هدیه 500 تومانی رهبری بخاطر قرآن نخواندن!
سایر منابع:
سایر خبرها
خواسته عجیب مدافع حرم قبل از آخرین اعزام/ حالم خوب است اما تو باور نکن!
می آیم و برایت سوغاتی خوب هم می آورم. تازه برای معصومه اسباب بازی می آورم و برای محمدمهدی هم لباس های پسرانه قشنگ می گیرم. گفتم: این چیزها که می گویی خودت هم می دانی حرف های بی خودی است و برایم اهمیت ندارد. داری مرا گول می زنی؟ گفت: اگر علی دوست دارد برود، تو اجازه می دهی؟ گفتم: اگر اجازه بدهم قول می دهی جاهای خطرناک نروی؟ گفتم: قول می دهم، مگر می شود بروم جایی خطر کنم و تو را تنها ...
خاطره عکس با خداداد؛ به من لباس هم نداد!
داشتیم با تیم علم و صنعت. من نیمه دوم بازی کردم. بعد از شام به آقای چلنگر گفتم که صحبتی با بلاژ دارم. به ایشان گفتم می خواهم بروم که گفت نه تو باید بمانی و دست آخر وقتی دید تصمیم گرفته ام، دست داد و برایم آرزوی موفقیت کرد. یعنی ما دوستانه جدا شدیم. بعدها خیلی ها پادرمیانی کردند مشکل حل شود ولی کلا بلاژویچ از من ذهنیت داشت و چیزهای خوبی به او نگفته بودند. این شد که نشد برگردم. با علی هم ...
مقاله ای که 70 سال پیش محمد علی جمال زاده در مورد کالیگولا نوشت
نسخه هم از آن ترجمه برایتان بفرستم. ذوق کنان گفتم من از حالا دست شما را می بوسم و قول می دهم کتابها و مجموعه ای را که می خواهید زودتر از آنچه خیال کنید برسانم. اگر بعضی از کارهای فوری در پیش نبود محال بود از اسپانیا حرکت نمایم ولی بقول رفیق محترم اسپانیولی خود دل بستم و حرکت کردم. پس از رسیدن بخانه مدام ساعت و دقیقه شماری میکردم که چاپارکی خواهد رسید و فراش پستخانه کی زنگ منزلم ...
امان از دست کُبرانا!!
...> گویا بغضش ترکید و گفت: می دانی هر دلار چند هزار تومان شده، نخود دانه ای هفت تومان، گوشت کیلویی 140 هزار تومان، تخم مرغ قیمت نیم سکه طلای قدیم و گوجه و سیب هر دانه 10 هزار تومان، پراید صد میلیونی و اگر کرونا من را نکشت کُبرانا آخر مرا می کشد!! با تعجب گفتم کُبرانا دیگه چیه، کیه؟ درحالی که از ترس و استرس می لرزید. این طرف و آن طرف نگاهی کرد و گفت موبایلت خاموش کن، قسم بخور رازدار باشی ...
به دور این رهبر حلقه بزنید و او را تنها نگذارید/ متحد شوید تا آمریکا و اسرائیل را از پای درآورید
. پس مرا با امام معصوم محشور کن نه با ... ظالمم. پس خدایا! امام من معصوم است. مرا با امام معصومم محشور کن. مرا شهید راهت کن. این عشقی است که من دارم. این شوری است که من دارم. این وجدی است که من دارم و این چیزی است که من دارم و این چیزی است که من بخاطرش به پیش می روم و هدفی است که من دارم؛ و انسان باید نسبت به چیزی شناخت داشته باشد و ایمان در پی شناخت پیدا کند. من به شما شناخت دارم یا الله من در ...
