سایر منابع:
سایر خبرها
دزد فراموشکار اموال سرقتی را به صاحبش فروخت
برگشتم و بعد هم مانع ادامه کار و درسم شد. به ناچار از خانه بیرون نمی رفتم. هر کاری شوهرم می گفت، انجام می دادم. حتی من از طرف تعاونی مسکن بنیاد شهید خانه نیمه کاره در شهرک اندیشه گرفته بودم و قسط می دادم که من را مجبور کرد خانه را بفروشم. با آن پول بدهی اش را پرداخت و بقیه را خرج رفیق بازی و کارهای نادرست کرد. شوهرم می گفت تو خانه را برای چه می خواهی، من خانه دارم. من هم برای اینکه دست ...
شوهرم چشمم رابا قمه درآورد!
هم مانع ادامه کار و درسم شد. به ناچار از خانه بیرون نمی رفتم. هر کاری شوهرم می گفت، انجام می دادم. حتی من از طرف تعاونی مسکن بنیاد شهید خانه نیمه کاره در شهرک اندیشه گرفته بودم و قسط می دادم که من را مجبور کرد خانه را بفروشم. با آن پول بدهی اش را پرداخت و بقیه را خرج رفیق بازی و کار های نادرست کرد. شوهرم می گفت تو خانه را برای چه می خواهی، من خانه دارم. من هم برای اینکه دست از سرم بردارد، خانه را ...
هوینس: مولر می تواند رییس باشگاه بایرن شود
به گزارش "ورزش سه"، هوینس از سال 1970 تا 1979 در بایرن توپ زد و بازیکنی موفق بود. او پس از آن به عنوان سرمربی و رییس این باشگاه نیز موفقیت هایی را با آنها به دست آورد. امروز او رییس افتخاری این باشگاه به حساب می آید و عضو هئیت نظارت نیز هست. آقای هوینس، شام 70 سالگی شما چیست؟ اصولا من می خواستم مهمانی بزرگ با حضور 150 نفر داشته باشم. از مانیکا گروبر درخواست کرده بودم بیاید ...
دیدار با یزدان، نقاش مبتلا به اوتیسم
یزدان بچه گوشه گیری نبود، او را به کلاس های مختلف می بردیم و با بانویی گفتار درمان در طیف اوتیسم آشنا شدم چون یزدان توانایی نه گفتن را نداشت و استادش با او شروع به کار کرد. مادر یزدان مرعشی گفت: قدم های مختلفی برداشتیم و خانواده همسرم کنار ما بودند و به فرزندم محبت می کردند، یزدان هم جذب محبت می شد و همین باعث شد تا زمانی که بزرگ تر شد و به مدرسه رفت مشکلات زیادی پیدا کند و ما تصمیم گرفتیم ...
صدها نفر با همین بساطم کتابخوان شدند/ همسرم، کتاب هایم را هَوویِ خود می دانست
به طوری که روزانه یک صد هزار تومن کرایه وانت می دادم و در ماه 3 میلیون تومان می شد ولی همیشه لب مرز بودیم به طوری که با بارش باران یا پارک کردن ماشین در محل بساطم فروشی نداشتم و باید تا آخر ماه تمام تلاشم را برای جبران می کردم. در این چند سال دستفروشی از جیب خوردم، چون این کتاب ها را قبلا خریده و می فروختم اخلاقیات من در فروش، اینگونه است که سعی دارم کتاب را ارزان بفروشم تا در دسترس همه ...
مدافع حرمی که فرزندش را ندید
شدن در ابرها، از شجاعت ها؛ به این کلمه که می رسم به خود نهیب می زنم و بعد از اندکی تامل واژه را تغییر می دهم ایثار بهتر از شجاعت است اما باز هم دلم راضی نمی شود، واژه ها را رها می کنم و رمز و رازش را در چشمان ابوالفضل می جویم. حالا راوی این داستان راستان، چشمان ابوالفضل است؛ هر چند گهگداری چشمان خیس اش بارانی می شود اما من غرق در دیدگانش همه تن گوش می شوم و دل زنگار گرفته ام را می ...
پست جدید ویشکا آسایش /عکس
، اما او هیچ علاقه ای به حضور من و دیگر اقوام برای حضور در عرصه بازیگری نداشت و ترجیح می داد که ما حواس مان را به درس و مدرسه معطوف کنیم... هیچ وقت یادم نمی رود یک روز در خانه، مشغول گپ زدن با دایی بودم که ایشان به من گفتند ویشکا! ما در حال انتخاب بازیگر برای سریال امام علی هستیم، دوست داری بازی کنی؟ من هم چون فکر کردم دایی من را دست انداخته، با خنده گفتم البته، خلاصه من برای تست گریم به ...
