سایر منابع:
سایر خبرها
زن 17 ساله شوهرش را کشت/ متهم: مادرم مرا به شوهرم فروخته بود
به او دادم بعد هم سعید به خانه ما آمد و او را با کابل خفه کرد و جسدش را در همان باغی که سرایدار بودیم، دفن کردیم. بعد از این ماجرا به تهران آمدم و در یک تولیدی کار پیدا کردم. چند ماهی در خانه مادرم بودم اما او بارها پیشنهاد داد که دخترم را بفروشم و حتی مشتری هم برای دخترم پیدا کرد اما من فرار کردم و دو هفته در خانه خاله ام ماندم بعد هم به سعید گفتم برایم خانه بگیرد که قبول کرد و دو ماهی با هم زندگی می کردیم که دستگیر شدیم. بدین ترتیب با اعترافات این زن و همدستش هر دو بازداشت شدند. قتل متهم شوهر زن 17 ساله ...
قتل مادر بر سر گرفتن خودرو
سرویس حوادث جوان آنلاین: ساعت 13:30 بعد از ظهر روز دوشنبه 15 دی مردی با اداره پلیس تماس گرفت و گفت مادر سالخورده اش به خاطر بیماری در خانه شان حوالی محله خانی آباد در جنوب تهران فوت کرده است. با اعلام این خبر تیمی از مأموران کلانتری 152 خانی آباد به آدرسی که تماس گیرنده اعلام کرده بود اعزام شدند. مأموران پلیس در محل حادثه داخل پذیرایی خانه ای در طبقه همکف ساختمان مسکونی با جسد زن 79 ...
شهادت سردار و بی قراری کودکی که شاخه گل را به سردار اهدا کرد+عکس
؛ خلاصه اینکه دیدار با سردار در منزل ما میسر نشد، و خبر شهادت شان به دست مان رسید، بر خود واجب دانستیم و راهی منزل سردار شدیم، برای دلجویی از همسر سردار و دخترشان زینب، در میان خانواده های شهدا، عکس شهید که دستم بود بالا گرفته خودم را معرفی کردم و گفتم سردار قرار بود مهمان خانه ما باشد نشد، گفتم نوه من همان پسری است که میان نماز سردار به او شاخه گل اهدا کرد، اشک از چشمان همه جاری شد، زینب خانم در ...
پسر تهرانی مادرش را خفه کرد + انگیزه باورنکردنی
خودزنی کردم تا تسلیم خواسته ام شوند اما بی فایده بود که در یک لحظه عصبانی شدم و گردن مادرم را فشار دادم و سپس او را به سمت مبل هل دادم که دیدم مادرم نفس نمی کشد. پسر جوان ادامه داد: ترسیده بودم، برای اینکه راز قتل مادرم فاش نشود با پلیس و اورژانس تماس گرفتم و سعی داشتم مرگ مادرم را بخاطر کهولت سن نشان دهم اما راز این قتل فاش شد. بنا بر این گزارش، بازپرس وهابی در این مرحله دستور داد تا پسر جوان برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار گیرد و جسد مادر خانواده نیز برای بررسی بیشتر و علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد ...
عروس 12 ساله قاتل همسر جوانش بود!!!ماجرای هولناک قتل در ملارد
....وی ادامه داد بعد از مدتی سرپرستی مرا خاله ام بر عهده گرفت که در این مدت سختی های فراوان کشیده و بسیار تحقیر شدم. سحر ادامه داد بعد ازادی مادر از زندان دیگر شرایط را برای زندگی در گلستان مناسب ندیده و به تهران مهاجرت کردیم. عروس نوجوان گفت : 5 سال پیش و زمانی که فقط کودکی 12 ساله بودم مادرم مرا در ازای مبلغ 7 میلیون تومان به دلاور که تبعه افغانستان بود و 15 سال از من بزرگت ...
