رابطه شوم دختر 14 ساله با پسر خارجی | فرزند نامشروعم را در مراسم خواستگاری ...
سایر منابع:
سایر خبرها
زیباکلام چگونه با لابی عضو هیئت علمی دانشگاه شد؟
موضع جدی و عمیق در این روزنامه ها منعکس می شود. زیباکلام در مورد زندگی شخصی و تحصیلی خود چنین می گوید: "سال 1327 در محله بازارچه آب منگول تهران متولد شدم. پدرم مال محله خانی آباد و مادرم مال محله بازارچه نایب السلطنه خیابان ری بودند و من در کوچه معروف به دعانویس ها وسط بازارچه آب منگول در جنوب خیابان ری متولد شدم". وی در مورد گرایشات سیاسی خانواد ه اش می گوید که پدرش از طرفداران ...
فرزانه توسلی: دلم در فوتسال شکست
قرار نمی گرفتیم. در خانواده پرجمعیتی بودم، 6 دختر و 2 پسر که اختلاف سنی بسیار کمی با یکدیگر داشتیم. * نخستین قراردادم 900 هزار تومان بود حدود 6 سال است که قرارداد مالی دارم، مبلغ قراردادها بسیار پایین است. نخستین سالی که قرارداد بستم حدود 9 سال پیش بود که با تیم اهوازی 900 هزار تومان قرار داد بستم بعد از آن قرار دادم دو میلیون و پانصد هزار تومان، 5 میلیون و سپس 10 میلیون تومان شد ...
دو نفر از مسمومان قارچ های سمی: شانس آوردیم!
در فصل بهار برای چیدن قارچ به کوه و ارتفاعات می روند، اما قارچ های امسال، مادر این خانواده را مسموم کرد: مادر من چند سالی است که تنها زندگی می کند، یعنی بعد از فوت پدرم تنها شد. او امسال هم مثل همه بهارهای گذشته کلی قارچ چید و به خانه برگشت. مقداری از آنها را سرخ کرد و خورد. همان شد که مادرم مسموم شد و با وخیم ترشدن حالش او را به بیمارستان منتقل کردیم. البته الان حالش بهتر شده و پزشکان از وضع او ...
ناسازگاری در زندگی زناشویی، چیست؟
جهت حفظ آبرو کوتاه اومدم و پدر و مادرم با وی و خانواده اش در مورد اخلاقش و تلاش وی در خصوص تحکیم بنیان خانواده صحبت کرده اند و نتیجه ای نگرفته اند پدر و مادرش کمی قدیمی فکر می کنند و صد درصد پسرشان را فرشته می دانند به هر حال در نهایت که پس از بارها تاکید به من که برو و نمی خوام با تو زندگی بکنم و از قرار معلوم جابجایی اموالش به نام برادرش و ... 1 ماه است که از خانه رفته بیرون و رفته منزل پدرش که ...
آن لحظه ای که قرآن را در دست گرفتم، دانستم که زندگی ام دیگر به خودم تعلق ندارد/ زیبایی واقعی ایران در ...
زد وکتابی به دستم داد که تراژدی کربلا را باز خوانی می کرد. کاترین شکدم در راهپیمایی اربعین باید بگویم با تمام مطالعات و تحقیقاتی که تا آن زمان انجام داده بودم، در نهایت فقط این کتاب بود که توانست همه چیزرا درجای خود قرار داده و در قالب یک چشم انداز به تصویر بکشد. تا آن لحظه، اسلام برای من هنوز عینیت پیدا نکرده بود، اگر چه من بر این باور بودم که آیات (قرآن) کلمات خداوند بودند اما ...
ماحصل ماه عسل چهارم؛ گفت وگویی که فایده ندارد!
پدرش درگیر شد البته من هیچ وقت یه بچه هایم اجازه ندادم که به پدرشان بی احترامی کنند. وی افزود: عماد پسرم بعد از درگیری از خانه بیرون رفت و ساعت ها گذشت و به خانه نیامد. من و آرمیتا به دنبال او رفتیم، اما تا زمانی که عماد پیدا نکردم برنگشتم. بعد هم مستقیم به دادگاه رفتم و شکایت کردم بعد هم به منزل پدرم رفتم. در روزهای اول که در خانه پدرم بود و مدام ما را تهدید می کرد. تا اینکه دادگاه به من ...
