سایر منابع:
سایر خبرها
شهر قم، مرکز شیعیان ماست
قمری به شهر قم وارد شده و مورد استقبال عده زیادی از مردم مشتاق و شیفته اهل بیت علیهم السلام قرار گرفت. آن بزرگوار بعد از 17 روز اقامت در منزل موسی بن خزرج که به بیت النور شهرت یافت، در دهم ربیع الثانی سال 201 هجری دیده از جهان فرو بسته و در باغ بابلان محل فعلی مزار آن حضرت دفن گردید.
نگاهی به روایت امام صادق(ع) در مورد اهل قم
قم و قمی هایی که در ترویج ولایت امیرالمؤمنین(ع) و اهل بیت(ع) و تبلیغ دین زحماتی کشیده اند به وفور است، افزود: امام صادق(ع) در دیداری که با اهل ری داشتند فرمودند رحمت خدا بر اهل قم باد و به زودی فرزندی از نسل من در قم دفن خواهد شد که نامش فاطمه است و یکی از آرزوهای من این است که این دختر را ببینم و از دنیا بروم ولی حضرت معصومه(س) بعد از شهادت امام صادق(ع) به دنیا آمدند. استاد حوزه علمیه ...
فداکاری شهید لندی ها نشان دهنده ادامه دار بودن راه شهیدانی چون محمدحسین فهمیده است
و نشیب های آن و بخش دیگر به زمان نوجوانی، جبهه رفتن و شهادت آن مربوط است، محمدحسین در سال 1346 در جوار حرم مطهر حضرت معصومه در شهر قم متولد شد. به جهت اینکه در ماه محرم به دنیا آمد. خانواده به عشق امام حسین نام ایشان را محمد حسین گذاشتند. در کودکی شیطنت هایی داشت، ولی نظم محمدحسین بسیار چشمگیر بود و بر اساس تعاریف مادر ،این نظم زبانزد بوده است. سکوت و نگاه های کنجکاوانه محمدحسین در کودکی طوری شده ...
گفتم یا ابوالفضل! 100 تومان برای خودم نگه دار
و روز جمعه مادرم با قیچی شلوارم را کوتاه کرد. خدا می داند آن دریای محبت چه حالی داشت. شنبه صبح هم از زانو تا مچ پا زیرشلواری بلندم را زیر یک جفت جوراب بلند که پدرم خریده بود پنهان کرد. شلوار کوتاه را روی آن پوشیدم و راهی مدرسه شدم، اکثر هم شاگردی ها مثل من بودند. اما بیش از یک هفته این وضع ادامه نداشت، هفته بعد مفتش (بازرس) از وزارت معارف اعزام شد و شاگرد ها را به صف کردند. جوراب ها را از پایمان ...
عشق به امام حسین (ع) یحیی را در محرم آسمانی کرد
به من بگو! با تأثر سری تکان داد و گفت: بله! گریه امانم را بریده بود. با سرعت آمدم طرف خانه مادرم. وقتی داخل کوچه شدم، یکی از همسایه ها گفت: نرو خانه تان! مادرت خبر ندارد! رفتم خانه همسایه. مادرم به آنجا آمد. تا مرا دید گفت: چی شده ننه؟ این وقت شب آمدی خانه همسایه چه کار؟ انگار به دلش آگاه شده بود. پرسید: یحیی طوریش شده؟ گفتم: انگار یحیی زخمی شده! با هم به خانه رفتیم. تا صبح به مادر چیزی نگفتم. صبح شد. خانم همسایه به منزل ما آمد تا به مادرم رسید گفت: از یحیی چه خبر؟ دیگر مادرم متوجه شد که یحیی شهید شده است. عاشق امام حسین (ع) بود و در عملیات محرم هم به شهادت رسید. ...
