ماجرای دیدار یک مادر با فرزندش بعد از 35 سال
سایر خبرها
تکرار دهقان فداکار + عکس
به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، محمدمهدی 14ساله است و در کلاس هفتم درس می خواند. او اهل روستای شفیع آباد شهرستان جغتای خراسان رضوی است. این پسر نوجوان در مورد روز حادثه به جام جم گفت: آن روز داشتیم با بچه ها فوتبال بازی می کردیم که دوستانم توپ را به سمت ریل راه آهن شوت کردند. من دنبال توپ رفتم که ناگهان متوجه شکستگی ریل شدم. شکستگی طوری بود که دو قسمت ریل از هم جداشده بود. به خوبی می دانستم اگر قطار از روی چنین ریلی رد شود، از مسیر خارج شده و جان مسافران زیادی به خطر می افتد. خ ...
خواسته عجیب مدافع حرم قبل از آخرین اعزام/ حالم خوب است اما تو باور نکن!
بزرگ است. *ماجرایی که چند ماه بعد از شهادت همسرم فهمیدم من از چنین تماسی تا ماه ها بعد از شهادت علی بی خبر بودم. بعد از خبر مفقودالاثری همسرم تا دو سال به منزل پدرم رفتم و تابستان ها برمی گشتم خانه خودمان. یک روز محمدمهدی را بردم سلمانی شهرک. همانطور که منتظر بودیم نوبت پسرم شود همزمان تلویزیون هم روشن بود و داشت برنامه ای در مورد مدافعان حرم پخش می کرد. آقای ...
سرتیپ اکبری از پادگان بیرجند به چزابه می رود
اجرای صبحگاه پادگان در میدان امامِ شهر، با گردان به مشهد اعزام شدیم. روز بعد با قطار از مسیر تهران عازم میانه و سپس از ایستگاه میانه با اتوبوس به پادگان سراب آذربایجان رفتیم تا با تکمیل سلاح و تجهیزات عملیاتی، تیپ 40 سراب را تشکیل بدهیم. کمتر از یک ماه در پادگان بودیم. بعد از آن با قطار از طریق میانه عازم مناطق عملیاتی جنوب شدیم و در ایستگاه سربندر به جمع رزمندگان در جبهه آبادان پیوستیم. پس از ...
برگزاری پنجمین یادواره اولین شهید مدافع حرم باغملک
کارشناس جبهه مقاومت و بیداری اسلامی با اشاره به اینکه شهدا رهرو میخواهند در این مراسم گفت: در زمان جنگ وقتی فرزندان ما در حال جنگیدن بودند عده ای گرفتار دعا خواندن بودند و فکر می کردند که اسلام رفتن به مکه و زیارت است ، در صورتی که یکی از درهای ورودی بهشت جهاد است. *سردار عبدالفتاح اهوازیان* ضمن بیان اینکه ما همچون یک کوهنورد هستیم افزود: من و شما 40 سال در جهاد و 10 سال در جهاد مدافعین حرم ...
من درختی هستم که میوه ی تلخم زندگی و میوه ی شیرینم شهادت در راه خداست
و ای مادر گرامی، امیدوارم از من راضی باشید چون اگر راضی نباشید خدا از من راضی نیست و به آن هدفی که می خواهم برسم نخواهم رسید. مادر جان تو باید نیمی از فرزندان خود رابا کمال میل و افتخار تقدیم انقلاب اسلامی کنی. پدر جان به قربان آن دست های پینه بسته تو، که مرا به سن 15سالگی رساندی و من نتوانستم کاری برای شما انجام بدهم. وصیت می کنم و می دانم که بسوی خدای خویش می روم و اگر پرواز کردم به سوی خدای ...
