سایر منابع:
سایر خبرها
کیمیایی: نه دسیسه می ماند و نه تباهی/ نشستی با طعم جدال لفظی
به گزارش خبرنگار مهر ، نشست خبری فیلم قاتل اهلی ساخته مسعود کیمایی ساعت 1 بامداد یکشنبه 17 بهمن ماه در برج میلاد برگزار شد. این فیلم در بخش مسابقه سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد و به دلیل اختلاف کارگردان و منصور لشگری قوچانی تهیه کننده اثر مدتی است که خبرساز شده است. در این نشست فرشاد محمدی، منصور لشگری قوچانی، مسعود کیمیایی، پولاد کیمیایی و پگاه آهنگرانی و بهزاد عبدی حضور ...
کیمیایی: نه دسیسه می ماند و نه تباهی/ نشستی با طعم جدال لفظی
به گزارش خبرنگار مهر ، نشست خبری فیلم قاتل اهلی ساخته مسعود کیمایی ساعت 1 بامداد یکشنبه 17 بهمن ماه در برج میلاد برگزار شد. این فیلم در بخش مسابقه سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد و به دلیل اختلاف کارگردان و منصور لشگری قوچانی تهیه کننده اثر مدتی است که خبرساز شده است. در این نشست فرشاد محمدی، منصور لشگری قوچانی، مسعود کیمیایی، پولاد کیمیایی و پگاه آهنگرانی و بهزاد عبدی حضور ...
کاوه آفاق؛ ترکیبی جذاب از جنجال، عصیان و موسیقی راک
کاوه آفاق اسمش با خیلی چیزها گره خورده، از ممنوع الکاری گرفته تا موسیقی راک، از حرف های جنجالی گاه وبی گاهش تا عشقی که به وطنش دارد. از the ways تا شال، اتاق آبی، فلوکستین و بیگانه. به گزارش تیترشهر : کاوه آفاق اسمش با خیلی چیزها گره خورده، از ممنوع الکاری گرفته تا موسیقی راک، از حرف های جنجالی گاه وبی گاهش تا عشقی که به وطنش دارد. از the ways تا شال، اتاق آبی، فلوکستین و بیگانه. همه وهمه نام او را به ترکیبی جذاب تبدیل کرده تا یکی از ستاره های جوان نسل خودش باشد؛ نسلی که عصیان از ویژگی های آن است و می شود آن را در هنرهای مختلف از سینما و تئاتر گرفته تا موسیقی و هنرهای تجسمی دنبال کرد. آفاق اما پکیجی است از همه آنها، به تازگی نمایشگاه نقاشی هایش را برگزار کرد، مجسمه می سازد، فیلم نامه می نویسد، ترانه سرایی می کند، آهنگ سازی و نوازندگی را هم که همیشه کنار خوانندگی داشته. امسال بعد از دقیقا 10 سال که ممنوع الکاری گریبان او و کارهایش را گرفته بود، آلبوم با قرص ها می رقصد را منتشر کرد. سپس به روی صحنه رفت و از پس این سال ها، با مخاطبان وفادارش روبه رو شد. برای اولین بار در جشنواره موسیقی فجر شرکت کرد و چند روز بعد از آن با ما به گفت وگو نشست و از برنامه هایش، آرزوهایش و دلایل حرف های جنجالی اش گفت. اولین بار بود که در جشنواره فجر شرکت می کردید. چطور بود؟ دفعه اول بود که از ما خواسته شد در جشنواره فجر شرکت کنیم و ما هم قبول کردیم. جشنواره جای گروه هایی است که از لحاظ مردمی یا هنری موفق هستند. یعنی با اینکه جشنواره های زیادی در ایران نداریم، ولی این جشنواره کاملا معتبر است. مثل جشنواره فیلم مان، اصولا معتبرها هم در آن هستند. به همین دلیل مشارکت در جشنواره برایمان باعث افتخار بود. اما کیفیت اجراها در جشنواره موسیقی فجر با سالن های مستقل و خارج از جشنواره فرق دارد. درست است؟ اگر بخواهیم نگاه درستی به معنای واقعی این جشنواره داشته باشیم، باید برای کسانی باشد که در طول سال موقعیت دیده شدن ندارند و از نظر هنری کارشان اعتبار بالایی دارد ولی چون روش کارشان پول ساز نیست، باید در جشنواره بیشتر دیده شوند و در نقاط مختلف چندین بار روی صحنه بروند. یعنی جشنواره باید جایی باشد برای کشف هنرمندان بزرگی که آثار موسیقایی بزرگ را خلق می کنند. یعنی چیزی مثل ساندنس در سینما. اینکه آدم های شناخته شده به جشنواره دعوت شوند و آخر هم جایزه بگیرند، چیزی به بار فرهنگی و موسیقایی کشور اضافه نمی شود چون چیز جدیدی ارائه نشده است. درست است که گروه های اسم و رسم دار و تهیه کنندگان هم در این میان حق دارند دیده شوند، ولی کاش جشنواره به بستری برای کشف استعدادها تبدیل شود. این طوری است که به فرهنگ کمک کرده ایم. البته سیاست گذاری جشنواره اصلا این نیست. شاید این سیاست در جشنواره موسیقی جوان پیش گرفته شده باشد... . اما ما کسانی را داریم که بیش از 70 سال دارند و یک دفعه در گوشه ای از کشور با موسیقی مقامی کاری کرده اند که تا به امروز کسی انجام نداده است. اینها در جشنواره جوان جایی ندارند. ضمنا جشنواره فجر اعتبار دیگری برای حضور چنین آدم هایی که خیلی هایشان را می شناسم که مثلا در خراسان