اولین واکنش سیدحسن خمینی به احتمال کاندیداتوری در انتخابات 1400 /من مدافع ...
سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته های احسان علیخانی در مهمانی دورهمی / مهران مدیری گیر مجری عصر جدید افتاد
در آخرین قسمت از فصل چهارم دورهمی، میزبان مجری بود. در ابتدا مدیری گفت: 700 بار دعوت کردیم، زنگ زدیم و گفتیم احسان جان نمیای؟! آخر چرا با ما این کار را می کنی؟! حتی یکبار گفتی من شیراز هستم، اما من در اتوبان ارتش تو را دیدم. (خنده) علیخانی هم گفت: از هیچ کس پنهان نیست که چقدر شما را دوست دارم و شما چقدر حق گردن من و همکارانم دارید. در این تردیدی نیست. شما شوخی کردید؛ ...
ماجرای پسر روستایی که پزشک شد / ننه ثریا مرا به دانشگاه تهران فرستاد !
بار ننه ثریا به مدرسه مان می آمد و چگونگی درس خواندن من را می پرسید، اگر ضعیف بودم می دانستم که خانه مان جهنم است. یکی، دوباری که به جای رفتن به مدرسه به پیشنهاد پدرم سر مزرعه رفتم، حسابی تنبیه شدم. از شانس بد من، برخلاف همه خانه های روستایی در خانه ما زن سالاری بود و بابا رحیم هرچه ننه ثریا می گفت، انجام می داد. وقتی دوره ابتدایی را با نمره بالایی قبول شدم، خودبه خود به ادامه درس علاقه ...
زنگِ تغییر داوران "عصر جدید" در "دورهمی" به صدا درآمد/ جزئیات فصل پنجم به روایت مهران مدیری
خودم گفتم وکیل می شوم. اتفاقاً حقوق هم در دانشگاه قبول شدم. اما یک روز که به راهروی دادگاه رفتم و آن آسیب ها را به چشمم دیدم از ورود به این راه، منصرف شدم. وی افزود: در سینما دستیاری می کردم تا در سریالی با مهران برومند آشنا شدم و او مرا به گروهی آیتم ساز در تلویزیون معرفی کرد. هیچ وقت باورم نمی شد روزی جلوی دوربین، اجرا کننم. تا اینکه در سال هایی که آیتم می ساختم و مشغولِ تولید ...
حرف های جالب اسماعیلی فر درباره رد پیشنهاد پرسپولیس
و باشگاه جاه طلبی هم هست. سپاهان دنبال قهرمانی و موفقیت است. به نظرم یک مجموعه کامل برای پیشرفت من بود. با تمام احترام به سایر باشگاه ها سپاهان را انتخاب کردم. *فصل برای سپاهان خوب شروع نشد ولی رفته رفته شکل بهتری گرفت و در نهایت با صدرنشینی در سال 1399 تمام شد. دانیال- اول باید راجع به خودم بگویم. من قبل از اینکه با سپاهان قرارداد ببندم یک هفته قبل تر کرونا گرفته بودم. بعد از ...
اگر میخ هم جای مدیران فعلی بگذارند مملکت می چرخد
. ولی من تا حدودی به آقای روحانی حق می دهم چون واقعاً صف برای چند قلم خاص هست. چرا که کالا کم نیست. یعنی شما وقتی به مغازه یا میدان تره بار که می روی، کالا فراوان است ولی قیمت ها خیلی افسارگسیخته شده و برای چند قلم خاص صف تشکیل می شود و آن هم چون احتمالاً قیمت دولتی دارد و ارزان تر است این اتفاق می افتد. من اینجا را کمی به آقای روحانی حق می دهم که صف نیست کالا فراوان است ولی خوب قیمت طوری است که ...
تعطیلات نوروز با داستان های کوتاه دفاع مقدس/ ردیف سوم کنار پنجره
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس ، ردیف سوم کنار پنجره عنوان داستانی کوتاه به قلم مولود فاضل علیزاد است که در نهمین دوره جایزه ادبی داستان کوتاه یوسف از سوی هیئت داوران به عنوان داستان برگزیده معرفی شده است که در ادامه می خوانید. به آبا گفتم کسی دنبالم به استقبال نیاید و به کسی نگوکه می آیم. این طور بهتر است. بعد ده سال از خودم، از تهران وتن هایی خسته شدم. دلم خواست برگردم. هنوز ...
