خانهمادر شهید عشقی از خاطرات فرزندش می گوید | غریبه ها در مراسم ایرج چه می ...
سایر منابع:
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0
سایر خبرها
کتاب عروس نجف روایت زندگی مادر هنرمند شهید مصطفی انجم افروز
سختی می گذرد. سال های انقلاب می رسد و خانه شصت متری شان در محله باغ سلطانو، با جلسات بحثی که شیخ محمد به راه انداخته، جایگاه روشنگری فامیل و اهالی محل می شود؛ روشنگری هایی که مصطفی را با یازده سال سن وارد فعالیت های انقلابی می کند. جنگ شروع نشده مصطفی هوای رفتن به جبهه را می کند و در نهایت سال 1361 برای اولین بار اعزام می شود. مصطفی که خطاط و نقاش ماهری است، در سال های جنگ تبدیل به عارف ...
روایت حضور خواهر شهید در فهرست اعزام به جبهه؛ شماره یک: بتول خورشاهیان!
که گفتم برادر سپاهی نامه را نگرفت و رفت مات و مبهوت. با رفتار او غرق خاطراتم با مرتضی شدم. من 2 برادر داشتم که حالا هر در جبهه بودند. هر دو برادرم برایم عزیز بودند اما مرتضی همه زندگی ام بود. محمد از من خیلی بزرگتر بود اما فاصله سنی من و مرتضی کم بود. 9 ساله بودم که پدرم از دنیا رفت. از همان سا ل ها مرتضی با این که برادر کوچکتر بود اما برایم هم پدر شد، هم برادر و هم رفیق. بعداز ازدواج هم با مرتضی ...
ندایِ آسمانی
از نور، ندای آسمانی و آن بانو نبود!؟ به دیوارِ مرمر تکیه زده بود و زیارت نامه در دست داشت! ساعت ها خوابیده بود؛ ولی نه، انگار بیدار بود! نگاهش به ساعت نصب شده بر آیینه کاری ها چرخید. عقربه ها، هنوز روی عدد 10 مانده بودند!؟ *** عروس رفته گل بچینه... خنده های ریز بچه ها و پچ پچ زن ها در صدای بلند عاقد گم شد. عروس خانوم سیده فرشته... برای دومین ...
پوشیدن لباس سپاه هنگام شهادت، وصیت پسرم بود
به گزارش حوزه ایثار و شاهدت صبح قزوین؛ آمنه حاجی سیدتقیا مادر شهیدان محمدسعید و محمدمحسن امام جمعه شهیدی همزمان با سالروز ایام آزادسازی خرمشهر و سالروز شهادت فرزندش محمدسعید می گوید: محمدسعید فرزند سوم بود، پنجم دی ماه سال 1338، در محله مولوی شهر قزوین به دنیا آمد، خیلی کوچک بود که محمدمحسن را باردار شدم. به قول قدیمی ها شیربه شیر شدند. وی با اشاره به خصوصیات اخلاقی فرزندش بیان می کند ...
برگزاری جشن مهر خواهر برادری در زاهدان
ما در روزهای اول انقلاب، زمینه سازی برای حکومت حضرت حجت اعلام شد. وی گفت: دشمنی هایی که از اول انقلاب تا کنون برای ایران به وجود آمده است،به دلیل همین شعار است.اگر ما از این شعار و هدف عالی خود دست برداریم، دشمنان از دشمنی دست برمیدارند. چرا که نمیخواهند حکومت ما زمینه ساز حکومت حضرت مهدی (عج) باشد. سردار آبسالان عنوان کرد: هشت سال طول کشید تا حقانیت ما به همه دنیا ثابت شود ...
روایتی از مسیر یحیی| مامان جان غصه نخور، غصه حَرومه، کِلا رِ چرخ هادم مِ خدمت تَمومه
دلتنگی بود و سال ها با گوشم آشنا بود، کل ذهنم درگیر شد، به علیرضا گفتم می خوام مستند بسازم "مستند یحیی". بعد از آماده سازی تیم در مسیر خانه شهید با آقا مسعود "داداش شهید" همکلام شدم، از خاطرات شهید گفت: از رفاقت های پایدار و دوستی عمیق با هم، اونا همیشه تا ته خط با هم بودند. خونه نامزد شهید یک محله بالاتر بود؛ اون زمان برق نبود، دوستان آقا یحیی برای رفتن به سوی خانه یار، در ...
از فتح المبین تا خیبر / تا صبح فقط آب و کلوخ خوردم!
