چاقوکشی وحشت آور دختر جوان برای مادرش
سایر منابع:
سایر خبرها
از قتل با تزریق سم تا چاقوکشی دختر برای مادر
به دعوا و جنگ و جدال می کشید. این اختلافات پس از مرگ پدرم شدت گرفت، به طوری که احساس می کردم مادرم از همه کارهای من ایراد می گیرد. از یک سال قبل دیگر همواره با خودم چاقو حمل می کردم تا اگر کسی برخلاف میل من رفتار کرد، او را با چاقو بزنم؛ چون من پسری را دوست داشتم و می خواستم با آن پسر ازدواج کنم، اما مادرم با حرف هایش آن پسر جوان را فراری داد و دیگر ارتباطش را با من قطع کرد. چند بار ...
رفتارهای توهین آمیز داماد نامرد با عروس جوان/ در شب عروسی چه گذشت؟جزییات
خواستگاری آماده کرد. آن شب خانواده دایی ام که ساکن روستا بودند، به خواستگاری من آمدند و با پدر و مادرم صحبت کردند. هفته بعد هم من و مراد پای سفره عقد نشستیم و با یکدیگر نامزد شدیم. با آن که نامزدی ما چهار سال طول کشید اما هیچ وقت نتوانستم عشق واقعی مراد را در دلم جای بدهم چون او دست بزن داشت و به خاطر هر چیز بی اهمیتی مرا کتک می زد. تا جایی که دوست داشتم هیچ وقت در کنارش نباشم ...
رابطه جنسی نوعروس خیانتکار در خانه مجردی با پسر دانشجو/داماد بیچاره خودکشی کرد!
،راهی برای زندگی اش بیابد. البته در بررسی مشکل وی می توان به رفتار اشتباه پدر و مادرش نیز اشاره کرد. وی می گوید: پدرم پس از بازنشستگی باحرف های ناامید کننده و نق زدن های وقت و بی وقت، اعصاب همه ما را به هم ریخته بود. مادرم نیز زندگی ما را با زندگی دایی ام مقایسه می کرد و از روزی که یادم می آید او سر همین مسئله با پدرم جنگ و دعوا داشت. من می خواستم شیک و با کلاس زندگی ...
قاتل نیستم؛ مجنونم
در پارک خوابیدم و بعد مردی در خیابان مرا صدا زد و وقتی برگشتم به دستانم دستبند زد. او همچنین درباره زندگی خود گفت: 12 سال قبل، از غرب کشور به تهران آمدیم و همراه مادرم که اکنون 90 سال دارد در خیابان وحدت اسلامی ساکن شدیم. سال 82 با مدرک دیپلم در بانک استخدام شدم اما بعد از پنج سال وقتی برادرم مرا به کراک معتاد کرد، اخراج شدم. برادر و خواهرانم همه تحصیلکرده و مدیر هستند اما من معتاد به مرفین هستم ...
خواسته های بی شرمانه مرد جوان از همسرش/ غیرت هم خوب چیزی است!
این ها بخشی از اظهارات زن 27ساله ای است که برای چاره جویی درباره رفتارهای غیرمتعارف و بی شرمانه همسرش به دایره مددکاری اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد مراجعه کرده بود. این زن جوان درباره ماجرای ازدواجش با مردی بی بند و بار گفت: پدرم کارگری ساده و بی سواد بود که به سختی می توانست هزینه های زندگی خانواده 5 نفره اش را تامین کند. به همین دلیل هم هیچ کدام از خواهران و برادرانم نتوانستند ...
زندگی شوم زن مشهدی؛ عروسی که در کمتر از 3 روز مطلقه شد!
کلانتری گفت: سه سال قبل و در حالی که مدت زیادی از مرگ پدرم نمی گذشت جلال به خواستگاری ام آمد. هنگامی که با هم به گفت و گو نشستیم در همان جلسه اول خواستگاری به او گفتم بیماری روماتیسم دارم و دارو استفاده می کنم. حتی در چند جلسه بعدی آشنایی نیز این موضوع را تکرار کردم. جلال که مدعی بود با این صداقت در گفتار و رفتار علاقه اش به من صد چندان شده است، مرا دلداری داد و گفت: همه مخارج بیماری ات را می پردازم و ...