فال حافظ امروز / اول فروردین با تفسیر دقیق + فیلم
خرابات و حق صحبت او که نیست در سر من جز هوای خدمت او بیا که دوش به مستی سروش عالم غیب نوید داد که عام است فیض رحمت او فال حافظ امروز شما نشان می دهد غم به دل راه ندهید و نگران نباشید که به زودی مشکلات حل شده و به مراد دل خواهید رسید. روزهای خوش در راه است و غصه ها به پایان می رسد. از غرور و کبر دوری کنید و به ضعف های خود توجه داشته باشید و برای رسیدن به هدف ...
چراغ سبز برانکو برای بازگشت به فوتبال ایران
. دل تان برای تشویق های ایسلندی با آنها تنگ نشده است ؟ فوتبال فقط برای مردم و شادی و هیجان آنها است و واقعا احساس غرور دارم که طی مدت حضورم در پرسپولیس و فوتبال ایران یک رابطه خوب، صمیمانه و دو طرفه با هواداران داشتم. چرا که نه؛ واقعا دلم برای آنها تنگ شده است و همین طور برای تشویق های ایسلندی شان. آن لحظات برای من یک لحظات به یاد ماندنی بود که بعد از هر بازی شادی مردم و هواداران را می ...
بعد از فوت انصاریان و میناوند افسرده شدم/ مربیان خارجی را بزرگ نکنید/ برخی مربیان بدون هیچ روزمه ای سالی ...
به گزارش خبرنگار ورزشی ایلنا، حمید درخشان پیشکسوت باشگاه پرسپولیس و تیم ملی ایران به مناسبت نوروز 1400 گفتگوی با خبرنگار ما داشته که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. سال 1399 چگونه بود؟ متاسفانه سال 99 به هیچ وجه نه برای مردم و نه برای ورزش ایران سال خوبی نبود. با وجود ویروس کرونا بسیاری از هموطنان ما جان خود را از دست دادند که این واقعا غم انگیز است. چه انتظاری از ...
هنگام وداع، فاصله من و هادی از زمین تا آسمان بود!
.... فردای آن روز که می خواست به محل کارش برود بچه ها را بوسید. یک حالت خاصی داشت. چهره اش نورانی شده بود. به من گفت یک حوله دست نخورده و تمیز به من بده! گفتم شما چرا امروز این طوری هستی؟! یک حالی داری. گفت نه چیزی نیست. هادی غسل شهادت هم کرد. یک دست لباس داشت که شسته بودم و روی طناب انداخته بودم. زمستان بود. خیلی هوا سرد بود و لباس ها خوب خشک نشده بودند. لباس هایش را نمدار پوشید و سوار موتور شد ...
سید حسن خمینی : سال 92 به مرحوم هاشمی گفتم شما را رد می کنند / وقتی آقای هاشمی رفسنجانی ردصلاحیت شد، ...
) گفت: خلاصه رفتم و ایشان مشغول نوشتن بیانیه شدند. هنوز رادیو اعلام نکرده بود. گفتم حاج آقا من نوشته را می بینم. شما تشریف ببرید بالا میاورم خدمتتان، گفت عیبی ندارد. نوشته را برداشتم که متن تندی ننویسد. چون معتقد بودم با اینکه آقای هاشمی را رد کردند ولی پیروز انتخابات، آقای هاشمی است. تلقی من این بود که آقای هاشمی می تواند. خلاصه آمدم و گفتم شما پرزیدنت میکر بشوید، آقای هاشمی با خنده گفت یعنی چی چی ...
هیچ راه حلی برای مشکلات کشور جز همراهی مردم نمی بینم
. در ذهنم این طور نقش بسته که کلم بود. رنگی تعریف می کنم که خوشگل شود. خلاصه رفتم و ایشان مشغول نوشتن بیانیه شدند. هنوز رادیو اعلام نکرده بود. گفتم حاج آقا من نوشته را می بینم. شما تشریف ببرید بالا، می آورم خدمتتان. گفت عیبی ندارد. نوشته را برداشتم که متن تندی ننویسد. چون معتقد بودم با این که آقای هاشمی را رد کردند، ولی پیروز انتخابات، آقای هاشمی است. تلقی من این بود که آقای هاشمی می تواند. خلاصه ...
