روایتی شاعرانه از صندلی آخر بیت رهبری/ بقچه ای که به دست آقا نرسید
سایر منابع:
سایر خبرها
بی قراری هایم با خبر شهادتش آرام شد
وصیت نامه شهید پایروند . نامه را باز کردم دیدم که وصیت نامه پسرم بود، این نشانه ها بر من یقین کرد که سعید شهید شده است. یادم به عهد و پیمانی که ته دلم با خدای خودم بسته بودم افتاد، گفتم خدا جان اگر سعید را پذیرفتی مطمئنا لیاقت دارد و شهید می شود و اگر نه صحیح و سلامت به خودم برگردان. دوست ندارم که سعید معلول و مجروح شود. ساعت 4 بعدازظهر آخرین دیدار عاشقی من با فرزندم بود/بی قراری هایم با ...
این زن با دوچرخه به دور دنیا سفر کرد؛ جهانگردی برای کمک به کودکان یتیم مناطق محروم
برای توضیح دلایل انجام این سفر باید از دوران کودکی ام بگویم. وقتی یک دختر دبستانی بودم، 2 آرزوی بزرگ داشتم. اول اینکه دلم می خواست یک روز جهانگرد شوم و حتی در رویاهایم می دیدم که با یک کوله پشتی راهی سفر شده ام. آرزوی دیگرم این بود که وقتی بزرگ شدم یک خانه دو طبقه داشته باشم که در یک طبقه خودم زندگی کنیم و در طبقه دیگر یک پرورشگاه برای حمایت از کودکان یتیم داشته باشم. ...
نجوای عاشقانه روزه اولی ها با خدا/ سفره های افطاری که توسط روزه اولی ها پهن می شود
خبرگزاری فارس- تبریز ، معصومه درخشان- ماه دوست داشتنی خدا چقدر دوست داشتنی تر و عزیز می شود وقتی در لحظه های ناب دعا و نیایش صدای ملکوتی و روح بخش ربنا عطر و بوی معنویت در خانه ها و کوچه ها می پاشد و سر سفره های افطار دست های نیاز دعا به درگاه آن بی نیاز بلند شده و می گوئیم" اللهم لک صمنا و علی رزقک افطرنا فتقبل منا انک انت السمیع العلیم". چقدر زیباتر و قشنگ تر می شود وقتی ضیافت افطار ...
روایت یک تولیدی چادر که بعد از 10 سال جمع شد!
چادر ساده می پوشند. خودم هم به همین معتقدم که چادر ساده و شیک باشد. حالا انگار عرصه، عرصه حجاب نیست. چادری های ما دارند چادرشان را بر می دارند و همه شدند عبا و مانتوهای بلند. آنها هم به مرور کوتاه و کوتاه تر می شوند. انگار داریم برمی گردیم به دوران قبل. به نظر شما قیمت چادر در برداشتن آن تاثیردارد؟ البته قیمت بی تاثیر نیست. دیگر چادرِ با کیفیت و ارزان پیدا نمی شود ...
به من که از سال 1330 ترانه سرایی کرده ام، گفتند نمی خواهیم کار کنی
محمدعلی بهمنی، شاعر و ترانه سرا در روزگاری زندگی می کند که تعداد ترانه سرایان به نام از انگشتان دست بیشتر نمی شود. همو که سرود: در این زمانه ی بی های و هویِ لال پرست/خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست/ چگونه شرح دهم لحظه لحظه ی خود را/برای این همه ناباور خیال پرست؟... و خواننده هایی چون حبیب محبیان، ناصر عبداللهی، همایون شجریان و علیرضا قربانی در بسیاری از ترانه ها با او همراهی کردند و در خاطره ها ...
رویای کودکی موسی با شهادتش محقق شد
زاده روستای تل سربیشه علیرضا نوروزی شاید هیچ گاه تصورش را نمی کرد که روزی بخواهد راوی سیره و سبک زندگی دردانه خانه اش باشد که رخت شهادت به تن کرد و افتخار خانواده اش شد. اما پدر کنارمان می نشیند و از شهید موسی نوروزی می گوید: پسرم موسی متولد 20 خرداد ماه سال 1377 بود. ما اهل روستای ده تل سربیشه از توابع بخش دیشموک استان کهگیلویه و بویراحمد هستیم. موسی دو خواهر و دو برادر دیگر هم داشت و پسر بزرگ خانواده بود. خیلی به من وابسته بود. یکی از آرزو های دوران کودکی اش این بود که پلیس شود. این را بار ها و بار ها به ما گفته بود. می گفت ...
