سایر منابع:
سایر خبرها
آزادگان راست قامتان پیروز و اسطوره های صبر و پایداری
را به تعظیم و احترام در مقابل سرو قامتان همیشه استوار کشور وادار نمود و قدرت های جهانی متوجه شدند در صورت مواجهه با ملت ایران با حریفی سخت و مقاوم مواجه هستند. سلول تاریک و پر از شکنجه اسارت نه تنها سربازان ایثار و رشادت را از پای نیانداخت، بلکه آنان را آبروی ایران اسلامی و سفیران سربلند وطن نمود تا صدای آزادگی و آزادی خواهی و مبارزه با ظلم و سرسپردگی را از همان سیاه چال های بعثی به گوش ...
آزادگان، قشر مهم و تأثیرگذار دفاع مقدس هستند
جنگ تحمیلی داشت. حجت الاسلام بصیرتی با بیان اینکه شهدا، آزاد گان، جانباز و ایثارگر برای حفظ و تعالی نظام جمهوری اسلامی همه سرمایه خود را خالصانه نثار کردند، اظهار داشت: همه وظیفه داریم ارزش های انقلابی را در جامعه پاس بداریم. به گفته وی آزادگان در سخت ترین شرایط اردوگاه های دشمن بعثی در زیر شکنجه های وحشیانه دشمنان مقاومت کردند و برای همیشه ماندگار شدند. وی یادآور ...
آزاده ای که لباس کار و تولید به تن کرد
جنگ شد، همان روزهای ابتدایی جنگ بود که اسیر شد و بعد از سال های اسارت به میهن بازگشت با وجود ترکش در بدن باز هم راهی جنگی دیگر شد. تیمور ثابت مقدم، رزمنده دفاع مقدس است که اعتقاد دارد در جنگ خودش را شناخته و با کوله باری از تجربه امروز در جبهه اقتصادی وارد میدان نبرد شده است. *امیدها و آرزوهای رزمنده دیروز، کارآفرین امروز برای مصاحبه با آقای تیمور ثابت مقدم آزاده و ...
خانواده ام با تصور شهادتم تا یک سال برایم مزار ایجاد کرده بودند
به گزارش حوزه ایثار و شهادت پایگاه خبری_تحلیلی صبح قزوین؛ فرج الله فصیحی رامندی در6 فروردین سال 39 در شهر دانسفهان از توابع شهرستان بوئین زهرا چشم به جهان گشود و 6 سال و 6 ماه از عمر خود را در اسارت نیروهای عراقی سپری کرد. آزادگان،وارث شهیدان هستند و با استواری ایستاده اند و ماندگار شدند تا ادامه دهنده راه شهیدان باشن ...
سعید اوحدی: در دوران اسارت همه سلیقه ها و همه دیدگاه ها حضور داشتند/ هنرمندان و نخبگان سرمایه های تمدنی ...
کردند و بعد از 19 سال یعنی چند سال بعد از آزادی اسراء، پیکر مهدی حاج کرمی را آوردند و در خمینی شهر دفن کردند. این آزاده دوران دفاع مقدس با اشاره به نحوه با خبر شدن از رحلت حضرت امام (ره) در دوران اسارت بیان داشت: ما در اردوگاه تکریت عراق بودیم که خبر رحلت حضرت امام (ره) را شنیدیم. خبر کسالت حضرت امام و بیمارستان بودن ایشان را روزنامه های عراقی می نوشتند. ولی یک روز صبح بود که از بلندگوهای ...
از دروغ بریدن گوش اسرا توسط ایرانیان تا زیارت امام رضا (ع)
به احرار پیوست. خاطرات او در زمان اسارت نمایانگر بخشی از حقیقتی است که بعثیون در زمان جنگ سعی در پنهان کردن آن داشتند. مشروح گفتگوی وی با حیات به شرح زیر است. حیات: خودتان را معرفی کنید. الحسینی: من رحیم حسین حلو الحسینی از اهالی نجف اشرف هستم که در سال 1982 به منظور انجام سربازی به پادگان نجف اعزام شده و در گردان 03 کاخ ریاست جمهوری دوره آموزشی را طی کردم. بعد به منطقه ...