زندگی می کنند، دارد. اما باز همین هم غنیمت است. می دانم مسئولان ارشاد، آقای مرادخانی و طالبی برای اینکه جشنواره این طوری برگزار شود، جنگیده اند. اگر اهل تعامل باشیم و بدانیم فرهنگ را باید گام به گام با آنچه در ایران و جهان هست پیش برد، نفس بودن این جشنواره را باید غنیمت شمرد. اما منطقی و طبیعی است الان خیلی جلوتر از این حرف ها باشیم. در همین مشهد که امروز کنسرت برگزار نمی شود، 20 سال پیش، استادیوم برای کنسرت پر می شد. برخلاف شما فکر می کنم روندی که الان از نگاه دولتی است، رو به جلو نیست. من رویکرد کلی دولت مدنظرم نبود. در خیلی از دولت ها، آدم ها صدتا اختیار دارند اما جرئت ندارند از 50تایش استفاده کنند. چرا این را می گویید درحالی که خودتان 10 سال نتوانستید کار کنید؟ چون به آدمی که 10 سال به او مجوز نداده بودند، همین آدم ها مجوز دادند. این ممکن است برای هرکسی پیش بیاید که بالاخره بعد از 10 سال... . فقط همین نیست. اینها از بسیاری از خواننده های جوان پشتیبانی کردند. کنسرت برج میلاد خودمان که داشت لغو می شد، آقای مرادخانی نصف شب خودشان را از مشهد به تهران رساندند و در ردیف جلو نشستند تا جلوی این اتفاق را بگیرند. اما همین که معاون وزیر می آید می نشیند تا جلوی لغو کار را بگیرد، چقدر روی اجرای شما تأثیر می گذارد؟ این اتفاق خوبی نیست اما کشور ما ویژگی های خودش را دارد. البته در هر جای دنیا، هرکسی باید از خدایش باشد که وزیر یا معاونش در یک کنسرت شرکت کنند. در آن کنسرت هم در کار من مشکلی پیش نیامد ولی شاید اگر کسانی دیگر بودند، خودشان را جمع وجور می کردند. مگر می شود حداقل روی ژست و نحوه ظاهرشدن تان تأثیر نگذارد؟ آخر آدم های دیگری را در سالن می دیدم که برای ژست یک آدم خیلی اذیت کننده تر بودند. ایشان که جز خوبی به ما نکردند. من آدم هایی را می دیدم که به ما بدی کردند و آن هم به چشمم نمی آمد. پس برخلاف بسیاری، شما به یک جور رضایت از اوضاع رسیده اید... . نه این رضایت نیست. این پختگی من در امور سیاسی است. از آرمان گرایی های بیهوده به رئالیسم رسیده ام و به گام به گام قدم برداشتن برای هر اقدام فرهنگی معتقد هستم. هر اقدام شتاب زده فرهنگی به سرعت تأثیر می گذارد و به سرعت ناپدید می شود. هر چقدر گام به گام و با تحمل و صبر و رئالیستی تر نگاه کنیم، به نتیجه ماندگارتری می رسیم. این نگاه کنونی من است. حتی در زندگی خصوصی هم هر حرکت شتاب زده یا نقد بدون پشتوانه یا به قولی غرغرکردن بدون ارائه راهکار می شود همان چیزی که الان در تاریخ مان رسیده ایم. کار همه فقط از مشکل و مسئولیت فرارکردن و نیمه خالی را دیدن و غرغرکردن شده. مطالعه و کنکاش و کشف علل و راه های جلوگیری و ارتقای سیستم را کنار بگذاریم و فقط ناله و آه و غر راه بیندازیم، به جامعه ای می رسیم که دو هزار سال است که غر زده و کسی مسئولیتش را نپذیرفته. خیلی کم بوده اند کسانی که غر زده اند و راه هایی برای حل مسئله هم ارائه داده اند. شخصا چقدر آدم سخت کوشی هستید؟ شدیدا. شاید 10، 15 سال است که یکی از معضلات خانواده ام این است که به صورت میانگین روزی بیشتر از سه، چهار ساعت نمی خوابم. همین باعث مشکلات زیادی شده اما اگر این کار را نکنم، وقت کم می آورم. وقت تان را صرف چه کاری می کنید؟ بخش زیادی را صرف موسیقی می کنم. بخشی هم هنرهای دیگر. نقاشی؟ نقاشی هم می کشم. تنها کاری که نمی کنم عکاسی است. معماری و مجسمه سازی می کنم و فیلم نامه هم می نویسم. چند مدل گیتار هم ساخته ام. در تمام 20 سال اخیر، روزی نبوده که به صورت میانگین یک ساعت کتاب نخوانده باشم. روزهایی هم هست که 10 ساعت کتاب می خوانم اما حداقلش روزی یک ساعت است. همین است که وقت کم می آید. همه اینها را سعی می کنید در مشهد انجام دهید؟ من مشهدی نیستم اما در مشهد دانشجو بودم. هنوز هم سه، چهار ماه یک بار می روم. همه آهنگ هایم را هم آنجا می سازم. منبع الهام من تنفس در هوای مشهد است. 90 درصد آهنگ هایی که از من شنیده و دوست داشته اید، در مشهد ساخته ام. حال وهوای مشهد بی نظیر است. دقت کنید، می بینید بیشترین و بهترین موزیسین های کشورمان مال مشهد هستند. خراسان هنرمندخیز است. در 10سالی که مجوز نداشتید، چه می کردید؟ فرصت مطالعاتی بود دیگر! می توانست برای خیلی ها بد شود ولی برای من بد هم نبود. به خیلی از چراهایی که درباره جامعه داشتم بیشتر اندیشیدم و پی پاسخ علمی اش رفتم؛ به ویژه در پنج سال اخیر، کارم کم و فرصتم بیشتر بود. اما برای یک هنرمند که عرضه کردن کارش بخش عمده ای از جهان بینی اش را تشکیل می دهد، شرایط بدی است... . پدرم از بچگی به من می گفت کافی است یک کار داشته باشی که در تاریخ بماند تا وظیفه ات را نسبت به فرهنگ انجام داده باشی. همیشه فریدون فروغی و فرهاد را مثال می زد که عملا یک آلبوم استودیویی کامل شده اصلی و رسمی در زندگی داشته اند که محبوب شده اند. اما ماندگارترین اسم های پاپ کشور هستند. از یک روشنفکر گرفته تا کسی که سواد خاصی ندارد، بوی عیدی فرهاد را بلد است یا لااقل یک بار شنیده است. یا مثلا تارکوفسکی فیلم های زیادی نساخته، اما اسمش سر جایش است. من هم دنبال این هستم که همان یک کار را انجام دهم. در این سال ها برایتان مایه آرامش بود؟ بله، برایم تسکین درد بود. فکر کردم می توانم آن قدر مطالعه کنم تا در هر سنی که شد، بتوانم یک آلبوم ماندگار داشته باشم. از اینکه به عنوان یک هنرمند فراموش شوید، هراس نداشتید؟ چندی پیش یک فیلم مستند درباره استرس های شغل های مختلف می دیدم. بزرگ ترین استرس زندگی همه آهنگ سازان و خوانندگان کل دنیا در کل تاریخ، که دلیل بسیاری از بیماری های روانی آنها هم شد، این است که فراموش شوند. این استرس که هر روزی که کار بیرون نمی آید، رقابت را به دیگری واگذار کنیم، همیشگی و شایع است. ولی من همیشه دلم را با امثال فرهاد و فریدون فروغی خوش می کردم. با توجه به این شرایط که اجازه فعالیت رسمی نداشتید و با توجه به نوع موسیقی تان یک گزینه دم دست، رفتن از کشور بود. چرا نرفتید؟ چون تاریخ ایران را خوانده بودم. می دانستم برای هر ایرانی یک کشور و یک ملت هزینه کرده تا بزرگ شود، از نانی که خورده اند و آبی که حمام کرده اند تا اتوبوسی که سوار شده اند، مالیات مردم است. اگر قرار باشد با هر تلنگری برود و منبع انسانی برای کشور دیگری شود و آنجا پول سازی کند، می شود همینی که هست. وقتی به هرکسی یک تلنگر می زنند درمی رود، چه کسی قرار است بماند و مملکت را بچرخاند؟ آدم می ایستد تا کار درست را انجام دهد؛ اگر به نتیجه رسید چه بهتر و اگر نه، حداقل می دانی ایستاده ای و وظیفه ات را انجام داده ای. چه شد فکر کردید بعد از 10 سال این سد می تواند بشکند؟ باز هم چون تاریخ را خوانده بودم. هر آدمی روزی به حقش می رسد. تا به حال ندیده ام کسی به معنای واقعی تلاش کرده باشد و به چیزی که خواسته، نرسیده باشد. با این اوصاف، قطعا کفش های آهنی به پا داشتید! بله، خیلی ها به من می گفتند تو دیوانه ای! از ایران برو چون کسی به تو مجوز نخواهد داد. کمی به موسیقی تان بپردازیم. خیلی از شنوندگان، از حرفه ای گرفته تا عامه مردم، وقتی موسیقی شما را می شنوند، می گویند نه این راک نیست. شما چه می گویید؟ راست می گویند. راک نیست. اما پاپ هم نیست. شاید بتوان اسم اینها را راک ایرانیزه شده گذاشت. یک نمونه در موسیقی بین الملل، کریس دی برگ است که آثارش نه راک است نه پاپ. روی مرز راه می رود. خیلی جاها مایکل جکسون هم پاپ-راک را دارد. نکته دیگر این است که ما در ایران راک را فقط با گیتارالکتریک می شناسیم اما این طور نیست. ممکن است اثری باشد که فقط با یک پیانو همراه باشد، اما باز راک باشد. مثلا مرد تنها ی فرهاد، با هیچ کدام از المان های موسیقی پاپ هم خوانی ندارد. بدون اینکه گیتارالکتریک داشته باشد، راک است. این موسیقی اعتراض، ژست روشنفکری، نوآوری خاص خودش، خشونت پنهان و المان های دیگر موسیقی راک را دارد. بسیاری از آهنگ های کریس دی برگ هم همین ویژگی ها را دارد. مایکل جکسون هم همین طور است، اما چون برخلاف نظر دوستان و تهیه کننده و مدیر برنامه هایش اسم خودش را king of pop گذاشت، نمی شود از او مثالی زد. آهنگ wish you were here را در نظر بگیرید؛ با اینکه با تصور ما از راک یکی نیست، ولی یک اثر راک است. بنابراین نظرتان این است در ایران وقتی حرف از موسیقی راک می شود، حرف از هارد راک است. دقیقا، توقع شنیدن گیتارالکتریک و دیستوریشن وجود دارد. مشکل این است که منتقدان ما موسیقی شناس نیستند و موسیقی شناسان مان منتقد نیستند. در سینما منتقدانی هستند مثل هوشنگ کاووسی که سینما را می شناسند و کارشان را و ادبیات را هم بلدند. چنین کسی را در موسیقی نداریم که نظر متخصصانه داشته باشد. چون موسیقی هیچ وقت فضایی برای ارائه شدن نداشته و همیشه بحث سر این بود که چطور می شود آن را به هر ترتیب حفظ کرد. غیر از آلبوم رسمی تان، تعداد زیادی قطعه از شما در دست مردم وجود دارد. این قطعات به اتفاق، به فراخور سبکی که انتخاب کرده اید، در همکاری با گروه های مختلف، ترانه های غمگینی دارد و به شکلی غمگین اجرا شده. اما الان مردم می خواهند حداقل در موسیقی کمی از غم فرار کنند. این چقدر شما را وادار به عقب نشینی از طرز فکرتان می کند یا مصمم تر می کند؟ این طوری بگویم 99 درصد شعرها و آهنگ ها را خودم ساخته ام. به خاطر همین حال وهوای آهنگ به شدت به حال وهوای خودم بستگی پیدا می کرد. نمی دانم اینکه گاهی غمگین و گاهی ریتمیک و شادتر بود، از کجا نشئت می گیرد؛ این به حال خودم برمی گردد. خیلی وقت ها پیشنهاد شده از این فضا فاصله بگیرم اما این من نیستم و از من چنین چیزی بیرون نمی آید. اگر هم این کار را انجام دهم تصنعی خواهد شد. تنها وظیفه ای که برای خودم می بینم این است که آنچه به صورت ناخودآگاه از ذهنم می آید، روی کاغذ بیاورم و با هوادارانم به اشتراک بگذارم. اگر روزی یک آهنگ ریتمیک و شاد از من شنیدید، مطمئن باشید آن روز، این حس وحال را داشته ام. کمی درباره صحبتی که در جشنواره داشتید، توضیح دهید. چه اتفاقی افتاد که این حرف را درباره جان لنون زدید؟ این حرف را درباره فردی مرکوری یا مایکل کیمن یا میک جگر نمی زنم. درباره جان لنون می گویم چون خوب می شناسمش. این رفتار را از خودش یاد گرفتم. اولین باری که به آمریکا می رود، در مورد رقیبش الویس پریسلی از او می پرسند، می گوید من اصلا الویس را نمی شناسم. جان لنون خودش می گوید من به هیچ چیز باور ندارم؛ زنده باد زنم. بعد یک نفر در ایران می گوید مردم زنده باد کشورتان. متأسفانه مردم مطالعه ندارند و اینها را نمی دانند. این حرف را فقط درباره جان لنون می زنم که به هوادارانش توهین می کرد. حالا چه اصراری بود دراین باره حرف بزنید؟ من حرفی نزدم. یکی از طرفداران از سر لطفش می خواست بگوید خوش تیپ شدی، من هم گفتم نه ما خیلی از اینها خوش تیپ تریم. شما خبر ندارید آن پشت ها چه خبر است. باید مطالعه کنی تا بدانی در 1956 به بعد در اقتصاد جهانی و در رسانه ها چه اتفاقاتی افتاد. چه کمپانی هایی پشت چه کسانی آمدند که چه تصویری از آنها بسازند. چه بلاهایی سر چه کسانی آمد. بعدش هم یک بیانیه دادم اگر من را با شجریان مقایسه می کردند که رنج بسیار کشیده، بند پوتینش را هم می بستم. یا با راجر واترز مقایسه می کردند که جرئتش را داشت جلوی ملکه انگلستان بایستد، باعث افتخارم بود. یا با فردی مرکوری که یک نوازنده، خواننده، شاعر، بالرین و هنرمند بزرگ است مقایسه شود، فرق می کند. من جان لنون را خیلی دوست داشتم و خیلی درباره اش تحقیق و مطالعه کردم و می دانستم کیست. بنابراین خودم را سانسور نکردم و واقعیت را به مردم گفتم. ایشان نه نوازندگی اش مثل خیلی از ما ایرانیان خوب بود، نه خواننده برجسته ای بود و نه تیپ و قیافه خاص و عجیب وغریبی داشت. پس چرا به نظر شما در جهان اسطوره است؟ شما در فوتبال می بینید علی دایی بهترین گل زن جهان است، به خاطر اینکه باید نگاه کنید چه کسی برای او سانتر می کرده و او توی گل می زده. این فرق می کند با مسی که ژاوی برایش سانتر می کند. آقای مسی نمی توانست یکی از این سانترها را توی گل بزند. این حکایت ما و جان لنون است. کنار او بهترین کمپانی ها و استودیوها و اعضای گروه جهان بودند، بهترین امکانات و پول و آسایش و آزادی را داشت. او می توانست یک دقیقه تصور کند که ممنوع الفعالیت شود؟ تحت کوچک ترین فشاری از انگلستان فرار کرد و رفت آمریکا. با این روحیه هیچ وقت به همکاری با گروه های بین المللی فکر کرده اید؟ بله و یکی از بزرگ ترین ضربه ها را از کلاهبرداری یک گروه انگلیسی خوردم. خوب است فراموش نکنیم تمام نقش مخربی که انگلیس در تاریخ ما داشت. حالا که من گفته ام مرا با اینها مقایسه نکنید، این حرف ها پیش می آید. استایل و شیوه کار شما خیلی مخصوص به خودتان است. این استایل شخصی از کجا آمده است؟ بخشی از این مسئله به آموزش هایی برمی گردد که از کودکی از پدرم دیدم که تئاتری بود. بخش دیگر هم برمی گردد به مطالعاتی که انجام دادم و دوستانی که در حوزه سینما و تئاتر داشتم. اندکی هم به استعدادی برمی گردد که هر آدمی می تواند داشته باشد. بخشی دیگر هم مربوط می شود به اکتسابی که از دیدن حرکات بزرگان موسیقی در کنسرت هایشان داشته ام. چرا این پایه میکروفون را این قدر در اجرا می چرخانید؟! راستش نمی دانم! بالاخره روی استیج باید دستت را یک جوری جمع کنی. اگر گیتار داشته باشی که مشغول هستی اگر نه باید یک کاری کرد. یکی از کارگردان های بزرگ تئاتر همیشه می گوید فرق بازیگرها را فقط این طوری می شود فهمید که ببینی دستشان چطوری بازی می کند. بهترین یا بدترین بازیگر جهان را می توانید وقتی تشخیص دهید که ببینید می تواند وقت بازی دست هایش را جمع وجور کند یا نه. بازیگری که نتواند دست هایش را جمع وجور کند، اگر بهترین و بااحساس ترین گریه ها را روی صحنه کند یا چیزی از این قبیل، باز به دل نمی نشیند. برای جمع وجورکردن دست ها وسایل زیادی هست مثل جیب یا پایه میکروفون که می توان انتخاب شان کرد. کاوه آفاق چه موزیک هایی گوش می دهد؟ همه چیز. از استاد شجریان تا سنگین ترین آهنگ های متال تا هرچه که حتی بسیار بسیار عامیانه باشد، همه را رصد می کنم. یکی از دلایلش این است کارهای اشتباهی که دیگران در آهنگ هایشان انجام داده اند را تکرار نکنم و دیگر اینکه چیزهای مثبتی بیاموزم. به خاطر همین اصولا آثار داخل و خارج از ایران را از کشورهای مختلف پیدا و گوش می کنم. ایده مچ بند از کجا آمد؟ دوستی به نام آقای علیزاده دارم که دکترای مدیریت شهری دارند. ایشان همیشه موسیقی های داخلی را زودتر از من گوش داده اند و جو حاضر موسیقی را به من انتقال می دهند و همیشه از مشاوره هایشان بهره می برم. روز اولی که می خواستم ویدئوکلیپ بدهم، با ایشان هم فکری کردیم که یک نماد از کشورمان داشته باشیم که تا ابد همراهمان باشد. چون آن موقع می خواستم موسیقی بین المللی کار کنم. ایده های بسیاری مطرح شد، یکی این بود که همیشه کفش سفید بپوشم که یکی از بندهایش سبز و یکی قرمز باشد. اما ایده مچ بند را یک روز در خیابان به ذهنم رسید و انتخابش کردم. گروه the ways دیگر قرار نیست فعالیتی داشته باشد؟ نمی دانم. چون بچه های آن گروه از لحاظ جغرافیایی هر کدام از هم دور افتادند و دیگر نمی شود به عنوان یک گروه محسوب شان کرد. از آلبوم جدید بگویید. چه زمانی منتشر خواهد شد؟ برای آلبوم جدید که احتمالا در سال آینده منتشر خواهد شد، 20 تراک حاضر شده که از میان آنها 12تا را انتخاب می کنیم. از این 12 تا، دوتا قبل از آلبوم به صورت تک آهنگ بیرون می آید. در همین هفته هم یک کار به نام امسال ارائه می دهیم. امسال بزرگان زیادی را از دست دادیم؛ از استاد کیارستمی و مرحوم حبیب گرفته تا جعفر والی، آقای رفسنجانی و آتش نشانان مان. برنامه کنسرت هم دارید؟ درخواست برای سالن داده ایم و امیدواریم به زودی اتفاق بیفتد. سعی بر این است تا پایان سال، پیچیدگی های درعین حال ساده اجرای کنسرت هموار شود. با همین ارکستری که در جشنواره اجرا کردید؟ بله، گروه ما سال هاست که ثابت است. در کنسرت قطعات جدید را هم خواهید داشت؟ بله، صد درصد. منبع: ...
هیچ وقت از بازی خودم راضی نیستم/تصمیمی برای کارگردانی ندارم
داشتیم و بنابراین همدیگر را خوب می شناسیم. کوثری با اشاره به اینکه ایده اولیه این فیلم را سه سال پیش دریافت کرده است، گفت: ایده را آقای قرایی دادند اما خوشبختانه به دلمان نشست و کار خوبی در آمد. وی درباره نقش خودش توضیح داد: من هیچ زمانی از بازی خودم راضی نیستم یک جمله خوبی همیشه مادرم می گفتند که انسان باید خیلی از جایزه و تشویق خوشحال شود اما نگرفتن آن نشانه چیز بدی نیست ضمن ...
روایت دختر از پدر شهیدش
به صورت جدی شروع شد. بابایی ادامه داد: این مجموعه انگیزه خوبی برای نوجوانان بود زیرا قرار بود از شبکه امید پخش شود. اصل کار برای نوجوانان بود زیرا خلبان در کنار هواپیمای تخصصی خودش در کنار چند نوجوان خاطرات خود را از زمان جنگ تعریف می کند؛ هدف کار ترغیب جوانان به سمت خلبانی بود و مهمتر از آن متوجه می شدند چه آدم های بزرگی بودند که جنگ را پیش بردند. وی در پایان گفت: من اطلاعی ...
ماجرای پیام های تهدیدآمیز به کارگردان ایرانی چه بود؟
به گزارش سلام خبر، مسعود جعفری جوزانی در نشست فیلم پشت دیوار سکوت بیان کرد: نمی دانم چرا این فیلم را این موقع شب نمایش دادند؟! بنابراین نقدی به این موضوع و اینکه چرا کاخ جشنواره در برج میلاد است دارم که بعدا درباره آن صحبت می کنم. این کارگردان درباره داستان فیلمش توضیح داد: این داستان واقعی است و کمی شکر خیال به آن اضافه شده است. شخصیت زنی که در فیلم می بینید مشخص نشد که کشته شده یا ...
