سایر خبرها
همسر شهید اهل سنت مدافع امنیت: سعید را به جرم بسیجی بودن کشتند/ این دختر 40 روز پدر داشت!
خورده و مجروح شده، اما حالش خوب است. قطع کردم و فوری با برادر شوهرم تماس گرفتم. او گفت: تیر به سرش اصابت کرده و حالش وخیم است. برایش دعا کن اما واقعیت این بود که همسرم به شهادت رسیده بود. همانطور که گفتم سعید بارها در مورد شهادت با من صحبت کرده بود. خیلی دوست داشت شهید شود. من ناراحت می شدم و می گفتم ما بچه داریم. این حرف ها چیست که می زنی؟ می گفت خواب دیدم شهید شدم. حتی یک بار رفتیم ...
آرپی جی زنِ ماهر
جنگ بسیار پراهمیت بود، حضور در مراسم تشییع شهدا و عیادت و دلجویی از خانوده های آن ها بود. آن زمان در محله ما رسم بود بعد از شهادت تعدادی از اهالی با گلدانی که در مسجد محل آماده می شد، برای عرض تبریک و تسلیت به خانه شهید می رفتند. یک روز که پدر در حیاط مسجد مشغول تمیز کردن و چیدن گلدان ها برای مراسم بود، مادرم از پشت پنجره مسجد یک گلدان زیبا را می بیند و چشمش آن را می گیرد، برای همین به پدرم می گوید ...
جزئیات نحوه شهادت شهید مدافع امنیت " حسین تقی پور"
بیایید تهران."، گفتم "چه شده؟"، گفت "بیا، حسین حالش خوب نیست."، گفتم "عمو، به من راستش را بگو، چه شده؟" گفت "در این شلوغی ها بیرون رفته و مجروح شده است". من هم با مادرم آمدیم تهران، همان موقع وقتی که دوباره با عمویم تماس گرفتم تقریباً متوجه شدم که شهید شده است. ما دوست نداریم مردم با مردم درگیر شوند/ یک عده ای از آن طرف مردم را تحریک می کنند خبر شهادت برادر آن هم در جریان ...
عمو و پدرم همزمان در سوریه می جنگیدند
همه شان دغدغه انقلاب دارند و بدون استثناء پای کار نظام و اهل نماز و تدین هستند. **:شغل عموها و عمه های شما هم شغل هایی در حیطه نظام است؟ فرزند شهید: همه عموهایم پایبند نظام جمهوری اسلامی و در مسیر اسلام و ولایتند. حتی یکی از عموها با پدرم در سوریه همزمان با هم بودند و علیه تکفیری ها می جنگیدند. این، شاخصه مهمی بود که در خانواده و تحت چه تربیتی بودند. **: پدر شما ...
فرصت طلبی به روش شهید مدافع حرم!
به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، خدیجه صفر پور همسر مدافع حرم مصطفی زال نژاد است که 26 بهمن 95 همسرش در منطقه درعا سوریه به شهادت رسید و دیدارشان به بهشت افتاد. مصطفی که در میدان جنگ کارهای مخابراتی انجام می داد سعی می کرد تا در هر فرصتی با همسرش صحبت کند و بگوید چقدر دوستش دارد، اما مجبور است برای جهاد در راه خدا از آنها دور باشد. خدیجه خانم می گوید: مصطفی سعی می کرد سیستم ...
جزئیات شهادت مامور پلیس مهدی لطفی پور در شب حادثه آتش سوزی زندان اوین + عکس
...> سردار رحیمی با بیان اینکه شهید لطفی پور حافظ قرآن بوده است، گفت: این شهید 28 ساله دارای یک فرزند دختر هفت و نیم ماهه است و در خانه اجاره ای 39 متری زندگی می کرد. حجت الاسلام والمسلمین هبت الله هاشمی، مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران نیز ضمن تبریک و تسلیت شهادت این مدافع امنیت به حضرت ولی عصر(عج)، مقام معظم رهبری، مردم شهیدپرور استان لرستان، بویژه خانواده بزرگوار این شهید گفت: عزت و ...
دیدار اعضای شورای شهر با خانواده شهید مدافع امنیت پوریا احمدی
به گزارش گروه اجتماعی دفاع پرس ، مهدی چمران رئیس شورای اسلامی شهر تهران در دیدرا با خانواده شهید مدافع امنیت پوریا احمدی با تأکید بر اینکه شهادت بهای خون پاک این شهید عزیزبود، اظهار داشت: ان شاءالله شما هم پرچمدار همان راه باشید و در راه و زندگی خود به موفقیت و پیروزی دست یابید. پرویز سروری نایب رئیس شورا و رئیس شورای عالی استان ها نیز ضمن گرامی داشت مقام شامخ شهدای امنیت کشور اظهار ...
