بیوگرافی ملیکا زارعی مجری برنامه کودک + تصاویر
سایر منابع:
سایر خبرها
شوگر ددی و شوگر مامی ؛ خرید و فروش عشق، برزخ عاطفی یا سبک زندگی؟
بهم گفته بود مجرد است و این اصلا خوب نبود و زمانی این را فهمیدم که عاشقش شده بودم. همین که ماجرا را فهمیدم خواستم این ارتباط قطع شود، اما صدرا مخالف صددرصد بود و می گفت این ماجرا خللی در زندگی اش ایجاد نمی کند. مدام می گفت عقدت می کنم، برایت خانه می گیرم، گویا زنش ایران نبود و با هم ارتباط خوبی هم نداشتند و به خاطر بچه هایشان با هم مانده بودند. در این کش و قوس بودیم که دخترش به سراغم ...
آل کثیر: کل انگشتانم هم می شکست، بازی می کردم
اما چون هدف داشتم دوباره بلند می شدم. یک سال با پیکان در لیگ برتر بودم، رفتم لیگ یک. افتادیم و رفتم لیگ یک اما دوباره بلند شدم. چون هدفم پرسپولیس بود همیشه به من انگیزه می داد که ایمانم را از دست ندهم و به آرزویم برسم. * وحید امیری خیلی لاغر شده! این گل ها زحمت یک مجموعه بود؛ آنالیزور و دکتر و کسانی که در زمین نبودند که ببینید. گلی که من می زدم حاصل تلاش همه بچه ها بود. همه ...
روایتی کوتاه از کسانی که از خودکشی هایشان جان سالم به در برده اند
پسرخاله ناتنی بودیم. همیشه هوایم را داشت و نمی گذاشت بچه های فامیل و همسایه، اسباب بازی هایم را بردارند یا خوراکی هایم را بخورند. این ها یعنی عاشقم بوده؟ اگر بود، پس چرا... زمان را به عقب برمی گرداند؛ به چیزی حدود 30 سال پیش. وقتی مثل نوجوان های هم سن وسالش، درپی اثبات خودش به دیگران بود، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود؛ اون روز فرشته اعصاب نداشت. انگار توی خونه با کسی حرفش شده بود. اومد ...
طرز تهیه اسنک پیتزایی
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از ایران کوک،درست کردن یه میان وعده ی لذیذ و خوشمزه مخصوصا برای بچه ها گاهی اوقات از درست کردن غذای اصلی هم مهم تره. تنوع میان وعده ها خیلی زیاده و می تونید از اون ها به عنوان پیش غذا هم استفاده کنید. یکی از خوشمزه ترین میان وعده ها و پیش غذاها انواع مختلف اسنکه. مواد لازم اسنک پیتزایی نان تست 8 تکه نیر ورقه ای موزارلا 16 عدد ...
شجاعی: فقط در پلی استیشن پنالتی زده بودم!
به گزارش "ورزش سه"، علی شجاعی خرید جدید تیم پرسپولیس در برنامه فوتبال برتر حضور یافت و درباره خوشحالی اش اظهار نظر کرد. او همچنین گفت که هواداران پرسپولیس در رشت خوشحالی ویژه ای داشتند. وی صحبت هایش را به این شکل آغاز کرد که از ابتدا طرفدار پرسپولیس است: * همه می دانند پرسپولیسی ام جا دارد اینجا از باشگاه بزرگ نساجی تشکر کنم که در این چند سال فوتبالیست های خوبی را معرفی کرده ...
گل محمدی: اسم این بچه ها با حروف طلایی در تاریخ نوشته می شود
بود و ما برنامه های تاکتیکی خودمان را بر این اساس چیده بودیم. در جلسه فنی هم در همین ارتباط و وظایف سایر بچه ها حرف می زدیم که ناگهان خبر دادند آل کثیر نمی تواند بازی کند و 6 ماه محروم شده است! واکنش شما چه بود؟ شوکه شده بودم. از افشین پیروانی و بقیه پرسیدم 6 ماه؟! واقعاً این یک حکم غیرمنصفانه است. آل کثیر اصلاً دنبال این حرف ها نیست. چند سالی می شود به خاطر برادرزاده اش این طوری ...