شهادت علیرضا راه آسمان را به علی اصغرنشان داد
.... می روم شاید خدا من را قبول کند و شهید بشوم. مادرتان موافق اعزام بچه ها به جبهه بود؟ بچه ها مادر را راضی کردند و با رضایت مادر پدرم هم راضی شد. مادرم می گفت یک روز مشغول پنبه ریسی بودم که علیرضا آمد و کنارم نشست و گفت شیر می خواهی، بروم بگیرم؟ گفتم نه! مادر می خواهی دسته چرخ را بچرخانم؟ گفتم نه، نمی خواد! پرسید چکار برایت انجام بدهم؟ گفتم مادر! اجازه می دهی با این چرخ نخ ...
من درختی هستم که میوه ی تلخم زندگی و میوه ی شیرینم شهادت در راه خداست
و ای مادر گرامی، امیدوارم از من راضی باشید چون اگر راضی نباشید خدا از من راضی نیست و به آن هدفی که می خواهم برسم نخواهم رسید. مادر جان تو باید نیمی از فرزندان خود رابا کمال میل و افتخار تقدیم انقلاب اسلامی کنی. پدر جان به قربان آن دست های پینه بسته تو، که مرا به سن 15سالگی رساندی و من نتوانستم کاری برای شما انجام بدهم. وصیت می کنم و می دانم که بسوی خدای خویش می روم و اگر پرواز کردم به سوی خدای ...
روایت غسال باغ رضوان از برادرِ مرگ
از ما نمی ترسند و دوری کنند، از جنازه عزیزشان هم می ترسند. حتی کمک نمی کنند سر جنازه متوفی را بگیرند! اما همانطور که گفتم ترس است که آدم را از پا در می آورد. یک بار در اتوبوس بودم که مردی من را شناخت و گفت تو پدرم را غسل دادی، بیچاره می خواست از من تشکر کند ولی وقتی مردم فهمیدند از من فاصله گرفتند! گفتم نترسید من که زنده ام، مرده هم که دستش از دنیا کوتاه شده است، باید از زنده ها بترسید ...
خاطره تکان دهنده خبرنگار حاضر در محل پلاسکو از جست وجوی آتش نشان ها+ فیلم
داریم و بیایید. خیلی سریع راه افتادم. با خودم گفتم خیلی سریع این را می گیرم و به برنامه بعدی می روم. در حقیقت فکر می کردم حادثه ساده ای است اما وقتی از روی پل کردستان دود در آسمان را دیدم به قائم مقام شبکه زنگ زدم و گفتم این آتش سوزی معمولی نیست و دستگاه پخش زنده را برایمان بفرستید. خبرنگار شبکه خبر ادامه داد: وقتی به خیابان جمهوری رسیدم دیدیم که خیلی شلوغ است و مجبور شدیم بدویم تا به صحنه ...
رنج بدون گنج
.... این موضوع عصبانیت شدید کی روش را به دنبال آورد؛ تا جایی که او یکی از عجیب ترین مصاحبه های دوران حضورش در ایران را راجع به همین موضوع انجام داد. کارلوس، اسفند92 در مورد جدایی نمازی گفته بود: باید بگویم که این شخص تیم ملی را رها کرده. شما نقطه نظر مرا در مورد کسانی که تیم را رها می کنند می دانید. آنها دیگر جایی در تیم ملی ندارند. اگر او فقط کار قیف گذاشتن در تمرین را داشت، عباس آقا (تدارکات تیم ...
دعای فرج نجات بخش شیعه از فتنه های آخر الزمان
پویا مفرد گفت: فایده دعا برای ظهور امام زمان این است که ما به همه خیرات و برکات می رسیم از جمله اینکه خود امام زمان (عج) مستقیماً برای ما دعا خواهند کرد. همچنین در ادامه، حجت الاسلام میرعماد گفت: روزی کنیزی شاخه گلی به امام حسن مجتبی (ع) هدیه کرد و حضرت هم این کنیز را در راه خدا آزاد کرد. راوی می گوید به حضرت گفتم به خاطر یک شاخه گل او را آزادی کردید؟! امام فرمودند خداوند فرموده که اگر به شما ...