روایتی از زندگی جوان دهه هفتادی که با حاج قاسم آسمانی شد
بود که به سوریه می رفت و مدام نگران بودم، هر وقت به سوریه می رفت من با او تا فرودگاه امام می رفتم و تا باز نمی گشت خواب راحت نداشتم. از زیر قرآن ردش می کردم و می گفتم: تو غلام حضرت زینب (س) هستی و مولا علی نگه دارت است، نمی دانستیم که در کنار حاج قاسم است، تا اینکه بعد از دو سال ماجرا را به من گفت. درس هم داشت و مأموریت هایش زیاد شده بود. گفتم پسرم وقت ازدواجت است، گفت: اگر دیگر به سوریه ...
وقتی سردار سلیمانی به شهید علیزاده لقب باز شکاری می دهد/ دیر رسیدن هدیه سیدحسن نصرالله
اعزام به سوریه در آذرماه 94 در حالی که 50 بهار از عمرش را پشت سر گذاشته بود توسط عناصر داعش در منطقه "خان طومان حلب" به آرزوی دیرینه اش رسید و 5 روز بعد از شهادت پیکر پاکش در مزار شهدای روستای "سروکلا " آرام گرفت. من باید اینجا باشم و با داعش بجنگم از همسر شهید مدافع حرم عباس علیزاده درباره چگونگی با خبر شدن از شهادت شهید علیزاده می پرسم که خانم پروند می گوید: همسرم 8 سال ...
سبکبالانی که با سردار دل ها پر گشودند + تصاویر
و حتی بادپا، جمالی، علی دادی را از دست دادم و نگران بودم که تو را هم از دست بدهم. همیشه جلو که می رفتم، نگران پشت سرم بودم که نکند گلوله ای بخورد و تو شهید شوی . حاج قاسم سلیمانی همچنین در این نامه، خطاب به حسین پورجعفری گفته است که 20 سال اخیر پیوسته مراقبت کردی که تمام وقت من صرف اسلام و جهاد شود و اجازه ندادی وقت من بیهوده هدر رود و در ادامه نیز شهادت داده است که وی 30 سال بااخلاص و ...
تبدیل رقابت عشقی به آدم ربایی
دیگر مشکلات من هم حادتر شد. حالا به هر بهانه ای مرا هم کتک می زد. اگر جورابش را پیدا نمی کرد، من کتک می خوردم. اگر شارژ گوشی تلفنش تمام می شد، مرا مقصر می دانست، چراغ راهنمایی دیرتر سبز می شد، بر سر من فریاد می کشید. خلاصه 13 سال بیشتر نداشت که روزی بوی سیگار را از دهانش حس کردم. شب وقتی کیف مدرسه اش را گشتم بسته سیگار را دیدم. حدسم درست بود، پسرم سیگار می کشید اما وقتی از او در این ...
متهم قتل در فروشگاه زنجیره ای در انتظار محاکمه
روانی مورد معاینه قرار گیرد. کارشناسان این سازمان پس از معاینه متهم اعلام کردند مرد جوان دچار بیماری روانی است اما این بیماری دلیلی برای تبرئه او در مسئولیت کیفری جرمی که مرتکب شده نیست. با این گزارش متهم دوباره مورد بازجویی قرار گرفت که این بار گفت: زمانی که 11 ساله بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند. مادرم به آلمان مهاجرت کرد و من را هم با خودش برد. تا اینکه چند سال بعد به اتهام سرقت از ...
پای حرف های پسری که پدرش را به خاطر خوش گذرانی کشت!
بود اما من هرگز نمی خواستم جان پدرم را بگیرم و حالا خیلی پشیمانم. چرا چاقو در کمدت داشتی؟ 2 سال پیش هم بر سر همین مسائل درگیری داشتم. من پول می خواستم و پدرم به من پول نمی داد. وقتی درگیر شدیم، مرا تهدید کرد و از آن پس چاقویی تهیه کردم و داخل کشوی میزم قرار دادم تا چنانچه خطری تهدیدم کرد از آن استفاده کنم. اما گمان نمی کردم که روزی با آن جان پدرم را بگیرم. بیشتر بخوانید: قاتلی که مدعی بود در خواب دست به قتل زده از مرگ نجات یافت! قاتل خانه وحشت تهران: دختران به عشق من دست به قتل زدند! قتل وحشتناک به خاطر زن صیغه ای/ قاتل: به خاطر فرزندم رضایت بگیرید ...