به گزارش خبرنگار ایمنا ، فکر رفتن به جبهه که به سرش زد، چیزی نمی توانست سد راهش شود حتی مخالفت پدر. حال وهوای دبیرستان هاتف در آن سال ها همه را هوایی کرده بود، چه برسد به او که بیشتر جوانان محله شان هم راهی خط مقدم شده بودند. چند روزی از آغاز عملیات فتح المبین نگذشته بود که به همراه بچه های مسجد محل و بدون گذراندن دوره آموزشی راهی عین خوش شد تا فرودین ماه سال 1361 نقطه آغاز حضورش در ...
دخترانی که در جنگ قهرمانان نامرئی بودند
...، خانواده ما و اهالی محل به این زیرزمین می رفتیم. من و خواهر و برادرهایم، چهار فرزند بودیم؛ پدرم چندین سال در جبهه بود و مادرم مجبور بود در زمان بمباران ما چهار کودک را به پناهگاه ببرد. احمدی از چرخ و فلک نزدیک پناهگاه دوران جنگ گفت: نزدیک محله سعدی یک چرخ و فلک دستی بود که مادرم هر از چندگاهی ما را سوار آن می کرد. این چرخ و فلک خیلی در ذهنم ماند و سبب شد درباره آن بنویسم. حتی بعد از ...
یک لحظه تمام می شوی!
...، هر چند آرزویم، است. فرمان امام و حکم ایشان ما را به جبهه کشاند، به معبد حق. سال های عمر من فدای عمر امام عزیزم، فدای لحظه های عمر رهبرم. وظیفه ی همه ی ما جهاد است. همه بدانند و بیایند به جبهه ها هر چند فکر می کنم آن وقت به یاری الله جنگ به نفع اسلام تمام شده باشد. اما هر وقت جنگی بود، فرمان امام روشنگر راه است. من برای دفاع از آئین مقدس اسلام و جنگ با کفار در جهت کسب رضایت الله به فرمان روح ...
ملاقات با روح پدر آتش نشان ! / مردی که با فداکاری زن و بچه اش تنها ماندند !
به گزارش رکنا، شاید هیچ کس نمی دانست که جای خالی پدر جکی که قهرمان شهر لقب گرفته بود، همیشه خالی است. مادر برای تربیت پسربچه هاش چشم بر همه خواسته های خود بست و با حقوق مستمری ای که می گرفت، این پسربچه را از آب و گل درآورد. جکی هر بار هم مدرسه ای هایش را می دید که دست پدرشان را می گرفتند و سوار بر خودروی وی خنده کنان به خانه هایشان می رفتند، یا از بچه های همسن و سال خود می شنید با ...
مرگ دختر یک ساله در شکنجه های آتشین پدر
دیدم که حال دخترم بد شد و موضوع را با برادرم در میان گذاشتم. از برادرم خواستم به خانه مان بیاید و او هم آمد. من همه ماجرا را برای برادرم توضیح دادم. چرا روی بدن سودا آثار کبودی و زخم و سوختگی بود؟ شاید به خاطر همان وقتی است که از دست مادرش افتاد. پسر خردسالی هم دارم که از سودا 2 سال بزرگتر است. شاید او خواهرش را گاز گرفته است. می گویند جای دندان روی بدنش مانده و کبود شده است اما ...
گوش به فرمان رهبر باشید و قدر این نعمت الهی را بدانید
عالم بشریت و سلام و درود بر نایب برحقشان امید مستضعفان و راهنمای بشریت رهبر کبیر انقلاب و درود به روان پاک شهیدان و دعای خیر بدرقه رزمندگان اسلام. با سلام به امت شهیدپرور و همیشه در صحنه؛ مردم قهرمان و آزاده قم و با سلام به پدر و مادر عزیز و مهربانم و سلام به همسر خوب و فداکار و غمخوار و صبورم. سلام به خواهر و برادر و داماد عزیزم. پدر و مادر عزیزم، همسر مهربان و باوفایم من هر وقت یاد ...
لرستان 54 شهید روحانی را تقدیم انقلاب کرده است
روحانیت و نهاد حوزه به عنوان خادم ملت و اسلام خوشبختانه توانسته که طی این سال ها یک نقش راهبری داشته باشد، تصریح کرد: روحانیت در عرصه تبلیغ، مسجد، محله، دفاع مقدس و... راهبر بوده و هدایت معنوی خود را همواره داشته است. ابراهیمی ضمن تشریح اقدامات انجام گرفته در مورد شهدای روحانی و رزمندگان روحانی استان لرستان تا کنون افزود: ثبت و ضبط تاریخ شفاهی روحانیون مبارز دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ...
