رکورددار پرواز های جنگی در دنیا، شالیکار بود + فیلم و عکس
سایر منابع:
سایر خبرها
مروری بر وصیت نامه شهید محمد پوررحیمی
...> خداوندا پدر و مادرم را از زخم زبان عده ای عناصر پلید و ضد انقلاب نگهدار و ای پدر و مادر عزیزم امیدوارم که مرا ببخشید و از اینکه به عنوان آموزش نظامی به جبهه رفته ام حلالم کنید. و شما ای برادرانم و تنها خواهرم از شما نیز می خواهم که هرگز درسهایتان را فراموش نکنید چون ما باید دست این ابرقدرتها را از هر نظر از روی مملکت عزیزمان برداریم و شما به قول امام آینده سازان مملکت هستید. غلام جام با ...
تا آخرین قطره خون، سنگر اسلام را حفظ می کنم
های مقربان درگاهت قسمت می دهم که به تمامی خانواده های شهدا صبر و اجر بزرگی عنایت فرما. و تو همسر عزیزم اشک هایت را پاک کن و برایم دعاکن تا که خدا شهادت مرا مانند اصحاب حسین (ع) قبول کند و همیشه به یاد داشته باش که هر وقت خواستی برایم گریه کنی به یاد پهلوی شکسته فاطمه (س) و اسیری زینب (ع) اشک بریزی و شما فرزندان عزیزم: هیچ وقت شما را فراموش نمی کنم. بله یعقوب جان و دختر کوچولوی خودم هر چند که ...
فیروزه شجاعی مظلوم ترین مادر شهید
...: شهید یوسف داورپناه در 15 تیرماه سال 1344 هجری شمسی، در شهر کرمان به دنیا آمد. در رشته برق از دبیرستان فارغ التحصیل شد و خانواده از کرمان به ارومیه مهاجرت کرد. پس از آنکه گروهک های تجزیه طلب کرد در غرب کشور اقدام به آشوب و اغتشاش کردند و شهر های کردنشین ایران را اشغال نمودند، شهید یوسف داورپناه داوطلبانه با پیوستن به گروه ضربت سپاه پاسداران شهرستان پیرانشهر استان آذربایجان غربی به مبارزه با گروهک های تروریستی کرد پرداخت. در 5 شهریور سال 1362 بود که حزب منحله دمکرات کردستان ایران با هجوم به منزل این شهید بزرگوار، ایشان را به اسارت گرفتند و در نهایت پس از شکنجه های فراوان، او را به طرز فجیع و دلخراشی به شهادت رساندند و سپس پیکر این شهید را بعد از مثله کردن، تحویل مادر دادند و گفتند همین جا دفنش کن. *روایت مادر شهید یوسف داورپناه درباره جزئیات شهادت یوسف می گوید من مظلوم ترین ...
(ویدئو) پست غم آلود نسرین مقانلو برای پدر، مادر و فرزندش
نسرین مقانلو نوشت: چه سالی برمن گذشت، چقدر خونه بدون شما عزیزانم ساکت و سرد شده. مادرم چهل روزه که رفتی به سفر ابدیت رفتن ارشیام و تو مادر مهربانم و پدرم هر روز من رو دلتنگ تر میکنه، میدونم الان در کنار هم هستید و در آغوش خداوند، برایم از خداوند طلب صبر کنید. عزیزان سفر کرده ام، روحتان در آرامش مسیرتان پر نور. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی ...
عراقی ها سلام یا مهدی2 را با الهام از سلام فرمانده2 و بیعت خواندند+فیلم و ترجمه شعر
اقبل در بین الحرمین صدایت کردم که بیایی خلف دمع والدی مدمعی ینزل بعد از اشک پدرم، اشکم سرازیر شد وانادیک به صوت زینب عجل تو را با صدای زینب صدا می زنم سلم انا، مولای لمن سالمکم من با کسی که با شما دوست باشد، دوست هستم حرب انا، مولای لمن حاربکم و با هرکس که دشمن شما باشد، می جنگم سلم انا، حرب انا من دوستم، من ...
خدا خبر شهادت همسرم را روز خواستگاری به من داد!
