داماد روحانی سکوتش را شکست/ او جعبه سیاه نظام است/ در دولت رئیسی 5 رئیس ...
سایر منابع:
سایر خبرها
ازدواج به سبک خانواده های سیاسی!
به گزارش امیدنامه به نقل از شرق، معرف داماد های هر دو رئیس سابق جمهوری دو چهره های سیاسی اطراف روحانی و احمدی نژاد بوده اند. واسطه ازدواج دختر محمود احمدی نژاد با مهدی خورشیدی آزاد، مسعود زریبافان رئیس بنیاد شهید آن زمان بوده است. مهدی خورشیدی آزاد فرزند احمد خورشیدی آزاد، دبیرکل جمعیت خدمتگزاران انقلاب اسلامی است. او ماجرای ازدواج خود را این گونه تعریف کرده است: آقای احمدی نژاد و پدر ...
سین جیم بازیگر نقش روناک در سریال نون خ
.... در واقع هر قسمت که پخش می شد تعداد دنبال کننده ها بیشتر می شد. در آن پلان که روناک با چوب به سر سلمان می زند خیلی ها آمدند و گفتند: آفرین... محکم تر می زدی. دوست ندارم هر اتفاقی را که در زندگی ام می افتد در صفحه ام بگذارم. بیشتر به سؤال و جواب با دنبال کننده ها یا ایده پردازی درباره فصل جدید سریال می گذرد. مثلاً هر روز می بینم یک پیشنهاد جدید درباره فیلمنامه فصل جدید نون خ ارائه می دهند. چند وقت پیش یکی نوشته بود بهتر است فصل جدید با ازدواج روناک و سلمان شروع شود و در مراسم عروسی، روناک داماد را به صندلی بسته باشد تا فرار نکند. منبع: همشهری آنلاین انتهای پیام/ ...
ماجرای ازدواج و خیانت به دختر ناصرالدین شاه
.... باز صبح که بیدار شدم او را ندیدم. هر چه تفتیش کردم چیزی مفهوم نشد. این تنهایی که اول مرا مسرور کرده بود، حال کم کم اندوه و حزن بی پایانی می شد. سراغ شوهرش را در خانه، خانه پدر و هر جایی می گیرد نمی یابد. شوهر عصر می آید و دیگر تاج السلطنه بنای دعوا می گذارد که کجا بودی؟ اینجا دیگر شاهزاده خانم آن چرا باید، می شنود: هر کجا میل دارم بودم شما حق تعرض به من ندارید. خاطرات تاج السلطنه، به کوشش منصوره اتحادیه (نظام فانی)، نشر تاریخ ایران: 75-82 ...
جزئیات ازدواج خانواده های سیاسی؛ از ظریف و مطهری تا دختر احمدی نژاد و روحانی | ماجرای نه شنیدن های مطهری ...
علی مطهری از معدود سیاسیون نسل قبل است که اول خودش قصد داشته همسرش را انتخاب کند و حتی عاشق هم می شود، اما در نهایت با کسی ازدواج می کند که خانواده برایش انتخاب کرده بود.
بازخوانی روایت رهبر معظم انقلاب از فرزند شهید مغفوری در کتاب 《حاج قاسمی که من می شناختم》در رادیو جوان
دلشوره دخترم زینب را داشتم و از طرف دیگر نگران حاج آقا بودم که ماموریت شأن با تاخیر مواجه نشود ،وقتی من اصرار کردم که حاج آقا بروند ایشان به من گفتند من صبح در راه بیمارستان به پدرت گفتم که شما برو جایی که من باید بروم و آنجا را مدیریت کن و من به جای شما به بیمارستان پیش دخترت فاطمه میروم وقتی شهید سلیمانی این حرف را به من زدند از یک طرف بسیار پر انرژی شدم ولی از طرف دیگر حالم بسیار خراب شد و به ...
خاطرات آقای بازیگر از حضورش در مناطق جنگی
این نام عوض را کردند و فرهنگ و ارشاد اسلامی شد. تئاترهای صحنه ای هم اجرا کردید؟ بله، فراوان بود. مثلا چهار صندوق بهرام بیضایی یا درختان ایستاده می میرند کاسونا. حتی رستم و سهراب بود که در میان عشایر و روستاها اجرا می شد، چون در این مناطق اجرا نبود و در روستاهای دورافتاده و عشایری که در حال حرکت بودند، در سال های 47 تا 50 اجرا در روستاها داشتیم. بورسیه دولت شدید و به ...
