دامداری که دکتر شد و بی جنبه بود/ این زن راز شوهرش را فاش کرد
سایر خبرها
قرار عاشقانه دختر 15ساله رنگ خون گرفت | پدر دختر نوجوان اعدام می شود + عکس
به محل کارم آمد تا مرا به خانه برساند چرا که من در یک فروشگاه مشغول کار بودم تا درآمدی برای خود و خانواده ام کسب کنم! ولی وقتی به سرکوچه رسیدیم من از ترک موتورسیکلت پیاده شدم و برای خداحافظی در حالی که به او دست داده بودم در کنارش قرار گرفتم که ناگهان پدرم این صحنه را دید و به طرف ما آمد. من هم از ترس به درون منزل رفتم که این حادثه تلخ رخ داد. در پی تکمیل تحقیقات، کیفرخواست این پرونده ...
بدترین صحنه ای که یک زن می تواند ببیند را من دیدم / شوهرم را با یک زن در بدترین حالت دیدم!
تازه در مقطع دکترا دانش آموخته شده بودم که روزی فهمیدم همسرم به من خیانت می کند با وجود این او را بخشیدم و به زندگی مشترکمان ادامه دادم ولی خودم متوجه نشدم که چگونه در فضای مجازی به ارتباط شیطانی روی آوردم و این گونه فرصتی برای جدایی به دست همسرم دادم چرا که ... بیشتر بخوانید: زن 28 ساله ای که با شکایت همسرش مبنی بر ارتباط با جوانی غریبه وارد کلانتری آبکوه مشهد شده بود، با ...
به شوهرم شک داشتم اما اصلا فکر نمی کردم آن زن خواهرم باشد
مدتی بود به همسرم شک کرده بودم اما چون مدرکی نداشتم نمیخواستم زندگیم را تباه کنم . به خیلی ها فکر میکردم که ممکن است با همسرم ارتباط داشته باشند اما حتی یک درصد هم فکرش را نمی کردم آن زن خواهرم باشد. بیشتر بخوانید: زنی با حضور در شعبه 240 دادگاه خانواده با بیان اینکه شوهرم لیاقت پاکدامنی من را در زندگی نداشت ، مدعی شد: چهار سال است که از زندگی مشترک ما می گذرد و یک فرزند پنج ...
طلاق به خاطر جشن تولد مادرزن
، شوهرم فقط به خاطر مادرم چنین جنجالی به راه انداخته است. درصورتی که او مادرم است و احترامش برایم واجب. نمی توانم به خاطر شوهرم به او بی احترامی کنم. بارها با شوهرم دراین باره صحبت کردم و گفتم که اگر مرا دوست دارد، این رفتارها را تحمل کند. باور کنید بارها با مادر خودم هم صحبت کردم و حتی چند باری با او دعوا کردم ولی کار دیگری از دستم برنمی آید. او مادرم است و نمی توانم ارتباطم با او را قطع کنم. این جشن ...
راز ارتباط شوم مرد مانتو فروش با فروشنده های خانم / ماه منیر وقتی فهمید تحمل نکرد!
دوستانش می رود به خانه نمی آمد. زندگی ام کم کم داشت از بین می رفت. از یک طرف خانواده ام حمایتم نمی کردند و از طرف دیگر همسرم اهمیتی به من نمی داد. تمام عشقم شده بود پسرم. بالاخره یک روز دلم را به دریا زدم و به حالت قهر به خانه پدرم برگشتم. همسرم هم تا چند ماه به سراغم نیامد به محض اینکه خانواده ام فهمیدند می خواهم طلاق بگیرم، پدرم پا پیش گذاشت و با کامبیز حرف زد. سه ماه بعد به ...
از خیانت به شوهرم پشیمانم / چند شب تا صبح با دوست پسرم بودم !
خاطر این عشق از شهر خودم راهی تهران شدم همسر بیمارم را فریب دادم و مثل یک همسر چندین روز در کنار ندیم بودم و او مرا درست مثل یک وسیله مصرفی دور انداخته بود. سرخورده و شرمنده به شهرم بازگشتم و درست زمانی که تصمیم گرفتم گذشته را جبران کنم و با پنهان کردن خیانتم به زندگی با همسرم ادامه دهم او نیز بر اثر بیماری درگذشت. فکرش را بکنید در آخرین روزهای زندگی همسرم به جای اینکه در کنار او باشم ...
