سایر منابع:
سایر خبرها
داستان مبارزه رییس مرکز بهداشت "کره بند" با کرونا
نداشته باشند به خاطر اینکه استرس سیستم ایمنی بدن را بسیار ضعیف می کند و پایین می آورد، همین که دستانشان را بعد از هر کاری بشویند و مسائل بهداشتی را رعایت کنند کافی است. این کار خیلی سختی نیست. پس از هر بار بیرون رفتن لباس ها و همه وسایل شخصی و مورد استفاده خود را ضدعفونی کنند و فاصله اجتماعی که موضوع بسیار مهمی است را هوشمندانه رعایت کنند. رعایت این پروتکل ها نباید فدای خستگی یا بی حوصلگی شود فکر می ...
داستان مبارزه رییس مرکز بهداشت "کره بند" با کرونا
نداشته باشند به خاطر اینکه استرس سیستم ایمنی بدن را بسیار ضعیف می کند و پایین می آورد، همین که دستانشان را بعد از هر کاری بشویند و مسائل بهداشتی را رعایت کنند کافی است. این کار خیلی سختی نیست. پس از هر بار بیرون رفتن لباس ها و همه وسایل شخصی و مورد استفاده خود را ضدعفونی کنند و فاصله اجتماعی که موضوع بسیار مهمی است را هوشمندانه رعایت کنند. رعایت این پروتکل ها نباید فدای خستگی یا بی حوصلگی شود فکر می ...
درخواست طلاق از شوهر حسابرس
همین ما مجبوریم با هم به همان شهر یا شهرستان برویم. در این پنج سال یک جای ثابت زندگی نکرده ام. مرتب از این شهر به آن شهر کوچ کرده ایم. مثل کسانی که آواره اند و جای ثابتی برای زندگی ندارند مجبوریم فقط مهاجرت کنیم. تا به محل زندگی جدیدم عادت می کنم باز هم باید به جای دیگری بروم. از این همه ماموریت و زندگی در جاهای مختلف خسته شده ام. هر لحظه باید به این فکر باشم که دفعه بعد قرار است کجا و در ...
هادی ساعی : دبیر سازمان لیگ نام من را در بلندگو صدا زد و من از کوزه در رفتم
میکروفون اعلام نکنند. من عادت ندارم به جایگاه ویژه بروم و معمولا کنار بچه ها روی سکوها می نشینم. هفته گذشته هم من از صبح در سالن بودم، اما نزدیک ظهر بود که رییس فدراسیون وارد سالن شد و من وقتی کنار او رفتم، تازه گوینده اعلام کرد که هادی ساعی هم در سالن است و به او خوشامد می گوییم. من هم به آقای پولادگر گفتم که این عین بی احترامی است که بعد از چند ساعت نام مرا اعلام می کنند. امروز نیز دقیقا همین ...
شلیک مرگبار به مرد موتور فروش در نارمک تهران
تحقیقات گفت: مدتی است که به عنوان شاگرد در مغازه کامبیز کار می کنم. فقط چند وقت پیش حدود دو میلیون تومان از شریک مقتول به نام حامد قرض گرفتم و از او خواستم در این رابطه حرفی به کامبیز نزند. به غیر از این موضوع چیزی نبود که کامبیز از آن بی خبر باشد. او ادامه داد: شب حادثه، کامبیز به من زنگ زد و گفت دلش گرفته و از من خواست تا به ملاقاتش بروم و همدیگر را ببینیم. من هم موافقت کردم و به دیدن کامبیز ...
ماجرای سیلی زدن هادی ساعی از زبان خودش!
ساعی بعد از نزدیک شدن به مصطفی بابایی که نام او را پشت بلندگو اعلام کرده بود، چند سیلی زیر گوش او زد. این اتفاقات و فریادهای مداوم ساعی توجه همه حاضران در سالن را به خود جلب کرد و در نهایت با وساطت برخی مسئولان این غائله ختم شد. برای اطلاع از چرایی این اتفاق با هادی ساعی تماس گرفتیم. او درباره دلیل درگیر شدن با دبیر سازمان لیگ تکواندو به "ورزش سه" گفت: از سال قبل چند باری به دوستان اعلام ...