کسی به دیدن من نمی آید...
می گویی مرد حسابی، این بچۀ خودم است، اسمم در شناسنامه اش هست، حالا آوردم پیش تو که کار کند، خب دست شما درد نکند، اما این یعنی حالا بچۀ شما شد؟! آقام به زور من را از استادم گرفت. چرا به زور؟ آقا شمس پدرم شده بود، خودش آن سال ها هنوز بچه نداشت. دلش می خواست من بچه اش باشم. اسم پدرتان چه بود؟ اسم پدرم حاج حسین نواب دانشمند بود. پدرم 120 رنگ را به دکتر حشمت ...
سید جواد هاشمی تبلیغات را انجام داد و عذرخواهی کرد
املاک سیدجواد هاشمی تو دوبی خونه بخرید... لامصب حداقل میدادی یکی دیگه تبلیغ کنه . یکی دیگر از کاربران اینطور می نویسد: از کلیات این ویدئو باخبر نیستم. اما مجموعه فعالیت های اخیر سید جواد هاشمی مرا عمیقا آزرده و دلسرد کرده . کاربران دیگر نوشته اند: هندل کننده اون برند املاکِ دبی برای ایرانی ها، کاملا با شناخت و تیزبینی، سیدجواد هاشمی رو انتخاب کرده؛ سیدجواد سفیر برند نیست، همه شما ...
همراه با صاحب المیزان (11)؛ بهترین ساعت های عمرم!
خانواده را به درستی پاس می داشت (80): پدرم همیشه از مادرم به نیکی یاد می کردند و می گفتند : این زن بود که مرا به این جا رسانید، او شریک من بوده و هر چه کتاب نوشته ام، نصفش مال این خانم است. ایشان در برنامه ی روزانه ی خود اوقات و ساعت هایی را به خانواده شان اختصاص می دادند، بعد از هفت ساعت کار بعد از ظهر تا شب را می گفتند که : دیگر جلسه خصوصی است، بیایید ...
شیفت جان/تیغ تیز کرونا بر گلوی سپید جامگان
بگذارم و از طرف دیگر سخت نگران مهرداد بودم. با مهرداد تماس گرفتم و وقتی متوجه شد که در محوطه بیمارستان هستیم سریع خودش را به ما رساند اما با فاصله دور با من حرف می زد هرچه می خواستم به او نزدیک شوم مهردادی که از گل نازک تر به من نگفته بود یکدفعه سرم فریاد زد: میگم همون جا بمون مگه متوجه حرفام نمیشی... ناخودآگاه زدم زیر گریه که مهرداد طفلک نمی دانست چطور مرا آرام کند از طرفی می ترسید به من نزدیک ...
رابطه نماز و مهدویت + مسابقه
...، ولایة علی بن ابی طالب علیه السلام حصنی آدم از این چه می فهمد؟ حصن با ح و صاد، یعنی قلعه. اگر شما موحد شدی و دستت را در دست خدا گذاشتی این توحید تو را حفظ می کند. دنبال طاغوت و رنگ و وارنگ نمی روی. دنبال نفست نمی روی. من چه دوست دارم، مردم چه دوست دارند، طاغوت چه می خواهد؟ می گویی: خدا چه می خواهد؟ این قلعه توحید شما را حفظ می کند که در خانه های دیگری نروی. از آن طرف می گوید: ولایت ...
تازه داماد در یک قدمی طناب دار!
عروس) را گرفت و زنگ زد که بیایید این سه نفر می خواهند مرا بزنند! میلاد و محمد و محسن هم با موتور آمدند آن ها قرص خورده یا مشروب نوشیده بودند! من هم از ترس چاقوی 30 سانتی متری را از کمرم کشیدم که میلاد با تبر مرا زد و من نمی دانم چطور چاقو به شش های مرحوم (محمد) فرو رفت. دیدم خونی از بدنش بیرون زد او را هل دادم عقب عقب رفت و روی زمین افتاد. این متهم که ادعا می کرد فقط به خاطر غرور جوانی آینده اش را ...
