سایر خبرها
چرا سریال همبازی مخاطب را وارد بازی نکرد؟
.... موضوع گلخانه و کارآفرینی هم در سریال خیلی کمرنگ است. او تاکید کرد: وقتی صحبت از خانواده می شود، فقط صحبت از این مسایل نیست. خانواده امروز با مسایل و مشکلات فراوانی دست به گریبان است که حتی اگر ازدواجی صورت نمی گیرد و دختر و پسرها در سن بالا نمی توانند ازدواج کنند، ناشی از همین مسایل است نه از اینکه عاشق می شوند یا نه و آیا فلان پسر یا دختر مرا می خواهد یا نه. فهمیم در نقد سریال نوروزی شبکه دو سیما اظهار کرد: نه بازی خوبی در این سریال به چشم می خورد و نه کارگردانی خوبی، حرف خوبی هم برای گفتن ندارد. در حقیقت یک سریال آنتن پُرکن است. ...
شوهرم، من را در خانه مجردی دوستش پیدا کرد
همسرم به جای آن که ارتباط خود را با دوستان مجردش قطع کند، به من سوءظن پیدا کرد به طوری که مرا در خانه زندانی می کرد و سر کار می رفت. من هم که دچار یک لجبازی مغرورانه شده بودم سعی می کردم رفتارهایی انجام بدهم که همسرم به خاطر بدبینی هایش دچار رنج روحی شود. روزها به همین ترتیب می گذشت تا این که یک روز، زمانی که در خانه زندانی بودم کلیدها را مخفیانه از جیب همسرم برداشتم و از خانه بیرون زدم. ...
اولین اظهارات هواپیماربای "ارتفاع پست"
به تهران برویم. روز پرواز، دست های ما را با دستبندهای پلاستیکی بستند و بین مسافران نشاندند. یادم است آن روز وقتی چند مسافر متوجه شدند ما هواپیماربا هستیم، از پرواز انصراف دادند. به سمت تهران پرواز کردیم و بعد هم محاکمه ها شروع شد. * شما، خالد، فرهنگ و شهرام حکم اعدام گرفتید. برای همسران برادرتان چه حکمی صادر شد؟ ماه رمضان سال هشتاد و در جلسه پنجم یا ششم دادگاه بود که به ما حکم اعدام ...
چرا سوریه پیکر این مدافع حرم را تحویل نمی داد؟! + عکس
بوده که شهید می شود. اول بهمن 94 رفته بود به سوریه و 8 اسفند شهید شده بود. **: شما بعد از تماس آن روز که دخترتان صحبت کردند، دیگر هیچ تماسی نداشتید؟ همسر شهید: نه. هر روز زنگ می زدم اما جواب نمی داد. آنجا هم دامداری داشتیم و یک گوساله دو ساله را نذر کردم که خدا شیرعلی را سالم برگرداند و گوشتش را هم به در و همسایه دادم. آن روزها در سوریه درگیری زیاد بود و خیلی نگران بودیم. ...
مدافع حرمی که شهادتش به او الهام شد/از شکست تکاوران تا اعزام به سوریه+ عکس
را دارد و ما نمی توانیم قبول کنیم. مجید گفت: نه این انگشتر اینجا باشد و من می روم خانواده ام را می آورم. ما صبح روز بعد با آن خانواده تماس گرفتیم و گفتیم مشکلی پیش آمده و فعلا قصد ازدواج ندارم. یک هفته بعد در روز 16 آذرماه سال 85 مجید و خانواده اش آمدند. حرف ها را زدند، در ابتدا پدرم خیلی موافق نبود و سنگ انداخت. ما فقط یک جلسه با هم صحبت کردیم. بعد هم که نامزد شدیم بیشتر با خصوصیات ...