استودیوهای دوبله چگونه پا گرفتند؟
خبرگزاری مهر - گروه هنر-صادق وفایی: پس از چهارده گفتگویی که پیش از این با بزرگان، گویندگان و مدیران دوبلاژ ایران داشته ایم، این بار سراغ یکی از قدیمی ها و نسل دومی های دوبله رفتیم و این مجال را پیدا کردیم تا با محمود قنبری گفتگو کنیم. او متولد سال 1321 است و ازجمله گویندگان و مدیران دوبلاژی است که همکارهای زیادی با پیشکسوتان دوبله و نسل اولی های این حرفه داشته است. پس از گفتگوهای کوتاه ...
توافق 4 کشور عربی با قطر به خاطر آمدن بایدن است| روابط دوحه و تهران مستحکم است
این توافق می تواند پایدار باشد و به سرنوشت توافق ریاض که چند سال پیش از آن منعقد شده بود مبتلا نشود؟ در آستانه ورود بایدن به کاخ سفید و احتمال بازگشت امریکا به توافق هسته ای ایران کشورها ی عربی به این درک رسیده اند که باید با هم همکاری کنند. از این رو توافق اخیر پایدارتر از توافق قبل خواهد بود. *چه دلایلی دو طرف را برای رسیدن به توافق ملزم کرد؟ به قدرت رسیدن بایدن چقدر در ...
ماجرای شکستِ میرزا کوچک خان از زبانِ مامورِ سرکوبش را بخوانید
خان را دستگیر می کردیم و علت وفاداری او را به این یاغی جنگلی می پرسیدیم جواب او مانند سایر رفقایش بود همه می گفتند: چون میرزا کوچک خان با آن ریش انبوه و چشمان زاغ و موی بور شبیه حضرت عیسی و همان صلابت و متانت او را دارد. ما او را دوست داریم حتی آن ها می گفتند که کسی از ما جرأت نگاه کردن در چشمانش را ندارد، زیرا این چشم ها فوق العاده نافذ و زیباست. به هر حال من یادم می آید که در اردوکشی آخر در ...
درباره بهمن جلالی
دی 1388 خورشیدی به دلیل بیماری چشم از جهان فروبست. 1. سونتاگ، سوزان، درباره عکاسی، ترجمه فرزانه طاهری، مجله عکس، شماره 109، خرداد 43 2. جلالی، بهمن و امامی، کریم و امامی، گلی، عکاسی سفید و سفید، راهنمای ظهور فیلم ، تهران 3. عدل، شهریار و دیگران، موزه عکسخانه شهر معرفی گنجینه، ناشر: موزه عکسخانه شهر، تهران، ص17 4. امیرلوئی، مسعود، عکس سال نهم، شماره 100، شهریور 1374 5. همان ...
وقتی با هم قرار می گذارید همدیگر را می بینید؟
از او نشد، رفتم خانه ولی با یک دنیا نگرانی. بالاخره همسرم تلفن کرد. گفتم تو کجایی؟ گفت: من رفته بودم سینما بهمن! تو کجا بودی؟ من زدم زیر خنده. گفتم مگر دیروز قرار نگذاشتی سینما آفریقا برویم؟ و بعد هر دو خندیدیم. سهیلا مقصودی هم از چنین خاطراتی تعریف می کند. او می گوید: باردار بودم و شب چهارشنبه سوری با م سر یکی از چهارراه های تهران قرار گذاشته بودیم. او به خاطر اینکه من گرفتار انفجارها ...
