سایر منابع:
سایر خبرها
روایت یک اتفاق جالب در دادگاه طلاق
شرایطی که مادر شهریار فوت کرده بود... قاضی گفت: پس بالاخره تقدیر روی خوش به شما نشان داد... هنگامه ادامه داد: تا اندازه ای بله و تا اندازه ای هم نه. بعد از ازدواج سفر دور دنیا و روز های خوش ما شروع شد، اما حیف که کوتاه بود. پدر شهریار دوباره ازدواج کرد و شهریار از خانواده و مدیریت کارخانه دست کشید و من تنها تکیه گاه و دلخوشی اش شدم. اما من هم شغل تمام وقت و حساسی داشتم و از سوی ...
زوایای پنهانی از قتل فجیع خانوادگی در خیابان نبرد
. پدر و مادرت پیش ما هستند، اگر نیایی فردا قیافه ات دیدنی است... ضجه می زند. کاش تهدید سیروس را جدی گرفته بود. کاش... ساعت 3 عصر روز چهارشنبه 25 مهر، بازپرس ویژه قتل پایتخت و تیم تحقیق پلیس آگاهی تهران در جریان قتل یک زن و مرد سالخورده و دو دختر 17 و 19 ساله در خانه ای واقع در خیابان نبرد جنوبی قرار گرفتند. با حضور مأموران در محل مشخص شد عامل جنایت پدر 47 ساله خانواده است که پس از بیهوش ...
پیامد های بازماندگی از تحصیل کودکان بر وضعیت اجتماعی ایران
دختران و پسران را داریم ولی بعد از آن دختران بازماندگان بیشتری را تشکیل می دهند. از طرف دیگر، در مناطق شهری و مناطق حاشیه ای، پسران به سبب اینکه درگیر مسائل مربوط به کار و اشتغال می شوند، بیشتر از تحصیل باز می مانند. به نظر می رسد که بسته به منطقه محل سکونت و مقطع تحصیلی تفاوت هایی به وجود می آید. **در مناطق روستایی کمبود امکانات آموزشی موجب دور ماندن دختران از مدرسه است ...
حجابم به من انگیزه داد که برای تبلیغ دین روی سکو بروم/برای قهرمانی مجبور شدم تجربه ده ساله ورزشکاران را ...
را چاره سازی می کند، عنوان کرد: برای تمرین به دنبال مربی خوبی بودم که بتوانم به او اعتماد داشته باشم تا من را به مسابقات برساند؛ خدا رو شکر استاد محسن شاهرخی سرمربی تیم ملی فدارسیون دو و میدانی جمهوری اسلامی ایران خیلی ناباورانه من را به شاگردی قبول کردند. وی ادامه داد: مربی ام به مدت یک سال همراه خانواده خود به کرمان آمدند و شبانه روز از ساعت هشت صبح تا دوازده شب با من تمرین می کردند ...
شاهین ایزدیار : از آب می ترسیدم
ماه یا کمتر، حداقل یک شنا را یاد می گیرند. این ترس به حدی بود که نمی خواستم وارد آب شوم، خیلی از جلسات لب استخر می نشستم، فقط گریه می کردم و برای آموزش نمی رفتم، اما با تشویق های پدر و مادرم و زحمات مربیانم، درنهایت وارد تیم شدم. شاهین ایزدیار خاطرنشان کرد: مانند بسیاری از خانواده ها که فرزندانشان را برای آموزش می فرستند، من نیز به این منظور رفتم، اما با تشویق های خانواده کم کم ادامه داده و ...
دامادم در دوران عقد زیاد خانه ما می آمد و همین باعث شد که شوهرم به همه چیز شک کند!
ناملایمات زندگی می شنوم! با بیان این که قصد دارم دوباره با همسر سابقم ازدواج کنم در تشریح داستان زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: زندگی بی آلایش من از روزی در آستانه فروپاشی قرار گرفت که دختر بزرگم ازدواج کرد اگرچه همسرم به مواد مخدر Drugs سنتی اعتیاد داشت اما مردی ساده و بی ریا بود و خانواده اش را در تنگنا قرار نمی داد و هیچ آزار و اذیتی نداشت. او فردی ...