دستور مقام معظم رهبری به ظریف چه بود؟
به گزارش خارگ نیوز، روزنامه اعتماد نوشت: حضور محمدجواد ظریف در کابینه حسن روحانی به عنوان وزیر خارجه تا چند ماه دیگر با تغییر دولت در جمهوری اسلامی ایران به پایان خواهد رسید. مرد شماره یک دیپلماسی ایران در حالی احتمالا در سال 1400 سکان وزارت خارجه را به جانشین خود تحویل خواهد داد که هشت سال حضور او در وزارت خارجه با فراز و فرودهای بسیاری همراه شد. موفقیت نظام در حصول توافق هسته ای با شش قدرت جهانی به دستاوردی سخت اما سریع برای محمدجواد ظریف و تیم او در وزارت خارجه تبدیل شد؛ دستاوردی که از همان ابتدا و ...
دستور مقام معظم رهبری به ظریف چه بود؟
...: یک روزی اگر اسناد سیاست خارجی (کشور) منتشر شود، نشان خواهد داد که من حتی یک بار هم خودم را سانسور نکردم. یکی از محبت هایی که مقام معظم رهبری به من داشتند چه زمانی که سفیر یا معاون وزیر خارجه بودم این بود که همیشه می فرمودند فلانی نظر خود را می گوید حتی اگر مخالف نظر من باشد. حتی زمانی که می خواستم به نیویورک بروم ایشان به من دستور دادند که تو وظیفه داری نظرت را به صراحت به من بگویی حتی ...
ظریف : ناگفته های زیادی دارم
کنند همه راه حل ها در خارج از کشور است. آقای روحانی هم این کار را می کنند. من گفتم أنارب الإبل ولی شما وزیر خارجه همین دولت هستید. بله و احترام هم می گذارم به نظر ایشان... . ایشان هم می گویند هرچه فریاد دارید بر سر امریکا بکشید. بله، به خاطر اینکه تفاوت بین سال 95 و 96 با 97 و 98 را ببینید. در آن سال ها تورم تک رقمی بود و ایران رشد ...
راننده تاکسی اصفهانی حاج قاسم را نشناخت/ خاک شلمچه بر مزار سردار
عجیب دارد. با طی کردن و عبور از این مسیرها، آن جوان در دل تاریخ جوانه زد و ریشه اش ماندگار شد. خاطرم هست روزی تعدادی از دانشجوها درخواست داشتند که حاج قاسم را ببینند. به حاجی گفتم. شهید سلیمانی در آن موقع تازه درجه سرلشکری را گرفته بود. حاج قاسم گفت حیف وقت دانشجوها نیست که مرا ببینند؟ گفتم درخواست دانشجوها را به شما رساندم. مامورم و معذور... بالاخره مقرر شد در مکانی در تهران حاجی با ...
الگوی من در نویسندگی فردوسی و عطار است
که دارند ما را می بینند از صفحه فروشگاه به نشر تهران، عرض سلام و شب بخیر دارم. با سومین جلسه از سری جلسات نقد ادبی در خدمتتان هستیم. اول مدت کوتاهی خدمت آقای عزتی هستیم، بفرمایند که از کی به نوشتن شروع کردند؟ این چندمین کتاب است و نوشتنش چطور شروع شد؟ *علی اصغر عزتی پاک: معلوم نیست کی شروع کردم. یک موقع دیدیم شروع کردیم به نوشتن. وقتی جدی شد یواش یواش لغزیدیم به طرف مجامع و محافل ...
