فرشچیان: چهره امام رضا را دیدم و نقاشی کردم!
سایر خبرها
چهره امام رضا(ع) را دیدم و نقاشی کردم!
خواستند و گفتند که شما طی این مدت نزد کدام دکتر دیگر رفته ای و خود را مداوا کردی؟! هر چه به دکترها گفتم من جایی نرفتم، شما چه می گویید؟ آنها باور نمی کردند و به من گفتند که قلب شما کامل سالم است و نیازی به عمل ندارد. شما درمان شده اید! استاد با حال خاصی گفتند که به دکترها گفتم من نزد دکتر اصلی رفته ام! استاد با حال منقلب ادامه دادند که پس از این اتفاق در همانجا که برای طولانی مدت در هتل بودم ...
وقتی عکس را به شان دادم با دقت نگاه کردند. وقتی روی چهره محمدحسین متوقف شدند، گفتند: بله...بله یه نوره؛ ...
. عصایشان بغل دستشان کنار دسته مبل بود. برداشتند گذاشتند جلویشان. با دو دست تکیه دادند به آن و گفتند: تمام این افکاری که توی ذهن شما می گذره، برای شهید فاصله اش به اندازه افتادن از روی اسب است! آقا که بلند شدند بروند زهرا آرام گفت: مامان به آقا بگو برام دعا کنن. گفتم: خودت بگو! به آقا گفتم: ببخشید حضرت آقا! زهرا خانم با شما کار دارند. آقا بهش نگاه کردند. زهرا گفت: آقا توی نماز شب هاتون دعام کنید ...
شاخه زیتون از دستش افتاد و شهید شد
کرد می گفتم: لااقل یکی دو ماه بعد از عروسی بروید. ولی بالاخره رضایت مرا گرفت. وقتی دیدم خیلی علاقه دارد راضی شدم و به حضرت زینب (س) سپردمش. یک جشن عروسی ساده داشتیم موقع عروسی شما دانش آموز روزهای اول پیش دانشگاهی بودید از عروسی بگویید؟ -پنجم مهر ماه عروسی بود؛ ما فقط یک جشن ساده عروسی داشتیم و خیلی هم به هر دونفرمان خوش گذشت. خوشبخت بودم. من از همان موقعی که آقا ...
امامت امام جواد در سن کودکی نکته مهمی در مسئله ولایت ائمه است
سمرقند و جاهای دیگر پراکنده بودند که امام جواد، آنان را شبکه بندی کردند و با یک شبکه قوی به هدایت ایشان تشیع به سرعت گسترش یافت به گونه ای که طی 50 و چند سال تا غیبت امام عصر شبکه عظیمی از وکالت شکل گرفت که شیعیان در همه مناطق حضور داشتند و رابطه ایشان با ائمه سری و مخفیانه بود. وی خاطرنشان کرد: از زمان امام رضا به بعد عدم دسترسی به معصوم مبتلابه بود و رابطه از طریق وکلا صورت گرفت لذا ...
چالش های ساخت سریال امام رضا (ع) در 20 سال قبل + فیلم
فرخ نعمتی در سریال ولایت عشق نقش امام رضا (ع) را ایفا کرده است. او با یادآوری خاطرات آن سال ها به ایسنا گفته است، زمانی که در ابتدای کار، ایفای نقش آن بزرگوار را به من پیشنهاد دادند، طبیعی است که فضای خاصی ایجاد شد که من از گفتن و و حرف زدن درباره آن عاجز هستم. شاید دیگران با اشاره به نقشی که در سریال ولایت عشق داشتم، می گفتند با این اقدام موهبتی نصیب من شده و من انتخاب شدم. در آن زمان وقتی به ...
یادداشت درس آموز آیت الله استادی
... البته لغزش برای همه پیش می آید که گاهی خود انسان خیال می کند خدمت است نه لغزش؛ خداوند بنده و فرزندان و بستگانم را از لغزش ها حفظ فرماید. بد نیز حاشیه هم داشته باشیم، حقیر زمانی که عضو شورای نگهبان بودم در یکی دو جلسه با شخصی که در آن دوران در مورد انتخابات مسئولیت داشت، آشنا شدم و در همان یکی دو جلسه میان ما گفتگوهایی شد که آن طور که به خاطر دارم، گفتم وای اگر از پس امروز بود ...