همسرم شهادت را بجای خدمت در حرم امام رضا(ع) روزی خود کرد
بزرگم همراه همسرم برای نماز و زیارت حرم برویم. قبل رفتن، خواهرم و خانواده اش به خانه ما آمدند و گفتند: یکی از اقوام ناهار شله دعوت کرده است. همسرم گفت: شما با بچه ها بروید، من هم با امیر برای زیارت می رویم. پسرم، چون چشمش به پسرخاله هایش افتاده بود، او هم از رفتن با پدرش منصرف شد. شوهرم گفت: ماشین را شما بردار، من یک نفر هستم با هر وسیله ای، می توانم خودم را به حرم برسانم. همه با هم از خانه ...
مواد مخدر؛ ورزشکار، دکتر و مهندس نمی شناسد
نوجوانان شدم. البته قبل از ورود به تیم ملی، چند سال در تیم پاس تهران توپ زدم. تا اینکه وارد رده بالاتری شدم و به صورت بازیکن ثابت در تیم ملی جوانان بازی کردم. در طول دوران ورزشی ام در 4 بازی تیم ملی نوجوانان و در 2 بازی تیم ملی جوانان را همراهی کردم، اما این افتخار ادامه پیدا نکرد. آیا در فوتبال به بن بست رسیدید؟ با دیگر اعضای تیم فوتبال در حال تمرین بودم، شیطنت زیادی کردم که ...
روایت آقای بازیگر از زندگی مخفیانه کارگردان تئاتر در خانه اش| چرا عزت الله انتظامی از عبدالحسین نوشین ...
زندان افتاد و بعد فرار کرد، بیشتر از یک سال در خانه او ساکن شد. آنچه در ادامه می آید خاطره عزت الله انتظامی از ماجرای این اقامت پنهانی نوشین در خانه اش است که در کتاب جادوی صحنه: زندگی تئاتری عزت الله انتظامی ، (انتشارات افراز 1383) منتشر شده است. : من دنبال خانه اجاره ای می گشتم، بچه های تئاتر همه از این جریان باخبر بودند. یک شب حسین خیرخواه مرا صدا کرد و گفت: داری عقب خانه می گردی ...
اقدام جوان شیطان صفت 207 سوار با دختران جوان در گاراژ پدرش + جزییات
چاقویش را به طرفم گرفت و تهدیدم کرد که اگر سروصدا کنم مرا به قتل می رساند. درهای ماشین قفل شده بود و شیشه ها هم بالا بود. وحشت کرده بودم و شروع به التماس کردم و از راننده خواستم همه طلاها و پول هایم را بردارد اما اجازه دهد که بروم اما وی به التماسم توجهی نکرد. او مرا به یک گاراژ در حوالی کرج برد و در آنجا مورد آزار و اذیت قرار داد و پس از آن در یکی از خیابان ها رهایم کرد و گریخت. ...
خاطرات 36 سال زندگی مشترک از زبان همسر سردار شهید جواد دوربین
را داری . زمان تولد دختر اولم پدرم در بیمارستان بود و به من می گفت فاطمه جان من دِینم را به تو ادا کردم و موقع تولد دخترت کنارت بودم ولی من همیشه با خنده و به شوخی می گفتم نه تو موقع تولد من نبودی و جای آن جبران نمی شود. وی ادامه می دهد: یادم هست وقتی کودک بودم پدرم بیشتر مواقع در مأموریت بود و ما همیشه با مادرم تنها بودیم، هرچند مادر سعی می کرد جای خالی پدر را پر کند ولی به علت مأموریت ...
روایت جالب سردار حاج قاسم سلیمانی از ازدواجش!
ببخشید واقعا هم کمبود وقت بود و هم امکانش را نداشتیم. آمدن سردار سلیمانی به خانه ما یکی از بهترین روزهای زندگی مان بود و برکت حضورشان را به عینه در زندگی خودمان دیدیم. سردار به خانواده شهدا به خصوص خانواده شهدایی که نیروهای خود سردار بودند وابستگی و علاقه خاصی داشتند واینطور نبود که بعد از شهادت بچه ها خانواده شان را فراموش کرده باشد. وقتی شنیدیم چنین شخصیتی با همه مشغله ...
