در رثای پلیسی که مظلو مانه شهید شد/ برخیز برادر؛ فرمانده صدایت می کند + ...
سایر خبرها
تو باید با من بیایی جبهه؛ من شهید می شوم
، مگه من غیب گو هستم که بفهمم تو چی میشی ، قبول نکرد. بعدازظهر، قبل از اینکه مصطفی به خانه ما بیاید، وضو گرفتم. قرآن را جلویم قرار دادم، چشمم را بستم و عکس مصطفی را لای آن گذاشتم. وقتی قرآن را باز کردم تا ببینم عکس مصطفی کجا قرار گرفته، با تعجب دیدم سوره آل عمران آمد، آیه 169؛ و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون." یک باره گریه ام گرفت. زنگ در را که به صدا ...
یاد و خاطره ای از شهیدی که در حین تهیه گزارش خبری به شهادت رسید
روزنامه جمهوری اسلامی و صدا و سیما مشغول شد. ناصر خسروی نیک، دوست و همسنگر او، در خاطره ای از روزی که خبر شهادت شهید حجتی را می شنود، عنوان کرد: ما در منطقه سوسنگرد بودیم و قرار بود در عملیات آزادسازی بستان از دست دشمن وارد عمل شویم. بچه ها هر کدام در گوشه ای خلوت کرده بودند و مشغول نوشتن نامه یا وصیت نامه و یا احیاناً خاطرات خود بودند. مجید هم گوشه ای نشسته بود و سخت مشغول نوشتن بود. به ...
هرچه دارم از تو دارم...
باب الجواد (ع) می رود و از باب الرضا (ع) می زند بیرون و تا یازده ونیم برمی گردد و اگر برنگشت، جلو پنجره فولاد بیاید دنبالش. جواد قسمش داده بود بگذارد بیاید و همراهش باشد و گفته بود نه، این بار قصه فرق دارد، به پریساقول داده ام، تو فقط یازده ونیم بیا جلو پنجره فولاد. همان جلو باب الجواد (ع) کفش هایش را درآورد و زد زیر بغلش. سر افکنده و بی قرار و دردمند راه افتاد به سمت ضریح. مرمر های خنک ...
آیت الله فاضل لنکرانی قیامت باور و مرجعی انقلابی بود
تهیه کرده بودند، یکی دو بار رفتند، اما بعد هر چه عرض می کردیم همه آقایان به مشهد یا بعضی از نقاط شمال رفته اند شما لااقل به اطراف قم بروید، زیرا هوای قم برای ایشان بسیار ضرر داشت، می فرمود، چون آقایان رفته اند من وظیفه دارم بمانم، چون اگر یک شیعه ای به قم آید و در خانه ما یا آقایان را بزند و کسی از ما نباشد جواب او را بدهد در قیامت ما چه جوابی برای خدا داریم؟ از کسانی بود که نسبت به وضع معیشت مردم ...
همه عالم تجلی اسماء الهی است
فقط جسم نیستیم، بلکه آدم هستیم، آدمیت چشم، گوش، دست و پا نیست، اگر کسی تصور کرد همه ارزش او به آن ساختمانی است که در آن زندگی می کند، آن ماشینی است که با آن رفت وآمد می کند یا آن جسمی است که دارد سخت در اشتباه است. نماینده ولی فقیه در استان قزوین افزود: بنابراین آیه 8 سوره مزمل می خواهد به ما یاد بدهد که از خانه و ماشین کنده شوید، از میز، صندلی و مقام جدا شوید، از لذایذ دنیایی، هواهای ...
خاطراتی کوچک از شهیدی بزرگ
...> من که او را می شناختم، ولی او اصلا مرا نمی شناخت و حتی نمی دانست در آن ساختمان چه کار دارم. یک ساعتی به اذان ظهر مانده بود که برای وضو گرفتن رفتم طرف دستشویی. ناگهان حاج اسدالله که صورتش از وضو خیس بود، وارد راهرو شد. تا آمدم به خودم بجنبم و سلام کنم، با لبخندی بسیار زیبا، نگاهی انداخت و گفت: - سلام عزیزم، چطوری... خوبید شما؟ فقط این بار نبود. دفعات بعد هم همین طور شد. بچه ها ...
