سایر منابع:
سایر خبرها
پدر شوهر پلید و رفتار زشت با عروس خانم
خودکشی رضا را از عروس پنهان کرده بودند آن هم نه یکبار خودکشی بلکه 3 بار خودکشی که در همه این اقداماتش به خودکشی او نجات پیدا کرده بود و با فریب در ازدواج من را به خانه سیاه پدر شوهرم کشاند! زن30ساله به نام لیلا نزد مشاور اجتماعی پلیس گفت: وقتیفوق دیپلم گرفتم تصمیم به ازدواج گرفتم. او رضا که پسر شیک پوش و مرتبی بود را در یک میهمانی دوستانه دیدم بسیار نجیب و سر به زیر بود و خیلی زود ...
بابا بیا پایین مرا به آغوش بگیر
می کردیم. موقعی که امیرحسین می خواست به مدرسه برود. به او گفتم: به مشهد برویم، چون مدرسه بهتری دارد. چهار سال آخر در مشهد پیش خانواده مان در گلشهر رفتیم. یک سال از ساکن شدنمان در مشهد گذشته بود که یک روز از سر کار آمد و گفت: فلانی می خواهد به سوریه برود، آنجا جنگ شده است. آن موقع من زیاد اخبار گوش نمی دادم. کم کم کنجکاو شدم و اخبار سوریه را دنبال می کردم. یک روز برگشت گفت: کاش من هم به سوریه بروم ...
جنازه زن صیغه ای در حیاط خانه اش دفن شد!
شناسایی محل زندگی او شده و بازداشتش کردند. متهم که سعید نام داشت، پس از دستگیری گفت: من 24 ساله بودم که با این زن 48 ساله آشنا شدم. مدتی عقد موقت بودیم و با هم زندگی می کردیم. اما بعد از مدتی تصمیم گرفتم تشکیل خانواده بدهم و صاحب فرزند شوم. به این ترتیب ناگهان او را ترک کردم و رفتم. بعد از مدتی به دیدنش آمده بودم که گفت فاضلاب خانه اش مشکل دارد. بعد هم ازهمسایه بیل و کلنگ گرفت و کنار در حیاط ...
آزار شیطانی مرد فامیل بیچاره ام کرد+جزئیات
... دختر صیغه ای گفت: در 17 سالگی برای رهایی از کابوس و با بی اعتنایی مادر و پدرم با پسری به نام مسعود ازدواج کردم و 6 ماه نگذشته بود طلاق گرفتم تنها مانده بودم و برای اینکه زندگی ام را سرو سامان بدهم تصمیم گرفتم صیغه مردان بشوم این کار را کردم و خیلی زود با حدود بیش از 100 مرد صیغه شدم و پول خوبی می گرفتم تا اینکه آخرین شوهر صیغه ای ام یک بازاری بود و من وقتی مدت صیغه ام تمام شد همانجا تصمیم گرفتم از خانه اش طلا سرقت کنم و همین باعث بازداشت من شد تصور نمی کردم این مرد شکایت کند بعد فهمیدم او زن و بچه ای ندارد و چون صیغه اش بودم ترسی از شکایت نداشت! ...
تجاوز وحشیانه به پسربچه 10 ساله
... صادق مطوری، پدر محمد، جزئیات این حادثه را پس از یک سال بازگو می کند. راضی نبودم کبوتر بخرد. همان روز هم مادرش با من تماس گرفت و گفت به خانه بیا و جلوی محمد را بگیر، می خواهد کبوتر بخرد. به زنم گفتم به محمد چیزی نگو. خودم وقتی به خانه برگشتم کبوتر را به صاحبش بر می گردانم؛ اما گوش محمد بدهکار نبود. از خانه خارج شد. به خانه که برگشتم، ساعت حدودا 7 عصر بود که ناگهان متوجه شدم، کل روستا که همگی ...
قاتل بی رحم تاجر تهرانی بارها خودکشی کرد + جزییات دادگاه
شناسنامه ات درج شده چطور مدعی هستی پدر سه فرزند هستی؟ که متهم پاسخ داد : سالها پیش خواهرم در حالی که دو فرزند کوچک داشت جان سپرد و من که در آن سالها مجرد بودم از فرزندان او نگهداری کردم .من بعد از چند سال ازدواج کردم و خودم هم صاحب یک فرزند شدم .من در آن سالها از فرزندان خواهرم مانند فرزند خودم نگهداری می کردم با سختی زیاد زندگی خوبی برایشان فراهم کردم. حالا که در زندان هستم همسرم از آنها نگهداری ...