را قبول نداشتم جواب رد دادم. من در مسائل اعتقادی خیلی سختگیر بودم و می گفتم که مال برای من ملاک نیست. فقط ایمان طرف مقابلم برایم مهم است، من ملاک های خیلی ریزی داشتم، طوری که دوستانم می گفتند هیچ وقت چنین فردی را پیدا نمی کنی. وقتی آقامحمد آمد، اطرافیان گفتند زندگی با یک طلبه از نظر مالی خیلی سخت است. تو خواستگارهای زیادی داری و می توانی با کسی که از لحاظ مالی وضع بهتری دارد ازدواج کنی ...
نامه ای از خوزستان به رئیسی: تانکی را که سال 1361 زدم، به خودم واگذار کنید تا به ضایعاتی ها بفروشم!
تان خوب باشد و این بار مصیبت های مردم شهر تمام شود. بس است دیگر. خداوند رفتگان جنابعالی را رحمت کند، مرحوم پدرم تکه زمینی داشت نزدیک نهر عرایض که نخلستان بود و در جنگ از بین رفت. بعد از جنگ، باز هم مردم نخل کاشتند، اما این بار آب کارون و اروند شور شد و همۀ نهال ها خشک شدند و... والسلام. الان آن همه نخلستان مردم حاشیۀ شهر، بیابانی شده که با هر باد و طوفان، خاک شور به سمت شهر می آورد و ...
بی غیرت ترین مرد ایران را بشناسید/ آخه به تو هم میگن مرد؟ بی حیایی به اوج رسید!
.... اگرچه حقوقش اندک و ناچیز بود اما به دلیل آن که طعم بی پولی را چشیده بودم از پیشنهادش استقبال کردم. دو سال بعد از این ماجرا در حالی که تحصیلاتم به پایان رسیده بود، سالومه مرا برای برادرش خواستگاری کرد. انوش که از وضعیت مالی پدرم خبر داشت، منزلی در بهترین نقطه شهر اجاره کرد و همه اسباب و اثاثیه ام را یک جا خرید تا پدرم مجبور به تهیه جهیزیه نشود. من هم که از این ازدواج در پوست خودم ...
یادکردی از شهید محسن وزوایی/ از تسخیر لانه جاسوسی تا شهادت در الی بیت المقدس
در زمره شهدا به حساب می آیم و از خدا می خواهم که مرا به حال خود وا مگذارد که بنده ای حقیر و زبون هستم و به درگاه کسی غیر از تو نمیتوانم رو بیاورم. اللهم ارزقنا شهادة فی سبیلک و، اما پدر و مادرم از وجود داشتن چنین پدر و مادری بر خود می بالم که افتخارش بر پایه نماز و روزه و خلاصه دستورات الهی است. پدرم! هنگامی که بیاد می آورم در سنین کودکی صدای فریاد شما در سحر به منظور نماز در گوشم می پیچید که محسن ...
ماجرای التماس شهید حججی برای اعزام به سوریه / درخواست جواز شهادت از امام رضا(ع)
، انتقالی بگیرد. بعد از سلام و حال و احوال، پرسیدم، کجا بودی این وقت شب؟ سرش را پایین انداخت و گفت: آمدم از شما خواهش کنم این سری اجازه بدهید که من بروم، گفتم: کجا؟ گفت: مأموریت. گفتم: مرد مؤمن وقت پیدا کردی آخر شبی؟ مگر من پادگان نبودم که اینجا آمدی تا این موضوع را مطرح کنی؟ تو که یک بار رفته ای، الان نوبت دیگران است که نرفته اند، گفت: قسمتان می دهم، گفتم مگر قسم الکی هست، برو به سلامت. ...
پیش بینی درست شهید شیرودی از زمان شهادتش/ تعبیر درخشان شهید چمران درباره رشادت های شهید شیرودی
مادری اش باشد. منزل پدرم پایگاه پشتیبانی از جنگ بود فکر می کردم پس از شهادت علی اکبر، مادرم خانه نشین می شود، اما 40 روز پس از شهادت برادرم، منزل ما یک پایگاه پشتیبانی از جنگ تبدیل شد. مادرم به روستا های اطراف می رفت و کمک های مردمی جمع آوری می کرد. از سوی دیگر زنان روستا هر روز به خانه ما می آمدند و فعالیت هایی از قبیل: پاک کردن سبزی، تمیز کردن حبوبات، دوخت لباس و ... انجام ...
تقاضای طلاق به خاطر چند پرس غذا!
