سایر منابع:
سایر خبرها
قصه دستان گرم دوست در شب های سرد شهر
شدم همین جا شروع کردم به خدمت کردن، من که همه چیز مصرف کرده بودم و زندگی بدی داشتم، اینجا هم کارهای ابتدایی بنایی انجام دادم هم آشپزی، چون دوست دارم با این خدمت کردن گذشته بد خودم را جبران کنم. اکنون پنج سال و هشت ماه و پنج روز است که پاک هستم. حالا که به گذشته فکر می کنم می بینم شاید اگر جایی مثل سنا را زودتر پیدا کرده بودم زودتر پاک شده بودم. اکنون هم خوشحالم که اینجا وضعیت زندگی ام تغییر کرده ...
چهره های معروف ایرانی که هنوز مجرد هستند! + عکسها
که راستش را بخواهید من خیلی خودخواهم. این خیلی خودخواه بودن و ترس باعث می شود که محتاط باشم. همیشه دوست دارم جوان و تازه باشم و همه چیز تازه باشد. این خیلی خطرناک است چون فکر می کنم اگر روزی کهنه شوم و به این باور برسم که کهنه شدم، دچار افسردگی خیلی حاد شوم که حتی ممکن است بلایی سر خودم بیاورم. همه آرزوی زندگی ام هم همین است که خداوند این تازگی را از من نگیرد. نمی دانم شاید ...
راز ازدواج اول ریحانه پارسا و ارتباط پنهانی او با مهدی کوشکی + فیلم و عکس
...> تجربه فوق العاده درخشان خانوم پارسا در سریال پدر باعث شد سیلی از پیشنهادات برای بازیگری او به راه بیفتد و می گوید بیشتر برایش جذابه سینما رو هم تجربه کند؛ اما فعلاً تصمیم دارد وارد تئاتر شود و تجربه اندوزی کند. همیشه در زندگی بلند پرواز بودم و فکر می کنم از همین رو چنین موقعیتی برایم پیش آمد؛ البته برنامه خودم هم بود. با اتمام مدرسه و حین تحصیل در دانشگاه، تصمیم گرفتم کار تئاتر رابه ...
رضایی: آدمی نیستم که به هر قیمتی در ذوب آهن بمانم
...> رضایی ادامه داد: آقای کربکندی می توانستید به اتفاق رفقایتان این اولتیماتوم را هم به من ندهید و حکم اخراج من را صادر کنید، من هم آدمی نیستم که خودم را آویزان این شغل کرده باشم و به هر قیمتی در ذوب آهن بمانم؛ ضمن این که خودتان هم می دانید، مشکل ذوب آهن در تغییر مکرر مربیان نیست که اگر این طور بود از زمان آقای منصوریان تا بنده که چهار آدم مختلف روی این صندلی نشسته اند، شرایط آن طوری می شد که شما در نظر ...
طوری ننویسید که مادرتان خجالت بکشد!
و اسکار فیتز جرالد و ویلیام فالکنر قدم گذاشتند. آن ها از آن گروه نویسندگانی بودند که ناشران بزرگ، مشتاق چاپ آثارشان بودند و منتقدان ادبی نیز با علاقه آثارشان را نقد کرده و به چالش می کشیدند و خب، البته پول خوبی هم به دست می آوردند که به نظر من خیلی هم عالی است! اما برای من این راه آسانی نبود. با درهای بسته ی زیادی روبه رو شدم. بارها نوشته هایم رد شد. اولین بار، هنک را در داستان کوتاهی وارد ...
تو لیلی بودی، وقتی مهتاب مجنون آواز زخمی من بود!
