سایر خبرها
روایتی از شهیدی که حاج قاسم سلیمانی به او نوید شهادت داد
جانبازی نائل شد. مادر شهدا بعد از شنیدن خبر شهادت فرزندانش همچنان استوار و با صلابت ایستاد. شهید ایرلو به عنوان یک همسر چه ویژگی هایی داشت که این روز ها شما را دلتنگ و بی تاب می کند؟ مشغله کاری شهید زیاد و مأموریت های فراوانی داشت، اما زمان حضورشان آنقدر با محبت و مهربان برخورد می کردند که خلأ نبودشان در همان چند روز که پیش خانواده بودند پر می شد. هر زمان در خانه بودند به خانه ...
حرف هایی بدون روتوش از تجربه 3 مادر
ام تنها مانده بودم. همسرم نمی توانست کنارم باشد و مادرم را سال ها پیش از دست داده بودم. بچه نارس به دنیا آمد؛ یک کیلوو 500 گرم. هنوز پا به این دنیا نگذاشته، در بیمارستان بستری شد؛ در بخش مراقبت های ویژه نوزادان. آخ که چقدر با تمام وجود به چنین چیزی نیاز داشتم؛ مراقبت های ویژه! روز بعد گفتند بچه زردی دارد. مادر ها می دانند که زردی، مشکلی عادی و گذراست، اما این را هم می دانند که کوچک ترین اتفاقی ...
مادر شهید از مه جبین هایش می گوید | دیدار با آقا مرهمی بر زخم هایمان بود
...: حاج خانم در این شرایط نمی توانم رسول را اعزام کنم. پسرتان، داود، در جزیره مجنون شهید شده است. مادر همان لحظه یقین کرد که خون در رگ هایش از حرکت ایستاد، ولی خودش هم نمی دانست چرا باز هم برقرار مانده است. پیکر داود را روز عید نوروز آوردند، اما مادر نگذاشت او را به خاک بسپارند تا حاجی از لبنان برگردد و دیدار پدر و پسر به قیامت نماند. بعد از شهادت داود علیرضا ی پرشر و شور هم دیگر تاب خانه ...
گفتگو با سمیرا شاهوردی، مادر آرزوها در آستانه برآورده شدن ده هزارمین آرزو
یک خانه زندگی کردیم. مادر آرزو ها به خاطرات دوران کودکی اش می رود، آن زمان که پدرش درگیر جنگ بوده و مادر پشت جبهه، در کنار نگهداری از 6 فرزندش، به رزمندگان هم کمک می کرده است. زمان جنگ در بروجرد زندگی می کردیم. اسم مدرسه ای که درس می خواندم شهدای حمله موشکی بود. مامانم از زنانی بود که پشت جبهه فعالیت می کرد. به نظرم جنس همه مادران همین ایثار و ازخودگذشتی است. همان سال ها پدرم در یکی از ...
میم مثل مادر؛ روزی برای زیباترین گُل هستی
از روی حسرت می کشد و می گوید: چرا تنگ نشود مگر من مادر نیستم هر روز را به یاد دخترانم سپری می کنم. هر چند ماه یک بار برای دیدنم می آیند ولی من باز هر روز دلتنگ شان می شوم. از روزهایی دور از خانه خود می گوید: چند سال بعد از مرگ همسرم زمانی که دیگر توان جسمی خود را از دست دادم بچه هایم تصمیم گرفتند تا من در خانه سالمندان بمانم. هر کدام شان صاحب خانه و زندگی شدند این قسمت از حرفش را با بغض ...
آخرین هدیه ای که شهدا به همسر و مادرشان دادند/ شهیدی که بعد از شهادت هدیه روز زن فرستاد
.... اما فرزندم شهید شد و هیچ وقت ازدواج نکرد. مادر شهیدان صابری چادری از سوریه محمدالله اسدی از شهدای مدافع حرم لشکر فاطمیون است. مادر شهید درباره آخرین هدیه روز مادری که از فرزند شهیدش به یادگار دارد، بیان می دارد: در زمان شهادت محمدالله در افغانستان بودیم، اما او قبل از شهادتش یک قواره چادر برایم از سوریه آورده بود که الان هم آن را به یادگار نگه داشتم. ...
مادرانه های سید ابراهیم
سازماندهی ما راست و ریس شود، دو سه روزی را مهمان پادگان آموزشی امام حسن (ع) تهران بودیم. یکی از روز ها در حال قدم زدن در محوطه پادگان، آواز چند پرنده، توجه ما را جلب کرد. چند جوجه پرستو - روی سقف بلند یکی از ساختمان های پادگان- دهان باز کرده بودند و منتظر مادرشان بودند که شکم شان را سیر کند. چند دقیقه بعد، پرستوی مادر با کِرمی که به دهان گرفته بود، برگشت. جوجه پرستو ها برای قاپیدن کِرم از ...