فدائیان جان و مال و ناموس مردم
به شهادت رسیده بود لذا آقا هادی تا دو سال بعد، یعنی تا قبل از شهادتش، برای نوه اش امیرعلی هم پدر بود و هم پدربزرگ. همسر شهید محمدحسین رئیسی و فرزند شهید هادی رئیسی در مورد پدر شهیدش می گوید: در مراسم ترحیم، تعدادی از مردم که اصلاً شناخت زیادی هم نسبت به آنها نداشتیم پیش ما می آمدند و می گفتند: سرداری دوباره از نسل سردار سلیمانی را از دست داده ایم.... ایشان در سن 17 سالگی در ...
روایت سلمان ؛ از دامغان تا خان طومان و تهران/ آرزویی که بعد از 7 سال محقق شد!
اتفاقی نیست ؛ شب بیداری ها و مراقبت ها و جان فشانی ها می شود تا کشور سرپا و امن و آرام بماند؛ راست هم می گفت. آخر، خودش هم در همین راه فدا شد. او تنها خون میدان نبود. شهادت بسیجی مدافع امنیت، سلمان امیراحمدی در پی حمله مسلحانه اوباش در اغتشاش های اخیر صورت گرفت؛ خونی که ریخته شد تا مردم شاهد رخت بربستن امنیت شهرشان نباشند. سلمان جزو شهدای روزهای اخیر است؛ تقریباً آخرین خادمان ملت ...
از قتل پسر 4 ساله توسط زن کارتن خواب تا شکنجه دو دختر توسط مادر
همین باید به مترو بروم و خوراکی بفروشم تا این مال پاک شود. ما با این کار مادرم مخالف بودیم اما او در برابر مخالفت های ما دست به شکنجه می زد. دختر 11 ساله هم می گفت: مادرم ما را در خانه حبس می کرد. او پای من را به تخت می بست و چندین ساعت در همان حالت می ماندم. سر انجام این دو خواهر در فرصتی از خانه فرار کرده و نزد پدرشان رفتند که چند سال قبل از مادرشان جدا شده بود. همچنین دایی بچه ها اظهار ...
مادری که کومله جلو چشم فرزندانش تیرباران کرد
جایی که اصلاً قادر به نگهداری ما نبود. شاهد عینی شهادت امین پور اهالی روستا برای نجات مادرم تلاش زیادی کرده بودند. می دانستم که تلاش های مردم هیچ تغییری در سرنوشت مادرم ندارد و شهادتش به دست عوامل ضدانقلاب حتمی است. لحظه ای که عوامل ضدانقلاب می خواستند مادرم را اعدام کنند برادر شیرخوارم را از او گرفتم. اشک در چشمانم حلقه بسته بود، برادرم را به سین ...
می گفت جلوی فرزندان شهدا من را بابا صدا نزنید!
یا در هیئت های هفتگی خانگی حضور می یافت. زمان هایی که همراه پدر می شدم به دیدار خانواده شهدا می رفتیم؛ قبل از ورود تاکید داشت که او را (بابا) صدا نکنیم که خدایی نکرده دل فرزندان شهدا نلرزد. خلاصه یک روز کامل همراه مادرم با همه بچه ها با بازی های کودکانه با فرزندان شهدا میگذروند. به گفته همین بچه های شهدا بعد از شهادت پدرم برای دومین بار طعم تلخ یتیمی و از دست دادن پدر برای شأن ...
پدر شهید مدافع حرم: اغتشاشات اخیر، فتنه دروغگوها بود
به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، شهید محسن کمالی دهقان از مجاهدان مدافع حرم حضرت زینب(س) بود که در 24 فروردین سال 94 حین مبارزه با تروریست های تکفیری به شهادت رسید. پدر این شهید در گفت وگو با فارس با اشاره به وقایع اخیر و اغتشاشاتی که بر مبنای یک دروغ در کشور ایجاد شد و جامعه را دچار التهاب کرد، می گوید: مسبب اصلی همه این اغتشاشات و دشمنی ها و ریشه این فتنه ها از دروغگوهاست، این ...
زورگیری های سریالی به خاطر رفتار ناپدری
را پشت سر می گذارد. او را به اتهام سرقت بازداشت کرده اند. او یکی از زورگیر هایی است که در کانون اصلاح و تربیت نگهداری می شود. فرشید از روز های سخت زندگی اش می گوید. چرا زورگیری می کردی؟ چاره ای نداشتم. پول لازم داشتم که بتوانم زندگی کنم و نمی توانستم پول به دست آورم، چاره ای جز این کار نداشتم. می توانستی مثل خیلی از مردم کار کنی من هیچ کاری بلد نبودم ضمن ...