ازدواج مرد لرستانی با عروسی یک متر بلندتر از خودش! + عکس های جنجالی !
. باید باشی و ببینی که چطور این مرد، واژه های عاشقی اش را کنار هم می چیند تا با کمترین جمله ها حرف دلش را بزند. مهران این روزها خوشبخت ترین مرد روی زمین است چون توانسته جواب خیلی ها که تا امروز سر کارش می گذاشتند را با ازدواج با یک زن 180سانتی متری بدهد. سال عاشقی! مهران 5سال پیش قبل از اینکه کسی باخبر شود دل دخترعموی بابایش را به دست آورد و همه قرارومدارها را با او گذاشت. خودش ...
جنازه دخترم 8 ماه توی یخچال بود/ کنار یخچال دراز می کشیدم و برایش لالایی می خواندم
داخل یخچال بگذارد تا در موقعیت مناسب دفنش کنیم. چه مدت طول کشید تا دستگیر شدید؟ 8 ماه جسد داخل یخچال بود و من شب ها کنار یخچال می خوابیدم. برای باران شعر و لالایی می خواندم و.... چه شد که یک مادر دست به چنین جنایتی زد؟ من نمی خواستم بچه خودم را بکشم اما مصرف مواد مخدر باعث شده بود که حال خوبی نداشته باشم. گفته بودی در المپیاد ریاضی مقام داشتی! از آن ...
تمرین های سخت صهبا شرافتی برای بازی در نقش روناک سریال نون- خ
باشم و تلاش کنم کاراکتر به دل مردم بنشیند. *با این که شخصیت روناک بی مقدمه وارد فصل 2 شد اما تا امروز خوب در قصه نشسته است. قبل از این که هر صحنه ای ضبط شود چقدر با حضور همکاران تان تمرین و دورخوانی داشتید تا این شخصیت معقول از آب دربیاید. یعنی مخاطبان هم از شما در قامت روناک بترسند و هم دوستتان داشته باشند. شرافتی: برای هر کاری در خانه و در خلوت خودم خیلی تمرین می کنم. سر کار ...
همنشینی خلاقیت، عمق و شجاعت در ادبیات انقلاب
، تنها باید در بحث ادبیّت، تمام ویژگی های یک ادبیات خوب را داشته باشد. ادبیات ما یک ادبیات سطحی و شعاری نیست؛ بلکه یک ادبیات عمیق و ژرف داریم که معلمان آن بزرگان ادبیات و شاعران بزرگ پارسی ما همچون حکیم فردوسی، حکیم سنایی، ناصرخسرو، سعدی، مولانا، حافظ و این قبیل بزرگان هستند. بنابراین در وهله اول، ویژگی ادبیّت انقلاب اسلامی است که ریشه دار و عمیق است و سطحی نیست و دیگر اینکه تمام مولفه ...
نوای خاطرات ایرانی : از شجریان و خسرو شکیبایی و مؤذن زاده اردبیلی تا صدای نحس میراشرافی
داشته ام. در طبیعت هم که راه می روم همیشه گوشم به صدای پرندگان است... تحریرهای ما شبیه چهچهۀ بلبل است که در کوهستان انعکاس پیدا کرده است. . صدا همچنین یادآور صدای اذان مؤذن زادۀ اردبیلی است که با همۀ اذان های دیگر متفاوت و هر بار انگار تازه است. شعر شاملو هم با خوانش و صدای خود او دل نشین تر است و رنگ حماسی می گیرد و صدای احمدرضا احمدی چه خوش می نشیند بر اشعار نیما: در شبِ سردِ زمستانی ...
افشای پشت پرده فیلم نماز خواندن دبیر/من هم قبلاً می گفتم دبیر ریا می کند!
