سایر منابع:
سایر خبرها
روایتی از رنج های مادران بهبودیافته / دو زمستان را با دختر و پسرم در خیابان گذراندیم
کردم و به ته خط رسیده بودم از همه جا رانده و مانده شده بودم.واقعا خسته شده بودم و یک الی دو بار قصد خودکشی داشتم، اما یک بار در تاریخ 6 آذر 1394 نمی دانم چه شد که بعد از مصرفم به جلسه ترک رفتم و در آنجا گفتم که چند روزی است مصرف نکرده ام و حالم بد است و کمک کنید و از آنجا که خدا می خواست، با آن ها آشنا شدم و بعد به خانه خورشید آمدم و با بدبختی و سختی پاک شدم. بعد از سه سال پاکی توانستم ...
اشک و لبخند پدری روستایی برای همدلی با رزمندگان اسلام
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس ، سردار علی ناصری مسوول اطلاعات لشکر هفت نصر در خاطرات خود که در کتاب پنهان زیر باران آمده است روایتی از روز های جنگ و باران گلوله و خمپاره روایت کرده است که در ادامه می خوانید. پدرم به هیچ وجه حاضر به ترک روستا نبود. غروبی برای دیدن آن ها به روستای مظفری رفتم. عراقی ها با خمپاره روستا را هدف قرار دادند. در خانه بودم که یکی از خمپاره های عراقی ...
الهام حمیدی از دو بارداری اخیر خود گفت: می خواستم مادر شوم که شدم!
رد کردم و باید کارهایی انتخاب کنم که به مسئولیت مادری، کار در خانه رسیدگی کنم و از این مسئولیت مهم عقب نمانم. او درباره اینکه آیا اجازه می دهد و یا دوست دارد فرزندانش بازیگر شوند، گفت: من فکر می کنم پدر و مادر باید به علایق فرزندان شان احترام بگذارند. من خودم رشته حسابداری خواندم و خانواده دوست داشت حسابداری بخوانم. اما من بازیگر شدم! نباید اجباری باشد اگر به من باشد دوست ندارم فرزندانم ...
حمید لولایی: تا مدت ها نمی توانستم از نقش خشایار بیرون بیایم | از کار در بانک و کارخانه تا ورود به عرصه ...
.... کسانی مانند عطاران، آقایی یا مدیری این ویژگی را دارند و جامعه را خوب می شناسند. در قطار ابدی، رضا عطاران کارگردان بخش دیوونه ها و حسن کچل و نرون بود. لولایی درباره سریال خانه به دوش هم گفت: رضا عطاران به خوبی می داند که چگونه بازیگر انتخاب کند و چگونه از بازیگر به درستی استفاده کند و بازی بگیرد. رضا کار من و بازی من را دوست دارد. دلم برای کارهایی مانند بزنگاه تنگ شده است. کاش ...
از دفترچه شکرگزاری تا تحقق رویای کارآفرینی
نفری بودم که وارد پاساژ می شدم و آخرین نفر از آنجا خارج می شدم. از آنجایی که بسیجی بودم، بسیج سازندگی وقتی متوجه فعالیت هایم شد، خواستند با من مصاحبه کنند. پدرم هر روز به مغازه برادرم می آمد و کنارش می نشست، از او خواستم که نگذارد پدرم روز مصاحبه به مغازه ام بیاید. دوست داشتم که از تلویزیون ببیند. در حین مصاحبه لنز دوربین رو به روی من بود که پدرم وارد مغازه ام شد، همین که پدرم من را ...
حرف هایی بدون روتوش از تجربه 3 مادر
آوار شود؟ گفتند، چون بچه عمل سر داشته، عفونت مغزی گرفته است. گفتند باید ال پی شود یعنی آب کمرش را تخلیه کنند. گفتم خدایا وعده بهشت به من دادی؟ نمی خواهم. بچه ام را به من برگردان. گفتند تشخیص مننژیت درست نبوده. گفتند یک عفونت ویروسی قابل درمان است. کابوس داشت تمام می شد؟ بالاخره می توانستم یک شب راحت بخوابم بدون آن که تا صبح هزاربار بیدار شوم و نفس کشیدن بچه ام را چک کنم؟ خسته شده بودم ...