...> آشنایی بیشتر خانواده ها راه را برای خواستگاری دانیال از مرجان باز کرد؛ راستش از رفتار دانیال فهمیده بودم که به من علاقه دارد! چه در رستوران و چه در مهمانی ها توجه ویژه ای به من داشت. رفتارش گویای احساساتش بود؛ آن قدر که حتی مادر و پدرم هم این موضوع را فهمیده بودند؛ به خاطر همین وقتی به خواستگاری من آمد، هیچ کس تعجب نکرد .ازدواج مرجان و دانیال خیلی زود سر گرفت؛ پدر و مادرم چون خانواده دانیال را می ...
خون به پا شد؛ خیانت به شوهر با مرد میوه فروش!
حرام است و بعد هم این که خود را دچار دردسر کرده است اگر مشکل خود را با یک مشاور بیان می کرد، امروز دیگر در مظان اتهام و رابطه نامشروع نبود؛ داستانی که زیر پوست شهر ها وجود دارد و کسی نمی تواند آن را کتمان کند. سردسته باند گربه های وحشی به قصاص در ملأعام محکوم شد! +عکس می خواهم پدرم را بکشم؛ او مادرم را مجبور به تَن فروشی می کند! قتل دوست دختر در خانه مجردی اش! ...
شناسایی پیکر شهید از روی جوراب های برادر
بیا حمیدرضا دارد می رود، آن قدر رفت تا به رنگ صورتی درآمد و تا پدرت آمد او از نوک قله الوند ناپدید شد به من الهام شده حمیدرضا به شهادت رسیده است. وی ادامه داد: بعد از شهادت حمیدرضا مادرم بسیار بی قرار بود و مدام به زیر زمین خانه، جایی که او کارهای هنری نظیر آرامگاه حافظ را با چوب می ساخت، می رفت و می گفت می بینم پسرم در حال انجام دادن کارهای هنری است، برخی اوقات هم به محل کار او می رفت ...
ماجرای انتشار نوحه مشهور یا اباعبدالله الحسین
شده اند؛ در حالی که اصلاً این جلسه روضه نبود و کلاس مداحی بود و طبق رسم همیشگی ابتدا مناجاتی با امام زمان(عج) خوانده شد و بعد بنا بود تمرین نوحه باشد که به دلیل حال جلسه تغییر روند می دهد. برو آقا، تو یونس حبیبی هستی؟ او ادامه می دهد: حتی ما چند سال بعد هم خبر نداشتیم که این نوحه خوانی ضبط و منتشر شده است. روزی با پدرم به بهشت زهرا رفته بودیم. در آن زمان مرکز فرهنگی آوینی در ...
چهره جدید مرجانه گلچین عقل از سر همه پروند | خانم با این جراحی زیبایی شده عین 20 ساله ها
رشته تخصصی نوازندگی تئاتر فارغ التحصیل شد و پس از آن به تشویق خواهرش منیژه که خود در آن زمان بازیگر بود بر روی صحنه ی تئاتر رفت. بازیگر شدن مرجانه گلچین مرجانه گلچین با سریال آینه به تلویزیون پا گذاشت. او زمان بازی در این سریال 19 ساله بود و بعد از این سریال به تئاتر و سینما نیز راه پیدا کرد. گلچین از سال 68 و بعد از بازی در مجموعه تلویزیونی ازدواج پر ماجرا، تا س ...
روایت ویژه از حضور رهبر انقلاب در جبهه ها / در لباس سربازی آمد
مستند در لباس سربازی که روایتی ویژه از حضور رهبر انقلاب در جبهه ها از نخستین روزهای آغاز جنگ تحمیلی تا ترور ایشان در تیرماه سال 60 است، هشتم اردیبهشت سالگرد شهادت شهید علی اکبر شیرودی منتشر شد. در این مستند ماجرای حضور آیت الله خامنه ای در خانه شهید شیرودی منتشر شده است. در این مستند، برخی تصاویر، فیلم ها، اسناد و همچنین خاطرات شفاهی خودگفته آیت الله خامنه ای از دوران دفاع ...
ترک سیگار شهید مدافع حرم خیلی سخت بود!