داماد رئیس جمهور سابق: خط قرمز روحانی منافع ملی بود، نه منافع خانوادگی/ آمریکا رئیس روابط عمومی دنیاست!
به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری فارس، روزنامه شرق گفت وگویی با کامبیز مهدی زاده داماد حسن روحانی، رئیس جمهور پیشین انجام داده است که بخش های مهم آن پیش روی شماست. روحانی دارد خاطرات خود را می نویسد - شخصیت آقای روحانی این گونه نیست که در کنجی بنشیند و در خلوت خود باشد. ایشان همیشه در نظام بودند و در سیستم جزء چند نفر اول بودند. - الان هم بیشتر وقت خود را به ...
حاج قاسم فقط شهید شما نیست!/ واکنش مردم جهان به شهادت سردار سلیمانی
افغانستانی که درک بهتری از حاج قاسم داشتند. خیلی پکر بودند به عراقی ها به طور خاص شهادت ابومهدی را تسلیت می گفتم. با چند دوست پاکستانی هم که تسلیت گفتند صحبت کردم. یکی شان از اهل سنت صوفی مسلک بود که نوعا در سیاست دخالت نمی کنند. شهادت سردار را تسلیت گفت: به این امید که انتقام از آمریکایی ها در پیش خواهد بود. برخی به من التماس دعا می گفتند که : اگر در مراسم تشییع ایشان بودی ما را هم یاد کن. تو گویی یک باره حال و هوای جبهه ها زنده شده و این خون شهید بود که همه را به تکاپو و جوشش وادار کرده بود. انتهای پیام/ ...
ماجرای نامه بزرگ اشرار سیستان به حاج قاسم سلیمانی چه بود؟
و برو بیایی داشت، هماهنگ کردیم و وارد منطقه شدیم، به اتفاق او و همکارم سه نفر بودم. منطقه اشرارخیز و خطرناک بود. ما در نزدیکی همان دره ای که بچه های اطلاعات گفتند اشرار حضور دارند، در کنار روستایی اسکان یافتیم. آن آقایی که ما را همراهی می کرد گفت شما اینجا بمانید من می روم و اطلاعاتی از وضعیت محل و تعداد این اشرار احصا می کنم. اگر با هم برویم روی خوشی ندراد و ممکن است لو برویم. توی ...
پوریا شکیبایی: پدرم می گفتند بازیگر محبوب باش، نه معروف
ایران برگشتم، قبل از این جای دیگری زندگی می کردم. آمدم و با تئاتر شروع به کار کردم، فیلم کوتاه و یک فیلم بلند بازی کردم. برای سریال، تاکنون آن چیزی که باید و شاید و دوست داشتم به من پیشنهاد نشده بود و برف بی صدا می بارد ، اولین پیشنهادی بود که خیلی دوست داشتم. کارگردان، عوامل و نقش را دوست داشتم، در نهایت تکه های پازل کنار هم قرار گرفت و بازی کردم. نقش تان چه جذابیتی برای شما داشت؟ ...
لیلا اوتادی در فستیوال مسقط+عکس
دیده شوی. شاید بعضی فیلم هایی که بازی کردم را دوست نداشتم، ولی همه را با عشق بازی کردم. _ چرا حاشیه شما زیاد است؟ خودم زیاد دنبالش نیستم. شاید به این دلیل که کارهای مختلفی انجام دادم. _ شایعات زیادی راجع به ازدواج درباره شما بوده؟ بله؛ من به همراه هر کسی که مصاحبه کردم، گفتند ازدواج کردیم! _ خودت به این شایعات دامن نزدی؟ به شایعه ...
حال سردار لایق در گنبد حرم سیدالشهدا + صوت خاطره
حسن پلارک، مشاور و دستیار ویژه فرمانده نیروی قدس و رئیس ستاد پشتیبانی جبهه مقاومت که سال ها دوست و همرزم سردار شهید قاسم سلیمانی بود و از سوی سردار به عنوان رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات، مسئول بازسازی و توسعه عتبات شده بود، در گفت وگو با ایکنا، به بیان خاطره ای از حضور سردار سلیمانی در بالای گنبد حرم امام حسین(ع) پرداخت و گفت: سردار سلیمانی زیاد در عراق تردد داشتند اما وقتی می خواستند به زیارت ...