کجای جهان سفر می کنم تو از کنارم عبور می کنی حالا و اکنون رؤیا بافته نشده خود را به کابوس می رساند و در چشم به هم زدنی تسلیم واقعیت می شود! دریغ از خوابی سنگین تا مجال دهد آن قدر که قناری عاشق شود! همین دیشب های زبر و زمخت یک نیم دانه قرص خواب آور قورت دادم و با تمام وجود خوشخواب شدم و در خواب در حوالی جوانی بیدار بودم، حیاط، سنگفرش سر و دست شکسته به رسم دیرین بود، حیاط حوض داشت، باغچه ...
مثل یک راز در دلم
اول ابتدایی بودم که باهات آشنا شدم. پدرم باعث شد باهات آشنا بشم و تو شدی بخش جدایی ناپذیر دل خوشی های هفتگی من. بابام از یه جای دور تو رو برامون می فرستاد. من سطر سطر تو رو با عشق می خوندم. تموم وجودم از کلماتت پر می شد. از بوی کاغذهات سرمست می شدم. توی شرایطی که بابام ازمون دور بود، توی اوج تنهایی و مشکلات سخت زندگی، توی اوج نداری و گرفتاری، تو شدی دوست من، تو شدی همراه من، دوست واقعی من. عاشق ...
گفتگو اختصاصی خبر روز با دکتر یونس قوام لاله متخصص طب اورژانس
عشق و علاقه به این رشته قدم بگذارند. برای دانشجویان دکتری عمومی، فارغ التحصیلان و علاقمندان به ادامه تحصیل در رشته طب اورژانس چه پیشنهاداتی دارید؟ قدم اول آن است که عاشق باشی اگر عشق باشد سختی های این شغل را تحمل کرده و علاقمند این رشته می شود. آنطور که گفته می شود پزشکان متخصص طب اورژانس اشراف بیشتری بر مشکلات بیماران دارند و از طرفی زمانی که بحث تخصص مطرح می شود مردم تمایل دارند ...
گفت حزب اللهی دعوت نکنید/ اروپایی ها درباره حاج قاسم چه می گفتند
نیست با همان نیروها پیش برو. البته حاجی از تلفات نیروها خبر نداشت. راستش حسابی ناراحت شدم، پیش خودم گفتم که من نیروهایم آسیب خورده است، نیاز به نیرو دارم چرا نیرو کمکی نفرستاد. هر چه حاجی روی بیسیم صدا کرد. حبیب، حبیب، احمد من چند باری پاسخ حاجی را ندادم. آخر خودش مستقیم روی بیسیم فرمانده گروهان آمد و صحبت کرد. خسته نباشید گفت و با نام به من اشاره کرد، فلانی متوجه ماجرا شدم، گروهان سوم را برائت ...
صدسال به این سال ها!
آمده و دیده بودم هیچ چیز از کودکی و نوجوانی ام نفهمیده ام. از همان روز بود که با 20 دشمن شدم. تا کی؟ تا همین حالا. همین امسال که تو 20ساله شده ای و من بار دیگر مهر 20 به دلم نشسته و دوستش دارم. 20 برای من فقط یک نمره، یک عدد یا یک شماره نیست. 20 بخشی از تاریخ مطبوعات کودک و نوجوان کشورمان است. 20 تویی و من حالا بیش تر از تمام نمره های بیستی که در عمرم گرفته ام، این 20 را دوست دارم دوچرخه ...
سالار زنگنه : خودم را فرزند هنر می دانم + فیلم
. آلبوم داده اید یا در فکرش هستید؟ از سال 86 به صورت حرفه ای کار موسیقی را شروع کردم که از همان زمان می خواستم با جمع آوری آلبوم این کار صورت بگیرد. اتفاقا آلبوم هم جمع آوری کردم اما احساس کردم که باید خیلی قوی تر و با حساسیت بیشتری کار را انجام بدهم و به همین دلیل از انتشار آلبوم منصرف شدم و با انتشار تک آهنگ هایی در این سال ها کار خودم را ادامه دادم. بنا به شرایط ...
