سایر منابع:
سایر خبرها
بهترین سرودهای انقلاب کدامند؟
نمود دارد و به تصویر کشیده شده است، جا دارد یادی هم از استاد مرحوم حمید سبزواری داشته باشیم که این شعر را سرود و واقعا خاطره انگیز و ماندگار است، خداوند ایشان را با شهدا و امام شهدا انشاء الله محشور کند. محمد میرزمانی( آهنگساز) سرود انتخابی: خمینی ای امام شاعر: روانشاد حمید سبزواری آهنگساز: حمید شاهنگیان خواننده: گروهی 50 نفره توضیحات ...
سرخط ...
همچنان به ایران فشار بیاورد. چنان که رهبر معظم انقلاب بارها به دولتمردان و مسئولان تذکر و هشدار داده بودند. از جمله 28 مهر امسال در دیدار با نخبگان کشور تاکید کردند: به مسئولین در جلسات خصوصی گفتم که خیال می کنید اگر شما در قبال مسئله هسته ای عقب نشینی کنید، مسئله شما با آمریکا تمام میشود؟ نه آقا، قضیّه موشک پیش می آید ؛ از قضیّه موشک مأیوس بشوند، قضیّه مقاومت پیش می آید...قضیه چیز دیگری پیش می آید ...
پاسخ فرمانده هوافضای سپاه به ترامپ/ توضیح ابتکار درباره پرونده فرزندش/ کنایه های مشاور خاتمی به روحانی/ ...
سرویس سیاست مشرق- روزنامه ها در لابه لای گزارش ها و سرمقاله ها، قسمتی از صفحات خود را به اخبار روزهای گذشته یا اخبار ویژه اختصاص می دهند که مشرق در ادامه به آنها اشاره می کند. ********* کیهان می گویند نیازمند گفتمان امام هستیم اما به آن وفادار نمی مانند رویکردها و رفتارهای دولت برخلاف اظهارنظرها، منطبق با گفتمان امام(ره) نیست. روزنامه رسالت ...
خاطرات شنیده نشده از آخرین روزهای بهمن57 /عاقبت خوش ماجرای فرودگاه دالاس/دیدار شگفت انگیز دختران دانشجوی ...
خورده و نمی تواند احساسات ایشان را تحریک وایشان را تخلیه اطلاعاتی کند. ادب احمد آقا نسبت به امام یکی از جلوه های تربیتی همسر امام (ره) فرانسه که بودیم، مرحوم حاج احمد آقا مثل پروانه دور حضرت امام خمینی(ره) می چرخیدند. در اتاق کوچک که امام (ره) برای سخنرانی و خوردن چای می آمدند، اگر کاری پیش می آمد و حاج احمد آقا خدمت امام می رسیدند، آنقدر مودبانه با حضرت امام صحبت می کردند که ...
دانش منفرد: بازرگان بهترین گزینه برای نخست وزیری بود / مجاهدین دور آیت الله طالقانی را گرفته بودند
... *درواقع موجی بلند شد که در نهایت منتهی به انقلاب شد. امام رهبری می کرد و مردم هم در صحنه بودند. دولت بختیار هم مرعوب شدند و ارتش هم به مردم میل کرد و همه اینها دست به دست هم داد و هیچکس باورش نمی شد. چند روز قبل از پیروزی انقلاب یکی از مجاهدین خلق که مخفی هم بود و او را می شناختم به من گفت اوضاع را چگونه می بینی؟ گفتم امید به خدا. گفت به نظر شما پیروز می شویم؟ گفتم من امیدوارم ...
تورق تاریخ انقلاب در تهرانگردی احمدمسجدجامعی
: در ایام دهه مبارک فجر باید در این کانون سلسله نشست هایی برای مردم برگزار شده و خاطرات انقلاب از سوی شما برای آن ها بازگو شود. جنبه علمی و حوزوی آیت الله هاشمی کمتر مورد توجه قرار گرفته است عضو شورای شهر تهران و تهرانگردان در مقصد بعدی خود به خانه مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی رفتند تا عرض تسلیت خود را خدمت خانواده معظم و گرامی ایشان داشته و از تازه هایی از نقش تاثیرگذار ...
طرح تحول سلامت بودجه بالایی دارد اما برنامه درستی ندارد
دهم در فهرست بودید ولی کلاً فهرست رای نیاورد فکر می کردید کلاً رای نیاورد؟ بله چرا نه، بالاخره در کشور ما خیلی اتفاقاتی از این دست زیاد رخ می دهد، اتفاقاتی که به نظر می آید غیرقابل پیش بینی است ولی به نظر من قابل پیش بینی است. بدبینانه ترین آدمها هم اینطور فکر نمی کرد مثلا می گفتند شما و چند نفر دیگر از جمله افرادی هستید که وارد مجلس می شوید. نه می شود، ما برای ...
هنوز نوار سخنرانی های امام(ره) را گوش می دهیم
.... در گزارش پیش رو حاج آقا به اتفاق معصومه جعفرنیا همسرش برایمان از آن روزها می گوید. از سخنرانی مرحوم فلسفی تا بیت آیت الله مرعشی با معرفی و راهنمایی حجت الاسلام سیدی نژاد، امام جماعت مسجد ثارالله با حاج آقا جعفرنیا آشنا و برای شنیدن خاطرات انقلاب راهی خانه اش در چهارراه تلفنخانه می شویم. از همان سردر خانه که به تابلو بیت الحسین(ع) مزین شده، می توان به حال و هوای خانه پی برد. با به ...