قبل از اِشغال حرم، هر هفته روضه بی بی زینب می گرفت +عکس
برویم سوریه. دیگر دیسک کمرم داشتم، کمرم را جا انداخته بودم؛ صبحش خواب بودم که شبش زنگ زدند و گفتند به سوریه بروید؛ ما گفتیم باشد؛ دیدم دخترم ناراحت شد، گفت تو که کمرت را جا انداختی، می خواهی به سوریه بروی؟ مشکل تو چی می شود؟ گفتم که بابات ناراحت می شود اگر دوباره کنسل کنم؛ بی بی زینب خودش شفا می دهد. بلند شدم و رفتم سوریه. وقتی برگشتم کمرم خوب شد. **: وضعیت شناسنامه تان چطور است ...
بساط خدمت رسانی اربعین را در مرز میلک پهن کردم
می دادم و به آنها هم می گفتم شما حق دارید از دست ما ناراحت باشید. این چهار تا خواهر در تمام مدتی که آنجا بودند حاضر نشدند با من حرف بزنند. بعضی ها هم که دیرتر به حرف می آمدند می گفتند ما هم مثل شما شیعه هستیم، چرا نمی گذارید وارد ایران شویم؟ البته این مردم واقعاً دلشان نازک بود و اکثراً خودشان بعد از چند دقیقه با من صحبت می کردند ولی همچنان از دست دولت و نیروهای مرزبانی ناراحت بودند. منتهی با من که ...
ناگفته های رضا ایرانمنش از تجربه مرگش
به گزارش جهانی پرس از روابط عمومی سیما؛ در بخش اول گفت و گو در برنامه شب نشینی سردار "محمد انجم شعاع" یکی از سرداران سپاه پاسداران و دوست صمیمی حاج قاسم سلیمانی درباره ویژگی های شخصیتی این شهید گفت: دوست یک پشتوانه است برای کسی که می خواهد در جامعه زندگی بهتری را داشته باشد به شرطی که عیب شما را اگر بداند و بگوید با این رویکرد باشد که در زندگی دست شما را گرفته باشد و رفیقی که در هدایت شما در مسیر ...
پرویز مظلومی: پدرم چنان چکی زد که از رفتن به پرسپولیس منصرف شدم
تهران و هتل اوین رساند و زد زیر گوش من! (خنده) از تاج چقدر گرفتید؟ قرارداد سه ساله بستم و بابت آن سه سال 5 هزار تومان گرفتم! راضی بودید؟ پرسپولیس 10 هزار تومان می داد اما به هر حال راضی بودم. البته سه سال بعد به تراکتور رفتم و 90 هزار تومان گرفتم و یک سال هم آنجا آقای گل شدم. فقط شما از تیم ملی جوانان به تاج رفتید؟ نه، هادی نراقی، حسن روشن و دو ...
از گلزار شهدای کرمان تا همراهی شیخ التیجانی + گزارش تصویری
خبرگزاری مهر ؛ گروه مجله – علیرضا رأفتی : سالن ترانزیت فرودگاه کرمان شلوغ بود. شهر کرمان شلوغ تر از چیزی بود که گمان می کردم و پای حرف مردم هم که می نشستی همه می گفتند تا پیش از سال 98 فکرش را هم نمی کردند که روزی کرمان میزبان این حجم از مسافر باشد و تعداد مسافران به حدی برسد که حتی بعضی شب ها جا برای اقامت آن ها کم بیاید. نشسته بودیم روی صندلی های انتظار سالن ترانزیت و منتظر اعلام ...
گفتند برای شهادتم دعا کنید
.... ایشان انگشتر را از دست درآوردند، اما گفتند که من این انگشتر را به شما هدیه می دهم، اما شما هم حقش را ادا کنید. من گفتم چطور؟ یعنی چه که حقش را ادا کنم؟ من پیش از آن گفته بودم که ما از مشهد آمده ایم. گفتند که بروید حرم امام رضا(ع) و برای شهادتم دعا کنید! بعد که ما آمدیم مشهد اصلا دلم نمی آمد بخواهم برای شهادت کسی که واقعا به عنوان عمو ایشان را قبول داشتم، دعا کنم. بعد ایشان تشریف آوردند ...