17 سال دربانی ایوان طلا حرم امام رضا(ع)
...، از عنایت امام رضا (ع) است. نمی توانم بین اتفاقات خوبی که در زندگی ام افتاده است، تفکیکی قائل شوم. نمی دانم از کدام موضوع برایتان بگویم که امام هشتم (ع) دست من را گرفته است، اما اعتراف می کنم هرچه دارم و ندارم، از برکات وجود امام رضا (ع) است و آنچه این سال ها در زندگی شاهد بوده ام، چیزی جز پیوند با این آستان نبوده است. الان همین جا که نشسته ام و دارم با شما حرف می زنم، برکتش از دعای خیر حضرت است ...
ترامپ: جواب ملکه را ندادم، گفتم بی خیال!
داشتم و اعلام کردم این کار را می کنیم و اورشلیم را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناختیم . ترامپ می افزاید: بعد از آن به آن ها زنگ زدم، به سران کشورها. [گفتم] بله جناب پادشاه؟ به عنوان رئیس جمهور آمریکا چه کاری می توانم برایتان انجام دهم؟ [و او پاسخ داد] خب راستش می خواستم راجع به اسرائیل با شما صحبت کنم ولی دیگر آن را اعلام کرده اید. [گفتم] اوه یا مسیح کاش زودتر زنگ بودم. بله، من آن ...
کسی از اینجا دست خالی برنمی گردد
حضرت رضا(ع) شدید؟ ببینید، اجرای برنامه های مناسبتی به شکل استریلیزه خیلی راحت است اما حقیقتش را بخواهید، این بار من به شکل کاملا غیرمترقبه ای میهمان حضرت شدم. فشار مادرم به دلیل یک مشکل جسمی به 20 رسیده و مشکلات خونی پیدا کرده بود که بسیار خطرناک بود. در این روزها که کادر درمان هم بسیار خسته اند، شاکر کادر درمان بیمارستان شهریار تهران هستم. اعتراف می کنم قدردانی از کادر درمان در این ...
مستأجر امام حسین(ع) ...
دادم دستش، فقط کمی اسباب به اندازه خودم و مهمانی اگر دارم گذاشتم، اسباب به چه کارم می آید. اکرم خانم افزود: برکت کارهایم را زیاد در زندگی دیدم، چند وقت پیش دچار گردن درد ناگهانی و شدید شدم و همدان و تهران پیش چندین دکتر رفتم، گفتند نمی توانم عمل کنم و باید با این درد کنار بیایم، شب جمعه بود که به ام البنین متوسل شدم و از او یاری خواستم، صبح جمعه اثر درد به کل از بین رفت و شکرخدا تاکنون ...
فردوسی پور: به شاگردانم می گفتم در ایران بمانید، اما ...
: استاد! شما که می گفتید بمانید و مملکت را بسازید، شما بیش از 20 سال ماندی و برنامه داشتی، چه اتفاقی افتاد و الان چه حرفی می زنید؟ واقعا در آن زمان هیچ جوابی برای بچه های کلاسم نداشتم. فردوسی پور تصریح کرد: امیدوار هستم بستری فراهم شود تا تمام کسانی که کشور و میهن خود را دوست دارند، بتوانند در حوزه و حرفه خود کار و فعالیت کنند. او عنوان کرد: از تمام کسانی که من را لایق این جایزه دانستند، تشکر می کنم چراکه بسیار ارزشمند است. مایه مباهات من است و سعی می کنم تلاش کنم شایسته و لیاقت دریافت این جایزه باشم. ...