مجموعه نوشته های آلبرت کوچویی منتشر شد
بودم خواهر، جنی کلاس چهارم پنجم دبستان. قصه های مادر را، شعبده بازی های ابتدایی، اما برای من، حیرت انگیز برادر، با همدستی خواهر، در شبانگاه تاریک، رنگ باور، می زد، و بر این ها، تا رسیدن به کودکستان که جادوی واژه ها، حروف و کلمات سیاه، دنیای خیال و خیال پردازی ام رارنگی غریب بیش ترسیاه می زد. بر تخته سیاه مدرسه و بر کاغذ سپید، همه آن خیال ها، رنگ باختند و دنیای من شد، دنیای واژه ها و کلمات.در خانه ...
آزار شیطانی دختر در حیاط خانه! + عکس
رویداد24 دختری 7 ساله در فیلیپین پس از تجاوز وحشیانه به طرز وحشتناکی به قتل رسید. گزارش پلیس حاکی از آن است که مادر قربانی برای خرید از خانه خارج شده بود که متهم به سراغ قربانی که در حیاط مشغول بازی بود رفته و پس از تجاوز پی در پی و بی رحمانه او را به قتل رسانده است. بیشتر بخوانید: آزار شیطانی زن جوان در اتوبان آزادگان پدر و مادر قربانی پس از بازگشت به خانه متوجه غیبت دخترشان شده و با ...
کاستن از برای افزودن/ درباره فیلم چشمه آربی اوانسیان
. علاوه بر این هیچ یک از شخصیت های فیلمش را -باز به خلاف داستان- به نام نمی شناسیم (جالیزبان/ زرگر/ اوستا و ...) می ماند و می مانیم با یک نام و آن، حبیبه است که آن هم عاریتی است از شخصی غایب که به خانه ی خدا رفته- مگر نه آن که انسان کامل مان حبیب الله است؟). زن/ مادر/ معشوق، به محملِ نامِ حبیبه می نشیند تا به محله ی مسلمان نشین درآید اما عشق ا ش هم چنان محال و دست نایافتنی می ماند. آربی به درستی هر آن ...
روایت دردناک بچه های گمشده و خانواده های منتظر
دختربچه هنوز ادامه دارد. تیم های هلال احمر کانال نزدیک خانه را سه مرتبه جست وجو کردند، اما دریغ از یک نشانه. احتمال اینکه زهرا داخل کانال آب افتاده باشد، صفر است. حسن حسینی شیرازی، پدر زهرای دوساله می گوید: زندگی مان ویران شد. مادر زهرا مدام خواب دخترمان را می بیند. وضعیت روحی خوبی ندارد. یک رد و نشانه از زهرا زندگی مان را تغییر می دهد. روز های نخست همه به دنبال زهرا بودند، اما دیگر کمرنگ ...
عاقبت بخیری در بلاد کفر!
کشیدی و به انتخاب من احترام می گذاشت. اما خب خیلی خانه نبود و بچه ها کمتر او را می دیدند. یادم هست پسر بزرگم را که می بردم برای مقطع پیش دانشگاهی ثبت نام کنم با ناراحتی گفت: چرا همش تو می آیی؟ چرا یک بار بابا نمی آید؟ همه اینها فشار و ناراحتی ای بود که باید تحمل می کردم. *گله می کردم چرا بچه ها را بغل نمی کنی؟ گاهی از علی گله می کردم که چرا بچه ها را کم بغل می کنی و کم ...
از دختر بچه های گمشده در انزلی تا کودکانی در سراسر کشور!/ مفقودی در قرن 21
... اما این آدم ربایی ها زنجیره ای نبود. کودک 11 ساله ربوده شده در سیستان وبلوچستان پیدا شد اما از شهیاد خبری نشد. هیچ آدم ربایی با خانواده آقای سلیمان زاده تماس نگرفت و هیچ درخواست پولی نشد. این درحالی بود که این خانواده با هیچ کس اختلافی نداشت و علت این ربایش را نمی دانستند. از زمان فقدان کودک هشت ساله پلیس آگاهی استان وارد عمل شد. اما رد پایی از شهیاد پیدا نکرد. در و دیوار شهر پر شد از عکس های ...