مشق صبر راست قامتان وطن/ روزی که تا ابد جاودانه است
آذین بسته تا به استقبال این روز تاریخی بروند و سربازان وطنی که بعد از سال ها مشق صبر و استقامت حتی دشمن را به زانو درآورده بودند، به خاک وطن پا گذاشته و صلابتی به این نظام و ملت آن ببخشند. عبدالله محمدی از آزادگان سرافراز دیار سبلان در حالی که خاطراتی از دوران اسارت بازگو می کرد، با چشمانی پر از اشک اظهار کرد: آنچه که از این دوران به یاد مانده صبر و حوصله بی پایانی بود که فرزندان این ...
در غربت 7 سالۀ اسارتِ اردوگاه مُوصل، خدا را می دیدیم/از زندگی بعد از اسارتم، راضی نیستم/بگذارید دنیا ...
.... فخریان می گوید: در همه سال های اسارت، تصویری که ما از آزادی در ذهنمان داشتیم این بود که یک روز، رزمندگان ما از در و دیوار به داخل اردوگاه می آیند و آزادمان می کنند. این آرزو با ما بود تا زمانی که خبر پذیرش قطعنامه 598 را شنیدیم. بعد از پذیرش قطعنامه 598 تا آزادی ما بیشتر از 2 سال طول کشید. یادم می آید عصر یک روز چهارشنبه بود. من و دوستانم در گوشه ای از محوطه اردوگاه نشسته بودیم که ...
زخم هایی که باقی ماند؛ از پاییز اسارت تا بهار آزادی
خاطرات خود از اسارت در گفت و گو با خبرنگار ایرنا چنین نقل می کند: برای عملیات خیبر مرا به عنوان بیسیمچی به گردان امام حسین (ع) فرستادند که در جزیره مجنون از ناحیه شکم و پا مجروح شدم و به اسارت نیروهای بعثی در آمدم؛ آنها ما را به یک پادگان در شرق بصره بردند؛ بعد از مدتی به استخبارات عراق منتقل شدیم، پس از آنجا هم ما را به اردوگاه موصل فرستادند حدود هفت سال در اسارت بودم و بیشترین دوره اسارتم در ...
نگهبان عراقی با اسرا گریه می کرد/11ماه مفقودالاثر بودیم
اطلاع داد که من سر راننده را گرم می کنم تو رادیو را بردار، رادیو برداشته شد و تا مدت زیادی از آن استفاده می کردیم. 12 شب یک نفر زیر پتو می رفت. رادیو را با صدای خیلی ضعیف باز می کرد، اخبار را گوش می کرد، می نوشت و بعد در اردوگاه پخش می شد. روش دیگر این بود که اخبار رادیو عراق را گوش می کردیم. مثلاً تا عملیات می شد، اعلام می کردند: دوباره عملیات کردید و جوان های مردم را به کشتن دادید. شما ...
گلایه های آزاده سرافراز از بی توجهی به ظرفیت فرهنگی آزادگان
واقعی آزادگی را درک کنیم. آزاده و جانباز سرافراز هشت سال دفاع مقدس استان یادآورشد: بعد از اسارت ما را به اردوگاه 11 تکریک یعنی اردوگاهی که همه اسرا در آنجا مفقودالاثر هستند انتقال دادند، عمده اسرای آن اردوگاه غواصان عملیات کربلای4 بودند، شاید باور این جمله برای خیلی ها سخت باشد اما اردوگاه برای اسرا با توجه به حال و هوای معنوی رزمندگان و فارغ شدن آن ها از زندگی دنیوی همانند قطعه ای از ...
روایت ایمان هایی که نشکست
دعا آشنا کن. من آن موقع خیاط بودم و می گفتم خدایا می دانم این کار نشدنی است اما این را می خواهم. سال ها گذشت تا در اوایل جنگ تحمیلی یک شب رفتم مسجد جزایری بعد از نماز آیت الله جزایری فرمودند می خواهم حوزه علمیه راه بیندازم هر کس مایل است اسم بنویسد. من هم اسم نوشتم. وقتی اسم نوشتم به من گفتند سن شما مناسب این برنامه نیست. به آقای موسوی جزایری عرض کردم اجازه دهید به عنوان ...
