سایر منابع:
سایر خبرها
اولین گفتگو با مصدومان حادثه تروریستی کرمان | صحبت های یکی از شاهدان انفجار کرمان +ویدئو
...> فرامز عرب عامری *** مادرم زیباترین لطف خدا ای صبور دلی درد آشنا مادرم دریای پاک کبریا مظهر عشق زلال پر صفا... ماه من مهتاب من خورشید من! روزگار روشن امید من دوستت دارم عزیز نازنین حرف هایت خنده هایت دل نشین روزت مبارک بهترین مادر دنیا رها بینا *** خوشا به بخت بلندم که در کنار منی تو هم قرار منی هم تو بی قرار منی ...
زیباترین اشعار تبریک روز مادر و روز زن، بهترین و عاشقانه ترین پیام های تبریک
...> می شود دریا نرفت و غرق شد در عطر تو حس خوب بودنت را دوست دارم عشق من! آرش مهدی پور *** تو آن هستی که چشمانم تو را دید و پسندیدت منم آن کس که شیدا شد، از آن وقتی تو را دیدت تو خاتون گلاب و گل، خداوند ریاحینی من آنم کز هزاران گل، جدایت کرد و بوئیدت به حدی دوستت دارم که می دانم خدا روزی سوالش از تو این باشد، چه کردی او پرستیدت همسر عزیزم ...
روایت آغوش های مادرانه برای نوزادان بی مادر!
زیاد باب میل شان نبود که مامان شان را از آنها گرفتم! هنوز که هنوز است صدای جانم گفتن های مامان ها تو گوشم می پیچد! هنوز هم جلوی چشم ام است که چطور شیطنت های آنها را به جان می خریدند؛ چطور دعوای سر اسباب بازی سارا و امیرمهدی به صلح و آشتی تبدیل می کردند، چطور بچه ها همدیگر را آبجی و داداش صدا می زنند و چطور خداوند می تواند معجزه های خود را به زندگی جنگجوهای کوچک بیاورد تا همه خدا را هزاران بار لابلای لبخندهای آنها ببینیم. پایان پیام/ ...
حال و هوای خانواده حاج قاسم در آخرین روز های با هم بودن/ رازی که فقط سردار سلیمانی از آن خبر داشت
...> جانم؟ بیا یه دقیقه کنارم بشین بابا. زینب کنار پدر نشست. حاجی گفت: بابا، سرت رو بذار روی گردنم. زینب که از رفتار پدر گیج شده بود با شنیدن این حرف تعجبش بیشتر شد! چرا؟ حاجی باز تکرار کرد سرت رو بذار رو گردنم دیگه خب چرا آخه؟! شد یه بار من به تو چیزی بگم بگی چشم؟! این قدر سرتقی که همه اش با من بحث می کنی! بعد ادامه داد: ...
توسل مهدی سلحشور به یک شهید با نا مبارک حضرت زهرا (س)
جلوتر نیا! منم اجازه جلو اومدن ندارم! هر کاری داری، از همون جا بگو. اگه جلو بیای، مجبور می شم برم! بغض کردم و گفتم: بی معرفت! بعدازاین همه وقت یه سر به ما زدی، اونم این جوری؟! می گی جلو نیام؟! گفت: دست من نیست، به خدا، اجازه ندارم. با تندی گفتم: قول و قرارمون کنار دز یادت رفته، آره؟ انگارنه انگار! رفتی و من رو با خودت نبردی؟! توی خواب بلندبلند گریه می کردم و حرف می ...
عاطفه چهرهِ پر هیبت آن مرد سپاهی
، هرگز از مدرج شدن خوشم نمی آمد. من کلمه ی زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدارِ شهید بر می خواست بر هیچ منصبی ترجیح نمی دهم. دوست داشتم و دارم قاسم بدون پسوند یا پیشوندی باشم. لذا وصیت کردم روی قبرم فقط بنویسید سرباز، قاسم آن هم نه قاسم سلیمانی که گنده گویی است و بار خورجین را سنگین می کند. عزیزم از خدا خواستم همه ی شریان های وجودم را و همه ی مویرگهایم را مملو از عشق به خودش کند ...
مداحان امروز چه اشعاری محضر رهبر انقلاب خواندند؟
محضر دریا نشست حاج صادق! یاد کن آن روز را خواندی از دل نغمه ای جانسوز را او همین جا، او همین جا گریه کرد با نوای کاروان را گریه کرد هرکه دید او را به حالش رشک برد تا شهادت محملش را اشک برد آشنا با گریه و درد است او با شهادت زندگی کرده است او السلام ای محور هنگامه اش! ای همه حرف وصیت نامه اش دید آرامی ...
