورده با حفر تونل انحرافی
را به عنوان مظنون تحت تعقیب قرار دادند تا اینکه دریافتند وی پس از سرقت به تهران گریخته است. مأموران در نهایت چند روز قبل با گرفتن نیابت قضایی عازم تهران شدند و متهم را درخانه پدری اش بازداشت کردند. متهم در بازجویی ها با اعتراف به سرقت های سریالی از خانه پزشک سالخورده گفت: چند ماه قبل برای پرستاری از زن و مرد سالخورده ای استخدام شدم و همان زمان هم با مرد جوانی به نام کیانوش ...
فقط یک وصیت برای پزشکان دارم ؛ بیمار را معاینه کنید 24 تیر 1399 ساعت: 17:4
همان زمانی که مادرم من را باردار بودند به واسطه شغل پدرم عازم مشهد شدند و من در شهر مشهد متولد شدم و باز به فاصله چند سال دوباره به آن شهر برگشته بودیم. سپید:پس زندگی مرفه و خوبی داشتید؟ یک زندگی عادی بود. ما 4 پسر و 1 دختر و در مجموع 5 فرزند عضو خانواده هدایت بودیم. سپید:روز اول مدرسه خاطرتان هست؟ بله، خیلی خوب، در آن زمان قبل از 7 سالگی به کسی اجازه ورود به مدرسه نمی دادند چون قانون بود. من متولد ...
من تحت تاثیر رودکی قرارگرفتم
ادامه دادم که نتیجه آن رمان بنگاه املاک و مستغلات شد- از این گذشته، در تمام این سال ها، چیزهایی نوشته و چاپ کرده ام. حالا که نگاه می کنم برای سومین سال است که استاد انستیتو ادبی هستم، درحالی که صادقانه بگویم در جوانی می توانستم تصور کنم که استاد می شوم، اما تنها در زمینه زمین شناسی و کانی شناسی. این را در عجیب ترین رویاهایم هم نمی توانستم تصور کنم. برای شما کدام نویسنده کلاسیک روس الهام بخش ...
قصه صادق؛ از ساخت وساز تا گرفتاری در بلای خانمان سوز و حالا فرشته نجات معتادان
برادر نیز همگی به اعتیاد گرفتار اعتیاد شدیم. وی ادامه می دهد: بعد از اینکه پدرم اعتیاد را کنار گذاشت من و سایر برادارنم نیز شروع به ترک کردیم و خوشبختانه همه آن ها هم اکنون پاک هستند. سعادتی که در اوایل دوران اعتیاد خود معتاد به مصرف مواد مخدر سنتی بوده است در اواخر این دوران به مصرف ماده مخدر صنعتی شیشه روی می آورد، به عقیده او اعتیاد میوه فقر و بیکاری است، به همین علت در اثر ...
روایت زندگی معتادی که این روزها خود مرکز ترک اعتیاد دارد | غرور سیاه
همان خلأ که مرا به این روز نشانده بود به مرور زمان ایمان آوردم و حلقه گمشده ام را یافتم. شاید فکر کنید شعار می دهم، نه این طور نیست، یادم آمد هر بار که قرار بود با مواد از جایی رد بشویم و خلافی انجام دهیم، می گفتیم خدایا دمت گرم هوای ما را داشته باش این بار از اینجا رد بشویم ما هم جبران می کنیم، این کار را انجام می دهیم، فقط مأمور ها متوجه نشوند و ... بعد که مشکل حل می شد و در آن مسیر موفق می شدیم ...
اخبار کوتاه
بلوچستان با بیان اینکه در چند روز گذشته طی 42 عملیات پلیسی ضمن دستگیری 41 قاچاقچی عمده و خرده فروش مواد مخدر در سطح استان دستگیر شدند؛ افزود: در پی این عملیات ها مقدار چهار تن انواع مواد مخدر صنعتی و سنتی در جنوب شرق کشور کشف شد.او تصریح کرد: سوداگران مرگ که خود را در یک قدمی پلیس گرفتار می دیدند محموله مواد مخدر را در یک منزل مسکونی در یکی از روستا های حاشیه شهر ایرانشهر پارک و با استفاده از تاریک شب ...