مادر شهید سیدرضا صادقی آسمانی شد
پیشگیری از شیوع ویروس کرونا و ترویج فرهنگ سلامت لغو، و هزینه آن صرف امور خیریه می شود. لازم به ذکر است شهید والامقام سیدرضا صادقی بیست و پنجم خرداد ماه سال 1346 ، در شهرستان زنجان دیده به جهان گشود، دانش آموز سال سوم متوسطه در رشته تجربی بود که به فرمان امام راحل در دفاع از کشور لبیک گفته و از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. وی در بیست و دوم اسفند ماه سال 1362 ، با سمت بی سیم چی در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت گلوله و ترکش به سر، شهد شیرین شهادت سر کشید. پیکر شهید صادقی پس از تشییع در مزار پایین زادگاهش به خاک سپرده شد. انتهای پیام/ ...
راننده تاکسی اصفهانی حاج قاسم را نشناخت/ خاک شلمچه بر مزار سردار
قرار بود که که در کوه های نزدیک به قرارگاه تعدادی آهوی شکار و قوچ زندگی می کردند. حاجی در آن شرایط به او می گوید که با توجه به این که آن سال خشکسالی بود و حیوانات بدون علوفه می ماندند، برای آن ها علوفه تهیه کنند تا حیوان ها گرسنه نمانند. بعد از ظهر همان روز دوباره با دوستی که مسئولیت این کار را بر عهده اش گذاشته بود، تماس می گیرد تا خیالش از انجام کار راحت شود. حاج قاسم حواسش به همه جا بود... ...
قتل زن تهرانی در شب یلدا / 18 سال از تمدن دور مانده ام
با هم اختلاف داشتیم.روز حادثه هم دوباره با هم بحثمان شد.آن شب شب یلدا بود و قرار بود برایمان مهمان بیاید و سر موضوع خرید خانه بحثمان شد.وقتی میترا به من فحاشی کرد خونم به جوش آمد و با کارد آشپزخانه ضربات متعددی به او زدم و از مهلکه گریختم.با پسرم حدودو یک ساعت در خیابان قدم زدم و بعد به خانه برگشتم. با اعتراف فرهاد، پرونده راهی دادگاه شد و با درخواست خواهر و برادران میترا به عنوان ...
توصیه شهید علی اصغر بَرغَمَدی درباره عمل به مسلمانی/ ماجرای خواب مادر شهید
. مادرش می گوید: بعد از شهادتش، خواب دیدم که علی اصغر در باغی است، باغ باصفا و زیبایی بود. احوال پدرش را پرسید، گفتم: رفته بیابان سر کار، زندگی خوبی داشت. شهید برغمدی در 60 ماه حضور خود در جبهه های غرب و جنوب غرب کشور در عملیات های کربلای پنج، کربلای هشت، بیت المقدس و والفجرهای مقدماتی، یک، چهار، هشت و همچنین عملیات بدر و خیبر حضور داشت. او در زمان شهادت مسئول تدارکات گردان مالک اشتر لشکر 27 حضرت رسول الله (ص) بود و در دوم بهمن ماه سال 1366 و در عملیات بیت المقدس 2 و در محور ماووت به درجه رفیع شهادت نائل آمد. انتهای پیام/ ...
محرم آمد و محرم رفت
العماره به شهادت رسید. بهانه آشنایی ما با خانواده احمدی، به یک روز زمستانی برمی گردد که در آن، سازمان فرهنگی شهرداری مشهد با رونمایی از تمثال شهدا در محله های مختلف، تمثال این شهید را هم در اول خیابان پنجتن رونمایی کرد. حضور مسئولان فرهنگی در مراسم، اجازه گفت وگو را از ما می گیرد و قرارمان در خانه شهید گذاشته می شود. 4سال از شنیدن خبر شهادت محمدآرش می گذرد. حسرت وداع و خداحافظی هنوز بر ...
پرواز عاشقانه جانباز مازندرانی + تصاویر
برای عملیات غواص انتخاب کنند. هادی من تنها کسی بود که زیر 20 سال بود و به سرعت غواصی کرد و رفت آن طرف، حاج بصیر به هادی گفت: از کجا آمدی؟ پسرم جواب داد: مازندران ، حاجی گفت: برای چی آمدی؟ ، هادی نگاهی به حاج بصیر کرد و گفت: شما برای چی آمدی! ، شب عملیات که شد، به هادی گفتم: بابا! امشب نیا عملیات، فردا صبح بیا ، هادی جواب داد: آقا! من فقط برای عملیات آمدم، فردا دیگر همه می آیند . ...