1:20 بامداد؛ نزدیکی های بهشت
. وقتی سر از سجده برداشتن حاجی اولین چیزی که گفت و خواست این بود: خدایا! مولا و سیدمون رو به دست حجتت کمکش کن... . صبح جمعه بود و مأموریت ها تنظیم و تقسیم و تعیین و امضاء می شد. مطابق اون، هر کدوم از بچه ها رفتن برای انجام امریه الهی. حاجی هم رفت سر پست خدمتش، زیر قبه. حسین{پورجعفری} هم باهاش بود... ...
خاطرات یک آبادانی از سینماهای شبانه به بهانه اکران آبادان یازده 60 + تصاویر
...، می خواهم کوتاه آمده و اعتراف کنم که من در کودکی و تا نزدیکی های 16 سالگی از حضور در سالن های سینما و مخصوصاً و متأکداً از بودن در سالن های سینمای آبادان، هراس و به قولی فوبیا داشتم؛ هراس خفگی و سوختن دسته جمعی در سالن سینما به شکل تراژدی سینما رکس آبادان! آخر در خردسالی در معرض خاطرات دست اول از بازماندگان و بعضی از نجات یافتگان فاجعه آدم سوزی بودم و شنیدن همین حرف های سهمگین ...
جواد هاشمی: فیلم جشنواره ای نمی سازم
جشنواره بفرستم. او درباره فیلم سازی در حوزه کودک و نوجوان توضیح می دهد: هر کسی می تواند فیلم کودک و نوجوان بسازد اما داشتن تجربۀ اینکه چه چیزی بسازد تا بچه ها دوست داشته باشند بسیار اهمیت دارد. من 30 سال معلم بودم و با روحیات بچه ها آشنا هستم. میدانم که از جهت سلایق موسیقایی و شخصیت پردازی فیلم های استعاری چقدر جذابیت وجود دارد؛ مثلا فیلمی با شخصیت هایی در پوشش حیوان های بامزه به شرطی که ...
نگاهی به زندگی شهید طلبه کاظم حسینی
مشغول تحصیل علوم دینی شد و هشت سال در آنجا دروس طلبگی را کسب نمود. کاظم فردی ولایت پذیر بود و وقتی امام خمینی (ره) فرموده بودند که اسلام در خطر است، تصمیم گرفت درس و حوزه را رها کند و برای دفاع از اسلام به جبهه اعزام شود. او به خاطر شوق و علاقه اش به خدمت و شهادت در این راه چهار مرتبه به جبهه های حق علیه باطل اعزام شد و سرانجام در عملیات بیت المقدس 7 و در بیست و سوم خرداد سال 1367 در ...
روایت دلتنگی های بابا رجب
از وقتی ایشان شهید شده روح و جسمم بیمار است. پیش خودم می گویم ای کاش سال های سال روی تخت بود، نگاهم می کرد تا دلم آرام شود. او زود از پیش ما رفت. دلم خیلی برایش تنگ شده است. زرندی گفت: بابا رجب 26 بار عمل شد آن هم طی 30 سال. در همین شهر تهران. من بچه های کوچکی داشتم. یک بچه یک ساله و سه فرزند که آن ها را در خانه گذاشته بودم. به گفته همسر شهید بابا رجب، 30 سال در دوران جانباز ...
نوه ام راه و رسم شهادت را از دایی هایش آموخت
به خواسته اش برسد و آن قبر آنقدر خالی بماند تا قسمت خود محمدرضا شود. نمی دانم با آن خاک و قبر چه کرده و چه دعایی خوانده بود که پیکر دیگری را قبول نکرد. خواب بچه ها را می بینید؟ بعد از رحلت امام ما نتوانستیم در مراسم تشییع ایشان شرکت کنیم. به همین دلیل خیلی ناراحت بودم. به حاج آقا گفتم: حالا که نتوانستیم در مراسم دفن امام (ره) شرکت کنیم برنامه ریزی کنید تا در مراسم هفتمش شرکت ...