چطور می شود مرگ را به سخره گرفت؟ +فیلم
به گزارش مشرق، کاربر فضای مجازی درباره شجاعت و ایثار شهدای خان طومان در صفحه اینستاگرام خود نوشت: چند وقت پیش برای کمردردی که داشتم رفتم MRI. لباس هام رو عوض کردم، لباس مخصوص رو پوشیدم و منتظر شدم تا نوبتم بشه. آقایی که قبل من داخل دستگاه شده بود موقع خروج از اتاق رنگ به چهره نداشت. با خودم گفتم نگاه کن، چطوری ترسیده، بماند که یه پوزخند هم خرجش کردم. نمی دونستم چی ...
پس از ده سال(22) | پوشش خبری سفر حضرت آقا، شیرین ترین و بهترین روز کاری مان بود/ لذت مخابره ورود حضرت ...
که انسان ساده ای نیز به نظر می رسید اظهار بی اطلاعی کرد و وقتی گفتم قرار است اتفاقی بیفتد، فکر کرد که منظورم از اتفاق، خبر بدی است که گفت خدا نکند اتفاقی بیفتد اما وقتی به ایشان گفتیم که قرار است به زودی مقام معظم رهبری به قم بیایند و از جلوی مغازه شما عبور کنند، گفت این که بهترین اتفاق است و ایشان فرزند حضرت زهرا(س) و نائب امام زمان است و چه سعادتی از این بهتر برای ما که میزبان ایشان باشیم. ...
هندسه سیاست ورزی مردم سالار و دین مدار در اندیشه آیت الله مهدوی کنی
) بدانیم. افزون براین، ویژگی های شخصیتی متمایز و برجسته ایشان نیز این تطبیق را ضروری می سازد. ازجمله: یک) استاد یک کل واحد هستند. به این معنا که برای اخلاق از سیاست نمی گذرند و برای سیاست هم از اخلاق نمی گذرند؛ هم اخلاق، هم دیانت، هم سیاست، و هم اجرا را مجموعا در خود داشته اند و این باور را به عمل درآورده اند. دو) تایید خاص حضرت امام نسبت به ایشان در جمله معروف: ... ما از سابق ...
پاشازاده: حرف نقی معمولی برای تیم گرفتن درست است!
چندان حال خوبی نداشتم. در رختکن مرحوم محسن آقازاده تماس گرفت، گفت می خواستم نماز بخوانم و قبلش با تو تماس گرفتم، گفتم آقا محسن دعا کن امروز مصدوم نشوم .در طول تمرین با کسی درگیر نشدم اما در اواخر تمرین، آقای دام به کنفرانس مطبوعاتی رفته بود و تمرین زیر نظر آقای کخ برگزار میشد. آخر تمرین با امرسون روبرو شدم و وقتی خواستم او را دریبل بزنم پایش را دراز کرد و پایم را قفل کرد و در اثر این برخورد با او ...
بافت ضریح پوش، هدیه تبریزی ها به آستان خورشید هشتم+ عکس
خادمیاری گفت : دلم پر می زد که خادم زائر امام رضا(ع) باشم سال 95 برای ثبت نام اقدام کردم ولی اعلام کردند 200هزار نفر در صف انتظار در نوبت هستند و ثبت نام جدید نداریم. بنابراین منصرف شدم .در سال 96 به توصیه یکی از دوستان که در بخش گزینش آستان قدس کار می کرد مجددا برای ثبت نام در سایت اقدام کردم و گاهی اوقات پیگیر بودم واین دوستم همیشه در جواب می گفت" ان شاء الله خوب می شود". حرف هایش که ...
نگاهی به گوشه ای از معجزات و کرامات امام رضا (ع)
پدرم مریض شد. حضرت رضا به عیادت او رفت و از او پرسید: چطوری؟ گفت: بعد از آمدن شما مرگ را به چشم خود دیدم. (می خواست با این جمله دردی را که از شدت بیماری می کشید، نشان دهد.) امام فرمود: مرگ را چگونه دیدی؟ گفت: سخت و دردناک. حضرت فرمود: مرگ را ندیدی، آنچه دیدی فقط کاری بود که مرگ در ابتدا با تو می کند و بدین وسیله گوشه ای از احوال خود را به تو نشان می دهد. مردم دو دسته اند: کسانی که با مرگ راحت می ...
