به عشق دایی به پرسپولیس آمدم / قلعه نویی مرا نمی خواست!
سایر خبرها
دختری که معلولیت را زمین گیر کرد
...، در بخش تلفنخانه مشغول به کار شدم. نزدیک به 9 سال کارمند بودم .نظم خاص حسابداری را دوست داشتم که جای پیشرفت هم دارد، اما در بخشی که کار می کردم هیچ جای پیشرفتی نبود. مدتی هم عصرها در بخش حسابداری اضافه کاری می کردم اما شرکت مرا فقط برای تلفنخانه می خواست. یک روز به خودم آمدم، دیدم بیست و چند سال دیگر باید در همین بخش کار کنم تا بازنشسته شوم. من برای آنجا خوب بودم ولی آنجا برای من خوب نبود ...
قلعه نویی هیچ وقت به من کمک نکرد و عذرخواهی کرد/ فردوسی پور من را قربانی کرد!
...: بازی تمام شد و حاشیه ها شروع شد چون من سابقه استقلالی داشتم. در بازی رفت مقابل استقلال در دقایق انتهای بازی اخراج شدم و این اتفاق در بازی برگشت رخ داد. آقای فردوسی پور این مساله را بازگویی و اعلام کرد محرم نژاد باعث موفقیت استقلال شد. در صورتی که من کاپیتان این تیم بودم. زمانی که آقای پورحیدری به من بازی می داد بسیاری از هم نسل های من را به آن ورزشگاه راه نمی دادند. همه آنها بزرگان فوتبال ...
مهمان نوازی ایرانی ها سورپرایزم کرد/ دوست داشتم در پرسپولیس بمانم ولی داستان ما زود تمام شد/ خوشحالم ...
ادامه می خوانید. چه شد پرسپولیس و فوتبال ایران را برای ادامه فوتبالت انتخاب کردی؟ خب من قراردادم به پایان رسیده بود و بازیکن آزاد بودم. از طریق مدیربرنامه هایم در جریان یک پیشنهاد از ایران قرار گرفتم. کنجکاو شدم تا در مورد ایران و باشگاه پرسپولیس تحقیق کنم. فهمیدم پرسپولیس بزرگترین باشگاه ایران است و قدمت زیادی دارد. هواداران این تیم در کل آسیا معروف هستند و خیلی برای حضور در ...
نوربالا| من جانبازم، گدا نیستم!
که خواندن آن خالی از لطف نیست: سال 1370 با برادرم به عمره رفته بودم. یک روز که به زیارت خانه خدا رفته بودیم، برادرم برای انجام کاری چند دقیقه ویلچر مرا کنار در ورودی مسجدالحرام پارک کرد و رفت. یکی دو دقیقه بعد، زائری دشداشه پوش به سمتم آمد. یک قطعه اسکناس یک ریالی سعودی روی پایم گذاشت و رفت! شوکه شدم! وقتی از من دور می شد حرف هایی هم به زبان عربی می گفت که متوجه نشدم چه می ...
ستاره رئال را با دعوا از سویا بیرون کردند!
گفتگو همه چیز خراب شد. فقط می خواستم افکار باشگاه را بدانم. پس از آن مکالمه، مونچی شروع به پخش شایعاتی کرد که من می خواهم بروم، چیزی که درست نبود و او هر روز با من و وکیلم تماس می گرفت و ما را برای فسخ کردن آزار می داد. بنابراین دوباره رفتم تا با او صحبت کنم و به او گفتم: "ببین مونچی، تو با من یا با افرادی که چیزهایی را به آن ها می گویی، صادق نیستی. می خواهم بمانم و تو مدام می گویی که می خواهم بروم ...
پندنواز: در گذشته مسائل مادی در ورزش مطرح نبود
مدرسه درخواست کردم که اجازه بدهد یک اسپک بزنم و او موافقت کرد. همان شب مربی پینگ پنگ مرا صدا زد و گفت از فردا به تیم والیبال برو. گویا مربی تیم والیبال گفته بود من در والیبال توانایی و استعداد دارم. از آنجا که مدام بازی های والیبال را تماشا کردم وقتی وارد این رشته شدم والیبال را بلد بودم و با راهنمایی مربی ام، استاد "مطلق" بعد از یک ماه به تیم ملی دعوت شدم و با تیم ملی به مسابقات هندوستان رفتم. آن ...