ماجرای نیمروز به جشنواره رونق داد
در غبار" بسیار خوش درخشید و سیمرغ مردمی را از آن خود کرد. "ماجرای نیمروز" به وقایع بعد از خرداد 1360 و عزل بنی صدر از مقام ریاست جمهوری و ورود سازمان مجاهدین خلق به فاز مسلحانه می پردازد که پیامد آن شهادت تعدادی از شخصیت های مهم تاریخ معاصر ایران از جمله آیت ا... بهشتی و محمدعلی رجایی و همین طور جمع زیادی از مردم بی گناه بود. فیلم، تلاش های چند مامور امنیتی بلندپایه برای کشف، شناسایی و ...
بازرگان چگونه نخست وزیر شد؟
امام برای بازرگان به سوی محل اقامت او حرکت کردند و هم زمان خیابان های اطراف بهارستان پیش از ورود بختیار به مجلس بسته شد و یک مأمور از مردم حاضر در میدان بهارستان درخواست کرد که شعار ندهند. کیهان 19 بهمن ماه هم باز نوشت که میلیون ها نفر به بازرگان بله گفتند و عکس های راهپیمایی های سراسر کشور را هم منتشر کرد. نکته جالب این بود که همان روزها علی اصغر حاج سیدجوادی هم به خاطر انتشار مقاله ای علیه ارتش در اطلاعات، بازداشت شده بود. روزنامه اطلاعات در صفحه دو خود تظاهرات در حمایت از بازرگان را پوشش داده بود و در صفحه سه هم تظاهرات در اعتراض به دستگیری حاج سیدجوادی را. ...
خاطره علی نوبخت از اولین باری که امام راحل را ملاقات کرد
زبان ها و مطرح بود که یکی از این چهار نفر حضرت امام(س)بودند. نوبخت خاطرنشان کرد: یک روز بر سر مزار مرحوم آیت الله بروجردی رفته بودم که دیدم یک آقایی به تنهایی آمد و نعلینش را به دست گرفت و به مسجد اعظم رفت تا به یک تعداد طلابی که در آن جا نشسته بودند درس بدهد. از فردی پرسیدم که این فرد کیست؟ گفتند که ایشان حاج آقا روح الله است. این اولین بار بود که من در سال 1340 برای اولین بار امام را ...
کتیرایی همراه بازرگان
همچنین زمینه سازی برای زدودن ریشه های فرهنگ استبدادی در خلق و خوی مردم. حاصل تلاش های فرهنگی و اجتماعی مهندس بازرگان حول این دو محور به صورت نوشتاری به تدریج در چند دهه چاپ شده و در سال های اخیر به صورت مجموعه آثار نیز منتشر شده است. در محور اول یعنی پالایش فرهنگ دینی؛ به جز مجموعه آثاری که مستقیما مربوط به آموزش قرآن، بازگشت به قرآن و سیر تحول قرآن است، سایر آثار فرهنگی- اجتماعی و حتی سیاسی مهندس ...
کاوه آفاق؛ ترکیبی جذاب از جنجال، عصیان و موسیقی راک
کاوه آفاق اسمش با خیلی چیزها گره خورده، از ممنوع الکاری گرفته تا موسیقی راک، از حرف های جنجالی گاه وبی گاهش تا عشقی که به وطنش دارد. از the ways تا شال، اتاق آبی، فلوکستین و بیگانه. به گزارش تیترشهر : کاوه آفاق اسمش با خیلی چیزها گره خورده، از ممنوع الکاری گرفته تا موسیقی راک، از حرف های جنجالی گاه وبی گاهش تا عشقی که به وطنش دارد. از the ways تا شال، اتاق آبی، فلوکستین و بیگانه. همه وهمه نام او را به ترکیبی جذاب تبدیل کرده تا یکی از ستاره های جوان نسل خودش باشد؛ نسلی که عصیان از ویژگی های آن است و می شود آن را در هنرهای مختلف از سینما و تئاتر گرفته تا موسیقی و هنرهای تجسمی دنبال کرد. آفاق اما پکیجی است از همه آنها، به تازگی نمایشگاه نقاشی هایش را برگزار کرد، مجسمه می سازد، فیلم نامه می نویسد، ترانه سرایی می کند، آهنگ سازی و نوازندگی را هم که همیشه کنار خوانندگی داشته. امسال بعد از دقیقا 10 سال که ممنوع الکاری گریبان او و کارهایش را گرفته بود، آلبوم با قرص ها می رقصد را منتشر کرد. سپس به روی صحنه رفت و از پس این سال ها، با مخاطبان وفادارش روبه رو شد. برای اولین بار در جشنواره موسیقی فجر شرکت کرد و چند روز بعد از آن با ما به گفت وگو نشست و از برنامه هایش، آرزوهایش و دلایل حرف های جنجالی اش گفت. اولین بار بود که در جشنواره فجر شرکت می کردید. چطور بود؟ دفعه اول بود که از ما خواسته شد در جشنواره فجر شرکت کنیم و ما هم قبول کردیم. جشنواره جای گروه هایی است که از لحاظ مردمی یا هنری موفق هستند. یعنی با اینکه جشنواره های زیادی در ایران نداریم، ولی این جشنواره کاملا معتبر است. مثل جشنواره فیلم مان، اصولا معتبرها هم در آن هستند. به همین دلیل مشارکت در جشنواره برایمان باعث افتخار بود. اما کیفیت اجراها در جشنواره موسیقی فجر با سالن های مستقل و خارج از جشنواره فرق دارد. درست است؟ اگر بخواهیم نگاه درستی به معنای واقعی این جشنواره داشته باشیم، باید برای کسانی باشد که در طول سال موقعیت دیده شدن ندارند و از نظر هنری کارشان اعتبار بالایی دارد ولی چون روش کارشان پول ساز نیست، باید در جشنواره بیشتر دیده شوند و در نقاط مختلف چندین بار روی صحنه بروند. یعنی جشنواره باید جایی باشد برای کشف هنرمندان بزرگی که آثار موسیقایی بزرگ را خلق می کنند. یعنی چیزی مثل ساندنس در سینما. اینکه آدم های شناخته شده به جشنواره دعوت شوند و آخر هم جایزه بگیرند، چیزی به بار فرهنگی و موسیقایی کشور اضافه نمی شود چون چیز جدیدی ارائه نشده است. درست است که گروه های اسم و رسم دار و تهیه کنندگان هم در این میان حق دارند دیده شوند، ولی کاش جشنواره به بستری برای کشف استعدادها تبدیل شود. این طوری است که به فرهنگ کمک کرده ایم. البته سیاست گذاری جشنواره اصلا این نیست. شاید این سیاست در جشنواره موسیقی جوان پیش گرفته شده باشد... . اما ما کسانی را داریم که بیش از 70 سال دارند و یک دفعه در گوشه ای از کشور با موسیقی مقامی کاری کرده اند که تا به امروز کسی انجام نداده است. اینها در جشنواره جوان جایی ندارند. ضمنا جشنواره فجر اعتبار دیگری برای حضور چنین آدم هایی که خیلی هایشان را می شناسم که مثلا در خراسان زندگی می کنند، دارد. اما باز همین هم غنیمت است. می دانم مسئولان ارشاد، آقای مرادخانی و طالبی برای اینکه جشنواره این طوری برگزار شود، جنگیده اند. اگر اهل تعامل باشیم و بدانیم فرهنگ را باید گام به گام با آنچه در ایران و جهان هست پیش برد، نفس بودن این جشنواره را باید غنیمت شمرد. اما منطقی و طبیعی است الان خیلی جلوتر از این حرف ها باشیم. در همین مشهد که امروز کنسرت برگزار نمی شود، 20 سال پیش، استادیوم برای کنسرت پر می شد. برخلاف شما فکر می کنم روندی که الان از نگاه دولتی است، رو به جلو نیست. من رویکرد کلی دولت مدنظرم نبود. در خیلی از دولت ها، آدم ها صدتا اختیار دارند اما جرئت ندارند از 50تایش استفاده کنند. چرا این را می گویید درحالی که خودتان 10 سال نتوانستید کار کنید؟ چون به آدمی که 10 سال به او مجوز نداده بودند، همین آدم ها مجوز دادند. این ممکن است برای هرکسی پیش بیاید که بالاخره بعد از 10 سال... . فقط همین نیست. اینها از بسیاری از خواننده های جوان پشتیبانی کردند. کنسرت برج میلاد خودمان که داشت لغو می شد، آقای مرادخانی نصف شب خودشان را از مشهد به تهران رساندند و در ردیف جلو نشستند تا جلوی این اتفاق را بگیرند. اما همین که معاون وزیر می آید می نشیند تا جلوی لغو کار را بگیرد، چقدر روی اجرای شما تأثیر می گذارد؟ این اتفاق خوبی نیست اما کشور ما ویژگی های خودش را دارد. البته در هر جای دنیا، هرکسی باید از خدایش باشد که وزیر یا معاونش در یک کنسرت شرکت کنند. در آن کنسرت هم در کار من مشکلی پیش نیامد ولی شاید اگر کسانی دیگر بودند، خودشان را جمع وجور می کردند. مگر می شود حداقل روی ژست و نحوه ظاهرشدن تان تأثیر نگذارد؟ آخر آدم های دیگری را در سالن می دیدم که برای ژست یک آدم خیلی اذیت کننده تر بودند. ایشان که جز خوبی به ما نکردند. من آدم هایی را می دیدم که به ما بدی کردند و آن هم به چشمم نمی آمد. پس برخلاف بسیاری، شما به یک جور رضایت از اوضاع رسیده اید... . نه این رضایت نیست. این پختگی من در امور سیاسی است. از آرمان گرایی های بیهوده به رئالیسم رسیده ام و به گام به گام قدم برداشتن برای هر اقدام فرهنگی معتقد هستم. هر اقدام شتاب زده فرهنگی به سرعت تأثیر می گذارد و به سرعت ناپدید می شود. هر چقدر گام به گام و با تحمل و صبر و رئالیستی تر نگاه کنیم، به نتیجه ماندگارتری می رسیم. این نگاه کنونی من است. حتی در زندگی خصوصی هم هر حرکت شتاب زده یا نقد بدون پشتوانه یا به قولی غرغرکردن بدون ارائه راهکار می شود همان چیزی که الان در تاریخ مان رسیده ایم. کار همه فقط از مشکل و مسئولیت فرارکردن و نیمه خالی را دیدن و غرغرکردن شده. مطالعه و کنکاش و کشف علل و راه های جلوگیری و ارتقای سیستم را کنار بگذاریم و فقط ناله و آه و غر راه بیندازیم، به جامعه ای می رسیم که دو هزار سال است که غر زده و کسی مسئولیتش را نپذیرفته. خیلی کم بوده اند کسانی که غر زده اند و راه هایی برای حل مسئله هم ارائه داده اند. شخصا چقدر آدم سخت کوشی هستید؟ شدیدا. شاید 10، 15 سال است که یکی از معضلات خانواده ام این است که به صورت میانگین روزی بیشتر از سه، چهار ساعت نمی خوابم. همین باعث مشکلات زیادی شده اما اگر این کار را نکنم، وقت کم می آورم. وقت تان را صرف چه کاری می کنید؟ بخش زیادی را صرف موسیقی می کنم. بخشی هم هنرهای دیگر. نقاشی؟ نقاشی هم می کشم. تنها کاری که نمی کنم عکاسی است. معماری و مجسمه سازی می کنم و فیلم نامه هم می نویسم. چند مدل گیتار هم ساخته ام. در تمام 20 سال اخیر، روزی نبوده که به صورت میانگین یک ساعت کتاب نخوانده باشم. روزهایی هم هست که 10 ساعت کتاب می خوانم اما حداقلش روزی یک ساعت است. همین است که وقت کم می آید. همه اینها را سعی می کنید در مشهد انجام دهید؟ من مشهدی نیستم اما در مشهد دانشجو بودم. هنوز هم سه، چهار ماه یک بار می روم. همه آهنگ هایم را هم آنجا می سازم. منبع الهام من تنفس در هوای مشهد است. 90 درصد آهنگ هایی که از من شنیده و دوست داشته اید، در مشهد ساخته ام. حال وهوای مشهد بی نظیر است. دقت کنید، می بینید بیشترین و بهترین موزیسین های کشورمان مال مشهد هستند. خراسان هنرمندخیز است. در 10سالی که مجوز نداشتید، چه می کردید؟ فرصت مطالعاتی بود دیگر! می توانست برای خیلی ها بد شود ولی برای من بد هم نبود. به خیلی از چراهایی که درباره جامعه داشتم بیشتر اندیشیدم و پی پاسخ علمی اش رفتم؛ به ویژه در پنج سال اخیر، کارم کم و فرصتم بیشتر بود. اما برای یک هنرمند که عرضه کردن کارش بخش عمده ای از جهان بینی اش را تشکیل می دهد، شرایط بدی است... . پدرم از بچگی به من می گفت کافی است یک کار داشته باشی که در تاریخ بماند تا وظیفه ات را نسبت به فرهنگ انجام داده باشی. همیشه فریدون فروغی و فرهاد را مثال می زد که عملا یک آلبوم استودیویی کامل شده اصلی و رسمی در زندگی داشته اند که محبوب شده اند. اما ماندگارترین اسم های پاپ کشور هستند. از یک روشنفکر گرفته تا کسی که سواد خاصی ندارد، بوی عیدی فرهاد را بلد است یا لااقل یک بار شنیده است. یا مثلا تارکوفسکی فیلم های زیادی نساخته، اما اسمش سر جایش است. من هم دنبال این هستم که همان یک کار را انجام دهم. در این سال ها برایتان مایه آرامش بود؟ بله، برایم تسکین درد بود. فکر کردم می توانم آن قدر مطالعه کنم تا در هر سنی که شد، بتوانم یک آلبوم ماندگار داشته باشم. از اینکه به عنوان یک هنرمند فراموش شوید، هراس نداشتید؟ چندی پیش یک فیلم مستند درباره استرس های شغل های مختلف می دیدم. بزرگ ترین استرس زندگی همه آهنگ سازان و خوانندگان کل دنیا در کل تاریخ، که دلیل بسیاری از بیماری های روانی آنها هم شد، این است که فراموش شوند. این استرس که هر روزی که کار بیرون نمی آید، رقابت را به دیگری واگذار کنیم، همیشگی و شایع است. ولی من همیشه دلم را با امثال فرهاد و فریدون فروغی خوش می کردم. با توجه به این شرایط که اجازه فعالیت رسمی نداشتید و با توجه به نوع موسیقی تان یک گزینه دم دست، رفتن از کشور بود. چرا نرفتید؟ چون تاریخ ایران را خوانده بودم. می دانستم برای هر ایرانی یک کشور و یک ملت هزینه کرده تا بزرگ شود، از نانی که خورده اند و آبی که حمام کرده اند تا اتوبوسی که سوار شده اند، مالیات مردم است. اگر قرار باشد با هر تلنگری برود و منبع انسانی برای کشور دیگری شود و آنجا پول سازی کند، می شود همینی که هست. وقتی به هرکسی یک تلنگر می زنند درمی رود، چه کسی قرار است بماند و مملکت را بچرخاند؟ آدم می ایستد تا کار درست را انجام دهد؛ اگر به نتیجه رسید چه بهتر و اگر نه، حداقل می دانی ایستاده ای و وظیفه ات را انجام داده ای. چه شد فکر کردید بعد از 10 سال این سد می تواند بشکند؟ باز هم چون تاریخ را خوانده بودم. هر آدمی روزی به حقش می رسد. تا به حال ندیده ام کسی به معنای واقعی تلاش کرده باشد و به چیزی که خواسته، نرسیده باشد. با این اوصاف، قطعا کفش های آهنی به پا داشتید! بله، خیلی ها به من می گفتند تو دیوانه ای! از ایران برو چون کسی به تو مجوز نخواهد داد. کمی به موسیقی تان بپردازیم. خیلی از شنوندگان، از حرفه ای گرفته تا عامه مردم، وقتی موسیقی شما را می شنوند، می گویند نه این راک نیست. شما چه می گویید؟ راست می گویند. راک نیست. اما پاپ هم نیست. شاید بتوان اسم اینها را راک ایرانیزه شده گذاشت. یک نمونه در موسیقی بین الملل، کریس دی برگ است که آثارش نه راک است نه پاپ. روی مرز راه می رود. خیلی جاها مایکل جکسون هم پاپ-راک را دارد. نکته دیگر این است که ما در ایران راک را فقط با گیتارالکتریک می شناسیم اما این طور نیست. ممکن است اثری باشد که فقط با یک پیانو همراه باشد، اما باز راک باشد. مثلا مرد تنها ی فرهاد، با هیچ کدام از المان های موسیقی پاپ هم خوانی ندارد. بدون اینکه گیتارالکتریک داشته باشد، راک است. این موسیقی اعتراض، ژست روشنفکری، نوآوری خاص خودش، خشونت پنهان و المان های دیگر موسیقی راک را دارد. بسیاری از آهنگ های کریس دی برگ هم همین ویژگی ها را دارد. مایکل جکسون هم همین طور است، اما چون برخلاف نظر دوستان و تهیه کننده و مدیر برنامه هایش اسم خودش را king of pop گذاشت، نمی شود از او مثالی زد. آهنگ wish you were here را در نظر بگیرید؛ با اینکه با تصور ما از راک یکی نیست، ولی یک اثر راک است. بنابراین نظرتان این است در ایران وقتی حرف از موسیقی راک می شود، حرف از هارد راک است. دقیقا، توقع شنیدن گیتارالکتریک و دیستوریشن وجود دارد. مشکل این است که منتقدان ما موسیقی شناس نیستند و موسیقی شناسان مان منتقد نیستند. در سینما منتقدانی هستند مثل هوشنگ کاووسی که سینما را می شناسند و کارشان را و ادبیات را هم بلدند. چنین کسی را در موسیقی نداریم که نظر متخصصانه داشته باشد. چون موسیقی هیچ وقت فضایی برای ارائه شدن نداشته و همیشه بحث سر این بود که چطور می شود آن را به هر ترتیب حفظ کرد. غیر از آلبوم رسمی تان، تعداد زیادی قطعه از شما در دست مردم وجود دارد. این قطعات به اتفاق، به فراخور سبکی که انتخاب کرده اید، در همکاری با گروه های مختلف، ترانه های غمگینی دارد و به شکلی غمگین اجرا شده. اما الان مردم می خواهند حداقل در موسیقی کمی از غم فرار کنند. این چقدر شما را وادار به عقب نشینی از طرز فکرتان می کند یا مصمم تر می کند؟ این طوری بگویم 99 درصد شعرها و آهنگ ها را خودم ساخته ام. به خاطر همین حال وهوای آهنگ به شدت به حال وهوای خودم بستگی پیدا می کرد. نمی دانم اینکه گاهی غمگین و گاهی ریتمیک و شادتر بود، از کجا نشئت می گیرد؛ این به حال خودم برمی گردد. خیلی وقت ها پیشنهاد شده از این فضا فاصله بگیرم اما این من نیستم و از من چنین چیزی بیرون نمی آید. اگر هم این کار را انجام دهم تصنعی خواهد شد. تنها وظیفه ای که برای خودم می بینم این است که آنچه به صورت ناخودآگاه از ذهنم می آید، روی کاغذ بیاورم و با هوادارانم به اشتراک بگذارم. اگر روزی یک آهنگ ریتمیک و شاد از من شنیدید، مطمئن باشید آن روز، این حس وحال را داشته ام. کمی درباره صحبتی که در جشنواره داشتید، توضیح دهید. چه اتفاقی افتاد که این حرف را درباره جان لنون زدید؟ این حرف را درباره فردی مرکوری یا مایکل کیمن یا میک جگر نمی زنم. درباره جان لنون می گویم چون خوب می شناسمش. این رفتار را از خودش یاد گرفتم. اولین باری که به آمریکا می رود، در مورد رقیبش الویس پریسلی از او می پرسند، می گوید من اصلا الویس را نمی شناسم. جان لنون خودش می گوید من به هیچ چیز باور ندارم؛ زنده باد زنم. بعد یک نفر در ایران می گوید مردم زنده باد کشورتان. متأسفانه مردم مطالعه ندارند و اینها را نمی دانند. این حرف را فقط درباره جان لنون می زنم که به هوادارانش توهین می کرد. حالا چه اصراری بود دراین باره حرف بزنید؟ من حرفی نزدم. یکی از طرفداران از سر لطفش می خواست بگوید خوش تیپ شدی، من هم گفتم نه ما خیلی از اینها خوش تیپ تریم. شما خبر ندارید آن پشت ها چه خبر است. باید مطالعه کنی تا بدانی در 1956 به بعد در اقتصاد جهانی و در رسانه ها چه اتفاقاتی افتاد. چه کمپانی هایی پشت چه کسانی آمدند که چه تصویری از آنها بسازند. چه بلاهایی سر چه کسانی آمد. بعدش هم یک بیانیه دادم اگر من را با شجریان مقایسه می کردند که رنج بسیار کشیده، بند پوتینش را هم می بستم. یا با راجر واترز مقایسه می کردند که جرئتش را داشت جلوی ملکه انگلستان بایستد، باعث افتخارم بود. یا با فردی مرکوری که یک نوازنده، خواننده، شاعر، بالرین و هنرمند بزرگ است مقایسه شود، فرق می کند. من جان لنون را خیلی دوست داشتم و خیلی درباره اش تحقیق و مطالعه کردم و می دانستم کیست. بنابراین خودم را سانسور نکردم و واقعیت را به مردم گفتم. ایشان نه نوازندگی اش مثل خیلی از ما ایرانیان خوب بود، نه خواننده برجسته ای بود و نه تیپ و قیافه خاص و عجیب وغریبی داشت. پس چرا به نظر شما در جهان اسطوره است؟ شما در فوتبال می بینید علی دایی بهترین گل زن جهان است، به خاطر اینکه باید نگاه کنید چه کسی برای او سانتر می کرده و او توی گل می زده. این فرق می کند با مسی که ژاوی برایش سانتر می کند. آقای مسی نمی توانست یکی از این سانترها را توی گل بزند. این حکایت ما و جان لنون است. کنار او بهترین کمپانی ها و استودیوها و اعضای گروه جهان بودند، بهترین امکانات و پول و آسایش و آزادی را داشت. او می توانست یک دقیقه تصور کند که ممنوع الفعالیت شود؟ تحت کوچک ترین فشاری از انگلستان فرار کرد و رفت آمریکا. با این روحیه هیچ وقت به همکاری با گروه های بین المللی فکر کرده اید؟ بله و یکی از بزرگ ترین ضربه ها را از کلاهبرداری یک گروه انگلیسی خوردم. خوب است فراموش نکنیم تمام نقش مخربی که انگلیس در تاریخ ما داشت. حالا که من گفته ام مرا با اینها مقایسه نکنید، این حرف ها پیش می آید. استایل و شیوه کار شما خیلی مخصوص به خودتان است. این استایل شخصی از کجا آمده است؟ بخشی از این مسئله به آموزش هایی برمی گردد که از کودکی از پدرم دیدم که تئاتری بود. بخش دیگر هم برمی گردد به مطالعاتی که انجام دادم و دوستانی که در حوزه سینما و تئاتر داشتم. اندکی هم به استعدادی برمی گردد که هر آدمی می تواند داشته باشد. بخشی دیگر هم مربوط می شود به اکتسابی که از دیدن حرکات بزرگان موسیقی در کنسرت هایشان داشته ام. چرا این پایه میکروفون را این قدر در اجرا می چرخانید؟! راستش نمی دانم! بالاخره روی استیج باید دستت را یک جوری جمع کنی. اگر گیتار داشته باشی که مشغول هستی اگر نه باید یک کاری کرد. یکی از کارگردان های بزرگ تئاتر همیشه می گوید فرق بازیگرها را فقط این طوری می شود فهمید که ببینی دستشان چطوری بازی می کند. بهترین یا بدترین بازیگر جهان را می توانید وقتی تشخیص دهید که ببینید می تواند وقت بازی دست هایش را جمع وجور کند یا نه. بازیگری که نتواند دست هایش را جمع وجور کند، اگر بهترین و بااحساس ترین گریه ها را روی صحنه کند یا چیزی از این قبیل، باز به دل نمی نشیند. برای جمع وجورکردن دست ها وسایل زیادی هست مثل جیب یا پایه میکروفون که می توان انتخاب شان کرد. کاوه آفاق چه موزیک هایی گوش می دهد؟ همه چیز. از استاد شجریان تا سنگین ترین آهنگ های متال تا هرچه که حتی بسیار بسیار عامیانه باشد، همه را رصد می کنم. یکی از دلایلش این است کارهای اشتباهی که دیگران در آهنگ هایشان انجام داده اند را تکرار نکنم و دیگر اینکه چیزهای مثبتی بیاموزم. به خاطر همین اصولا آثار داخل و خارج از ایران را از کشورهای مختلف پیدا و گوش می کنم. ایده مچ بند از کجا آمد؟ دوستی به نام آقای علیزاده دارم که دکترای مدیریت شهری دارند. ایشان همیشه موسیقی های داخلی را زودتر از من گوش داده اند و جو حاضر موسیقی را به من انتقال می دهند و همیشه از مشاوره هایشان بهره می برم. روز اولی که می خواستم ویدئوکلیپ بدهم، با ایشان هم فکری کردیم که یک نماد از کشورمان داشته باشیم که تا ابد همراهمان باشد. چون آن موقع می خواستم موسیقی بین المللی کار کنم. ایده های بسیاری مطرح شد، یکی این بود که همیشه کفش سفید بپوشم که یکی از بندهایش سبز و یکی قرمز باشد. اما ایده مچ بند را یک روز در خیابان به ذهنم رسید و انتخابش کردم. گروه the ways دیگر قرار نیست فعالیتی داشته باشد؟ نمی دانم. چون بچه های آن گروه از لحاظ جغرافیایی هر کدام از هم دور افتادند و دیگر نمی شود به عنوان یک گروه محسوب شان کرد. از آلبوم جدید بگویید. چه زمانی منتشر خواهد شد؟ برای آلبوم جدید که احتمالا در سال آینده منتشر خواهد شد، 20 تراک حاضر شده که از میان آنها 12تا را انتخاب می کنیم. از این 12 تا، دوتا قبل از آلبوم به صورت تک آهنگ بیرون می آید. در همین هفته هم یک کار به نام امسال ارائه می دهیم. امسال بزرگان زیادی را از دست دادیم؛ از استاد کیارستمی و مرحوم حبیب گرفته تا جعفر والی، آقای رفسنجانی و آتش نشانان مان. برنامه کنسرت هم دارید؟ درخواست برای سالن داده ایم و امیدواریم به زودی اتفاق بیفتد. سعی بر این است تا پایان سال، پیچیدگی های درعین حال ساده اجرای کنسرت هموار شود. با همین ارکستری که در جشنواره اجرا کردید؟ بله، گروه ما سال هاست که ثابت است. در کنسرت قطعات جدید را هم خواهید داشت؟ بله، صد درصد. منبع: ...
