سایر منابع:
سایر خبرها
شهید مصطفی حیدری: همیشه خدا را در نظر داشته باشید
دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت... برگ سبزی، تحفه درویش، تا چه قبول افتد و چه در نظر افتد. 3077/ تبرک لحظاتمان با شهید مصطفی حیدری بسم الله الرحمن الرحیم سلام بر حسین و یاران حسین و ادامه دهندگان راه حسین، سلام بر خمینی و یاران خمینی و پیروان راه خمینی، سلام بر شهیدان و ادامه دهندگان راه سرخ شهیدان. خدایا تو شاهد باش که ما می خواهیم به ...
16 اشتباه رایج هنگام خوردن صبحانه
احتمالا می دانید که صبحانه مهم ترین وعده غذایی است. آیا تاکنون به این موضوع فکر کرده اید که چه راه های بهتری برای تهیه صبحانه مورد علاقه تان وجود دارند؟ از مصرف تخم مرغ خشک و پنکیک تا کمبود مواد مغذی همه راه هایی را که با آن ها شروع روز خود را خراب می کنید پیدا کنید. در این مطلب به 16 اشتباه صبحانه خوردن پرداخته ایم. 1. استفاده از تخم مرغ های سرد تخم مرغ در بسیاری از صبحانه ...
خودمان را بی اعتبار نکنیم
یک سبد یا جعبه پلاستیکی، یک نخ بلند که می توانست از فاصله دوری آن را جا به جا کند. کمی دانه در زیر سبد! این ترفند اسیر کردن گنجشک های بی گناهی بود که به هوای دانه ممکن بود زیر سایه سبد بنشینند و شیطنت کودکی که پشت دیواری یا پنجره ای پنهان شده بود با کشیدن نخ یا طناب آن پرنده را به تله بیندازد. نمی دانم اولین کسی که این روش را به کودکی آموزش داد چه کسی بود یا حتی قدمتش به چه زمانی بر می ...
ماجرای عجیب خداحافظی برادر سرمربی معروف
که می رفتیم می گفت تقصیر تو است و من را دنبال می کرد که کتک بزند و من فرار می کردم . کلی گرگم به هوا بازی کردیم تا توانستیم مسیر خانه را پیدا کنیم. * از دوران حرفه ای چطور؟ همین خاطره از همه چیز برایم شیرین تر است. اینکه با پول کرایه ماشین خوراکی خوردیم و پس از آن در مسیر کتکم زد و دنبالم کرد. تازه خودش هم پیشنهاد داده بود که برویم خوراکی بخوریم و من هم گفتم باشد. اگر قبول هم نمی ...
شهید علیرضا توسلی ، فرمانده بدون مرز جبهه مقاومت
فاصله می داد. قوماندان مرز نداشت. شمشیر جغرافیا را می دید و درد می کشید، اما خودش برای تیغه این شمشیر اعتباری قائل نبود. در ایران مسکن داشت، اما بدون تنفس در کوچه های افغانستان نمی توانست سالی را سر کند. سنگر او با هیچ مرزی محدود نشد. خاتون هم بی مرزی را آموخت. برایش هیچ جا با وطنش فرقی ندارد وقتی ندای مظلوم بلند است. سنگر خاتون همین جا بود، پشت سر قوماندان. تصور اینکه قوماندان ...
گپ وگفتی با خوانندگان زیر پل خواجو
: من یه پرنده ام آرزو دارم تو باغم باشی من؛ یه خونه تنگ و تاریکم کاشکی تو بیای چراغم باشی هر جا که باشم هر چی که باشم تو باید باشی؛ تا زنده باشم می میرم اگه از تو جدا شم می میرم اگه از تو جدا شم اگه تاریکم اگه روشنم اگه پاییزم اگه بهارم تورو دوست دارم، تورو دوست دارم، تورو دوست ...
یادکردی از شهید امیر حاج امینی/شهیدی که مشهورترین شهادت را رقم زد
، بسیار عاشقم کن. اگر چنین کنی که از دریای رحمت و کرامتت چیزی کاسته نمی شود و زیانی به تو نمی رسد. همه آرزویم این است که ببینم از تو رویی، چه زیان تو را که من هم، برسم به آرزویی اگر چنین کنی، دیگر هیچ نخواهم؛ چون همه چیز دارم. می دانم اگر چنین کنی، از این بند، رهایی یافته و دیگر به سویت پر... خدایا! دل شکسته و مهربانم را مرنجان. تو خود گفتی که به دل شکستگان نزدیکم؛ من نیز دل ...