شهید حصاری: عدم شرکت در جبهه، حکایت مردم کوفه است
چه گوییم. الهی می بینی، می دانی، می توانی. بار خدایا معبودا، ای بی انتها، ای همه چیزم، با توست عشقم، رفتنم، آمدنم، بودنم با توست، تو خود می دانی که در این مدت زندگی تنها توشه که بربسته ام، توشه و کوله باری از گناه و نافرمانی است. خدایا، خداوندا! من می دانم که خودم شایسته بخشش و کرم تو نیستم؛ ولی تو به بزرگی ات وجود و عظمت خود بر گناهان ما قلم عفو بکش و مرا شهید از این دنیا ببر. خدایا و ...
گفتگو با سمیرا شاهوردی، مادر آرزوها در آستانه برآورده شدن ده هزارمین آرزو
جنوب کرمان، یاسوج و کوهرنگ چهارمحال و بختیاری و دیگر شهر های ایران می رسد. در سیل ها و زلزله های زیادی حضور می یابد و در غم مردم شریک می شود. برای خیلی ها مدرسه می سازد. خیلی ها را خانه دار می کند. خیلی ها را خانه بخت می فرستد و پای برهنه خیلی ها را می پوشاند: سیل لرستان در زادگاهم سال 98 و کمک به آن مردم نجیب همه فکرم را پر کرده بود. سیل سختی بود. آنجا رفته بودم که بسته حمایتی و کمک ...
مادران انتظار/ روایت مادرانی که چشم انتظار کودکان مفقودشده شان هستند
بیماری فوت کرد: من دو بار داغ دیدم. یک بار وقتی شایان رفت و یک بار هم وقتی زرقام پسر دومم در یک سالگی بر اثر بیماری جانش را از دست داد. دیگر توانی برای ادامه زندگی ندارم. فقط امید به دیدن دوباره شایان است که به من انگیزه می دهد. من می دانم پسرم زنده است و نفس می کشد. در جست وجوی پسربچه ای با شلوار آبی این مادر 10 سال است رنج می کشد. هرگز آن لحظه آخری که پسرش در قاب در حیاط ...
از افشای راز قتل توسط دوربین های مداربسته تا جنجال زنده شدن جنازه
باز هم حال خوبی نداشتم و درگیر مشکلات روحی بودم. روز حادثه وقتی به خانه آمدم خیلی حالم گرفته بود. به سراغ بطری مشروب رفتم تا با مصرف آن به حال طبیعی بازگردم و بهتر شوم ولی زمانی که مقداری از مشروبات را نوشیدم، ناگهان خاطرات گذشته در ذهنم مرور شد و به یاد روزهایی افتادم که با پدرم ارتباط خوبی نداشتم و با یکدیگر صحبت نمی کردیم. این رفتارهای پدرم از ذهنم می گذشت و خیلی از او دلخور بودم به ...
مینا جعفرزاده: کار کردن با اکبر عبدی سخت است/ خاطره سوسک ها سر ضبط سریال
یکی از پایه گذاران آن بوده است و افزود: ما بعد از انقلاب جمع شدیم و برنامه ای برای صبح جمعه در رادیو راه انداختیم و تا زمانی که بازنشسته شدم در آنجا بودم. اصلاً مرا به عنوان یکی از پایه گذاران این برنامه می شناسند، برنامه رادیویی که خیلی شنونده داشت، البته در داستان شب ، برنامه خانواده و همچنین برنامه تقصیر من کارگر بی احتیاط به کارگردانی ارژنگ امیرفضلی هم حضور داشتم. بازیگر سریال هتل ...