عکس کمتر دیده شده از امام در نوفل لوشاتو
به گزارش ایسکانیوز، حجت الاسلام و المسلمین مرتضی اشراقی این عکس کمتر دیده شده را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد و ذیل آن نوشت: امام و مرحوم پدرم و مرحوم دایی احمد/ نوفل لوشاتو . 300/302
آیت الله ای شفاگرفته از حضرت عباس(ع)
الامام المهدی را در قم تأسیس کرد. از مشهورترین تألیفات این عالم ربانی می توان به کتاب الصحیفه الرضویه الجامعه مشتمل بر دعاهای امام علی بن موسی الرضا(ع) اشاره کرد که به همت دبیرخانه دائمی جشنواره بین المللی امام رضا(ع) با ترجمه فارسی دکتر سیدعدنان لاجوردی چاپ و منتشر شده است. این کتاب در اردیبهشت 1391 با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت در بیست و ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رونمایی ...
افتتاح مرکز رادیوگرافی پیشرفته گچساران / همایش روزی به یاد دیروز در آموزش و پرورش کهگیلویه /
نفر در قالب 683 خانوار است. مدیرعامل شرکت گاز کهگیلویه و بویراحمد از گازرسانی به 14 روستای شهرستان باشت در دهه فجر امسال خبر داد و گفت: این روستاها شامل اسلام آباد غورک، غورک سفلی، غورک علیاء، غورک وسطی، جهان آباد غورک، دره علیاء، دشت مورد غورک، ساختمان درویش غورک، ملا سرتیپ، درک پشتکوه خان احمد، برآفتاب پشتکوه، بیدستان، چمخون و حاج قلندر است. خادم میزان شبکه گذاری در 14 روستای ...
همسر شهید مطهری: ایشان آیتِ عجیب زندگی من بود
زمانی که خارج از کشور و به ویژه در عراق بودند برقرار بود. البته آقای مطهری بیشتر نامه هایی را که در جواب نامه های امام (ره) می فرستادند به نام آقای خویی می نوشت و بعد به دست امام می رسید. آقای مطهری، آقای خامنه ای را خیلی دوست داشت. ما هنوز هم رابطه مان را با ایشان و بیتشان حفظ کرده ایم و با هم رفت و آمد داریم. ایشان مرشد ما است. با همه فرق داشت او یک انسان عجیب بود این جمله را باز هم ...
پارسانیا: نزاع مشروطه و مشروعه بر سر ولایت فقیه نبود/ ثبوت: عدم باور آخوند به حکومت اسلامی در عصر غیبت
توضیحات بیشتر در این زمینه نیست. حالا در عین حال ایشان مصاحبه ای در زمان حیات شان داشتند که همان زمان نیز منتشر شده است. بخشی از این مصاحبه را می خوانم: مرحوم آخوند در حاشیه مکاسب در نظریات خود درباب ولایت فقیه می گوید که ولایت فقیه نمی تواند بالاتر از ولایت امام باشد، و در مورد ولایت امام بحث می کنند.. من تقریبا همه مباحث را در مورد ولایت فقیه از اولین کتب فقهی شیعه همچون کتاب های شیخ مفید تا عصر ...
نه در حد فیلم سینمایی و نه در قواره جشنواره! / نقد فیلم "انزوا"
نگاه دینی به سیمرغ سی و دوم/ 27. نقد / علی ضیاء: آقای درویش! برای امام حسین(ع) فیلم نسازید! نگاه دینی به سیمرغ سی و دوم/ 28. خبر/ انتقاد شدید حاج منصور ارضی از فیلم "رستاخیز" نگاه دینی به سیمرغ سی و دوم/ 29. خبر/ نظر سید حسن خمینی درباره فیلم سینمایی "چ" نگاه دینی به سیمرغ سی و دوم/ 31. خبر/ "رستاخیز" اصلاح می شود/ آیا این فیلم قابل اصلاح است؟ نگاه دینی به سیمرغ سی و ...
گاردشاهنشاهی وابسته به آمریکا بود/ثمره انقلاب پیروزی جبهه مقاومت
گفتگو در ادامه آنچه از نظرتان می گذرد: *همواره در بررسی های صورت گرفته از عوامل متعدد در پیروزی انقلاب اسلامی نقش ملت و هدایت های امام چه در دوران تبعید و چه در 10 روز پایان عمر رژیم پهلوی مورد اشاره بوده است. شما به عنوان چهره ای که سابقه فعالیت های نظامی در ارتش داشته و از نقش نیروهای مسلح در شکل گیری این انقلاب مطلع هستید بفرمایید آنچه این انقلاب را در 22 بهمن سال 57 یعنی بیش از سه ...
پرسه در حوالی شعر و داستان
هایکوباز قهار است و در کارنامه اش یکی دو کتاب دارد. هر چند به اندازه دیگرانی که در این حوزه فعال و دست به قلم اند، سر و صدا ندارد و ترجیح می دهد آهسته و پیوسته به کار ادامه بدهد. او بیدها در باد را سال 88 یا 89 منتشر کرد؛ کتابی که مجموعه ای از شعرهای بسیار کوتاه یا همان هایکو است. بعد درگیر پروژه های سینمایی و تلویزیونی شد و مدتی از دنیای شعر و ادبیات دور ماند. آقایی در سال هایی که سراغ سرودن نرفت ...
روایتی از تمرین - خمینی ای امام - در کنار کاخ نیاوران
سروی س هنر جوان ایرانی ؛ بخش موسیقی: در گفتگو با همسر استاد حمید سبزواری عنوان شد روایتی از تمرین خمینی ای امام در کنار کاخ نیاوران شکوه اقدس شفقی همسر مرحوم حمید سبزواری شاعر پیشکسوت انقلاب در گفت وگویی پیرامون سال ها زندگی متشرک با حمید سبزواری گفت و در ادامه خاطره ای از سال ها زندگی مشترک با استاد سبزواری تعریف کرد . در این گفتگو روایت های جالبی در مورد سرود ...