دست برادری شیرسوار زندگی ام را تغییر داد
آوردم و نه دوست داشتم که خودم را وارد این مسائل کنم. من هم مثل خیلی از رزمنده ها خط امام را انتخاب کرده بودم و دوست داشتم به خاطر انقلاب و کشورم، به امر امام به جبهه بروم، اما، چون هر جایی می رفتم به خاطر سابقه خانواده ام این بحث ها پیش می آمد، به نوعی از فضای جبهه دلگیر شدم و تصمیم گرفتم دیگر به جبهه نروم. اوایل سال 63 از منطقه به قائمشهر برگشتم و به پسرعمویم گفتم دیگر به جبهه نمی روم و درسم را ...
مادر شهیدان حبیبی و آذرنژاد آسمانی شدند
عصر (عج) تهران در 14 بهمن ماه سال 1360 وارد جبهه های جنگ و به عنوان مسئول تدارکات مشغول به فعالیت شد. وی در عملیات خیبر شرکت کرده و سرانجام پس از دو سال خدمت های خالصانه که به نظام انقلاب اسلامی و برای دفاع از آن داشت در چهاردهم اسفندماه سال 1362 در جزیزه مجنون بر اثر اصابت گلوله به درجه رفیع شهادت نایل آمد. پیکر پاک این شهید 13 سال مفقودالاثر بود و سرانجام در بیستم خردادماه سال 1375 پیکر پاکش به آغوش خانواده بازگردانده شد و در گلزار شهدای تهران در قطعه 52 به خاک سپرده شد تا روح پاکش قرین لطف حضرت حق شود. انتهای پیام ...
شیفت جان/تیغ تیز کرونا بر گلوی سپید جامگان
اما همیشه نگران یک جدایی طولانی بودم و این استرس همراه من بود. از بچگی زندگی سختی داشتم و از روزی که پدر از روی داربست افتاد و مادرم با کار کردن در خانه های مردم زندگی مان را می چرخاند از همان دوران با خودم عهد بسته بودم که روزی تلاش های پدر و مادر را جبران کنم خدا را شکر درس خواندم و پرستاری قبول شدم و در سال دوم فعالیت کاری با مهرداد آشنا شدم و کمی بعد هم با هم ازدواج کردیم. همه چیز ...
مشاوره های اشتباهی به رییس هیات بسکتبال خوزستان داده می شود
...، مربیان و ملی پوشان بزرگی دارد که از آن ها استفاده نشد و این نتایج نیز به همین دلیل به دست آمده اند. قبل از شروع مسابقات گفتم که این تیم خوشبینانه بتواند یک برد در این مسابقات بیاورد و تا این جای کار نتوانسته همان یک برد را هم کسب کند. سعیدی درباره فعالیت هیات بسکتبال استان خوزستان نیز گفت: آقای پیرعباسی انصافا برای بسکتبال خوزستان زحمت می کشد اما اگر هیات قبل از شروع کار تیم خانه ...
دو بار اسیر شدم و حالا هیچ!
جلال خزایی - بنده موتولد1341هستم که در تاریخ 18/1/61به خدمت سربازی اعزام شدم. همان زمان برادر کوچکترم به عنوان بسیجی در جبهه بر اثر ترکش مجروح و در یکی از بیمارستان های اهواز بستری بود که بعد از مرخصی شدن از بیمارستان بدون آنکه به خانه بیاید از همانجا به منطقه رفت و در سومار به درجه رفیع شهادت نائل آمد. این حقیر هم بعد ازچند روزکه ازدواج نمودم عازم به خدمت شدم. پس از دورای ...