پیش نویس باقری هیچ فرقی با پیش نویس عراقچی ندارد
. امیدواریم با توافق وین، پول های ایران آزاد شود و وضعیت بازار ارز، رسیدگی به پروژه های عمرانی، اشتغال و معیشت مردم سامان بگیرد. جعفرزاده گفت: واقعا نمی دانم دلواپسان چه طور از علی باقری استقبال می کنند. قبلا می توانستم آنها را پیش بینی کنم اما امروز نمی توانم چون تغییر موضع آنها خیلی عجیب غریب است. فقط معتقدم به این آدم ها دیگر نمی توان گفت اصولگرا. آنها قبلا یک چیزی گفتند و حالا به طور معناداری ...
این 4 کودک را می شناسید؟ / مادرانشان چشم انتظارند + عکس
...> دخترم خیلی زرنگ و شیرین زبان بود. عاقل بود. به او اعتماد داشتم. آن روز رفت نان بخرد که دیگر هرگز بازنگشت. تا شب با پدر و برادرهایش همه جا را دنبالش گشتیم. اما اثری از طاهره نبود. سال ها از او روز شوم گذشته، ولی هنوز هم چشم انتظارم. در این مدت هیچ رد و سرنخی از دخترم نبود. انگار زمین باز شد و او را بلعید. نانوایی دو کوچه پایین تر از خانه ما در محله نارمک تهران بود. دوروبر خانه مان هم به ...
مادر بهانه عشق ورزی است/ ایثار و فداکاری در سایه محبت بی دریغ
سرباز ارتش نوشته محمد نیک پور و اهل گلستان است و با بیان این جملات شانه هایش را لرزان می بینم. می خواستم سوال کلیشه ای را که همه خبرنگاران می پرسند یعنی یک جمله برای مادرت بگو را بپرسم اما دیدم حال و هوایش به این سوالات نمی خورد و از او درباره دیدار مادر پرسیدم و گفت: باید تا عید صبر کنم چون 90 روز باید پر کنیم تا بتوانیم مرخصی برویم اما شب چله او را دیدم و هشت روز در خانه بودم و سیر نگاهش کردم ...
بازیگر نقش مهدی در فیلم مهر مادری
حسین سلیمانی بازیگر نقش مهدی در فیلم مهر مادری می باشد. حسین سلیمانی بازیگر سینما و تلویزیون کشورمان 30 شهریور 1363 در تهران متولد شد. حسین سلیمانی بازیگری را از دوازده سالگی با حضور در فیلم سینمایی مهرمادری به کارگردانی کمال تبریزی شروع کرد. حضور حسین سلیمانی در فیلم مهر مادری بعد از نمایش فیلم مهر مادری شایع شده بود بازیگر خردسال فیلم پرورشگاهی بوده و... که توسط کمال ...
فرهادی در کنار 5 کارگردان مطرح دنیا در میزگرد هالیوود ریپورتر | تنها یک مخاطب دارم
آغاز دوباره فیلمبرداری 9 ماه به طول انجامید. جین کمپیون: من تصور می کنم، هم حالا و هم در دوران پساکرونا ما باید فیلم های جذاب و خیلی خوبی بسازیم که مردم درباره آنها صحبت کنند و بخواهند آنها را روی پرده سینما ببینند. این نخستین کاری است که ما کارگردانان باید انجام دهیم. کمپیون درباره اینکه در زمان ساخت نخستین فیلمش دوست داشته چه اطلاعات بیشتری در زمینه فیلمسازی داشته باشد، می گوید: آرزو داشتم می دانستم که باید در زمان انتخاب عوامل فیلم با افراد دیگری نیز مشورت کنید. * ترجمه: آرش نهاوندی ...
زلاتان: با پاریسن ژرمن سازگار نشدم/ به امباپه گفتم راهی رئال شود
میلان به آنها عادت کرده بودم می آوردم. من با پاریسن ژرمن سازگار نشدم، برعکس بود. می توانستم فوراً انتخاب شوم! این من هستم که تصمیم می گیرم، این آنها نیستند که به من زنگ می زنند: وقتی می خواهم به پاریس بروم، می روم. امباپه از من در مورد آینده اش و اینکه چه کاری باید انجام دهد پرسید، به او گفتم اگر من جای او بودم - به مادرید نقل مکان می کردم. بازی در خانه در کل دوران حرفه ای ...