...، وقتی می خواستم با او کار کنم، همه گفتند "خرابت می کند"، گفتند "قبلاً خورده و برده است"، به جان بچه ام، من در این ایامی که با دبیر کار کردم، یک بار هم ندیدم دروغ بگوید، ریا کند و شبیه هیچ کدام از چیزهایی که در موردش می گفتند باشد. می گویند "نمازش ریا است"، ما در این چند سال هر جا رفتیم و صدای اذان آمد، او نماز خواند، ریا یک بار، دو بار، پنج بار، 10 بار، نه سه سال و 9 ماه. ما برای ترغیب یک ...
پناهیان: علت اصلیِ مظلومیت علی (ع)، مشارکت خواهی از مردم در مرحله فهم و اقدام است+فیلم
مردم را رشد بدهند، اصلاً فلسفه خلقت، این است! انگار خداوند می خواهد بگوید: علی جانم، تو اگر می خواهی بدون مشارکت مردم و صرفاً با کمک یک گروهی از مؤمنین، کار همه مردم را درست بکنی و جلو ببری، پس ما مردم را برای چه خلق کرده ایم؟ پس ما برای چه داریم امتحان می گیریم؟ باید صبر کنی تا این ظرفیت عمومی مردم بیاید پای کار! مشکل حضرت موسی با بنی اسرائیل، چه بود؟ بنی اسرائیل می گفتند که شما خودت ...
روزی می آیم پیشت
فاش نیوز - خانم مداح روضه می خواند و همه سینه می زدند. بین آن همه شلوغی نگاهم به یک سمت بود. انگار در آب غرق شده بودم، تمام سروصداها در گوشم کم و حرکات دستِ سینه زنی ها محوشده بود. فقط روبه رویم را می دیدم، دو پرچم مشکی علی اکبر و علی اصغر را! اول لبخندی زدم و بعد یکهو گریه کردم. سخت است خنده ای بی زبان و گریه ای که ایهام دارد. ایهامی از اسم برادرم و مراسمی در حال برگزار شدن! مادر دستش ...
پرفروش ترین کتاب های ادبیات پایداری در سالی گذشت
. هرچه جلوتر می رفتیم فاطمه محکم تر مرا بغل می کرد، می دانستم آغوش پدر می خواهد، حال خودم هم تعریفی نداشت، غربت خودم و دختر شهید را حس می کردم و روزهای سختی که قرار است بعد از این داشته باشیم. همچنین باید از کتاب شهید نوید نام برد که سال گذشته، هشتمین چاپ آن منتشر شد. این کتاب، فصولی از زندگی شهید نوید صفری را روایت می کند، به قلم مرضیه اعتمادی تألیف و از سوی انتشارات شهید کاظمی منتشر شده ...
افطاری با آتیلا و رفقایش / رنگی ترین مهمان های افطار
های شیرخوارگاه احسان تبریز بودند. خانم باقری داشت مادرانگی هایش را به آن دو می داد؛ دیدم چشم هایش را! حس اش را، اینجا غرق بود از بوی مادر پسری. برگشت نگاهم کرد: ببین پسرهایم را! چقدر بزرگ شده اند، انگار همین دیروز بود که شیشه شیر دست شان بود و تاتی تاتی به این طرف و آن طرف می رفتند. در پیچ و واپیچ حرف هایمان یک خانم با یک نی نی در بغل آمد؛ خانم باقری اینجا را ببین ...
برنج ها در حال نشا؛ کشاورزان همچنان تنها
خودم 4 "خویز" بیشتر ندارم، اما شالیزار هایمان تقریبا 1.5 هکتار است. خویز در ادبیات مازندرانی معادل 1000 متر مربع است. نمی خواهم مزاحم کارشان شوم، اما سوالی ته دلم مانده که نمی توانم نپرسم، سوالی که به عنوان یک جوان 23 ساله هر روز با آن سرو کار دارم، زیرا ترس از زندگی و معیشت بدجور به دل بسیاری از هم نسلهایم افتاده است، با اکراه از او سوال میکنم: راستی مش رضا برنج امسال کیلویی چند؟ و او ...
صهیونیست ها بدانند این بار دریا شکافته نخواهد شد!/ اشغال سرزمین ها همیشه با فتح خاکریزها نیست؛ حواس مان ...