خوشا رهایی از زندان؛ به عنایت ضامن آهو
چهره مهربانش را پرکرده می گوید: من هر چه دارم از عنایت آقاست، از خادمی درگاهش تا تلاش برای آزادی زندانیان. آنقدر در زندگی ام برکت و عنایت دیده ام از حضرت که نمی توانم بشمارم، اما همین قدر بگویم که خدا به من 6 فرزند داده که همه استاد دانشگاه هستند و تحصیلات عالیه دارند، دوم اینکه 5 فرزندم خادم امام رضا (ع) هستند و در این طرح مرا همراهی می کنند و سوم هم اینکه همه با هم در یک مجتمع مسکونی و در کنار هم ...
روایت آیت الله وحید خراسانی از عنایت امام رضا(ع) به آیت الله حبیب الله گلپایگانی
روزگاری در خدمت ایشان بودم، گفتم ماجرای شما چیست که دست می کشید روی هر دردی و آن درد رفع می شود؟ گفت: ماجرا این است که مرا به بیمارستان بردند، بعد که بستری کردند، یکروز حال من منقلب شد. رو کردم به طرف قبّه امام هشتم (ع). گفتم مدت چهل سال اول نفری بودم که درب حرم تو به روی من باز می شد. چنین بود این مرد. چهل سال تمام در آن زمستان سرد خراسان، حجره او در مدرسه حاج حسن بود. من هم آن زمان، آنجا بودم که ...
خانواده ما هم شهید داد، هم مفقودالاثر و جانباز
چی می خواندی که غرقش شده بودی؟ گفت کتابی از حضرت امام (ره). گفتم مگر غیر از کتاب امام (ره)، کتاب دیگه ای هم می خوانی؟ گفت آره! کتاب های شهید مطهری و شهید دستغیب را هم می خوانم. از روز هایی که به مرخصی می آمد بگویید. وقتی مرخصی بود فقط چند روز می ماند. یک روز با خوشحالی وارد خانه شد. مادر گفت چی شده؟ گل از گلت شکفته! اتفاقی افتاده؟ محمد گفت موفق شدم. چند نفر از بچه های روستا می ...
ناگفته هایی از شهیدی که دفاع از حرم را به زیارت کربلا ترجیح داد / ماجرای رویای صادقه مادر شهید شیری در ...
شهید زکریا ادامه داد: باوجود اینکه ناراحت بودم اعتقاد داشتم که حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهما پسر من را دعوت کرده بودند که اگر قسمت زکریا شهادت باشد این عنایت پروردگار نصیبش می شود. وی با بیان اینکه زکریا به این علت که موقع رفتن رضایت من را دید بسیار خوشحال شد، افزود: هنگامی که زکریا را از زیر قرآن رد می کردیم گفتم بزار دخترت فاطمه را از خواب بیدار کنیم تا قبل از رفتن سیر تو را ...
عنایت امام رضا (ع) به تازه مسلمان ساکن آمریکا
ایمان و اخلاق او را پسندیده بود. او ادامه می دهد: حدود چهار سال گذشت و من هنوز قلب مطمئنی برای این ازدواج نداشتم. همراه مادر و اقوامم به ایران آمده بودیم. به راهنمایی یکی از علمای دینی به امام رضا علیه السلام متوسل شدم تا من را در این انتخاب یاری کند. به مشهد و حرم امام رضا علیه السلام رفتم و از آن حضرت درخواست کردم تا راه صحیح را به من نشان بدهد. همسر محمد عرب توضیح می دهد: در ...
داستان شهادت و دفن امام رضا (علیه السلام)
را از خاندان بر شما مسلط خواهد ساخت تا نابودتان گرداند، مأمون به او گفت: راست گفتی. پس مأمون به من گفت: ای اباصلت! کلامی را که بر زبان آوردی به من بیاموز، در جوابش گفتم: به خدا سوگند! آن کلام را همین ساعت ازیاد بردم، و من راست می گفتم؛ مأمون دستور به حبس من داد و امام رضا علیه السلام به خاک سپرده شد. مدت یکسال در زندان به سر بردم تا اینکه دلتنگ شدم و وقت سحری، دست به دعا برداشتم و ...