افشاگری جنجالی شجاع خلیل زاده بازیکن سابق پرسپولیس
بازهم قهرمانی را جشن بگیرند چون حق شان است.قرار نبود عکسی که لوگوی الریان را به اصرار بوس کرده بودم، پخش شود. ما همه مدل عکس گرفتیم. من گفتم این عکس ها بیرون که نمی آید؟ گفتند نه! وقتی که قرارداد رسمی شد همان عکسی که لوگو را بوس کرده بودم بیرون دادند. ولی من لوگوی پرسپولیس را با عشق بوس کردم ولی بیرونم کردند. خلیل زاده همچنین در خصوص وضعیت خودش در دنیای کرونایی گفت: من و همسرم واکسن زدیم؛ مثل تمام بازیکنان لیگ قطر. کرونا جان دو عزیزمان را گرفت. با مهرداد میناوند رفت و آمد خانوادگی داشتم و از فوتش ناراحت شدم منبع: رکنا ...
آیت الله ری شهری عزادار شد
الحسین(علیه السلام) عرض کردم: آقا من مایلم ازدواج کنم . پس از بازگشت به نجف در مدرسه ی آخوند، در حجره آقای متقی با حاج اصغر آقا(رحمة الله علیه) مشغول خوردن صبحانه بودیم که سخن از ازدواج به میان آمد. اصغرآقا گفت: آقای مشکینی دختری دارد، ولی کوچک است می خواهی برایت درست کنم؟ گفتم: نه گفت: چرا؟ گفتم: چون ما با هم سر یک سفره می نشینیم، ممکن است شما پیشنهاد کنید و ایشان موافق نباشد و رفاقتمان هم ...
عابدزاده: هروقت فحش می دادند بیشتر می خندیدم
عقب تر بیاید. نادر محمدخانی، محمد پنجعلی، افشین پیروانی، مهدی فنونی زاده، حسن زاده، جواد زرینچه، مجتبی محرمی، رضا شاهرودی و نعیم سعداوی بازیکنانی که در خط دفاعی بازی می کردند، حتی با سن و سالی که داشتند جرأت در 18 قدم آمدن را نداشتند چرا که من اجازه نفس کشیدن در محوطه جریمه را نمی دهم! عابدزاده با بیان خاطره ای در این باره ادامه داد: زمانی که 18 ساله بودم، تیمی از روسیه فکر می کنم که آمده ...
سرباز معلم اصفهانی که لبخند بر لبان دانش آموزانش نشاند
دوستانشان از طریق فضای مجازی آموزش می بینند، آن دانش آموزان خیلی ناراحت و دلگیر هستند. هر چقدر با خودم کلنجار رفتم دیدم نمی توانم نسبت به این موضوع بی تفاوت بمانم. در نتیجه این کار به ذهنم رسید و با کمک خیران و نزدیکان خود از روستای انالوجه، دو دستگاه گوشی هوشمند برای دانش آموزان بی بضاعت دو خانواده، که هر کدام دو دانش آموز داشتند و از داشتن امکانات و تلفن همراه محروم بودند، تهیه کردیم. محمد ...
نصیرزاده: تمرکزم روی کشتی کم نشده است/ تا دبیر راضی نشود در سازمان لیگ هستم
بودم که گفت برای اولین بار در تاریخ است که همه شرایط فراهم است و هیچ مشکلی از نظر امکانات و مسائل رفاهی نداریم و این خیلی خوب است. ما هم نمی خواهیم با حاشیه سازی این آرامش را برهم بزنیم و دیگر صحبتی از جام باشگاه های جهان مطرح نکردیم. وی در مورد همکاری باشگاه ها در سال کرونا با فدراسیون کشتی برای برگزاری لیگ برتر، تصریح کرد: طی این چند روز تقدیرنامه آماده کردیم که از آن باشگاه هایی که ...
جرج بوش حمله به کنگره را نفرت انگیز خواند
شبکه تلویزیونی سی ان ان به نقل از تگزاس ترابیون گزارش داد جرج بوش رئیس جمهور پیشین آمریکا حمله به کنگره را نفرت انگیز خواند. بوش گفت: من آزرده خاطر شدم. نمی توانم حال خود را توصیف کنم، اما به یاد می آورم که احساس تهوع و تنفر به من دست داد. من شاهد آن بودم که کنگره کشورمان مورد هجوم نیرو های متخاصم قرار گرفت. این واقعا برای من آزاردهنده بود و من بیانیه ای صادر کردم. زمانی که من به این موضوع ...