ببیند | لحظه ای که شهریار، ابتهاج را از خانه اش بیرون کرد
زمانی و نه موجودی. رفتم مثل دیوانه ها چند ساعت تو خیابان ها راه رفتم. سعی کردم خودمو آروم کنم نشد. در حالی که من در هر حالتی زود می تونم به خودم مسلط بشوم. رفتم خونه و خیلی هم دیر خوابم برد و صبح هم از خونه زدم بیرون. قصد داشتم دیگه پیش شهریار نرم اما شهر برام غریب بود... همه جا غریب بود. با لبخند غم آلودی می گوید: بالله که شهر بی تو مرا حبس می شود... دیگه نمی دونستم چی کار کنم ...
عطر برکت| گرانی گوشت و انصاف کبابی ها/ اگر مرشد چلویی سر از قبر دربیاورد!
گروه زندگی: برکت ده قسمت است و نُه قسمت آن در تجارت است. هر کاسبی باید این حدیث از پیامبر (ص) را بنویسد روی تابلویی و سر در مغازه اش نصب کند تا صبح به صبح وقتی خواست کرکره مغازه را بالا بکشد، چشمش بیفتد به این جمله و شش دانگ حواسش را جمع کند مبادا کاری کند که او و برکت بشوند دو خط موازی و هیچ وقت به هم نرسند. دیشب برگه تبلیغ رستورانی را انداخته بودند در حیاط خانه. تبلیغ یک چلوکبابی تازه افتتاح شده بود. قبل از اعل ...
اعمال شب و روز نیمه شعبان
پناه می برم. وَ اغْفِر لِیَ الذَّنْبَ الَّذی یَحْبِسُ عَلَیَّ الْخُلُقَ، وَیُضَیِّقُ عَلَیَّ الرِّزْقَ. و بیامرز برایم آن گناهی را که عادت بد (مانند دروغ) را بر من حبس کند و روزی را بر من تنگ کند. حَتّی اَقُومَ بِصالِحِ رِضاکَ، وَاَنْعَمَ بِجَزیلِ عَطآئِکَ، وَاَسْعَدَ بِسابِغِ نَعْمآئِکَ. تا من به خشنودی شایسته تو اقدام کنم و به عطای متنعم گردم و به ...
جدال نویسنده با سترونی ادبی
فکر می کنید رویکرد شما برای نوشتن رمان های عاشقانه از زمانی که طلاق گرفتید تغییر کرده است؟ نه، فکر می کنم مشکل این است که هرگز معتقد نبوده ام عاشقانه می نویسم. من نویسنده داستان هایی هستم که در آنها عشق وجود دارد. عاشقانه ترین اتفاقی که در کتاب جدیدم می افتد این است که یک مرد برای یک زن یک بشقاب تخم مرغ می پزد! چیزی که خوانندگانم در کتاب های من دوست دارند روابط انسانی است. آن چه مرا جذب خود می کند، الگوهایی است که در آن قرار می گیریم و اینکه چگونه رفتار ما اغلب به دوران کودکی بازمی گردد. اگر کتاب نمی نوشتم، در دوره های روان درمانی دوباره آموزش می دیدم. برای نوشتن کفش های یک نفر دیگر چگونه تصمیم گرفتید؟ وقتی شروع به نوشتن این کتاب کردم، خیلی چیزها را پشت سر گذاشتم. من قصد داشتم سال 2020 را به خودم اختصاص بدهم، زیرا به بدترین شکل ...
عاشقی که زیبا شهید شد
...: خدایا! عاشقم کن. از اینکه بنده بد و گنهکار خدایم، سخت شرمنده ام و وقتی یاد گناهانم می افتم، آرزوی مرگ می کنم، ولی باز چاره ام نمی شود. به راستی که (ان الانسان لفی خسر) هیچ برگ برنده ای ندارم که رو کنم جز اینکه دلم را به دو چیز خوش کرده ام؛ یکی اینکه با این همه گناه، دوباره مرا به سرزمین پاک و اخلاص و صفا و محبت باز گرداند؛ پس لابد دوستم دارد و سر به سرم می گذارد؛ هر چند چشم و دلم کور است و نمی بینم و احساسش نمی کنم؛ اگر چنین نبود، پس چرا مرا به این جا آورد؟ ...