کسی که مدح اهل بیت را حرام می داند عشق را بر خود حرام کرده است
...> در ابتدا بگویید مداح شدن شما از کجا و چگونه آغاز شد؟ در حقیقت پدر و مادر من حافظ قرآن بودند و منزل ما مکتب خانه روستا بود و پدر و مادرم با بچه ها و بزرگان روستا حفظ قرآن تمرین می کردند و آموزش قرآن می دادند و یاد دارم از ساعت 6 صبح تا 6 بعد از ظهر خانه ما کلاس قرآن بود و پدرم مدیحه سرای دینی روستا بود اما هیچ کس فکر نیم کرد من هم روزی مدیحه سرا بشوم. در روستای ما مداحی بود به ...
800 نفر مسموم 11 تن فوتی/ اپیدمی مرگ آور قارچ های سمی در استان های غربی ایران
زندگی می کنند و هر سال هم در فصل بهار برای چیدن قارچ به کوه و ارتفاعات می روند، اما قارچ های امسال، مادر این خانواده را مسموم کرد: مادر من چند سالی است که تنها زندگی می کند، یعنی بعد از فوت پدرم تنها شد. او امسال هم مثل همه بهارهای گذشته کلی قارچ چید و به خانه برگشت. مقداری از آنها را سرخ کرد و خورد. همان شد که مادرم مسموم شد و با وخیم ترشدن حالش او را به بیمارستان منتقل کردیم. البته الان حالش ...
خانواده نقش اول را در موفقیت قرآنی فرزندان دارد
خیلی بازیگوش هستند. من هم خیلی اهل بازی بودم. بچه که زیاد بازی می کند خود به خود شب به خواب می رود و فرقی نمی کند چه ساهتی باشد. هیئت ها و جلسات قرآن هم از همان زمان شب ها بعد از اذان مغرب برگزار می شد. یادم می آید که بارها پدر و مادرم من را بیدار کردند و داخل ماشین می گذاشتند و به سمت هیئت یا جلسه قرآن می بردند. در آن سال ها پدرم خیلی زحمت می کشید. ارومیه شهر سردی است و برف هایی که آن ...
نواخت نت سکوت با اهدای عضو
، نتوانسته اند جای خالی او را باور کنند، داغ دل آنها تازه و چشمانشان پر از اشک است. احمد تاری زاده پسر بزرگ مرحوم صفر تاری زاده در مورد رفتار پدر خود در خانواده می گوید :پدرم همیشه رفتار گرم و خیلی صمیمانه ای با فرزندان خود داشت به هیچ وجه دلش نمی خواست در منزل عصبانی شود. وی ادامه می د هد: پدرم فردی بود که 30 سال در عرصه موسیقی موغام فعالیت می کرد، در مجالس عروسی فامیل، آشنایان ...
اندیشه معاصر اسلام بدون شهیدصدر معنا ندارد/ نابغه ای که نمیشناسیم
جامعه رواج یافته بود. در چنین شرایطی بود که خدا شهید صدر و خواهر ایشان را برای ما فرستاد که توانستند نقش مهمی در هدایت و پاسخ گویی به سوالات ایفا کنند. حائری سپس افزود: در آن دوره زمانی که خانم ها زیر ستم و ظلم جامعه و حتی خانواده بودند و حتی حق انتخاب و نظر برای ازدواج نداشتند شهیده صدر توانست با وجود تمامی کمبودها و محدودیت ها، تمامی کمالات را به دست آورد. و به عنوان یک فقیه، فیلسوف ...
باران اتفاق ها...
داشتم که حتی نمی توانستم سوار تاکسی شوم؛ چون صندلی ها خیس می شدند و از طرف دیگر دیرم شده بود. امان از کفش های پارچه ای گلدار فکر کنم بیش تر اتفاق ها برای همه، همان روز اول بارش باران افتاده، چون از روز دوم حواسمان بیش تر جمع بود. مثلاً خود من روز اول یک کفش پارچه ای گل دار پوشیده بودم. فکر نمی کردم باران آن قدر جدی باشد. صبح از پدرم شنیدم که شب قبل باران آمده و با ...