پس از شهادت هم بخشنده بود
خانه استراحت کند؛ اما افسوس که پدرشان هیچ وقت برنگشت. خانه خالی است. از مادر سراغ بچه ها را می گیرم. می گوید: بچه ها خانه مادربزرگشان هستند. نمی خواهم از مرور خاطرات و بازگویی روز حادثه آزرده شوند. احمدرضای 11 ساله و امیررضای 9 ساله که از خردسالی پا به پای پدر به هیأت می رفتند، سینه زنی و عزاداری برای اهل بیت(ع) را کنار پدر یاد گرفته و همه جا همراه و مرید پدر بودند حتی آن روز شاهد آن ...
رفتار با پدر همسر ؛ خانم و آقا هر دو بخوانند
مادر شوهر و یا داماد و مادر زن می شود. باید بدانید که رفتار و مدیریت نکردن روابطتان با پدر زن و پدرشوهر ممکن است برایتان درد سرساز شود، در ادامه نحوه درست رفتار با پدر زن و پدر شوهر را می خوانید. بسیاری از افراد قبل از ازدواج تصویر خاصی را از خانواده همسر در ذهن خود شکل می دهند. داشتن کلیشه ها و تصویرهای ذهنی از پیش تعیین شده سبب می شود شما نتوانید شخصیت حقیقی افراد را بشناسید و با ” خود ...
7 رازِ همسرانِ موفق/ چگونه به روز های اول ازدواج برگردیم؟
...> بنابراین اگر همان روز های اول به قول امروزی ها رمانتیک و شاد و عاشق بودیم، الان هم باید باشیم هر چقدر هم که زندگی سخت بگیرد باز هم می توانیم در کنار هم حس خوب را تجربه کنیم بنابراین با وقت گذاشتن های گاه و بیگاه حتی کوتاه در حتی یک چایی و صحبت محبت آمیز یا قدم زدن ساده، روابط مان را به روز های اول برگردانیم. شاید الان پیش خودمان بگوییم که دیگر با وجود بچه ها چنین چیزی نمی شود، اتفاقا در حضور ...
علت ارتباط نزدیک زینب سلیمانی با پدر چه بود؟
ایشان مزین به تصاویر شهدا و دوستان شهیدش است و در اتاق بزرگ منزل ایشان که به عنوان مهمانخانه محسوب می شود هر عصر جمعه روضه خانوادگی برقرار بود، حاجی علی رغم مشغله کاری و دوری از زن و فرزند از اول جنگ تا زمان شهادت، بسیار صمیمی و مهربانانه و مثل یک دوست با خانواده رفتار می کرد. برادر من به فرزندان خود عشق می ورزید و آن ها را ولایی و دوستدار اهل بیت تربیت کرد، نسبت به مسائل و اوضاع روز ...
مادر طاهره، فقط مادر طاهره نیست
زایمان عقب بیفتد و درد بخورد همان جا جوش می خورد و می میرد و باید زود بیرون کشید. بچه را که بیرون کشیدم خودم ضعف کردم و بیهوش شدم. کمی آب جوش دادند خوردم و حالم بهتر شد، نافش را 4 انگشت زدم، شستمش و رخت بَرش کردم و گذاشتم کنار ننه اش و همان جا خوابیدم. روز بعد که آفتاب بالا آمد یک چایی خوردم و آمدم خانه ام. آن شب، اولی که زن برادرم را دیدم با خودم گفتم بچه اش مرده است و هول کردم. نگران زن برادرم بودم ...
این انگشت ها می توانند دنیا را تکان دهند!
روز شده بود که دخترم در بیمارستان بستری بود. صبح زود به بیمارستان رفتم؛ ولی تا دکتر امد نزدیک ظهر بود. دکتر برگه ی ترخیص دخترم را امضا کرد و آوردمش خانه. دکتر گفته بود باید او را در یک اتاق بگذاری و هیچ رفت و آمدی هم نباید اونجا باشد؛ حتیّ بوی غذا هم نباید به او برسد. چون بچّه نارس است و به مراقبت زیادی نیاز دارد، جایش باید گرم باشه مثل اینکه در رحم مادر است. هر یک ساعت باید 10 قطره شیر ...
