سایر منابع:
سایر خبرها
ایران در بین کشورهای در حال توسعه در تولید داروهای مشتق از پلاسما پیشگام است
به گزارش خبرنگار اجتماعی ایرنا، علی اکبر پورفتح الله روز سه شنبه در نشست خبری بهره برداری از ساختمان جدید فرآورده های خون اداره کل انتقال خون استان تهران، افزود: تولید داروهای مشتق از پلاسمای داخلی موجب می شود که از بیماریهای نو ظهور که در جهان وجود دارد از یک منطقه به منطقه دیگر سرایت نکند. وی ادامه داد: تولید داروهای مشتق از پلاسما با پلاسمای داخلی در ایران موجب شده است که ما براین اساس ...
اختصاص 3 درصد قراردادهای نفتی به محیط زیست
دارد ،گفت: امسال شیراز اصلا هوای ناسالم نداشته است و در اصفهان نیز تعداد روزهای سالم و پاک نسبت به سال 92 سه برابر شده است. و در تهران در سال 92 تا تاریخ 16 اسفند 196 روز پاک وسالم وجود داشته اما امسال تا همین تاریخ در تهران 266 روز سالم و پاک داشته ایم. بنابراین امسال هفتاد روز هوای بهتر نسبت سال 92 در تهران تجربه کردیم. رییس سازمان حفاظت محیط زیست با بیان اینکه برنامه های کاهش آلودگی ...
ترقی: موتلفه به جمنا پولی نداده
شورای مرکزی جبهه مردمی نیروهای انقلاب منعکس می کنند؟ قطعا افرادی که ما در شورای مرکزی جبهه مردمی نیروهای انقلاب داریم براساس نظر تشکیلات موتلفه آنجا صحبت و اظهارنظر می کنند. در واقع طرح دیدگاه های خودشان را ملتزم به رعایت نظرات حزب در جمنا بیان می کنند. تعهدی هم اگر بخواهند بپذیرند اول می آیند از حزب مجوز می گیرند بعد در جمنا تعهد می دهند. به عبارت بهتر هیچ تعهدی را بدون نظر حزب در جمنا ...
شرکت بیش از 400 جوان در جشنواره ورزشی جوانان فعال
اکنون مسابقات مرحله گروهی فوتسال به پایان رسیده و 6 تیم اول گروه ها به همراه 2 تیم برتر در بین تمامی گروه ها به مرحله یک چهارم نهایی صعود کرده اند. رییس گروه مشاوران جوان شهرداری مشهد اضافه کرد: 8 تیم برتر مسابقات فوتسال در مرحله حذفی با هم به مسابقه خواهند پرداخت که 4 تیم برتر به مرحله نیمه نهایی راه می یابند و سپس با بازی فینال تیم های اول تا سوم مسابقات مشخص خواهند شد. مسابقات جشنواره ورزشی جوانان فعال محلات روز دوشنبه 9 اسفند ماه سال جاری آغاز شده است.همچنین اختتامیه این جشنواره در پایان اسفندماه سال جاری برگزار می شود و از برگزیدگان رشته های ورزشی تقدیر به عمل می آید. ...
9 بازیکن مورد نظر منصوریان برای رسیدن به قهرمانی آسیا
لیگ قطر ندارد و احتمالا سقوط می کند. پای استقلال در کفش برانکو و پرسپولیس نفر چهارم که منصوریان روی او نظر مثبت دارد و گفته می شود در لیست خرید استقلال قرار گرفته، مهاجم خارجی تیم پیکان است. گادوین منشاء که برانکو هم او را می خواهد و در لیست خرید پرسپولیس برای فصل آینده است. مهاجم نیجریه ای که با 10 گل زده در کورس آقای گلی است. قرارداد او با پیکان 385 میلیون تومانی است اما با توجه ...
برگزاری مسابقات قهرمانی کشور کاراته “دو دای دو”
به گزارش خبرگزاری ایپنا،سازمان جهانی کاراته “دو دای دو” ایران قصد دارد به مناسبت مبعث حضرت رسول (ص) مسابقات قهرمان قهرمانان کشور این رشته را روز پنج شنبه 96/2/7 و جمعه 96/2/8 در استان قزوین، شهر آبیک، مجموعه ورزشی پیامبراعظم (ص) برگزار کند. لذا علاقمندان جهت شرکت در این رقابت ها با توجه به دستورالعمل زیر اقدامات لازم را جهت ثبت نام انجام دهند. 1- مسابقات طبق قوانین دو دای دو ...
بازتعریف داستان انقلاب در هزار و یک جشن
برادری از نامادری خود به نام صادق دارد. کودکی دبستانی در اوج معصومیت که با استعداد و زرنگ و مهربان است و صدای دل انگیز و سیمای دل نشینی دارد. گروه سرودی در مدرسه آبادی راه می اندازد و با همراهی اهالی آبادی دخترانی را برای گروه رقص مهیا می کند. پارچه های الوان لباس های دختران را هم بوسیله میرزا احمد که از دوستان و شیفتگان ملاخلیفه؛ پدر نوروز است از شهر تهیه می کنند. قرار می شود پول پارچه ها را هم خود ...
گلایه های عباس جدیدی از تحریف عملکردش/منتشر کنندگان عکس های طنزم را حلال کردم
است که این روزها حواشی زیادی را پشت سر گذاشته است. عباس جدیدی اگر چه در شورای شهر تهران عضوی فعال به شمار می آید اما این فعال بودن هم گاهی حاشیه هایی را به دنبال داشته است. به منظور بررسی وضعیت فعالیت های صورت گرفته در کمیسیون نظارت و حقوقی که عباس جدیدی به عنوان نایب رئیس این کمیسیون فعالیت می کند و همچنین سایر اقدامات صورت گرفته از سوی اعضای شورای شهر تهران در دوره چهارم، گفت و گویی را ...
رده بندی والیبال: شهرداری ارومیه -سایپا تهران، الکلاسیکو کوچک
تهران با کسب 12 برد و 10 باخت و 36 امتیاز مقام چهارم جدول دور گروهی را کسب کردند، در مرحله یک چهارم نهایی تیم شهرداری ارومیه توانست سدی بزرگ و جوان به نام کاله مازندران را پیش روی خود می دید که به سختی این تیم را از پیش روی برداشت، تیم سایپا هم کار سختی در مرحله یک چهارم داشت و به صورت ماراتن وار در بازی آخر تیم متین صالحین ورامین را از گود مسابقات خارج کرد. این دو تیم در مرحله نیمه نهایی ...
