کلیه فروشی مادر برای پسر خلافکار!
سایر منابع:
سایر خبرها
دزد فراموشکار اموال سرقتی را به صاحبش فروخت
برگشتم و بعد هم مانع ادامه کار و درسم شد. به ناچار از خانه بیرون نمی رفتم. هر کاری شوهرم می گفت، انجام می دادم. حتی من از طرف تعاونی مسکن بنیاد شهید خانه نیمه کاره در شهرک اندیشه گرفته بودم و قسط می دادم که من را مجبور کرد خانه را بفروشم. با آن پول بدهی اش را پرداخت و بقیه را خرج رفیق بازی و کارهای نادرست کرد. شوهرم می گفت تو خانه را برای چه می خواهی، من خانه دارم. من هم برای اینکه دست ...
شکنجه وحشتناک یک زن از سوی شوهرش | دستم را قطع کرد و یک چشمم را از دست دادم
.... بعد بچه ها آمدند. حال خیلی بدی داشتم. من را به بیمارستان بردند و من در بیمارستان بستری بودم که متوجه شدم شوهرم با وثیقه آزاد شده است؛ درحالی که شوهرم بعد از اینکه من را زد، وقتی مورد اعتراض علیرضا قرار گرفت، او را هم با قمه دنبال کرده بود که همسایه ها و پلیس بچه ام را از دست او نجات داده بودند. بعد از ترخیص از بیمارستان به خانه مادرم رفتم و دیگر برنگشتم و دادخواست طلاق دادم و ...
هوینس: مولر می تواند رییس باشگاه بایرن شود
به گزارش "ورزش سه"، هوینس از سال 1970 تا 1979 در بایرن توپ زد و بازیکنی موفق بود. او پس از آن به عنوان سرمربی و رییس این باشگاه نیز موفقیت هایی را با آنها به دست آورد. امروز او رییس افتخاری این باشگاه به حساب می آید و عضو هئیت نظارت نیز هست. آقای هوینس، شام 70 سالگی شما چیست؟ اصولا من می خواستم مهمانی بزرگ با حضور 150 نفر داشته باشم. از مانیکا گروبر درخواست کرده بودم بیاید ...
این معلول همه فن حریف را بشناسید!
داده بود که امکان نداشت لغتی را بخواهم و بخوانم و از ذهنم بیرون برود. در دوران ابتدایی هرروز نزدیک هزار لغت می خواندم و یاد می گرفتم. وی گفت: کلاس های قرآن را با یکی از دوستانم می رفتیم. یک روز به زور به من گفت بیا بریم مسابقه قرآن و من در آن مسابقه اول شدم و او دوم شد. در کلاس های قرآن در تجوید و الحان به درجات خوبی دست یافتم که یک سال هم نفر اول کشوری شدم و سبک سختی را می خواندم. ...
مدافع حرمی که فرزندش را ندید
خدا سپرد و راهی سرزمین عشاق شد، بی آنکه در فکر مرزبندی ها باشد به مسلخ عشق رفت و پروانه وار به شمع زد، او مهاجرت به سوی خدا را معنا کرده است. دل که سپرده باشی همین می شود فرقی ندارد از کدام تبار و ریشه باشی، شهید هزاره در سن 30 سالگی در لشکر فاطمیون با حلاوت زیارت بی بی زینب(س) تیربار به دست گرفت و در همان اعزام اول پس از 40 روز آسمانی شد. باز روایت رقیه از روز شهادت ...
چرا شیعه از برخی واژه ها بیزار است؟
خویش هموار می کنند تا اسلام پابرجا بماند، پیمان گرفتن برای متجاوزان از اسلام از آنها کار آسانی نیست، با روش های ناجوانمردانه که عادت مرسوم شان بود، بر سر آنها آوار شدند. ابتدا به در خانه ی مادر می روند و مادر که گمان دارد نامحرمان به حرمت نبی خدا(ص)، فکر یورش به ناموس او را آنهم تنها چند روز پس از درگذشتش از سر بیرون خواهد کرد، ابتدا آتش می بینید، بعد فشاری که استخوان سینه را می شکافد آن گاه لگدی ...
دختر جوان رقیب عشقی اش را ربود
. شاکی گفت: التماس می کردم که رهایم کنند، اما مرد جوان دست وپا و دهان مرا با چسب بست و راننده به سمت بیابان های اطراف تهران رفت. در محلی خلوت ماشین توقف کرد و دختر جوان و همدستش مرا به باد کتک گرفتند. آنقدر کتکم زدند که بی حال شده بودم. بعد دختر جوان تهدید کرد که اگر دور آرین را خط نکشم، جانم را می گیرد. تازه آنجا بود که متوجه شدم ماجرا چیست. آرین پسری بود که چند ماه به استخدام شرکت ما در آمده ...