راه خِیری که با دعای مادر باز شد...
به بچه ها منتقل نکردم. چشمانش را پاک کرده و راه را برای خروج اشکی که کمین کرده از گوشه چشمانش سرازیر شود می بندد به اعتقاد من همه این ها را از دعای مادرم دارم، آن دعا بود که باعث شد من به این مسیر بروم. او خواست و من هم گفتم تا زمانی که زنده ام دست از تبلیغ اسلام و اخلاق بر ندارم. گاهی اوقات در جلسات به خانم ها می گویم که بهانه ای پیدا کنید تا مادر برایتان دعا کند. دعای مادر خیلی نقش ...
بورس می تواند گره خصوصی سازی سرخابی ها را باز کند؟
ماه بعد از پایان سال مالی باید مجمع برگزار کنید به سهام دار گزارش بدهید بودجه سال را دیگر بدهیم، فقط بروید همین یک قلم را ببینید چقدر اصلاحیه خورده چه قدر مجامع برگزار نشده آشفتگی اطلاع رسانی را می بینید در کنارش روی صورت های مالی شان بروید. مدل گزارشگری را ببینید من می خواهم یک جمع بندی بگویم به دوستان ببینید قرار نیست من اگر متخصص یک صنعت هستم لزوماً بلد هم باشم آن صنعت را با آن تخصص ...
طرح های پیشنهادی و راهکار های خصوصی سازی استقلال و پرسپولیس
که استقلال واگذار کردند در حقیقت البته واگذار هم نکردند در حقیقت وزارت رفاه در اختیارش قرار دادند که هزینه هایش را تقبل کند این فرق می کند با اونی که بنده می خواهم بگویم دولت حیاط خلوت زیاد دارد دولت بیاید برنامه داشته باشد و این برنامه را بدهد به خصولتی ها .اول از همه مشکل خصولتی ها را حل کند، این سایه برداشته شود دوم اینکه بگوید از این زمان تا این زمان شما این کارها را انجام بدهید . وی ...
هم قدم با سردار تا شهادت
ها را به خرید یا سینما می برد و برایشان وقت می گذاشت. برعکس محیا، دختر دوم ما حانیه می خواست حرف، حرف خودش باشد و به این راحتی ها حرف آقا هادی را گوش نمی داد و رفتار و اخلاقش شبیه پدرش بود. به خاطر همین آقا هادی برخوردش با او فرق داشت و بیشتر با هم بازی های پسرانه می کردند. حانیه به پدرش خیلی وابسته بود، زمانی که آقا هادی این جا بودند مدام دور و بر او می چرخید وقتی هم پدرش به مأموریت می ...
نامه نصرالله قادری به خدا!/ مپسند عاشقان تئاتر تنها شوندنامه نصرالله قادری به خدا!/ مپسند عاشقان تئاتر ...
به گزارش خبرروز، و به نقل از مهر نصرالله قادری نویسنده و کارگردان تئاتر طی یادداشتی با عنوان نامه ای برای خدا به انتقاد از شرایط فعلی تئاتر پرداخت. نصرالله قادری نویسنده، مدرس و کارگردان با سابقه تئاتر طی یادداشتی که در اختیار گروه هنر خبرگزاری مهر قرار داد، به انتقاد از وضعیت و شرایط کنونی تئاتر [... ...
درباره نامه ای کوتاه و منتشر نشده از شهید سلیمانی رفیق شفیق!
: دخترم آیه عزیز سلام خداوند را شاکرم که تو را خوشبخت می بینم. و از آقاجعفر دوست عزیزم، شنیدم که ازدواج کرده ای. خیلی خوشحال شدم لذا تبریک می گویم و به همسر گرانقدرت سلام می رسانم. ازت التماس دعا دارم. عمویت قاسم سلیمانی... تاریخ و امضا در ادامه ی این نامه ی کوتاه گویی هنوز حرف هایش با دختر رفیقش تمام نشده... دوباره قلم را بر کاغذ دوانده: آیه، آیه ...
لبخند کمال اسماعیل با سَری بریده
این مجسمه ساز با اشاره به نیم تنه ای که از کمال اسماعیل ساخته است، بیان کرد: اول از همه خواهشی دارم و این است که من وقتی نیم تنۀ کمال اسماعیل را ساختم خودم هم آن را در پارک کمال نصب کردم، اما چندسال قبل شهرداری آن را مرمت کرد، ولی نصبِ آن صحیح نیست و به شکلی است که گویا از پشت در حال افتادن است! خواهش می کنم این موضوع را به مسئولان شهرداری بگویید شاید حرف شما را بهتر از من بپذیرند. او ...
