سایر منابع:
سایر خبرها
سه جنایت به خاطر سوءظن به همسر
نامزد و یک سال بعد هم ازدواج کردیم هفت سال از ازدواجمان گذشته بود که بچه دار شدیم وزندگی خوبی داشتیم اما ناگهان سرو کله حمید پیدا شد. او خواستگار خواهر زنم بود اما آنها جواب منفی دادند. مدتی گذشت وقتی برای کمک به اسباب کشی به خانه برادرزنم رفتم در کمال ناباوری حمید - خواستگار - را آنجا دیدم. بشدت شوکه شدم. از او خوشم نمی آمد به همسرم گفتم بلند شو برویم خانه. در بین راه از همسرم پرسیدم ...
دردسرهای که بلندحرف زدن در تاکسی برای زن جوان ایجاد کرد
شاید شوهرم شماره جدیدم را پیدا کرده و قصد دارد مرا امتحان کند. با همین فرضیه ها برای اینکه به دردسر نیفتم تلفنم را چند روز خاموش کردم. تصورم این بود که هر کس باشد بعد از این مدت دست برداشته و می رود اما وقتی گوشی را روشن کردم همان شماره ناشناس، پیام تهدیدآمیزی برایم فرستاد. نوشته بود: خودت خواستی، هر بلایی سرت بیاید حقت است . خیلی ترسیده بودم اما چون شوهرم خانه بود جرأت نکردم با او تماس بگیرم ...
شکایت نوعروس 13 ساله از شوهر 60 ساله / او باعث شد بچه ام سقط شود!
بزنم .اما شوهرم که به خاطر مصرف مواد مخدر Drugs و مشروبات الکلی مست و نئشه بود، از من درخواست های نامربوط کرد و وقتی قبول نکردم عصبانی شد و مرا زیر باد کتک و ناسزا گرفت که باعث شد جنینم سقط شود. دکتر پس از سقط شدن فرزندم به من گفته بود که به خاطر سن پایینم بارداری برایم خطرناک بود اما حالا اتفاقی که افتاده و باید برای مادر شدن در آینده تحت نظر پزشک Doctor باشم. این دختر رو به ...
اولین کسی که به خرمشهر پا گذاشت که بود؟
...> وی ادامه داد: فاطمه همانند یک مرد، لباس رزم می پوشید و به جبهه می رفت. شجاعت فاطمه بسیار شبیه نواب بود، او خبرنگار روزنامه کیهان بود. سه دختر نواب صفوی شجاعت ،شهامت و روحیه مبارز پدرشان را داشتند. احتشام رضوی یادآور شد: سال 1329 فاطمه فرزند اول شهید نواب صفوی به دنیا آمد و دو سال بعد زهرا و صدیقه نیز متولد می شوند. هنگامی که فرزند سوم نواب صفوی (معصومه) را باردار بودم همه دوستان و ...
به نجمه داروی خواب آور دادم، نجمه خوابید و من....
با همسرم سرناسازگاری دارد. من بعد از مرگ مادر بچه هایم با زن دیگری ازدواج کردم. چند روز قبل متوجه شدم دخترم به پسری علاقه مند شده و من با این موضوع بشدت مخالفت کردم. آن روز نجمه حرفی به من نزد اما رفتارش با همیشه فرق کرده بود. دیشب زمانی که خواب بودیم دخترم پنهانی از خانه خارج شده است. نمی دانم او کجا رفته. از شما می خواهم که دخترم را پیدا کنید. سکانس دوم: در جست وجوی نجمه ...
این مرد 11 زن صیغه ای دارد / عروس 7 روزه راز او را فهمید
، اما او با چرب زبانی و چاپلوسی گفت: باید به فکر آینده فرزندان مان هم باشیم یک ساعت بعد پیامک برداشت همه موجودی ام برایم ارسال شد وقتی به خانه بازگشت به او مشکوک شده بودم که در پی یافتن کارت عابر بانک، 10صیغه نامه دیگر در کیفش پیدا کردم تازه فهمیدم او سرباز فراری است و نه تنها زن و فرزند دارد بلکه زنان مطلقه و پولدار را در سایت های همسریابی شناسایی و از آنان اخاذی می کند و ... ...