زنی که فرمان زندگی را در دست دارد
مسخره می کنند! در مقابل زنان زیادی را هم دیده ام که با مهارت خیلی زیادی رانندگی می کند. البته این کلیشه ها امروز در جامعه ما خیلی کمتر از قبل شده، اما متأسفانه همچنان وجود دارد. برگردیم به اصل گفت وگو، چه شد که به رانندگی علاقه مند شدی؟ از کودکی علاقه خاصی به رانندگی و ماشین داشتم. پدرم راننده کامیون بود و من هم دوست داشتم همیشه همراهش باشم، اما چون سنم کم بود از پدرم مخالفت ...
حضور طناز طباطبایی و صابر ابر در جشنواره فجر با بی رویا
ونشان آشنا می شود که حضور این دختر در زندگی این زوج، اتفاقات عجیبی را در زندگی آن ها رقم می زند. تلاشم این بود که از مدل های آشنا در سینمای ایران روایت فیلم را آغاز کنم که مخاطب راحت تر با آن همراه شود اما در جایی که مخاطب اطمینان پیدا می کند که به فضای قصه و داستان تسلط پیدا کرده است، با یک شیب جدی همه چیز به هم می ریزد و مخاطب ناگزیر به تجدیدنظر در مشاهداتش می شود. نمی دانم چقدر در این زمینه ...
پدر و مادرو برادر و همسر و پسرم شهید شده اند! + عکس
گرفته بود و با زن های همسایه دیگ حلوا بار کرده بودند که امام خمینی رحمه الله علیه از دنیا رفته. سال 68 دو ماه بعد از رحلت امام خمینی روز اول عید قربان موقعی که مادرم می رفته خانه فامیل ها در اثر پرتاب موشکی که از طرف گروه حکمت یار که به محله های شیعه نشین بیشتر پرتاب می شد، به شهادت رسید. این موشک ها را بیشتر موقع های عید یا سال نو که مردم شلوغی داشتند، می انداختند. اول عید قربان ...
علیرضا ناصر معدلی
. زمانی که به پشت سر خودم نگاه می کنم، خوشحالم که یک ایرانی هستم و خوشحالم که توانستم به نیروهای ایرانی تکیه و اعتماد کنم و به کمک آن ها ماشین آلاتی را تولید کنم که می بایست آن ها را از خارج با قیمتی 5 تا 10 برابر تهیه می کردیم. خوشحالم که توانستم پروژه های بزرگ ملی، مانند ساخت پالایشگاه، تونل، سد و ساختمان های بزرگ را به کمک مردم همین کشور به سرانجام برسانم. خوشحالم که توانستم چنین افراد ...
چله بزرگ کار خودش را کرد
...: از پس آن همه روزهای سخت برفی، چیزی که دل ما را به وجود زمستان گرم می کرد؛ شب نشینی ها بود. دایه کبری از آن روزگاران حرف می زند و می گوید وقتی برف باعث خانه نشین شدنمان می شد؛ برعکس مردم این دور و زمانه؛ با همسایه ها شب نشینی های باشکوهی برپا می کردیم و با آمدن برف قند در دل هایمان آب می شد که می شود بار دیگر دور هم جمع شد. او می گوید: خبری از برنج و خورشت نبود؛ آن ...
آیین دیدار کاغذپاره ها برگزار شد
...، کار بسیار سختی بوده که بهزاد نعلبندی هوشمندانه از عهده آن برآمده است. داور دوازدهمین جشن مستقل مستند خانه سینما با بیان اینکه نگاه متفاوت کارگردان این مستندانیمیشن به مساله زنان آسیب دیده منجر به دریافت جایزه از این جشن شده است، خاطرنشان کرد: در جشن مستقل مستند خانه سینما آثار زیادی با موضوعاتی شبیه به کاغذپاره ها و زندگی مردم حضور پیدا می کنند اما پرداخت این اثر آنقدر متفاوت بود که منجر ...