مادر شهید نصراله آذرنژاد آسمانی شد
شهادت نایل آمد. پیکر پاک این شهید 13 سال مفقودالاثر بود و سرانجام در بیستم خرداد ماه سال 1357 پیکر پاکش به آغوش خانواده بازگردانده شد و در گلزار شهدای تهران در قطعه 52 به خاک سپرده شد تا روح پاکش قرین لطف حضرت حق شود. انتهای پیام/
راه ستاره ها
. محمد هم خودش را از تهران رسانده بود تادر مراسم شرکت کند، شور و حال خاصی در هیات وجود داشت. روز بعد محمد آمد پیش من تا موضوعی را مطرح کند، گفتم: داداش چیزی می خواهی بگی؟ گفت: خواب عجیبی دیدم، شهید چیت سازیان به خوابم آمدو گفت: سلام ما را به پدرت برسان و بگو ما به هیات شما آمدیم، از حاج علی چیت سازیان پرسیدم، من کی می آیم پیش شما؟ گفت عجله نکن شما هم میای... . محمد با حالتی عجیب ...
آخرین دیدار/خبر شهادت حسین را از تلویزیون شنیدم
معلوم بود که می خواهد به یک سفر مهمی برود. دوشنبه سفرش لغو شد. صبح روز سه شنبه قبل از رفتن، از زیر قرآن ردش کردم. نزدیک ظهر تماس گرفت و گفت: ناهار داریم بیام خونه؟ منم گفتم بله. سفرش به بعد از ظهر همان روز موکول شده بود. مدتی بود که کمرش درد می کرد و غذایش را روی میز می خورد. عادت داشت ظرف غذا و میوه را خودش بشوید و در کار خانه هم خیلی به من کمک می کرد. ساعت 2:30 بعدازظهر دوباره از زیر ...
قتل پایان اخاذی از پسر پولدار
دو پسر جوان که با هدف اخاذی از پسر پولدار، وی را به قتل رسانده بودند از سوی قضات شعبه 5 دادگاه کیفری استان تهران به پرداخت دیه و حبس محکوم شدند.به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از اسفند سال 95 با گزارش ربوده شدن پسر جوانی به نام شهرام آغاز شد.پدر شهرام به پلیس گفت: پسرم پس از خروج از خانه دیگر بازنگشت و تلفنش را پاسخگو نبود تا اینکه چند ساعت بعد پسری با تلفن خانه مان تماس گرفت و گفت شهرام را ...
جگر گوشه هایم شهید شده اند ولی قرار نیست من گوشه گیر باشم/خدا شهادت را روزی من هم بکند
13 جمادی الثانی روز تکریم مادران و همسران شهداست. هر چند هر روز، روز تکریم از مادران شهدا است ولی این روز بهانه گفتگوی ما با بانو خدیجه بختی مادران شهید مصطفی و مجتبی بختی شد. خدیجه بختی مادر 55 ساله شهیدان بختی است. آقا مصطفی و آقا مجتبی را همین چند سال پیش در دفاع از حرم بی بی زینب و در لباس مدافعان حرم از دست داده است. دلش برای هر دو فرزندش تنگ شده ولی سخن را از آقا مجتبی شروع می کن ...
شهادت علیرضا راه آسمان را به علی اصغرنشان داد
جبهه وگرنه دیر می شود. من هم راضی شدم. ساکش را بست و برای گذراندن دوره آموزشی بیشتر، به پادگان امام حسین (ع) تهران رفت. بعد به اسلام آباد غرب اعزام شد. اعزامشان از جلوی مسجد بود. مادر همراهش رفت و جلوی در اتوبوس پول خرد و شیرینی روی سر علیرضا ریخته بود. همان روز اولین و آخرین بدرقه مادرم شد. خاطره ای از روز اعزام شهید دارید؟ حسین کلامی دوست علیرضا تعریف می کرد که کفش هایم را ...