تهران| روایت جانباز 70 درصد عملیات بیت المقدس از آزادسازی خرمشهر ؛ روی دشمن را کم کردیم +فیلم
، خداروشکر که بعد از آن شرایط که در سال 61 مجروح شدم، سال 66 ازدواج کردم که ایثارگری همسرم از من بالاتر است که یک عمر باید ایثارگر باشند و سختی های ما را تحمل کنند. ایثارگر واقعی همسران جانبازان هستند من همواره به بچه های بنیاد می گویم که "از ما تشکر نکنید بلکه از همسران جانبازان باید تشکر کنید که ایثارگر واقعی آن ها هستند، ما با تلاش این هاست که زندگی می کنیم و ادامه حیات می ...
مرد متاهل ساعت 3 بامداد، دختر 14 ساله همسایه را به خانه اش برد
شرایط خانه نشان از آن داشت که امیر زن و بچه دارد و در این مدت من بازیچه حرفهایش شده بودم. وی گفت: با دیدن این صحنه تصمیم گرفتم از خانه خارج شوم که امیر مانع من شد و سپس با تهدید مرا هدف آزار و اذیت قرار داد و وقتی درباره همسر و بچه اش پرسیدم ادعا کرد که آنها به خانه مادربزرگشان رفته اند. قصد داشتم با مراجعه به پلیس از امیر شکایت کنم که امیر گفت: آلوده به ویروس ایدز است و من نیز ...
چند روایت ناگفته درباره امام جمعه فقید ارومیه
دیشب و صبح آن روز صادر گردید. به جای اعدام، ملزم شده بودم در ازای آزادی از زندان، مبلغ پانصد تومان به عنوان جریمه به زروبیگ پرداخت نمایم. در آن زمان با این مبلغ می شد یک قصبه کوچک خریداری کرد. ما با این که دارای ملک، باغ، باغچه و اثاثیه منزل بودیم، اما این قدر پول نقد نداشتیم. ریش سفیدان تلاش کردند حدود 200 تومان گیر آوردند و من بعد از 24 ساعت اسارت، بالاخره به خانه و زندگی خود بازگشتم. باقیمانده ...
ماجرای دزدیده شدن کودک16ماهه در حرم امام رضا(ع)
این پسر، فرزند همان زن باشد. چند لحظه بعد زنی که آن مرد از آن صحبت می کرد سراغم آمد و گفت این بچه پسر اوست. من هم حرفش را باور کردم و پسربچه را به او دادم و او هم خیلی سریع از حرم خارج شد. نقشه آدم ربایی اطلاعات به دست آمده نشان می داد پسر خردسال ربوده شده است. بررسی تصاویر ضبط شده نشان می داد زن جوان بعد از تحویل گرفتن محمد پرهام همراه با مردی که سراغ خادم فرش آمده بود از در حرم ...
روزگار غمبار کلونی های شادآباد
با یک تبعه می گوید: پدر و مادرم فوت کردند. ندار بودیم. اولین خواستگارم بود و بله را گفتم. او حالا مادر 2 فرزند است که عکس هایشان را روی دیوار خانه نشانمان می دهد: یک پسر 14 ساله دارم و یک دختر 9 ساله. 8سال است اینجا زندگی می کنیم. همسرم کارگر یک کارگاه کوچک تولیدی است و 800 هزار تومان حقوق می گیرد. او و فرزندانمان شناسنامه ندارند. برگه هویت دارند. دفترچه بیمه نداریم و فقط من یارانه می ...
امام زمان از منظر آیات و روایات
چرکین شود و بگویی: من قرائتی را دوست داشتم، حالا دیگر دوستش ندارم. البته اینکه دوستش نداریم باید مبنا داشته باشد. گاهی وقت ها الکی با کسی دوست هستیم. الکی هم کینه کسی را داریم. یک بنده خدایی رسید گفت: آقای قرائتی، من تو را دوست داشتم. عقیده ام از تو هم رفت. گفتم: می شود بفرمایید چرا. گفت: آقازاده شما چنین کرده، چنین کرده، خوب که گفت: پسرم چه کرده، گفتم: اصلاً زن من پسر نزاییده است. بچه های من همه ...