ناگفته های مادر بابک خرمدین از 3 جنایت مخوف: از ترس جانم با اکبر همدستی کردم
کرد این زن مهجور است و نمی تواند درباره مجازات قاتل پسرش تصمیم گیری کند. در این شرایط پرونده برای کسب تکلیف به دفتر رئیس قوه قضاییه فرستاده شد. اما اکبر خرمدین مدتی قبل (30آبان امسال) به دلیل اینکه دچار سرطان پیشرفته شده بود پیش از آنکه مسئولان بلندپایه قضایی نظر خود را درباره سرنوشت او اعلام کنند، در زندان به دلیل ایست قلبی جانش را از دست داد. حال آنکه پرونده نیز چند روز پیش از دفتر رئیس قوه ...
متهم قتل در فروشگاه زنجیره ای در انتظار محاکمه
روانی مورد معاینه قرار گیرد. کارشناسان این سازمان پس از معاینه متهم اعلام کردند مرد جوان دچار بیماری روانی است اما این بیماری دلیلی برای تبرئه او در مسئولیت کیفری جرمی که مرتکب شده نیست. با این گزارش متهم دوباره مورد بازجویی قرار گرفت که این بار گفت: زمانی که 11 ساله بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند. مادرم به آلمان مهاجرت کرد و من را هم با خودش برد. تا اینکه چند سال بعد به اتهام سرقت از ...
قتل در خیابان بعد از بازگشت از آلمان/ متهم: در آلمان هم پلیس را کتک زدم
است امکان اینکه بتواند درس بخواند، وجود نداشت. در آلمان هم با اینکه سال های زیادی در کنار مادرش زندگی کرد اما نتوانست آلمانی یاد بگیرد. من هر ماه پسرم را نزد روان پزشک می برم و دارو برایش می گیرم. او در خانه هم فردی خشن است و فقط من می توانم کارهایی را که می کند، تحمل کنم و رفتارهای پرخاش گرانه زیادی دارد. او در آلمان به خاطر اینکه مردم را کتک می زد اخراج شد. پزشکی قانونی هم مشکل روانی پسرم را ...
پای حرف های پسری که پدرش را به خاطر خوش گذرانی کشت!
بود اما من هرگز نمی خواستم جان پدرم را بگیرم و حالا خیلی پشیمانم. چرا چاقو در کمدت داشتی؟ 2 سال پیش هم بر سر همین مسائل درگیری داشتم. من پول می خواستم و پدرم به من پول نمی داد. وقتی درگیر شدیم، مرا تهدید کرد و از آن پس چاقویی تهیه کردم و داخل کشوی میزم قرار دادم تا چنانچه خطری تهدیدم کرد از آن استفاده کنم. اما گمان نمی کردم که روزی با آن جان پدرم را بگیرم. بیشتر بخوانید: قاتلی که مدعی بود در خواب دست به قتل زده از مرگ نجات یافت! قاتل خانه وحشت تهران: دختران به عشق من دست به قتل زدند! قتل وحشتناک به خاطر زن صیغه ای/ قاتل: به خاطر فرزندم رضایت بگیرید ...
قاتل: پشیمانم زودتر اعدامم کنید/اظهارات قاتل19 ساله تهرانی
کنید تا از عذاب وجدان راحت شوم. من الان بیشتر ناراحت خانواده مقتول هستم که بچه شان را از آن ها گرفته ام. وی افزود: من تا به حال پایم به کلانتری باز نشده بود اما حالا به اتهام قتل عمد بازداشت شده ام. یک لحظه در بازداشتگاه آرامش ندارم و مدام صحنه قتل جلوی چشم هایم است. من آدم بدبختی هستم. 5 سالم که بود پدرم را از دست دادم و از بچگی مجبور شدم که کار کنم، به خاطر همین درس و مدرسه را رها کردم ...
راننده حاج قاسم در لحظه شهادت چه کسی بود؟
با آغاز جنگ سوریه تصمیم می گیرد برای دفاع از حرم آل الله به سوریه اعزام شود. مأموریت آخرش با محمد اعزام شد اما محمد پس از پایان مأموریتش به ایران بازگشت. سجاد چون نیروی جایگزین نداشت، در سوریه ماند. دو روز پس از بازگشت محمد، سجاد به شهادت می رسد و اول از همه هم محمد این موضوع را متوجه می شود و به من اطلاع می دهد. فدک، دختر محمد من در روزهای سختی بودم و محمد با من تماس گرفت و گفت که می ...