پله پله تا آسمان | از طواف خانه خدا تا شلمچه
بیابان راه رفتیم؟ 9 کیلومتر. . خودم توی نقشه دیدم. باد سرد دی ماه که لابه لای موهای خیس محمدتقی می پیچید، سرما تا تیره های پشتش می دوید: باز خواست خدا بود که راه را پیدا کردیم. اگر به بیراهه می افتادیم، معلوم نبود از کجا سر در بیاوریم. با صدای فرمانده، در چشم بر هم زدنی همه توی یک خط ایستادند. فرمانده نگاهی به لیست اسامی که توی دستش بود کرد و گفت: 9 نفر خط شکن می خواهم. باید معبر را برای ...
شهادت در قنوت با گلوله سفارشی!
مهمات را از سمت خیابان به کلاس های سمت دیگر مدرسه انتقال بدهیم. شاید ضد انقلاب از داخل شهر نارنجک یا آر پی جی به زاغه مهمات شلیک کنند و همه چیز از دست برود. با این تصمیم، صبح روز بعد شروع به کار می کنند و مهمات را به سمت دیگر مدرسه می برند و در کلاس دیگری جا می دهند. بعد، چون آستین همت بالا زده بودند و تن شان گرم بود، می گویند بیایید مطبخ خانه مقر را هم بزرگ تر کنیم و یک تیغه از دیوارهایش ...
ماجرای دختر زیبایی که بر سر توده زباله روی دو پا می نشست و...
گیاهان خودرو می گذشت و به محل کار می رفت. چگونه در این وضعیت می توانست خود را مرتب نگه دارد؟ معلوم نبود. چگونه می شد در حفره ای زیر زمین زیست و همچنان تمیز و مرتب، مغرور و کدبانو ماند؟ باز معلوم نبود. زن خانه داری از سوراخی دیگر خارج می شد و زنبیل به دست به سوی بازار می رفت. روسری سفیدی را بر سر می انداخت و زنبیل خرید را محکم در دست می گرفت. امروزه او افسانه ای و قهرمان به چشم می آید ...
دل نگرانی بازیگر معروف برای فرزندان شهرام عبدلی
تاسف از درگذشت شهرام عبدلی ادامه می دهد: دست تقدیر خیلی زودتر از آنچه فکرش را می کردیم شهرام را برد و همه ما داغدار از دست دادنش هستیم اما چه کنیم پیمانه شهرام تا همین جا بود و کاری هم از کسی ساخته نبود. من فقط خیلی دل نگران و غصه دار فرزندان و همسرش هستم. امیدوارم خداوند به آنها صبر زیاد عطا کند چون اخیراً هم شهرام پدرش را از دست داده بود و طبیعتاً برای فرزندانش این روزها دشوارتر خواهد شد. ...
تیپ ورزشی متین ستوده همه رو میخکوب کرد | خانم با این لباسای مارکدارش چه فخری میفروشه
ی کردم. سکانسی که با عکس شیدا درد و دل می کردم و سکانس بهشت زهرا و خاکسپاری هم سکانس هایی بود که من از جون براشون مایه گذاشتم چون تا مدت ها حالم خوب نبود و به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم. رابطه ات با مطبوعات و گفتگوهایی که بهت پیشنهاد می شه چطوریه؟ چون بهم ثابت کردی که دغدغه جلد را نداری؟ نه! واقعاً دغدغه جلد ندارم، وقتی شما عکس این فرشته های کوچک و زیبا را چاپ می کنید که پر ...
فال حافظ دوشنبه 8 اسفند 1401
کنی تا دم مرگ از راه راست برنمی گردی. فال حافظ متولدین آبان: حال خونین دلان که گوید باز و از فلک خون خم که جوید باز شرمش از چشم می پرستان باد نرگس مست اگر بروید باز تفسیر فال حافظ: شما جواب بدی را با خوبی بدهید تا دیگران ار رفتار خودشان شرمنده شوند. ناراحت و غمگین نباشید و به خداوند توکل کنید. خودتان یاعلی بگویید و مطمئن ...