سید دوست داشتنی اردوگاه تکریت!
روزهای پایان جنگ و پس از قبول قطعنامه 598 توسط ایران، در پی تکی که نیروهای حزب بعث در پی بدقولی نانجیبانه صدام و شکستن آتش بس به ایران می زند، پس از شش روز مقاومت در محاصره، در پنجم مرداد شصت و هفت در حوالی قصر شیرین به اسارت نیروهای حزب بعث درمی آید. سید جلال ستاره دار، پس از تحمل بیست و پنج ماه اسارت در سال 69 به وطن بازمی گردد. برای من به عنوان نگارنده این سطور، خاطرات آزادگان از ...
روایت 10 سال اسارت؛ اشک و لبخندهایی که در زندان های بعثی گذشت
خاطرات کتک هایی که با هم خوردیم و جانفشانی هایی که برای هم کردیم. شب رسیدیم اسلام آبادغرب، همه برای استقبال آمده بودند پدر، مادرم و همسرم که 10 سال به پایم نشسته بود. وقتی اسیر شدم پسری 6 ماهه داشتم که یک ماه بعد از اسارت بنده به دلیل سرماخوردگی و عفونت فوت می کند. پس از 19 ماه با نامه پسرعمویم از مرگ فرزندم مطلع شدم. البته در این مدت چند بار خواب مرگش را دید بودم. ...
26 مرداد سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن اسلامی
اتاق هایمان نگذشته بود که جمعی از نگهبان های عراقی وارد قسمت ما شده و با باز کردن درب اتاق ها از ما خواستند با برداشتن وسایل خود به سمت قسمت دیگری از اردوگاه حرکت نمائیم. دقایقی بعد در تاریکی شب به قسمت یک منتقل شدیم بدون آنکه دلیل آن را بدانیم تا اینکه فردای آن روز متوجه شدیم برخی از اسرای کویتی را به اردوگاه ما انتقال دادند. چند روزی از این واقعه گذشت تا این که یک روز نگهبان های عراقی ...
در حاشیه دیدار الماس های درخشان
خوش و بشی کرد و از دوران اسارت گفت و از بی توقعی آزادگان و من سرگرم گوش دادن به خاطرات نور. بعد از 30 دقیقه خداحافظی کردیم و به سمت خانه ی آزاده و جانباز ناصر ناخابی به راه افتادیم کسالتی داشت که همسرش می گفت 1 سال است که درمان می کند، با شنیدن خاطراتش خودم را در زندان بعقوبه در عراق تصور کردم، عجب اردوگاه های مخوفی. ورودی درب منزل سوم بازهم پرچم مشکی یا حسین شهید توجهم را حلب کرد و ...
خاطرات اسارت یک افسر ارتشی/ اتحاد و یکدلی ایرانی ها، بعثی ها را عاجز کرده بود
ن منتقل شدیم اما امکانات خوب نشد، هر چند در مقایسه با گذشته کمی قابل تحمل تر شد، در این اردوگاه حدود 250 نفر از افسرانی که در اوایل جنگ به اسارت گرفته شده بودند، نیز حضور داشتند، ارشد ما سرهنگ وطن پرست بود، زمانی که می خواستیم برویم بیرون، مأمور عراقی می گفت: بنشینید و در حال نشسته سر به زیر خارج شوید تا آمار شما را بگیرم، سرهنگ وطن پرست محکم ایستاد و گفت یک افسر ایرانی هیچ گاه سرش را جلوی افسر عرا ...
درباره مرتضی سرهنگی و تأثیر او بر شکل گیری ادبیات اسارت/ فرزند زمانه خویش
بازگشت متوجه شد از آنچه دیده، به راحتی نمی تواند بنویسد و دنبال راهی بود تا حس و حال جبهه را با صدایی رساتر به مردم انتقال دهد. وقتش را صرف خواندن کتاب هایی درباره جنگ های جهانی کرد تا بداند بزرگان در این میان چه کرده اند. در میانه همین مطالعات، فهمید سربازان اشغالگر وقتی وارد شهری می شوند مثل شاهانِ بی تاج و تختی هستند که همه درها به رویشان باز است، پس قسمتی از خاطرات جنگ را می توان از زبان آن ها ...