داوطلب هلال احمری که از گناوه تا دوبی به نجاتگری شهره است
. خلاصه خودم مردُم. کنار ساحل خیلی شلوغ بود و خانواده ش هم نگران بودن. وقتی آوردمش بلندش کردم، تکونش دادم و آب از دهنش بیرون پرید. دکتر نبود که اون موقع. الحمدالله حالش خوب شد و شماره مو برداشت و تا چند سال زنگ می زد احوالپرسی و تشکر می کرد. غمت نبینُم... اوایل که دل به دریا می زده سن وسالش کمتر بوده. دخترهایش بچه سال بودند و دورش بابا بابا می کردند که نرو، که می ترسیدند مبادا این ...
شهرداری که شهید شد!
که بین بچه ها به شهردار یا خادم الحسین معروف بودند. آن روز نام من همراه سعید رادان جبلی (بچه خیابان غیاثی (شهید آیت الله سعیدی) – میدان خراسان تهران) به عنوان شهردار خوانده شد. من اعتراض کردم و پای زخمی ام را که چندروز قبل درعملیات تیر خورده بود، بهانه کردم و گفتم: ببینید، من جانباز اسلام هستم، پس نباید شهردار وایستم . سعید که جوانی مؤمن، آرام و متین بود، لبخندی زد و گفت: عیبی نداره ...
شهرداری که شهید شد!
مراه سعید رادان جبلی (بچه خیابان غیاثی (شهید آیت الله سعیدی) - میدان خراسان تهران) به عنوان شهردار خوانده شد. من اعتراض کردم و پای زخمی ام را که چندروز قبل درعملیات تیر خورده بود، بهانه کردم و گفتم: ببینید، من جانباز اسلام هستم، پس نباید شهردار وایستم . سعید که جوانی مؤمن، آرام و متین بود، لبخندی زد و گفت: عیبی نداره. آقاجان تو قبول کن شهردار باشی، همه کار ها با من. تو اصلاً کار نکن. نگذ ...
دانش آموزان خارجی در شرایط کرونا چطور به مدرسه می روند؟
همسرم به عهده بگیرد. یک ماه آموزش آنلاین مدرسه هم قوی نبود و از این رو من مجبور بودم خودم کار را به دست بگیرم و نقش معلم را بازی کنم. اما بچه ها از یکسری وب سایت های آموزشی بین المللی هم استفاده می کنند که البته باید برای استفاده از آن اشتراک ماهانه داشت که هزینه آن بین 10 تا 30 دلار متغیر است. انتهای پیام/ ...
از شاگردی "جورج اسکرین" تا فلافل فروشی در خیابان های شهر
یکی از آنها رضا صادق پور بود. در این سالها تیم های مختلفی مثل "خانه جوانان" مجتبی گردکانه و "جم" ماشاالله جهانی را هم داشتیم که بعدها همه منحل شدند. دهه 60 اوج فعالیتم بود و در این سالها حتی به عنوان بهترین مربی فوتبال استان هم از سوی فدراسیون انتخاب شدم. تا سال 1374 بخاطر علاقه ام ادامه دادم. بیشتر از بیست و دوسال مربیگری کرده بودم و شاگردان زیادی همچون بهاء و علاء نادری، کاظم عباس آبادی ...