قتل در خیابان بعد از بازگشت از آلمان
از آلمان دیپورت کردند. او حتی نمی تواند درس بخواند و فقط در حدی که بتواند بخواند و بنویسد بلد است. من سعی کردم او را در ایران به مدرسه بفرستم، اما به خاطر مشکلاتی که بیماری برایش درست کرده است امکان اینکه بتواند درس بخواند، وجود نداشت. در آلمان هم با اینکه سال های زیادی در کنار مادرش زندگی کرد، اما نتوانست آلمانی یاد بگیرد. من هر ماه پسرم را نزد روان پزشک می برم و دارو برایش می گیرم. او در خانه هم ...
راننده حاج قاسم در لحظه شهادت چه کسی بود؟
. محمد دهه هفتادی بود من اولین فرزند خانواده و متولد 1368 هستم. برادرم آذر سال هزار و سیصد و هفتاد و چهار در بیمارستان امام حسین (ع) کرمانشاه متولد شد. محمد اولین پسر خانواده بود و نزد همه ما عزیز و مادرم او را نذر امام حسین (ع) کرده بود. دوران نوجوانی پس از سقوط صدام یک سالی در ایام اربعین در نجف بودیم و عراق هم از لحاظ امنیتی شرایط چندان خوبی نداشت. متوجه شدیم محمد نیست ...
شهروندان البرزی از ابعاد شخصیتی سردار سلیمانی می گویند/ وقتی خدمت به مردم، عزت می آورد
سلیمانی به شهادت رسید من تازه فرزندم به دنیا آمده بود و تمام روز با گریه به فرزندم شیر دادم و دائم در گوش فرزندم زمزمه می کردم: "پسرم راه حاج قاسم را ادامه بده." وی ادامه داد: سردار دلها چهره ای مردمی بود و در همه امور خداوند را در نظر می گرفت. این مادر کرجی تصریح کرد: من قبل از شهادت سردار دلها را به طور واقعی نمی شناختم اما بعد از شهادت ارادت خاصی به این شهید پیدا کردم، فردی ...
دوست داشتم در ارائه و انتقال فرهنگ مردم سوریه سهیم باشم/ نزدیکی شخصیت های هادس به افسانه هادس و پرسفونه
شدن نوجوانان توسط خانواده های شان تا چه میزانی ست؟؟ و... پس در سن 25 سالگی شروع به نگارش آن کردم که حدودا چند ماهی طول کشید و بعد رهایش کردم و یک سال از آن فاصله گرفتم سپس چند شخصیت را حذف کردم و شخصیت جدیدی اضافه کردم. در نهایت بازنویسی آن یک سال طول کشید و پایان رمان را تغییر دادم و طبق ادبیات خلاق و معنای خلاقیت آن را به پایان رساندم. بنابراین، شوربختانه نمی توانم زمان دقیقی بدهم میریام و ...
شهروندان البرزی از ابعاد شخصیتی سردار سلیمانی می گویند/ وقتی خدمت به مردم، عزت می آورد
فرزندم به دنیا آمده بود و تمام روز با گریه به فرزندم شیر دادم و دائم در گوش فرزندم زمزمه می کردم: "پسرم راه حاج قاسم را ادامه بده." وی ادامه داد: سردار دلها چهره ای مردمی بود و در همه امور خداوند را در نظر می گرفت. این مادر کرجی تصریح کرد: من قبل از شهادت سردار دلها را به طور واقعی نمی شناختم اما بعد از شهادت ارادت خاصی به این شهید پیدا کردم، فردی که این همه دوستار و هوادار ...
برادرکشی دنباله دار در یک خانواده/ قاتل: برادرم قبلاً یکی دیگر از برادرهایم را کشته بود!
نمی دانم چه اتفاقی برای پسرم افتاده است. کامران روی زمین های من کار می کرد و من اصلا از اختلافات او با دیگران خبر ندارم. بررسی های بعدی نشان داد کامران آخرین بار با برادرش نوید تلفنی صحبت کرده است. وقتی نوید در برابر سؤالات مأموران قرار گرفت، نتوانست پاسخ منطقی و قانع کننده بدهد و در نهایت مجبور شد واقعیت را بگوید و اتهام قتل را قبول کرد. این مرد گفت: کامرا ن چند سال قبل یکی از ...
مردم، چگونه از شهادت حاج قاسم خبردار شدند؟
فرودگاه و کنار ماشین حاجی هستن. باور نکردم. دکمه تلویزیون را زدم. حالم دست خودم نبود. همان جایی که ایستاده بودم، نشستم. همسرم وقتی خبر شهادت را شنید، با گریه گفت: دروغه، دروغ! دخترها هم با مادر همراه شدند و اشک ریختند. من رفتم سراغ کمد و لباس مشکی را بیرون آوردم؛ همانی که قرعه محرم خورده بود، همانی که در فوت هیچ کدام از اقوام، حتی پدرم، نپوشیده بودم. شهادت سردار داغ دل مادر شهیدم را تازه ...