ملی پوش کاراته زنان؛ از مدال المپیک تا تاتامی در خانه
به نوعی بود که باید با هزینه شخصی در آنها شرکت می کردم، چون به تازگی از رده جوانان به رده امید و بزرگسالان ملحق شده بودم، نتوانستم سهمیه را به دست بیاورم. به همین دلیل در ترکیب اصلی تیم بزرگسالان نیستم اما در اردو حضور دارم و تمرینات را دنبال می کنم. بیش از یک سال پدرم مربی من بود ملی پوش کاراته زنان همچنین درباره حضور تیم ملی و مسیری که طی سال های گذشته طی کرده، توضیح داد ...
سال 1361، سیزده ساله بود که پدرش در انفجار حزب ریاست جمهوری به شهادت رسید
مانده که حاکی از علاقه ی فراوان او به پدرش است. در یکی از دست نوشته هایش آمده: روز پنجشنبه طبق روال همیشه بر سر مزار پدر رفتم و دیداری تازه کردم. البته دلم می خواست که مدت زیادی آنجا بمانم و یا بهتر بگویم دوست دارم منزلگاهی برای همیشه هر چه زودتر به آنجا نزد قبر مطهر پدرم انتقال یابد. آن وقت است که می دانم لطف و عنایت پروردگار شامل حالم شده است؛ زیرا همجوار پدر بودن لذت خاصی دارد. خلاصه بعد از ...
اولین بانوی مکانیک در تبریز
تصاویر کوچک تصاویر بزرگ اسلاید تصاویر
دسیسه شوم 3 جنایتکار برای قناد85ساله
...، چند باری او را با شاگرد یکی از فروشنده ها به نام حسام دیده بودم. به دنبال اظهارات مرد مغازه دار، مأموران به سراغ حسام رفته و تحقیقات از او ادامه یافت. حسام گفت: بهروز در کار خرید و فروش گوشی و یکی از خریداران پر و پا قرص عتیقه جات است. سپس مأموران از وی خواستند بهروز را به بهانه فروش سکه عتیقه به محل قرار بکشاند. بدین ترتیب بهروز و همسرش دستگیر شدند. اعتراف به قتل بهروز ...
از برخورد با پورشه سوار تا لیستی از 65 تصادف ساختگی
، ناراحتی قلبی دارد. ماهی دو میلیون تومان هزینه داروهایش می شود. ما سه برادر نمی توانیم از پس هزینه های درمان پدرم بربیاییم، برای همین تصمیم گرفتیم این کار را انجام دهیم. فکر کلاهبرداری با این شگرد از کجا به ذهن تان رسید؟ خودمان یک بار تصادف کردیم. من پیک موتوری بودم، فردی به من زد، اما من مقصر شناخته و مجبور شدم خسارت زیادی بپردازم. آن زمان مشکلات مالی زیادی داشتیم و به دنبال ...
خانۀ امن سقفی برای زنِ تنها و بی سرپناه
روزی خانه اش بودم تا اینکه دادگاه مرا به خانه امن فرستاد. اینها را با بغض تعریف می کند، اشکش سرازیر می شود و نفس نفس می زند و ادامه می دهد: سه تا برادر دارم اما سال هاست که آنها را ندیده ام. کارگر هستند خودشان نان ندارند بخورند من کجا بروم! هر جا هم برای کار می روم ایراد می گیرند می گویند خانم سنت زیاد است و پاهایت هم پلاتین دارد. خانم، از بی جایی و بی کسی ازدواج سوم را کردم. اشکش بند نمی آید یک ...
چرا بانوان رغبتی برای بافت فرش ندارند؟
که با قطع شدن بیمه بافندگان فرش، همه بانوان فرش های نیمه کاره خود را با قیمت ارزان فروختند، بانوان به انگیزه قرار گرفتن تحت پوشش بیمه، فرش می بافتند. اگر بافندگان بیمه شوند فعالیت جدیدی را شروع کرده و این حوزه رونق بیشتری پیدا خواهد کرد. وی تصریح کرد: بسیاری از بانوان روستایی شغل خاصی ندارند و اغلب پشم ها نیز دور ریخته می شود، برای حوزه مشاغل خانگی ایده ای دارم که بانوان روستایی پشم ها ...