شهیدی که مخزن الاسرار حاج قاسم سلیمانی بود /زندگی نامه شهید حسین پورجعفری، از جنگ تحمیلی تا همراهی سردار ...
انتظارش را می کشم و مدام ساعتم را نگاه می کنم که زمان چه بی رحمانه سپری می شود و می گذرد. اما من باور نمی کنم... چرا این سفر به پایان نمی رسد؟ خطرات داعش برای بابا و حاج قاسم از تهران تا عراق و بغداد، حضور داعش، ترس در دل هایمان بود. از نبودن بابا می ترسیدیم. هر دفعه که بابا راهی منطقه بود، می گفت تا شب همه دور هم جمع شویم برای خداحافظی و هر وقت که برمیگشت، مادر تماس می گرفت ...
حمایت معاون دادستان مشهد از مادر دختری که در بهزیستی خود را حلق آویز کرد
دیگر دختران حاضر در این مرکز نگران بودیم. مددکاران قوه قضائیه توانستند اعتماد این دختران را جلب کنند. این روش نشان داد اگر دیگران هم اقدام حرفه ای می کردند، این اتفاق شکل نمی گرفت. ما برای حل معضل، از خود دختران کمک خواستیم. اگر این نحوه اقدام نبود، حتی ممکن بود چند حادثه ناخوشایند دیگر را نیز شاهد باشیم. بچه ها به واقع از خانواده رانده و درمانده بودند و در شرایط همه گیری کرونا، در فضایی بسته، بدون هیچ امکاناتی حضور داشتند. حتی مددکار و روان شناسی نبود که حرفشان را بشنود. ...
ماجرای اسیدپاشی هولناک عروس روی خواهرشوهر در تهران/ عکس
در طبقه سوم یک ساختمان در منطقه افسریه به گوش رسید، فاطمه قاسمی با هر سختی که بود از در خانه بیرون آمد و روی پله به زمین افتاد و در حالیکه روی پله ها غلت می زد زن جوان در طبقه اول به کمکش رفت و وقتی فاطمه را از روی زمین بلند کرد دستانش دچار سوختگی شد. تیم های پلیسی و امدادی در مسیر بودند که صدای فریاد جیغ زنانه دیگری از طبقه سوم همان ساختمان به گوش رسید و مشخص شد عروس خانواده که الهام نام د ...
چرا شهید حسین پورجعفری مخزن الاسرار حاج قاسم بود؟+ فیلم
چهار فرزند ما یادگار زمان جنگ هستند. سال 1362 خدا محمدحسین را به ما داد.تا سه ماهگی محمدحسین پیشمان ماند و بعد به جبهه رفت. سال 1363 محمدعلی 10 روزه بود که بابا به خانه برگشت. فقط توانست یک هفته پیش ما بماند. سال 1365 دختر دار شدیم. روز تولد نعیمه رسید، نعیمه که 10 روزه شد، باز به جبهه برگشت. آن سال ها یک مدتی هم اهواز زندگی کردیم. بعد از اینکه پدر بزرگ بچه ها در سال 1362 فوت کرد، حاج ...
درگاه این خانه بوسیدنی است ؛ کتابی از خاطرات مادر شهیدان خالقی پور
...> نویسنده کتاب مربع های قرمز جذاب ترین بخش کتاب درگاه این خانه بوسیدنی است اشاره و افزود:ماجراهای کتاب درگاه این خانه بوسیدنی است جذاب، جالب و خواندنی است البته بخشی از کتاب که مختص زمان تشییع پیکر دو جوان رسول و علیرضا است از همه بخش ها جذاب تر است کاری که این مادر شهید می کند در جای خود حیرت انگیز و قابل تامل است، وی در هنگام تشییع پیکر دو فرزند برومندش دست به یک سخنرانی در بین جمعیت می زند و ...
