ماجرای دو قرص نان
سایر منابع:
سایر خبرها
چند روایت از فعالیت ستاد جنگ های نامنظم در اهواز
مسلح می کردیم. مردم به سمت خرمشهر حرکت می کردند، البته فقط سازماندهی به عهده ما بود، ولی رفتن نیرو ها به سمت خرمشهر تحت امر جنگ های نامنظم نبود. بعد از آن تعدادی سلاح کلاشینکف آوردند و آن ها را نیز تحویل مردم دادیم. خودم همراه شهید چمران به عملیات می رفتم و با توجه به تخصص تسلیحاتی که داشتم به مرحوم هنرآموز هم در امر تجهیز نیرو ها کمک می کردم. در آن زمان غذای روزانه نداشتیم و از جیره جنگی ...
پیمان بستم که تا پایان عمر درباره شاهنامه تحقیق کنم/ایران شناسان خارجی در حد شاهنامه شناسان ایرانی نیستند
ستاد استادان است و استاد همه ما؛ ولی بخت با من یار نبود که از دبیرستان راه خود را پیدا کنم. الآن که به گذشته خودم نگاه می کنم افسوس می خورم، من دیر راهم را پیدا کردم. چه سالی وارد دانشگاه شدید؟ اصلا رشته دبیرستان من علوم تجربی بود، بعد از گرفتن مدرک دیپلم در سال 1357، سال اول کنکور قبول نشدم، سال بعد رشته علوم انسانی کنکور دادم. آن موقع اصلا فکر نمی کردم که به چه چیزی علاقه من ...
سال 88 به همه بهایی ها گفتند در انتخابات شرکت کنید
مشرف شدم. بعد از آن اتفاقاتی برایم افتاد که آنها را به صورت دسته بندی خدمت شما عرض خواهم کرد. چه شد که مسلمان شدید؟ بالاخره شما در یک خانواده بهایی متولد شده بودید که خیلی فرصت تحقیق و تدبر درباره این موضوع برایتان وجود نداشته است. اتفاقا به نکته جالبی اشاره کردید. همین کنترل ها و حساسیت های بهایی ها بیشتر افراد را بر این می دارد که به عناوین مختلف بتوانند در پی حقیقت باشند. من هم ...
چه کسی برای اولین بار FATF را امضا کرد؟
شرکت می کردم در واقع به قول قدیمی ها بیشتر با من آشنا شدند. بعد روزی ساعت حدوداً 5 بعد از ظهر از من که معاون وزیر رفاه بودم از دفتر خود زنگ زدند و گفتند ( یادم نمی اید آقای فلسفی بودند یا آقای قاسم) آقای احمدی نژاد ساعت یازده شب با شما کار دارد. ما هم ساعت 11 شب رفتیم و در اتاق ایشان هم باز بود. گفت نظر شما درباره این طرح چیست. گفتم ایده مهمی است و اراده ش قابل تحسین است ولی برنامه می خواهد. چنین ...
وقتی بیش فعالی زمینه اعتیاد می شود
یک روز یکی از بچه های مدرسه با من تماس گرفت و با هم در پارکی قرار گذاشتیم و آنجا سیگاری به من تعارف کرد که سر آن مثل فیتیله بسته شده بود و به من گفت گُله، بکش خیلی فاز می ده؛ کشیدم و بعدش حس جالبی بهم دست داد و همه مشکلاتم را فراموش کردم و این حس عطشم را زیاد کرد و با خودم گفتم می زنم و مشکلاتم را فراموش می کنم، طوری شده بود که در ناراحتی، خوشحالی و در هر حالتی برایم نشاط آور بود. این ...
6410 بخشی از خاطرات سیدالاسرا است/ از بتمن بهترش را داریم
است با روش های خودم که معمولا بعد از هر نقش ایفا میکنم، آن را از خود دور کنم؟ چه ویژگی هایی در همسر شهید لشگری پیدا کردید که می تواند برای همه به ویژه بانوان الگو باشد؟ حساسیت و صبر زیاد، روح بزرگ و وقار. خانم لشگری صبور بود و من همیشه در زندگی ام انسان بی طاقتی بودم برای اینکه به صبر او برسم خیلی زحمت کشیدم. این خانم به نظر من خیلی مظلوم و تنها بود و بیشترین چیزی که مرا خیلی ...