نقلی از مادر شهید مدافع حرم درباره دیدار با سردار سلیمانی؛ شام خانه ما بمانید!
. گفتم: نه حاجی، خیلی هم خوب هستند! کلی از این موضوع و حرف هایی که می زدیم خندیدیم. وقتی مهمان ها به منزلمان آمدند، من موبایلم را در اتاق گذاشتم و همراهم نیاوردم؛ از طرفی دلم می خواست عکس های یادگاری از مهمان ها داشته باشم. اما دیدم حاجی دوربین عکاسی آورد، چند تا عکس گرفتیم؛ بعد از عکس گرفتن، حاج قاسم گفت: شما مادر شهید هستید برای شهادت ما هم دعا کنید. گفتم: خداوند مرگ همه ما را شهادت ...
جدیدترین پیام های تبریک روز مادر 1402
. هیچکس دیگر بجز آن ها صادق نیست. روز مادر مبارک *** هر لحظه در برابر من اشک ریختی از چشم پر ملال تو خواندم شکایتی بیچاره من، که به همه ی اشکهای تو هرگز نداشت راه گناهم نهایتی *** زنم از دیده بر دل روی مادر منم مست کمان ابروی مادر گل از خجلت نقابی بر رخش زد چو آمد عطر مشکین بوی مادر ...
پیام تسلیت برای سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی در سال 1402 + پیامک | اس ام اس | عکس نوشته و استوری + متن ...
شهادت رسانید و خون پاک او به دست شقی ترین آحاد بشر بر زمین ریخت. او نمونه برجسته ای از تربیت شدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود که همه ی عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید. شهادت پاداش تلاش بی وقفه ی او در همه ی این سالیان بود. شهادت سردار دل ها سپهبد حاج قاسم سلیمانی بر عموم مردم شریف ایران تسلیت باد دل به یاد تو گریان دیده ام پر از باران این سحر کجا بودی حضرت ...
تدارک ویژه رسانه ملی برای چهارمین سالگرد شهید القدس + فیلم و عکس
...، در پی پاسخ به سوالات و شبهات و پیشامدهای خود سفر کرده و سفرشان را روایت می کنند. انیمیشن چهل شاهد که راوی زندگی نامه شهید حاج قاسم سلیمانی از کودکی تا زمان شهادت وی است، روزهای سه شنبه و چهارشنبه 12 و 13 دی ماه ساعت 10 صبح از شبکه قرآن ومعارف سیما پخش می شود. برنامه منم بچه مسلمان نیز با موضوع قهرمان کیست؟ تصویری از زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی را برای کودکان و نوجوانان ...
از حرف تا عمل ژنرال ایرانی/ مرد میدان نبرد و پدر مهربان فرزندان شهدا
فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آن ها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند. خداوندا! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش ، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه ای عزیز که جانم فدایِ جان او باد قرار دادی. پروردگارا! تو را سپاس که مرا ...
خلاصه داستان قسمت 324 سریال ترکی خواهران و برادران
دقیقه زود تموم میشه برو بهشون زنگ بزن آسیه خوشحال میشه و ازش تشکر میکنه. همگی پیش عمر هستن که یه تلفن ناشناس بهش زنگ میزنه اورهان میگه جواب بده ببین کیه خوب عمر با شنیدن صدای آسیه خوشحال میشه و میگه چجوری زنگ زدی؟ او میگه یه نفر بهم کمک کرد ولی فقط 2 دقیقه وقت دارم عمر میزنه رو آیفون و همگی با آسیه حرف میزنن و از دل تنگی شون بهش میگن عمر میگه نگران نباش هرجور شده از اونجا میارمت بیرون باشه ...
قصیده بلند علیرضا قزوه برای شهید سیدرضی موسوی
شده نصیب من سرگران تکراری است گردش لیل و نهار هر سال من ز سال پسین بدتر است فرقی چنان ندارد پیرار و پار از شش جهت هجوم غم و غصه است غم باردم به سر ز یمین و یسار این شام را چگونه بخوانم سحر؟ پاییز را چگونه بگویم بهار؟ دلخسته ام ز خیل سیاه نفاق دلخسته ام ز جمع خراب و خمار از این همه خوارج بی اصل و نسل از این همه جماعت ناسازگار من ...