گفت وگو با فرزند سرلشگر شهید مسعود نیاکی | می گفت جایی دفنم کنید که برای ارتش هزینه نداشته باشد
که کمتر از همه بی تابی می کرد. شاید چون می دانست پدرم به آرزویش رسیده است. سخت بود. کارهای اداری حدود 4 تا 5 ماه طول کشید تا حقوق ارتش را دریافت کنیم. به علاوه حقوق ارتش زیاد هم نبود. فقط تنها مزیت این بود که از نظر خانه تأمین بودیم. یک خانه در کرج داشتیم؛ با این حال مادرم مجبور شد طلاهایش را بفروشد. او یک زن دست تنها و 40 ساله بود. من آن زمان دانشجو بودم و خواهرم برای ادامه تحصیل به ...
ماجرای مرگ اگاهی شهید چمران
، این طرف، آن طرف. با اهواز با مرگ روبرو بودم و آنجا برای من صد سال بود. خیلی وقت ها دو روز، چهار روز از مصطفی خبر نداشتم، پیدایش نمی کردم و بعد برایش یک کاغذ کوچک می آمد که اترکک لله . در لبنان هم این کار را می کرد، آنجا قابل تحمل بود. ولی یکبار در سردشت بودم. فارسی بلد نبودم وسط ارتش، جنگ و مرگ، یک کاغذ می آید برای من اترکک لله و می رفت و من فقط منتظر گوش کردن اینکه بگویند که مصطفی تمام شد. همه ...
مرد 4 زنه دختر 8 ساله اش را در بیابان رها کرد / گره کور در ناپدید شدن سیما کوچولو + جزییات
زندگی می کند. او من و دخترم را ترک کرده است. مدتی قبل بچه را از من گرفت و گفت می خواهد خودش بچه را بزرگ کند. او نمی گذاشت من دخترم را ببینم تا اینکه مدتی قبل متوجه شدم بچه نیست و فکر می کنم اتفاقی برای دخترم افتاده است. این زن ادامه داد: در سال 87 با ناصر ازدواج کردم. او قبل از من دو بار ازدواج کرده و از همسرانش جدا شده بود و بعد از آن به خواستگاری ام آمد. یک سال بعد از ازدواج صاحب ...
دردسر های ناتمام اجاره نشینی در مشهد
حتما بخوانید آغاز به کار رسمی سامانه ثبت قرارداد اجاره و دریافت کد رهگیری رایگان از امروز (3 خردادماه 1402) دوری و نزدیکی به خانه مردم خانه هایی که در آن ها کار می کنم، همه در مناطق بولوار سجاد و امامت هستند. سالم تر که بودم، برایم فرقی نداشت از آخر بولوار طبرسی دوم هر روز خودم را به آنجا برسانم، اما حالا دیگر نمی توانم. هرسال که صاحب خانه عذرمان را می خواهد، اول به این فکر می ...
نکاتی جالب در مورد ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س)
خواسته اشان شد. پیامبر (ص) که خود حالات رفتاری و روحی امام علی (ع) باخبر بود، سکوت را شکستند و فرمودند: می بینم برای حاجتی اینجا آمده ای. خواسته ات را بر زبان آور و آنچه در دل داری بازگو که خواسته ات پیش من پذیرفته است. خواستگاری کردن حضرت علی علیه السلام حضرت علی خواسته ی خود را با سخنان شیرین به پیامبر این گونه بیان کرد که پدر و مادرم فدای شما، وقتی خردسال بودم مرا از ...
از مهریه خاص زوج قرآنی تا ثبت زیباترین خاطره زندگی
، اضافه کرد: دینداری، تقوا، ایمان و خداترس بودن از جمله شاخصه های رفتاری است که علاقه مند بودم همسرم به آنان آراسته باشد. سازگاری و برخورد مناسب در ناملایمات زندگی از دیگر مواردی است که مدنظر بود و با یاری خدا انتخابی شایسته داشتم. کرمی به فراز و فرودهای متعدد در زندگی اشاره کرد و ادامه داد: انسان در پیچ های زندگی ساخته می شود و قطعاً مشکلات در عرصه های مختلف برای همه ما در زندگی وجود دارد ...