هیچ تفاوتی میان ادیان وجود ندارد
داشتنی بوده است؛ اینکه می فرمایند: اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید. میشل حتی این عشق و ارادت به امام حسین(ع) را موروثی دانست و می گوید: پدرم 80 سال عمر کرد و قبل از فوت، هر سال محرم طعام می داد و کمک می کرد و روزهای تاسوا و عاشورا نیز مغازه را به کل تعطیل می کرد و یک تعلق خاطر قلبی به امام حسین(ع) داشت. حتی بعد از فوت ایشان ما متوجه شدیم که پدرم از سال 1338 و قبل از انقلاب اسلامی نیز در ...
به مناسبت سالگرد عروج ملکوتی شهید سلامت؛ دکتر محمدحسین باقری قصه عروج شهید سلامت یزد
آزمایش دادند گفتند: چون جیوه زیادی وارد بدنش شده باعث لخته شدن خون شده و سکته کرده. او روز هشتم آبان سال 99 از دنیا رفت. غریبانه رفت من در کودکی پدر و مادرم را از دست دادم و خیلی سختی کشیدم. زمان کرونا می گفتم: اگر شما از دنیا بروید من چکار کنم. می گفت: خدا بزرگ است. می گفتم: نمی خواهم باز هم در زندگی یکی از عزیزانم را از دست بدهم. می گفت: ان شاالله که این طور نمی شود. اگر هم اتفاقی ...
قسمت 2/ ریختند و مدرسه را تخته کردند
بی کار و بی کتاب و بی مدرسه در کوچه های شهر پرسه می زدم تا آن که خبر به گوش مادرم رسید که در محله ی شهشهان (شاه شاهان) سید با سواد و انگلیسی دانی به اسم میر سید علینقی خانه ی مسکونی خود را به صورت مدرسه ای درآورده است و شاگرد قبول می کند. مرا به او سپردند و، چون از منزل ما (کوچه سوزن زن ها در بین پشت بارو و بیدآباد) خیلی دور بود هر روز خوراک خود را (مانند عده ای از شاگردان مدرسه) در دستمالی سفره ...
محقق و نویسنده حوزوی مطرح کرد: دلیل بشارت ائمه به وجود مدفن حضرت فاطمه معصومه(س) در قم
چهار بزرگوار با صدها نفر دیگر به شهادت رسیدند). حضرت معصومه(س) بعد با همان حال مریضی فرمودند مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که فرمود، شهر قم، مرکز شیعیان ما می باشد ، لذا به سمت قم حرکت کردند و در روز 23 ربیع الاول به قم رسیدند و مورد استقبال بزرگان و مردم قم قرار گرفتند، حضرت را با کجاوه ای حرکت دادند و ایشان 17 روز در منزل موسی بن خزرج از بزرگان قم که به بیت النور شهرت یاف ...
روایت انتظاری سوزناک برای بازگشتن پیکر برادر
نیس که لااقل نتونم غبار از مزارش بگیرم. مادرم بعد از 13 سال هنوز منتظره. منم هنوز امید به بازگشتش دارم. نمی تونم بی خیال سعید بشم. تا کی مادر بیچاره من با دیدن آدمایی که بسیجی ان، فکر کنه از پسرش خبر آوردن! همین که دست تو کیفش می کنه تا شکلات مژدگونی بده، اونا از کنارش رد می شن و می رن و هیچ خبری از پسرش نمی گیره! صورتم را پاک کردم و ادامه دادم: شما حاضرین و ناظر، پیش خدا هم که عزیزین پس ...
روایتی از حلاوت آبان 80 در کام نصف جهان/ بازخوانی سفر بی زرق و برق رهبر انقلاب به شهر شهیدان
بوده و 18 سال بعد در ابتدای آبان ماه سال 80 هم قرار بوده که دومین سفر ایشان به اصفهان انجام شود اما به دلیل کسالت و سرماخوردگی که برای ایشان به وجود آمده بود با ارسال پیامی ویدیویی به مردم اصفهان، تاخیر چند روزه خود در سفر را اعلام کردند و گفتند که البته با وجود این تاخیر، شوق من برای سفر به اصفهان بیشتر شده است. بالاخره هشتم آبان، روز وصل، از راه رسید و ساعت 9 صبح خودروی حامل مقتدا و ...