خودنوشت های جوان امریکایی از مسلمان شدنش؛نماز خواندن را از اینترنت آموختم!
باز هم اتفاقای خوب و بد به همراش داشت و متوجه شدم که این چیزها کاربردی نداره و حقیقت نیست. آغاز الحاد در دوران راهنمایی بودم که با انکار خدا که جزو برنامه های مدرسه بود و با یه شاخه از موزیک سنگین که من در آن مشغول بودم همراه بود آشنا شدم و این باعث شد که من به انکار خدا و نبود او فکر کنم و ملحد بشم ولی حتی در همان زمان به روح و شیطان اعتقاد داشتم و همین به من اجازه رفتارهای ...
29 صفر کرامات هشتمین خورشید
میبوسید عرض کردم: فدایت گردم با مشاهده سیمای این کودک علاقه و ارادتی برایش در قلبم ریشه دوانید، که نظیر آن برای احدی جز شما در دلم قرار نگرفته است. حضرت فرمود: نسبت او به من همچون نسبت من به پدرم میباشد. عرض کردم. آیا پس از شما او صاحب امر و حجت خدا بر روی زمین است؟ فرمود: آری هر کسی از او پیروی کند رستگار گردد و هر کسی از فرمانش سرپیچی نماید کافر میگردد. آری حضرت امام رضا(علیه آلاف تحیه و الثناء) در ...
تذکره شهادت را در آخرین زیارت گرفت
گروه استان های بسیج پرس به نقل از خبرگزاری دفاع پرس؛ – سید احمد اصغری ؛ مراسم بزرگداشت شهدای غواص رفته بودم. بعد از مراسم سری هم به نمایشگاه عکس زدم. با دیدن عکس های نمایشگاه، خاطرات سال های دفاع مقدس برایم تداعی شد. عجب عکس هایی؛ از شب و روزهای جبهه، از لحظه های راز و نیاز قبل و بعد از عملیات ، مناجات خوانی و عزاداری. یکی دو عکس نظرم را به خود جلب کرد. با دقت که نگاه کردم یاران و ...
ناگفته هایی از حضور " حاج قاسم سلیمانی " در عراق از زبان دانایی فر
بود؟ ولی داعش داشت پائین می آمد. مانند بهمن داشت پایین می آمد؛ صلاح الدین، تکریت و شهرها یکی پس از دیگری سقوط می کرد. * جایی از شما خوانده بودم که گفته بودید 6 ماه قبل از این به نوری مالکی گفته بودم این اتفاق در موصل رخ می دهد. دقیقاً؛ وقتی حاج قاسم وارد این داستان شد، همان روز بعدازظهر یک ستونی به سمت منطقه خالف در شمال بغداد، به سمت تاجی راه انداخت. چند نفر از ...
نگران ساماندهی مجدد داعش توسط آمریکا هستیم
کنار اینها حمایت کرد. سردار دل ها ساعت یک بامداد روز چهارشنبه رسید. ما ساعت 12 با هم تماس داشتیم و گفت نظر شما چیست؟ من به عراق بیایم؟ گفتم حتماً بیایید. آن زمان فقط موصل سقوط کرده بود؟ ولی داعش داشت پائین می آمد. مانند بهمن داشت پایین می آمد؛ صلاح الدین، تکریت و شهرها یکی پس از دیگری سقوط می کرد. جایی از شما خوانده بودم که گفته بودید 6 ماه قبل از این به ...
منزلت و جایگاه امام هشتم در بیان آیت الله بهجت
مشاهده کردم. هم چنین عجیب این که امسال شنیدم: دو نفر که هر دو عرب و از معاودین مقیم مشهد که به بیماری سخت مبتلا بودند، جداگانه برای شفا و قضای حاجت خویش به امام رضا علیه السلام متوسل شده اند و هر دو گفته اند: همان شب توسل در خواب حضرت معصومه علیها السلام را دیدیم که فرمود: حضرت رضا علیه السلام فرمودند: حاجت شما برآورده شده است. و به یکی از آن ها که کنار سرش به عمل جراحی احتیاج ...