گفت و گو با مرد عاشقی که 32 سال پای عشقش ماند تا بالاخره وصال حاصل شد
32 سال است که چشمم به در خانه ام بود تا دختر عمه ام وارد این خانه شود. در این سال ها، بارها خواب می دیدم که داماد شده ام، با خانمم در حیاط خانه نشسته ایم و با هم حرف می زنیم. من مشغول آبیاری درخت های حیاط بودم و او از درخت های میوه حیاط برایم میوه می چید، چایی می خوردیم و..... . اما به محض این که بیدار می شدم، می دیدم که همه اش خواب بوده است. ...
بهروز وثوقی افشاگری کرد/ عاملین ممنوع الکاری فردین، ملک مطیعی و بهروز وثوقی + عکس
. بهروز وثوقی در سال 57 برای بازی در فیلم گربه در قفس به کارگردانی بهمن زرین دست به آمریکا رفته بود که این سفر با انقلاب اسلامی ایران مصادف شد. پس از این اتفاق او دیگر هرگز به ایران بازنگشت و در کالیفرنیا مقیم شد. بهروز وثوقی از آن زمان دیگر فعالیت چشمگیری در عرصه ی بازیگری نداشته است. بیشتر بدانید : مهاجرانی، تیر خلاص را به فردین زد! بیشتر بدانید : بگذارید قیصر به سینما بازگردد! بیشتر بدانید : بهروز وثوقی با فیلم جنجالی امیریوسفی به جشنواره فجر 98 می آید؟! گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ seemorgh.com/culture منبع: rooziato. ...
ماجرای دلتنگی آقا برای شهید صیاد
نماز اول وقتش ترک نمی شد و سعی می کرد مسایل دینی و مذهبی را بین دیگر اطرافیانش نیز ترویج دهد. همین روحیه مذهبی او بود که با شروع تحرکات انقلابی رفته رفته علی هم به صف مجاهدین پیوست و باکی از اینکه یک ارتشی است، نداشت. علی با روحانیون و دیگر مبارزان آن زمان همکاری می کرد تا جایی که توسط ماموران ته مانده حکومت پهلوی در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب دستگیر شد و در روز 22 بهمن توسط مردم انقلابی از ...
مدافع حرمی که شهادتش به او الهام شد
انگشتر اینجا باشد و من می روم خانواده ام را می آورم. ما صبح روز بعد با آن خانواده تماس گرفتیم و گفتیم مشکلی پیش آمده و فعلا قصد ازدواج ندارم. یک هفته بعد در روز 16 آذرماه سال 85 مجید و خانواده اش آمدند. حرف ها را زدند، در ابتدا پدرم خیلی موافق نبود و سنگ انداخت. ما فقط یک جلسه با هم صحبت کردیم. بعد هم که نامزد شدیم بیشتر با خصوصیات اخلاقی او آشنا شدم. البته چون برادرم با او دوست بود می گفت: این ...
شکارچیان آهو چگونه دو محیط بان زنجانی را به شهادت رساندند؟
استخدامی قبول شد و وارد سازمان محیط زیست شد. با وجود خطرهایی که در کارش داشت، با علاقه از شغلش دفاع می کرد. درست سه روز پیش از این حادثه شکارچی را دستگیر کرده بود که گلوله سلاح این متخلف از کنار گوشش عبور کرده بود. از سختی کارش به مادرمان چیزی نمی گفت. نمی خواست او را نگران کند. گاهی درباره شغلش با من صحبت می کرد اگر می دانستم شغلش خطرناک است هرگز اجازه نمی دادم ادامه دهد. مهدی عاشق مادرم بود به همین ...
اگر آن روز آقا نمی آمد
... متاسفانه. آوینی یک مصاحبه به بهانه کتاب آینه جادو با امید روحانی دارد که آن موقع دبیر معرفی کتاب مجله فیلم بود. امید روحانی از جریان فکری ای است که آوینی با آن مخالف است. آوینی در عین متانت، سوالات تند را محکم و مستدل جواب می دهد. بعد از انتشار این مصاحبه جریان روشنفکری می گویند چرا فیلم به آوینی تریبون داده؟ بچه های آن طرف هم می گویند تو چرا رفته ای با اینها حرف زده ای!؟ هنوز این بلای قبیله ...