رزمندگان روحانی در همه عرصه های سخت در خط اول بودند
بسیار عالم انقلابی بودند و رزمندگان را بسیار اکرام می کرد. دفاع پرس: برای ادامه راه شهدا چه پیشنهاداتی دارید؟ راه شهدا یعنی راه اسلام، جهاد، مقاومت، معنویت الان جنگ دشوارتری نسبت به قبل است و جنگ فقط از بیرون نیست و داخل هم است زمانی که ما می رفتیم به جبهه و یادم است بعد از مجروحیت بیمارستان که بستری شده بودم مردمی که مرا نمی شناختند با عشق و علاقه ای محبت می کردند که ما ...
عکس جدید علی دایی در کنسرت خواننده معروف | علی دایی با این عکس غوغا به پا کرد
اردبیلی و پدرش تبریزی است و بزرگ شده تهران می باشد. مشخصات کامل یک دختر آذربایجانی را دارد و لیسانس صنایع غذایی می باشد، او هشت سال از من کوچک تر است.علی دایی در خصوص انتخاب همسرش گفت:همسرم را هم من انتخاب کردم و هم مادرم. علی دایی در ادامه می گوید:همسرم فرزند اول خانواده است. نکته جالب در مورد ازدواج دایی مهریه همسرشان است. از آنجا که خانواده همسرم دارای اعتقادات ارزشمند اسلامی هستند، مهریه ...
بی عفت شدن نوعروس توسط برادر دوقلوی داماد ! / با شوهرم اشتباه گرفتم !!
بنازنین با مراجعه به اداره پلیس در حالی که یک چشمش اشک بود و یک چشمش خون پرده از جنایت های کثیف برداشت. زن جوان به بازپرس پرونده گفت: تازه عروس بودم که متوجه نگاه های کثیف برادرشوهرم شدم. از آن جا که او با همسرم دو قلو بودند و بی نهایت به یکدیگر شباهت داشتند خیلی سخت متوجه تفاوت بینشان می شدم و همین موضوع باعث شد تا به راحتی در دام پلید او گرفتار شوم. نازنین در ادامه گفت ...
تجاوز تکان دهنده به دختر 14 ساله در شب تولدش
سامانی را تجربه کردم . اما باز هم در کنار مادرم احساس آرامش می کردم ، خانواده پدری ام که با ما رفت و آمدی نداشتند و از خانواده مادری نیز دوری می کردم ، چرا که آنها مرا بچه طلاق صدا می زدند و نفرتی را در دلم ایجاد کردند. مادرم با کارگری هزینه های زندگی را تامین می کرد و من هم به تحصیلم ادامه می دادم تا اینکه 2 سال قبل سرنوشت من به گونه دیگری رقم خورد ، مادرم با جوانی که از خودش کوچکتر و متاهل ...
بی عفت شدن دختر 17 ساله توسط پسر عمویش
پدرم نیز در زمینه تجارت کفش های زنانه فعالیت می کرد و درآمد خوبی داشت اگر چه پدر و مادرم بی سواد هستند و هیچ کدام تحصیل نکرده اند اما رفتارشان با یکدیگر سنجیده است و هیچ مشکل خانوادگی نداریم. در همین حال من هم ارتباط خوبی با هشت برادر و خواهر دیگرم داشتم و پدرم نیز تلاش می کرد تا خواسته های مرا برآورده کند. خلاصه کمبودی در زندگی احساس نمی کردم ولی علاقه ای هم به تحصیل نداشتم به همین ...
مرگ مشکوک پسر فروزان ستاره سابق سینما
را بازداشت می کند. آن ها کیف های قدیمی و نوستالوژی متعلق به مادربزرگم را که در فیلم هایش استفاده می کرد و مقداری طلا، 19 کارت بانکی، اسناد و مدارک، عقدنامه من و شوهرم و حتی طلاق نامه پدر و مادرم را همراه دو دستگاه تلفن همراه پدرم و وسایل دیگر سرقت کرده بودند. الان از آن ها به اتهام سرقت و مرگ مشکوک پدرم شکایت دارم. در ادامه زن جوان در بازجویی ها گفت: من و مادرم ساکن امریکا هستیم. چند روز ...