پیش گویی شهید مدافع حرم در مورد پیکرش/ همسر شهید: باور نمی کردم به سوریه برود
را ببرم منزل مادرم. وقتی رفتم دیدم خانه آنها شلوغ تر است. همه همسایه ها بودند. رفتم داخل اتاق گریه کردم، گفتم: چرا کسی به من نگفت محمود شهید شده؟ گفتند: هنوز مطمئن نیستیم. درگیریهایی بوده، اتفاقاتی افتاده اما از محمود خبری نداریم. محمدرضا زخمی شده. برگشتم منزل مادرم. پدرم آمد و گفت: معصومه از سپاه مرا خواستند و گفتند چنین اتفاقی افتاده، می خواستیم به شما اطلاع دهیم خانواده را در جریان ...
نامزدم در شب عقد،کیفم را زد که پول موادش را بدهد
همسرم افتاد احساس کردم پدرم مرا به مبلغی فروخته است چرا که قیافه ظاهری همسرم داد می زد که او آلودگی شدیدی به مواد مخدر دارد و به همین دلیل بدون رضایت من و با این برنامه ریزی ناگهانی ، مرا سر سفره عقد نشاندند. وقتی همان شب اول مراسم عقدکنان، همسرم پول موادش را از داخل کیف من دزدید، تازه فهمیدم که از چاله به چاه افتاده ام همه خانواده همسرم قاچاق فروش هستند و به تازگی نیز برادر، شوهرخاله و پسرخاله اش به اتهام خرید و فروش مواد مخدر دستگیر شده اند. ...
اثر انگشت قطع شده پای قولنامه!
بیشتر زبانه می کشید. در همین روزها، همسرم تقاضای طلاق داد و من هم با سوءاستفاده از این شرایط و به بهانه آرام شدن اعصاب و روانم، بیشتر به سوی مواد مخدر گرایش پیدا کردم. پدرم نیز که راه و چاره چگونگی دخالت در اختلافات خانوادگی را نمی دانست، برای گرفتن طلاق وساطت کرد تا این گونه به من کمک کند. بعد از ماجرای طلاق، همسرم به دنبال سرنوشت خودش رفت و من هم در مرداب مواد افیونی غرق شدم ...
نامزدم با همه شماره هایی که به آنها زنگ زده ام تماس می گیرد تا یقین کند با دختر دیگری رابطه ندارم
جوان 24 ساله در حالی که بیان می کرد، چهار سال از دوران نامزدی ام می گذرد اما به خاطر بدبینی و سوءظن های همسرم هنوز نتوانسته ایم زندگی مشترک خود را آغاز کنیم به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: چهار سال قبل در رشته مهندسی عمران پذیرفته شدم، آرزوهای زیادی را در سر می پروراندم چرا که همواره در دوران تحصیل دانش آموز موفقی بودم. می خواستم در این رشته به مهندسی متبحر تبدیل شوم و ادامه ...
من بچه دار نمی شدم اما زنم باردار شد!
روشن می کرد. بعد از گذشت مدتی همسرم خبرداد که باردار شده است، با شنیدن این خبر اشک شوق می ریختم و خداوند را شکر می کردم. شب و روز تلاش می کردم تا همسرم کمبودی در زندگی اش احساس نکند. اما بعد از به دنیا آمدن پسرم تامین هزینه های زندگی و اجاره خانه خیلی برایم مشکل شده بود به همین خاطر تصمیم گرفتم طبقه دوم خانه پدرم را بسازم تا دیگر اجاره خانه ندهم و وضعیت مالی ام کمی بهتر شود. با سختی و ...