روش تازه نگهداشتن میوه ها
کنند که روزانه یک یا دو تیکه میوه مصرف کنید. اما متاسفانه میوه ها زود خراب می شوند. نگداری میوه در یخچال یک راه حل خوب برای تازه نگه داشتن میوه است اما این کار باعث از دست رفتن طعم میوه می شود. برای تازه نگهداشتن میوه هیچگاه ان را به صورت خیس و مرطوب درون یخچال قرار ندهید. موقع خوردن میوه می توانید آن را کم شسته و باقی آن را به صورت خشک درون یخچال قرار دهید. اگر میزان زیادی ...
دختر 18 ساله: نمی خواستم پدرم از رابطه نامشروع من خبردار شود
روزهای آغازین حضورم در فروشگاه به من ابراز علاقه می کرد. من هم که فرزند طلاق بودم و همواره احساس کمبود محبت می کردم، شیفته جملات و کلمات محبت آمیز آرمان شدم و خیلی زود به او دل باختم اما یک روز مادرم از این ارتباط عاشقانه مطلع شد و چنان سر و صدایی به راه انداخت که همه وجودم لرزید. از آن روز به بعد دیگر اجازه نداد سر کار بروم یا از خانه خارج شوم اما من که آینده ام را به لبخندهای پر از مهر وعاطفه آرمان ...
دلنوشته علی ربیعی در پی درگذشت دو خبرنگار ایسنا و ایرنا
ناصواب کشیدم. بگذریم و بگذریم... این روزها چقدر خوشحال بودم که چند هفته بیشتر، از دغدغه های مستقیم و فشارهای روحی باقی نمانده است؛ اما باز هم تلخی دیگری در راه بود.... عصر که در حال رانندگی به سمت خانه بودم با تماس دوستان رسانه ای، متوجه شدم دوتن از دختران محیط زیستی ام، زیستشان جاودانه شده است. قلبم پر از درد است و بغض رهایم نمی کند.. ای کاش این چند هفته زودتر تمام شود... البته نیک میدانم هرکجا که باشی تا انسانیت هست رنج هم هست... لینک کوتاه کپی لینک ...
پول خوب است، به شرطی که جنبه اش را داشته باشی
بتوانم خرجی خودم و بچه ها را بگیرم. او که حالا از لحاظ مالی خیلی عالی بود و واقعاً در پول غرق بود، دیگر حاضر نبود آن پول را در خانه خودش خرج کند، از طرفی می شنیدم که چطور برای آن زن خرج می کند و حاضر است همه چیزش را بدهد تا بتواند یک روز را با او بگذراند. آن زن 18 ساله که فقط قصد اخاذی از همسرم را داشت به هیچ وجه حاضر به ازدواج با همسرم نبود، اما مدام او و خانواده اش از همسرم ...
همه دخترهای فامیل،بعد ازدواج سفرخارجی داشته اند،اما تو حاضرنیستی برایم هر روز یک لباس برند بخری
من خودم از تو طلاق می گیرم. قاضی با شنیدن این حرف ها با صدای بلند گفت: مگر شما کودک هستید که باهم لجبازی می کنید و دعوا راه می اندازید .شما هنوز بلد نیستید به هم احترام بگذارید و با گفت وگو و آرامش صحبت کنید. بعد قاضی رو به سیامک کرد و گفت: مگر از روز اول این خانم رو ندیدی؟ سیامک گفت: جناب قاضی من فکر می کردم عشق و آرامش برای میترا مهم تر از لباس است اما اشتباه می کردم من زندگی و همسرم ...
از تدریس در دانشگاه و تألیف کتب علمی تا آزادی زندانیان و تأسیس دارالقرآن
فعالیت های اجتماعی و امور خیریه را نیز از نیازهای جدی جامعه حس کرده و وارد این عرصه هم شد. او دراین باره می گوید؛ حدود پنج سال پیش در هیئت هفتگی جانبازان که مراسم ثابت جانبازان بود بحث نیاز به راه اندازی و ساماندهی یک دارالقرآن توسط روحانی جوانی در آن جلسه مطرح شد که نقطه آغاز فعالیت های جدی ما محسوب می شود. بعد از طرح این موضوع و نیازی که در این بخش وجود داشت تلاش های خود را برای جمع ...
نقشه هولناک خانم دکتر برای قتل مرد طلافروش
کار های پزشکی مبلغ زیادی پول به او داده بود. این در حالی بود که بررسی ها نشان می داد آخرین بار هاشم به خانه خانم دکتر رفته است. از آنجایی که فرنگیس آخرین نفری بود که مرد طلافروش را دیده بود، به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی پایتخت روز 29 خرداد وی بازداشت شد. آثار خون در خانه فرنگیس در تحقیقات گفت: هاشم برای تعمیر کولر خانه ام که در طبقه بالای مطبم است، آمد. بعد از ...
حضور سالمندان در صف های شلوغ و طولانی برای نوبت گرفتن تزریق واکسن!/ وزارت بهداشت به ما بی حرمتی کرد/ ...