نسیمی برای رهایی
رها می شود به پهنای صورتش. ریحانه که تاحالا سرش گرم فیلمبرداری از آوازخوانی سیامک اشعریون بود، سر رسید و به زور خودش را در بغل مادر جا کرد. خیرینِ پای کار صدای صلوات خاصه امام رضا(ع) با همان نوای معروف، دل ها را وصل می کند به گنبد طلایی و چشم ها یکپارچه بارانیِ هوای حرم می شود. حمید کریمی را همه می شناسند؛ خیری که هر جای البرز گرفتاری، خانه به دوشی، زندانی ای پیدا شود با ...
چند گلایه و هشدار دردمندانه از طرف پیشکسوتان دفاع
این حرف ها و افسوس ها بی فایده است. بسیاری از این بچه های جنگ، دنیای ما را ترک کردند، مابقی؛ فراموشی به سراغ شان آمده و فقط کلیاتی از آن ایام را در ذهن دارند. در گفتگو با آنها و درخواست از آنان برای توجه به کتاب و ثبت خاطرات شان زبان به گلایه می گشایند؛ * در نگارش کتاب جنگ، احساساتی عمل کردیم... برای 18 روز خاطرات یک دختر 14 ساله در پشت جبهه، بیش از 1000 صفحه کتاب نوشتید و برای ...
روایت قلم در خون/ شهید فرهادی شهیدی از جنس رسانه
فاطمه زهرا (س) ندارم و همان طور که او عصای دست من بود می خواهم او را تحویل حضرت فاطمه (س) بدهم. پروین فرهادی بیان کرد: مادر هر چند رضایت به رفتنش داد اما تمام فاصله خانه تا میدان امام خمینی (ره) را دنبالش راه می رفت و به قد و بالایش نگاه می کرد و زیر لب زمزمه می کرد “او را به خدا می سپارم که جلوی ائمه اطهار و خداوند روسفید باشم” و انگار می دانست دیدار آخر است که فرزندش را می بیند. ...
شهید محمدرضا فرهادی ؛ شهیدی که در خاکریز رسانه و مقابله با دشمن قلم زد
... شهید همیشه به این موضوع مهم تاکید داشت که آلودگی جسمی آلودگی روح را به دنبال دارد و می گفت: روح خود را سالم نگه دارید و بر نفسانیات خویش حاکم باشید. پرده سوم ایستادن در صف اول اعزام به جبهه هنوز هنرستان به پایان نرسانده بود که همیشه جلوی صف برای اعزام های جبهه حاضر بود و به مادر اصرار می کرد که اجازه حضورش را بدهد اما ما همیشه می گفتیم: تو عصای دست مادر هستی و چون مردی ...
مداح باید کفش جفت کند
ا اینجا دنبال کنید نمی داند چرا اما دلش بدجوری هوای محرم سال های دور را کرده است. آن وقت ها که 7 ساله بود و با برادرهای قد و نیم قدش دست در دست هم با حاج عباسعلی، به تکیه میدان می رفتند. حاج عباسعلی، پیرغلام امام حسین(ع) را خیلی ها می شناختند. حالا حاج محمدعلی عبدالحمید که پا جای پای پدرش گذاشته در آستانه 70 سالگی از خاطرات دهه 30 و 40 محرم های شهرری برایمان می گوید: تکیه میدان، تکیه نفرآب ...
آزادی امیر به ضمانت ضامن آهو
کوچه ی تنگ و تاریک و باریک توس146 خیره شد: کیه که جلودارِ حاج آقا باشه! طلب 190 میلیونی از پله ها بالا رفتیم. پله ها آن قدر زیاد بود که همه مان فکر می کردیم دارند کش می آیند! صدای خنده ی بچه ها از پشت درِ کهنه می آمد. کنار مادر بچه ها نشستم و برایم یک استکان چای ریخت و دستپاچه کنارم نشست. شیارهای غم توی صورت جوانش بدجور جا خوش کرده بود. پرسیدم: چی شد؟ اما قبل از ...
مطلع عشق| اشتباه مدیریت زندگی خود را گردن والدینتان نیاندازید
باید بدانند که تجارب پدر، مادر، خواهر، برادر و یا هم سن و سالان آن ها تجربه هایی محدود است که تنها یک شخص و در یک زندگی کسب کرده است، بنابراین نمی تواند آن طور که می خواهد به او کمک کند و بیش از آن که کمک کننده باشد مخرب است و باعث فاصله بیشتر میان زوجین می شود. *جر و بحث و حرف اضافه ممنوع! سربسته حرف بزنیم این کارشناس و مشاور امور خانواده مطرح کردن هر شبهه و سوالی در جمع ...