تو فوق العاده ای پسر
مختلف از دوست و آشنا و غریبه حرف های ضد و نقیضی در رابطه با همسرش می شنود که به روابط او مشکوک می شود. برای کارگردانی که اولین فیلم بلند سینمایی خود را تجربه می کند، اتفاق خوبی است. به خصوص آنکه سراغ داستانی رفته که پیش از این هم درباره آن به اشکال مختلف فیلم ساخته شده است. داستان فیلم همانطور که اشاره شد، درخصوص شک یک مرد به همسر متوفایش است. در کنار این خط اصلی داستان، چند خرده داستان هم حضور ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (402)
. یک انگیزه ی مهم! این را هم داشته باشید تا نگویید شاهین نیا دارد الکی حرف در می آورد! ما که از این چیز ها زیاد دیده ایم، خیلی هم خوب و مبارک است! پژمان جمشیدی و خواهر عزیزش در پردیس ملت. سلطان اینستاگرام در فرش قرمز فیلم “انزوا”. نشست خبری “ماجرای نیمروز” هم با حضور عوامل آن و مهدی پاکدل عزیز برگزار شد. فیلمی که قطعاً بهترین فیلم جشنواره امسال ...
ماجرای رؤیای صادقه حسین قبل از اعزام به سوریه/ مادر شهید: برای رفتن به سوریه یک ماه در مسجد جمکران ...
یکی از خصوصیاتش بود، بارها اتفاق می افتاد که بر سر سفره غذای تازه را نمی خورد و باقی مانده غذای وعده های قبل را برای جلوگیری از اسراف مصرف می کرد. وقتی خصوصیات اخلاقی حسین را نگاه می کردم زمینی نبود. به راحتی از طلب مالی اش می گذشت. سختی هایی به خودش می داد و پا روی نفسش می گذاشت. یک دستنوشته دارد که چند صفحه ای درباره شهادت نوشته است. این چند صفحه نشان می دهد خودش را کاملاً آماده شهادت کرده بود ...
فیلم خوب، حال خوب
روز حضور در برج میلاد پس از تماشای ماجرای نیمروز سراغ مهدویان رفت و کارگردان جوان را به آغوش کشید. نکته بامزه نشست پرسش و پاسخ هم احتمال معرفی فیلم به آکادمی اسکار در سال آینده بود که مهدویان به شوخی گفت: حالا که اصغر فرهادی فیلم ندارد، شاید فیلم ما را به اسکار معرفی کنند! آخرین فیلم اکران روز جمعه برج میلاد تازه ترین ساخته مسعود جعفری جوزانی بود. پشت دیوار سکوت البته با وجود امیدواری ...
بیم و امیدهای کردهای سوریه / عمبرین زمان
پانزده ساله است و "اسم سازمانی"اش "آگری" به معنای "آتشین" است. آگری برای پیوستن به یگان زنان ی پ گ از خانه گریخته بود. او کم سن و سال تر از آن بود که به خط مقدم فرستاده شود و به همین خاطر او را محافظ فوزا یوسف کردند. پیدا بود که اخطارهای گروه های حقوق بشری جهانی مبنی بر جلوگیری از فرستادن اشخاص صغیر به جبهه تأثیر کرده بود. فوزا یوسف با اشاره ی دست به دخترها گفت که از اتاق خارج شوند و پاهایش را زیر خود ...
مرجع تقلیدی که کفش علما را جفت می کرد
حسین طباطبایی بروجردی ، گفت: بنده در ابتدای سخن خود به دو نکته دربارۀ سیره و روش آیت الله بروجردی که با امر حوزه مرتبط است، اشاره می کنم. مطلب اول اینکه مستشرقینی که دربارۀ شیعه مطلب نوشته اند، همیشه بر این مسئله تأکید کرده اند که بقای شیعه مولود دو امر مرجعیت و عاشورا است. این دو عامل شیعه را حفظ کرده است؛ آن هم در طول تاریخی که بسیار پر فراز و نشیب بوده، ما خلفای بنی امیه و بنی عباس ...
دوست دارم مدافع حرم شوم/ لحظه شهادت حسن باقری را فراموش نمی کنم/ اعلامیه های امام(ره) را در پاکت های ...
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از شاخص، بر هیچ کس پوشیده نیست که زنان نقش بسیار مهمی در پرورش نهضت اسلامی ایفا نموده و در مواردی نقش سنگین تر و موثرتری را نسبت به مردان در جریان مبارزات انقلابی ر عهده داشتند. زنان در برخی موارد نه تنها خود در صحنه مبارزه حضور جدی و فعال داشته اند بلکه در خط مقدم جنگ نیز حاضر می شدند؛ این زنان مشوق اصلی مردان و همسران خویش برای شرکت در ...
زیر سقف دودی با فرهاد اصلانی و مریلا زارعی به طلاق عاطفی می پردازد + تصاویر
ابزار است؛ ابزاری برای پرداختن به مسائل و ناهنجاری های اجتماعی... درخشنده در فیلم تازه اش سراغ موضوع مهم دیگری رفته است: طلاق عاطفی. فرهاد اصلانی و مریلا زارعی در این فیلم نقش زن و شوهری را بازی می کند که به لحاظ عاطفی دیگر هیچ چیزی بین شان نیست و فقط به خاظر ثبت اسم شان در شناسنامه هم، زندگی مشترکشان را ادامه می دهند. باید منتظر ماند و دید درخشنده امسال هم فیلم موفق و پر مخاطبی ساخته ...