گروه جامعه خبرگزاری فارس- مریم شریفی؛ باورم نمیشه! واقعاً می خوای بری شانه به شانه ساندیس خورها راهپیمایی کنی؟! اون هم به خاطر یک کشور دیگه؟ اون هم وسط اینهمه مشکلات کشور خودمون؟ آخه یکی نیست بگه فلسطین به ما چه ربطی داره؟ ، شما اینجا راهپیمایی کنید، هزار کیلومتر اون طرف تر، چه سودی به حال فلسطینی ها داره؟ شعار دادن های شما چه تاثیری روی بود و نبود ...
قهرمانان واقعی شهیدان هستند
به پایان رسید کار مغان/ هزار باده ناخورده در رگ تاک است شعر را مربی باشگاه حسین اصلاح نوشته. هم او که گاهی چوب عودی روشن می کند و در گوشه ای از سالن می گذارد. آن شعر پر مفهوم و این بوی عود، با دیگر فضاهایِ بیشتر غربی باشگاه همخوان نیست؛ همانطور که حسین نیز خود جمع اضداد است. کمتر حرف می زند، اما اگر هم صحبتی بابِ دل بیابد، سینه ای پرحرف دارد. ورزشکاری که فقط ورزش نمی کند و ...
نتیجه دوری از فرهنگ، بحران مخاطب در شعر و ادب فارسی است
پایان همه دلهره هایی ای خوبترین، خوبترین، خوبترین: عشق *زیبا فلاحی گوشه های چشم تو سیرالعبادم می شود عبهرالعشقی کتاب شهرزادم می شود در سلوک هفت خانستان این راه دراز شیخ صنعان دختر ترس نژادم می شود می شود گاهی به کیف خاطراتت سر زنم دست مشق سادگی ها یت مرادم می شود در سحر های پر از اوقات لبریز شراب ...
قدم زدن در خیابان مشهور باغ آذری؛ تهرون تهرون که میگن، همین خیابان عباسیه؟
که جان می دهند برای اینکه به دست بگیری و همه آقا مهندس صدایت کنند! مرد دوچرخه سوار خیال پیاده شدن ندارد! زن و مرد جوانی که در مترو با هم همسفر بودیم مثل من چند بار پیاده رو را گز می کنند تا بالاخره سوغاتی بخرند. تا ساعت حرکت اتوبوسشان نیم ساعتی باقی مانده است. این وسط مرد بلوچ با لباس محلی اش، شلوار جین پرو می کند – خدا خدا می کنم معامله اش نشود و او جین پوش نشود! . مردی که ...
بخشش قاتل بخاطر روزه گرفتن برای مقتول
...، اصلا یادم نیست بر سر چه بود اما من سنم کم بود و غرور جوانی هم که خودتان می دانید در آن سن و سال تو وجود همه هست. در یک لحظه عصبانی شدم و متأسفانه نتوانستم خشمم را کنترل کنم. ناخواسته مرتکب قتل شدم و وقتی به خودم آمدم دیگر خیلی دیر شده بود اما خدا می داند که از همان روز با عذاب وجدان سختی زندگی کردم تا به این ساعت. منی که دلم نمی آمد یک پشه را بکشم تبدیل شده بودم به یک آدمکش و هر شب در زندان ...
اوج عاشقی در روز قدس/ تحمل رنج ها برای تحقق آرمان ها
به نظر برسد مثلا. سختم است این را ازش بپرسم. پیش خودم فکر می کنم که ممکن است از حرفم دلش رنجیده شود. چند قدم که راه می روم باهاش، او دست پیش را می گیرد و نگاهم می کند. کل موهای سر و صورتش سفیدند. به ماه می ماند. چشم هاش کمی گود رفته اند و چروک های صورتش عینهو لایه های تنه درختی نشان از سالمندیش دارد. خیلی لاغر است. لباس مشکی اش انگار افتاده باشد روی رخت آویزی. از بس که تن نحیفش از زیرش ...
کوچک ترین راهپیمایی روز قدس در چین
باشی همیشه. این عکس هم از سال ها قبل است همان روزهایی که آقا به استان ما آمده بود کلی راه رفتیم تا ببینیمش عکسش را با خودم آوردم که روشنی خانه مان باشد. عکس و پرچم را در دستان حسین گذاشت. -این ها برایم خیلی عزیز هستند اما چون امروز روز مهمی است اجازه داری ببری بیرون اما قول بده مراقبشان باشی خراب نشوند. به افق خیره شد و گفتد: دلم روشن است قدس آزاد می شود عین ایران، مردم ...