اخبار حوادث امروز (21 فروردین 1400) از تجاوز وحشیانه به زن خانه دار توسط تعمیرکار شوفاژ تا درگیری طایفه ...
...، در حالی روی میز قاضی ویژه قتل عمد مشهد قرار گرفت که برخی شواهد موجود از راز پنهان یک جنایت وحشتناک حکایت دارد. خواستگار زخم خورده پدرِ دختر را کشت پلیس در تعقیب پسر جوانی است که بعد از شنیدن جواب رد از دختر مورد علاقه اش، پدر او را با شلیک گلوله به قتل رساند. اتفاق باورنکردنی در پرواز آبادان-مشهد از عصر دیروز ویدئویی در فضای مجازی در حال چرخیدن است ...
ابوالفضل را با زبان روزه راهی میدان شهادت کردم
می گیرم و از او به خاطر اینکه این روز ها و در این شرایط پذیرای مان شد، تشکر می کنم. نامش را می پرسم. با همان صدای مهربان و دوست داشتنی اش پاسخ می دهد که من اصالتاً اهل قم هستم و همسرم اهل گلپایگان است. زمانی که با ایشان ازدواج کردم 15 سال داشتم و همسرم شاگرد شوفر بود. زندگی مشترکمان را از قم شروع کردیم و ماحصلش شد یک دختر و هفت پسر. قم و همسایگی امام (ره) از مادر شهید می ...
خواستگار ناکام پدرِ دختر را به قتل رساند
اینکه فهمیدم این پسر به درد ازدواج با دخترم نمی خورد، موضوع را با او و شوهرم مطرح کردم؛ البته به دخترم جزئیات را توضیح ندادم و فقط از او خواستم به حبیب جواب رد بدهد. دخترم نیز همین کار را کرد، اما آن خواستگار دست بردار نبود و مرتب بر خواسته اش اصرار می کرد. سماجت های حبیب باعث شد این بار خودم با او صحبت کنم و باز هم بدون ورود به جزئیات، به او توضیح دادم این وصلت مناسب و صحیح نیست. در ...
جواب رد به خواستگار موجب هتک حیثیت دختر زنجانی شد!
زنجان مورد شناسایی قرار گرفت و با هماهنگی دستگاه قضایی دستگیر و به همراه ابزارهای جرم کشف شده ، وی به پلیس فتا برای تحقیقات تکمیلی انتقال داده شد. این مسئول در رابطه با انگیزه متهم برای هتک حیثیت شاکیه، تصریح کرد: متهم در تحقیقات اولیه منکر بزه ارتکابی خود شد ولی پس از رویارویی با مستندات، ضمن اقرار، گفت قبلاً خواستگار شاکی پرونده بوده و به دلیل شنیدن پاسخ منفی و قصد ازدواج با شخص دیگر، به ...
سوالهای پدر دختر از داماد چه چیزهایی است؟
سوالهای پدر دختر از داماد موضوع خانوادگی موضوع خانواده مقدم است و از اولین مسائلی است که در جلسه خواستگاری درباره آن حرف زده می شود.همانطور که می دانید پدر دختر احساس حمایت بسیاری نسبت به دختر خود دارد این احساس را در خانواده طرف مقابل هم فکر می کند. به همین سبب نسبت به شناخت از شروط خانوادگی خواستگار میل زیادی نشان می دهد و در این خصوص سؤالاتی مهم می پرسد. مسائل اقتصادی پس از صحبت درمورد موضوعات خانوادگی و به دست آوردن آگاهی لازم در این مورد، مسئله موضوعات اقتصادی مطرح می شود. موضوعات اقتصادی داماد برای پدر دختر اهمیت دارد و بسیار مهم خواهد بود. چرا که این مسئله جهت های متفاوتی ...