دختر توسط برادرش کشته شد/پدر خانواده قتل را گردن گرفت
فریاد نزند اما مدتی بعد متوجه شدم دیگر تکان نمی خورد و نفس نمی کشد.انگار خواب می دیدم بشدت ترسیده بودم و نمی دانستم چه کار کنم. مادرم وقتی از قضیه مرگ خواهرم مطلع شد از هوش رفت با پدرم که در شهرستان بود تماس گرفتم و او خودش را به کرج رساند و قرار شد به جای من قتل خواهرم سحر را به گردن بگیرد تا مرا نجات دهند.پس از اعتراف تکان دهنده این پسر جوان قرار بازداشت او صادر شد. ...
عشقی که در آسایشگاه روانی،زن و مرد را به هم رساند،با قتل تمام شد/زن 4بار و مرد2 بار ازدواج کرده بودند
ای نداشت، من نمی خواستم با او زندگی کنم. از 315 سکه مهریه 50 سکه به او دادم و طلاق گرفت. بعد از رفتن همسر اولم رابطه ام با بهار بیشتر شد و یک سال قبل با او ازدواج کردم. چرا او را به قتل رساندی؟ هنوز مدتی از زندگی مان نگذشته بود که یکی از دوستان بهار راز بزرگی را از زندگی او برملا کرد. بهار 4 بار ازدواج کرده بود و به من گفته بود که دوبار ازدواج کرده است. از این موضوع خیلی ناراحت شدم و ...
ماجرای زن تازه مسلمانی که قرآن وسیله شفای بیماری اش شد
نگاه کردم. می خواستم آن ها را بیازمایم و جواب هایی را پیدا کنم که ممکن است به من در افسردگی کمک کند. در سال 2012 که برای کار در مد به ایالات متحده منتقل شدم، هنوز با بولیمیا دست و پنجه نرم می کردم، اما با مردی به نام ابراهیم آشنا شدم - که هم اکنون همسر من است - که به نظر می رسید علاقه ای به توسعه شخصی و معنویت مثل من داشت؛ با وجود اینکه از خانواده ای سنتی و کاملاً محافظه کار برهمین هندو ...
محاکمه عامل تعرض به پسربچه ها در کانال آب
و اگر سراغ مصرف شیشه و مرفین نمی رفت کارش به اینجا کشیده نمی شد. پسر 13 ساله ای که به همراه پدرش برای طرح شکایت به اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ مراجعه کرده بود، به کارآگاهان گفته است: پس از تعطیلی مدرسه در حال بازگشت به خانه بودم که در نبش کوچه ، مرد جوانی جلوی مرا گرفت و گفت که برای مادربزرگش گل و گلدان خریداری کرده و به این بهانه از من خواهش کرد تا برای تحویل آنها به وی کمک کنم. با ...
محاکمه عامل تعرض به پسربچه ها در کانال آب
به اینجا کشیده نمی شد. پسر 13 ساله ای که به همراه پدرش برای طرح شکایت به اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ مراجعه کرده بود، به کارآگاهان گفته است: پس از تعطیلی مدرسه در حال بازگشت به خانه بودم که در نبش کوچه ، مرد جوانی جلوی مرا گرفت و گفت که برای مادربزرگش گل و گلدان خریداری کرده و به این بهانه از من خواهش کرد تا برای تحویل آنها به وی کمک کنم. با این مرد جوان به راه افتادم و از طریق پل ...
جنایت پس از شکست عشقی
...> چرا با هم درگیر شدید؟ راستش را بخواهید به خاطر ارث و میراث خانوادگی بود. پدربزرگم هرچه اموال داشت را فروخت و به عمویم داد. درصورتی که پدر من به پول نیاز داشت. اما سهمی به پدرم نداد و همین موضوع مرا عصبی کرده بود. روز حادثه به خانه عمه ام رفتم. البته بیشتر وقت ها به خانه او می رفتم و رابطه خوبی با هم داشتیم. آنقدر ناراحت بودم که به خاطر ماجرای ارثیه به پدربزرگ و عمویم بی احترامی کردم و گفتم سهم ...