ناگفته های 68 ماه اسارت، از زبان یکی از کم سن و سال ترین آزاده ها
کرمان اسرا را درمان می کردند. وی خاطرنشان کرد: این دو پزشک با تلاش فراوان برای درمان اسرا به دلیل کمبود امکانات و مشکلات، عمل های جراحی را از ساعت هفت شب به بعد انجام می دادند، ولی چون از نظر بهداشتی مشکلاتی وجود داشت بعضاً بر اثر یک بیماری ساده چندین عزیز را در اسارت از دست می دادیم. این آزاده دوران دفاع مقدس گفت: بعد از یک ماه به اردوگاه موصل جایی که تمام آزادگان عملیات ...
بازگشت اسرای آزاده ایرانی به کشور
به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما ، در مرداد 1367 جنگ با قبول آتش بس از سوی دو طرف ایرانی و عراقی پایان یافت و از سال 1369 مبادلهٔ اسیران جنگی آغاز شد. طبق آمار حدود 43 هزار نفر از ایرانی ها در دوران جنگ تحمیلی در زندان های رژیم بعث به اسارت گرفته شدند که مطابق گزارش ها، 500 نفر از آنها در همان دوران به شهادت رسیدند. سال 1369 سالی پر تلاطمی برای مردم ایران بود، در گ ...
رونمایی از کتاب یک شیشه عسل ؛ روایتی از 8 سال اسارت
...> قربانی 23 تیر 1361 در عملیات رمضان همراه با همرزمانش به اسارت بعثی ها در آمد و تا یکم شهریور 1369 به مدت هشت سال در زندان های رژیم بعث حضور داشت که عمده این دوره اسارت هشت ساله نیز در اردوگاه موصل 1 و اردوگاه بین القفسین شهر الرّومادی گذشت. این کتاب در 231 صفحه تالیف شده 18 فصل دارد که جزئیاتی از دوران کودکی راوی تا حضور در جنگ تحمیلی و زندان های رژیم بعث و بازگشت به ایران در آن شرح داده شده ...
هم نوایی حسینی های اردوگاه موصل با اسرای کربلا + صوت
سعید پناهنده یکی از هزاران آزاده دفاع مقدس است که در سال 61 بعد از دو سه عملیات موفقیت آمیز، در مرحله اول عملیات رمضان به اسارت رژیم بعث عراق در آمد و سه هزار روز از دوران نوجوانی و جوانی خود را در اردوگاه موصل با انبوهی از خاطرات تلخ و شیرین سپری کرد. به ویژه انس و الفت این معلم تجوید اردوگاه موصل یک با قرآن و توفیقش برای حفظ قرآن کریم در دوران اسارت باعث شد رنج ها و مصائب این دوران سخت برایش ...
فریاد مرگ بر صدام آزادگان ایرانی در اسارت
رحلت ایشان تمامی شکنجه هایی که توسط بعثی ها بر ما اعمال می شد را تحمل می کردیم و می دانستیم که تکیه گاهی داریم، اما بعد از پرکشیدن ایشان تهی شدیم. سکه هایی که پیشکش مرقد مطهر شدند مرداد سال 69 بود که سرانجام دوران اسارت ما به پایان رسید و پس از سختی های فراوان بار دیگر بوی وطن را استشمام کردیم. تقریبا 40 نفر بودیم که با یک اتوبوس که مربوط به شرکت اتوبوسرانی درون شهری عراق ...
آزاده ای که 9 سال اسیر بود؛ وقتی فهمیدم مادرم زنده است، آرام شدم!
...! معنویت سال های اسارت، شیرینی و حلاوتی داشت که نمی خواستیم آن را از دست بدهیم؛ اما از طرف دیگر هم حرف آزادی بود، حرف پدر و مادر و عزیزان و وطن... آدمی آزادی را دوست دارد، آزاد راه برود، کسی جلویش را نگیرد! همه این ها برایمان ذوق و شوق داشت. وقتی خبر آزادی اعلام شد اردوگاه بهم ریخته بود، از یک طرف بغض داشتیم، چون هرکس به دیار و شهر خود می رفت. پیش خودمان می گفتیم این رفقا را کجا و چطور ...