اخاذی از دختران جوان با فیلم های خصوصی
دو پسر که در پرونده های جداگانه ای فیلم های خصوصی دختران جوان را به دست آورده و با آن نقشه اخاذی را طراحی و اجرا کرده بودند، دستگیر شدند. یکی از این متهمان از ابتدا با هدف اخاذی طعمه خود را اغفال کرده و دیگری بعد از شکست عشقی دست به انتقام جویی زده بود. در اولین پرونده فردی که در فضای مجازی با هویت کاذب و جلب اعتماد دختری جوان اقدام به گرفتن تصاویر و فیلم های شخصی و تهدید به انتشار ...
بی غیرت شده بودم و به سرنوشت دختر 13 ساله ام توجه نداشتم !
اینترنتی پرداختم ولی هر روز بیشتر در مرداب اعتیاد فرو می رفتم و هزینه های مصرفم بیشتر می شد. در همین روزها با آن که درآمد کافی نداشتم، بیشتر اوقاتم را با دوستان معتادم می گذراندم و در پاتوق ها پرسه می زدم. این در حالی بود که سال 1388 با یکی از بستگانم ازدواج کرده بودم و دو فرزند داشتم. خلاصه با ترغیب دوستانم و برای تامین هزینه های به سرقت اموال مردم روی آوردم. چند بار تصمیم به ترک اعتیاد ...
روایت شهید صیاد شیرازی از زندگی خود
و خصوصیات روحی و اخلاقی شهید می گوید: ما پسر عمو، دختر عمو بودیم. هفده ساله بودم که مرا برای او- که 25 ساله بود-خواستگاری کردند.آن زمان، افسر جوانی بود که در ارتش خدمت می کرد و برای این که سختی زندگی با یک فرد نظامی را به من تذکر بدهند، عمویم گفت: زندگی با یک سرباز سخته. آن هم فردی مثل علی که زندگی ساده ای داره. برای پدرم، پاکی و نجابت داماد آینده اش مهم بود نه تامین رفاه من؛ همان چیزی ...
ماجرای 17 بار خودکشی یک قاتل!
تهوع داشتم! با تماس مرد قصاب امدادگران اورژانس مرا به بیمارستان امام رضا (ع) رساندند ولی من که مدتی را به کما رفته بودم دوباره از مرگ نجات یافتم! آن روز هم در خانه درگیری داشتیم که دست به خودکشی زدم! آن روز نجات یافتم ولی اکنون با این عذاب برادرکشی نمی توانم کنار بیایم! فقط به خاطر مواد مخدر زندگی خودم و خانواده ام نابود شد! /خراسان ...
شهید صیاد شیرازی؛ از فرماندهی ارتش تا ترور
دوره آموزش زبان انگلیسی به تهران منتقل شد و پس از پایان کلاس به موجب تسلط بالایی که به دست آورده بود، از استادان زبان انگلیسی ارتش شد. زمانی که تصمیم داشت با دختر دایی خود، عفت شجاع، ازدواج کند، با مخالفت ارتش حکومت پهلوی روبه رو شد. حکومت پهلوی دلیل مخالفتش را سابقه مبارزاتی پدر عفت شجاع با حکومت مطرح کرد، اما سرانجام در اثر اصرار ستوان شیرازی، ارتش حکومت پهلوی با این ازدواج موافقت کرد ...
تلخ ترین وشیرین ترین خاطرات کادر درمان مشهد
اورژانس شلوغ پلوغ خودش باشد و به او گفتم من چند لحظه بر روی صندلی می نشینم و رفع زحمت می کنم. با یک احساس سرگیجه گونه، به محض اینکه بر روی صندلی جلوی اتاق دکتر نشستم، سرم خم شد و خوابم برد. چند دقیقه بعد، انگار خواب می دیدم که دکتر طالبی صدایم می زند: دکتر خادمی... دکتر خادمی ! خیلی سنگین جواب دادم که مزاحم نشو، خوابم می آید. دیدم دست بردار نیست و موضوع برایش جدی تر شد. همکاران تیم اورژانس که ...