چقدر دیوانه هستید!؟ – تست دیوانه شناسی
بوده است. 11) آیا شده که دوره های بلند خستگی داشته باشید؟ الف ) گاهی دچار خستگی می شوم ولی خودم را در این وضع نگه نمی دارم. ب ) اتفاق افتاده که نتوانم به سرعت بر این وضعیت چیره شوم ج ) فراز و نشیب در زندگی برای هر کسی هست ولی من سعی می کنم خودم را سرحال کنم 12 ) آیا انجام دادن کار یکنواخت به مدت طولانی برایتان دشوار است؟ الف ) بله ...
دختران دانشجو سرگرمِ چرایی و چگونگی مشاغل کاذب / بانوان، از کلیشه بی مهارتی تا بله قربان گویی!
، چانه زنی های پی در پی، تبلیغ و دادزنی و دست فروشی به صورت همزمان باعث شد، هم به لحاظ روحی و هم به لحاظ جسمی سخت تر بشوم. ریحانه ادامه می دهد: بانوان در مترو از خرید لوازم آرایش استقبال می کنند و ماهانه 3 تا 4 میلیون تومان درآمد دارم. حالا از شما می پرسم... آیا به من حق نمی دهید به جای صرف کردن بقیه عمرم در شغلی که سال ها برای آن زحمت کشیدم و تحصیل کردم. اما امروز حداقلی ترین دستمزد ...
صاعقه پلیس پایتخت بر سر 662متهم
... سرقت به سبک فیلم های هالیوودی دیروز در میان متهمان دستگیر شده در طرح پلیس، جوان معتادی حضور داشت که با اسلحه قلابی دست به سرقت می زد. او در سرقت هایش از ماسکی با طرح اسکلت استفاده می کرد. ماجرای این ماسک چیست؟ من علاقه زیادی به فیلم های ترسناک دارم. شبی که نقشه سرقت کشیدم در حال تماشای یک فیلم ترسناک بودم. تصمیم گرفتم با استفاده از این ماسک مخصوص که علامت اسکلت روی آن ...
گروه جهادی حجت هراتی راه پسرمان را ادامه می دهد
همین بود. از بی قراری و رفتار های پسرتان بگویید، مگر چه کار هایی انجام می داد؟ ما از کار های خیر حجت بی خبر بودیم و تازه بعد از شهادتش متوجه شدیم که ایشان در چه کار های خیری شرکت دارد. شهر زابل از شهر های محروم سیستان و بلوچستان است. حجت برای خانه سالمندان زابل از طریق جمع کردن پول به آن ها کمک رسانی داشت و الان همین گروه خیرین جهادی به نام شهید حجت هراتی راه شهید را ادامه می ...
فریبکاری که رودست خورد!
تعمیرکاران خودرو درآمد بالایی دارند، به خواستگاری اش پاسخ مثبت دادم و این گونه پای سفره عقد نشستم. همسرم که مکانیک ماهری بود مشتریان زیادی داشت، به همین دلیل با علاقه عجیبی کار می کرد، طوری که حتی برای صرف ناهار هم به منزل نمی آمد و تا پاسی از شب مشغول تعمیر خودرو ها بود. من هم که در رشته نرم افزار رایانه تحصیل کرده بودم، برای رهایی از تنهایی و بیکاری، از همسرم خواستم برایم یک دستگاه رایانه تهیه کند. او ...