ترور شخص در پی ناکامی در ترور شخصیت!
...، به تبریز بازگشتند و به تألیف و تدریس و در مسجد مقبره به اقامه نماز، وعظ و خطابه پرداختند، تا سال 1340 و 1341، که نهضت امام خمینی آغاز شد. ایشان در 13 آذر 1342، در پی سخنرانی های تندی که علیه رژیم طاغوت ایراد کردند، دستگیر و به زندان قزل قلعه تهران منتقل شدند. بعد از چند ماه هم که آزاد شدند، در منزل تحت نظر بودند. پس از آنکه حضرت امام از زندان آزاد شدند، به قم رفتند و با امام ملاقات کردند. سپس ...
شهید قاضی طباطبایی؛ عالمی از خاندان جلالت و اصالت
خاطر مبارزات انقلابی به تهران تبعید شد و پس از چند ماه به تبریز بازگشت. این عالم مجاهد دو سال بعد جهت تحصیل در حوزه علمیه قم به شهر قم مشرف شد و از محضر آیات عظام سیدمحمد خوانساری ، سیدمحمد حجت کوه کمری ، صدر ، بروجردی و گلپایگانی کسب فیض کرد. وی از محضر امام خمینی(ره) نیز بهره برد و از شاگردان و علاقه مندان ایشان به شمار می رفت. در سال 1369 هجری قمری شهید قاضی از قم به نجف عزیمت کرد و ...
نخستین شهید محراب؛ اسوه ای از مجاهدت و فقاهت
گرفتند و آن شهید بزرگوار تحصیلات مقدماتی علوم دینی را در مدرسه "طالبیه" تبریز نزد آن دو فرا گرفت. قاضی طباطبایی در سن 24 سالگی در بحبوحه مبارزات مردم تبریز علیه استبداد رضاشاهی به سال های 1317 و 1318 شمسی به همراه پدرش به تهران تبعید شد. آن فقیه بزرگوار پس از چند ماه توقف در تهران و ری بار دیگر به تبریز مراجعت و دو سال بعد برای تحصیل در حوزه علمیه قم به این شهر عزیمت کرد و از ...
خمینیِ آذربایجان
گذراند و سپس در حدود 30 سالگی برای ادامه تحصیل راهی قم می شود. امام خمینی(ره) در آن زمان از استادان بنام فلسفه است که به تدریس دو کتاب مهم شرح منظومه سبزواری و اسفار ملاصدرا مشغول است. شرکت در این کلاس ها آرام آرام زمینه پیوند صمیمانه او و امام را برقرار می کند. در سال های خفقان شاهنشاهی، او امام را مرجع اکبر و اشهر می نامد و در هر فرصتی که دست می دهد، به بیان اندیشه های امام می پردازد. پس از ...
2 روی سکه زندگی در دوران کرونا
. این کتاب امروز، نهم آبان ماه، با حضور جمعی از کادر درمان در بیمارستان بقیة الله رونمایی می شود. در ادامه می توانید بخش هایی از این کتاب را بخوانید: معاون یکی از وزرای مهم دولت سه هفته ای مهمان ما بود در بخش؛ تا پای مرگ رفت و به لطف خدا برگشت. خیلی برایش زحمت کشیدند؛ هم پزشکان هم پرستاران و سایرین. با پای خودش مرخص شد و به منزل رفت. چند روز بعد، یکی از پزشکان معالج تماس گرفته بود با ایشان ...
خمینی آذربایجان را بیشتر بشناسیم
امام جمعه تبریز هم به شهادت رسید. او می گوید: شهید قاضی سال های متمادی در تبریز تحصیل کرد، بعد برای ادامه تحصیل به نجف رفت. او در نجف مورد اعتماد مرحوم کاشف الغطا بود. او همچنین شاگرد امام خمینی(ره) و مورد اعتماد ایشان بود و بعد از برگشت به تبریز، در مسجد مقبره تبریز فعالیت می کرد. نماز ظهر را در مسجد مقبره و نماز مغرب و عشا را در مسجد شعبان اقامه می کرد. این دو مسجد مرکز انقلاب و سیاست ...