دیدار مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان با آزاده و جانباز دفاع مقدس
مجید منادی به منظور گرامیداشت 26 مرداد، سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به میهن با حضور در منزل آزاده سرافراز حاج منصور شوشتری با وی دیدار و تلاش های آزادگان و ایثارگران در دفاع از مرز و بوم میهن عزیز اسلامی را پاس داشت. آزاده سرافراز سپاه اسلام در این دیدار به ذکر خاطرات آموزه های شیرین و درس آموز از دوران دفاع مقدس و اسارت خود در اردوگاه های رژیم بعث عراق پرداخت. مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی ...
شکنجه برای زیارت!
سید هادی غنی از رزمندگان و آزادگان دوران دفاع مقدس و جانباز شیمیایی یکی از آن آزادمردانی است که قریب به چهار سال مفقودالاثر بود. او سال 64 شیمیایی شد، سال 65 اسیر و سال 69 از اسارت اردوگاه 11 تکریت آزاد شد. چند خاطره از او زینت بخش صفحه پایداری امروز است؛ سه شبانه روز در پادگان الرشید بغداد، در محاصره و تشنگی بودیم، سپس اسرا را به داخل دخمه ای بردند که حالت آشغال دانی داشت و پر از ...
چهار بار تا مرز شهادت در اسارت رفتم/ مشکل جامعه ایثارگری اشتغال فرزندانشان است/ کاش کاری کنند این حجم از ...
سنگری فرستادند و یک سرباز عراقی یک نارنجک را برداشت و ضامنش را کشید که پرتاب کند در سنگر تا مارا بکشد که همان لحظه دو تن از سربازان خودشان دستش را گرفته و نارنجک را از دستش کشیدند و به درون آب انداختند. سومین بار نیز روز دوم اسارت بود ماشین هایی آوردند و اسرا را در آن ریختند و بردند در بیابان حدود 200 نفر بودیم این ها داشتند با هم دعوا می کردند و حدود ربع ساعت بعد که آن جا بودیم و قضیه ...
مروری بر مهم ترین فیلم های سینمای ایران با موضوع آزادگان دفاع مقدس/ تصویر رازهای سر به مهر
خاطرات 23 نفر از رزمندگان نوجوان ایرانی است که در جریان جنگ ایران و عراق در سال 1361 به اسارت نیروهای عراقی درآمدند.اما تازه ترین فیلمی که درباره وضعیت اسرا در اردوگاه های عراقی ساخته شده، شماره 10 به کارگردانی حمید زرگرنژاد است که سال گذشته در جشنواره فجر به نمایش درآمد. شماره 10 ریتم و ضرباهنگی نفسگیر دارد و براساس یک داستان واقعی نوشته شده است و ماجرای یکی از رزمندگان اسیر را روایت می کند که ...
قصه آزادگان، قصه صبر و پایداری
...، نگاشته شده و روایت جذاب و روانی دارد که خواننده را از ابتدا تا انتها با خود همراه می کند. درباره سال های اسارت و قصه رنج ها و پایداری آزادگان ما، کتاب های شاخصی مثل پایی که جا ماند و من زنده ام وجود دارد، که هرکدام شان بخشی از حقایق زندگی در اسارت دشمن را روایت می کنند. برای نمونه، در جایی از کتاب پایی که جا ماند می خوانیم: امروز سعد از دست من و چند نفر دیگر عصبانی بود. چند روز پیش ...
روایت یک آزاده از 777 روز اسارت در اردوگاه های رژیم بعثی
مرور شب و روز های اسارت برایش یک خاطره شده است و در آن 777 روز اسارت، حماسه های زیادی را از همرزمانش در اردوگاه های رژیم بعثی به یادگار دارد. جنگ تمام شد و اعلام خبر آزادی برای او و دیگر همرزمانش شروع زندگی دوباره بود که با گذر از روزهای موسوم به جمعه خونین و یکشنبه سیاه اردوگاهی اسارت، انگار کلید بهشت را به آنان داده بودند. خود را علیرضا کریمیان 55 ساله معرفی می کند، روزهای ...