...، موهای متمایل به سفیدی دارد و در این آفتاب عینک آفتابی به چشم دارد، از او که در مورد وضعیت واکسیناسیون می پرسم، می گوید: دیروز شماره ی 702 بودم و بعد متوجه شدم دو نفر دیگر هم همین عدد هستند، در کنار این، با وجود چنین تجمعی حتما همه کرونا می گیریم، موضوع مهم دیگر این است که مسئولان وزارت بهداشت با شرایطی که اینجا درست کردند باعث بی حرمتی به ما می شوند، در این وضع حس تحقیر شدگی به آدم دست می دهد، ...
نذری که مقبول افتاد/ ضمانت وام 96 زوج جوان توسط یک همدانی
، خدا هر چیز جز درد و بلا بهت عنایت کند... قند در دلم آب می شود. تلخ و شیرین های کمک به جوانان اتفاق های تلخ و شیرین بسیاری در این وادی برای او رخ داده، این خیر نیک اندیش گریزی به خاطره ای می زند و یادآور می شود: یک بار بانک بودم جوانی آمد برای ثبت نام وام ازدواج بدون معطلی متوجه شدم ضامن ندارد و پس از مدتی این پا و آن پا کردن با ناامیدی رفت البته با پیدا کردن شماره اش ضامن ...
شلیک 5 گلوله برای انتقام از همسر سابق
. دقایقی بعد با کمک مردم، زن جوان به بیمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت و با خارج کردن 5 گلوله از بدنش، وی به طرز معجزه آسایی نجات یافت. پس از بهبودی بنفشه، کارآگاهان مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی مشهد به سراغ او رفته و زن جوان در تحقیقات هویت عامل تیراندازی را برملا کرد و گفت: چندین سال قبل با اشکان آشنا شدم و ازدواج کردیم، اما خیلی زود متوجه شدم او مرد رؤیاهایم نبوده ...
قاتل: به خاطر فرزندانم مرا ببخشید
فرزندانم درخواست گذشت دارم. با این درخواست ریاست دادگاه سؤال کرد: تن ها نام یک فرزند در شناسنامه ات درج شده است، اما مدعی هستی سرپرست سه فرزند هستی؟ متهم در پاسخ گفت: سال ها پیش خواهرم در حالی که دو فرزند کوچک داشت فوت کرد. آن زمان مجرد بودم به همین خاطر قبول کردم از آن ها نگهداری کنم. بعد از ازدواج نیز خودم صاحب یک فرزند شدم. در این مدت با سختی زیاد سعی کردم زندگی خوبی برای آن ها فراهم کنم، اما ...
دوست برادرم وقتی شوهرم نبود در آشپزخانه به من نزدیک شد
به گزارش رکنا، او همواره می گفت به طور غیرقانونی از کشور خارج می شویم و زندگی رویایی خواهیم داشت ولی همسرم مانع بزرگی بود تا این که تصمیم وحشتناکی گرفتیم... زن 32 ساله در حالی که بیان می کرد پس از تحمل کیفر و رهایی از زندان هنوز هم عذاب وجدان دارم به مشاور کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: چند سال بعد از گرفتن دیپلم ازدواج کردم اما به دلیل اعتیاد همسرم زندگی ما تنها یک سال دوام آورد و از او ...
محاکمه قاتل پزشک معروف تهرانی و همدستانش
خودش را مأمور سازمان آب معرفی کرد. همسرم در را برایش باز کرد، اما ناگهان دو مرد جوان به داخل خانه حمله ور و با همسرم درگیر شدند و به او شوکر زدند. همسرم روی مبل افتاد بعد با تهدید مرا به داخل اتاق بردند و گفتند جعبه جواهراتم را به آن ها بدهم. از ترس مقاومتی نکردم و جواهراتم را به آن ها دادم. همان موقع همسرم بلند شده بود تا به مقابل در برود و کمک بخواهد که مردان ناشناس با شلیک گلوله همسرم را در راه ...
تمام بدن این زن سیاه و کبود است / ازدواج در زندان با محکومیت 15 ساله
شده بود. به گزارش رکنا، به پایش ماندم، حتی زمانی که در زندان بود چون دوستش داشتم اما این 20 سال را هرروز با کتک خوردن سپری کردم، امیدوار بودم از زندان آزاد و شرایط بهتر شود اما این چنین نبود، حتی یک بار به قدری من را با کابل و شلنگ زد که پزشک قانونی گفت باید دیه انسان کامل را بپردازد درحالی که بعد از 10 روز معاینه می شدم ولی هنوز آثار کتک ها باقی مانده بود. برای مصاحبه با یکی ...