آل کثیر: تا حالا چنین محرومیتی ندیده و نشنیده بودم! / بعد از گلزنی عبدی 5 متر به هوا پریدم+ فیلم
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس، عیسی آل کثیر پس از بازگشت پرسپولیس از قطر و راهیابی به فینال لیگ قهرمانان آسیا به خاطر محرومیتش پس از شادی پس از گل گفت: من سال ها است به خاطر شادی دل این بچه این شادی را انجام می دهم اما این اتفاق افتاد آدم نمی داند چه بگوید. اما جواب این اتفاق را تمام بازیکنان ما و ملت ایران دادند. دم هم شان گرم و دست شان درد نکند. آن کار (صدور رأی محرومیت) باعث شد ما بیشتر ...
کنعانی زادگان: دفاع خوب پرسپولیس فردی نیست، تیمی است/ امیدوارم فینال کنار بچه ها شادی معروف را انجام بدهم
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم ، محمدحسین کنعانی زادگان پس از بازگشت تیم فوتبال پرسپولیس از دوحه قطر درباره اینکه نخستین بازیکنی بود که در دیدار با النصر عربستان پشت ضربه پنالتی قرار گرفت، گفت: ابتدا به مردم ایران بابت صعود پرسپولیس به فینال لیگ قهرمانان آسیا تبریک می گویم. زدن پنالتی در آن شرایط سخت است. من خیلی آماده بودم و تمرین کرده بودم. وی افزود: دوست داشتم پنالتی اول را ...
خوردبین: آدم بزرگ در AFC نداریم
خبرگزاری فارس: محمود خوردبین در مراسم استقبال از کاروان پرسپولیس درباره راهیابی این تیم به فینال لیگ قهرمانان آسیا، اظهار داشت: واقعا بچه ها سنگ تمام گذاشتند. با وجود همه مشکلاتی و سنگ اندازی هایی که بود بردند و راهی فینال شدند. وی درباره اینکه از بازی پرسپولیس با النصر چه حسی داشتید، عنوان کرد: دوست داشتم خودم آنجا بودم. می دیدم با تیم ما چه می کنند، مشکلاتی از نظر داوری به وجود ...
مسیریاب های ایرانی از نگاه مخاطب
، یعنی اگه شب بود و سرعت داشتم، حتما با دیوار روبوسی می کردم. – من راننده تپسی هستم، دیروز مسیریاب بلد تو شهرک ولیعصر، من رو توی کوچه ای برد که فقط خدا بهم رحم کرد که ماشینم 6 میلیون خسارت ندید. واقعا این دو تا قابل مقایسه با ویز نیستن. – تو رو خدا بلد نیستید برنامه نسازید، وقت مردم رو نگیرید، شماها با این برنامه هاتون فقط مسیرها رو دور می کنید. من چند سال با ویز کار کردم ...
از وفا نکردن خوردن کمپوت های گیلاس سرقتی تا اعزام به جبهه بدون اذن پدر
بابلی ها رو داده بودم و داشتم برای همشهری ها و هم روستایی های خودم در قابلمه اونها غذای چادر خودم را می ریختم . غذا هم برنج با گوشت بود به صورت ته چین که گوشت داخل برنج بود، شانس همشهری های من هرچه کف گیر می زدم با گوشت فراوان می آمد و می ریختم داخل قابلمه آنها، یکی از مسئولان چادر بغلی که همراه دوستش کنار ما بود و احتمالا معترض بود که چرا برای اون گوشت کم ریختم، چشمکی به دوستش زد و با ...
ماجرای رزمنده ایرانی و اسیر عراقی
چه حرفیه می زنی؟! کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحّت اونها بررسی شده! هر چی گفتم باور نکردند.کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد. من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم. به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم. اما وقتی به کربلا رسیدم، تصمیم گرفتم زحمت ادامه راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم. چهره آرام و ...
ستاره ای به نام سیدبار
آقای بهار و چه در سیدبار، در آن مدرسه قدیمی و نیمه مخروبه شان وقتی بچه ها برایم قصه شازده کوچولو را بازی می کردند و مجبورم کرده بودند یکی از گل های سرخ مزرعه ای روی سیاره زمین بشوم. راستش اهالی سیدبار بیشتر جوان هستند و کودک و همین کودکی شان وقت بازی فوتبال یا چه می دانم والیبال عصرانه یا خنده های دخترانه بچه هایشان وقت شعر خواندن من، از من همان مادری را ساخت که سال ها گم کرده بودم. در ...