متاسفانه فصل سوم قانون اساسی در اکثر موارد مغفول مانده است
پیدا کرده است گفت: اگر سیری در قانون اساسی کنیم اصول مختلفی دارد. در فصل اول جمهوریت و اسلامیت مورد تاکید قرار گرفته است. بسیاری از اعتقاد داشتند که جمهوریت با اسلامیت تطابق ندارد اما شهید مطهری می گفتند جمهوری اسلامی در کشوری که اکثریت مسلمان را دارد می تواند یک حکومت اسلامی همراه با جمهوریت برپا شود؛ بنابراین در کشورهایی که اعتقاد به اسلام ندارند پذیرش جمهوری اسلامی مشکل است، اما شهید مطهری می ...
نگاهی به 15 برنامه شاخص افق / شبکه گفتمان انقلاب اسلامی چقدر موفق بوده است؟
امیر عطایی و سعید شاهین فر به عنوان دستیاران فرمانده حضور داشتند. پخش تلویزیونی این مجموعه، نوروز 1395 از شبکه افق پخش شد و راوی سری سوم مسابقه ژرژ پطرسی بود. بعد از موفقیت مستند مسابقه فرمانده ، سازندگان این برنامه سراغ مستند مسابقه ای مهیج به نام ضدگلوله رفتند. فصل اول این برنامه از تیرماه 96 از سیمای ملی پخش می شود. پای جوانان نخبه به سرزمین نخبگان باز شد سرزمین نخبگان ...
برنامه دانشگاه آمریکایی برای جذب هنرمندان و کارگردانان ایرانی +عکس و فیلم
موضوع خوبی برای گزارش های متعدد خود دیده اند. شاید انعکاس بین المللی اسکار جدید فرهادی تازه شروع شده باشد، اما وی سال 2012 نه تنها تبدیل به اولین کارگردان ایرانی شد که اسکار می گرفت، بلکه مجله های تایم [1] و فارن پالسی آمریکا او را جزو 100 شخصیت سال خود قرار دادند [2] . در این میان، مجله فارن پالسی نام فرهادی را در کنار افرادی گذاشت که مطمئناً با این کارگردان ایرانی در یک جا قابل جمع ...
12 فیلمنامه کودک و نوجوان برای 12 ماه سال نیاز است
به گزارش خبرگزاری مهر ، دومین جلسه آسیب شناسی سی امین جشنواره بین المللی فیلم های کودکان و نوجوانان با حضور برگزیدگان و کاندیداهای دوره پنجم مسابقات فیلمنامه نویسی بخش طرح در بنیاد سینمایی فارابی برگزار و به ارایه راهکارهای مناسب برای رونق و تقویت فیلمنامه نویسی پرداخته شد. علی اکبر قاضی نظام مدیر بخش مسابقه فیلمنامه نویسی جشنواره فیلم های کودکان و نوجوانان گفت: امیدوارم فیلمنامه های ...
17 اسفند زن در قرآن: آسیه همسر فرعون
دکتر حسین رهنمایی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در مقاله جایگاه زن از دیدگاه قرآن کلیاتی در خصوص مقوله زن در قرآن بیان شد و فهرستی از زنانی که در قرآن به وصف یا به اسم یاد شده اند فراروی خوانندگان گرامی قرار گرفت. قول دادیم تا در مقاله های بعد به معرفی نامبرده شدگان این فهرست بپردازیم. به حول وقوه الهی از این به بعد، براساس حروف الفبا این کار را پی خواهیم گرفت. در ...
شوالیه های مرگ
به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن ... به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن روزها هم برای شناسندگان مرگ که در همسایگی مردگان تهرانی خانه دارند، مرگ بود؛ وقتی تن های سوخته و استخوان های جداشده آتش نشان های شهید را آوردند و گفتند: شناسایی کنید. آنها گفتند شناسایی کنید و آن 9 نفر دست به کار شدند؛ 9 پزشکِ پزشکی قانونی استان تهران که دو هفته نخوابیده بودند و حالا کم کم داشت آماده باش شبانه روزی شان تمام می شد. و چه چیز سخت تر از باز کردن لباس های آتش نشان هایی که هیچ ازشان نمانده بود؟ وقتی زیپ لباس هایشان را باز می کردیم، اسکلت ها و گوشت های پخته شان می ریخت. جمجمه هایشان هم کاملا از بین رفته بود ولی پودر نشده بود. یک سری دیگر هم از همان اول که آوردند، استخوان بودند. و چه چیز سهمناک تر از دیدن تن های تکه تکه آتش نشان های ناجی پلاسکو، بعد از آن همه سروصدا، بعد از شنیدن شیون تازه عروسان مردان آتش زده، بعد از آن همه عکسی که شاید کمترین شان، صورت گریان و تکیده مردی بود که جفتش، قُل همیشه یاورش، زیر خروارها خاک و آتش، خُرد شده بود. همین سختی ها هم بود که بغض 15ساله عباس ساداتیِ 50ساله را شکست؛ بغض او را که معاون سالن تشریح پزشکی قانونی تهران است و حالا چسبیده به دیوارهای سرد ساختمان قدیمی کهریزک، زیر آن نور سفید، وسط ویزور چشم های زن جوان کنجکاو تازه از راه رسیده، از روزهایی می گوید که شبانه روز آماده باش بود و وقتی یکی، یکی اجساد آتش نشان ها را برای شناسایی آوردند، اشک، گلوله سهمناکی شد که ریز ریز و پنهانی از چشم های دنیادیده اش به بیرون پرتاب شد. درست است که ما به این کار عادت کرده ایم ولی باز هم خیلی وقت ها موقع کار، احساساتی می شویم و گریه می کنیم. مثلا این حادثه پلاسکو خیلی ما را ناراحت کرد؛ اصلا قبل این که جسدها را ببینیم، اشک ما را درآورده بود. نمی دانم چه مظلومیتی در این بچه ها بود که قبل از این که بدن هایشان پیدا شود، اشک همه را درآورد؛ شاید مظلوم بودنشان و این که از قشر ضعیفند و همیشه با مردمند. حادثه حله و قطار هم ما را بسیار ناراحت کرد. عباس ساداتی یکی از قدیمی ترین هاست؛ یکی از شناخته شده ترین پزشکان سالن تشریح، آن جا که به قول خودش، هر روز کالبد دست کم 30 مرده را می گشایند، در جست وجوی یافتن حقیقت، برای زبانِ دفاع شدنِ بی زبان های دست از دنیاکوتاه. آن روزهایی هم که آتش نشان های معروف تهرانی را می آوردند تا نامشان مشخص شود و هویتشان، دکتر ساداتی مثل همیشه خط مقدم بود، با بغضی سنگین در گلو و زبانی آرام بخش برای هشت دکتر سالن تشریح و تکنیسین های سالن که خودشان به آنها پروسکتور می گویند. چند روز اول منتظر بودیم که جسدی نیاوردند. بعد از آن من یک شب این جا کشیک بودم که یک نفر را آوردند و خود بازپرس کشیک هم آمده بود. موقعی که آمد، داشت تلوتلو می خورد. می گفت چند روز است که نخوابیده ام ولی می خواهم ببینم زمان مرگ این فرد کِی بوده است. اجساد اولیه ای که آوردند همان هایی بودند که می گفتند در موتورخانه گیر کرده بودند. درست است؟ درباره زمان مرگ آنها حرف و حدیث های زیادی بود. بله، اما زمان مرگ با همان زمان وقوع حادثه جور درمی آمد، چون فاسد شده بودند. آنها همان روز اول فوت کرده بودند. یک وقت سنگ به سر آدم می خورد و درجا می میرد، یک وقت زلزله می آید و زیر آوار، جایی هست که بتواند پناه بگیرد و برای یکی، دو ساعت زنده باشد ولی در مورد پلاسکو، بعضی از این افراد جا در جا مرده بودند و بعضی دیگر هم که جا در جا نمرده بودند، بعد از چند ساعت فوت کردند، در همان روز حادثه؛ یعنی این طور نبود که دو، سه روز کسی زنده مانده باشد. ما اجساد را دیدیم، آنها فساد نعشی داشتند و بررسی هایمان نشان داد که روز حادثه فوت کرده بودند. ساعت مرگشان دقیقا به همان روز می خورد. بقیه را هم که روزهای بعد آوردند، بدنشان متلاشی شده بود و از آنها دی ان ای گرفتیم. آمار فوت شده ها هم همانی بود که مراجع قضائی اعلام کردند. نفر آخری را هم که آوردند و گفتند کارگر بوده، من خودم دیدم، اعضای بدنش کاملا متلاشی شده بود. و غم یادآوری، لبخند گشاده و ملایم ساداتی را چنگ می زند و قورت می دهد: تمام فیلم های پلاسکو را در تلفن همراهم ذخیره کرده بودم؛ آن آتش نشانی که در پنجره بود، نتوانسته بود وارد سبد نجات شود و فوت کرد. جمجمه او شکسته بود و ما سرش را دوباره درست کردیم. فیلم او را در گوشی ام داشتم، می گفتند یکی، دو ماه مانده بود تا خدمتش تمام شود، خب، این برای ما خیلی ناراحت کننده بود. مرده ها نقش اول زندگی دکتر ساداتی اند؛ زندگی کسی که از نگهبان های ساختمان پزشکی قانونی در کهریزک که بامعنا به بهشت زهرا چسبیده است تا منشی ها و حراست و تکنیسین ها، او را زبان گویای تاریخ پزشکی قانونی می دانند. حالا هم او که در یک صبح سرد و بعد از یک شب تا صبح شیفت، نشسته در اتاقش و با صورتی خندان و بشاش، از روزهای پرتلاطم حادثه پلاسکو می گوید، اشاره اش مدام به نقش مرده ها در زندگی اش است، در کارش و روحیه اش: خب، لحظاتی هست که کم می آورم و حتی می زنم زیر گریه. مثلا در قضیه حادثه حله باز توانستم خودم را جمع و جور کنم با این که حدود 40–50 نفر را این جا آوردند که بدن هایشان متلاشی شده بود، ولی در حادثه پلاسکو گریه کردم، به نظرم این آتش نشان ها هیچ فرقی با شهدای غواص ندارند با این فرق که شهدای غواص می دانستند که دارند به سمت شهادت می روند ولی این بنده خداها نمی دانستند که قرار است بمیرند و آن روز با بقیه روزها فرق می کند. آنها بیرون آمده بودند و باز به داخل ساختمان رفتند تا مردم را نجات دهند. بعد از پلاسکو، من خودم را بارها جای خانواده های آتش نشانان قرار می دادم و گریه می کردم تا خودم را خالی کنم. من خانواده های آنها را می دیدم که برگه به دست در راهروهای این جا می رفتند و می آمدند و گریه می کردند. گریه خیلی خوب است، خیلی بد است که می گویند مردها نباید گریه کنند، آدم هایی که گریه نمی کنند، یک دفعه می ترکند. و اینجاست که زنگ قدیمی تلفن اتاق رنگ و رورفته معاون سالن تشریح، حس او را به هم می ریزد؛ صحبت از یک جسد یخ زده است، جسدی که آن را از خارج کشور آورده اند و گذاشته اند بدنش نرم و جواز برایش صادر شود و حالا این دکتر ساداتی است که باید مهر دفن شدن او را برای زیر خاک منتظر پذیرنده گورستان بزند پایین پرونده اش. جواز مرگ صادرکردن برای مرده ها سال هاست در سرنوشت اوست؛ مثل سرنوشت محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح پزشکی قانونی که وقتی پیراهن سفید دکتری اش را می پوشد و جا می گیرد پشت میز رنگ و رورفته اتاقش، دستی به چال چونه ته ریش دارش می کشد و حرف هایش را مثل معاونش از پلاسکو شروع می کند؛ از آن روزها که سخت ترین شدند در یادش برای سال های سال. اولین آتش نشانی که آمد از بیمارستان مطهری به این جا منتقل شد و قابل شناسایی بود؛ چون چهره اش سالم مانده بود. هر چه یافتن پیکرها با تأخیر اتفاق افتاد، شناسایی از طریق چهره ها سخت تر شد. شناختن کسانی که در روزهای اول از زیر آوار پیدا شدند، از چهره راحت تر بود ولی بعد از آن به دلیل حجم آوار و میزان حرارت، دیگر پیکرها از روی ظاهر قابل شناسایی نبودند. البته متعلقاتی اطرافشان بود ولی مشخص نبود که مال آن شخص باشد. با آن وضعیت، ما برای این که ضریب اطمینان را بالا ببریم، آزمایش دی ان ای انجام دادیم. نکته مهمی که وجود دارد این است که در این حوادث دسته جمعی، حضور پزشکی قانونی در صحنه الزامی است؛ در صورتی که در مدیریت بحران ما چندان نقش پزشکی قانونی را در آن مرحله پررنگ نمی بینند، یعنی فکر می کنند که خب ما پیکرها را پیدا می کنیم و بعد می فرستیم که شما بقیه کارها را انجام دهید. آمار جانباخته ها همانی بود که اعلام شد؟ بله، 16 آتش نشان بودند که شناسایی شدند؛ 5 تا هم جانباخته غیرآتش نشان؛ کلا 21 نفر. هنوز هم از بین نخاله ها قطعات و تکه های اجساد را برای شما می فرستند؟ بله، برای ما می فرستند و ما هم می فرستیم آزمایش ژنتیک، هنوز جواب قطعی به دست ما نرسیده است. آمار ما همان آمار قبلی است. یعنی در نخاله ها کسی پیدا نشده است؟ مثلا آن نگهبان؟ آن نگهبان، پنجمی بود که پیدا کردند. مابقی که برای ما فرستادند، قطعات استخوان کوچک و بزرگ بود که هنوز جواب قطعی آنها نیامده است. از نگهبان هم قطعاتی از بدنش به این جا آمد؟ یک پیکر نیمه کامل بود، با آزمایش ژنتیک تطبیق دادیم و احراز هویت قطعی انجام شد. آن روزها همه پزشکان و تکنیسین های پزشکی قانونی استان تهران در ساختمان کهریزک هر دقیقه منتظر بودند که کسی را بیاورند برای شناسایی، تا جوابی داشته باشند برای گفتن به خانواده های چشم انتظارشان؛ محبوبه عسگری 42ساله، زن تر و فرز و باتجربه کادر پزشکی هم یکی از آنها بود. او یکی از سه زنی است که در کادر پزشکان پزشکی قانونی کار می کند و حالا با ناخن های لاک زده و صورتی ریز و قشنگ و با پلک هایی که خستگی شیفت از شب تا صبح دیروز، آنها را با شیب ملایمی روی حدقه هایش چشمش انداخته، از نیمه دوم امسال می گوید که یکی از سخت ترین تجربه های کاری اش بود؛ نمونه اش همین حادثه پلاسکو. او یکی از شناسندگان آتش نشان های شهید و سوخته بود. مرگ آتش نشان ها خیلی ها را جریحه دار کرد، همه آماده باش بودند. در سالن تشریح بالای سر آنها بودم و با همکارانم، جواز دفن می دادیم، خیلی تأسف آور بود. لباس های آتش نشان ها نسوخته بود ولی وقتی آنها را باز می کردیم، فکر می کردیم که جسد سالم است، در حالی که کامل از بین رفته بود، برخی تبدیل به استخوان شده بود. و حال و روز او هم آن روزها مثل بیشتر همکارهایش بود. خب خیلی تأثیر منفی روی ما می گذاشت، خیلی متأثر می شدم اما با دقت هر چه تمام تر، برای تعیین دی ان ای، کارشان را انجام دادیم، فرستادیم برای بخش دی ان ای، پیگیری های لازم انجام شد، کالبدشکافی خوب انجام شد و حنجره ها را خوب نگاه کردیم آنهایی که عضله مانده بود و استخوان هایی که سالم بود به دی ان ای فرستادیم. به هر حال مردم منتظر بودند و چشمشان به نظر ما. این که آن روزها می گفتند بدن هایشان به پودر تبدیل شده بود، درست نبود؟ نه پودر نشده بودند ولی بعضی استخوان ها به طور شدیدی از بین رفته بود به طوری که فقط قسمت هایی از استخوان مانده بود. برای بعضی دیگر هم حرارت زیاد، باعث شده بود فساد اتفاق بیفتد. مهم ترین فاکتور فساد جسد، حرارت بالاست، چون حرارت محیط بالا بود، میکروب هایی که باعث فساد می شوند، در داخل ریه و روده بزرگ هستند و شروع به فعالیت می کنند. در روز تشییع جنازه، حستان چطور بود، وقتی دیدی که آن جمعیت زیاد به بدرقه آنها آمده بودند. آن روز این جا غم عجیبی داشت. اسامی شان را که اعلام می کردند، مدام با خودم می گفتم اینها را از زیر دست ما با آن وضعیت بردند، آنها را ما شناسایی کردیم، من همه شان را دیدم. و دنبال حرف های محبوبه عسگری را نیکو دهقانی زاده ، دیگر پزشک زنی که جزو اصلی ترین شناسندگان اجساد در پزشکی قانونی است، پی می گیرد؛ زنی با صورتی تپل، چشم هایی روشن و با تجربه و صدایی نازک که حس، اولین نکته بیرونی آن است. او تازه از سالن تشریح آمده با دستکشی سفید روی دست های گوشتالو و ماسکی سفیدتر که به اعتقاد همکارهایش عبور می دهد میکروب هایی را که باید سدشان شود؛ تا بیاید دستکش ها را دربیاورد و امضاهای لازم را برای اجساد تر و تازه امروز بنشاند پایین پرونده های سبز، فرصت، خودش را نشان می دهد برای حرف زدن درباره آن روزهای خون و آتش: من جزو کسانی بودم که آن روزها از این ماجرا خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم؛ خیلی، خیلی، خیلی. واقعا خیلی. این ماجرا خیلی فرق می کرد. یادم است سقوط هواپیمای آنتونوف که اتفاق افتاد هم همین حال را داشتم. همه جسدهایی را که بررسی می کردم، با خودم می گفتم که خب هر کدام اینها عازم جایی بوده اند و حالا این جا خوابیده اند؛ مدام گریه می کردم. برای پلاسکو هم در خود سالن تشریح گریه می کردم. همکارها خودشان را کنترل می کردند ولی من همین طور کار می کردم و حین کار گریه می کردم. موقع در سالن تشریح کارکردن، وقتی بدانی که آن ماجرا یک اتفاق بولد است، خب برایت خیلی تأثیرگذار است. در آن چند روز عکس هایشان را دیده بودیم و وقتی آنها را برای شناسایی آوردند، خیلی سخت بود، واقعا سخت بود. وقتی جسد به سالن تشریح می آید، نباید وارد حواشی آن بشوی، این که بستگانش چه کسانی بوده و چه اتفاقی افتاده است، وگرنه خیلی اذیت می شوی. روز تشییع آتش نشان ها این حس را داشتم که اینهایی که با آن شکوه روی دست مردم تشییع می شدند، ما بالای سرشان بودیم و تشخیص شان دادیم. خیلی حس عجیبی بود. اما مرگ، چطور خودش را به آنها نشان می دهد، وقتی که هر روز. . . گرداگرد آنها را مردگانی زیبا فراگرفته اند آنها 9 نفرند؛ با حدود 20 نفر دستیار که مسئول اصلی شکافتن بدن مرده هایند؛ با گله ای همیشگی که چرا همه فکر می کنند ما بدن های اجساد را تکه و پاره می کنیم؟ آنها 9 نفرند با ماهی حدود سه تا چهار میلیون حقوق و یک دنیا سختی؛ 9 نفر و دستیارانی که در طول سال، 10 تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد را در سالن تشریح پزشکی قانونی تهران بررسی می کنند. هیچ کدام از پزشکان پزشکی قانونی را سرنوشت به سالن تشریح نکشاند؛ همه شان انتخاب کردند. مثل دکتر ساداتی که هر چند عجیب ولی انتخابش درنهایت کارکردن با مرده ها شد: این را شنیده اید که می گویند هر کس از چیزی بدش بیاید، ناخودآگاه به سمتش می رود؟ من بچه که بودم و حتی بزرگتر که شدم، مدرسه ام را یک بار به این دلیل که کنار بیمارستان بود، عوض کردم؛ یک بار به این دلیل که کنار قبرستان بود و جالب است که اگر یک بار در خیابانی بودم که تابوت و جنازه ای را از آن می بردند، من دیگر از آن خیابان رد نمی شدم. اما زندگی هر روز، مرحله ای را جلوی پای آدم ها می گذارد که خودشان فکرش را هم نمی کنند. در زمان پزشکی عمومی، با وجود همه اینها باز هم وقتی یک جسد را در بیمارستان می دیدم، خیلی کمتر تحت تأثیر قرار می گرفتم تا مثلا وقتی در قبرستان می دیدم که تابوتی را می بردند، حسش کاملا متفاوت بود ولی وقتی وارد پزشکی قانونی شدم، همان ماه اول وارد تالار تشریح شدم. جسد هم انواع و اقسام داشت؛ یک وقت هایی جسد تر و تمیز است، ولی جسد فاسد، جسدی که زیر خاک بوده آن را درآورده اند و برخورد خانواده ها و مسائل احساسی هم مطرح بود؛ اینها مسائلی بود که اوایلش روبه رو شدن با آنها سخت بود و کم کم به آن خو گرفتم. او یادش می آید آن اول که در تالار تشریح پارک شهر کار می کرد، همکار آذری زبانش همیشه حرف شیرینی به او می زد: او به من می گفت دکتر ساداتی از مرده ها نترس، از زنده ها بترس؛ می گفت امروز داشتم می آمدم در اتوبوس مردم داشتند من را له می کردند، این مرده ها که کاری به کار ما ندارند. این جمله او برای من قشنگ بود، دیدم واقعا راست می گوید و مرده هایی که ما با آنها کار می کنیم، بی ضررترین و بی خطرترین آدم ها هستند ولی به هر حال این کار سخت است، آلودگی و بیماری دارد ولی باز هم بیماری هایی که از طرف آدم های زنده ما را تهدید می کند، خطرشان خیلی بیشتر از این مرده های بی آزار است. منظور از بیماری ها، اچ آی وی و هپاتیت و سل ریوی است، کافی است زمان خونگیری سوزن به دست ما فرو برود، این موضوع ما را خیلی تهدید می کند. همه اش اما این انواع و اقسام بیماری ها نیست؛ ساداتی از تجربه هایی می گوید که در این سال ها، زندگی او را پر و پرتر کرده است؛ تجربه هایی خاص از مرگ: فقط این حوادث جمعی نیستند که ما را ناراحت می کنند؛ مثلا من معمولا شب های سال تحویل این جا کشیک هستم. آن لحظه ای که عید می شود و مثلا پدری می آید که نیم ساعت پیش بچه هایش تصادف کرده اند و دو سه تایی با هم مرده اند، نمی توانید تصورش را کنید که چقدر برای ما سخت است. همین الان هم که دارم درباره اش صحبت می کنم، بغض کرده ام یا مثلا نیم ساعت مانده به سال تحویل، جسد یک پیک موتوری را می آورند که چیزی را جایی می برده تا خرج زن و بچه اش را دربیاورد و حالا با مغز ترکیده در تصادف، او را برای شناسایی می آورند؛ خب اینها ما را خیلی اذیت می کند. و راست می گوید، بغض مانعی می شود برای ادامه دادن. یا مثلا صبح های زود می آییم و می بینیم که یک کارگر شهرداری یا سوپوری را که در خیابان ها کار می کنند با همان لباس کارشان آورده اند، چون در خیابان ماشین به آنها زده و کشته شده اند. کلا سوپورها به دلیل این که لباس شبرنگ تنشان است، کمتر دقت می کنند و فکر می کنند راننده ها آنها را می بینند ولی راننده ها خیلی راحت آنها را می زنند. خیلی وقت ها صبح ها در راه سازمان، ما آنها را می بینیم که خیابان ها را تمیز می کنند و بعد دو ساعت می بینیم که جسدشان را با همان لباس کارشان آورده اند. خب اینها ما را ناراحت می کند. کاش به آنها آموزشی داده شود، چون خیلی بی محابا در خیابان کار می کنند. این حرف همه کسانی است که در سالن تشریح پزشکی قانونی کار می کنند؛ نگاه مردم به آنها، ترسشان، کلیشه های معمولی که سال هاست با آنها دست به گریبانند و احتیاط های افراطی که سبک زندگی شان شده؛ محبوبه عسگری ، یکی از سه پزشک زن سالن تشریح هم سال هاست درگیر این حرف هاست. مردم از ما می پرسند از مرده ها نمی ترسید؟ نام پزشکی قانونی که می آید، همه فکر می کنند یک جسد روی دست ماست. اما واقعیت این نیست، من کمیسیون پزشکی برای قصور پزشکی می روم، فوت هایی که در بیمارستان ها رخ می دهد یا درصد ارش و دیه که انجام می شود، آن جا دیگر مرده ای وجود ندارد. به عنوان پزشک جنایی و قتل اگر باشد، سر صحنه فوت می رویم، این جا موارد خاصی می آورند، گلوله خوردگی و چاقوخوردگی یا در مراکز نگهداری می شوند یا از سالمندان و... علت فوت آنها را هم تعیین می کنیم. 5 درصد کار پزشکی قانونی تشریح است. اگر بروید در معاینات، آنها اصلا تشریح نمی بینند، ارش و دیه می بینند، کسی که در کمیسیون کار می کنند، اصلا جسد نمی بیند. شما این جا فقط روی زنان کار می کنید؟ نه؛ در سالن تشریح من فقط روی زن ها کار نمی کنم. مردها هم خانم ها را می بینند ولی اگر خانم جوان باشد، ممکن است خانم ها ببینند، باید نمونه برداری از واژن انجام شود. تعداد زنانی که این جا می آورند نسبت به مردان کمتر است؟ مردان بیشتر هستند چون حادثه کار بیشتر برای مردان است. اوردوز بیشتر مربوط به آقایان است یا سکته های قلبی. خودکشی های اگرسیو، بیشتر برای مردهاست و.... خیلی ها ممکن است تا متوجه شوند شغل تان این است، فکر کنند که تأثیر این کار روی زندگی شما چه می تواند باشد؟ من بابت هر یک موردی که می بینم ناراحت می شوم مثلا جوانها را که می بینم، قتل و گلوله ای. نگرانی در من ایجاد می شود، اما این که هیچ حقی ضایع نشود، قتلی صورت گرفته، وضعیتی ایجاد شده، این که این قتل بوده یا خودکشی و... برای من مهم است که حقش ضایع نشود. وقتی استراحت می کنم یا در خواب، می فهمم که این کار رویم تأثیر می گذارد، در خانه که به این مسأله فکر می کنم، احساس می کنم چه تصادف سختی بود یا مثلا در برنامه های تلگرام می بینم، کسی که خودکشی کرده، همه ابراز تأسف می کنند، من آن روز آن جسد را دیده ام اما نمی توانم حرف بزنم، چون اینها اسرار پزشکی به شمار می رود. در خانه هم کسی از من سوالی نمی پرسد، عادتشان دادم. امروز چند تا جسد دیده اید؟ من دیشب کشیک بودم، امروز از ساعت 6:30 تا 8، 10 تا جسد دیدم. دیروز هم سر یک صحنه احتمال قتل رفتم، هم بیمارستان رفتم و هم خانه رفتم صحنه دیدم، نمونه های بیمارستان را هم دیدم، یک سری موارد در خیابان آمده بودند، مجهول الهویه آورده بودند، آن را هم دیدم. بررسی هر جسد حدودا چقدر طول می کشد تا کار تمام شود؟ بستگی به کیس دارد، اگر مورد جراحی باشد، ممکن است یک ساعت هم طول بکشد، اگر گلوله خورده باشد باید سر تا پایش را عکس بگیرم که ببینم آثار گلوله وجود دارد یا ندارد. و در میان همه این تجربه های معمول، دیدن کدام مرده برای آنها خاص تر از همیشه بوده است؟ چرا که... مرگ، مسخی است دردناک در کوچه های شایعه برای من دیدن جسد یک بچه بسیار سخت است. بارها شده که حتی گریه کرده ام و هیچ وقت برایم عادی نمی شود. مرگ هیچ وقت برای ما عادی نمی شود، درست است که کارمان است ولی نه، آن ترومایی که باید در روح و روان و جسم ما بگذارد، می گذارد. آن حالت محتاط بودن و... را در ما ایجاد می کند؛ مثلا من همیشه نگرانم که برای اطرافیانم و فرزندانم نگرانم. اینها حرف های نیکو دهقانی زاده است؛ دیگر پزشکی که می نشیند به گفتن خاطره های جور و واجورش در این سال های گشایندگی کالبد. مثلا یک پرونده داشتم، موقعی که یزد کار می کردم. از طبس پزشکمان زنگ زد گفت جسدی در خیابان افتاده بوده، تصادفی و له و لورده، گفت خانم دکتر جوازش را بدهم؟ من همیشه در ذهنم این بود که باید به این نوع جسدها خیلی حواست جمع باشد چون ممکن است او را به قتل رسانده و برای اختفای موضوع، او را به حالت تصادف در خیابان رها کرده باشند. خلاصه به دکتر گفتم ببین اگر علایم زمان حیات دارد و واقعا تصادفی است، جوازش را بده، اگرنه به هیچ وجه. گفت دادستان خیلی اصرار دارد که جوازش را صادر کنیم، خلاصه فردایش جسد را فرستادند مرکز و رفتم بررسی کردم، هیچی از جسد نمانده بود یعنی نمی شد فهمید سرش کجاست و تنش کجا، به همکارها هم گفتم و آنها گفتند تصادفی است. بعدش به پروسکتورمان که جسد را باز می کند، گفتم پشتش سه تا سوراخ کوچک است، گفتم پشتش را باز کن، سوآپ زدیم دیدیم رفت تا قفسه سینه، گفتم وای خاک عالم، یک وقت این گلوله نباشد؟ بعدش فرستادیمش رادیولوژی، دیدیم گلوله است. بعدش همکارم گفت واقعا که تو شوالیه ای، چطوری فهمیدی؟ اینها ولی همه خاطره های خاص نیستند؛ جالب ترین خاطره ها را شاید دکتر ساداتی، معاون سالن تشریح می گوید با آن شوقی که برای گفتن و گفتن دارد: اجساد هنرمندان و ورزشکاران بارها شده که به این جا منتقل شده؛ مثلا اولادی و خدابیامرز هادی نوروزی را که بازیکنان پرسپولس بودند، برای کالبدشکافی این جا آوردند. من پرسپولیس دوآتشه ام، خودم بالای سر اولادی بودم موقع کالبدشکافی. روزی هم که هادی نوروزی فوت کرد، من شیفت بودم، زنگ زدم به بچه ها گفتم برای هادی خیلی مواظب باشند. مثلا همین اولادی را خودم کالبدگشایی کردم. بچه مازندران بود و من هم بچه مازندرانم و وقتی دیدم پدرش در برنامه 90 صحبت و گریه می کرد، یک ساعت گریه کردم. ما خیلی از این هنرمندان را می شناسیم و اجسادشان را می آورند و ما بررسی شان می کنیم. و حالا نوبت گفتن از تلخ ترین خاطره است: ما این جا همکاری داشتیم که پنجشنبه ها می آمد و به ما کمک می کرد. یک روز صبح که آمدم سر کار، دیدم یک پرونده ای آمده و اسم همین آقا که همکارمان بود روی آن است، به خودم گفتم حتما اشتباه است یا اسمش شبیه همکارمان است ولی بعد یکی از همکارها گفت که همان است و دستور قضائی بر کالبدگشایی بود. هیچ کس حاضر نبود که کار را انجام دهد، خلاصه همه کنار کشیدند و رئیس تالار گفت دکتر ساداتی شما سابقه ات از همه بیشتر است، شما زحمت را بکش. دلیل مرگش عارضه قلبی بود و خب آن روز خیلی به من سخت گذشت. این روز و شب های سخت اما کم نیستند: شب هایی که این جا کشیک هستیم، صبح ساعت 6 که از خواب بیدار می شویم، وارد سالنی می شویم که حدود 30 جسد را کنار هم خوابانده اند؛ شما حساب کن بیشتر صبح های ما این طوری شروع می شود. این اجساد هم انواع و اقسام دارند؛ مثلا یکی را می بینی با کت و شلوار و کراوات روی تخت است، بعد می بینیم که مثلا با کیف سامسونت در فرودگاه بوده و داشته می رفته خارج کشور اما سکته کرده و مرده است. این جا به ما آموخته است که زندگی واقعا همین است؛ طرف با کت و شلوار و آمال و آرزو دارد می رود مثلا سواحل بارسلونا، یک دفعه سر از پزشکی قانونی درمی آورد یا مثلا یک بار استاد دانشگاه خودمان را که 70سالش بود در سالن تشریح دیدیم و یکی، دو نفر از پزشکانمان تا ظهر در شوک بودند. و آخرین حرف ها از زبان محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح است. او از اجساد مجهول الهویه می گوید و مومیایی کردن بعضی از آنها. تعداد اجساد مجهول الهویه زیاد است؟ تعدادشان خیلی زیاد نیست. شاید در روز، متوسط دو تا سه نفر باشند که ممکن است فردی در اماکن عمومی فوت کرده باشد و کارت هویت همراهش نباشد. این جا کاری که انجام می شود عکس و فیلم گرفته می شود. با هماهنگی با پلیس آگاهی داریم این عکس ها را در اختیار آنها قرار می دهیم. کسی که گمشده ای دارد، اول به پلیس مراجعه می کند. پزشکی قانونی روالش این است که اگر بخواهد عکس های ما را ببیند باید از مراجع انتظامی و قضائی نامه ای داشته باشند. به همین دلیل افراد ابتدا به کلانتری و آگاهی مراجعه کنند و آن جا عکس ها را به خانواده نشان می دهند و بعد ما در جریان قرار می گیریم. با این روند، 90 درصد افراد مجهول الهویه هویت دار می شوند. آنهایی که نمی شوند، با هماهنگی قوه قضائیه دفن می شوند، البته اینها طی یکی، دو ماه شناسایی می شوند. در ماه مشخص است که چه تعداد اصلا شناسایی نمی شوند؟ شاید زیر 10 نفر باشند. جای خاصی این اجساد را دفن می کنند؟ احتمالا؛ ما در تهران این اجساد را به بهشت زهرا منتقل می کنیم. چون به هرحال هم سردخانه ما محدودیت دارد و هم این که جسد بعد از مدتی فاسد می شود. سردخانه نقش کُند کردن فساد جسد را دارد نه متوقف کردن آن. جسدی که سه روزه فاسد می شود، در سردخانه دو هفته ای فاسد می شود. ما نمونه برداری و مستندسازی می کنیم. بعد از دستور قضائی جسد دفن می شود، مثلا بعد از 6 ماه اگر خانواده آمدند، ما با نمونه برداری که کردیم، مطابقت می دهیم و به این ترتیب جسد هویت دار می شود. درخواست مومیایی کردن جسد هم می شود؟ معمولا از طرف چه کسانی و چقدر هزینه اش می شود؟ مومیایی کردن اجساد، برای اجسادی است که از کشور خارج می شوند، چون اینها باید در هواپیما قرار گیرند. دلیل این کار هم جلوگیری از فاسد شدن جسد و انتقال بیماری است. این کار را ما با درخواست اولیای دم با مواد تثبیت کننده ای انجام می دهیم که مانع از فساد جسد می شود. چون به هرحال این جسد قرار است در بار مسافر و داخل هواپیما قرار گیرد، هزینه آن هم براساس تعرفه های دولتی که مصوب قوه قضائیه است، تعیین می شود. هزینه آن چقدر است؟ الان فکر می کنم حدود دو میلیون تومان است. درِ بزرگ و سفید پزشکی قانونی نزدیک ظهر بسته می شود؛ با سروصدایی که به صدای خودرو بزرگ حمل اجساد درمی آمیزد، خودرو بزرگی که بدن های امروز را آورده برای پزشک های منتظر تا شناسایی شوند، دلیل مرگشان مشخص شود و... و آنها زبانی بشوند برای بی زبان ها، در برزخ مرده ها. مهمترین نکات حرف های پزشکان تالار تشریح به گفته این پزشکان بیشتر پیکرهای آتش نشانان حادثه پلاسکو به کلی از بین رفته و از آنها تنها قطعاتی باقی مانده بود پزشکان سالن تشریح پزشکی قانونی می گویند همه زیرآوارماندگان حادثه پلاسکو همان روز اول جانشان را از دست داده بودند در طول سال، 10 هزار تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد برای بررسی به سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می آیند در حال حاضر در پزشکی قانونی استان تهران 9 پزشک، مسئول شناسایی و تشخیص علت مرگ اجسادند از این 9 پزشک، 6 نفر مرد و 3 نفر زن هستند پزشکان پزشکی قانونی هرماه بین سه تا چهار میلیون تومان حقوق می گیرند بر اساس عرف پزشکی قانونی، حوادثی که بالای 12 کشته داشته باشند، حوادث بحرانی اند هرماه حدود 10 جسد مجهول الهویه وارد سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می شوند معمولا هویت 90 درصد اجساد مجهول الهویه تهرانی مشخص می شود هزینه مومیایی کردن اجساد برای خروج از کشور دو میلیون تومان است منبع:روزنامه ی شهروند ...
طارمی یک گام تا کسب عنوانی جدید در لیگ+عکس
در این جدول به صدر صعود کند، کاپیتان دوم تبریزی ها تاکنون 6 بار توانسته برای تیمش گلزنی کند و با 6 بار گلسازی نیز یکی ازبهترین گلسازان لقب بگیرد، ایرانپوریان 1 بار نیز برای تیمش پنالتی گرفته است. چهارم – محمد قاضی، نفت تهران – 11.5 امتیاز مهاجم نفتی ها که امید اصلی دایی برای گلزنی در بازی برابر پرسپولیس محسوب می شد در این بازی موفق نشد کاری از پیش ببرد تا کماکان با آمار قبلی ...
فارابی بنیان گذار تفکر و فلسفه اسلامی است
بر این گزارش نادیا مفتونی پژوهشگر فلسفه و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و دانشیار دانشکده الهیات و معارف اسلامی، با موضوع تبیین جایگاه هنر فاضله و هنر – حکمت در فلسفه سیاسی فارابی به سخنرانی پرداخت. وی در خصوص زیبایی از دیدگاه فارابی گفت: هنوز آنقدر که فارابی به زمینه های زیبایی و علم الاجمال توجه داشته، دیگران به آن نپرداختند. فارابی در کتاب فصول منتزعه از زمینه های مختلف هنری نام برده است. فارابی ...
وضعیت راه های کشور/ 17 اسفند
.... محورهای دارای بیشترین تردد طی 24 ساعت گذشته: ردیف نام محور استان تعداد وسیله نقلیه 1 آزادراه کرج - تهران البرز 112695 2 آزادراه کرج - قزوین البرز 109978 3 آزادراه تهران - کرج البرز 101321 4 آزادراه قزوین - کرج البرز 96682 5 تهران - شهریار تهران 74164 6 آزادراه ساوه - تهران تهران 73782 7 کرج ...
پول نفت برای موزه نفت
، اسکله های نفتی، خانه های تشریفاتی و باشگاه انکس، آموزشگاه فنی و حرفه ای (SCHOOL ARTISAN) و چند قسمت مهم در پالایشگاه آبادان می شود که فعلا موزه بنزین خانه تکمیل شده و اخیرا به بهره برداری رسیده است. نعمت اللهی می گوید اعتبار فاز نخست موزه های نفت در سه شهر آبادان، مسجدسلیمان و تهران فعلا 16 میلیارد تومان است. اما موزه های نفت به عنوان بخشی از نفت می توانند از امکانات و داشته ها و کمک های دو شرکت ملی نفت و ملی پالایش و پخش فراورده های نفتی هم بهره ببرند. ...
دین به آفت رشدعقلانی ومعنوی می گوید حرام
(یعنی باید کاملا تحت تربیت باشد)، و هفت ساله سوم وزیر است (باید مورد مشورت قرار گیرد) . بنابراین فرزند در هفت سال اول محبت پذیر و سروری طلب است و هفت سال دوم قابلیت آموزش پذیری را دارد. آمیزه هایی از این دو دوره آنها را آماده مشورت طلبی می کند. بنابرین خمیرمایه شخصیت در خانواده شکل می گیرد. افروز با اشاره به بعد عقلانیت به عنوان یکی از عوامل مؤثر در شکل گیری شخصیت انسان گفت: ساده ترین ...