مادر معصومه ابتکار: از خدا خواسته ام با لبخند بمیرم
داده اند. بعد از یک سال کار به این شکل به این نتیجه رسیدیم که در زمینه تربیتی و اخلاقی بچه ها نتوانسته ایم تغییر محسوسی ایجاد کنیم، برای همین پیشنهاد دادم پرسنل با شرط دریافت حقوق در خانه بمانند و پرسنل دیگری جای آنها را بگیرند که موافقت نشد، پس تصمیم گرفتم 30 نفر از بچه های 6 ساله را با خودم ببرم تا به سبک درست تربیتی روی آنها کار شود. در مشورت با روانشناس ها چیزی که به من توصیه می شد این بود که ...
به ایرانی نگو باید!
بر اینکه این حرف ها کادوی عروسی دخترت بود؟ پاسخ داد: فقط به فکر این بودم که مواد صنعتی را مصرف کنم و چهار سال تمام غرق در اعتیاد بودم. در ادامه فاطمه توضیح داد: مادرم اجازه نمی دادند کسی متوجه شود. حتی از فامیل. اما همسرم بسیار در این مدت کمکم کرد. حتی پدر همسرم خیلی خوبی کرد در زماتی که خانه آنها بودم پدر داشتن را کنارشان تجربه کردم. من نمی توانستم از پدرم دست بکشم همیشه به ...
وفات حضرت ابوطالب(ع) 7 رمضان
به دنیا آمد و در خانه چنین شخصیت بزرگ و الهی پرورش یافت. ابوطالب چهار پسر و دو دختر داشت. پسران او ده سال با یکدیگر فاصله سنی داشتند. طالب پسر بزرگ اوست که از او نسلی باقی نمانده است. دومین فرزند او عقیل و سومین آنها جعفر معروف به جعفر طیار و چهارمین و آخرین فرزند پسری وی حضرت علی(ع) است. دو دخترش یکی فاخته نام داشت که او را ام هانی می خواندند و دختر دیگرش ریطه یا اسماء است. فرزندان ابوطالب همه از ...
پایان گروگان گیری 2 میلیاردتومانی
دو برادر که مردی پولدار را با انگیزه باج گیری دو میلیاردتومانی گروگان گرفته بودند، دستگیر شدند. تحقیقات پیرامون این پرونده از شامگاه دوشنبه و زمانی آغاز شد که زنی با مرکز فوریت های پلیسی استان اصفهان تماس گرفت و خبر داد شوهرش توسط افراد ناشناسی ربوده شده است. به گزارش شرق، کارآگاهان بعد از اطلاع از موضوع بلافاصله وارد عمل شدند. زن جوان به آنها گفت: شوهرم مثل همیشه سر کار رفته بود اما ...
کلکسیونر سیگاری که لب به سیگار نزده
که بچه بودم برمی گردد. در خانه مان هیأت داشتیم. قدیم ها رسم بود در این مراسم سیگار و جاسیگاری می گذاشتند تا هر کسی که به عزاداری می آمد و سیگاری بود بتواند سیگار بکشد. از آن جا یک جرقه ای در ذهنم آمد که سیگارها را نخ نخ جمع کنم. چون در آن مراسم سیگار را نخ نخ تقسیم می کردند. اما بعد از مدتی تمام سیگارهایی که جمع کرده بودم از بین رفت. آن زمان نمی دانستم که سیگار باید در بسته باشد که به آن آسیبی ...
خونین شهر، چشم انتظار خرمشهر
طبقه آن در 10سال اخیر مرمت شده اند. پسر 22ساله اش دیلماج می شود و زن در خانه اش را به رسم مهمان نوازی به رویمان باز می کند و می گوید: زمان جنگ ما لب شط می نشستیم؛ محله کوت شیخ . جنگ که شد یک پسر داشتم و دخترم را حامله بودم. شوهرم همان روزهای اول من و بچه ام را با خانواده اش به مشهد فرستاد. آنجا در شهرک شهید بهشتی دولت به ما خانه داد. عراق مسیر خرمشهر تا آبادان را با خمپاره می زد. شوهرم ...
رضا امیرخانی: اچ آی وی گرفته ایم فکر می کنیم پی اچ دی داریم
حال نوشتن بیوتن بودم که به آمریکا سفر کردم و طبیعتا برای آنکه هزینه زیادی برای هتل نکنم بیشتر در خانه دوستانم می ماندم که استاد دانشگاه شده بودند و هر کدام حرف های حسابی می زدند که من از همه شان نت برمی داشتم. زمانی که خواستم بیوتن را بنویسم متوجه شدم که نیاز مبرمی دارم به خلق یک شخصیت دانشگاهی و شرح فضای دانشگاه، بعد احساس کردم که زیاده گویی کرده ام و به همین دلیل شخصیت را از دل داستان بیرون ...