از خوانندگی در زمان شاه تا مناجات خوانی در حرم امام رضا(ع)
بودم که مادرم مرا در آغوش می گیرد و مقابل مسجدی می ایستد که کودکان عزاداری می کردند. ایشان همان جا از امام حسین (ع) می خواهد تا پسرش بزرگ شده و برای اهل بیت (ع) بخواند؛ وقتی بزرگ تر شدم در مدرسه و دبیرستان می خواندم. در رژیم گذشته به دلیل جوانی، خامی، نداشتن دوستان خوب و به دلیل علاقه به هنر به سوی خوانندگی رفتم؛ حتی صفحه پر کردم؛ ولی با ورود به این وادی متوجه فساد آن شدم. آن زمان هیئتی و مؤذن و ...
قدوس: می خواستم تلفن را روی کی روش قطع کنم
. به این ترتیب من برای اولین بار به یک تیم واقعی پیوستم. در این تیم در 25 بازی فقط یک گل زدم، بعد یک روز در تمرین از ناحیه زانو آسیب دیدم و به من گفتند آسیب جدی است و احتمالاً باید فوتبال را کنار بگذارم و من فقط گریه می کردم اما پس از آزمایش ایکس ری مشخص شد فقط یک خونریزی بود. همین جا تصمیم گرفتم از تیم ترلبورگس جدا شوم اما هیچ تیمی مرا نمی خواست. سرانجام تیم سوریانسکا حاضر شد در یک جلسه تمرین آن ...
مازندران| "تیموریان" شهید آملی که در حرم امام رضا(ع) طواف داده شد
عملیات به پابوسش برود و زیارتش کند. در هر مرخصی عادتش بود که قبل از آمدن به منزل پابوس امام رضا(ع) مشرف شود و زیارت آن آقا را انجام دهد بعد به منزل بیاید و حتی گاهی اوقات بدون آنکه به منزل برگردد از همان مشهد راهی جبهه می شد ما هم به این کارش عادت کرده بودیم. تسنیم: آخرین بار چه زمانی به منزل آمده بود؟ مادر شهید: آخرین بار مرخصی 10 روزه بود که سه روز به مشهد رفته بود ...
سرنوشت کودک سرراهی در جدایی زن وشوهر
نوآوران آنلاین - زن و شوهری که در ازدواج دومشان کودک سرراهی را به فرزندی پذیرفته بودند به مرز جدایی رسیدند، اما تقدیر، کودک یتیم را وارد تجربه تازه ای در زندگی کرد. در یک روز بارانی که تهران هوای دلپذیری داشت، زن وشوهری میانسال پا به شعبه 264 دادگاه خانواده گذاشتند. در چهره هیچ یک از این دو نفر نشانی از شوقِ هوای تازه و بهار دیده نمی شد. دادخواست طلاق توافقی داده بودند تا بعد از 9 سال زندگی مشترک ...
سیمین مرا به عقد شوهرش درآورد تا باردار شوم و نوزادم را بدزدد!
زن 26 ساله که به طرز ناباورانه ای از مرگ حتمی نجات یافته بود درحالی که بیان می کرد آن قدر به خاطر از دست دادن نوزادم در شرایط روحی وحشتناکی به سر می بردم که نفهمیدم چگونه با اقدامی احمقانه دست به خودکشی زدم، در تشریح ماجرای تلخ زندگی اش به کارشناس ومشاور اجتماعی کلانتری شهرک ناجای مشهد گفت: در یکی از روستاهای دور افتاده شهرستان قوچان به دنیا آمدم، متاسفانه برادری نداشتم و مادرم برا ...
نقش والدین در خلاقیت کودکان، نکات مهم
خیلی غیرعادی بود. او به هر موضوعی که دقت می کرد آن را کاملا می فهمید. او ازدواج کرده و یک فرزند داشت و زندگی را به روش خود دنبال می کرد. همه این مطالب در مورد مادرم نیز صدق می کند. این دو زن که من آن ها را خوب می شناختم مادر بوده و دارای آموزش حرفه ای نیز بودند. من دلیلی برای تردید در اینکه باهوش بودن و دارای تفکر بودن مناسب زن هاست، نداشتم. پژوهش ها نشان داده است که کودکان خلاق، بسیاری از ...