ماجرای ازدواج ری شهری با دختر آیت الله علی مشکینی
شعار سال: همسر آیت الله محمدی ری شهری و دختر مرحوم آیت الله علی مشکینی پس از یک دوره بیماری دار فانی را وداع گفت. به همین مناسبت خاطره معروف ری شهری درباره ازدواج را به نقل از کتاب خاطرات او بازنشر می کنیم. آیت الله ری شهری در بخشی از کتاب خاطرات خود درباره ازدواجش می نویسد: مدت اقامتم در نجف معمولا مانند بسیاری از طلاب، شب های جمعه به کربلا می رفتم، یکبار که تشرف پیدا کردم، خیلی ساده خدمت حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) عرض کردم: آقا من مایلم ازدواج کنم . پس از بازگشت به نجف در مدرسه ی آخوند، در حجره آقای متقی با حاج اصغر آقا (رحمة الله علیه) مشغول خوردن صبحانه بودیم که سخن از ازدواج به میان آمد. اصغرآقا گفت: آقای مشکینی دختری دارد، ولی کوچک است می خواهی برایت درست کنم؟ گفتم: نه گفت: چرا؟ گفتم: چون ما با هم سر یک سفره می نشینیم، ممکن است شما پیشنهاد کنید و ایشان موافق نباشد و رفاقتمان هم از بین برو ...
اعتراف فربد آلبالویی / او دوست قدیمی هیچ کس نبود
بانک را بررسی کند و بتواند شماره پلاک پژو 206 آلبالویی را ردزنی کند. مخفیگاه فربد در شرق پایتخت شناسایی شد و ماموران در عملیات ضربتی موفق به دستگیری وی شدند. فربد وقتی پیش روی طعمه هایش قرار گرفت، به ماموران گفت: چند بار به شیوه ، طعمه هایی را گرفتار توطئه ام کردم، اما چون آنها را بیرون از بانک و به صورت اتفاقی سوار خودرویم کرده بودم، پول کمی به دست می آوردم. وی ...
50 هزار میلیارد تومان منافع بورسی نصیب دولت و تامین اجتماعی شد
کشور ما در تحریم ها همیشه مثبت بود بورس بود ولی الان به این روز انداختند، بورس در دنیا برای آدم های حرفه ای و کسانی که پول اضافی دارند و اهل ریسک هستند است، نه اینکه در حوزه ما یک نفر زمین کشاورزی اش را فروخته، یکی دامش را فروخته، یکی ماشینش را فروخته، آمده سرمایه گذاری کرده ولی شما به نحوی مدیریت کردید که امروز اصل سرمایه اش هم نیست و حالا امروز این حرف های طلبکارانه زده می شود واقعاً منطقی نیست و ...
مهران غفوریان از اعجوبه ها و صداپیشگی در کلاه قرمزی می گوید
کار های کودک را رد کنم. با این حال اعجوبه ها میان این ها فرق می کرد. من قسمت آخر اعجوبه ها به پشت صحنه رفتم و خیلی گریه کردم، چون دلم برای همه شان تنگ می شد. همه بچه ها را در آن قسمت در برنامه دیدم و به حدی احساساتی شده بودم که گریه ام را نگه داشتم تا در صحنه و جلوی بچه ها گریه نکنم. این بچه ها خیلی برای من جذاب بودند. اصلاً نمی دانید همه این بچه ها برای من کادو می آوردند و این برای من خیلی جذاب ...
درباره محمدتقی صبورجنتی | گفت پس شعر ها را پس بده
را نخوانده بودم و کتابچه کپی صبور جنتی مانده بود لای کاغذ ها و کتاب ها در کشوی میزم. خلاصه یکی دوبار دیگر این سؤال را پرسید و آخرین بار همین که سر میز ادب وهنر رسید، با دیدن من سؤال را تکرار کرد که: بالأخره شعر ها را خواندی؟ و من گفتم: هنوز فرصت نکرده ام. تا این را گفتم بدون هیچ تعارفی گفت: پس شعر ها را پس بده! من هم که از این برخورد صبور جنتی کمی ناراحت شده بودم، سریع کشوی میزم را کشیدم و کتابچه ...
این 56نفر در تاریخ ایران ماندگار می شوند/ پاداشمان را با دیدار آقا می گیریم
به گزارش پایگاه خبری حامیان ولایت به نقل ازفارس؛حمایت همسرم، باعث قوت قلبم بود چون او به عنوان یکی از اعضای کادر درمان، با علم به کیفیت بالای واکسن ایرانی، مرا برای این داوطلبی تشویق می کرد. با اینهمه، اصلاً امیدی نداشتم که جزو منتخبین نهایی باشم. با خودم می گفتم: بین اینهمه داوطلب، خیلی بعید است اسم من اعلام شود. اما این اتفاق به شکلی ویژه رقم خورد و من به ع ...