باکری های دهه هفتادی چه شکلی هستند؟
آمدند خانه ما. به یکی از آن ها گفتم شما نبودی که یکبار آمدی اتاق من و گفتی حسین ال و بل است و می اندازمش بیرون؟ شما اینطور با پسر من معامله کردید حالا بعد از شهادت آمدید خانه ام؟ خیلی دلم آتش گرفته بود. انگار بنیاد شهید خیلی به شما می رسد! در مراسم تشییع پسرم ما بسته هایی را برای پذیرایی آماده کرده بودیم که مانند پذیرایی های مراسم های دیگر بود. یعنی چیز خاصی تهیه نکرده بودیم ...
شهید وفایی: جبهه های جنگ را تقویت کنید
حتما آن را تحویل جبهه بدهید. به پدر و مادر و برادر و خواهر و آشنایان و اقوام چند توصیه دارم. مادر و پدر عزیزم، ای عزیزانی که به خاطر بزرگ نمودن من زحمت های بسیار متحمل شدید از شهادت من هیچ ناراحت نباشید، بلکه افتخار هم نمائید و این را قبول کنید که من امانتی بودم از طرف خداوند متعال. ان شاءالله که مرا حلال کنید، چون واقعا در زندگی خودم نتوانستم زحمات شما را جبران کنم ولی ان ...
بنّای عارفی که فرمانده شد
، پدرم، همسرم. اما اسم خودش را نبرد. گفتم: پس برای خودت چی حاجی؟ گفت: مگر من می خواهم به مرگ طبیعی بمیرم که برای خودم کفن بخرم؟ لباس رزم من کفن من است. همینطور هم شد. او 23اسفند 1363 در هورالعظیم با لباس رزمش شهید شد و پیکرش 27سال بعد تفحص شد و به وطن برگشت. پول حج را به سپاه برگرداند جالب اینجاست او حتی وقتی به دلیل دلاوری هایش به سفر روحانی حج مشرف شد هزینه ای را که توسط سپاه برای ...
جنایت کومله را از این ویلچرنشین بپرسید
صحنه ها برای پدرم خیلی دردناک بود. دیدار شهید محلاتی از احمد مرادی در آسایشگاه بیش از 40 سال روی ویلچر نشستن در کلام هم سخت است؛ چه برسد که در این شرایط قرار بگیریم. چطور این همه سال، این سختی را تحمل کردید؟ چون هدف آگاهانه بود و به خاطر خدا بود، سختی را تحمل کردم. به عنوان مدافع اسلام و قرآن و مملکت اسلامی از جان گذشتیم، این سختی ها را برایم شیرین می کرد. ...
شهدا به بلوغ عقلی رسیده بودند/ هر روز ما روز دفاع است
.... به نظر من کسی به راحتی به مقام شهادت نمی رسد؛ وقتی به زندگی فرزندان شهیدم نگاه می کنم می بیینم شهدا سه جا خود را به زمین زدند تا به این مقام رسیدند. اول در برابر خداوند متعال، دوم در برابر پدر و مادر و سوم در برابر ائمه اطهار (ع). اطلاعات از دستورات خداوند سرلوحه زندگی فرزندان شهیدم بود محمدرضا و محمودرضا همیشه به فرمان خدا بودند و همه دستورات خدا را در زندگی ...
عشق به معلمی و مطالعه
ابتدایی یکی از بهترین سال های تحصیلم بود. آن سال مادرم شیراز بود و من به همراه پدر و مادربزرگم به کازرون رفتیم و در مدرسه ای به نام جلوه مشغول درس خواندن شدم. آن سال جهت دوست یابی برای برخی از بچه های کلاس خوراکی می خریدم. البته این کار بعد از مدتی عادت شد و قلدر های کلاس توقع داشتند به طور مرتب و همه روزه به آن ها باج بدهم که با دخالت پدرم و مسئولان مدرسه، از شر آن ها خلاص شدم. در این بین یکی از ...
می خواهم دو برابر پدرم تکفیری ها را نابود کنم
...: خواهرم حدودا چهارساله بودند. **: درکی داشتند که پدر به شهادت رسیده؟ فرزند شهید: بله، خاطرات کمی هم الان یادشان هست اما کمرنگ است. **: بعدها به یک مقطعی می رسیم که شما هم می توانید بگویید که پدر من هم مدافع حرم بوده. این مقطع هم جالب است. در گفتگوهایی که من گرفته ام، این مقطع را نداریم. مثلا شما به عنوان فرزند شهید وقتی همه می فهمند که ماجرای دفاع از حرم چیست ...