شهوت، آبرو، شهرت؛ به بهانه ادعای اخیر ریحانه پارسا
...: خیلی قوی بود، من گریه می کردم. او لباسم را پاره کرد و مرا به اتاق دیگری برد. در تمام آن لحظات تنها به این فکر می کردم که جواب مادرم را چه بدهم . جوآن کالینز و ماجرای کلئوپاترا جوآن کالینز بازیگر معروف روایت جالبی از آزار جنسی در هالیوود دارد. ظاهراً او فقط به این دلیل که حاضر نشد با مدیر استودیو رابطه داشته باشد بازی در نقش کلئوپاترا را از دست میدهد. کالینز می گوید: ...
شهوت، آبرو، شهرت؛ به بهانه ادعای اخیر ریحانه پارسا
...: خیلی قوی بود، من گریه می کردم. او لباسم را پاره کرد و مرا به اتاق دیگری برد. در تمام آن لحظات تنها به این فکر می کردم که جواب مادرم را چه بدهم . جوآن کالینز و ماجرای کلئوپاترا جوآن کالینز بازیگر معروف روایت جالبی از آزار جنسی در هالیوود دارد. ظاهراً او فقط به این دلیل که حاضر نشد با مدیر استودیو رابطه داشته باشد بازی در نقش کلئوپاترا را از دست میدهد. کالینز می گوید: ...
زنی خرمشهری که جنگ آواره اش کرد و هنوز بی خانمان است/ بعد از نابینایی بی سرپناه شدم/ پدر و مادرم در 11 ...
توانم بروم. به دلیل تشخیص اشتباه پزشک، نابینا شدم بهاره دختری از استان های غربی کشور است که پدر و مادرش را چند سالی است، از دست داده و به دلیل تشخیص اشتباه پزشک، چشمش آب سیاه آورده و وی بعد از مدتی نابینا شده است، بهاره که لیسانس الهیات دارد، درباره حضورش در این مرکز می گوید: بعد از مرگ پدر و مادرم یک روز احساس کردم که تار می بینم، خیری در شهرمان بود که به من کمک کرد تا در ...
سرگذشت دختر فراری که مهمان خانه مجردی شد/ در بُن بستی گیر کرده ام که هیچ راه فراری ندارد
... در مسیر جدید زندگی ام، به تدریج قبح و ترس از هر چیزی را از دست دادم، در آن خانه با پسری بودم که به مرور در خیلی از اعمال ناشایست او شریک شدم، یکی از کارهایی که آن پسر از من خواست یک فقره سرقت بود که من در حال حاضر متوجه شدم به نوعی سرقت مسلحانه بوده است. در حالی که من به خیال خود و با توجه به صحبت های آن پسر، فکر می کردم یک تسویه حساب شخصی است، البته خودم هم به این وضعیت عادت کرده ...
مردم هیچگاه به شیوه حاکمیت در نمی آیند
. بحث مهریه ها را بوجود آورده است. الان به گونه ای شده که خانواده دختر فکر می کنند تنها تضمین زندگی دخترانشان مهریه است و خانواده پسر از این نگرانند که مهریه های بالا مشکلاتی را برای آنها بوجود آورد. چه کسی می پذیرد که دخترش از حق تحصیل، اشتغال، سفر و.. برخوردار نباشد. اینها حق هر فردی است پس چرا باید اجازه گرفت. بنای اختلاف را ما خود گذاشته ایم و بعد می خواهیم از این اختلاف ها جلوگیری ...
رو نمایی از کتاب اسب در باغ ریشه
با مطرح کردن داستان کوتاه ترزا نوشته ایتالو کالوینو گفت : روزی یک نفر در میدانی ایستاده بود و ساختمان چند طبقه ای را نگاه می کرد و با صدای بلند فریاد می زد : ترزا ترزا . شخصی از آنجا رد می شد آن هم به کمک این شخص آمد و ترزا را صدا کرد . چند نفر دیگر رد می شدند آنها هم همراه با این دو نفر شروع کردند با صدای بلند بگویند ترزا ترزا . بعد از کلی صدا کردن ، یک نفر به شخص اولی گفت: چکار کنیم ؟ما که هرچه ...