شناسنامه پرسپولیس: "آزادی" حق دخترانم نیست؟
معروف به حشمتیه بود. من آن جا بزرگ شدم و در زمین های خاکی همان منطقه فوتبال را ادامه دادم. یک روز که در مدرسه بازی می کردم، دانش آموز جدیدی به مدرسه ما آمده بود که من از او پرسیدم شما فوتبال را بلد هستید؟ که به من گفت ، بله. کمی بلدم. بعدها مشخص شد که او کاظم بیاتی، دروازه بان تیم شاهین بوده است! بعد که بازی کردیم، با خود من را به تیم شاهین برد و در آن جا بازی کردم و کم کم پیشرفت کردم. یادم می آید ...
چه کسی برای اولین بار FATF را امضا کرد؟/ توصیه وزیر اقتصاد دولت دهم به احمدی نژاد
تجربه قبلی هم وجود نداشت. ما با چنگ و دندان و بعد از این که کلی موانع به لحاظ قانونی وجود داشت مرکز مبادله ارزی را راه انداختیم. این مرکز به بازار ارز کشور ثبات بخشید. جلوی رانت را می توانست بگیرد ولی مرکز مبادله ارزی تعطیل شد. به چه علت بود؟ نمی دانم. این را باید دوستان پاسخ دهند. از جمله دلایلی که گفتند... شما که می دانید خوش بینانه اش این بود که فکر ...
آنقدر فحش و کتک خوردم که قدرت فکر کردن نداشتم!
های شما پیدا کنند؟ چیزی که نشان بدهد تمایلات مارکسیستی دارم و به این گروه ها وابسته هستم خیر، چون قبلاً همه را پاک سازی کرده بودم. فقط یک مشت کتاب درسی و تاریخی بود و کتاب هایی به زبان فرانسه و زبان های دیگر. آنها، چون زبان نمی دانستند، همان کتاب ها را به عنوان کتاب های مضرّه کنار گذاشتند که با خودشان بردند. نام آن مأموری که بعد فهمیدید بازجوست، یادتان مانده است؟ بله، بعد ...
17سال است که از دریچه مثبت به زندگی نگاه می کنم/ عدم آگاهی مردم ایدز را به یک تابو تبدیل کرده است
بتواند راحت صحبت کند، می گویم: از هر جایی که شما تمایل دارید صحبت را شروع می کنیم، فعلا سوالی نمی پرسم. و کوروش 50ساله داستان زندگی اش را اینگونه آغاز می کند ” 17 سال پیش بود که به خاطر یک اتهام به زندان افتادم و تقریبا 2سالی را آنجا بودم، یک روز آمدند و از همه زندانی ها آزمایش گرفتند و سوالاتی هم پرسیدند. از اعتیاد، سابقه خالکوبی و رفتارهای پرخطر از ما سوال کردند که من ...
آیت الله منتظری ساده لوح بود یا آینده نگر؟!
.... غذای ساده ای می خورد که اغلب نان و ماست بود و تا پایان همین شیوه ادامه داشت. فرزندانش نیز دختر و پسر همه ساده زندگی می کنند و هیچ کدام از حد معمولی بالا تر نیستند. شخصیتی با این ابعاد و منش، انسان بسیار مردم داری بود و همیشه صحبت از این می کرد که مردم اذیت نشوند و بعد از انقلاب زمانی که به مقامات دسترسی داشت از تذکر اینکه مردم اذیت نشوند، غفلت نمی کرد و به حقوق انسانی فارغ از دین و مذهب بسیار ...
پرفروش ترین رمان های ایرانی در 5 دهه اخیر
همه ما. از نقاط قوت کتاب، سبک نوشتاری خوب داستان و خوش خوان بودن آن است، داستان بسیار قابل لمس و همذات پنداری با هر سه شخصیت آسان است، به طوری که می شود هر سه شخصیت را در وجود خودمان پیدا کنیم. تاکنون بالای 58هزار نسخه از این کتاب به چاپ رسیده است. دخیل عشق مریم بصیری در دخیل عشق ، داستانش را با سرگذشت جانبازی به نام رضا پیش می برد که پا ها و یک دست خود را در جبهه ...
بزرگداشت الگو و اسوه نمایندگی مجلس در کاشمر
بشود متعرض او خواهیم شد. دیانت ما عین سیاست ما، و سیاست ما عین دیانت ماست. من دوست ندارم که یکی از این دولت ها (دولت های استعمارگر آن زمان) اظهار تمایل به یکی از رجال بکند، من از هر دولتی که بخواهد دخالت در امور ما بکند می ترسم و باید توازن عدمی را نسبت به همه مراعات کرد، نه توازن وجودی؛ یعنی شما برای خودتان ما هم برای خودمان و لکن از تمایل زیادتر باید احتیاط کرد. ...