کارت پستال تهران منتشر شد
. خواهرم حرفی نداشت. انتظار داشتند سوال کنم و نشان بدهم برادر بزرگم و برایم مهم اند، اما حرفی به ذهنم نمی رسید. هرچه می پرسیدم می فهمیدند رفع تکلیف است. همدیگر را پسندیده بودند و پسره هم بچه خوبی بود. دیگر چه می خواستند؟ برادرم پرس و جو کرده بود و ته وتوش را درآورده بود و جای من تایید کرده بود. گفتم تا بعله برون می مانم، اما یکی دو روز بعد زد به سرم و برگشتم. مادرم التماس کرد: لااقل بمون موشک بارون تموم شه. خواهرم ازم دلخور شد. به خودم گفتم: آخه به تو هم می گن آدم؟ اتوبوس بیست سی کیلومتر از شهر دور شده بود که هوایی شدم برگردم، اما از صندلی جُم نخوردم. ...
حضرت معصومه(س) شهادت الیاس را امضا کرد
من هم این دلتنگی ها رو می ذارم کنار. درواقع وقتی رفت من پا روی این دلتنگی ها و احساساتم گذاشتم و اونها رو له کردم و همه این مسائل رو بهش گفتم. گفت تو فقط توکل کن به خدا. گفتم خب حالا همه اینا هیچی و به کنار. حرف مردم رو چی کار کنم؟ گفت: باز هم می گم فقط به خدا توکل کن. چون از قدیم می گن: با خدا باش و پادشاهی کن **: بی خدا باش و هرچه خواهی کن... اینها رو که گفت دلم قرص و محکم شد و آروم ...
هنر شهید علی صنعتی در خنداندن و گریاندن رزمندگان
، درآن واحد بچه ها را هم می خنداند و هم به گریه می آورد. قیافه تپل و دوست داشتنی داشت. بعد از شام دوباره بچه ها را دور هم جمع کرد و باز معرکه گرفت. نزدیک به سی نفر بودیم. چند نفر دراز کشیده بودند، چند نفر هم گوشه و کنار نشسته بودند؛ صحبت می کردند. شوخی های بامزه اش در آن شب باعث شد؛ همه بچه ها غم از دست دادن دوستانشان را به کلی فراموش کنند. خوابم می آمد، اما داخل سنگر جای ...
دو پرده از یک میدان توصیف لحظات شهادت دو سردار عاشورایی
مطمئنم اگر می شنید، آنقدر متواضع بود که گوش می کرد و سنگر می گرفت. زمان ایستاده بود. خدا بالای سر امیر ما ساکت ایستاده بود و رقص زیبای شهادت فرمانده ما را مشاهده می کرد. همه منتظر بودند شلیک کند. سکوتی عجیب فضا را گرفته بود. کمی آن طرف تر پیکر پاک مهدی و بچه هایش زیرشنی تانک های عراقی رنده شده بودند. این طرف هم خدا نگاه می کرد و اجابت نموده بود دعاهای نیمه شب صمد را. همزمان با هم، یکی از سمت مدافع ...
گرامیداشت سالگرد شهادت شهید برزگری در اهر
به شهادت رسید. مزار مطهر این شهید والامقام در گلزار شهدای اهر واقع است. سردار سرتیپ دوم علی محمدی فرمانده انتظامی آذربایجان شرقی اظهار کرد: خانواده های معزز شهدا صاحبان اصلی انقلاب هستند و همه مردم و مسئولان مدیون ایثار و جان فشانی آن ها هستند. وی افزود: شهدا با تقدیم جان خویش عزت و سربلندی را برایمان به ارمغان آوردند و در این بین پرسنل فراجا مظلومانه در جهت حفظ امنیتِ جامعه به درجۀ رفیع شهادت نائل می شوند. انتهای پیام/ ...
توبه را به تأخیر نیندازید، چون مرگ ناگهانی است
تو نمی دانی که چگونه و با چه دردی می میری. فرزندم دوچیز را هرگز فراموش نکن، خدا و مرگ را، و دو چیز را فراموش کن؛ باکسی که خوبی کردی و اگر یکی به تو بدی کرد.همچنین فرمود: به دنبایل بی آبرو کردن مردم نباش، چون در این صورت خدا تورا بی آبرو می کند هرچند در میان خانواده ات باشی! وی اضافه کرد: پیامبر می فرماید: هرکسی به دنبال بی آبرو کردن برادر مسلمان خود باشد، خداوند او را بی آبرو می کند ...