علیخانی باز هم به سراغ اعتیاد رفت
است . ابتدا همسر رضا درباره چگونگی شروع زندگی شان گفت: اصالتا نیشابوری اما متولد تهران هستم. از طریق زن دایی همسرم با هم آشنا شدیم و ازدواج سنتی داشتم؛ البته من نیز متاسفانه ملاکی برای ازدواج نداشتم و فقط قسمت بود . اما پدر قصه ماه عسل رضا پیرامون بیماری خود گفت: زمانی که در زاهدان سرباز بودم در آنجا به گرد و غبار و آفتاب حساس شدم تا اینکه بعد از سربازی این حساسیت شدت گرفت و ...
چهار سال زمین گیر شدن 171;مرتضی187; با 171;تومور مغزی187;+تصاویر
. روایت امروز داستان زندگی سید مرتضی حسینی جوان روستای نوگران زرین شهر اصفهان است که چهار سالی است به بیماری تومور مغزی مبتلاست و به دلیل عدم توان پرداخت هزینه درمان، زمین گیر شده و با این بیماری سخت، روزگار می گذراند. فاطمه یزدانی 25 ساله، همسر او که اهل روستای نوگران از توابع زرین شهر اصفهان است، می گوید: سال 87 با سید مرتضی ازدواج کردم. در سال 92، یک روز همسرم بعد ...
داستانی برای غزه
خروج از خانه تبدیل می کرد. سیستمی تحقیرآمیز متشکل از مرزبندی های بی منطق که آنها را مجبور می کرد برای رفتن به منزل یکی از اق وام که تنها پانصد متر با خانه شان فاصله داشت برای اخذ روادید و مجوز تردد اتومبیل و هزار سند دیگر اقدام کند و بعد از همه این ها، مسیری بیست و چندکیلومتری را زیر نگاه سربازان و لوله تفنگ هایشان پشت سر بگذارد آن هم برای دیداری کمتر از دو ساعت چراکه تا شب روادیدش تمام می شد و ...
گفت وگو با کلکسیونر سیگاری که تابه حال لب به سیگار نزده است
حقوقم می شد. آن زمان ازدواج کرده بودید؟ نه مجرد بودم. خانواده تان چیزی به شما نمی گفتند که چرا همه درآمدتان را پای سیگار می دهید؟ نه مانعی برای من نبودند، چون می دانستند سیگارها را استفاده نمی کنم. از نظر هزینه هم کاری با من نداشتند، چون درآمدم برای خودم بود و از پدر و مادرم پولی نمی گرفتم. شاغل بودم و تمام درآمدم را صرف جمع آوری سیگار می کردم. ...
جلوگیری از عرضه کتاب تقلبی وظیفه ارشاد است
سپاه به جبهه رفتم و در عملیات فتح المبین شرکت کردم. بعد از آن هم خدمت سربازی ام را رفتم. آن زمان ورزش هم می کردم و در تیم کشتی نیروی هوایی بودم. سال 63 خدمتم تمام شد و به طور رسمی تر وارد کار کتاب شدم. * فاصله بین 63 تا 75 که ثالث تاسیس شد، چطور گذشت؟ سال 63 انتشاراتی به نام هدایت داشتیم که تا سال 68 کتاب چاپ کردیم. * خودتان مدیرش بودید؟ نه. من و چند ...
مهدکودک های پرداستان و خانواده های پرمشغله
شعار سال : همیشه کلید دور گردنم بود. خودم در خانه را باز، زیر گاز را روشن و ناهارم را گرم می کردم و در تنهایی می خوردم. آن زمان ها که کوچک بودم می گفتم وقتی بزرگ شدم هیچ وقت نمی گذارم بچه ام تنها غذا بخورد اما انگار سرنوشت پسرم هم مانند خودم شده است. نتوانستم به آنچه می خواستم برسم. اینها را زنی می گوید که منتظر است کلاس پسرش در مهد تمام شود و او را به خانه ببرد. کارمند است و از اینکه مجبور است هر روز کار کند و پسرش را به مهد بسپارد ...
تخلف یک نماینده مجلس در اخذ پروانه مرغداری/ تعدیل چه بلایی بر سر اقتصاد ایران آورد/ چراغ سبز مجلس به ...