شهروندان البرزی از ابعاد شخصیتی سردار سلیمانی می گویند/ وقتی خدمت به مردم، عزت می آورد
سلیمانی به شهادت رسید من تازه فرزندم به دنیا آمده بود و تمام روز با گریه به فرزندم شیر دادم و دائم در گوش فرزندم زمزمه می کردم: "پسرم راه حاج قاسم را ادامه بده." وی ادامه داد: سردار دلها چهره ای مردمی بود و در همه امور خداوند را در نظر می گرفت. این مادر کرجی تصریح کرد: من قبل از شهادت سردار دلها را به طور واقعی نمی شناختم اما بعد از شهادت ارادت خاصی به این شهید پیدا کردم، فردی ...
توسل به شهدا رمز موفقیت سردار سلیمانی بود/حاج قاسم عاشقانه خانواده شهدا راتکریم می کرد
را تصرف کنیم. این فرمانده دوران دفاع مقدس عنوان کرد: این حاج قاسم سلیمانی در حالی که سوریه سقوط کرده بود و بشار فرار کرده بود، همه داشتند از دمشق فرار می کردند در این اوضاع و احوال قاسم سلیمانی وارد عمل شد و گفت کار من شروع شد جلسه گذاشتند سوریه را پس گرفتند، آن پیرزن سنی عراقی در حال زجه زدن بود جلوی داعش، به پسرم قاسم می گویم تلافی را سرتان دربیاورد. وی با بیان اینکه دو سال ا ...
شهروندان البرزی از ابعاد شخصیتی سردار سلیمانی می گویند/ وقتی خدمت به مردم، عزت می آورد
فرزندم به دنیا آمده بود و تمام روز با گریه به فرزندم شیر دادم و دائم در گوش فرزندم زمزمه می کردم: "پسرم راه حاج قاسم را ادامه بده." وی ادامه داد: سردار دلها چهره ای مردمی بود و در همه امور خداوند را در نظر می گرفت. این مادر کرجی تصریح کرد: من قبل از شهادت سردار دلها را به طور واقعی نمی شناختم اما بعد از شهادت ارادت خاصی به این شهید پیدا کردم، فردی که این همه دوستار و هوادار ...
برادرکشی دنباله دار در یک خانواده/ قاتل: برادرم قبلاً یکی دیگر از برادرهایم را کشته بود!
چون پدرم پولش را خواسته بود. زمانی که فهمیدم کامران بعد از آن همه فاجعه که در خانواده ایجاد کرده، چطور به پدرم بی احترامی کرده است تصمیم گرفتم او را بکشم؛ چون آن قدر کینه به دل داشتم که حاضر نبودم حتی نامش را بشنوم. متهم ادامه داد: موضوع را به برادرم امیر گفتم و توضیح دادم که دیگر از دست کامران خسته شده ام و نمی توانم بی احترامی هایش را تحمل کنم. روز حادثه با کامران تماس گرفتم و بدون اینکه به ...
بازخوانی روایت رهبر معظم انقلاب از فرزند شهید مغفوری در کتاب 《حاج قاسمی که من می شناختم》در رادیو جوان
بود چرا که چند هفته قبلش نیز پسرم به خاطر بیماری دیابت در بیمارستان بستری شده بود . حاج آقا در آن ایام که فرزندم در بیمارستان بستری بودند چند باری برای عیادت ایشان به بیمارستان آمدند و حتی یک بار بر خلاف روال معمول با لباس فرم تشریف آوردند . فاطمه مغفوری ادامه داد : در طول ایام بیماری دخترم زینب ما روزهای بسیار سختی داشتیم ، در این ایام سردار سلیمانی برای من و همسرم یک کوه آرامش بودند ...
جشن تکلیف، خاطره به یادماندنی روزهای مدرسه
تکلیف دانش آموزان که برای همه آن ها خاطره ای زیبا و به یادماندنی است، اما تعدادی از دانش آموزانی که در دوران کرونا و تعطیلی مدارس به سن تکلیف رسیدند، هر چند با انجام آن در منازل و فضای مجازی آن را تا حدی تجربه کردند، اما از لذت شیرین جشن تکلیف واقعی، محروم ماندند، در ادامه صحبت های دختران دانش آموز را، در مورد خاطرات جشن تکلیف می خوانید. مریم جلالی، دانش آموز پایه نهم مدرسه احرار ملارد ...
شریفات: مدیون آلومینیوم و خطیبی هستم
به گزارش "ورزش سه" اسماعیل شریفات که روز پر فراز و نشیبی را در مقابل تیم سابق خود گذراند، در گفتگو با خبرنگاران بعد از پایان تقابل استقلال و آلومینیوم اراک گفت: اصلا تساوی دلچسبی نبود و خیلی ناراحتیم؛ من حسین پورحمیدی را که نگاه می کردم و به خودش هم گفتم که اصلا لباس هایت کثیف نشده است! با تمام احترامی که برای تیم بزرگ استقلال قائلم و در آسیا تیم بزرگی است و شناخته شده، اما امروز فکر می کنم مالکیت توپ ...