روایت جهانگرد ایتالیایی از ایران اش
من چه می دانستم از ایران؟ این سوال را شب قبل از سفر از خودم پرسیدم، قبل از آنکه از فضای امن خودم، خارج شوم.رک بگویم که چندان چیزی درباره ایران نمی دانستم و مهم تر از همه نمی دانستم که چقدر واقعا امن است. آیا حق با مادرم بود؟! آیا واقعا این سفر به آن اندازه که اغلب در تلویزیون می دیدیم، دلهره آور بود؟! گردباد تردید داشت در سرم می چرخید که بلند به خودم گفتم: فقط یک روش وجود دارد که پاسخ سوال هایم را ...
بخش دوم و پایانی گفتگوی وزیر اقتصاد دولت دهم
. بعد معاون هدفمندی وزارت رفاه شدم. وزارت چه کسی بود؟ دکتر مصری بود که ایشان هم از دوستان خوب ما هستند. برادر عزیز من هستند. من در این جلسات که شرکت می کردم در واقع به قول قدیمی ها بیشتر با من آشنا شدند. بعد روزی ساعت حدوداً 5 بعد از ظهر از من که معاون وزیر رفاه بودم از دفتر خود زنگ زدند و گفتند ( یادم نمیاید آقای فلسفی بودند یا آقای قاسم) آقای احمدی نژاد ساعت یازده شب با شما ...
مدرس؛ از مقاومت مقابل امپراتوری تزاری تا افشای جمهوری خواهی رضاخانی
گروه پارلمانی خبرگزاری فارس 10 آذر هر سال که به نام روز مجلس نامگذاری شده است با نام شهید آیت الله سیدحسن مدرس گره خورده و هرچند که هر سال به این بهانه از همان آثار مکتوب نه چندان وسیع و خاطرات شفاهی مضبوط در تاریخ درباره فعالیت ها و شخصیت این شهید نوشته می شود اما این مکرر گویی ها هیچگاه تکراری به نظر نمی رسد و هر ساله در این ایام، نیاز دوباره به بازگویی منش و عملکرد مدرّس حس می شود. ...
نترسید؛ "ایدز" وحشتناک نیست
برای صحبت درباره بیماری ایدز به پارک ملت رفته بودیم. بعد یک روز در استخر سرکار بودم که یک خانم من را شناخت و تا من را دید گفت: تو همان کسی نیستی که مبتلا به اچ آی وی بود؟. اینجا چه می خواهی؟. بعد جریان را به صاحب کارم گفت و من را مثل یک قاتل بیرون کردند. از آن روز از کار کردن بدم آمد. فکر کردم دیگر برای این و آن کار نکنم و برای خودم کار کنم و خودم آقای خودم باشم. الان هم همینطور است، دستفروشی می ...
شکنجه خلبان ایرانی با طعم جوخه اعدام
.... پیش خودم گفتم دارد می آید تا مرا به درخت ببندد. ولی او این کار را نکرد و چند دقیقه ای سکوت همه جا را فرا گرفته بود. سرم به شدت درد می کرد. ناگهان سکوت بیابان با یک خنده دسته جمعی نگهبانان شکسته شد. نگهبانان با یکدیگر گفتگو می کردند که من نمی فهمیدم چه می گویند. یکی از آنها به من نزدیک شد و با خنده به زبان انگلیسی شکسته و بسته ای گفت: مستر چطوری؟ نمی دانستم در جواب او چه بگویم، دست مرا گرفت و کش ...
ماجرای خاوری و امیرمنصور آریا از زبان وزیر اقتصاد سابق
استاندار خوزستان پیش من آمد و حتی یادداشتی نوشت ومدعی بود که اولین بار این مسئله در خوزستان توسط عوامل خود خوزستان... و استانداری متوجه این ماجرا شدند ولی بعد که این قضیه اتفاق افتاد همه می گفتند ما کشف کردیم. آقای خاوری هنوز کانادا است. شما به عنوان رئیس بانک ملی انتخاب کردید. می دانستید دو تابعیتی است؟ خیر. مگر می شود وزیر نداند دوتابعیتی است؟ الان شما ...