مریم معصومی با این عکس همه رو غافلگیر کرد | مریم معصومی از حلقه ازدواجش رونمایی کرد
برترین ها لعیا زنگنه برای همیشه از ایران رفت؟ | تیپ عجیب و غریب لعیا زنگنه در فرودگاه همه رو محو خودش کرد محمدرضا گلزار بلاخره عکس همسرش را رو کرد | نگاه عاشقانه محمدرضا گلزار به همسرش دل همه را برد لباس عجیب غریب نرگس محمدی در دورهمی دوستانه | خانم با این مینی اسکارف شده عین دختربچه ها استایل کژوال نازنین بیاتی عقل از سر همه پروند | خانم با این کاهش وزن و رنگ مو شده عین ملکه ها پای ...
ماجرای چند لباس نوشته در جبهه
نی های لبه سنگر نوید. رفتم سراغ فلاحی و نوید. دیدم فلاحی درجا شهید شده. به نوید که نگاه کردم، دیدم خرخر می کند و صدا هایی از گلویش در می آید و در حال ذکر است. بدجوری حالم بد شد. ترکشی هم به پشت مرتضی خورده بود. به او گفتم برو عقب و برای نوید امدادگر بیاور. حدود نیم ساعت طول کشید تا برگردد و من مانده بودم با شهید فلاحی و نوید که خرخر می کرد. سکوت خاصی در خط برقرار بود و فقط نور منور ها ف ...
صیادی که خدا خواست زنده بماند
قرارگاه وحدت بین ارتش و سپاه گرفته تا عملیاتی چون بیت المقدس، آزادسازی خرمشهر تنها بخشی از افتخاراتی است که او به دست آورد. اما بی تردید عملیات غرورآفرین مرصاد یکی از ویژه ترین عملیاتی بود که به فرمانده ای صیاد شیرازی انجام پذیرفت و گروهک منافقین سخت ترین سیلی دوران خود را از او خوردند، شکست مفتضحانه ای که باعث شد یازده سال بعد توسط اعضای این گروهک خبیث جلوی چشمان فرزندش به درجه رفیع شهادت نائل شود ...
عکس/ حرکت ناباورانه و خطرناک یوسف تیموری وسط خیابانی در کیش
یوسف تیموری بازیگر سینما و تلویزیون با انتشار تصویری از حرکت خطرناک خود وسط خیابانی در کیش مورد انتقاد قرار گرفته است. وقت صبح – یوسف تیموری حدود سه دهه است که در حوزه بازیگری فعالیت می کند و همچنان پررنگ در تلویزیون حضور دارد. قطعا به یاد دارید که او با نقش فولاد در سریال زیر آسمان شهر شهرت رسید و در کنار حمید لولایی بازی اش مورد توجه قرار گرفت. او در سال های ...
به پسرم بگو پدرت پیرو فرمان ولی امر زمانش به جنگ حق علیه باطل رفت
تاریخ 1363.12.22 به شهادت رسید. او اولین شهید خانواده بود. مدت یازده سال خبری از پیکر او نبود تا این که در سال 1374 پیکر او را پیدا نمودند و پس از یازده سال در کنار قبر برادر شهیدش حسن کاشفی، در گلزار شهدای امامزاده محمد(ع) شهر نوش آباد به خاک سپرده شد. فرازی از وصیت نامه شهید غلامحسین کاشفی: همسرم؛ سلام. اکنون که در حال نوشتن این نامه هستم، حال غریبی مرا در منطقه فرا ...
مروری بر وصیت نامه شهید ثانی حیدری
خود بازی کرده اید و انقلاب را به ثمر رساندید. بیایید به جبهه و با جهادتان و با رزمتان هم امام و هم امت شهیدپرور را خوشحال کنید. برادر عزیز این شهیدان که در جبهه شهید شده اند همه به گردن ماها حق دارند ما در ان دنیا جواب ان ها را چه بدهیم آیا خوب است بگویند ما دنبال زن بچهً مان بودیم؟ مگر شهیدان زن و بچه نداشتند؟ مگر آن ها دوست نداشته اند نزد پدر و مادر خود باشند؟ چرا آن ها دوست داشتند ...
تو که آخر گره رو وا می کنی!