سوگواری عجیب این دختر برای پدر دونده اش
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از برترین ها، در این گزارش سرگذشت دختری که در سوگ پدر دونده اش نشسته است را از نظر می گذرانید. پدرم، از وقتی که به یاد دارم، دونده بود. بچه که بودم دویدن او را در مسابقه ها تماشا می کردم و بالاخره، بزرگ تر که شدم، دوِ آهسته را با او شروع کردم. می توانستم قامت بلندش را از دور تشخیص بدهم که با قدم های سنگین حرکت می کرد. پدرم از آن دونده هایی بود که ...
درخواست دیه از بیت المال با فرار قاتل به بلاروس
نام بهزاد در یک خانه قدیمی در غرب تهران با هم زندگی می کنند و به خاطر اینکه تنها بودم بیشتر اوقات به خانه آن ها می رفتم. آخرین بار وقتی به آنجا رفتم که به مادربزرگم سر بزنم عمویم گفت او در خانه نیست و به مسافرت رفته است. حرفش را باور نکردم، چون مادر بزرگم اگر قصد سفر داشت حتماً مرا در جریان می گذاشت و با من خداحافظی می کرد. الان احتمال می دهم برای مادر بزرگم اتفاقی رخ داده باشد و عمویم قصد ندارد ...
پیام کاپیتان قاسم به بازیکنان ذوب آهن
. می توانستم موقعیت های بهتری به دست بیاورم ولی همیشه ترجیح دادم در ذوب آهن بمانم و یک بهانه برای ماندن پیدا کردم و الان هم پشیمان نیستم زیرا ذوب آهن را خیلی دوست داشتم و رویش تعصب دارم و هنوز که هنوز است هیچ چیزی عوض نشده و من خودم را یک ذوب آهنی اصیل می دانم و همیشه هوادار و پشتیبان این تیم هستم. اذیت شدم ولی به اعتبار من لطمه ای وارد نمی شود در مورد اینکه چه زمانی بازی ...
تبریزی ها به این زن افتخار می کنند/ ماجرای اولین دختری که کارت بازرگانی گرفت + عکس
: من در آن شرکت توانستم فعالیت خوبی داشته باشم، به طوری پیشنهاد گرفتن 5 درصد از سهام آن شرکت را به من دادند. من در همان سن کم مدیر فروش، مدیر کارگاه و عضو هیئت مدیره شدم. وی ادامه داد: من فرزند ارشد خانواده بودم و پدرم را یک سال بعد از انقلاب از دست دادم، مسئولیت زندگی یکی از محرکه های زندگی بود. من در شرکت ساخت و ساز ساختمان توانستم توانایی های خودم را کشف کنم و خوب جلو بروم و حتی توانستم ...
ناصر شریف: امروزه با بیننده های حرفه ای طرفیم
اینکه سریال راه طولانی اولین سریال اجتماعی من بود، تشریح کرد: من تئاتر کار می کردم اما چون بخش اقتصادی تئاتر سخت می گذرد، دستیار کارگردان شدم تا از پشت صحنه خود را وارد گروه های سریال سازی کنم. ناصرشریف با اشاره به تعجیل همیشگی که در همه کارها وجود دارد و باید بخش تولید، فکری برای آن کند، یادآور شد: به نظرم بعد از تعطیلات عید که مردم از مسافرت برمی گردند و خانه نشین می شوند، بهترین فرصت ...
روایت شاگرد مکانیکی که برای بوکس ایران تاریخ ساز شد
قهرمانی جهان روسیه اعزام شوم که آن زمان هم خیلی وقت بود به وزن 57 نیامده بودم و مدام وزن کم می کردم. فشار زیادی روی من بود که نهایتا فیکس شدم. ما تقریبا ساعت 3 شب باید حرکت می کردیم. وقتی پاسپورتم را در گیت دوم دیدند به من گفتند خروج از کشور شما ثبت نشده است. آن زمان من سرباز بودم و نمی دانم مقصر چه کسی بود. هیچکس هم جواب درستی به من نداد. من و آقای استکی هرجا رفتیم قبول نکردند و نهایتا به ...