سایر منابع:
سایر خبرها
به این عکس ها خیره شو؛ شفقِ چهارم آبان از خون شهیدان حرم سرخ شد
بگوییم که پدر، مادر و آق داداشت شهید شدند و دیگر در این دنیا نیستند؟ چگونه دلتنگی هایت را تاب بیاوریم؟! لالایی ها و قصه های شبانه را که برایت بخواند؟ کدام دست جای دستان پرمهر پدرت را می گیرد؟ همان دستی که دیروز محکم می فشردی اش تا به شاهچراغ بیایید، کدام دست جایش را بگیرد تا تو دلت قرص شود؟ سراغ رفیق روزهای زندگی ات، آق داداشت را که بگیری چه بگوییم به تو؟ آرتین قصه سرخ و سیاه ...
ساسان با حرف هایش مرا فریب داد/ اصلا نفهمیدم چی شد وقتی به هوش آمد به من تجاوز کرده بود!
فیلم نیست، شاید به من دروغ گفته بود که فیلم گرفته است. من دروغ نمی گویم، ساسان اول به من وعده ازدواج داد بعد تهدید کرد و حالا می گوید از من شکایت می کند ولی خودش قبول دارد با من رابطه داشته، حرفش این است که به زور نبوده در حالی که واقعاً به زور بود؛ من بیهوش بودم. خانواده ام در شهرستان هستند. من در تهران هستم و درس می خوانم، آنها نمی دانند چه شده است. من هم تصمیم ندارم بگویم چون پدرم خیلی ناراحت می شود، آبرویم می رود. قصد ندارم چیزی بگویم. البته تحمل این شرایط برایم سخت است، باید از یک روانشناس کمک بگیرم. ...
من جوان 24ساله تا حالا 3زن طلاق داده ام
. خیلی زود ماجرای عاشقی من در بین اطرافیانم پیچید و من تصمیم گرفتم با طاهره ازدواج کنم چرا که او دختری بسیار زیبا بود و من نمی توانستم زیبایی خیره کننده او را از خاطر ببرم اما پدرم بعد از تحقیق مقدماتی درباره وضعیت اجتماعی و خانوادگی آن ها به شدت با این ازدواج مخالفت کرد چرا که معتقد بود طاهره خانواده آشفته ای دارد و دختری سر به راه نیست اما من که به خودسری عادت کرده بودم نصیحت های پدرم را ...
6 روایت زنانه از همسران شهدای خلبان/ وقتی دفاع مقدس رنگ لطافت می گیرد
با جواد آشنا شدم او یک پسر شیک و ادکلن زده بود و من هم خیلی دختر به روزی بودم. وقتی جلوتر رفتیم و مدتی از آشناییمان گذشت و او تصمیم به جبهه رفتن گرفت به او گفتم: تا تو بروی و برگردی من می میرم و زنده می شوم، یک شماره برای من از آنجا بگذار . او هم به من می گفت جنگ که شماره ندارد! دیناروند در پایان عنوان کرد: این نمایش هشت شب اجرا شد و به دلیل تأخیری که در آغاز اجرا صورت گرفت، در حال حاضر ...
میلاد هوای شما را دارد
.... نیما درست یک سال بعد از ورود به دانشگاه و گستردگی فعالیت هایش در هلال احمر بنای بزرگ ترین موسسه خیریه را به نام میلا (لک لک) را در نوشهر گذاشت: ریشه این کار البته هم به محیط خانواده ام برمی گشت، هم فعالیت های خیرخواهانه مان در هلال احمر. در خانواده ما همیشه کمک به نوع دوست یک اصل مهم و اساسی بود. من هم که در این محیط بزرگ شده بودم دوست داشتم به مردم مناطق محروم و نیازمند کمک کنم. به ...