حفظ حجاب از خون شهید هم کوبنده تر است
.... و چند جمله ای به همسر و فرزندانم: همسرم! می دانم در طول چند سال زندگی که با هم داشتیم، همسر خوبی برای تو نبودم، من از خداوند می خواهم که به شما اجر و صبر جزیل عطا کند. اگر خدا گناهان بنده حقیر را بخشید و مرا شفیع قرار داد، شفاعت شما را در روز قیامت خواهم کرد. همچنان از همسرم می خواهم فرزندان عزیزم رقیه و علی اکبر را به مسائل اسلامی کاملاً آشنا کند، به آنها بگویید که بابای ...
اعترافات جالب توجه همسر معاون معدوم ابوبکر البغدادی: شوهرم خطبه عقد دخترم را برای یک داعشی خواند
مهیا کرده بود. بعد از اینکه در آنجا سکونت کردیم؛ شیخ ابوخالد به همراه همسرش و فرزندانش چند روز بعد آمد و با ما در خانه اقامت کرد. ابوخالد اولین کنیه ابوبکر البغدادی سرکرده گروه داعش است. وی افزود: البغدادی یک ماه با ما در این خانه سپری کرد و سپس به منطقه الریف العربی نقل مکان کرد. مناصب بالا منی جاسم محمد الخلیفاوی گفت: در این زمان، همسرم از نزدیکترین افراد به ابوبکر ...
دانشجوی آمریکایی که برای سوغات چادر مشکی درخواست کرد/ پخش صدای اذان در سالن کامپیوتر دانشگاه آمریکا
هم مرا در درک مضامین بلند نهج البلاغه و قران کمک کند هم خودش بهتر بتواند دین حق اخر زمان را با تحقیق بشناسد و جالب تر اینکه از من پرسید می دانی معنی گابریل (اسم پسرشان) چیست؟ و بعد ادامه داد گابریل همان جبرییل شماست که حامل وحی بر پیامبر اسلام بود. همان فرشته ای که بر محمد قران نازل کرد. ( و بعد اسم پسر من را پرسیدند و من گفتم مهدی و گفتند مهدی!!! آها همون دوازدهمی که می آید و گردن ...
پزشکی همه عشق من است 23 تیر 1399 ساعت: 19:4
هم اضافه با خودمان برمی گرداندیم. یادم می آید آن زمان وقتی که به سفر شمال می رفتیم از یک خانمی خانه کرایه می کردیم که یک حیاط دربست را شبی صد تومان به ما کرایه می داد. اصلاً آن دوران انگار تنها چیزی که اهمیت نداشت پول بود. سپید: چقدر درگیر جنگ بودید؟ طول دوران تحصیل به طور متناوب یک ساله تا یک سال و نیم را هم در منطقه جنگی گذراندم که بیشتر این ایام را در جزیره مجنون بودم. جزیره مجنون خط اول جنگ ...
اصفهان| تاوارس: به خاطر کرونا از سپاهان جدا شدم؛ هیچ نقشی در پیشنهاد نیازمند از لیگ پرتغال نداشتم
ایران و پرتغال در رفت و آمد بودم، با این حال اکنون به خاطر شرایط ویروس کرونا نگرانی داشتم، چون یک دختر 12 ساله دارم و همسرم هم به دلیل شرایط کرونا در ایران، نگرانی های بسیاری داشت. وی ادامه داد: مسئله دیگر اینکه قرارداد من با سپاهان در تاریخ اول ژوئن به پایان می رسید و پس از صحبت با وکلا و خانواده ام، تصمیم گرفتم به ایران بازنگردم، زیرا نگرانی بسیاری از این موضوع داشتم. اگر به ایران بازمی ...