دولت در برخی موارد رفوزه شده است
70 بر مسند ریاست جمهوری تکیه زده بودند، همان موقع یک سری از همین دوستانی که بعدها در جریان اصلاح طلب جای گرفتند، به عنوان مثال شخص آقای عباس عبدی، در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی به خاطر نقدهایی که در آن دوران درباره عملکرد ایشان نوشتند، 13 ماه زندان رفتند، یا اینکه در دوران دوم خرداد که از سال 76 و با آقای خاتمی سر کار آمدند، در آن زمان هم افرادی مثل آقای گنجی و طیفی از نمایندگان مجلس ...
حکایتی از آن حکیم، به یاد دکتر عباس زریاب خویی در سالروز درگذشت او
نیز شده است یا در دست نوشت مقالۀ او بعضی ویراستاران نابغۀ گروه دانشنامۀ زبان و ادب فارسی که از زمرۀ عالمان بزرگ روزگارند دخل و تصرف های ناروا لحاظ کرده اند که سابقۀ چنین خودسری های خردآزار را دربارۀ مقالات خود، از آن دانشنامۀ فخیمه، به یادگار دارم. کتاب نادره کاران استاد ایرج افشار دم دستم بود و دیدم استاد افشار روز درگذشت زنده یاد دکتر عباس زریاب خویی را 14 بهمن (سال 1373) ثبت کرده ...
ادعای جالب تهیه کننده مادری در نشست خبری این فیلم / فیلم های سینمای ایران در سال آینده می تواند 50 ...
حجم ویدیو: 65.64M | مدت زمان ویدیو: 00:06:24 در این نشست که با حضور رقیه توکلی نویسنده و کارگردان، سیاوش حقیقی تهیه کننده،هایده صفی یاری تدوینگر، مرتضی قیدی تصویربردار، محمود کشفی پور طراح صحنه و هانیه توسلی، نازنین بیاتی، هومن سیدی بازیگران و آنا زارع و سجاد اسماعیلی بازیگران خردسال برگزار شد. سیاوش حقیقی ضمن تشکر از اهالی رسانه و ادای احترام به آنها گفت: خدا قوت می گویم به ...
زادروز علی نصیریان؛ سایه ات مستدام بزرگ آقا
.... او علاوه بر اجرای بیش از 50 تئاتر تلویزیونی، در تئاتر سنگلج هم روی صحنه می رفت. سال 1347 در سی و چهارسالگی در نقش مش اسلام فیلم گاو، به عنوان اولین بار وارد فضای حرفه ای سینما شد. همان زمان سرپرست گروه تئاتر مردم شد و همراه گروهش به شهرستان ها سفر کرد. گاهی به عنوان دبیر یا سخنران فعالیت می کرد. نصیریان بعد از انقلاب جزء معدود کسانی بود که ماند و به صورت خودجوش به کارش ادامه داد. این قدر به ...
گپی با وحید دستجردی از مسایل خانوادگی تا فشارها برای بازگو نکردن برخی مطالب
است در محلات برای زنان برنامه ریزی کنیم. این تشکیلات را در محلات داشته باشیم و بتوانیم برنامه های مشاوره ای برای فرزندان زنان سرپرست خانوار برگزار کنیم و برنامه های حمایتی بگذاریم. وی درباره حضور زنان در کابینه دولت دهم اظهارکرد: در دوره دولت دهم راهی هموار و یک وزیر زن منصوب شد. انتظار داشتیم تعداد وزرای زن در دولت یازدهم نه تنها کمتر شود بلکه بیشتر شود. دکتر روحانی زنان توانمندی را در ...
چشمان گریان کارگردان انزوا در نشست خبری این فیلم+فیلم
حجم ویدیو: 45.93M | مدت زمان ویدیو: 00:04:30 کارگردان فیلم سینمایی انزوا با چشمانی گریان از دوستان خود یاد کرد و گفت که بسیاری از جوانان آرزوی فیلم ساختن را دارند؛ اما فرصت حضور پیدا نمی کنند. پیام آهنگساز این در ابتدای این نشست گفت: بسیار خوشحال هستم که برای کارگردانی آهنگ ساختم که خود از آهنگ و آهنگسازی سررشته دارد. ساخت آهنگ این فیلم بسیار دشوار بود؛ چرا که باید برای هر ...
عقب گرد دولت در استفاده از زنان در کابینه
...> ببینید خود زنان خوب استفاده کردند یعنی ورود زنان در عرصه های علمی، در عرصه های آموزشی، در عرصه های پژوهشی، بسیار خوب بوده، هم اساتید خیلی خوب و مجربی ما امروز از میان خانمها داریم و هم در کارهای باصطلاح درحقیقت تحقیقاتی خیلی خانمها ورود کردند، ولی اینکه چقدر اجتماع ما از این حضور زنان استفاده کرده است این مربوط به این است که در جامعه به زنان چقدر نقش بدهند، در جاهایی که نقشهای مدیریتی باید به زنان ...
این مرد، بنیانگذار سازمان انتقال خون ایران است
آقای مهرجویی با شما آشنا و اصلا جذب این موضوع شد؟ در اول کارمان ناچار از فیلم های تبلیغاتی خارجی استفاده می کردیم در جلسات جلب اهداکنندگان- فیلم هایی از صلیب سرخ جهانی یا آمریکایی یا از موسسه AABB آمریکا، ولی همیشه آرزو داشتیم که صحنه ها و قیافه های ایرانی نشان بدهیم. آقای مهرجویی فیلمساز شناخته شده ای بود که فیلم های معروف او پست چی و گاو جوایز بین المللی برده بودند. با ایشان تماس گرفتم و ...