هنرمندی که فاتح لانه جاسوسی بود و به دست منافقین ترور شد
. کلمات دیگر نظیر شهادت ، ایثار ، امام ، امت ، مستضعف ، مستکبر و... که در دوران بعد از انقلاب معنای صحیح تر و کاربرد افزون تری پیدا کرده اند نیز از جمله کلماتی هستند که انقلاب با خود آورده است و در فرهنگ مردم مجدداً احیاء شده است. شاید این نکته راست باشد که کلمات نیز مانند انسان ها دوران حیاتی دارند و گاه در طی این دوران از کمال بیشتری برخوردارند و گاه در شرف نابودی. به هر حال از جمله ...
مرحوم آقای قاضی (رضوان الله علیه) را واقعاً فراموش نکنیم و از یاد نبریم
...، جزو کسانی بودند که شجاعتشان را در نجف هم ثابت کردند؛ یعنی در نجف آن کسی که بایستد و صریح مرجعیّت امام یا اعلمیّت امام را بیان بکند و تصریح بکند [خیلی شجاعت میخواهد]. خیلی ها حاضر نبودند؛ با اینکه قلباً هم ممکن بود معتقد باشند، امّا حاضر نبودند؛ ایشان یکی از چند نفر معدودی بود که به مرجعیّت امام و اعلمیّت امام شهادت داد؛ و پخش شد. ما آن وقت در مشهد بودیم، خبرش از نجف به مشهد رسید و چقدر در قشر ...
استاد اخلاقی که از حوزه به جبهه رسید
آیت الله حاج سید رضا فاضلیان از علمای بزرگ استان همدان و از یاران صدیق امام خمینی (ره) در دوران دفاع مقدس، نقش بسزایی در بسیج مردم و ترویج روحیه ایثار و شهادت در جامعه داشت و در دوران حیات خویش یکی از شخصیت های برجسته علمی، حوزوی و معنوی استان همدان به شمار می رفت. به گزارش ایسنا؛ امروز دوشنبه 10 آبان ماه، بعد از نماز مغرب و عشا، مراسم نخستین سالگرد ارتحال این عارف فاضل، در محل مسجد ...
41 سال از حماسه شهید 13ساله گذشت/ فهم اندک رسانه و هنر از شاهکار محمدحسین فهمیده
عنوان پناهگاه برای ما درست کرد و چند باطری نو نیز در رادیو انداخت و به ما گفت هر زمان که آژیر خطر کشیده شد در این مکان خانه پناه بگیرید و تاکید کرد که رادیو همیشه روشن باشد و مدام در این زمینه تذکر می داد. روز اول مهر 59 طبق برنامه هر سال محمدحسین ما را روانه مدرسه کرد و خودش به بهانه فوتبال از منزل خارج شد؛ حضورش و نقشش در خانه آنقدر پررنگ بود که خیلی زود دلتنگ شدیم و روزها خیلی دیر می ...
عاشقانه های گلبخیر و محمد روی موتور! +عکس
می خواستند خانه را تخلیه کند و هر چه داشتیم را ببرند، پدر و مادرم را اول شهید می کنند و بعد هر چه در خانه بوده را می برند. **: در همان ولایت دایکُندی؟ همسر شهید: بله. همسر شهید محمودی ما را در گفتگو با همسر شهید رضایی همراهی کردند **: زمان حمله شوروی بوده؟ همسر شهید: نمی دانم، من اصلا هیچ خاطره ای ندارم؛ من 9 ماهه بودم؛ هنوز یک سالَم نشده بود ...