رقص شمشیر نوبهار
شده است، سیستان به دلیل داشتن غله زیاد و تنوع غلات در یک دوره انبار غله ایران نام گرفته بود. زیادی گندم باعث شده بود تا خانم های سیستانی بهترین نان ها و شیرینی های محلی را بپزند همچنین زیادی غله باعث تنوع و کیفیت نان سیستانی شده و چون کلوچه هم از آرد گندم تهیه می شود کلوچه سیستانی (شیرینی مخصوص نوروز) هم از تنوع و کیفیت مطلوبی برخوردار است. نان سال و کلوچه از واجبات سفره سیستانی هاست، مردم سیستان ...
نفت در چراغ جادو
نیروهای نظامی کشور تبدیل شد. درحال حاضر با توجه به اینکه این مکان در مسیر کاروان های راهیان نور قرار دارد و باتوجه به نقش و جایگاه مهم آن در هشت سال دفاع مقدس، مورد توجه مردم قرار گرفته است. شهر مسجدسلیمان هم مانند آبادان به شهر موزه نزدیک است، مدیران موزه نفت می گویند؛ تک آجرهای ساختمان مسجد سلیمان، یادآور ظهور صنعت نفت در این شهر است. برای این شهر هم 6 موقعیت در فاز اول برای احداث ...
شورای شهر از ابزارهای اعمال قدرت خود به درستی استفاده نمی کند
به گزارش خبرنگار فارس، مجتبی شاکری در جریان سیصد و سی و ششمین جلسه علنی شورای شهر تهران،در پاسخ به تذکر تندگویان درخصوص 26 مکاتبه درباره تخلفات سازمان زیباسازی و تهدید به افشاگری وی ، با بیان اینکه ابزارهایی نظیر تذکر، سوال و استیضاح در اختیار اعضای شورای شهر وجود دارد، گفت: آقای مختاباد به نمایندگی از شورای شهر در شورای ابزارهای محیطی زیباسازی حضور دارد و می تواند اعمال قدرت کند و باید پاسخگوی ...
پناهجویی زیر چکمه های انکار نژادپرستی
رؤسای جمهور کشورهای عضو اتحادیه در مالتا (8 فوریه) علناً یک جبهۀ متحد علیه ترامپ شکل گرفته بود و به نظر می رسد فعلاً انتقاد به ترامپ در بین مقامات اروپایی مُد شده است. بازارِ توپیدن به ترامپ داغ است و هر مقام و نهاد اروپایی به سادگی پشت تریبون های مختلف فریاد اعتراض به عوام گراییِ ترامپ، نژادپرستی، تبعیض وی علیه پناهجویان، دستورهای ناسیونالیستی، توییت های تند و تنش زا، فحاشی، اخراج ...
قصه پرغصه کولبرانی که زیر سنگینی بارها له می شوند/پلاسکو ایمنی می خواست و کولبران، شغل
دستور نداد که به مساله کولبری رسیدگی جدی شود. در حالی که هر دو حادثه ناشی از کوتاهی یا ناتوانی نظام تدبیر در انجام تعهدات خود در برابر شهروندانش بوده است (پلاسکو ایمنی می خواست و کولبران، شغل). نمی دانم این دوگانگی برخورد آیا ناشی از این بود که کولبران در اقلیت، یعنی کُرد و اهل تسنن بودند یا نه فقط به این خاطر بود که این حادثه در تهران اتفاق نیفتاد؟! به گزارش سلامت نیوز، روزنامه قانون ...
باشگاه دارانی که از اوین سردرآوردند
به گزارش تیتر شهر : در نشست خبری غلامحسین محسنی اژه ای، سخنگوی قوه قضائیه، رسما از بازداشت حسین هدایتی صحبت شد؛ هر چند که محسنی اژه ای عنوان کرد نمی تواند نوع اتهام او را بگوید. حسین هدایتی چهره آشنایی برای ورزش کشور است؛ فرد متمولی که به دلیل سرمایه گذاری در باشگاه های فوتبال کشور از سوی رسانه ها به او لقب عابربانک هم داده شده است. هدایتی در باشگاه های مختلف حضور داشته و بارها با ...
همت بالای "همت" او را خدایی کرد
حرکت کنیم که موفق نشدیم به این هدف دست پیدا کنیم. دو گردان هم متاسفانه برنگشت، فلذا حاج همت دستور داد علی رغم ضعیف شدن نیروها برویم جزیره را حفظ کنیم. حاجی به من گفت: برادر برویم در جزیره. سوار قایق شدیم، در حالی که کسی هم ما را نمی شناخت. رفتیم پیش شهید حمید باکری تا نسبت به موقعیت خط توجیه شویم، جلسه تا شب طول کشید. موقع برگشت حاجی به من گفت: تو نیاز نیست بیایی من می روم بچه ...
انتقادات شدید آخوندی به قالیباف/وقتی شهرداری قانون بفروشد ، رئیس جمهور چه بگوید؟
آراس_ سرویس سیاسی : محمدرضا عارف، رئیس مجمع نمایندگان تهران که رئیس دومین هم اندیشی لایحه مدیریت شهری هم بود در سخنانی تأکید کرد که این لایحه انتقادات شدید آخوندی به قالیباف/وقتی شهرداری قانون بفروشد ، رئیس جمهور چه بگوید؟با تغییراتی به خصوص در حجم باید در دولت به نتیجه برسد و تقدیم مجلس شورای اسلامی شود. به گزارش آراس به نقل از شرق، او تأکید کرد برای اجرای این قانون و تحقق موارد درخواست شده در آن موانع قانونی وجود ندارد. او افزود: در دوره ای که معاون اول بودم در تفسیر اصول قانون اساسی با مشکلی روبه رو ...
محدودیت ترافیکی در جاده ها ی شمالی/ انسداد 11 محور به دلیل شرایط نامساعد جوی
محور کرج - چالوس و بالعکس کماکان ممنوع است. در محور هراز تردد تریلرها کماکان ممنوع است همچنین تردد کامیون ها و کامیونت ها به استثنای حاملین مواد سوختی و فاسد شدنی از ساعت 08:00 الی 22:00 روزهای چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه هفته جاری ممنوع است. در محور فیروزکوه تردد تریلرها به استثنای حاملین مواد سوختی و فاسد شدنی از ساعت 12:00 الی 22:00 روز جمعه هفته جاری از تهران به قائم شهر و ...
شرکت های عضو پارک فناوری پردیس
اطلاعات شرکت های عضو پارک فناوری شهر پردیس بروزرسانی تا دی ماه 95 به ترتیب حدود الفبا در زیر آمده است: انتهای پیام/