پردیس احمدیه و ماجرای سانسور شدن صحبت هایش در دورهمی
...؛ سپس برای حضور در فیلم سینمایی آقای علیرضا داودنژاد دعوت به کار شدم و به کار حرف های بازیگری ادامه دادم. به گفته احمدیه، او سنتور را از دوران راهنمایی آغاز کرد و با علاقه این کار را ادامه میداد و یکی از دلایلی که برای فیلم لامینور داریوش مهرجویی انتخاب شد تسلط این نوازنده وبازیگر به موسیقی بوده است. پردیس احمدیه بازیگری را علت دور شدنش از موسیقی میدان، چرا که با وجود حضور در گروه ...
نجات مرد همسرکش از چوبه دار بعد از 17 سال
به جای عمل به خواسته پدرم، همه را تبدیل به پول و سرمایه گذاری برای خودش کرد. من را هم چون عقلم می رسید و متوجه حوادث و اتفاقات اطرافم بودم، از خانه بیرون انداخت. نباید پدر را هم از دست می دادیم محمد آن موقع 12 سالش بود که فامیل شان که قرار بود مراقبش باشد، او را از خانه بیرون کرد. او را به بهزیستی بردند و تا 13سالگی همان جا بود و بعد نزد مادربزرگ مادری اش رفت تا با او زندگی کند ...
امام جماعت مسجد قبای پردیسان: امام محله، فضائل را در محله گسترش دهد
در این زمینه ابراز داشت: روزی در خیابان متوجه چند جوان شدم که داشتند دیواری را رنگ می کردند، از آنان دعوت کردم به مسجد بیایند و در زیباسازی مسجد کمک کنند. وی ادامه داد: در بازدید از منزل یکی از اهالی محل با جوان معلولی برخورد کردم که تنها یک دست و یک چشم او سالم بود، متوجه شدم می تواند از موبایل استفاده کند، او را ادمین کانال مسجد کردم. حجت الاسلام قلمکار اصفهانی با اشاره به ...
فقط غلام حسین باش
.... آن قدر دستانم یخ زده بود که به دسته حلب چسبیده بود. نمی توانستم دستم را داخل جیب کنم و پول نفتی را بدهم. مسیر برگشت به مراتب سخت تر از مسیر رفتن بود. وقتی به خانه رسیدم، چکمه ها را به سختی کندم و یک راست با همان جوراب های خیس، پایم را به منقل کرسی چسباندم. گرم که شدم، رفتم سر وقت دو قرآن. اولین پولی بود که با دسترنج خودم به دست آورده بودم... انتهای پیام/ ...
سازنده تندیس شهید سلیمانی: رفته بودم که به ایران برنگردم
از افراد مشهور جهان) دیدم و با خودم گفتم من هم باید این کار را انجام دهم. آن زمان ساخت مجسمه های هایپررئال در ایران وجود نداشت، تندیس هایی در موز ه های مردم شناسی شامل آدمک هایی برای نشان دادن لباس های محلی و قومیت ها موجود بود. اینترنتی هم وجود نداشت که بتوان از آن کسب اطلاعات کرد. * شهید قاضی طباطبایی اولین مجسمه حرفه ای من بود حدوداً 17 ساله بود که موزه عبرت ایران فراخوانی ...
پولادی ترین زن ایران؛ یک مورد خاص!
گفتگو با خانمی که با حمل وزنه 275 کیلوگرمی روی پاهایش خبرساز شد
پولادی ترین زن ایران؛ یک مورد خاص!
...، داوران قبول نمی کردند. همچنین پاهایم نباید تکان می خورد و مچ پا ها نباید می لرزید. بهتر بگویم کوچک ترین حرکت باعث می شد این وزنه ها بریزند و فرد درجا رباط پاره کند یا پایش بشکند. این حرکت از رکورد تریلی ام سخت تر بود. علت اجرای دقیق مهارتم این بود که من مطمئن بودم بر کراس ترینینگ مسلط شدم و استقامت بدنم بالا آمده و با قاطعیت گفتم که می توانم این حرکت را انجام دهم. حرکتی انجام دادم و ...