رسیدگی به پرونده همسرکُشی بعد از خودکشی قاتل
اینکه آخرین بار با من تماس گرفت و خواست به خانه اش بروم.وقتی به خانه زهره رفتم به من گفت رابطه اش را با دوست صمیمی ام ادامه می دهد و قصد دارد با او زندگی تازه ای را شروع کند. جواب دادم به او علاقه مند هستم و می توانم این ماجرا را فراموش کنم تا بار دیگر زندگی مان را از سر بگیریم اما او قبول نکرد. به زهره گفتم با این کار موجب بدبخت شدن پسرمان و ازهم پاشیدن زندگی سجاد و زن و بچه اش می شود اما زهره ...
راز شکنجه زن آبستن تهرانی با شلیک شیطان به همدستش فاش شد
اما ادعا کرد اسلحه را به ولی نداده است. این پسر ادعای عجیبی را مطرح کرد و گفت: ولی و وحید به خانه مان آمده بودند که جعبه یادگاری را که مادربزرگم از آمریکا برایم آورده بود به آنها نشان دادم. اما آنها جعبه را با خود بردند. بعد از رفتن آنها بود که متوجه شدم آنها دو سنگ قیمتی هم از خانه ام سرقت کرده اند .همان موقع با آنها تماس گرفتم و از آنها خواستم جعبه را پس بدهند. اما داخل جعبه هیچ اسلحه ...
خانواده بی خانمان منتظر یاری مردم نوع دوست
مادرم که این وسط ذره ذره آب می شد و کار آنچنانی هم از دستش بر نمی آمد... روزگار می گذشت و به هر سختی که بود، خواهر و برادرها ازدواج کردند و رفتند سر خانه و زندگی خودشان. این وسط من مانده بودم، پدر و مادرم و یکی از خواهرها که مشکل اعصاب داشت... مدتی بعد مادرم نتوانست این همه درد و رنج را تحمل کند و در یکی از عصرهای سرد زمستان چشمانش را بست و برای همیشه ما را تنها گذاشت. با رفتن ...
خودکشی مادر پس از دیدن دخترش در تهران
به گزارش صبحانه ساعت 17 :40 دقیقه شنبه 13 دی ماه امسال ماموران کلانتری 138 جنت آباد در جریان مرگ مرموز زن جوانی از روی پل ستاری قرار گرفتند و تیمی از ماموران به دستور بازپرس واحدی از شعبه 11 دادسرای امور جنایی تهران برای تحقیق وارد عمل شدند. ماموران کلانتری با حضور در صحنه جرم با جسد زن 58 ساله ای روبرو شدند و در تحقیقات مشخص شد این زن چند روز قبل برای دیدن دخترش از شهرستان به تهران ...
ماجرای لبخند ماه صنم/اشتغال زایی بنیاد برکت در مناطق محروم
چه؟ چه می فهمد 18 چرخی که راننده اش خواب بوده، آمده روی پیکان. خراب شده روی سرنشینانش. کارگرانی که از سر ساختمان باز می گشتند. راهی خانه شده بودند، اما سر از بیمارستان درآوردند. *** _ خب الحمدلله که سرِ پایی. آن روز که از ماشین کشیدمت بیرون، گفتم این حالا حالا ها آدم سابق نمیشه. لبخندی زد و گفت: خدا رو شکر، بد نیستم. دیگه از پس خودم برمیام. _ خدا به زن و بچه هایت ...
حاج قاسم نمی خواست خانواده ما داغ دیگری ببیند!
من به همراه چهار نفر از بچه های محله مان برای یک سال مفقودالاثر بودیم. حتی برای مان سالگرد شهادت هم گرفته بودند. اما اسارت هرچه بود به خدا نزدیک بودیم و خداوند را بسیار سپاسگزارم که این سعادت را به من عنایت کرد. مادرم بعد از آزادی به من گفت این قدر که فراق شما مرا اذیت کرد، شهادت دو برادرت مرا آزار نداد. بعد از آزادی اولین کسی که برای عرض تبریک به دیدار من و خانواده ام آمد حاج قاسم بود. ...