سفید پوش روسفید/دستهایی که معجزه می کنند
ملت بیدار آنلاین – آذربایجان شرقی ؛ کتایون حمیدی : مادر جان نفس عمیق بکش، به هیچی هم فکر نکن تا وقتی فشارت را می گیرم بالا و پایین نشود. خواهر جان شما در سنی هستید که باید هر 6 ماه یکبار تست سرطان سینه دهید. دختر گلم یعنی چی مسکن خوردم؟ لطفا سر خود قرص مصرف نکنید، مگه نخود و کشمش هست برای هر چیزی ژلوفن می خوری؟ اینها حرف هایی است که کمی مانده به خطبه های نماز جمعه، از سمت گروهی که برای ویزیت رایگان به مناسبت هفته بسیج در داخل مصلا مستقر شده بودند، به گوشم می رسید. کنجکاو شدم اما فقط چند دقیقه به ایراد خطبه ها مانده بود و زمان زیادی برای سر در آوردن از کار ...
7زوج هالیوودی که ماجرای آشنایی عجیبی داشتند
. کریستن بل و دکس شپارد وقتی کریستن بل و دکس شپارد برای دومین بار با یکدیگر ملاقات کردند، به تماشای یک مسابقه ی هاکی رفته بودند و شپارد از بل پرسید که آیا همراه خود آدامس دارد. بل در اینباره گفته: پرسید آدامس دارم، من هم گفتم نه. بعد آدامسی که در دهانم بود را درآوردم و گفتم فقط همین را دارم. او هم آن را گرفت. بعد از این مواجهه ی عجیب، شپارد شماره تلفن بل را از یکی از ...
پدر شهید عجمیان تقاضای اشد مجازات برای قاتلان فرزندش کرد
شهید تجمع کرده بودند و به آن ضربه می زدند. متهم در ادامه گفت: در محل صحنه حادثه شاهد این بودم که برخی افراد سلاح سرد اعم از چاقو و پنجه بوکس و سنگ در دست داشتند. شهید عجمیان زیر سه دقیقه به شهادت رسید. من با دست چپم دستم را روی شانه شهید انداختم و با یک سنگ به سرش ضربه زدم. سنگ وقتی به سرش خورد خرد شد. بعد از اینکه سنگی به سر شهید زدم سه ضربه با مشت به سرش کوبیدم و دیدم که با چاقو و سنگ شهید ...
از نگاه جامعه تا بغض های فروخورده در سایه سیاه یک بیماری
دریافت نمی کنیم. روزگار برایم به سختی می گذرد. به جایی برای دریافت خدمات مراجعه نکردم و از ترس آبرو و انگ های اجتماعی این بیماری را از همه پنهان کردم و نمی دانم چرا وقتی اسم قرآن آمد و شمارا دیدم دلم خواست با کسی حرف بزنم و از اینکه به صحبت های من گوش دادید بسیار ممنونم. برایم دعا کنید خدا مرا به خاطر ترک فرزندان، همسر و خانواده ام ببخشد خودش می داند هیچ چاره ای نداشتم. مگر می شود مادری دلش نخواهد ...
سایه شومی که آدم را رها نمی کند
...> او می گوید در همه این سال ها خانواده طردش نکردند و همیشه حامی اش بودند؛ اما آخرش ایدز در جامعه بد جا افتاده و چیزی نبود که به سادگی بتوانی درباره آن حرف بزنی. مثلا در اوایل بیماری یادم است وقتی خواهرزاده ام را بوسیدم، پدرش شروع کرد به شستن صورت او با صابون. یا وقتی خون دماغ می شدم، پتو را می سوزاندند. یک بار به خانه یکی از فامیل هایمان رفته بودم که تا پیش از این برایم بسیار احترام قائل بودند ...