مادر شهید مدافع حرم، احمد جعفری، از مادرانه اش برای پسرش می گوید
سوریه برای دفاع از حریم مادر و خواهرانش شد. *** مادر شهید سید علی احمد جعفری که 3 پسر و 2 دختر دارد می گوید: احمدآقا بیست وهفت ساله بود که به شهادت رسید. پسرم متولد 29 فروردین 1369 بود. پسر وسطی بود و کلا با همه بچه ها فرق می کرد. بچه های دیگرم هم الحمدلله خوب هستند، ولی سید احمد دیگر پسری بود. دردانه مادر حدود 4 سال بود که سوریه رفت و آمد می کرد تا اینکه سال 96 شهید شد. ...
معجزات حضرت زهرا(س) در جبهه های نبرد
شهادت حضرت زهرا است. از شما می خواهم همراه من به حسینیه بیایی. چون ایشان مادر اسلام است. مراسم شروع شد. نمی توانم برایتان توصیف کنم، اما روحم پرواز کرد. من در آن تاریکی نوری را دیدم که در اتاق چرخید و حس کردم در وجود من نشست. حالت خاصی پیدا کردم، اما متوجه نبودم چه اتفاقی افتاد.به خانه که برگشتیم، همسرم متوجه دگرگونی حالم شد و از من پرسید چه اتفاقی افتاده است. ماجرا را برایش تعریف کردم. لبخندی زد و ...
صبری زهرایی؛ توشه راه همسری عاشق/ سنگینی بار زندگی بر دوش مادری که پدرانه کار می کند
فرزندم فکر کنم. پرستاری صبر مادرانه ام را زیاد کرده است چاجی با بیان اینکه پرستاری صبرم را به عنوان مادر خیلی زیاد کرده است، گفت: بعد از به دنیا آمدن فرزندم، دلسوزیم نسبت به بیماران خصوصا بچه ها خیلی بیشتر شده است، همه بیماران کودک را فرزند خودم تلقی می کنم و دل مادر آنها را جای دل خودم می گذارم و مادرانه به آنها خدمت می کنم. تنها پرستاری ازبیماران به پرستاران به ...
حضرت فاطمه زهرا (س)، الگوی مادران شهدا
، گوهرهای بیشتری به دست خواهد آورد. یک وقت به خانه ی شهیدی رفته بودم. مادر شهید در خانه بود اما پدرش حضور نداشت. برخی از همسایه ها هم آمده بودند و آن جا حضور داشتند. پرسیدم بقیه ی اعضای خانواده کجایند؟ مادر شهید گفت: ما کس دیگری نداریم. دو فرزند پسر داشتم، که هر دو شهید شدند. بعد افزود: همسرم تاب نمی آورد در خانه بماند؛ به کوچه و خیابان می رود و من در خانه تنها می مانم! نمی شود گفت که شأن ...
مادرانه های خانم دکتری که 22 هزار نوزاد به دنیا آورده است
انترن بودم به دنیا آوردم. هنگام تولد فرزند دوم رزیدنت بودم. حالا فرزندانم بزرگ شده اند و همه آن خوبی ها و مهربانی های پدربزرگ و مادربزرگشان را به یاد دارند و از آنها الگوبرداری کرده اند. این مدل تربیتی از پدر و مادر به من و از من به فرزندانم منتقل شده است. مادرم الان ویلچری است گاهی اوقات که بچه ها کمکش می کنند، مادرم تشکر می کند که زحمت افتادید فرزندانم می گویند مامان جون ما یادمان هست شما چقدر به ...
مادران انتظار/ روایت مادرانی که چشم انتظار کودکان مفقودشده شان هستند
...، اما نبود. یک پسر چهار ساله هم داشتم. وقتی زمان از دست رفت، وقتی یونس به خانه برنگشت، دست پسر کوچکم را گرفتم و تمام محله قدیمی مان را گشتم. اما نبود. تا بعدازظهر آواره خیابان ها بودم. پاییز سردی هم بود. دست و پایم کرخت شده بود. توان راه رفتن دیگر نداشتم که به خانه برگشتم. اثری از یونس نبود. همانجا بود که به پلیس و پدرش اطلاع دادم. از همان روز پرونده گم شدن یونس در اداره آگاهی باز است، اما ...
بدون تعارف با پدر شهید مدرسه ساز
ری کرد و خودش را وارد جبهه کرد. مجری: کی و کجا شهید شد؟ میهمان: کربلای 5، شلمچه، همان که به جبهه رفت دیگر نیامد تا 12 سال مجری: وقتی به شهادت رسید پیکرش نیامد؟ میهمان: 12 سال منتظر بودیم، وقت رفتن مادرش همراهش بود، تا پای قطار هم رفت، اما وقتی برگشت دیگر مادر نداشت. مجری: شما گفتید کارگری می کردید؟ این کارگری چه بود؟ میهمان: کار ...