ظریف: ناگفته های زیادی دارم
داشتند چه زمانی که سفیر یا معاون وزیر خارجه بودم این بود که همیشه می فرمودند فلانی نظر خود را می گوید حتی اگر مخالف نظر من باشد. حتی زمانی که می خواستم به نیویورک بروم ایشان به من دستور دادند که تو وظیفه داری نظرت را به صراحت به من بگویی حتی اگر یقین داشته باشی که این نظرت 180 درجه مقابل نظر من است. این یک وظیفه است که من این وظیفه را انجام دادم. وزیر خارجه یک وظیفه دیگر هم دارد و آن دفاع از سیاست ...
روایت زندگی معتادی که مددکار اجتماعی شد
...، خیلی دعا می کردم، اعتقاد دارم این روزنه امید کمکی از جانب خدا بود. بعد از گذشت 21 روز که در کمپ ماندم به من گفتند دیگر باید از اینجا بروی. من می ترسیدم از کمپ جدا شوم و دوباره به سراغ مواد مخدر بروم به همین خاطر هر روز اصرار می کردم که مرا مدتی بیشتر نگه دارند. 9 روز بیشتر در آنجا ماندم و بعد از 30 روز با پدرم تماس گرفتند و از او خواستند بیاید مرا با خود ببرد. وقتی به خانه برگشتم بی قرار ...
قصه پر غصه فروش زنانِ غریب
شعار سال: نمایش اولین قسمت مستند گفتگو با این زنان در نشستی تحلیلی با حضور دکتر الهام اقراری –یکی از روانشناسانی که با تعداد قابل توجهی از این زن ها گفتگو و مصاحبه کرده بود- مینو مرتاضی لنگرودی –جامعه شناس و فعال حقوق زنان- و همچنین شفیق شرق -وابسته ی فرهنگی سفارت افغانستان در ایران- رونمایی شد. وابسته ی فرهنگی افغانستان در لایو و ویدئوی این برنامه شرکت نداشته است و اظهارات او در این برنامه بدلیل ملاحظات و پروتکل های دیپلماتیک آقای شفیق ضبط ویدئویی نشده ...
مذاهب مختلف چه نظری راجع به منجی آخرالزمان دارند؟
را بر اهل آسمانها وزمین عرضه کردم. هر که قبول کرد در نزد من از مؤمنین است وهر که انکار نمود نزد من از کفار است. ای محمد! اگر بنده ای از بندگان من مرا عبادت کند تا از کار افتد ویا مانند مشک خشکی گردد. پس در حال انکار لایت شما پیش من آید، او را نمی آمرزم تا اقرار به ولایت شما کند. ای محمد! آیا میخواهی اوصیای خود را ببینی؟ گفتم: آری بار خدایا، خطاب آمد: به طرف راست عرش خدا بنگر: ...
مجبورم تا لحظه مرگ دزدی کنم!
آفتاب نیوز : اینها بخشی از اظهارات سارق 27 ساله ای به نام نصرالدین است که هنگام اجرای طرح مبارزه با سرقت های خرد توسط نیروهای کلانتری شفای مشهد به دام افتاد. این سارق سابقه دار که مدعی است از حدود 10 سال قبل به دزدی اموال مردم روی آورده است، به 50 فقره سرقت طی سه ماه گذشته اعتراف کرد. آنچه می خوانید گفت وگوی کوتاه ما با این سارق حرفه ای در حاشیه بازجویی های تخصصی است. ساکن مشهد هستی؟ ...
آخرین آرزوی نخستین بانوی خلبان کهگیلویه و بویراحمد
دست نیافتنی تر باشد مخاطرات بیشتری را به جان می خری که به لذتش می ارزد. در دوران رویایی کودکی همه پزشکی دوست دارند و من هم رشته پزشکی بودم اما وقتی که قیمت دلار افزایش یافت مسیر خود را نگاه و بررسی که کردم گفتم اگر به آن چیزی که می خواهم برسم قابلیتی را که باید ندارم و از رشته پزشکی در دانشگاه انصراف دادم که نهایتا با شغل و رشته خلبانی آشنا شدم. از حادثه سقوط هواپیمای تهران ...