هر بچه روزی خودش را می آورد
فرصت نداد به زهرا زنگ بزنم و دیگه تصمیم گرفتم بی خیال دیدار حضوری شوم و به تلفن اکتفا کنم. بعد از سرسلامتی و احوالپرسی فهمیدم به قول معروف جنس بچه ها جور شده: دو دختر و دو پسر. از زهرا پرسیدم راستشو بگو سخت نیست؟! همین باعث شد که سر حرف باز شود و کلی باهم گپ بزنیم و از مزیت های داشتن خانواده پرجمعیت برایم صحبت کند. زهرا 35 ساله و همسرش 37 ساله است. زینب فرزند اول 10 ساله و فاطمه ...
زندگی با رهاشدگان
...> این پرستار بیمارستان ابن سینا ادامه می دهد: زمانی که پرستار با بیمار بالین کار می کند بعد از کار با چند ساعت استراحت در خانه خستگی اش برطرف می شود، اما پرستار در بیمارستان روان از نظر فکری به هم می ریزد و وقتی به خانه می رود هنوز به صورت ناخودآگاه حرف ها و کارهای بیمار را مرور می کند . بخش جانبازان اعصاب و روان یکی دیگر از بخش های بیمارستان ابن سیناست. در تمام لحظاتی که در سالن با ...
صحبت های پدر حسین رونقی در مورد وضعیت جسمی فرزندش
وضعیت ایشان اغراق شده است. شما از بازجویان از مسوولان، از اطلاعات، از رییس جمهور و... بپرسید که چرا با یک انسان این طور رفتار کرده اند. مگر در کشور برای انتقاد کردن باید این طور برخورد کرد؟ مگر انقلاب برای این نبود که مردم آزادی و امنیت داشته باشند؟ من تهران بودم، آمدند در منزل مرا زدند، دخترم گفته در خانه تنها هستم، بعد 19 نفر وارد خانه شده اند. این نوع برخوردها آیا با قانون همخوانی دارد ...
گفتگو با تنها داور دارای معلولیت والیبال کشور | شکست زندگی نابرابر با توانایی ای بالاتر از سختی ها
وجه امکان راه رفتن نداشتم؛ فراتر از آن حتی از اینکه روی پاهایم بایستم هم ناتوان بودم. پدر و مادرم، اما هر کجا هر پزشکی که به آن ها معرفی می شد، مرا می بردند تا بلکه فرجی شود. آن زمان در دشت بیاض شهرستان قائن زندگی می کردیم. گناباد، مشهد، گرگان و بار ها تهران رفتیم تا نظر مشورتی دکتر ها را جویا شویم. در این مسیر، پدرم داروندارش را داد تا شاید سلامتی ازدست رفته ام برگردد. علی آقا سرش را ...
از سفر ناتمام کربلا تا حال خوب درمان بیماران روانی
برای ما می گوید. فاطمه عباسی کلثوم، سوپروایزر بخش روان زنان بیمارستان سینا همدان در گفت وگو با ایکنا از همدان اظهار کرد: یادآوری لحظه شهادت همسرم چون در کنارش بودم خیلی برایم تلخ است؛ هر چند شهادت برای خود شهید سعادت است، اما تلخی آن همچنان بعد از گذشت 9 سال برایم مانده است. وی افزود: شهید احمد نعیمی یک مرد تمام عیار بود و من این جمله را شاید بیشتر از سایر آقایان همکارم می ...
از سفر ناتمام کربلا تا حال خوب درمان بیماران روانی
برای ما می گوید. فاطمه عباسی کلثوم، سوپروایزر بخش روان زنان بیمارستان سینا همدان در گفت وگو با ایکنا از همدان اظهار کرد: یادآوری لحظه شهادت همسرم چون در کنارش بودم خیلی برایم تلخ است؛ هر چند شهادت برای خود شهید سعادت است، اما تلخی آن همچنان بعد از گذشت 9 سال برایم مانده است. وی افزود: شهید احمد نعیمی یک مرد تمام عیار بود و من این جمله را شاید بیشتر از سایر آقایان همکارم می ...