از بچگی آرزو داشتم پیراهن استقلال را بر تن کنم/ احساس غرور می کنم
کنم و اینطور نیست که انگیزه ام را از دست بدهم. اگر جام جهانی نشد، برای جام ملت ها تلاش می کنم. پوشیدن پیراهن تیم ملی آرزوی بزرگ من است و خیلی دوست دارم این اتفاق را تجربه کنم. در بازی با هوادار، صدمین بازی ات را با پیراهن استقلال انجام دادی. استقلال تیم بزرگی است، تیمی که از بچگی هوادارش بودم و آرزو داشتم پیراهن استقلال را بر تن کنم. خوشحالم که در باشگاه بزرگ استقلال به ...
تصاویر | افشای پیامک های اغتشاشگر به یک خانم ؛ چرا رفتی، تو به من گفتی نرو، بگو مست بودم ... | قاضی: ...
پوشانده بوده است. طبق برآورد انجام شده میزان خسارت وارده به خودروهای آتش گرفته، یک میلیارد و 260 میلیون تومان کارشناسی شده است. وی افزود: از محضر دادگاه تقاضا دارم تا در صورت صلاحدید مجازات در محل وقوع جرم انجام شود. قاضی عموزاد رئیس شعبه 28 دادگاه عمومی و انقلاب اسلامی از متهم منوچهر مهمان نواز فرزند رمضان خواست تا با حضور در جایگاه از خود دفاع کند. متهم مهمان نواز گفت ...
رفیقی که جا پای رفیقش گذاشت
درس خواندن نداد. پدرم یک روز مقداری پول لب طاقچه گذاشت و به او گفت این پول را بردار و برو یک دست کت و شلوار برای خودت بخر و به مدرسه برگرد. او دو دست لباس بیشتر نداشت، از اسراف خوشش نمی آمد.گاهی که مجبور می شد به مدرسه یا جای مهمی برود به سراغ کمد لباس شوهرم می آمد و یک کت زرشکی جیغ را از من به عاریت می گرفت، می پوشید و می رفت. کارت عضویتی که تحویل موزه جنگ شد همیشه ...
وعده های میلیاردر شدن مرد وسوسه انگیز تو خالی در آمد / در تهران فاش شد
...، آشنا شدم و مدت کوتاهی با وی در ارتباط بودم و پس از جلب اعتمادم معادل مبلغ 2 میلیارد ریال ارز دیجیتال از وی خریداری کردم و بعد از واریز وجه، دیگر پاسخی از وی دریافت نکردم و متوجه کلاهبرداری شدم. سرهنگ گودرزی گفت: کارشناسان پلیس فتای تهران بزرگ پس از بررسی های همه جانبه و تلاش بی وقفه برای شناسایی مجرم با انجام اقدامات تخصصی و پلیسی اطلاعاتی از مجرم به دست آوردند که با اقدامات فنی و ...
استقلال 3 برابر پرسپولیس پیشنهاد داد به خاطر پروین رد کردم
رضا جباری ستاره پیشین پرسپولیس در مصاحبه با خبرورزشی گفت: کل خانواده ام پرسپولیسی بودند. دوست داشتم آرزوی آنها را برآورده کنم و خودم هم در یک خانواده پرسپولیسی از همان کودکی فقط رنگ قرمز را شناخته بودم. رضا جباری یکی از تکنیکی ترین بازیکنان دهه 80 فوتبال ایران است که از قضا خیلی هم خوب صحبت و مصاحبه می کند. هافبک تکنیکی پرسپولیس که از نگاه پژمان جمشیدی دربی بازترین بازیکن تاریخ رقابت ...
شوهرم با کتک مرا وادار کرد به زنی که پشت خط تلفن است بگویم که قصد طلاق دارم
به گزارش اقتصادنیوز این روزنامه نوشت: زن 20 ساله که به اتهام ضرب و جرح از همسرش شکایت کرده بود، درباره سرگذشت خود به مددکار اجتماعی کلانتری در مشهد گفت: 15 ساله بودم که با میانجیگری یکی از خاله هایم سلیمان به خواستگاری ام آمد. آن زمان من تا کلاس هفتم درس خوانده بودم و دیگر دوست نداشتم ادامه تحصیل بدهم چرا که پدرم فردی عصبانی و بداخلاق بود و رفتارهایش در خانه من و خواهرانم را به شدت آزار می داد ...