بزرگان هم سیگاری بوده اند! حاج محمد می گفت: سیگار را به خاطر بد بودنش کنار نمی گذارم، بلکه به خاطر شما کنار می گذارم و این دو تا از هم جداست. واقعا هم به این نتیجه رسید. به من قول داد چون تنها شرط من برای ازدواج این بود که سیگار را کنار بگذارد. همه می گفتند این یک کار نشدنی است. مادرم خیلی ناراحت بود و گمان می کرد اصغرمان هم در کنار رفاقت با محمد سیگاری می شود! اما او سیگار ...
مرد 45 ساله : روزها می خوابیدم، شب ها حال می کردم
مرد 45 ساله درباره سرگذشت خود گفت: پدرم کارگر ساده ای بود که به صورت روزمزد روزگارش را می گذراند و مادرم نیز امور خانه را انجام می داد. زندگی ما به سختی می گذشت و پدرم حتی برای تامین اجاره منزل هم دچار مشکل می شد به همین دلیل من هم در مقطع راهنمایی ترک تحصیل کردم و به کارگری پرداختم؛ چرا که بسیاری از روزها پولی نداشتم و نزد دوستانم خجالت می کشیدم. از سوی دیگر هم پدرم مدام می گفت، خودت مخارج تحصیل ...
خدایا! وقتی به خاکم می سپارند به یادم باش
مکتب ما اسلام با سایر مکتب ها است و رمز پیروزی ما در همین است. چون کنار پیروزی را در ظاهر می بینند، ولی ما نه پدرجان اینک در آخرین لحظات عمرم با شما وداع می کنم و تنها خواسته من این است که اگر حق فرزندی را ادا نکردم قلبا از دست من راضی باشید و مرا ببخشید. سلام بر تو مادر عزیزم :، اما تو ای مادر تو که نزدیکترین و مهربانترین انسان در طول زندگی من بودی برای من زحمات زیادی کشید ...
زن مشهدی به خاطر بدهی اش صیغه شیطان شد ! / شب ها خواب ندارم!
زن 32 ساله با اشاره به این که هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمی گیرد و من هم به راحتی فریب گرگی در لباس میش را خوردم به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: پدر و مادرم وضعیت اقتصادی خوبی نداشتند و روزگارمان به سختی می گذشت. من هم بعد از آن که نتوانستم تحصیلاتم را در مقطع دبیرستان به پایان برسانم، به ناچار درس و مدرسه را رها کردم تا این که چند سال قبل جوانی به نام اکبر به خواستگاری ...
سرباز وطن در آغوش مردم
سامان دادن به خانه و خانواده ای که در تکفل تو هستند می کنم. و اما مادر نازنیم، نمی دانم برایت چه بنویسم. باور کن همواره و همیشه سعی داشته ام نه تنها از زحمات تو، بلکه پدرم قدردانی کنم، ولیکن نشد، این جنگ لعنتی نگذاشت. مادر جان در این لحظه دلم خیلی هوایت را کرده چون روی یک سطح خاکی نشسته ام و در جلو چشمانم، لحظه ای مجسم می شود که شما برای گرم نگه داشتنم به بالای سرم می آمدی و خوابت را ...
عجیب ترین شوک به داماد در شب زفاف ! | به عروس گفت از حجله فرار کن !
داماد در شب زفاف در شرایطی قرار گرفت تا از عروس بخواهد از حجله فرار کند ! در این میان من شرایط متفاوتی داشتم. با آن که پدر و مادرم نام لیلا را بر من گذاشته بودند، اما من از همان دوران کودکی رفتار پسرانه داشتم و همواره با کودکان فامیل بازی های پسرانه انجام می دادم. سال ها در مدرسه دخترانه تحصیل کردم، ولی نمی توانستم مانند آن ها رفتار کنم. وقتی بزرگ تر شدم پزشکان تشخیص دادن ...
یاد دادن کلمه بابا به پسرم خیلی سخت بود | زندگی مشترک ما فقط 2 سال طول کشید
هم در تماس بودیم. آخرین نامه ای را که نوشتم و در آن خبر دادم که پدر شدی ولی این نامه هیچ وقت به دستش نرسیده بود چون وقتی جنازه اش را آوردند، همه نامه هایی که به دستش رسیده بود خونین و مالین در جیبش بود، ولی این نامه نبود فریده خانم آن روزها را خیلی خوب به یاد دارد. او با یادآوری آن روزها می گوید: بعد از جلال زندگی خیلی سخت بود. تمام دوران بارداری وجودش را حس می کردم. در همه روزهای سخت ...