ردپای جراحی های زیبایی در آرایشگاه های زنانه
همه نکته های او را رعایت نکردم. کرم را با خودش به خانه می برد و یک لایه روی ابروهایش می گذارد. سوختن پوست ابرو و اطرافش که شروع می شود با خوشحالی اینکه مقداری سوزش، طبیعی است و مواد دارد عمل می کند، آن میزان درد را تحمل می کند؛ دوستم گفته بود برای دو دقیقه کرم را بگذارم و زود پاک کنم. به علاوه شروع کردم به ماساژ دادن که مواد تاتو زودتر پاک شود. بعد که شاکی شدم گفت تو درست استفاده نکردی ...
بیماری ام را در خواستگاری بگویم؟
...: تصمیم به ازدواج گرفتم. چندین جا به خواستگاری رفتم ولی هنوز موردی که مناسب باشد، پیدا نکرده ام. 27 ساله هستم و از سه سال پیش، به میگرن مبتلا شدم. بیماری ام گاهی عود می کند ولی خطرناک نیست و با دارو کنترلش کردم. سوالم این است که آیا باید همه دردسرهای بیماری ام را در خواستگاری بگویم؟ هم شغل دارم و هم خانه. آمادگی ازدواج هم دارم. پاسخ: مخاطب گرامی، امیدوارم ...
قتل مرد جواهر فروش به خاطر 700 میلیون تومان
بیشتر تفریح و استراحت کند و به همین خاطر گاهی برای چند روزی از خانه بیرون می رفت و دوباره به خانه بر می گشت. صبح روز سه شنبه 25 خرداد به مغازه رفتم و شب که به خانه برگشتم متوجه شدم پدرم صبح بیرون رفته و به خانه برنگشته است. هر چقدر منتظرش ماندیم به خانه نیامد و حتی تلفن همراهش هم جواب نداد تا اینکه امروز صبح پیامکی از گوشی پدرم به گوشی ام ارسال شد که پدرم از من خواسته بود مبلغ 30 میلیون تومان به ...
ماجرای چند مرگ دلخراش در کویرهای ایران
داشته باشیم. لوازم مورد نیازمان را برداشتیم و با همسرم حرکت کردیم. بعد از طی مسافتی، به همسرم گفتم اگر موافق باشی بیابان را دور بزنیم و از نقطه دیگری برویم. همسرم هم از این پیشنهاد استقبال کرد. در ادامه راه، دوباره تغییر مسیر دادم و باز هم همسرم استقبال کرد. بعد از مدتی ناگهان متوجه پرایدی شدم که وسط بیابان گیر افتاده بود. سرنشینان آن هم زن و شوهری بودند که آب آشامیدنی شان تمام شده بود. همسرم که ...
روایتی از زندگی سردار شهید مسعود آخوندی
.... ساعت 11 شب صدای گلوله ای شنیدیم، خانم ها با نگرانی به یکدیگر خیره شده بودند. تا آمدن مسعود و حاج ناصح دائماً مشغول دعا بودیم. خواهر شهید آخوندی می افزاید: نزدیکی های سحر بازگشتند و ما را از نگرانی بیرون آوردند. دو الی سه شب نگرانی تمام وجودم را فراگرفته بود و احساس می کردم قرار است اتفاقی بیفتد. شب بیست و پنجم ماه رمضان همسرم سراسیمه و آشفته به منزل آمد، رنگ بر چهره نداشت، دکمه های ...
امام محله ای که حامی 700 خانواده محروم است/ 50 زوج جوان با کمک او به خانه بخت رفته اند
جهانگردی با بیان اینکه مقابله با آسیب های اجتماعی نیز از فعالیت های خیریه امام حسن مجتبی(ع) است، اظهار می کند: مقابله با آسیب هایی همچون طلاق، خودکشی و تک فرزندی و بسترسازی برای ازدواج آسان و تشویق جوانان به ازدواج، ممانعت از طلاق های توافقی نیز در این محور با همکاری اهالی مسجد و محله انجام شده و می شود. وی با بیان اینکه در سال 88 وارد حوزه علمیه شدم، می گوید: از خانواده ای متوسط بودم ودر ...
گفتگو با مهدی کمالی، پیش کسوت ورزش مشهد
فردوس برمی گشت. از آدم های کار راه انداز بود و در سرایان همه او را می شناختند. مدرسه ای را هم در همان دیار ساخت که هنوز استفاده می شود. وقتی سن و سالش را می پرسم می گوید: متولد اردیبهشت سال 31 و بچه بیمارستان امام رضا (ع) هستم که آن زمان شاه رضا (ع) نام داشت. خانه ما کوچه مسجد رانندگان بود. از 14 سالگی برای کار رفتم تهران، کنار دست دایی ام کار کنم. شب ها درس می خواندم و روز ها در کار ...