خانۀ امن سقفی برای زنِ تنها و بی سرپناه
کتکم می زند. اما داستان زندگی محبوبه فقط کتک خوردن از همسرش نبود. همسرش معتاد بود و آهی هم در بساط نداشت برای همین تصمیم به فروش دو کودک پسرش می گیرد تا خرج اعتیادش را دربیاورد: من اصلاً نفهمیدم بچه ها را به چه کسی و چطوری داد. چند سال بعد بهم گفت خانواده ای در نیاوران بچه ها را گرفته اند. یک وقت هایی می رفتم توی کوچه آنقدر منتظر می ماندم تا بلکه بچه ها بیرون بیایند و بازی کنند از دور آنها را می ...
امیرمحمد یزدانی: استقلال جوابم را نداد، نمی دانم چرا باید از من شکایت کنند!
می گویند من بدون اطلاع شان به اردو رفته ام درحالیکه من با آنها تماس گرفتم اما جوابم را ندادند. من 4 کشتی برای استقلال در لیگ گرفتم و به 4 برد هم رسیدم. در کشتی سومم، قرار نبود روی تشک بروم اما ساعت 4 بعدازظهر گفتند باید کشتی بگیریم، چون آمادگی ذهنی نداشتم، کشتی مان 50-50 شد و به زحمت بردم. این کشتی گیر مازندرانی افزود: برای دور برگشت، ما را به اردو دعوت کردند. همان وقت بود که کرونا بار ...
خیلی ها میهمانی رفتند ولی مجاهد نابود شد
میلیون تومان. گفت بمان و من برای یک فصل برایت 300 میلیون می گیرم ولی گفتم می خواهم بروم. دوره آقای مرفاوی به من بازی نرسید و می خواستم جایی بروم که بازی کنم. دو سال آخر حضور در استقلال خیلی اذیت شدم. آقای قلعه نویی خیلی لطف کرد ولی می خواستم بروم. (درباره جباری پرسیدیم و او ادامه داد) مجتبی از نظر فنی خیلی خوب بود ولی همان 8 شاکی بود دیگر. ببینید شما حرف درست را می توانید هم آرام بزنید و هم با ...
برایانت: من از باخت متنفرم|ایران مردم فوق العاده ای دارد
درباره شکست مقابل مس کرمان چیست؟ خب واقعا بازی بسیار سختی بود. این اولین بازی من برای تیم بندرعباس بود. پیش از بازی تمرین چندانی نداشتم. البته من از شکست متنفرم و دوست دارم در بازی های بعدی برنده باشیم. قبل از اینکه به ایران بیایی چه ذهنیتی از کشور ما داشتی؟ خب من پیش تر در قطر هم سابقه بازی داشتم و می دانم ایران مردم فوق العاده ای دارد که بسکتبال هم در این کشور جایگاه دارد. به ...
جهنم سفید؛ روایتی متفاوت از حادثه بهمن در ارتفاعات شمال تهران
فشردند و خبر سلامت شان را دادند، اما بعضی نه یک بار، نه دوبار، بلکه ده ها بار تماس شان را ندادند و نصیب خانواده ها هر بار، بوق آزاد تلفن بود که از آن طرف هیچ کس جوابگویش نبود. غافلگیری بهمن ساعات مرگباری بود و برای آنها که گمشده داشتند، هر یک ثانیه، به اندازه یک ساعت می گذشت. عقربه ها جان می کندند تا جلو بروند. یک چشم خانواده مفقودان به اخبار شبکه های تلویزیونی و مصاحبه مقامات ...
شایعات عجیب درباره فائزه هاشمی به روایت خودش
پالیزدار می آید می گوید پوست هندوانه هایی که اسب های فائزه می خورند فقط 300 هزار تومان است، حالا بقیه مخارج این اسب ها را ببینید چقدر است؟ من نه اسبی دارم نه اسبی داشتم. یک اسبی خانم منتظمی باشگاه دار به من هدیه داد که من اصلا نبردمش، گفتم برای خودت، خودت هم اجاره بده. اصلا احساس نکردم که این برای من است؛ حتی یک بار هم سوارش نشدم، چون من گاه گاهی می رفتم اسب سواری، یا شایعه طلاق من. این خیلی عجیب ...