کاش پرستاران درک می شدند/ آه از دوران وحشتناک کرونا
توانستیم یک پدر را نجات دهیم. آیا شغلتان روی زندگی شخصی خودتان تاثیر گذاشته است؟ - من تقریبا نصف روز خودم را در بیمارستان می گذرانم، از صبح تا چهار عصر در بیمارستانم، سعی می کنم کمتر خستگیم را به خانه ببرم خانواده ام تقریبا بعد از گذشت این همه سال بااین مسئله کنار آمده اند. پسرم 17 ساله است و خیلی کوچک که بود من کمتر کنارش بودم و خیلی به من نیاز داشت این بزرگترین اثر ...
تأثیر ایدئولوژی های نفرت پراکن روی مغز
کاملاً تباه شده است . اولین بار در ماه می با دیو تماس گرفتم تا مقاله ای دربارۀ زندگی او و کشمکش هایش برای رهایی پدرش از یک گروه نفرت پراکن بنویسم. از من خواست ثابت کنم که روزنامه نگار هستم و بعد مفصل با هم حرف زدیم. اما حتی با اینکه یک بار دیو اشاره کرد که چقدر هیجان زده است که بالاخره داستانش را با کسی در میان می گذارد که شاید از آن برای کمک به دیگران استفاده کند، نهایتاً دیگر به پیام ...
همه افراد حداقل یک بار در زندگی شکست عاطفی را تجربه کرده اند
بگیریم احتمال شکست عاطفی کاهش خواهد داشت اما گاهی اوقات با رعایت این موارد باز افراد دچار شکست عاطفی شوند و به نتیجه مورد انتظار نرسند و آنچه ضروری است همه افراد بدانند این است که پایان یک رابطه عاطفی پایان دنیا نیست بلکه یک تجربه عمومی است و همه افراد حداقل یک بار آن را تجربه کرده و ...
از برادرکشی با سلاح سرد تا اجیر کردن 2 آدمکش برای قتل همسر
یی به پزشکی قانونی منتقل شود. کارشناسان پزشکی قانونی نیز پس از انجام معاینات لازم، در گزارشی اعلام کردند متوفی در اثر نارسایی تنفسی ناشی از مصرف مواد مخدر صنعتی فوت کرده است. از آنجایی که شهرام هیچ گاه مواد مخدری مصرف نمی کرد، پدر و مادرش با حضور در دادسرا با تنظیم شکایتی از عروسشان شکایت کردند. با این شکایت، زن جوان بازداشت شد و در اعترافاتش اظهار کرد: من نقشی در مرگ همسرم ند ...
دعوای قدیمی مادرزن و مادرشوهر، زندگی فرزندانشان را بر باد داد
پسر جوان با نگاهی به همسرش بیتا گفت: چی بگم جناب قاضی من از بچگی دختر دایی ام بیتا را دوست داشتم اما دعواهای همیشگی بین زن برادر و خواهر شوهر زندگی ما را نابود کرد. مادر من با ازدواج ما مخالف بود و زن دایی ام هم همین طور اما وقتی اصرار ما را دیدند تسلیم شدند و ما 5 ماه قبل ازدواج کردیم. در این مدت خودمان مشکلی با هم نداریم اما مادرانمان سال هاست با یکدیگر مشکل دارند و موضوع اصلی این است که اگر من ...
روایت یک پرستار از انس با قرآن در دوران کرونا
ب رشته خودم و خانواده به ویژه پدرم بسیار علاقه مند بودند تا من در رشته پزشکی ادامه تحصیل دهم، آن زمان اراک رشته پزشکی نداشت و برای تحصیل باید به شهری خارج از محل سکونت می رفتم و چون خانواده تمایلی به خروجم از شهر نداشتند پس از اعلام نتایج کنکور و پذیرفته شدن، رشته پرستاری را انتخاب کردم. شاید اوایل به دلیل شیفت های سنگین و عدم هماهنگی با خانواده سخت بود، اما پس از گذر زمان علاقه بسیار در من ایجاد شد ...