اعترافات هولناک پسر 19 ساله
حادثه خواهرم به خانه خواهر شوهرش رفت و تا روز بعد آن جا ماند و پدر و مادرم برای کاری بیرون رفتند. وقتی خانه خلوت شد پیش دامادمان رفتم و راجع به اختلافش با خواهرم با او صحبت کردم. اما بحث مان بالا گرفت و مقتول خیلی عصبانی شد و فحاشی کرد و از من خواست در زندگی زناشویی شان دخالت نکنم. در یک لحظه با هم گلاویز شدیم و چند دقیقه ای کتک کاری ما ادامه پیدا کرد، خسته شدم و داشتم از نفس می افتادم. کسی در خانه ...
سرگذشت غم انگیز زن 40 ساله ای که تاکنون 44 بچه به دنیا آورده!
کافی برایشان فراهم کند. زندگی او هرگز آسان نبوده است. او در 12 سالگی به اجبار نامادری خود با یک مرد 28 ساله ازدواج کرده است. مریم می گوید نامادریش شیشه خرده در غذا می ریخته و توانسته چهار خواهر و برادر او را بکشد. فقط او زنده مانده، چون می دانسته این کار را می کند، نامادری که هنوز می خواسته از شر او راحت شود، او را وادار به ازدواج با مردی کرده که از او بسیار بزرگتر بوده و آزارش می داده است. ...
جزئیات هولناک ترین جنایت سال 97
در طبقه اول ساختمان مجتمع 20 واحدی بردند. به محض باز کردن در آپارتمان با جسد مرد سالخورده که سرش بریده شده، رو به رو شدند. کمی جلوتر از او جسد همسر مرد سالخورده قرار داشت که گلوی او هم بریده شده و ضربه ای نیز به قلبش اصابت کرده بود. ماموران وقتی وارد اتاق خواب شدند با جسد دو دختر سیروس روی تختخواب رو به رو شدند که مانند پدر و مادربزرگشان به قتل رسیده بودند. روی صورت دختر 17 ساله بالشی قرار داشت ...
اعتیاد؛ مشق مشقت خورشید
شروع شد با هزار ذوق و آرزو برای او خواستگاری رفته و مراسم عروسی برایش گرفتم مثل هر مادر دیگری برای پسرانم آرزوها داشتم اما حیف.... پسرم بعد از ازدواج در داخل حیاط خانه خودمان در اتاقی با مهناز همسرش زندگی می کردند کم کم متوجه رفتارهای پسرم شدیم بیش از حد می خوابید، عصبی بود، دعوا و مرافه راه می انداخت بهانه گیری می کرد و این موضوع تا حدی پیش رفت که دیگر متوجه شدیم پسرم معتاد است. ...
عشق به وطن اجازه ماندن در فرانسه را نداد
شد که به من انگیزه دهد که باز هم ادامه دهم . به نظر من بزرگترین هنر معلم این است که اشتها و انگیزه آموختن ایجاد کند، باید راه را برای آموختن باز کنیم، موفق ترین معلم ها معلم هایی هستند که عشق به آموختن را ایجاد کنند . آرام صحبت می کند و آرامش خاصی دارد، می خواهم برایم از کودکی بگوید زمانی که از ترس پدر به مدرسه می رفت . می گوید: مادر من بسیار مقدس بود و اعتماد ...
سرقت مسلحانه از بانک برای ساخت خانه!
تروریستی عبدالمالک ریگی معمولا در این جاده تردد دارند و احتمال خطر و درگیری وجود دارد و بهتر است بعد از روشن شدن هوا به راه مان ادامه دهیم. به توصیه شان گوش کردیم و ساعت هفت صبح دوباره به جاده زدیم. بعد از صرف صبحانه در زاهدان تحقیقات را شروع کردم. نشانه هایی در اختیار داشتم که متاسفانه به نتیجه ای نرسیدند. مادر زن متهم در اداره بهزیستی کار می کرد. همراه با یکی از ماموران آگاهی زاهدان به اداره بهزیستی ...