شهید 16 ساله ای که گلوله آتشینی بر قلب دشمن شد
. می گفت: وقتی قرآن می خوانی خدا با تو صحبت می کند و وقتی نماز می خوانی تو با خدا صحبت می کنی. پدرم در عین حال که عامیانه مثال می زد، ولی برایمان تاثیرگذار بود. سواد نداشتند ولی ثبات داشتند. اجازه نداد من و خواهرم به مدرسه برویم؛ چون در آن زمان مدارس مختلط بود. فقط برادرانم اجازه داشتند به مدرسه بروند. بعد از انقلاب، به لطف کلاس های نهضت سوادآموزی آیت الله قرائتی، من هم درس خواندم. وقتی به ...
قلق مارها در دست سلطان!
را به دلیل ترس رها نکردم و این اتفاق باعث شد تا ترسم از مارها بریزد. بعد از این اتفاق، مار سمی قنات روستا را که دام های زیادی را نیش می زد و مانع استفاده مردم و دام از آب می شد، گرفتم. کدخدای روستا به دلیل تشویق لقب سلطان مار را به من داد و کارم دیده شد. کم کم مارگیری را شروع کردم و علاقه ام به خزنده ها بیشتر شد. البته از بچگی به مارها علاقه مند بودم اما در 22 سالگی برای کار با مارها معروف شدم ...
ازدواج سفید؛ ازدواج بی رنگ!
حاصل از این سبک ازدواج است. دومین مسئله نفقه بچه است، یعنی هزینه هایی که مادر برای نگهداری کودک نیاز دارد، که قانون برای گرفتن آن راه هایی را در نظر گرفته است. سومین مسئله هم مسئله ی ارث این فرزندان از پدر و مادر است. در یک گفت و گوی کوتاه با وکیل دادگستری درباره ی این سه مشکل مهم فرزندان ناشی از ازدواج سفید صحبت کردیم. دکتر شهاب مصدق، استاد دانشگاه درباره ی حق و حقوق این کودکان در گرفتن ...
کارآفرینی با سرمایه 25 هزار تومانی/صادرات به 4 کشور دنیا
عنوان مربی حتی به دل روستاهای محروم می رود تا تا مردم بتوانند در کنار آشنایی با این هنر، درآمدی دست و پا کنند، در گفت وگو با فارس می گوید: از بچگی وقتی 7 سالم بود هر روز می دیدم مادرم دارد کار می کند و همین باعث شد من هم به این هنر علاقه مند شوم. *آرزوهای زیادی در سر داشتم دوران بچگی ام با کار کردن کنار مادرم سپری شد تا اینکه ازدواج کردم، 30 سال پیش بود و از همان سال فضای ...
پدوفیل ها چه کسانی هستند و قربانیان آن ها بیشتر دخترند یا پسر؟
وسواس آزاردهنده و دلشوره های بی دلیل و مداومش به روانشناس مراجعه کرده و تا زمانی که از وسواس بیمارگونه اش صحبت می کند، همه چیز را با حرارت و موبه مو توضیح می دهد: در زمان دانش آموزی، مطلبی را که کاملا حفظ بودم، دوباره و 10باره می خواندم. ساعتی 100 بار دست هایم را می شویم، ولی باز هم فکر می کنم آلوده است .... روانشناس برای پیداکردن دلیل وسواس فرید، 21 سال عمر او را آرام آرام زیر و رو می کند ...