مسئولانی که داغ فرزند دیده اند
بین دو حس عجیب. غم و شادی. در مسیر پرتلاطم زندگی وقت هایی هست که روزی شادترین روز زندگی ات بوده و هر سال به پاس دیدن آن روز جشن گرفته ای، اما دست تقدیر چنان می کند که نمی دانی دیگر آن روز برایت شادی بخش است یا سراسر غم... خوشبختند کسانی که سیر تکامل در این دنیا را با چنان سرعتی می پیمایند که به چشم بر هم زدنی تولدی دیگر به دنیایی بزرگ تر را برایشان رقم می زند. آن وقت است که نمی دانی در سالروز تولد ...
سالگرد جنایت هولناک خیابان گاندی؛ از سمیه و شاهرخ چه خبر؟
رفت و سمیه پس از 12 سال حبس، ازدواج کرد. شنیده ها حاکی از آن بوده که سمیه پس از ازدواج از همسرش جدا شده است. حالا پس از 25 سال از این حادثه که در چنین روزی اتفاق افتاد، حمیدرضا گودرزی که آن زمان قاضی و بازپرس این پرونده جنجالی بود، حادثه آن روز ها و حضور شاهرخ و سمیه در دادگاه را شرح می دهد. حمیدرضا گودرزی به 25 سال پیش برمی گردد و توضیح می دهد: بعدازظهر روز 12 دی ماه سال 75؛ بنده قاضی ...
مسئولینی که داغ فرزند دیده اند؟
خبرمهم: پسر محسن رضایی در هتل دبی به طرز مشکوکی درگذشت که درباره قتل یا خودکشی اختلاف نظر وجود دارد.
مردم، چگونه از شهادت حاج قاسم خبردار شدند؟
فرودگاه و کنار ماشین حاجی هستن. باور نکردم. دکمه تلویزیون را زدم. حالم دست خودم نبود. همان جایی که ایستاده بودم، نشستم. همسرم وقتی خبر شهادت را شنید، با گریه گفت: دروغه، دروغ! دخترها هم با مادر همراه شدند و اشک ریختند. من رفتم سراغ کمد و لباس مشکی را بیرون آوردم؛ همانی که قرعه محرم خورده بود، همانی که در فوت هیچ کدام از اقوام، حتی پدرم، نپوشیده بودم. شهادت سردار داغ دل مادر شهیدم را تازه ...
شهیدی که حاج قاسم به خاطرش میدان را ترک کرد
به گزارش روز دوشنبه ایرنا، ساعت یک و بیست دقیقه بامداد جمعه 13 دی 1398 حاج قاسم سلیمانی، سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد و خون پاک او به دست شقی ترین آحاد بشر بر زمین ریخت ؛ این بخشی از پیام تسلیت رهبر انقلاب بعد از شهادت فرمانده افسانه ای جبهه مقاومت است که هنوز با گذشت دو سال از ترور سحرگاه سردار در فرودگاه بغداد باورپذیر نیست. خبر شهادت قهرمان مبارزه با تروریسم همه معادلات را ...
ماجرای راه رفتن یک مرده در خیابان های ماهشهر
تنها پسر خانواده است. همسر مقتول گفت: پسرم مدت ها بود که با پدرش اختلاف داشت. اختلاف آنها بر سر این بود که پسرم ولخرجی می کرد و همسرم همیشه نسبت به این موضوع اعتراض داشت. پسرم خیلی خوشگذران بود و اصلاً به آینده اش فکر نمی کرد. روز حادثه هم طبق معمول همیشه به خانه آمد و از من درخواست پول کرد. درصورتی که به تازگی شوهرم به او یک میلیون تومان پول داده بود. مادر خانواده ادامه داد ...
طالبان برنامه ای برای کشتن اشرف غنی نداشت/ آمریکایی ها ثابت کنند که توافق دوحه را زیر پا گذاشته ایم
در تمام افغانستان تصرف کنند. ما می دانیم که آن ها نمی توانند کاری انجام دهند، اما مشکل آن ها با نظام شرعی است، بنابراین آن ها فقط فریاد می زنند. ملا برادر در مورد اختلافات میان نیز طالبان گفت: در نظام طالبان هیچ اختلافی وجود ندارد. چند وقت پیش برخی رسانه ها تبلیغات منفی زیادی در مورد من کردند و گفتند که من با برخی افراد اختلاف دارم، من در آن زمان قندهار بودم، بعد دوستانم گفتند که چنین ...