نشدیم از غذای متبرک حرم بهره مند شویم و این بی نصیبی بچه ها را حسابی کلافه کرده است. گفتم من دیشب میلی به غذا نداشتم و شام دیشب من کاملا تمیز و دست نخورده است و آن را در یخچال گذاشته ام. می خواستم برای کسی ببرم، ولیگویا قسمت شماست. رفتم و غذا را آوردم و تقدیمشان کردم. از خوش حالی در پوست خود نمی گنجیدند. بسیار تقدیر و تشکر کردند. مسئول گروه جلو آمد و گفت حاج آقا خیلی ممنون! فردا داخل دیگ ناهارشان می زنیم که همه استفاده کنند. در حالی که از کفشداری بیرون می رفتند، شنیدم مداحشان شروع به خواندن کرد: تو که آخر گره رو وا می کنی پس چرا امروز و فردا می کنی ...
مادری با 40 سال چشم انتظاری | می دانم بالاخره خبری از محمود می رسد
خبر حمله دشمن عزم خود را برای حضور در جبهه و دفاع از کشور جزم کرد. 17ساله بود که به جبهه رفت. خواهرش با اشاره به این موضوع می گوید: حاج احمد برادر بزرگم تعریف می کند آن دوران نیروی ارتش و سپاه نظم نگرفته بود به همین دلیل محمود جزو گروه های نامنظم دکتر چمران بود. وقتی به او می گفتم من جبهه هستم نیازی به حضور تو نیست می گفت برادر مگر نمی دانی دشمن با کشور چه می کند همه باید برای دفاع برویم ...
یکشنبه, 21 خرداد 1402
رفته بود لبنان. گفتم: خدایا! این بچه ام زن و بچه داره و علی اصغر هم ازدواج نکرده است. خودت به آنها رحم کن. همان موقع پرنده جیغ کشید و رفت. در همان ساعت شهید شده بود و آورده بودنش سپاه، ولی ما نمی دانستیم. شب بعد دوباره خواب دیدم که کوله پشتی اش روی کولش است و دارد دور من می گردد. بار آخری که می خواست برود به من گفت: می دانم شما هیچ چیز یادگاری نگه نمی داری. فقط این قرآن را از من یادگاری قبول کن. وقتی ...
نامه ای برای پلاک هشت
بود که با آن بتوان یک فوتبال دستی نو خرید. از مغازه بیرون آمدم حال خوبی نداشتم انگار دنیا روی سرم خراب شده بود، گوشی را باز کردم و نگاهی به دست دوم های توی دیوار انداختم، به یکی از آنها زنگ زدم تا برایش حداقل یک کارکرده در حد نو بخرم اما پاهایم پیش نرفت و دلم رضا نبود، انگار یک نفر در وجودم می گفت: اگه برای بچۀ خودت هم بود هدیۀ دست دوم می خریدی؟ دوباره از پله های مغازه بالا رفتم به امید ...
روایتی زنانه از جنگ، مهاجرت و مفهوم خانه
شومیز و با ترجمه فاطمه اتراکی از سوی انتشارات ققنوس روانه بازار شده است. در بخشی از کتاب آمده است: دو زن با دو فنجان قهوه، همیشه همین طور شروع می شود؛ بازکرذن سفره دل برای هم و درددل کردن پشت میز آشپزخانه، از هر دری سخنی گفتن، از همه چیز و هیچ چیز، از بچه ها، از کار و از مردها. زندگی من، زندگی تو، گفتگوهایی همچون معامله کالا به کالا. تو رازی از خودت به من می گوییو من پیش تو چیزی اعتراف می کنم. تو مرا دلداری می دهی و من تحسینت می کنم. انتهای پیام/ ...
عطر برکت| از تعهد و صداقت تا رشوه و سنگ اندازی در اداره ها
: مشکل خودت است؛ جمله ای که بسیار بار منفی دارد و گفتنش نه منطقی است و انسانی. بله مشکل برای اوست ولی تو آنجا هستی تا مشکل او را حل کنی، پس باید هرآنچه در توان داری را بگذاری. به نظر من ریشه چنین رفتارهایی را باید در خانواده و تربیت خانوادگی افراد جست و جو کرد که این طور غیرمتعهدانه رفتار می کنند و به جای فکرکردن به مشکل مردم، فقط به فکر جایگاه شغلی خود هستند اما غافل از اینکه خداوند باید برای آدم ...