اظهارات جالب “جرج کلونی” درباره ازدواجش برای اولین بار
هشت سال است که با هم ازدواج کرده اند و نتیجه این ازدواج دوقلوهای پنج ساله ای به نام الا و الکساندر است. ستاره Ocean’s Eleven اخیراً درباره مزیت های پدر و مادر بودن نیز صحبت کرده است. او به مجری برنامه Today گفت: من علاقه دارم وقتی دخترم شروع به قرار گذاشتن کرد با افراد جدیدی کرد، او را محدود نکنم. این بازیگر مشهور اخیراً ادعا کرده است که او و همسرش امل در طول هشت سال زندگی ...
زندگی برای تمام کردن کتاب هایی که دوست ندارم خیلی کوتاه است
به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، مندی ترزا اولافلین - Mandy Theresa O'Loughlin معروف به کیت دووال -Kit de Waal که اثر نام من لوئن است. او در زمان حاضر در فهرست طولانی جایزه دزمونت الیوت قرار دارد به گاردین گفته از خواندن جنگ و صلح بسیار لذت بردم اما من الان حوصله آن حجم کتاب یا شرح بی پایان استراتژی نظامی و اسب سواری را ندارم. اصرار داشتم هر کتابی را که شروع می کنم به پایان برسانم. اکنون 100 صفحه ...
شهادت برادر، سیدناصر را دگرگون کرد+ عکس
: من با آقاسید محمد همیشه بحث داشتم. آقاسید محمد خیلی فرزند دوست داشت. البته همیشه در بچه داری کمکم می کرد. برای همه شان لباس می خرید و کارهایشان را انجام می داد. آنقدر بچه ها را لوس کرده بودند که همیشه باید تلفنی با هم صحبت می کردند. از سوریه که زنگ زد، خیلی برای بچه ها به من سفارش می کرد. من پسرها را خیلی دوست داشتم و آقاسیدمحمد دخترها را بیشتر دوست داشت. همیشه هوای دخترها را داشت. می گفت دختر مثل یک مهمان است برای ما و باید بیشتر هوایشان را داشت. البته می گفت برایم پسر و دختر فرقی نمی کند. پایان ...
دختر دهه نودی که دشمن را کیش و مات کرد
ای بازی کردن من نداشتند و همیشه می گفتند اگر دوست ندارم می توانم ادامه ندهم، اما من با علاقه و انتخاب خودم ادامه دادم. قدس آنلاین: تنها کسی بودی که باحجاب در مسابقات حاضر شدی؟ سلما: افراد دیگری هم از تیم ایران باحجاب حضور داشتند اما من تنها کسی بودم که با حجاب مقام آوردم و روی سکو رفتم. این حس خیلی خوبی بود که با چادر روی سکو قهرمانی رفتم و پرچم ایران را بالا بردم. ...
مادر شهید فریدالدین معصومی: پسرم عاشق خدمت به مردم بود
مهم بود که در مدرسه در محیط سالمی حضور داشته باشند؛ نیوزلند هم که بودند، این نگرانی را داشت. الان الحمدلله پسرش کلاس چهارم به یک مدرسه اسلامی می رود و با وجود سن کمش قاری قرآن است. من به جز فرید سه پسر دیگر دارم و یک دختر هم داشتم که او را هم 9 سال پیش از دست دادم. امیدوارم خون پسر من این فتنه را تمام کند. چقدر جوان کشته شود؟ مادرها چقدر داغ ببیند؟ مگر مادرها چقدر توان دارند؟ ...
ماجرای پرواز تبهکار مخوف!
نوجوانی مصرف مواد مخدر را آغاز کردم و خیلی زود راهی زندان شدم. بعد از آزادی از زندان هم دیگر ارتکاب جرم برایم عادی بود و به دلیل سرقت هایی که برای تامین مواد مخدر انجام می دادم روانه زندان می شدم. چند سال قبل زمانی که در زندان بودم با یک محکوم به اعدام دوست شدم. او به دلیل سرقت طلا، یکی از بستگانش را به قتل رسانده بود اما اولیای دم رضایت ندادند و آن مرد در زندان قصاص شد اما قبل از آن که ...