فال حافظ امروز / 9 اسفند ماه با تفسیر دقیق + فیلم
...> رونق میکده از درس و دعای ما بود دل چو پرگار به هر سو دورانی می کرد واندران دایره سرگشته پا بر جا بود تفسیر فال حافظ: از سرگردانی خسته شده ای. اکنون وقت آن است که برای آینده ات برنامه ریزی کنی و از این شاخه به آن شاخه پریدن دست برداری تا به آرزوهایت برسی. فال حافظ متولدین مرداد: صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد بنیاد مکر با ...
روایت ازدواج تا شهادت حسین خرازی
که زیرچشمی حسین را نگاه کردم، چشمانش پر از اشک شد و ناگهان بغضش ترکید و زد زیر گریه؛ با دیدن حال او من هم طاقت نیاوردم و اشکم جاری شد، به تورجی زاده گفتم: طیب الله، دیگه ادامه نده. روز بعد به طرف خط راه افتادم و در طول مسیر حال دیروز حسین در ذهنم تداعی می شد و ناخودآگاه گریه ام گرفت؛ به منطقه که رسیدم با یکی از بچه ها روبرو شدم و بسیار منقلب، آشفته و با لباس های خونی بود؛ تا او را آن ...
پایان تلخ رابطه شاگرد بنگاه با زن جوان
مرد 34 ساله ای که به جرم قتل جوان 26 ساله (شاگرد بنگاه) دستگیر شده بود، درباره سرگذشت خود گفت: قبلا اوضاع مالی خوبی داشتم و در زمینه کشتار و زنده فروشی مرغ فعالیت می کردم و مرغ ها را به کشتارگاه ها می فروختم، اما مدتی بعد به طور ناگهانی دچار ورشکستگی مالی شدم و همه اموالم را از دست دادم. در این شرایط همسرم نیز مرا رها کرد و طلاق گرفت. او مدتی بعد در حالی با مرد دیگری ازدواج کرد که دختر ...
هیس! اهوازی ها فریاد نمی زنند/اندر حکایت یک دنیا تناقض در مدیریت شهری
به گزارش خبرگزاری فارس؛ حنان سالمی در یادداشتی نوشت: امروز هم مثل روزهای قبل. اهوازی ها با شگفتانه ی افتتاحیه ی یک جشنواره ی گل مَن گلیِ صورتی از خواب بیدار شدند که بنرهایش چشم فلک را سورمه کشیده بود؛ همه جا بنر بود و عطر اسفند و صلوات، از این سر تا آن سر خیابان، از این میدان تا آن اتوبان، جشنواره گل های کاغذی اهواز همدل . می بینید چه اسم قشنگی دارد؟ یعنی راستش را بخواهید ما اهوازی ها ...
برخوردِ انگشتان با اوج؛ سلوک رواقیِ شمس تبریزی و سهراب سپهری
...، لطمه می خورد به قانونِ درخت/ و اگر مرگ نبود، دست ما در پی چیزی می گشت/ و بدانیم اگر نور نبود، منطق زنده پرواز دگرگون می شد/ و بدانیم که پیش از مرجان، خلائی بود در اندیشه دریاها/ و نپرسیم کجاییم،/ بو کنیم اطلسی تازه بیمارستان را/ و نپرسیم که فواره اقبال کجاست؟/ و نپرسیم چرا قلب حقیقت آبی است [18] سهراب دعوت به سرمه کشیدن بر چشم ها و پذیرش ِ امور و پدیده هایی می کند که تحققشان در ...
گلشیفته فراهانی و آداب دشمنی | عبدالجواد موسوی
شده چرا با یک تیر دو نشان نزنیم؟ همین بی اخلاقی ها باعث شد تا امروز امثال گل شیفته در نظر برخی اهمیتی کاذب پیدا کنند. رفتارهایی از این دست در کارنامه دوستان ما کم نبوده و نیست. همین دیشب هم چیزی شبیه این اتفاق افتاد. ناگهان فضای مجازی پر شد از بد و بیراه گفتن به گل شیفته. همه جا از او نقل شده بود که خاورمیانه کثافت است ومن هم در کثافت به دنیا آمده ام و هر کاری می کنم نمی توانم پیشینه خودم را انکار ...