یا چهار ماه بعد مرغ های آن ها مبتلا به آنفلوآنزا و معدوم شدند. در حوزه مرغداری اگر بخواهید ورود کنید، می گویند دوره اول دوره ایزوله است و بهترین دوره برای پرورش محسوب می شود. این در حالی بود که به دلیل سوء مدیریت واحد تولیدی آن ها دچار آنفلوآنزا شد و این بلا استان و به تبع آن کشور را فرا گرفت. پس از این ماجرا دوباره نامه ای به دکتر اسدی که مدیرکل بازرسی استان مازندران شده بودند، ارسال کردم و گفتم ...
بی پرده با ستاره فوتبالیستی که شعر می گوید
باورتان نشود از سکونشینی لیگ دو تا این که برانکو مرا بازی داد کلاً 6 ماه طول کشید. * از حضورت و شرایط این فصلت در پرسپولیس راضی بودی؟ بازیکنان هم پستی من در پرسپولیس همگی ملی پوش بوده یا هستند. من هم در این فصل نهایت تلاشم را انجام دادم تا فیکس باشم و تا جایی که می توانم مثمرثمر واقع شوم. خدا را شکر با پرسپولیس قهرمان لیگ و سوپرجام شدم و موفقیت های خوبی را در آسیا کسب کردم و امیدوارم ...
گونش: حمایت 70 ساله از کالای ایرانی از پدر تا پسر
مستعفی شدم خانواده ام نگران بودند و نمی خواستند راحتیمان رو از دست بدهیم اما من تصمیم خودم را گرفته بودم و گفتم من میروم تبریز و درب گجیل لبو فروشی می کنم اما نمی خواهم در آینده اسم بازنشسته روی من باشد.نمی خواهم بروم پارک و منتظر مرگ باشم. به اعتقاد من آدم فنی، بازنشسته نمی شود تنها فقط می میرد. البته زمانی که نیروی هوایی هم مشغول بودم بعد از ساعات اداری به عنوان تعمیر کار یخچال مشغول بودم و به ...
عملیات استراتژیک من، علی، اشکان و حاج آقا/ چطور توانستم با جیب خالی در دوره دانشجویی ازدواج کنم؟
ماجرا خبر نداشت، قبول کردم. بعد از صرف یک چایی جوشیده در دفتر، پرسید: خوب چه خبر؟ من هم بی خبر از همه جا گفتم: خبر سلامتی . گفت: کلاغ گفته خبر خیره پس چرا ما بی خبریم؟ گفتم: نه از اون خبرها. یعنی خبر خاصی نیست. حاج آقا چشماشو تنگ کرد و گفت: یعنی چی؟ علی و اشکان مگه دوستای تو نیستن؟ مگه همسن تو نیستن؟ چرا اونها ازدواج کردن ولی تو هنوز مجردی؟ من همسن تو بودم محمدرضا پسرم دو ...
معجزه زندگی دوباره
آنهاست اما به عنوان پسر بزرگ کنجکاو به دیدن آنها هستم و از این موضوع استقبال می کنم. برگشت امید در همان بیمارستان گلستان و به همت انجمن بیماران کلیوی روز 21 اردیبهشت یک پیوند کلیه دیگر انجام شده که متاسفانه موفقیت آمیز نبوده است، پسر یاسر دورقی بیمار دیگری که نیاز به کلیه داشته می گوید: پدرم بر اثر یک تصادف دچار دیابت شد و این بیماری قلب او را درگیر کرد اما بعد از آنژیو گرافی ...
بحران آزار زنان در هند ؛ پدیده ای نوظهور یا زخمی ناسور
و تحصیل دسترسی پیدا کرده اند، زن و مسایل خاص مربوط به وی یک تابو و راز نگو تلقی می شود. هند سالهاست که با زنان و دختران خود در جنگ است. قوانین بسیار محدودکننده اجتماعی و فرهنگی از جمله سنت های ازدواج و جهیزیه، سقط جنین دختر و ترجیح تغذیه نوزادان پسر به دختر همواره باعث زشتی چهره بین المللی این کشور شده است. به همین خاطر است که علیرغم بیداری اجتماعی، گسترش رسانه های جمعی و ساکت نماندن زنان در ...