فتح الله مجتبایی: شغل من از بچگی سیاحت گری و ادبیات فارسی است
اراک صاحب بچه ای شد که بر اثر بیماری سرخک از دنیا رفت. من در فراهان اراک در شکم مادرم بودم و از ترس این که مبادا دوباره گرفتار آن قضیه بشوند، به تهران آمدند و من در تهران متولد شدم. بعد شش یا هفت ماهه بودم که به فراهان اراک برگشتیم. ما شش خواهر و برادر از چهار مادر هستیم، پدرم بیش از صدسال عمر کرد و چهار بار ازدواج کرده بود. من در فراهان بزرگ شدم. بعد به اراک آمدیم، دبیرستان را در اراک خواندم. من سه ...
ناگفته هایی از شهید حججی / برای نوشتن سربلند به مشهد رفتم
حججی از نظر روانی خیلی فشار رویم بود و در دفتر کارم و فضای شهرم خیلی اذیت می شدم و این بهم ریختگی ها برای خانواده سخت بود. نبودن های بیست روزه هم برای خانواده سخت بود، ولی دیگر آنجا باز از نظر روانی خودم راحت تر بودم و می توانستم تمرکز کنم، گاهی باید 2 ساعت کلنجار می رفتم تا بتوانم شروع کنم به نوشتن، چون در شهر خودم کار پیش می آمد و یک دفعه همه چیز بهم می ریخت و واقعاً خیلی این کار تمرکزِ ...
دزد اموال صاحب خانه: از 17 سالگی عاشق بودم و معتاد، من را ببخشید!
...> علاوه بر این ها بر اثر رفاقت با افراد نابابی که اطرافم بودند به سوی مصرف مواد مخدر کشیده شدم در حالی که فکر می کردم تفریحی استفاده می کنم و با آنان که معتاد می شوند تفاوت دارم خلاصه وقتی به سن 17 سالگی رسیدم عاشق دختری شدم و تصمیم به ازدواج با او گرفتم اگرچه به خاطر رفتن به سربازی روزهای سختی را در دوران نامزدی می گذراندم و پدرم مجبور بود هزینه های زندگی مرا تامین کند اما باز هم به طور پنهانی مواد ...
خانه ای که با اسکان به زائرین امام حسین(ع) افتتاح شد
پدری اش) . در این سفر بابا آقا محمدعلی و بابا احمد آقا به همراه مهدی بودند و حتما بابای شهیدش! قبل ها عکس پدرش را که می دید می گفت: صدام بابای شهید مرا شهید کرده، باید بکشمیش. بعد دستانش را دور گردن خودش حلقه می کرد و فشار می داد و بعد از تکرار چند باره کلمه دایی رضا می گفت: نگاه کن، نگاه کن اینطوری صدام را خفه اش می کنم! وقتی به آقا محمدعلی رسیدیم، با یک مرد حدود 45 ساله روبرو شدیم با ...
عبدالله انوار: جلال آزادیخواه بود/ روز کودتا می خواستم از مصدق دفاع کنم
امیرمعزی به کار خود ادامه داد، به امیرمعزی رفتم و موفق به کسب عنوان شاگرد ممتازی تهران شدم. بعد از آن به کالج امریکایی البرز رفتم که کلاس هایش دوزبانه برگزار می شد، یادگیری زبان انگلیسی را مدیون آن مدرسه هستم. چند ساعتی هم مبادی العربیه می خواندیم که مبنایی برای یادگیری زبان عربی شد. سال دهم متوسطه بودم که امریکایی ها رفتند و این کالج دست ایرانی ها افتاد، دوران متوسطه دو قسمت شده بود، سال پنجم متوسطه ...
رسول یاکوزا اعدام می شود
درگیری خونین در شهر ناگویای ژاپن ومرگ یک پسر 28 ساله شروع شد. برادر مقتول که در ژاپن حضور داشت خیلی زود ماجرا را به خانواده اش در ایران اطلاع داد و آنها نیز شکایت کردند. کارآگاهان جنایی در تحقیقات دریافتند مقتول شش سال پیش برای کار به کشور ژاپن رفته و در آنجا با دختری ژاپنی ازدواج کرده و اقامت آن کشور را گرفته بود.میثم دارای پسری سه ساله بود و در درگیری با شش شرورمعروف به یاکوزا با ضربات ...