من: پسر بیکار آسمان جُل / او: دختر پولدار
.... هم خانواده ی من، هم خانواده سپیده. پدرم می گفت پسر! به خانه و زندگی و ماشینشان نگاه کن! آن ها به ما نمی خورند. باید کسی را پیدا کنی که هم شأن و منزلت خودت باشد، ولی من می گفتم نه! یا سپیده یا هیچکس... از آن طرف پدر سپیده می گفت دخترم را به یک پسر شهرستانی بیکار آسمان جُل نمی دهم. روزی که به خواستگاری سپیده رفتیم کسی انگار حرفی برای زدن نداشت. پدر و مادر سپیده اخم هایشان را کشیده ...
دلتنگی های مادر شهید حسن بخشایش | دانشجوی نخبه و همنشین شهید بهشتی
خنک تابستانی راه بروم و پای آنها در گرمای تابستان در پوتین هایشان تاول بزند. حسن عاشق شهید بهشتی بود. آن زمان در سال های اول بعداز انقلاب مردم شهید بهشتی را آن طور که باید نمی شناختند و بعضی ها به دلیل افکار غلطی که رواج داشت، حرف ها و نظریات او را رد می کردند. یکی از اقوام ما هم از مخالفان شهید بهشتی بود. حسن بامنطق و با همان زبان شیرینش سعی می کرد او را متقاعد کند. یادم می آید یک بار ...
شهید فرهادی مبارزی از جنس عشق، مجهز به سلاح قلم
توجه می کرد که شاید هیچ یک به آن توجه نداشتیم به طور مثال می گفت که آلودگی جسم، آلودگی روح را به دنبال دارد و سعی کنید روح خود را سالم نگه دارید و بر نفسانیت خود حاکم باشید. فرهادی با بیان اینکه محمدرضا اصرار داشت که به جبهه برود، ادامه می دهد: همیشه با اعزام های پیاپی او را در صف ها می دیدیم و اصرار داشت تا به جبهه برود و می گفتیم که تو عصای دست مادر هستی و باتوجه به اینکه ما همه ...
والی نژاد: فیلم دفاع مقدس سفارشی نیست/ باور حجازی فر از باکری موقعیت مهدی را باورپذیر کرد
شعار غلط عمل کرده یا غلو کرده اند. مسیر را خراب کرده اند. دفاع پرس: به نکته خاصی اشاره کردید که فیلم دفاع مقدس سفارشی نیست ؛ این حرف شما درحالی جالب بود که برخی همه این آثار را سفارشی قلمداد می کنند، نظر شما در این باره چگونه است؟ ما برای فرهنگ انقلاب کردیم نه؛ من تا به حال هیچ کاری را درباره دفاع مقدس سفارشی کار نکرده ام؛ سال گذشته در مورد شهید شیرودی کار ساختم. من نه ...
روان های زره پوش | ذهن ما چگونه در برابر موقعیت های بد از ما دفاع می کند؟
ناخودآگاه و با به کار بردن مکانیسم های دفاعی مختلف انجام می شود و باعث می شود صلح و سازشی بین آن اجزا شود؛ برای مثال، دختربچه ای را در نظر بگیرید که تنها فرزند خانواده بوده و تمام توجه مادر و پدر را در اختیار داشته است. با تولد خواهرش، طبیعتا بخشی عمده ای از توجه مادر به مراقبت از این فرزند کوچک تر اختصاص پیدا می کند و دختر بزرگ تر احساس می کند که خواهر کوچکش چیزی را که متعلق به او بوده ...
وقتی سوپراستار محله از عرش به فرش رسید | پرنده آسیا چگونه سقوط کرد؟
.... یک دختر و یک پسر، دخترم سال گذشته بعد از یک سال و نیم که در کما بود فوت شد. دخترم قهرمان کیک بوکسینگ بود. در مسابقات بین المللی ترکیه به سرش ضربه وارد شده بود، مدتی بعد از بازگشت از مسابقات حالش خراب شد و به کما رفت. خدا خودش داد، خودش هم برد. پسرم دنبال ورزش نرفت. ما که پدر و دختر بودیم چی شدیم که انتظار داشته باشم پسرم چیزی عایدش شود. چرا باید می گذاشتم بچه هایم ورزشکار شوند؟ سوهانی ...
همایش گرامیداشت روز ملی مقاومت و پایداری دزفول در قم برگزار شد
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از قم، همزمان با چهارم خرداد روز ملی مقاومت و پایداری دزفول ، همایش گرامیداشت طلاب شهید این شهرستان شب گذشته با حضور خانواده های طلاب دزفولی مقیم قم برگزار شد. حجت الاسلام رضایی مهر دبیر همایش فوق طی سخنانی با گرامیداشت یاد و خاطره دوهزار و ششصد شهید شهرستان دزفول اظهار داشت: دزفول در دوران دفاع مقدس بار ها مورد هجوم و موشک باران رژیم بعثی عراق قرار گرفت، اما ...