روایت آشتی دختر کم حجاب با امام زمان(عج)/ دختران انقلاب و معرفی متفاوت حجاب!
ها بخاطر این بود که هیچ وقت برای اعتقاداتم، برای پوششم و سبک زندگی ام درست و دقیق تحقیق نکرده بودم. هرچیزی که برایم در آن مقطع زمانی جذابیت داشت همان را پیش می گرفتم. بعد از آن مستند هم به خاطر عشقی که به حضرت محمد ص در دلم احساس کردم تصمیم گرفتم باحجاب شوم. البته نه اینکه چادر سر کنم نه از آن به بعد شکل و شمایل لباس هایم عوض شد. همین باعث شد که خیلی از دوستانم را از دست بدهم و مورد سرزنش دوستانم ...
حضورم به عنوان بلوچ و اهل سنت در محفل شاعران با رهبر انقلاب سعادت و افتخاری بزرگ است/مطالبه گر و صدای ...
ایرادی ندارد من باز هم می خواهم بلند شوم با حضرت آقا صحبت کنم گفتند این شاعر که نشست شما دستتان را بگیرید بالا و شروع کنید؛ بعد از اتمام شعر شاعر من دستم را بالا گرفتم که حضرت آقا گفتند پاشو بیا بلوچ و چون فاصله ام کم بود صدایشان را شنیدم. این شاعر بلوچ اظهار کرد: حضرت آقا با لبخند از بنده پرسیدند که ایرانشهر هستید؟ گفتم بله. گفتند: چقدر خوب، ایرانشهر چه خبر؟ گفتم حضرت آقا ایرانشهر همه ...
چشم به راه یوسف باش
سیده نساء هاشمیان همسر سردار شهید محمد اصغری خواه در گفت وگو با خبرنگار دفاع پرس در رشت، با اشاره به لحظه ای که خبر شهادت همسرش را شنیده بود اظهار داشت: وقتی خبر شهادتش را شنیدم ناباورانه به موضوع نگاه می کردم؛ همگی سعی بر قبولاندنم داشتند ولی در دلم می گفتم نه منتظر یوسف می مانم. وی افزود: بعد از عملیات کربلای 5 و به پاس بازگشت پیروزمندانه اش یک ساعت مچی خریدم و به او هدیه دادم البته ...
اینجا خانه ما| تیم فوتبالِ آزادسازی قدس!
گروه زندگی: این، روایت جریان زندگی است. زندگی، در خانه ما! - ما برگشتیم! مثل زنگ ساعت رومیزی، کشدار و بلند اعلام حضور می کند. با صدایش هم من از خواب می پرم هم زهرا. - علی! مگه نگفتم مامان اینا خوابن، سروصدا راه ننداز؟! مقداد پشت سر علی وارد می شود و درحالی که دارد در خانه را می بندد، او را توبیخ نرمی می کند. اما علی هشت ساله، اصلا گوشش بدهکار نیست! از راهپیمایی برگشته، اما اینقدر سرخوش است که انگار از فتح قدس برگشته! - چرا ما رو بیدار نکردین؟ چرا تنهایی رفتین؟ حسرت دویده در جانم و احساس بی ...
بن بست خیانت / زن جوان مچ شوهرش را گرفت! / روانشناس بالینی زندگی این زن و مرد را موشکافی کرد
مشکل بودیم. آن طور که دلم می خواست شیدا مرا نمی فهمید و به من توجه نمی کرد. راستش از اینکه بار زندگی روی دوشم بود و تمام مدت باید تلاش می کردم، ولی همسرم درک کافی نداشت و توجه نمی کرد، کم کم دلسرد شدم و از او فاصله گرفتم. از طرفی به نیازهایم باید توجه می شد. وی ادامه می دهد: من تازه با آن خانم آشنا شده ام. من همسرم را دوست دارم و نمی خواهم ناراحت باشد و هیچ وقت حاضر به طلاق دادن او نیستم ...