زندگینامه خودنوشت ماریا شاراپووا – معرفی کتاب توقف ناپذیر
اگر فقط یک امتیاز برای به دست آوردن وجود داشت، اگر دو سِت عقب بودم و مقابل کسی دو برابر خودم قرار گرفته بودم، چنان تلاش می کردم انگار که به زندگی ام بستگی دارد. نمی دانم این ویژگی از کجا آمده است، مادرم؟ پدرم؟ کودکی عجیبم؟ شاید آن قدرها هم باهوش نبودم. شاید در ورزش باید تا حدی احمق بود که باور داشت همیشه شانسی هست. باید حافظهٔ ضعیفی هم داشت. باید فراموش کرد. یک ضربهٔ بد زدید؟ یک پیروزی ساده را خراب ...
علت برپایی قیامت براساس آیات و روایات
...: شیر را بردار. او خودش با وجود علی بودن، ذره ای نان جو و نمک بیشتر نداشت؛ با این حال، من به حرم ایشان بروم و بگویم: علی جان! نان، گوشت، نخود و لوبیای ما را بده؟ ابداً من چنین جسارتی به امیر مؤمنان(ع) نمی کنم. بر سر قبر پدرم می روم و به او می گویم. بر سر قبر پدرم در وادی السلام رفتم. [پدرش، ملا مهدی، از خودش خیلی مهم تر است. این ملا مهدی، پسر کارگر نراق بود. نمی دانم که این کارگر ...
این افراد با اجساد زندگی می کردند ! | قاتل مدتی را با جسد مقتول خود زیر یک سقف زندگی میکرد
بعد از گم شدن او، همسرش با فرد دیگری ازدواج کرده است. با توجه به این که این موضوع مشکوک بود بلافاصله زن میان سال دستگیر شد و این بار به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: شب حادثه همسرم مواد زیادی مصرف کرد و بعد حالش بد شد، من که از دست او خسته شده بودم قرص در آب حل کردم به او دادم و ساعتی بعد جان باخت. جسدش را با نمک و دستمال مومیایی کردم و زیر تخت خوابمان دفنش کردم. یک سال است که من با جسد همسرم در آن خانه زندگی می کنم. ...
انتقاد پدر از کشتی های نوجوانانه پسر/ معصومی: هرکسی بود با تیم امید قهرمان جهان می شد!
: من تعارف ندارم، واقعیت این است که من هم بخشی از این مسیر قهرمانی را رفته ام و می دانم یک قهرمان از کدام نقاط آسیب می بیند، به همین دلیل اول به عنوان یک پدر وظیفه خودم می دانم که کنارش باشم و این موارد را به او گوشزد کنم. من پستی و بلندی کشتی را دیدم و هم باخت های بدی را تجربه کردم و هم در عین حال بردهای خوبی داشتم. درنهایت هر چه هست چند دقیقه داخل تشک مهم است که چطور می توانی آنچه ...
وقتی نگاهت به زندگی تغییر می کنه
بگم بله گفت: خیلیا با دیدن من متعجب می شن اما تا به حال اینقدر حیرت زدگی رو از دیدن خودم تو وجود یه نفر ندیده بودم، بی خیال مهم نیست، با کی داشتید حرف می زدید؟ گفتم: داشتم با خدا دعوا می کردم بعد که شما رو دیدم هارد مغزم سوخت یه دفه زد زیر خنده و گفت: واقعا؟ آخه ...
عشق دوران مجردی زن، جان شوهرش را گرفت
خودش سکته کرد و جان سپرد. قاضی گفت: چرا در بازجویی ها به مشاجره لفظی با قربانی اعتراف کرده بودی؟ متهم پاسخ داد: من تحت فشار روانی بودم. قبول دارم از سال 91 با نسیم رابطه داشتم اما هرگز قصد کشتن شوهرش را نداشتم. سپس زن جوان به دفاع ایستاد و اتهام معاونت در قتل را نپذیرفت. او گفت: من از نحوه قتل همسرم اطلاعی ندارم و نمی دانم چه کسی او را کشته است. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند. ...