مرگ مشکوک پسر فروزان ستاره سابق سینما
را بازداشت می کند. آن ها کیف های قدیمی و نوستالوژی متعلق به مادربزرگم را که در فیلم هایش استفاده می کرد و مقداری طلا، 19 کارت بانکی، اسناد و مدارک، عقدنامه من و شوهرم و حتی طلاق نامه پدر و مادرم را همراه دو دستگاه تلفن همراه پدرم و وسایل دیگر سرقت کرده بودند. الان از آن ها به اتهام سرقت و مرگ مشکوک پدرم شکایت دارم. در ادامه زن جوان در بازجویی ها گفت: من و مادرم ساکن امریکا هستیم. چند روز ...
نمونه هایی از سیره عملی امام جواد (علیه السلام)
نزدیک امام رضا علیه السلام می گوید: پس از شهادت امام هشتم علیه السلام به فرمان مأمون زندانی شدم. یک سال زندانی بودم و دلتنگ شدم، شبی بیدار ماندم و به عبادت و دعا پرداختم و پیامبر و خاندان گرامی او را شفیع خویش قرار دادم و خداوند را به حرمت آنان سوگند دادم که مرا نجات بخشد. هنوز دعایم پایان نیافته بود که دیدم امام جواد علیه السلام در زندان نزد من است. فرمود: ای ابوالصلت سینه ات تنگ شد ...
برسر دختر 16 ساله در مهمانی شوم چه گذشت؟جوان شیطان صفت چه بلایی بر سر او آورد؟
ترنم زیبای مهر مادری را هیچ وقت در این 16 سال حس نکردم... تنها چیزی که از مادرم در گوشه ذهنم مانده زورگویی، دستور و محدودیت بود... دیگر از دستورهایش خسته شده بودم و تاب چشم گفتن را نداشتم. خانه محلی شده بود برای حکومت نظامی مادرم... به دنبال آغوش مهر مادری بودم که مرا و رؤیاهایم را بفهمد.... از خیانت به شوهرم پشیمانم/ چند شب تا صبح با دوست پسرم بودم! راز زیبایی و سلامت پوست ...
داستان شوکه کننده کسی که مرگ را تجربه کرد | زمان برایم صفر شده بود
برایم صفر شده بود؛ انگار همه جا حضور داشتم در همان لحظه ، لحظه تولدم را دیدم ! مادرم را دیدم که در حال به دنیا آوردن من بود! بعد خودم را آنجا دیدم که خوابیده بودم . دکترها و پرستارها کنار رفته بودند. من مرده بودم . دیدم که چشمان و شست پاهایم را بستند و ملحفه را روی صورتم کشیدند.یکدفعه بالای سرم فردی را دیدم که نمی شد تشخیص داد زن است یا مرد! بلند قد و خوش اندام ! او به قدری زیبا بود که بی اغراق درهمان ...
پیام شهید کاوه برای مادرش/ ارزش و جایگاه شهادت در راه اسلام و قرآن
رهائی ای خدا، امشب راه تو را می پویم مهر تو را می جویم شادان روم مادرم بداند فردا نزد حضرت فاطمه (س) روسپید است 1- خدمت پدر و مادر، خواهر و برادر و همه اقوام، دوستان و خواهران و برادارن دینی سلام عرض می کنم و امیدوارم من را ببخشید. 2- بعد از کشته شدنم اگر جسدی از من باقی ماند، آن را پیش پدر و مادرم ببرید تا در هر جا که خواستند دفن نمایند. 3- ای پدر و مادر گرامی ...
سر و کله ژاله صامتی پیدا شد | تغییر باورنکردنی چهره ژاله صامتی همه رو انگشت به دهان کرد
و طراحی و دوخت از علایق اصلی ام هستند. به موسیقی هم خیلی علاقه دارم و تار و کمانچه می نوازم. پدر و مادرم از شش سالگی من را به کلاس های موسیقی فرستادند و خیلی تشویقم کردند که حتما نواختن ساز را یاد بگیرم. در دبیرستان هم وارد رشته موسیقی شدم اما احساس کردم این رشته را می توانم خارج از محیط مدرسه هم یاد بگیرم به همین خاطر از هنرستان موسیقی خارج شدم و وارد هنرستان طراحی و دوخت شدم. یاس: ...