23 ذی القعده؛ روز مخصوص زیارتی امام رضا(ع)/ خودتم مثل همو گنبد زردت طِلایی
راهی زیارت امام رضا می شوند از راه های دور یا نزدیک، با هر وسیله ای که می توانند از ماشین گرفته تا قطار و هواپیما و بعضی ها هم البته با پای پیاده و آن هایی که توفیق مشرف شدن به مشهد را در این روز ندارند با سلامی از صمیم قلب و با چاشنی اخلاص فاصله مسیر را کوتاه می کنند و دل شان را به ضریح قشنگ آقا گره می زنند. برای ما مردم ایران اصلا امام رضا و زیارت مشهد یک حال و هوای دیگری دارد. نمی ...
آخرین سفر را با سفر آخرت به پایان برد
دارم گمنام باشم انتظاری که به سر آمد دنبالش گشتم. گوشه ای سر به سجده گذاشته بود و اشک می ریخت. زمزمه می کرد و می گفت: خدایا! پیش تو هم اعتبار ندارم. چقدر باید انتظار بکشم. همه دوستام رفتن و من پرسوخته هنوز روی زمینم. راسته که هر چیزی لیاقت می خواد، حتی مردن. چند روزی از عملیات نگذشته بود. به کنارم آمد و گفت: هر بدی ازم دیدی حلالم کن. گفتم: اختیار داری داداش. تو من رو ببخش که بعضی مواقع با ...
احمد ابوالقاسمی: اعزام قاریان قرآن به حج، ارزان ترین و پراثرترین سفر تبلیغی کشور است + فیلم
و اسم من آمن الرسول شد. شما وقتی به ترکیه بروید بخوانید فقط مردم آن جامعه خبردار می شوند اما وقتی به حج بروید از هر کشوری یک نفر هست، می ایستد، می بیند، اشک می ریزد، از تلاوت قرآن بچه های ما لذت می برد و بعد به عنوان یک خاطره این را نقل می کند و این خاطره بین هزار نفر ممکن است بچرخد و وقتی که حاجی ها از مکه می آیند همه می پرسند چه خبر، شروع به گفتن می کنند و این یک خاطره برای آنهاس ...
ترس استعمار صهیونیستی از سیاهی چادر زنان ایرانی بیشتر از سرخی خون شهداست
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از شهرکرد، فرامرز آبرود (حسین پور) دوم خرداد 1313 در روستای ماشمی از توابع شهرستان لردگان به دنیا آمد، در سال 1340 ازدواج کرد. آبرود از سوی بسیج در جبهه های حق علیه باطل حضور پیدا کرد و در تاریخ 25 اسفند 1366 در حلبچه عراق بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل شد، مزار این شهید گرانقدر در گلستان شهدای روستای دهنو میلاس لردگان قرار دارد. این شهید ...
واکنش کاربران فضای مجازی گلستان به ماجرای شهادت محمد قنبری
را می گرفت، رسانه های ضد ایرانی در ابتدا در تناقضی آشکار، بی توجهی قاتل به فرمان ایست پلیس را تایید کرده اند. شهید محمد قنبری پدر 5 تا بچه قد و نیم قد که برای امنیت مردم سر پستش بود و به این شکل ناجوانمردانه به شهادت رسید، این اقدام که باعث که دل هر ایرانی به درد بیاید از سویی شبکه های معاند به گونه ای پوشش رسانه ای داده می شود که پای ماه منیر مولایی راد مادر کیان پیرفلک و ...
ناگفته های عملیات بیت المقدس 7/ همه از یکدیگر سراغ آب می گرفتند
شد و راننده بلدوزر در حالی که دستگاه روشن بود به شهادت رسید و باز خاکریز کامل نشد و ناتمام ماند! در سمت راست ما بچه های گردان یازهرا (س) روی قسمتی از ضلع کانال ماهی مستقر شده بودند، اما سمت راست آنها که محور عملیاتی لشکر نصر بود، هنوز خالی بود!! متأسفانه آنها موفق به پیشروی و الحاق با این گردان نشدند. هر لحظه خطر بچه ها را از جناح راست تهدید می کرد، به ظهر و هنگام اذان نزدیک شده بودیم ...