لذت رابطه جدید مرا نابود کرد/ اعتماد شوهرم را با خیانت جواب دادم/ پشیمانم ،ولی هیچ فایده ای ندارد!+جزییات
در خانواده ای سنتی به دنیا آمدم پدرم کارگر ساده یکی از سازمان های خدماتی بود که تنها اندکی خواندن و نوشتن می دانست اگرچه پدرم مردی ساده دل و دوست داشتنی بود اما برای حضور در اجتماع و معاشرت من با دیگران بسیار سخت گیری می کرد او حتی معتقد بود به هیچ وجه نباید از اینترنت، ماهواره و حتی گوشی تلفن استفاده کنم هیچ گاه اجازه نمی داد بدون حضور برادر و یا مادرم از خانه خارج شوم با آن که از وضعیت رفاهی ...
سرنوشت بچه یک زن صیغه ای که بدون شناسنامه بود
تو را مخفی می کرد؟ پدرم زمانی که با مادرم ازدواج کرده بود خیلی پیر بود، او با دختری در سن بچه اش ازدواج کرده بود برای همین هم مادرم و من را پنهان کرد، بعد هم که فوت کرد. *سراغ خانواده پدری ات رفته ای؟ بله اما من را قبول نکردند. من هم آن قدر در بدبختی گرفتار بودم که دنبال شناسنامه و این جور چیزها نرفتم. *از مادرت چه خبر؟ بعد از پدرم با کسی ...
استایل گنگ نیوشا ضیغمی و دوستاش تو مهمونی خصوصی | خانم با دوستاش چه رنگ مویی ست کرد
صحبتهای نیوشا ضیغمی وقتی می خواستم وارد بازیگری شوم مادرم مخالفت نمی کرد ولی آن دید مادرانه نسبت به آینده من را در نظر می گرفت اما پدرم با بازیگر شدن من زیاد موافق نبود. پدرم اصولا کارهای علمی را دوست داشته و دارد و ترجیح می داد من پزشک یا مهندس شوم تا بازیگر! وقتی وارد این عرصه شدم و با کار آقای جوزانی شروع کردم و پس از آن هم بلافاصله وارد سینما شدم، در همان سال اول نتیجه خوبی حاصل ...
معلم ها تقوا را قبل از علم بیاموزند
...: ای پدر و ای مادر عزیز و مهربانم! بعد از شهادت من ناراحت نباشید زیرا من شما را در ایام عاشورا دیده ام که برای امام حسین(ع) گریه می کنید و حتماً این احساس را داشته اید و دارید که می گوید: ای امام حسین(ع) ای کاش ما هم در آن موقع بودیم و در رکاب تو می جنگیدیم، حال این افتخار نصیب شما شد که امروز فرزندتان به حسین زمان لبیک گفت: ای صد جان چون من فدای یک لحظه از عمر امام. اگر گریه کردید به ...
رابطه شرم آور زن جوان با برادر شوهرش رنگ خون به خود گرفت/نقشه قتل را چه کسی کشید؟!
غیاب فرشید بخاطر مشغله های کاری موجب شد تا رفته رفته برادرش جای او را بگیرد و نقش شوهر را برای همسرش ایفا کند. در یک خانواده متوسط بزرگ شده و پس از دیپلم گرفتن به دلیل قبول نشدن در کنکور و چند سالی در پشت کنکور ماندن، سرانجام با فرشید که او نیز مانند خودم از جامعه ای نه چندان مرفه بود، برخلاف میل باطنیم به دلیل اصرارهای مکرر پدرم و مادرم مبنی بر همان طرز فکر همیشگی که دختر باید زود ...
ادامه زندگی با شوهرم ممکن نیست/ او تولد مرا فراموش کرده است+نظرات کارشناس
. اهل کتاب و مهربان است؛ اما فریب خوردم. فکر می کردم به کتاب هایی که می خواند و جمله های عمیقی که می گوید عمل می کند؛ اما همه ش تظاهر بود و بس. بالاخره من اونجا تو کتاب فروشی بعد یک ماه دوستی ازش خواستگاری کردم و اونم قبول کرد. به خاطر اختلاف نظرهای خانواده ها ما عقد کردیم و چند هفته بعد رفتیم خانه خودمان و زندگی مشترکمان را شروع کردیم. کلا آقای قاضی از اول آشنایی ما تا امروز پنج ماه نمی شود که این ...