توسل به شهدا رمز موفقیت سردار سلیمانی بود/حاج قاسم عاشقانه خانواده شهدا راتکریم می کرد
ره کار کردم نان حلال به پسرم دادم شهید شد، حاج قاسم به این مادر گفت خودم نوکرتم، 34 سال هر جای دنیا که بود زنگ میزد حال ننه علی را می پرسید، پس از درگیری ها به ایران آمد در جلسه ای به روسیه رفت، در کاخ پوتین صدای اذان شنید نماز خواند بعدش به ننه علی زنگ زد. سردار کاجی ادامه داد: به ننه علی زنگ زد که حالت چطور است، او گفت ننه قاسم چند شب است از درد پاهایم خوابم نمی برد، گفت باشه مشکل ...
ماجرای راه رفتن یک مرده در خیابان های ماهشهر
تنها پسر خانواده است. همسر مقتول گفت: پسرم مدت ها بود که با پدرش اختلاف داشت. اختلاف آنها بر سر این بود که پسرم ولخرجی می کرد و همسرم همیشه نسبت به این موضوع اعتراض داشت. پسرم خیلی خوشگذران بود و اصلاً به آینده اش فکر نمی کرد. روز حادثه هم طبق معمول همیشه به خانه آمد و از من درخواست پول کرد. درصورتی که به تازگی شوهرم به او یک میلیون تومان پول داده بود. مادر خانواده ادامه داد ...
مسئولانی که داغ فرزند دیده اند
خانواده ساسان نژاد در هدیه کردن کبد این مادر جوان ممکن گشت. عمل با موفقیت کامل انجام شد و مرده ای را به اذن خدا زنده کرد. بار دیگر که محتاج عمل شد، باز هم با حذاقت طبیبان گروه پیوند شیراز در همان بیمارستان از مرگ رست. این بار سوم که منجر به فوت او در بیمارستان ابوعلی سینا شد، هیچ ارتباطی با وضعیت کبد وی نداشت، بلکه با آمبولی بعد از عمل به طور غیرمنتظره به حالی افتاد که طبیبان، با وجود کوشش بسیار ...
مسئولینی که داغ فرزند دیده اند؟
خبرمهم: پسر محسن رضایی در هتل دبی به طرز مشکوکی درگذشت که درباره قتل یا خودکشی اختلاف نظر وجود دارد.
شهیدی که حاج قاسم به خاطرش میدان را ترک کرد
تشییع پیکر همسر جانبازش در سال 96، به لحظه تلخ شنیدن خبر شهادت سردار سلیمانی پرداخته و نسخه ای از آن است: حاج قاسم عزیز 12 اردیبهشت ماه 1396 با شنیدن خبر شهادت حاج محب، خودش را از سوریه به زاهدان رساند. صبح زود بود که به محل اسکان ما آمد، نیم ساعتی کم وبیش با ما حرف زد و دلداری مان داد... تربت اصل کربلا و یک انگشتری تبرّک هم آورده بود که موقع تدفین داخل قبر حاج محب قرار بدهیم. ...
تحلیل سریال بازی مرکب / نقدی بر رازهای پنهان فیلم
اول را در اپیزود اول پیدا می کنیم: وقتی گی هون کارت بانکی مادرش را می دزد، می توانیم ببینیم که اسم مادرش اوه مال-سون است. به عبارت دیگر، اسم خانوادگی مادر گی هون با اسم خانوادگی اوه ایل نام، پیرمرد موسسِ بازی مرکب یکسان است. طرفداران حدس می زنند گرچه اوه مال سون نام خانوادگی شوهرش را همچنان نگه داشته است، اما گی هون به دلایل نامعمولی، شاید احساس خشمش از پدری که آنها را ترک کرده، تصمیم گرفته در ...
بانکی پور: مطالبه رهبری، انقلاب در شورای عالی انقلاب فرهنگی است / بنیانیان: به تصمیم های کارگروه تحول ...
اختیار آن لشکر یا تیپ دست قرارگاه بود. نگاه آقا هم به شورای عالی انقلاب فرهنگی اینگونه است. ما در کشور دولت، مجلس، مجمع تشخیص مصلحت، وزارتخانه ها و ... را داریم و همه باید کار خود را بکنند اما وقتی به مسئله معضلات فرهنگی و پیشران فرهنگی می رسیم باید یک قرارگاه فرهنگی داشته باشیم که تا حالا نداشتیم. این قرارگاه فرهنگی باید مسائل فرهنگی را رصد کند، مسائل اصلی را مشخص کند، راه حل ارائه دهد، تعیین تکلیف و ...