به بهانه سالروز شهادت سردار حسین خرازی؛ خاطره ای از شهید خرازی و شهید کاظمی/ شهید خرازی هرگز لب به شکوه ...
به اطلاعت برسانم و بگویم که من خودم را از جهت شهید شدن کاملاً آماده کرده ام. من از شنیدن این حرف تعجب کردم این گفت وگوی دوستانه دقیقاً در روز قبل از شهادتش بود که این عقاب شیر شکاف بیش از این قرار مانده در این قفس خاکی را نداشت و مثل اینکه الهام شده بود چون دو روز بعد سبک بال به سوی ملکوت اعلی پر کشید. راهش پردوام باد. شهادت سردار حسین خرازی در جریان عملیات بزرگ و غرورآفرین ...
سرنوشت باورنکردنی ماهی فروش اهوازی که مسلط به زبان انگلیسی است
کویت انجام می شد. من برای کارگری و کار رفتم کویت. پدرم برای کار در همین شغل ماهی گیری به کویت رفته بود و ما هم به آن جا رفتیم. زبان انگلیسی ام خیلی خوب است چون در کویت با مشتری هایی از کشورهای مختلف برخورد داشتیم، از هندی و انگلیسی بگیرید تا پاکستانی و آمریکایی و ... . بنابراین من همان جا انگلیسی را به صورت تجربی یاد گرفتم. این طور نبود که کلاس بروم یا استاد خاصی داشته باشم . بیان کلمات ...
درس ایران شناسی به براندازها
باعث اعتراض برخی از میان خودشان هم شد، شهرام همایون در این رابطه گفت: ما از یک راهرویی رد می شیم، وزیر خارجه فلان جا رد میشه، می گیم آقا میشه یه عکس باهم بگیریم؟ عکس رو می گیریم، بعد همه جا پخش می کنیم. افتخار ما اینه که بریم با وزیر خارجه یه کشوری عکس بگیریم! {امام}خمینی تو خونه ش نشست در نوفل لوشاتو. نماینده رئیس جمهور فرانسه می آمد تو خونه ش خمینی رو می دید. قدرت دست مردمه. قدرت تو کاخ سفید و ...
کدام غذاها برای افراد سرد مزاج مناسب است؟
له شود. اما نخود را با کمی آب گوشت له کنید. این کار را هم می توانید در مخلوط کن انجام دهید. 3. بقیه آب گوشت، نخود، گوشت و گندم له شده را با هم مخلوط کرده و در قابلمه ای بریزید و روی حرارت ملایم قرار دهید. حدود نیم لیتر آب به آن اضافه کرده و بگذارید حلیم به مدت نیم ساعت جا بیفتد. حواس تان باشد که در این مدت حلیم مرتب هم زده شود تا ته نگیرد. بعضی خورش ها مانند خورش کدو و خورش ...
اضافه کاری هواپیماها!
... حسن آقا، امیر و سیوندیان را صدا زد. - بچه ها! اون فلکه ای که هیدرولیکش رو باز و بسته می کرد، کجا بود؟ هر دو جلوتر آمدند و با چشم هایشان شروع به جست وجو کردند. - فکر کنم همین جاها بود. - آره، ولی اگه بود که می دیدمیش؟ - نکنه این هم از دسته گلاشون باشه ؟ لیبیایی ها شیر هیدرولیک سکو را بسته بودند و سر فلکه اش را از جا کنده و برده بودند. به ه ...
دلخانی: مصدومیت وحشتناکی را پشت سر گذاشتم/ ابولادزه با دیدن وضعیت باشگاهم در شیراز تعجب کرد
وقت دردهایی که کشیدم را فراموش نخواهم کرد. دستم حالت 90 درجه خم شده بود و صاف نمی شد. هر روز باید کار با دست انجام می دادم که دستم صاف شود و برای این کار خیلی درد می کشیدم. یک روز آنقدر فریاد کشیدم که نزدیک بود بیهوش شوم. من در این تورنمنت به چیزی غیر از طلا فکر نمی کردم، چون خیلی زحمت کشیده بودم. حتی وقتی قرعه ام را دیدم که دو عنوان دار جهان هم حریفم بودند، گفتم باید همه را ببرم و طلا بگیرم و ...