روز دوم تئاتر خیابانی مریوان، کلکسیونی از غم و شادی
زندگی می کنیم. یادم هست چند سال پیش که کوچولو بودم، پدرم با لنج به دریا زد. بیشتر وقت ها زباله و لاستیک را از دریا جمع می کرد و به ساحل می آورد. یک بار به دریا رفت و تا یک هفته برنگشت. مادرم دل تو دلش تبود و هر روز غروب می رفت ساحل و آواز می خواند و دعا می کرد تا پدرم زودتر و با سلامتی برگردد. مادرم برای اینکه حوصله من سر نرود، عروسکی برای درست کرد و هر روز در ساحل برای من قصه ...
شهید حسین فهمیده و پایی که به پدال ماشین نمی رسید
به گزارش خبرنگار جی پلاس ، محمدحسین فهمیده در هشتم آبان ماه به شهادت رسید. او نوجوانی بود که امام خمینی (س) وی را رهبر انقلاب نامید. علی طحال در خاطره ای از او نقل کرده است: پدر شهید فهمیده یک ماشین پیکان داشتند. قبل از آن هم پدرشان راننده اتوبوس بودند و به شهرهای مختلفی مسافرت می کردند، شهید فهمیده نیز به رانندگی علاقه عجیبی داشتند. یک روز ساعت 12 ظهر آمد منزل ما زنگ زد و گفت که می ...
ماجرای ادعای مالکیت برخی منازل محله جهرم اراک و اعتراض اهالی چیست+فیلم
خواهر ادعای مالکیت برخی از پلاک های این محله ها را دارند. پدرم بیش از 30 سال پیش زمین این ملک را به صورت قولنامه ای خریداری کرده و اکنون این افراد مدعی شده اند که مالک هستند و سند آنها 5 سال پیش صادر شده است. سوال اینجاست که قولنامه 35 سال پیش ارجحیت دارد یا سند 5 سال پیش ؟ وی افزود: حدود 10 روز پیش با حکم تخلیه ظرف دو روز وسایل منزل ما را لیست کرده و ما را از خانه بیرون کردند، همه جا ...
عشق هوس آلود پیرمرد 65 ساله به دختر 25 ساله زندگی اش را به باد داد | عشق هوس آلود پیرمرد 65 ساله با صیغه ...
تغییری در رفتارهای سرد و سخت گیرانه همسرم به وجود نیامد. من هم این غرور و خودبزرگ بینی او را تحمل می کردم تا این که فرزندانم بزرگ شدند و اوضاع مالی من نیز روز به روز بهتر شد تا جایی که دیگر در زندگی کمبودی نداشتم و خانواده ام در رفاه و آسایش بودند. بالاخره 13 سال قبل مُهر بازنشستگی پای 30 سال فعالیت اداری ام خورد و بازنشسته شدم. ابتدا چند ماه را در مسافرت و تفریح خانوادگی گذراندم. بعد از آن ...
هالووین پارتی شاهرخ استخری و همسرش | تصاویر شاهرخ استخری
تصمیم گرفتیم که جدا از آنها باشیم به همین دلیل یک منزل مبله اجاره ای پیدا کردیم (نزدیک خانه پدرم) و در آنجا ساکن شدیم. برای اطلاع عمومی هم خوب است بدانید در بلژیک نیز مانند تهران می شود خانه هایی را روزانه و ماهیانه اجاره کرد. شاهرخ استخری فرزند اول خانواده است و 2 خواهر کوچک تر از خودش دارد. خواهرش یک سال از او کوچک تر است فوق لیسانس تغذیه دارد و برای ادامه تحصیل به خارج از ...
بدون تعارف/ از پخش چسب با موتورگازی تا تولیدی لوله و اتصالات
توانی از این چسب ها ببری و بفروشی، بعد من می رفتم مغازه ها نمونه می بردم صورت می گرفتم و به اصطلاح (ویزیتور) بودم. مجری: به شما گفتند که جنس می دهم شما هم بفروش؟ - بله، آن زمان به هر حال مبلغ کمی داشتیم (4 هزار و 500 تومان) رفتم یک موتور گازی خریدم و در قم شروع به بازاریابی کردم، سفارش می گرفتم و بعد می رفتم از کارگاه چسب در تهران می آوردم. مجری: یعنی اینکه شما جنس می فروختین و پول ...