داستان شرط ضمن عقد حضرت زینب(س) سندیت تاریخی ندارد
. منتها مطالبی داریم که به اصطلاح در تاریخ مفهوم دارند. مثلاً وقتی ابن عباس نقل می کند که من قضیه خطبه فدک را از زبان زینب شنیدم. خب، این بیان چه چیزی را نشان می دهد؟ نشان می دهد که بعضی از نقل هایی که برای حضرت زینب مطرح می شود که یک زن منزوی بوده که هیچ کس قد و قامتش را ندیده و ایشان را نمی شناخته، صحت ندارد. ایشان به همراه مادرشان در مجلس خطابه حضور پیدا می کند و با این که در آن موقع حدود پنج سال ...
کابینه یازدهم در استفاده از زنان عقب گرد کرد/ کارشکنی های آمریکا برای ممانعت از ورود داروی بیماری های ...
ورود زنان در عرصه های علمی، در عرصه های آموزشی، در عرصه های پژوهشی، بسیار خوب بوده، هم اساتید خیلی خوب و مجربی ما امروز از میان خانمها داریم و هم در کارهای باصطلاح درحقیقت تحقیقاتی خیلی خانمها ورود کردند، ولی اینکه چقدر اجتماع ما از این حضور زنان استفاده کرده است این مربوط به این است که در جامعه به زنان چقدر نقش بدهند، در جاهایی که نقشهای مدیریتی باید به زنان داده شود، متاسفانه یک مقداری کم لطفی ...
روزنامه های پنجشنبه
کسبه آسیب دیده است. ** روز سوم، روز فیلمسازان زن موتور حرکت قصه شب سوم از سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر با فیلم ویلایی ها استارت خورد و نخستین ساخته بلند سینمایی منیر قیدی با استقبال خوب تماشاگران در سینمای رسانه ها رو به رو شد. شامگاه دوازدهم بهمن ماه با صف بلند تماشاگران، حضور سینماگران شناخته شده، تشویق ممتد حاضران در سالن همایش های برج میلاد و نشست های خبری پربحث و البته با ...
نشست انزوا در برج میلاد
جشنواره فیلم فجر | هفت روز خبر | نشست خبری فیلم سینمایی انزوا ساخته مرتضی علی عباس میرزایی با حضور کارگردان، امیرعلی دانایی، بهنوش بختیاری بازیگران فیلم، لعیا عباس میرزایی تدوینگر و بازیگر، پیمان جعفری تهیه کننده، مهدی ایل بیگی مدیرفیلمبرداری و پیام آزادی آهنگساز اثر برگزار شد. در ابتدای این نشست عباس میرزایی با اشاره به اینکه جمعی از فیلم اولی ها پیش از جشنواره با یکدیگر جلسه ای ...
16 بهمن در سی و دومین جشنواره موسیقی فجر چه گذشت؟
اینکه این اتفاق در روز پایانی جشنواره سی و دوم موسیقی فجر رخ داد، اجرای این شب را تحت تاثیر قرار داد. محمد علیزاده که در شب هفتم جشنواره موسیقی فجر روی صحنه رفت، در حالی که تصویری از آتش نشان ها بر مانیتورهای سالن میلاد نقش بسته بود، گفت: به یاد آتش نشان هایی که برای نجات هموطنان خود از جانشان گذشتند، یک دقیقه سکوت می کنیم. به دلیل حادثه ناگوار ساختمان پلاسکو و به یاد آتش نشان ...
بدون تاریخ بدون امضا کام همه را تلخ کرد/ ماه گرفتگی بازتولید فتنه 88 روی پرده سینما
بزند و هم نگاه و موضع خود را در انتها بیان کند. *انزوا اولین اثر مرتضی علی عباس میرزایی اثری درباره غیرت و قضاوت های زودهنگام و ایضا تاثیر حرف مردم است. کارگردان برای پیشبرد فیلم خود ریتم اثر را تند کرده و در ادامه می کوشد با کات های متعدد تاثیر خود را بر مخاطبش بگذارد. امری که اگر چه در ابتدای فیلم شاید اثربخش باشد اما ازدیاد این صحنه باعث خستگی می شود. انزوا می کوشد ...
سایه سنگین مرگ و جسد در پنج روز اول فیلم فجر
. مرتضی علی عباس میرزایی درباره این که چرا اسمش به این شکل طولانی است اول با لحنی شوخی گفت که میتوانید مرا امیرالمومنین صدا بزنید و بعد ادامه داد که مادر و پدربزرگش چطور بر اساس علائق خود این اسم را برای او انتخاب کرده اند. * خنده های زیاد این بخش از نشست انزوا در آخر به گریه ختم شد و عباس میرزایی به همراه عواملش از نیما طباطبایی، فیلمساز جوان که مدتی قبل درگذشت یاد کردند و فضای نشست با ...
قضاوت ممنوع!
نهایت با وجود بلاتکلیفی مضمونی در فیلمنامه و کارگردانی بی دقت و بی حوصله به خصوص در چند سکانس پایانی با حرکت دوربین های سرگردان نامفهوم که حتی بد هم اجرا شده اند فیلم در حد یک اثر متوسط بی خاصیت باقی می ماند. "انزوا" اولین ساخته مرتضی علی عباس میرزایی فیلم چهارم روز پنجم نمایش در کاخ رسانه ها بود که با توجه به حضور در میان ده فیلم برتر آرای مردمی و حرف های درگوشی قبل از جشنواره جمعیت ...