بررسی راهبری مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی
آشنا شود. شناخت اسلام راستین و ناب از یک سو برای زدودن خرافات و پیرایه های بی پایه در میان اقشار مذهبی و از سوی دیگر برای ارایه در مجامع دانشگاهی ضرورت داشت. شخصیت هایی چون آیت الله بهشتی، آیت الله مفتح، محمد جواد باهنر، استاد مطهری از آن جمله اندیشمندان تربیت شده مکتب امام (ره) بودند که برای تعدیل، تغییر و تصحیح نظر دانشگاهیان نسبت به اسلام و مذهب، قدم در دانشگاه ها گذاشته و ...
می گفت: در دنیا و آخرت روسفیدت می کنم مادر
...، تروریست های داعشی در اینترنت با منتشر کردن تصاویر شهدای روحانی با افتخار از اینکه چهار روحانی ایرانی را طی یک سال گذشته در عراق به شهادت رساندند ابراز خوشحالی کردند. آن چه در پی می آید روایت مادرانه راضیه اسلامی از فرزند شهیدش سید محمد موسوی ناجی است. زندگی جهادی فرزندتان از چه زمانی شکل گرفت؟ گویا سابقه رزمندگی در خانواده شما از قبل وجود داشت؟ من و پدر شهید سال 1368 ازدواج ...
شهید مفتح گفت نمی ترسی تیر بخوری؛ گفتم "یاعلی"
باشکوهی بود و من هم پشت سر امام هر طرف که برای لحظه ای خالی می شد، سریع می چرخیدم و آن جای خالی را پر می کردم. درشت هم بودم و کامل جلوی دید را می گرفتم. بعد هم بنده قرار بود ایشان را سوار هلی کوپتر کنم که گفتند احمد ناطق نوری امام را با آمبولانس برده و من به اتفاق حاج احمد آقا سوار هلی کوپتر شدیم و خودمان را از طریق آسمان به آمبولانس رساندیم و امام را سوار کردیم و بردیم به بیمارستان هزار تخت ...
روایت اسماعیل فردوسی پور از سفر امام به پاریس و بازگشت به ایران
آمدند و اعلام کردند که ما در اینجا به شما اجازه فعالیت سیاسی نمی دهیم و اگر بخواهید در پاریس بمانید، به هیچ وجه حق فعالیت ندارید. این مطلب برای ما غیرمترقبه بود و ما از دولت فرانسه که خود را مهد تمدن و آزادی می داند انتظار چنین برخوردی را نداشتیم. امام از عراق به واسطه محدودیت های ایجاد شده، خارج شدند چون عراق یک کشور کوچک دست نشانده بود، ولی در فرانسه انتظار نداشتیم بلافاصله بیایند و فعالیت های ...
احیاگر اندیشه جهاد مقابل دشمن
...، مردی اجتماعی بود و در امور سیاسی و فعالیت های اجتماعی تا حد مقدور اهتمام می ورزید. گفته می شود که زمانی، حاج ملا احمد نراقی، حاکم ظالمی را از کاشان احضار کرد و در آن مجلس به او گفت: شما در اوضاع سلطنت اخلال می کنید. از این رو آن حاکم را اخراج کرد. خبر به سلطان وقت فتحعلی شاه رسید و به شدت از این رفتار برافروخته شد. لذا ایشان را خواست. ایشان نیز در محضر شاه با تمام جسارت و صداقت آستین بالا زد و ...
انقلاب هم پیش نمی آمد همچنان آماده زندان و تبعید بودیم
.... طولانی ترین مدت زندانم شش ماه بود. در این مورد آخر، به چه دلیل دستگیر شدید؟ به خاطر رابطه با آقای حاج شیخ حسن صانعی که در آن ایام به مشکین شهر تبعید شده بود. اولین باری که بازداشت شدم، در گِرمی بود. اردبیلی های مقیم آنجا مسجدی درست کرده و برای افتتاح آن در روز تولد آقا امام زمان(عج)، از من دعوت کرده بودند به آنجا بروم. مرحوم سلیم مؤذن زاده و چند مداح دیگر هم آمده بودند و ...
شهید مصطفی خمینی، مبارز خستگی ناپذیر انقلاب پدر
تهران و پس از مدتی به قیطریه انتقال یافت . از این تاریخ به بعد بود کهه سید مصطفی اجازه ملاقات و ارتباط مستقیم با امام را یافت . حاج آقا مصطفی در اعتراض به این اقدام به ملاقات آیت الله العظمی سید محمدهادی میلانی رفت و ساواک کلیه تحرکات و اقدامات آقا مصطفی را تحت مراقبت شدید قرار داده و گزارش می کرد. در همین ایام و درحالی که اهالی قم زمستان سخت و طاقت فرسایی را طی می کردند امام خمینی (ره ) از ...
بیم و امیدهای کردهای سوریه / عمبرین زمان
و افزود:"به روش مافیا دست به ربودن آنها می زنند ." الهام احمد یکی از مقامات بالای دولت روژاوا روز 22 ژانویه به من گفت که تمام رهبران مخالفان آزاد شده اند اما ابراهیم احمد رئیس شورای ملی کرد که یک گروه ائتلافی است، از تبعید در اربیل به این گفته اعتراض کرد و گفت که "هزاران" عضو شورای ملی کرد غیرقانونی بازداشت شده اند . من به وکیل زن پیشنهاد دادم که او را به دیرک برسانم که قرار ...