راز آدم ربایی ساختگی بر ملا شد
پسر جوانی که برای ازدواج با دختر مورد علاقه اش با همدستی یکدیگر نقشه آدم ربایی ساختگی را طراحی و اجرا کرده بودند دست شان رو شد. به گزارش جوان، چندی قبل مردی به اداره پلیس رفت و از پسر جوانی به اتهام ربودن دخترش شکایت کرد. شاکی گفت: دخترم سپیده نام دارد و 20 ساله است. همیشه دوست داشتم او ادامه تحصیل دهد و به دانشگاه برود به همین خاطر با ازدواج او مخالفت می کردم. مدتی قبل پسر ...
شاهین ایزدیار: روزی پانزده کیلومتر شنا می کنم/ تا جایی که بتوانم مدال می گیرم
؟ شاید باورتان نشود اما چیزی را که بقیه در دوازده جلسه یاد می گیرند، یک سال طول کشید تا یاد بگیرم. با این حال با تشویق خانواده رفتم وارد تیم شهر شدم. چهار سال با افراد عادی تمرین می کردم و مسابقه می دادم. چند عنوان استانی و پنجم ، ششمی هم در کشور گرفتم. تا اینکه پدر یکی از بچه ها من را به هیات جانبازان کرج معرفی کرد و سه ماه بعد مسابقات کشوری جانبازان و معلولان بود که در مشهد ستاره مسابقات شدم ...
داستان فرار علی از دست موساد
استخدام اصلی را ملاقات کنم. یک ساعتی من را منتظر گذاشتن و در این مدت از مزیت های کار و راحتی آن می گفتند. آن ها از موج های تاریخ صحبت می کردند که برای بنده بسیار عجیب بود که چه ارتباطی با استخدام در وزارت صنعت دارد. به هر حال دیدم یک جوان تقریباً 30 ساله که به عنوان مسئول کارگزینی معرفی شده بود آمد و در اینجا متوجه شدم که قضیه بسیار متفاوت از چیزی است که تا کنون گفتند. ترس به جانم افتاد و ...
مهسا هاشمی، بازیگر سریال بازی نقاب ها : برای نقش صحرا بازیگران بسیاری کاندیدا بودند
تهران (پانا) - مهسا هاشمی، بازیگر سریال بازی نقاب ها ، نقش خود را در این سریال نقشی کاملا متفاوت با همه نقش هایی می داند که تا امروز ایفا کرده است. بازی نقاب ها نام تازه ترین مجموعه تلویزیونی شبکه دو سیماست که داستان دو طایفه از دیار ترکمن صحرا را به تصویر می کشد. دو خانواده که از پس درگیری و دشمنی و خون ریزی چند ساله تصمیم به صلح و آشتی می گیرند و پیوند ازدواج دو جوان از این دو طایفه ...
29 مهر کتاب بخوانیم
...! کتاب حاضر به صورت 10 داستان کامل و 4 داستان ناقص به رشته تحریر درآمده است. 10 داستان بخش اول توصیه های روانشناسی و تحلیل روان شناختی که اشاره به یک باور نادرست در ازدواج دارد می پردازد. در بخش دوم کتاب، 4 داستان ناقص نوشته شده که پایان قصه باز است تا خود خواننده برای آن پایانی از نگاه خودش بنویسد و تفسیر نماید. کتاب"چه ساده عاشق حرف های قشنگت شدم ...
اعترافات مرد بوکسور بعد از قتل دو دخترش و دو نفر دیگر بعد از 14 ساعت + عکس
سرنوشت پدر و مادر و دو خواهرزاده اش ادامه داشت، ساعت 3 بعد از ظهر چهارشنبه 25 مهر، سیروس به همراه مرد میانسالی به کلانتری 132 نبرد رفت. او زمانی که مقابل افسر نگهبان قرار گرفت راز هولناکی را برملا کرد. مرد 47 ساله گفت: بامداد امروز دو دخترم؛ پدرزن و مادرزنم را به قتل رساندم. ساعتی قبل برادرم با من تماس گرفت و سراغ آنها را از من گرفت. من هم گفتم که آنها را به قتل رسانده ام. برادرم باورش نمی شد، با ...