پسر جوان به خاطر پول توجیبی پدرش را با ضربات چاقو به قتل رساند
چاقو هم در دست داشتم که از پدرم خواستم جلو نیاید، اما او آمد و در کشمکشی که با هم داشتیم ضربه چاقو به گردنش اصابت کرد و خونین روی زمین افتاد. چرا چاقو با خودت داشتی؟ قضیه چاقو به سه سال قبل برمی گردد. سال 97 که به خاطر همین پول توجیبی با پدرم درگیر شدم به من گفت که آخر با چاقو من را می کشد که از آن زمان ترسیدم و برای خودم چاقویی تهیه کردم و داخل کمد اتاقم پنهان کردم تا زمانی که ...
ویشکا آسایش روسری از سر برداشت / حرکت شرم آور ویشکا آسایش در ماشین + عکس لورفته
داد که ما حواس مان را به درس و مدرسه معطوف کنیم... هیچ وقت یادم نمی رود یک روز در خانه، مشغول گپ زدن با دایی بودم که ایشان به من گفتند ویشکا! ما در حال انتخاب بازیگر برای سریال امام علی هستیم، دوست داری بازی کنی؟ من هم چون فکر کردم دایی من را دست انداخته، با خنده گفتم البته، خلاصه من برای تست گریم به پشت صحنه کار رفتم و تست دادم و شوخی شوخی برای این نقش انتخاب شدم، تا آخرین لحظه ای که ...
جلوی زخم زبان ها فقط سکوت می کردیم!
را از این صندوق می دهند که به خانواده داغدار فشار زیادی نیاید. غذای روز تشییع را هم از پولی که در این صندوق جمع می شود هزینه می کنند. من که به حال خودم گرفتار بودم. بعدها شنیدم که برخی می آیند غذای ظهر تشییع جنازه را آماده کنند، و حتی آن شبی هم که مراسمش بود، مردم گفتند برای اینها که دولت پول می دهد، چرا ما غذا بپزیم و خرج کنیم؟! بعد یکی از این فامیل ها و دوستانمان می گوید، شما اصلا چه کار به دولت ...
حسن روحانی صبح ها چه ساعتی سر کار می رود؟
...> شخصیت آقای روحانی این گونه نیست که در کنجی بنشیند و در خلوت خود باشد. ایشان همیشه در نظام بودند و در سیستم جزء چند نفر اول بودند. الان هم بیش تر وقت خود را به کارهای مطالعاتی و پژوهشی می گذراند و خاطرات خود را می نویسد. جلسات روزانه هفتگی خودشان را هم دارند و البته وقت بیشتری را برای خانواده صرف می کند. یکی از افرادی که در امر ازدواج به من کمک کرد از من پرسید واقعا حاج آقا ساعت 10 سر کار می رود، ...
مهربانی عاشقانه عموقاسم به روایت فرزند شهید کرمانی/ نمی دانستیم چه الماسی در کف داریم+تصاویر
دانستیم چه الماسی در کف داریم. زهرا مسعودی راد فرزند شهید محمدعلی مسعودی راد هستم، پدرم سال 65 در کربلای پنج شهید شدند من چهار سال و پنج ماه داشتم، در حد خودم دو سه تا خاطره یادم هست، پدرم خیلی مردم دار بودند یعنی من در کودکی این را متوجه شدم یکسری برادرم در کوچه با یکی از بچه های همسایه بحث کرده بود که با گریه آمد خانه، پدرم گفتند چه شده و برادرم موضوع را گفت، پدرم بلند شد و وقت نهار بود ...
روایتی از یکشنبه خونین مشهد در دی ماه سال 57/ روزی که رژیم پهلوی زنان و کودکان را به خاک و خون کشید
در گفت وگو با خبرنگار تسنیم می گوید: در زمان شهادت پدر متولد نشده بودم اما صفات اخلاقی ایشان همیشه زبان زد خاص و عام بوده بسیار امین ودرستکار، دلسوز، اهل نماز شب، شاد و مهربان بودند و به گفته اطرافیان زندگی پر باری داشتند از همه لحاظ چه در خانواده، چه در محل کار زبانزد بودند. وی می افزاید: پدرم با دختر عمویش ازدواج کرده بود و حاصل این ازدواج سه فرزند بود ، پدرم فعالیت های مذهبی زیادی ...