سید رضی ما ...
رضی سلام برسان... در مسیر هاج و واج بودم و نمیدانستم واقعا خوابم یا بیدار؟ این پیرمرد چرا با من اینطور برخورد کرد؟ من که نه نامه ای و نه قرینه ای ازسید رضی به او دادم، پس طور این همه برایم سنگ تمام گذاشت؟ در حالی که به مقر بر می گشتم تمام مسیر را گریه کردم و گفتم سید رضی تو دیگر که هستی؟ چقدر این مردم تو را دوست دارند؟ جنگ با داعش که تمام شد ...
سید رضی ما ...
رضی سلام برسان... در مسیر هاج و واج بودم و نمیدانستم واقعا خوابم یا بیدار؟ این پیرمرد چرا با من اینطور برخورد کرد؟ من که نه نامه ای و نه قرینه ای ازسید رضی به او دادم، پس طور این همه برایم سنگ تمام گذاشت؟ در حالی که به مقر بر می گشتم تمام مسیر را گریه کردم و گفتم سید رضی تو دیگر که هستی؟ چقدر این مردم تو را دوست دارند؟ جنگ با داعش که تمام شد ...
تنها دختر ایرانی با شانس اول طلای المپیک
باید جلوی هجوم سوالهای ذهنی خودت را بگیری و موضوع را مدیریت کنی تا بتوانی برگردی به شرایط عادی برای مسابقه دادن. حالا حساب کنید جدا از تجربه ی المپیک، من در شرایطی قرار گرفته بودم که همه چیز غیرمنصفانه و ناجوانمردانه روی سرم آوار شده بود. •س: دقیقا ترسیم درستی از شرایط آن زمان داری، آنهم بدون اغراق یا آب و تاب، ولی بی شک مسائلی بوده که هیچوقت در موردش حرف نزدی و مطرح نکردی، نبوده؟! ...
مجاهدان استان بوشهر(43)؛ روایت مادر شهید عبدالرضا معزی از خبر شهادت فرزند
ضا تو هنوز کوچک، ناتوان و ضعیف هستی. گفت: نه مادر ما با بچه ها بسیج شدیم و می خواهیم به انقلاب کمک کنیم. می رفت و می آمد و در راهپیمایی ها شرکت می کرد. خاطره ای دارم از آن زمان که مردم به خیابان ها می ریختند و تظاهرات می کردند. یک روز جمعی از جوانان از دست ساواکی ها فرار کرده و به کوچه ما پناه آوردند. نظامیان زانو زدند و با سلاح به سوی آن ها نشانه گرفتند. من که ناظر چنین صحنه ای ب ...
هدف ما مقدس است
تقوا سلام علیکم ضمن عرض سلام سلامتی شما را از خداوند متعال مسئلت می دارم وجودت بی بلا و از گزند بلیات و حوادث روزگار محفوظ و مصون باشی تا در جهت رضای او که رحمت برای چرخش زندگی می باشد حرکت نمایی. خلاصه پدر جان ما فرزند خوبی برایت نبودیم و حداقل نتوانستیم جبران آن همه زحمات تو را نمایم و همیشه سربارت بودم اگر از این بنده حقیر ناراحتی یا بی فرمانی دیده ای مرا مورد عفو قرار بده و به خدا بسپار ...
یادکردی از علمدار مبارزه با نفس/ تو باید بیایی. دیگر بس است توی این دنیا ماندن
از او مهربان تر است و من می خواهم بعد از این نامه ای برای خدا بنویسم و به او بگویم که می خواهم تا آخر آخر با او دوست باشم و اصلا باهاش قهر نکنم. اگر موفق شوم به همه بچه ها خواهم گفت که با خدا دوست باشند و فقط با او درد دل کنند. ان شاءالله، خدانگهدار – دخترت سیده زهرا
سید مجتبی شهید نمی شد جای تعجب داشت
. گفت اگر من نماز شب نخوانم روزه نگیرم چطور نفسم و حرف و حرکاتم در دل جوان ها اثرگذار باشد! وصیت نامه سید را ببینید نوشته: کاری نکنید مقام معظم رهبری تنها بماند. تاریخ مظلومیت شیعه تکرار نشود. سید نسبت به هر مسئله ای شعاعی فکری داشت. به همین خاطردر دل های جوانان نفوذ کرد. اگر آرامگاه سیدمجتبی بیایید می بینید مردم چکار می کنند. البته همه شهدا پیش خدا و اهل بیت اجر و قرب دارند. نهایتاً باید ...