ماجرای خاوری و امیرمنصور آریا از زبان وزیر اقتصاد دولت دهم
خانمم گفتم فاطمه کجاست. مدرسه او دور بود. گفت به مدرسه رفت. گفتم صبحانه خورد؟ گفت خیر. گفتم چرا؟ گفت سه روز روزه گرفته است. نذر کرده است. گفتم روزی که من به او گفتم این طور نمی شود یهو به من گفت من مقصرم این بلاها سر شما می آید. در حالی که حق نماینده ها بود و باید استیضاح می کردند. خوب بود و ما باید توضیح می دادیم. این بچه بود و با هم مکه به حج عمره رفته بودم. این بچه کوچک بود و ...
طاها محرم زاده یکی از چهره ها و فعالان قرآنی شهرستان میانه : محدودیت ها مانع از حفظ قرآن نشد
همیشه بابت این عنایت شاکر بودم وهستم. این حافظ کل قرآن ادامه داد: به لطف خداوند و تلاش های شبانه روزی و برنامه ریزی شروع به کار کردم و با حفظ روزی یک صفحه و برنامه های مرور، کار حفظ را ادامه دادم و بعد از طی نیمی از مسیر حفظ، تعداد صفحات حفظ کرده در طی روز را به یک، دو و پنج صفحه رساندم و دراواخر کار حفظ روزانه هفت یا هشت ساعت در روز صرف می کردم. وی با اشاره به اینکه در آن زمان هیچ ...
اتراق موقت در اردوگاه چپ
نوع شوروی و نوکر آنها بودند! نیما به احتمال زیاد آثار مارکسیستی را خوانده بود و آشنایی کامل با این اصول داشت و به زبان روسی در کنار عربی و فرانسوی مسلط بود. آل احمد هم با نیما ارتباطات زیادی داشت و البته من خیلی زودتر با نیما ارتباط برقرار کردم و اولین کسی بودم که به خانه نیما رفتم. بعداً آل احمد را هم با خودم به خانه نیما بردم و او رفت و آمد با نیما را آغاز کرد و همراه خودش کیانوری یا طبری را هم ...
تاریخ اقتصادی مصر در دوران اولیه اسلامی
! گفت: به خدا قسم،62 من از تو سودی (ربْح)63 برای آن نمی خواهم، آنچه من به تو دادم کم تر از حقی است که تو بر من داری. سپس گفت: مرا می شناسی؟ گفتم: نه! گفت: با کشتی ای که از تنّیس به فسطاط می رفت، با تمام اموالم مسافرت می کردم. تا این که ناگاه به المَحَلّه،64 جایی در مقابل املاک تو، رسیدم. کشتی شکست و تمام اموالم غرق شد و من خودم را در نفس آخر نجات دادم. نالان و گریان ...
راهنمای سفر به زوریخ سوئیس | معرفی جاهای دیدنی زوریخ
ی غذاخوری و تفریحی است ، با رونق خود این محله صنعتی را به محله ای پر جنب و جوش تبدیل کرده است . البته در این مجموعه یک باغ زیبا و یک تراس که می توانید لحظات دوست داشتنی را در آن سپری کنید و همچنین هنر های عمومی نیز قرار دارند . این بازار در طول سال و همچنین دو روز دو شنبه و جمعه از ساعت 11 صبح تا ساعت 7 عصر باز است . البته یکشنبه هانیز از ساعت 11 صبح تا 6 عصر پذیرای شما است . در صورت سفر در فصل ...
بوی میخک و عطر زندگی روی آوار
، قابل تصور نبوده. آن ها حسابی او را شگفت زده کرده اند: برنامه کاری ام در سفر اخیر، اشکال گیری و مرور آموزش های کار چرم بود. وقتی در جمع خانم ها نشستم و شروع کردند به نشان دادن کارهایشان، از دیدن مدل های متنوع کیف که درست کرده بودند، غافلگیر شدم! من آن مدل ها را به آن ها آموزش نداده بودم. گفتند: بعد از اینکه پایه کار را از شما یاد گرفتیم، در اینترنت جست وجو کردیم و خودمان مدل های جدید را پیدا کردیم و ...
قصه کارآفرینی رضا سواری
؟ متولد کجا هستید و در چه خانواده ای بزرگ شده اید؟ من در سال 1344 در روستای گرده رش از توابع مهاباد متولد و در خانواده ای دامدار و کشاورز بزرگ شده ام . اولین بار چه زمانی کار کردن را شروع کردید؟ من کار کردن را زمانی که سوم راهنمایی بودم در یک درمانگاه شبانه روزی شروع کردم. در آن موقع روزها درس می خواندم و بعد از ظهرها از ساعت چهار تا 12 شب ابتدا به عنوان سرایدار و بعد ...