بار سنگین رکود و گرانی بر دوش باربران بازار
می کند کمی از آن را می نوشد: خرج ها این قدر بالا رفته که نمی دانم چه کار باید کرد! همه چیز گران شده به جز دستمزد کارگری، من نوعی نمی خواهم هفته ای یک بار مرغ برای زن و بچه ام بگیرم؟ به گفته حسین میزان کار باربری ها در بازار تهران نسبت به سال گذشته 50 درصد کمتر شده: پارسال من ماهانه حداقل 4 میلیون تومان کاسب بودم. شب عید هم که مملکت قرنطینه شد و کاسه کوزه همه به هم ریخت. از اول سال درآمد ماهانه من ...
حریم شخصی کودکان، آنچه باید بدانیم
بداند کسی حق بدون اجازه دست زدن به بدن او را ندارد و متعلق به خودش می باشد. مفهوم حریم خصوصی کودک چگونه تعریف می شود؟ حفظ حریم شخصی کودکان رابطه بسیار نزدیکی با خانواده و سبک زندگی او دارد که در نوع نگاه به ارتباط بین فرزند و والدین و بسته به نوع شناختی که وجود دارد به دیگران چگونه است که این عنوان به حفظ حد و مرز حریم او تاثیر زیادی می گذارد. این در رابطه با حد و مرزی که خانواده ...
دلتنگی های پسر شهید همت برای حاج قاسم (+صوت)
؟ گفتند من حق ندارم دلخور بشم بچه ها باید اینجا بیایند حرف بزنند. این مرامی است که این دوره و زمانه گم شده است . به خاطر دارم یک روز به من گفتند مهدی یکجا را هماهنگ کنم فوتبال بازی کنیم. گفتم عمو شما جوانی و می توانی فوتبال بازی کنی. سنی از ماها گذشته، توانایی این چیزها را نداریم. خندیدند و گفتند چه کار کنم؟گفتم جایی بنشینیم و صحبت کنیم. گفتند باشد. نشستیم جایی و یکی از بچه ها شروع کرد به ...
آل کثیر: متأسفانه نمی توان هیچ کاری با لابی بازی انجام داد/پرسپولیس یک نفر نیست
از ما کردند. وی درباره حضور بچه محله هایش مقابل خانه خود گفت: از همه تشکر می کنم که در این مدت برای من سنگ تمام گذاشته و مقابل خانه ما رفتند و خوشحالی خودشان را با خانواده ام تقسیم کردند. همچنین از مردم ایران که با دعای خیرشان حامی پرسپولیس بودند تشکر می کنم. مهاجم پرسپولیس که با برنامه فوتبال برتر مصاحبه می کرد، توضیح داد: امروز دوست داشتم به تیم کمک کنم و برای دیدار با النصر خیلی انگیزه داشتم و فقط خدا این موضوع را می داند اما متأسفانه نمی توان هیچ کاری با لابی بازی انجام داد برای پرسپولیس آرزوی موفقیت می کنم. انتهای پیام/ ...
همیشه در زندگی یک چیز کم داشتم/ خدا ما را نجات داد
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ او قصه اش را این گونه آغاز کرد. سال 69 در تهران به دنیا آمدم؛ مادر و پدرم وقتی نوزاد بودم از هم جدا شدند؛ یه خواهر بزرگ تر و یک برادر کوچکتر دارم. همیشه در زندگی یک چیز کم داشتم.16 سالگی نامزد کردم. یک شب همراه خانواده همسرم به عروسی رفتیم. موقع برگشت من در ماشین خواب بودم. ساعت 4 صبح با سرعت 180 کیلومتر در ساعت تصادف کردیم و زیر تریلی رفتیم. راننده و ...