خودم را که به مسافران معرفی کردم فریاد کشیدند یا ابوالفضل خلبان زن است!/ پیشنهاد بازیگری از سینما دارم/ ...
هواپیما بریم سفر؟ ، این علاقه باعث شد گرایش پیدا کنم که هواپیما را بشناسم ، پافشاری خودم و حمایت های پدرم باعث شد که علاقه ام را پیگیری کنم، ابتدا از طریق آموزشگاه اقدام کردم و بعد از تلاش زیاد موفق شدم امروز به عنوان کمک خلبان خانم شناخته شوم. - به جز پدرتان سایر نزدیکان چه واکنشی نسبت به علاقه شما داشتند؟ مادرم خانه دار هستند و همیشه می گفتند هرچه که دوست داری را انتخاب کن ...
استادی که قرآن را با خطش می خوانیم، اما او را نمی شناسیم
که به اینجا بیایم، قرآنی نوشته بودم و یکی از دوستانم با اصرار، اصل قرآن را از من گرفت و بدون اذن از من، آن را به کشور عربستان با قیمت سه میلیون ریال سعودی فروخت و در چاپخانه آن ها بدون درج اسم من به عنوان خطاط، به چاپ رسید من بعد از اینکه قرآن را دیدم بسیار ناراحت شدم و نامه ای به ملک فهد نوشتم و مسأله قرآن را توضیح دادم و ذکر کردم که مسلم ترین حقم بنده این است که حداقل اسمم در قرآن به عنوان خطاط ...
تعدیل مهریه راه زندان را می بندد
به عنوان مثال جهیزیه بخواهد. او ادامه می دهد: خوشبختانه نگاه جوانان به مقوله ازدواج با گذشته بسیار متفاوت است باید همه به این شعور اجتماعی برسیم که چه با یک سکه و چه با 1000 سکه نمی توان زندگی را ماندگار کرد، مفهوم خوشبختی در تعداد سکه های مهریه نیست. مریم کامرانی پرستار هم به شروط ضمن عقد معتقد است و می گوید: باید شرایط 50، 50 باشد و کلیه حقوق زن و مرد مساوی باشد. ...
سربازی با سه همسر و 13 فرزند! +عکس
. * دوستان زیادی پیدا کردم جعفر دلشادی متولد خرداد 1357 است. شش فرزند دارد و از شهرستان قصرقند به خاش آمده است. او هم از این که دیر به سربازی آمده، خوشحال نیست، اما می گوید زودتر از این نمی توانسته بیاید. وقت نداشتم به سربازی بیایم. چون شبانه روز کارگری می کردم تا خرج خانواده ام را در بیارم. اینجا را دوست دارم و حتماً به همه سفارش خواهم کرد تا سر وقت به سربازی بیایند ...
تغییر چهره پلیس قلابی برای اخاذی از نوازندگان دوره گرد
شیوه از او اخاذی کرده، اما بعد فهمیده او مأمور نما است. الان که متوجه شدم مرد پژو سوار مأمور نما است و از دوستانم نیز به همین شیوه اخاذی کرده به اداره پلیس آمدم تا از او شکایت کنم. پس از طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی بهشتی، بازپرس شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. در حالی که تحقیقات برای شناسایی مرد مأمور نما ادامه داشت نوازنده دوره گردی با ...
ازدواج با زنان بزرگتر چه مشکلاتی دارد؟
...> خصوصا اگر پسر 25سال به پایین باشد مشکلات بیشتری پیش می آید چون حرف هایی که او بعد از یک مدت می زند، شبیه این جمله هاست گولم زدی ، من جوانی نکرده بودم ، چرا اینقدر احمق شدم که آمدم با تو ازدواج کردم و تو جای مادر من هستی. دبه درنیاورید بهتر است زوج هایی که تن به چنین ازدواج هایی می دهند حداقل نکاتی را رعایت کنند تا زندگی مشترک شان دچار تنش نشود. برای نمونه دختر باید قوانین ...