همه کارهای سعید رنگ خدایی داشت/ آرزویش این بود که نحوه شهادت حضرت زهرا (س) را درک کند
زن دوستی می شود... در آخر کلامش روز خواستگاری به من گفت: اگر در مسیری که خدا گفته حرکت کنی، من آن مردی هستم که بهت گفتم و گرنه پا میزارم روت و رد می شم... محبت کردن او به من و بچه ها و پدر و مادرش هم برای خدا بود. هر وقت از او بخاطر خوبی هایش تشکر می کردم می گفت: من بخاطر خدا این کار رو کردم که با خوشحال شدن تو یا بچه ها یا پدر و مادرم، خداوند متعال خوشحال شود... از خصوصیات ...
تجاوز به عروس جوان توسط دو مرد در رستوان جاده جاجرود
زاده به نام های احمد و امیر اجاره داده است. وی افزود: من و همسرم در گرگان زندگی می کردیم و از دو ماه قبل که تصمیم گرفتیم برای زندگی به جاجرود بیاییم از این رواسباب و اثاثیه مان را با ماشین به رستوران پدر شوهرم می فرستادیم تا در فرصت مناسب به جاجرود بیاییم و وسایل خانه را از آنها بگیریم و به خانه جدیدمان منتقل کنیم. این زن ادامه داد: همه وسایل را از رستوران به خانه جدیدمان برده ...
رابطه نامشروع زن شوهردار با مردان غریبه | از ماموریت که برگشتم زنم را در وضعیت بدی دیدم و ....
به گزارش آفتاب و به نقل از رکنا، جوان 36 ساله که زخم تیغه های چاقو بر دستانش خودنمایی می کرد با بیان این که رفتارهای زننده و ارتباطات زشت همسرم با مردان غریبه ، زندگی ام را به آستانه نابودی کشانده است، به مشاور ومددکار اجتماعی کلانتری گفت: در دوران دبیرستان با شاگردی در یک کارگاه، حرفه نجاری را به خوبی فرا گرفتم به طوری که حتی در خدمت سربازی نیز به همین شغل مشغول بودم. وقتی خدمت سربازی به پایان رسید با معرفی استاد کارم به این شهر آمدم تا در یک پروژه ساختمانی ا ...
آن زن گفت من کلفت خانه می شوم؛فقط برای شوهرم بچه بیاور/حالا شوهر وهووام بچه ام را دزدیده اند
تا این که روز زایمانم فرا رسید، همسرم برای آن که هزینه های سنگین بیمارستان را نپردازیم، مرا به خانه مامایی برد که ادعا می کرد از آشنایانش است اما وقتی در آن خانه به هوش آمدم نه از احمد و سیمین خبری بود و نه از نوزاد و مامایی که او را به دنیا آورده بود! وقتی فهمیدم فریب خورده ام و سیمین به خاطر بچه، مرا به عقد همسرش درآورده است، دچار اشتباه وحشتناکی شدم و دست به خودکشی زدم اما خوشبختانه رهگذری متوجه موضوع شد و مرا از مرگ نجات داد. 45302 ...
دیدم هستی با شوهرم در حال رقص در خانه مجردی اش بود و ...
وی گفت: 22 ساله بودم که به عقد نصرت درآمدم. او کارمند یکی از مراکز درمانی بود و شخصیتی آرام و متین داشت اما برخلاف او من دختری پرهیجان و پرجنب و جوش بودم. دوران نامزدی ما 2 سال به طول انجامید و ما در حالی زندگی زیر یک سقف را آغاز کردیم که من دوست داشتم زیادتر اوقاتم را در بیرون از منزل بگذرانم. این بود که برای تخلیه هیجانات روحی و با اجازه همسرم در یک باشگاه ورزشی ثبت نام کردم و با ...