معجزه ای به نام مادر
ظهر به بچه های من هم باشد تا برگردم. با مکثی طولانی و حلقه ای اشک در چشم های روشن درشتش، همان طور که گوشه لبش را می گزد تا از فروافتادن قطره اشک جلوگیری کند، آرام می گوید: اگر برگردم. خانم همسایه دست در گردن مادر می اندازد و او را در آغوش می فشارد و آرام کنار گوشش می گوید: بچه های تو هم بچه های خودم هستند. نگران نباش. خدا خودش مراقب همه شان هست. من هم چشم ازشان برنمی دارم. برو به سلامت ...
اشک ها و لبخندها
به دلایل مختلف، مشکلات ذهنی عمیق دارند: گاهی شده کودکانی که اینجا بزرگ شده اند را بعد از سال ها، دوباره می بینم. اغلب هنوز، همان حالت مات و مبهوت را دارند، پر از ترسند و نمی توانند خوب ارتباط بگیرند. اما عشق مادر و فرزند هیچوقت تمام نمی شود. این مادریار 38 ساله می گوید: وقتی عاجز می شوم که با دو تا دست ناتوان نمی توانم از پس چند تا بچه بر بیایم. اینجاست که بغض می کنم. با بچه ها گریه می ...
روایت مادرانی که با از خودگذشتگی نمونه شدند/ از مادر شهید همت تا مادر شهیدان کفیلی
خبر شهادت فرزندش را بشنود. او مادری بود که پذیرفته بود باید یک عمر بیقرار فرزند باشد. شاید به خاطر خوابی که در زمان حاملگی محمد ابراهیم دیده بود و این زندگی سرشار از افتخار فرزند را به او الهام کرده بود. جبهه رفتن های فرمانده لشگر 27 محمد رسول الله، اما مادر را خیلی بی قرارتر می کرد. یک بار بعد از 3 ماه که محمد ابراهیم از جبهه دل می کند و به خانه می آید، مادر حسابی قربان صدقه اش می رود ...
چند روایت زیبای مادرانه
وجودمان گوش بدهیم می بینیم که همه امور به دست خداست و ما فقط وسیله ایم. گامی در جهت تقویت فرهنگ مادر الگوی انقلابی زینب رحیمی، وقتی می خواهد به ماجرای هر فرزندش اشاره کند، می گوید: الحمدالله که خدا این فرزند را هم به ما هدیه کرد. او که مادر 5 فرزند است، در حین حال توانسته در طول سال های فرزندآوری و تربیت شان، حافظ کل قرآن کریم و مربی حفظ شود. تا چند سال پیش در کنار حفظ ...
غافلگیری مجریان شبکه افق در برنامه زنده
در ادامه برنامه مهوش وقاری هنرمند کشورمان مهمان ویژه برنامه شبیه مادرم شبکه افق شد و گفت: مدت چهل و یک سال با محسن قاضی مرادی زیر یک سقف زندگی کردم و در این مناسبت ها به دلیل اینکه با مادرم در یک ساختمان زندگی می کردیم اول خانه مادرم و بعد خانه مادر همسرم می رفتیم و جشن می گرفتیم. وی اظهار کرد: مشکل الان جوانان که ابتدا مهمان منزل کدام مادر شوند و تبریک بگویند را بصورت یک تفاهم ...
پدر و مادرو برادر و همسر و پسرم شهید شده اند! + عکس
گرفته بود و با زن های همسایه دیگ حلوا بار کرده بودند که امام خمینی رحمه الله علیه از دنیا رفته. سال 68 دو ماه بعد از رحلت امام خمینی روز اول عید قربان موقعی که مادرم می رفته خانه فامیل ها در اثر پرتاب موشکی که از طرف گروه حکمت یار که به محله های شیعه نشین بیشتر پرتاب می شد، به شهادت رسید. این موشک ها را بیشتر موقع های عید یا سال نو که مردم شلوغی داشتند، می انداختند. اول عید قربان ...
دوست داشتم مادر شوم و مادر بودن اولویتم بوده است/ ماجرای نقشی که الهام حمیدی را عوض کرد + فیلم
نمی شود ساده از کنارش گذشت. قبل از مادری، تمرکزم روی خودم و کارم بوده و اولویت زندگی فقط کار بود. الان بچه ها اول و زندگی و همسرم و ان شاءالله کار. فضا خیلی فرق کرده است. این بازیگر سینما و تلویزیون درباره اینکه گفته می شود بازیگران نمی توانند مادر خوبی باشند و به فرزندان شان توجه کنند، تأکید کرد: این ذهنیت اشتباه است که بازیگران نمی توانند مادران خوبی باشند. ما خیلی از بازیگرانی داریم ...