یک روز در بیمارستان ابن سینا همراه با پرستاران نجات روان
انگار بیمارستان روان و درمان یک جزیره متفاوت یا بخشی از زندگی است و آن ها را که برای کمک به این بیماران عمرشان را وقف کرده اند نباید از جنس آدم های معمولی محسوب کرد. پرستارانی که می دانند با آدم هایی در ظاهر سالم روبه رو هستند، اما عفونت زخم های روحی این بیماران تمام زندگی شان را کدر کرده است. قطعا نمی شود با پرستاران صبور و مهربان بخش زنان این بیمارستان روبه رو شد و حرفی از حقوق و مزایا زد، زیرا شرافت این بانوان قیمت ندارد. ...
قاتل: دروغ های رسانه ای سبب شد برادرکشی کنم!
بودند و این فرد با دایی هایش در میوه فروشی مشغول به کار بود. حتی عامل جنایت در یکی از شعبه های دستگاه قضایی با توجه به جرمی که انجام داده بود به پرداخت دیه ای حدود 100میلیون تومان محکوم شده است. حتی عامل شهادت دو مدافع امنیت در اعترافاتش مدعی شد که رفتار من مانند یک عامل انتحاری بود که میان جمعیت رفت، هرچند این حرف ها به من کمکی نمی کند. جوان های خام فقط می گویند اینترنت را قطع کردند در صورتی ...
زندگی ما طلسم شده، طلاق می خواهم
. خیلی از رفتارهایش خسته شده بودم. ولی با خودم گفتم شاید به زودی درست شود. گفتم شاید اول ازدواج مان است و به مرور برایش همه چیز عادی می شود. ولی دنیا دست بردار نبود. از هر فرصتی استفاده می کرد تا مرا عذاب دهد. تا این که چند وقت قبل چیزی را فهمیدم که بسیار شوکه شدم. چند شبی بود که رفتار دنیا تغییر کرده بود. هرجا می خواستیم برویم موضوعی را بهانه می کرد و نمی آمد. اجازه هم نمی داد که من بروم ...
حمله دختران به پزشک قلابی در اداره پلیس!
مدت مدام بهانه می آورد و می گفت الان ایران نیست. یک بار می گفت آنکارا است و بار دیگر می گفت لندن است و به زودی برمی گردد تا کار زیبایی دندان های من و خواهرانم را انجام بدهد. درنهایت به من زنگ زد و با هم قرار گذاشتیم. آن روز با ماشین لوکس شاسی بلند وکت و شلوار گران قیمت سر قرار آمد؛ طوری که هرگز نمی شد حدس زد کلاهبردار است. دختر جوان ادامه می دهد: در همان دیدار اول ...
ارادت سلطان غزل به شاعر شیدایی
، تالیف و کلا وقت گذاشتن شاعر بزرگی چون حسین منزوی بر آثار شاعر افسانه ای روزگار ما، شهریار محسوب می شود، واقعا نابخشودنی است اما خوشبختانه نسخه جدیدی که بعد از سال ها انتظار علاقه مندان این کتاب، منتشر و در بازار کتاب ایران توزیع شده، همان است که انتظار می رفت؛ آن هم از کتابی که به قلم یکی از شاعران توانا در نثر و زبان درباره شاعر دیگری که شهرت و محبوبیت فراوان دارد، نوشته شده و می تواند سال های سال ...
پروانه هایی که باید قدرت بال هایشان را برگرداند
عنوان کرده است. به همین دلیل می توان گفت کتاب پروانه ها گریه نمی کنند ، پیشگام آغاز هم صحبتی و گشودن باب گفت وگوی بی واسطه در باب تفاوت ها و معلولیت های جسمی و ذهنی مختلف است. اعتمادی که پیش از این روایت بیماری و معلولیت جسمی و ذهنی دخترش زینب را در کتاب شصت به بند تحریر کشیده بود، بعد از مواجهه با ابعاد گسترده معلولیت و ملاقات متعدد با افراد دارای معلولیت و خانواده آن ها و دیدن مشکلات ...