همسر شهید مدافع امنیت "حسین تقی پور": دشمن اشک های مرا نخواهد دید
... * تسنیم: مگر پیش از این فعالیتی داشت که به شهادتش فکر کنید یا خودش از شهادت چیزی بگوید؟ بله علاقه شدیدی به سوریه رفتن و مدافع حرم شدن داشت و این موضوع را پیگیری می کرد. من واقعا به حسین آقا گفتم اگر شما سوریه بروید یک موقع شهید شوید من گریه نمی کنم. گفت بله با گریه مگر می خواهی دشمن شاد بشوی. می گفتم مطمئن باش من 18 سال و خرده ای با تو زندگی کردم هیچ موقع نگذاشتم دشمن اشک هایم را ...
شربتِ موج گرفتگی
حضورش در جبهه دست کمی از ماجرای حضور مجید سوزوکی، فیلم سینمایی اخراجی ها در جبهه نداشته است، در گفت وگو با خبرنگار ایمنا از خاطرات زندگی پرفراز و نشیب، روزهای جنگ و شهادت برادر بزرگترش (حمیدرضا مهدوی) می گوید. داستان زدن تورَگی از کودکی بسیار خوش خوراک و شکمو بودم. زمانی که به شهرک دارخوین رفتم، دیدم هر روز غذا یا عدس پلو است یا لوبیا پلو! معترض شدم و گفتم امت حزب الله، مرغ و ...
خانواده فاطمیون به مشاوره نیاز دارند
چیزی وجود نداشته یا اینکه برای برادرم یا پدر و مادرم وجود نداشته، فقط سفرهایی بوده که مشهد بردند، یا سفر تفریحی بوده که شمال بردند. اینها بوده که مثلا در سفر یکسری مطالب گفته شده، اما به صورت دائمی و مستمر نبوده. **: خانواده ها مخصوصا مادران شهدا از نظر آموزشی، خیلی هایشان نیازمند هستند. مثلا برای نهضت های سوادآموزی، کلاس های قرآن و احکام و کلا کلاس های فرهنگی و عقیدتی و اینکه بالاخره ...
بسیجی همه فن حریفی که قله شهادت را هم فتح کرد
.... در وصیتنامه سفارش کرده که در مراسم بعد از شهادتش حقوق همسایه ها رعایت شود و صدای صوت قرآن به اندازه ای نباشد که موجب آزار آنها بشود. خیلی روی این مسائل حساس بودند. اگر در شب مهمان داشتیم، قبل از ساعت 9 می رفتند، چون می دانستند که ما زود می خوابیم. پدر تاکید می کردند که داخل منزل خداحافظی هایتان را بکنید که در کوچه، مردم از صدای شما اذیت نشوند، ممکن است در حال استراحت باشند. خیلی به حق ...
شهید حمزه لویی: می بالم که سرباز اسلام هستم
کوشا بودم و امید بسته ام که در جوار رحمت حق جایگاه شما باشد درود و سلام بر شما پدر و مادر فرزندان حزب الله و مومن. مادر عزیز راستش نمی دانم این ننگ را به کجا ببرم که سه سال از پیروزی انقلاب گذشت و خانواده ما هنوز شهید نداده است و این سند حمایت سرخ را امضاء نکرده است، خدا را شکر که به من شهادت نصیب کرد تا شما خجل نباشید تا بتوانی با سربلندی بگویی من مادر شهید هستم مادر دوست دارم همه شما ...
ماجرای شهید بوشهری که زنده از جنگ برگشت!/ فریب رزمندگان با عکس امام و پرچم ایران
بازگشتیم و در آغوش خانواده رسیدیم مادرم که در قید حیات بود را در لحظه اول شناختم اما پدرم فوت کرده بود. محمد ابراهیمی عضو شورای اسلامی روستای گلستان ساحلی در گفت وگو با خبرنگار فارس می گوید: زمانی که خبر آوردند که حسن خدری شهید شده است، من حدود 19 سال سن داشتم. سال 1366 یا 1367 بود که خبر آوردند که رادیو اعلام کرده که حسن خدری شهید شده است. همه مردم در کوچه ها ریختند. من هم رفتم، و همه یقین پیدا ...
مدال آوران معلول، قهرمانانی که کمتر دیده می شوند
جهانی حاضر شویم و این، کار را برای تیم سخت می کند. با این وجود امید خود را از دست نمی دهیم، می جنگیم تا بتوانیم پرچم کشورمان را بالا ببریم. -از پشتوانه سازی برای تیم ملی گفتید، به نظر شما این هدف چطور محقق می شود؟ امروزه بیشتر خانواده ها با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کنند و کمتر می توانند هزینه های آموزش حرفه ای فرزندانشان را بپردازند. به نظر من اگر مسابقات استعدادیابی ...