مینا با مرد غریبه برهنه بود که شوهرش رسید / فیلمی که افشاگر شد
بروند و مقداری دلار برای فرمان بخرد تا او آن فیلم را منتشر نکند یا در اختیار همسر اسفندیار نگذارد. خلاصه من هم که ترسیده بودم سوار بر خودرو با آن ها تا مقابل یک صرافی بزرگ رفتم اما وقتی آن ها پیاده شدند من از فرصت استفاده کردم و از آن جا گریختم چند روز بعد با اسفندیار تماس گرفتم و به او گفتم مموری آن فیلم را از همسر صیغه ای ام دزدیده ام او هم با خوشحالی برای تحویل مموری در دفتر کارش با من قرار ...
جانبازی؛ زیباترین فرصت پرواز / هیچ گاه در زندگی شوقی بالاتر از رفتن به جبهه را تجربه نکرده ام
رفتن به جبهه بفرمایید؟ مادرم، بانویی انقلابی بود و نه تنها مخالفت نکرد، بلکه از شنیدن خبر ثبت نام و تصمیم من برای اعزام به جبهه خوشحال شد. سوم خرداد سال 61 همزمان با آزادی خرمشهر ما به جبهه اعزام شدیم، زمان اعلام فتح خرمشهر ما به شهر قم رسیده بودیم، از یک طرف برای آزادی خرمشهر خوشحال بودم و از طرفی ناراحت، چون گمان می کردیم جنگ تمام شده و ما اعزام نمی کنند. در پادگان امام حسن(ع) دو شب ما را ...
حمله نیش دار مورینیوی اندوهگین به تیم خودش
نیست چرا که آنچه که من حس می کنم بسیار فراتر از اندوه است. من همین الان از رختکن دینامو آمدم، رفته بودم تا آن بچه ها را تحسین و تشویق کنم و واقعا احساس تاسف کردم که تیمی که تیم من نبود، بازی را بر اساس نگرش و تطبیق دادن و هماهنگ شدن با شرایط برد. به همین دلیل من خیلی بیش از اندوه را حس می کنم و فقط همین. فوتبال فقط درباره بازیکنانی نیست که فکر می کنند توانایی و کیفیتی بیشتر از دیگران ...
جانبازی که باغ دار است / نیروهای عراقی پایم را قطع کردند
هر دو پا مجروح شده بودم و نیروهای رژیم بعثی عراق، یکی از پاهای مرا مقابل چشمانم قطع کردند؛ من نگاه کردم و آنها قطع کردند. لحظه ای که ای وای می گفتم تنها یک بسته پنبه زیر سرم می گذاشتند و برای لحظه ای بیهوش شدم و زمانی که به هوش آمدم دیدم که یک پای مرا قطع کرده اند. نیروهای عراقی هر روز از ما پذیرایی می کردند این جانباز هشت سال دفاع مقدس افزود: خلاصه ما را به اردوگاه عنبر ...
کرامات سیدالساجدین زین العابدین
آنها اجازه خواستم که با امام زین العابدین علیه السلام ملاقات نموده و وداع نمایم. اجازه دادند. وقتی خدمتش رسیدم مشاهده کردم ایشان زیرخیمه ای بود و پاها و دستهایش را در غل و زنجیر بسته بوداند، گریه ام گرفت؛ گفتم کاش من به جای شما بودم و شما از این رنج آسوده بودی. فرمودند؛ زهری خیال می کنی این غل و زنجیر آویخته به گردنم مرا می آزارد؟ اگر بخواهم می توانم این غل و زنجیرها را از دست و پای خود ...
گنج های شهر ما
مظلومانه اتاق را ترک کرد احساس کردم تمام شکوفه هایش با طوفان بی توجهی ریخت. آنقدر ناراحت شده بودم که کار خودم را فراموش کردم تمام روز چهره ی جوان جلوی چشمانم رژه می رفت. یک سرمایه ی انسانی ارزشمند که می توانست محور توسعه ی شهر باشد با دستهای مغرور رییس دور انداخته شده بود. او تنها به دنبال یک پشتوانه بود تا ترقی کند و به ترقی برساند. همه ی کشورهای پیشرفته با جذب تحصیلکرده ها ...