در استودیو کاسپین کاملاً در اختیار تلویزیون بودیم و اصلاً با عنوان تلویزیونی شناخته می شدیم
ثابت پاسال که برای حبیب الله ثابت پاسال بود. بعد از سال 46، کانال ملی هم افتاد رویش. یکی از دعواهای من و اسدالله پیمان هم در همین دوره بود. * به خاطر چه؟ به خاطر حجم بالای کار؟ بله. یک سریال بود به اسم چرچیل . پیمان، آن موقع گوینده خبر بود، بسیار خوش صدا و آدم شریفی بود. او نریشن این سریال چرچیل را می گفت. اما یک بار به کاسپین آمد که من پشت موویلا نشسته بودم. آمد، دست روی ...
مزیت مهم پول آشنایان در مقابل سرمایه گذاران غریبه!
کافی نداشتم و هنوز کسب وکارم شکل نگرفته بود که بتوانم وام بگیرم. پس سراغ پدرم رفتم و گفتم ارثم را هر چقدر که هست، اکنون می خواهم. پدرش موافقت کرد و 75 هزار دلار به او داد. ران با مجموع 100 هزار دلار موجود توانست یک فروشگاه 37 مترمربعی کلوچه افتتاح کند. این فروشگاه کوچک ظرف دو سال تبدیل به یک شرکت زنجیره ای کافه قنادی شد (Au Bon Pain). سال 1993 استیو الس از پدر خود پول گرفت. بخشی از این ...
یک همکلاسی چگونه همکلاسی هایش را بیچاره کرد/ داستان غم انگیز 7 دانش آموز کنکوری در قروه
کمکم کردند تا بتوانم درس بخوانم. اما الان باید دامداری کنم. دیگر مثل پارسال نمی توانم درست درس بخوانم. امتحانات نهایی سال گذشته بود که مادربزرگم در خانه ما فوت کرد. خانه ما به خاطر مراسم ختم یک هفته کامل شلوغ بود. اما من به بیابان می رفتم، نزدیک خورشید درس می خواندم تا امتحاناتم را با نمره بالایی پاس کنم. تمام صورتم سوخته بود. ولی حامد زندگی مرا سیاه کرد. خواستم شکایت کنم ...
روایت های شنیدنی هادی چوپان از سرگذشت خود در برنامه فرمول یک علی ضیاء
هادی چوپان در اولین حضورش در مهم ترین رقابت دنیا در سال 2019 در یک رقابت نزدیک و با شکست نفراتی، چون دکستر جکسون، رونی وینکلار و... بعد از براندون کوری و ویلیام بوناک مقام سومی دسته سنگین وزن مستر المپیا را به دست آورده بود. هادی چوپان در برنامه فرمول یک در مورد ورود خود به عرصه پرورش اندام و سختی هایی که در این عرصه متحمل شده چنین گفت: وقتی اسم یک ایرانی می آید همه دنیا از اراده اش می ...
مادر بیمار دخترش را در خواب کشت
گرفتم در حالی که همسرم را زخمی کرده بود چراغ اتاق را روشن کردم و دیدم دخترم را هم زده است. بعد به اتاق دیگر رفتم که محدثه، خواهرزنم، خوابیده بود وقتی لامپ اتاق را روشن کردم دیدم که دختر بیچاره غرق در خون در رختخوابش افتاده است.زن میانسال که توسط مأموران پلیس بازداشت شده بود به کلانتری منتقل شد، اما این زن در بازجویی ها پس از اقرار به جنایتی که مرتکب شده بود مدعی شد از کاری که انجام داده اصلاً ...