ماجرای انگشتری که حاج قاسم خواست تا همراهش در قبر گذاشته شود
...: دلم می خواهد مثل آقای حکیم شهید شوم و چیزی از من باقی نماند. از شما خواست که تدفین او به دست شما انجام شود. نخستین بار چه زمانی این حرف را زد؟ سال 1371 تا 76 - 1375 که من کرمان بودم، او جایی را مشخص کرد و گفت: اینجا محل دفن من است. آیا این حرف را در گلزار شهدای کرمان به شما گفت؟ بله؛ همینجا که الان دفن است. کنار شهید یوسف الهی . سال 1382 برای ...
گفتند تو آقای مصباح را تقدیس کرده ای
الله بهجت چطور هستند چرا که رفتن به مسجد، نماز خواندن و... ایشان را دیده بودم حال، دوست داشتم بیشتر بدانم؛ بنابراین ورود به وادی علما بحث بسیار مفصلی است. نخستین باری که در نماز جماعت مرحوم آیت الله بهجت شرکت کردم مربوط به سال 1378 می شود، آن زمان تازه به قم آمده بودم و دوستم با تعریف فراوان از این عالم وارسته مرا به نماز جماعت ایشان برد؛ فضای غریبی بود. همین امر سبب شد که سال 87 با آیت ...
تحلیل های خارجی پیش از انتخابات سال 88 / هشدار نخبگان خارجی درباره وقوع انقلاب مخملی در ایران / چرا ...
یکسان تنظیم و پخته می شد و به همگان دیکته می گردید. اما گاهی بحث هایی در لابه لای مباحثات مخصوصاً در دانشگاه ها و بحث دانشجویی، سر کلاس ها و هم در بین اساتید پیش می آمد، در این زمان یعنی در سال 1388 معاون دانشگاه آزاد اسلامی بودم، در خود دانشگاه و بعضی از دانشکده ها چون دانشکده علوم سیاسی که خودم عضو هیئت علمی بودم. این مباحثات زیاد شکل می گرفت. در مباحثات و لابه لای گفتگو ها به ذهن خطور می ...
ماجرای قهرمانی دختری که به پدرش قول داد کشتی گیر شود
نتوانستم در این رقابت ها شرکت کنم اما بعد گفتند هر تیم می تواند یک کشتی گیر بالای 23 سال داشته باشد که از تیم نور مازندران به من پیشنهاد دادند و در مسابقات شرکت کردم. در چهار دوره ستاره مسابقات و فنی ترین کشتی گیر شدم و به تیم ملی رفتم اما از آنجایی که کشتی کلاسیک، مسابقات آسیایی و جهانی نداشت، کم رنگ شد و به آلیش رو آوردم. برای اولین بار به مسابقه ای بین المللی اعزام شدید، این تجربه برای ...
صالحی: سردار سلیمانی در قالب احزاب نمی گنجید
... گلایه مند نسبت به داخل کشور؟ بله داخل را عرض می کنم حالا مسائل مختلف بود. در داخل که می خواهید این گونه موضوعات را پیش ببرید به این آسانی نیست. شما باید اجماع ایجاد کنید و این اجماع ایجاد کردن آسان نیست. نه فقط اجماع سیاسی نیاز دارید بلکه مسائل مالی نیز خود موضوعی جدی بود. داستان خیلی پیچیده است و سردار سلیمانی به خاطر صبری که داشت و به خاطر خدا باوری که داشت کار را جلو می برد ...
روایت صالحی از نقش سردار سلیمانی در مذاکرات محرمانه ایران و آمریکا
دند و عذرخواهی می کنند. اما این که در سوریه اشتباهی رخ نداده و می توانستند بحران را در ابتدای کار کنترل کنند قابل بحث است. آن زمان توطئه قوی بود و افکار عمومی در برابر کوچک ترین اعتراض مردمی، این اعتراضات به تظاهرات تبدیل می شدند. (درباره مذاکرات هسته ای) من آن زمان که وزارت خارجه بودم و مذاکرات محرمانه را با آمریکا در عمان پیش می بردیم با مشکلاتی در داخل روبرو بودم. یک بار رفتم پیش ...