مادر بزرگی که به طرز عجیبی نوه اش را باردار است! +عکس
جنین . "کیالا" می گوید:من و همسرم سال 2012 باهم ازدواج کردیم و از انجایی که خانواده همسرم در جریان مشکل و وضعیت جسمی من بودند مادرشوهرم بارها به حالت طنز و برای خنده اینکه رحم خود را برای رشد فرزند ما اجاره خواهد داد صحبت کرده بود و همین شوخی ها ما را به فکر انداخت تا برای انجام آن اقدام کنیم. باورکردنی نبود ولی تمام آزمایشات با نتایج مثبت همراه شد و برای انتقال جنین همه چیز آماده شد و مادر شوهرم فرزند ما را باردار شدو بعد از چند ماه آن را به دنیا آورد. بارداری نوه مادر بزرگ ...
از تصادف خودروی حاج قاسم بامسافرکش تا رفتارش با دستفروشان
حتی دستفروشان که متن این گفتگو به شرح زیر است: مجری: حاج قاسم شما را چی صدا میزدند؟ همرزم شهید سلیمانی: مرتضی مجری: چند سال رفیق بودید.؟ همرزم شهید سلیمانی: تا سال گذشته که حاج قاسم شهید شدن 38 سال مجری : از کجا شروع شد. همرزم شهید سلیمانی: از جبهه 38 سال ما رو گرفتار خودش کرده. مجری: از جبهه کنارش بودید همرزم ...
پایان 35 سال چشم انتظاری مادر شهید لطفی
...> او می گوید: محمدحسین شتابان به سمت خیابان می رفت تا راهی خط مقدم شود، از او خواستم برگردد و دم رفتن بغلش کنم و دل سیر او را ببینم و ببوسم... این مادر شهید دو پسر خود را با نام های شهیدان علی و محمد حسین تقدیم انقلاب کرده است. در این میان شهید علی لطفی در سال 1361 در عملیات رمضان به فیض شهادت نائل شد و پیکر مطهرش پس از 14 سال چشم انتظاری مادر به آغوشش بازگشت. و شهید ...
بهمن ماه و بدهی همیشگی به کربلای 5
و فرزندان و همسران دلاوران خاک، نادیده گرفته میشد،تحریف و وارونه نمایش داده میشد.حقیقت مطلب این است بهمن که میشود ما به کربلای پنج، دی ماه به کربلای چهار، اسفند به خیبر و بدر،اردیبهشت به بیت المقدس بدهی داریم. ما کمتر از ناله های پسر بچه های ده ساله حرف زدیم که در خانه شان را زدند و گفتند از این به بعد تو مرد خانه ای. ما بدهکار مادرانی هستیم که هنوز چراغ اجاق خانه شان روشن است تا برای عزیر سفر ...
مرد خانه و بدون 1 ریال درآمد!
در جبهه و بستری در بیمارستان شهرم که موجی و شیمیایی هستم و منجر به ریزش کلیه موهای بدنم وخارش شدید کمر وپشت پا می باشم کمیسیون مرا رد کردند. حدود 4 ماه در جبهه بودم به عنوان بسیجی. آن زمان پیگیر نشدم و گفتم برای رضای خدا رفتم اما از زمان ازدواج که 16 سال می گذرد قادر به اداره زندگی نمی باشم و همان موقع با مراجعه به سپاه و معرفی به بنیاد مشمول 5 درصد جانبازی شدم و همسرم که اکنون بازنشسته ...
در باب آدم های مرده و روح هایی خون ریز که کالبدی تازه برای حیات می جویند/ به بهانه تولد بهمن فرمان آرا
احتجاب در زمان حال. دست ها را جمع کرده. راست ایستاده. انگار در حال شرف یابی در حضور پدربزرگ باشد و دارد چاکرانه گزارش آنچه دیده را به عرض می رساند. شازده احتجاب: مراد گفت وقتی حضرت والا رفته بوده “چرنویه”، این زنیکه روصیغه کرده بود. بعد هم زنیکه پیغام داده بود بچه دار شده. حضرت والا هم چند تا ده به بچه صلح کرد. نمایی از پدربزرگ با جبه و لباس سفید نشسته رو به دوربین . ...