فریادهایی بی صدا برای شکستن یک تابو
در عین حال هشداردهنده است درباره تجاوز، سکوت و جنگ و گریزی درونی و مداوم. راشل دن هولیندر؛ ژیمناست المپیکی و ورزشکاری موفق بود که خود قربانی تجاوزی ناخواسته شد. او سال ها رازی را در دل پنهان کرد که به خاطر تابوی رسوایی، از بیان آن ترس داشت. اما او در سی ودو سالگی دیگر یک نوجوان ضعیف ژیمناستیک کار نبود، بلکه وکیلی شجاع و مادر سه فرزند بود که پذیرفت رازش و نامش فاش شود. او 6 ماه در دادگاه به تنهایی ...
دستان خون آلود افسر ارشد نظامی در تهران
به تازگی توانسته بود یک شرکت تجاری سازی را تاسیس کند، برادرم کارشان تجاری سازی شرکت های دانش بنیان بود و روز 19 آبان ماه دانیال با مادربزرگم تماس گرفت و گفته بود که قرار است برای مشورت کاری به باغ یکی از دوستانش در دماوند برود. وی افزود: برادرم مدتی بود با یک مرد آشنا شده بود و از آنجا که من از همه کارهایش با خبر بودم شنیده بودم که می خواهد برای مشورت کاری پیش مرد آشنا برود و آن روز با ...
ماجرای کلاس گذاشتن دختر یک شهید برای سردار سلیمانی
. واقعا از ته دلم گفتم. پس فردایش پوشک بچه را باز کردم عوض کنم نگاه کردم دیدم اثری از غده نمانده. بردیم سونوگرافی گفتند انگار اصلا چیزی نبوده. همانجا خوشحال خندید و گفت: حالا نوبت شماست که به قولت عمل کنی. به فرمانده اش و همسرش که با آن ها اشنا بودیم گفتم خواهش می کنم اجازه بدهید مهدی برود من نذر کردم. فقط یکبار دیگر. با دوندگی هایی که کرد یک سال بعد جور شد که برود. رفتم از فرمانده تشکر کردم ...
ثبت همیشگی فدک
بار از همه کانال های تلویزیون عربستان سعودی در حضور بیش از 800 نفر از دانشمندان، علما، فقها و صاحبان فکر و فتوا پخش می شد مبانی نظری عملی و علمی اسلام را در محورهای چهارده گانه تبیین کرد. میراثی فرهنگی از صدراسلام آیت الله هاشمی خود در مصاحبه ای که 7 مرداد 1387 در تهران داشتند به این سفر خاطره انگیزشان اشاره کرده و می گوید: سال هاست که به خاطر تأثیری که از میراث فرهنگی صدراسلام ...
می خواستم حاج قاسم را به عنوان یک پدر مهربان تجسم کنم
کسی بود؟ من دو تندیس از حاج قاسم ساخته ام. تندیس اول بلافاصله پس از شهادت ایشان ساخته شد که چون درگیر کرونا بودیم، رونمایی نشد. پس از تأسیس بنیاد حاج قاسم دوستان از بنیاد و از طرف خانواده حاج قاسم تماس گرفتند و گفتند ما می خواهیم تندیس دیگری داشته باشیم؛ کاری که آثار ساخته شده در یک سال اخیر را به لحاظ کیفیت تحت تأثیر خودش قرار بدهد و کار قابل دفاعی باشد. برای ساخت این تندیس ...
متن کامل مصاحبه با فائزه هاشمی در سالگرد آیت الله
از مسیر اهداف انقلاب بود نه اینکه به روش من عمل می کنید یا نمی کنید؛ چون بابا موجود از خودراضی نبود که خودش را محور قرار دهد و بگوید همه باید این مسیر را بروند. *البته ایشان تا زمانی که زنده بودند هیچ وقت نمی گفتند که همه اهداف انقلاب به صفر رسیده است. فائزه هاشمی: به صفر که نرسیده، ولی به هر حال همین که نقد می کردند نشان دهنده ی این بود که مسیر، مسیر درستی نیست. ده سال اول ...