وقتی مرگ هم بهانه ای برای جوانه زدن می شود
شدنم در بیمارستان ولیعصر (عج) شد. وی با اشاره به اینکه بارها پیشنهاد اهدای کلیه توسط همسرش را به دلیل علاقه به وی و ترس از وارد شدن آسیب به او رد کرده است، تصریح کرد: وقتی به دلیل نارسایی کلیوی بستری شدم خانواده تمام تلاش خود را کرده و با اهدای کلیه توسط همسرم من بار دیگر به زندگی بازگشتم. دریافت کننده عضو با اشاره به اینکه این روزها بیست و دومین سال زندگی مشترک خود و همسرش را می گذارند، گفت: به لطف خدا این روزها فرزندانم بزرگ شده و یک نوه نیز دارم و در کنار همسرم در سلامت زندگی خود را می گذرانیم. انتهای پیام/73009/ق/ ...
عصبانیت علیخانی از گریه های مهمان ماه عسل
منطقی فکر کنیم نمی توانید بگویید فقط یک نفر مقصر است بلکه مادرم به خاطر فوت برادرم مشکل داشت و پدرم هم به خاطر مصرف مواد مخدر به جایی اینکه ما را آرام کند ما را رها کرد و رفت بدون اینکه ما پشتوانه ای داشته باشیم. در آن روز ها می گفتم بابا من را ندید و رفت، خیلی دنبال پدر بودم. وی ادامه داد: پدرم قبل از ازدواج من پنج یا شش ماه می رفت و دوباره می آمد، اما بعد ازدواج قضیه جدی شد و برای همیشه ...
مردی را اجیر کردم تا شوهرم را تعقیب کند / پلیس مشهد شوهرم را کنار دختر خاله ام دستگیر کرد
ناباوری تصمیم گرفت با پسر دایی ام ازدواج کند این در حالی بود که من صاحب دو فرزند شده بودم اما از سال گذشته رفتارهای همسرم به طور کلی تغییر کرده بود. او با آن که به طور پنهانی خانه و ماشین برای دختر خاله ام خریده بود مرا با سوء ظن هایش آزار می داد. همسرم معتقد بود همان گونه که قبل از ازدواج با او رابطه پنهانی داشته ام هیچ تضمینی وجود ندارد که اکنون نیز در پی ارتباط با دیگران به او خیانت ...
اختلاف مالی زن و شوهر، راهکار مناسب
...: همیشه غمگین و ناراضی هستم .اتفاقات بد همیشگی شده . 8 سال است ازدواج کردم .و به خاطر مشکلات مالی کاری و ... هنوز فرزندی نداریم . در 12 سالگی یتیم شدم .در 17 سالگی مادرم ازدواج کرد ومن وتنها برادرم تنها زندگی کردیم .بعد از ازدواجم به دلیل تنهایی از طرف همسرم و خانواده اش همیشه مورد آزار و توهین بودم ولی بعد از اینکه به دلیل مشکلات عصبی بارداریم در سال سوم ازدواج به ناهنجاری کشید و دکتر دستور ...
هر بار من و بچه هایم را قربانی نیت های شومش می کند و ...
و هر بار به خاطر مواد یک پایش در زندان بود یا مدتی فراری می شد. نمی دانم با چه آدم هایی در زندان دوست شده بود که بعد از آزادی شب ها در پی یافتن کنج کوه ها را می کندند و نزدیک صبح دست از پا درازتر به خانه بر می گشت. همسرم به هیچ کس باج نمی داد و به شب گردی با دوستانش برای پیدا کردن گنج می پرداخت و این قدر تپه وکوه های اطراف روستا را کندند تا این که صدای اهالی درآمد و با لو دادن آن ها همسرم بعد از فرار دوستانش به خاطر کندن غیر قانونی زمین برای پیدا کردن گنج دستگیر و جریمه شد. بعد از گیر افتادن شوهرم به دادگاه خانواده آمدم تا با گرفتن طلاق از او باقی مانده عمرم را آبرومندانه زندگی کنم. ...
سرنوشت مبهم فریحا
کردم که این پول برای درمان فریحا جمع شود و چون تمام فکرم درمان او بود دیگر به چیزی فکر نمی کردم. یک روز همسرم به من گفت که به خانه مادرم بروم و با خانواده ام خداحافظی کنم؛ او گفت که قرار است پاسپورت بگیریم و همین روزها برای درمان فریحا به ترکیه برویم من همه که حرف هایش را باور کرده بودم به خانه مادرم رفتم و کارهای نیمه تمامم را انجام دادم و بعدازظهر وقتی به خانه برگشتم ... وقتی ...