با شنیدن خبر شهادت هر 4 فرزندم سجده شکر بجا آوردم
صبر بدهد. گفتم چه شده خبر شهادت یونس را آوردید؟! همانجا سر به سجده گذاشتم و خدا را برای این عاقبت بخیری شکر کردم. محمد آخرین شهید خانه خداوند به من و همسرم 10 اولاد داده بود. شش پسر و چهار دختر. محمد آخرین پسر خانواده بود. دبیرستانش را تمام کرده بود. بعد از شهادت بچه ها من و پدرش برای رفتن محمد کمی مقاومت کردیم. می گفتیم تو بمان پشت جبهه خدمت کن. آنقدر اصرار کرد که در نهایت ما هم ...
حاج قاسم به من گفت قرار است همسر شهید شوید
افتخار داشت که مدت هشت سال در جبهه حضور داشته باشد. ایشان مسئولیت هایی نظیر جانشین لشکر محمد رسول الله را در جبهه به عهده داشت. وی در سال 1364 مجروح و به افتخار جانبازی نائل شد. مادر شهدا بعد از شنیدن خبر شهادت فرزندانش همچنان استوار و با صلابت ایستاد. شهید ایرلو به عنوان یک همسر چه ویژگی هایی داشت که این روز ها شما را دلتنگ و بی تاب می کند؟ مشغله کاری شهید زیاد و مأموریت های ...
مادر بودن یک هنر است
1394 در ورودی شهر العیس به وسیله توپ 23 به شهادت رسیدند. این مادر شهید مدافع حرم به نحوه شهادت این شهدا اشاره و اظهار کرد: روز شهادت این چهار شهید دو روز قبل از این عملیاتی بود که قرار بود به ایران برگردند. آنها برای آزاد سازی شهر الحاظر عملیات موفقیت آمیزی داشتند. بعد از عملیات به دنبال پاکسازی شهر العیس بودند که شهر مهمی محسوب می شده است. جاده ای بین این دو شهر بوده که کسی نمی توانسته ...
نماینده مردم تهران در مجلس: الگوهای بسیار خوبی برای حمایت از زنان سرپرست خانوار داریم که باید توسعه پیدا ...
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، همزمان با ایام میلاد فرخنده حضرت زهرا سلام الله علیها و فرارسیدن روز مادر، جشن روز مادر پنجشنبه 30 دی ماه در فرهنگسرای اندیشه برپا شد. این جشن با مشارکت فرهنگسرای اندیشه، شبکه پنجم صدا و سیما و امور بانوان شهرداری تهران برگزار شد و در قالب برنامه زنده تلویزیونی مهربانو از شبکه 5 سیما روی آنتن رفت. در این جشن بزرگ که با حضور بانوان برگزار می شد ...
مروری بر زندگی سردار شهید یدالله کلهر
ماند و به فرماندهی عملیات شهر تکاب منصوب شد. با آغاز جنگ تحمیلی، به کرج بازگشت و پس از سازماندهی تعدادی از نیرو های رسمی و بسیجی، به جنوب رفت و در همان روز های نخست جنگ، جبهه فیاضیه در آبادان را تشکیل داد و مدت ها به عنوان فرمانده محور جبهه فیاضیه مشغول خدمت شد. در عملیات طریق القدس با سمت فرمانده گردان وارد عمل شد که به دلیل نبوغ و رشادت ها و خلاقیت هایی که از خود نشان داد ...
روایتی از خانواده ای که 4 شهید تقدیم انقلاب کرد
فعال انجمن اسلامی بود؛ در سال 66 به خانه خدا مشرف شد و در راهپیمایی برائت از مشرکین شرکت و به مجروحان جبهه مکه نیز کمک بسیاری کرد. حاج مسعود به همراه پسردایی شهیدش حشمت الله رضوان مدنی به عملیات مرصاد رفته و او نیز همانند شهید حشمت الله در این عملیات به شهادت رسید. جانباز سرافراز حاج حسین رضوان مدنی برادر بزرگ شهیدان و راوی رشادت های پسران این خانواده است، عصای دست پدر و مادر ...
زهرا سعیدی در مهربانو : امیدوارم زنان بتوانند "با خیال راحت" بچه دار و مادر شوند
مادر مؤثر باشند و هر دو با هم تأثیرگذارند و نتیجه، فرزندان خلف یا ناخلف می شوند. مادرم عشق زندگی ام بود سعیدی درباره اینکه چه کسانی در زندگی خودش موثر بوده اند، بیان کرد: در وهله اول مادرم که عشق زندگی من بود و روی زندگی و شخصیتم تاثیر گذاشت بعد از آن همسرم مجید افشاریان موثر بود. این بازیگر در تعریف خاطره ای از مادرش ادامه داد: مادرم همیشه زمستان ها بافتنی می بافت ...