قتل جوان روستایی به دست دهیار + جزییات
خانه یکی از بستگانم در اطراف تهران رفتم و در آنجا مخفی شدم. اما خیلی پشیمان بودم دراین مدت خانواده ام چند باری به سراغ خانواده اش رفته و درخواست بخشش کرده بودند. بازپرس محمدمهدی براعه با در نظر گرفتن محتویات پرونده قرار جلب دادرسی متهم را به اتهام مباشرت در قتل عمدی صادر کرده و بعد از صدور کیفرخواست مکتهم به زودی در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه می شود. ...
سرنوشت تلخ دختری که نمی خواست معتاد شود / این خانه خرابم کرد + عکس
درآمد و چون معتاد بود علاقه ای به او نداشتم و 2 ماه بعد از عروسی به منزل پدرم برگشتم ، همسرم خیلی بد دهن بود ، خیلی کتک می زد ، مجبور شدم طلاق بگیرم ، شرایط بدی بود به خاطر معاشرت با بعضی از افراد من هم درگیر اعتیاد شدم و وقتی تازه به خودم آمدم که خودم را پای بساط مواد دیدم هیچ وقت فکرنمی کردم سرنوشت مرا به این راه بکشاند و از چیزی که بدم می آمد دنبالش بروم... نظر کارشناسی ...
قرار مرگ در زیرزمین خانه قدیمی
همیشه با هم رفیق بودیم. اما چند ماه قبل بهنام در ماشین من مواد مخدر جاسازی کرده بود تا من به جرم حمل مواد مخدر به زندان بروم که متوجه ماجرا شدم و مواد را از ماشینم خارج کردم و برادرزاده ام به هدفش نرسید. من از رفتار برادرزاده ام شوکه بودم و علت این رفتار را نمی دانستم. بعد از آن شب دنبال فرصت مناسبی بودم تا او را ادب کنم. چند باری نقشه کشیدم تا او را به جایی خلوت بکشانم و تنبیه کنم اما نشد و او سر ...
افشاگری کاپیتان استقلال از مذاکره مسئولان باشگاه با یک گلر دیگر!
داشتم این را با هواداران در میان بگذارم ولی شرایط جور نمی شد که مصاحبه کنم. زمان مناسبی نبود. مطمئن باشید بابت اتفاقات گذشته صحبت های زیادی دارم. همینطور در مورد اتفاقاتی که پارسال برایم رقم زدند. حسینی افزود: وقتی دربی را می بازی این اتفاقات طبیعی است اما دوستان حاشیه درست کردند. 10 هفته مانده بود تا بازی ها تمام شود و من در اردوی تیم ملی بودم دنبال دروازه بان بودند. همه اینها ذهن من را درگیر کرد. من در اردوی تیم ملی بودم اما دنبال گلری بودند که تیم ملی نبود. همین مدیران سابق استقلال را می گویم که دنبال بمب ترکاندن بودند. ...
سیدحسین حسینی: وقتی در اردو بودم، مدیران سابق استقلال دنبال کسی بودند که در تیم ملی نبود
...> کاپیتان استقلال گفت: در این مدت شرایط خاصی داشتم ولی دوست نداشتم تصمیم دیگری بگیرم و به تیم دیگری بروم. صبر کردم ببینم چه می شود. خداراشکر شرایط خوب شد و دوباره تمدید کردم. از اعتماد جواد نکونام و زحمات علی خطیر تشکر می کنم. این قول را به هواداران می دهم که امسال بهترین عملکردم را داشته باشم و سال خیلی خوبی را کنار هم داشته باشیم. دروازه بان استقلال در خصوص اینکه بعد از ...
ارتباطات تلخ ما را به فیلمنامه ((دیگر نمی خواهم اینجا بمانم)) می رساند
شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا) || دکتر بقایی گفت: این فیلمنامه را به سفارش یکی از اساتید قبول کردم که بعد به دلیل سوژه سیاه آن پشیمان شدم ، و وسط کار چند باری قلم را کناری گذاشتم و خواستم بی خیال شوم که بالاخره تمام شد. به قول یکی از دوستان، گاهی باید از واقعیتهای زندگی گفت ، و ما پژوهشگران و خبرنگاران در صورت صحبت از واقعیتها احتمالا از عرصه رقابت و شغل و حرفه مان حذف ...
نقشه های پسر جوان برای رابطه با دخترخاله اش
ام را بخشیدم و در حالی که سرپرستی پسرم را به عهده داشتم از او جدا شدم و به خانه پدرم بازگشتم. آن جا بود که متوجه نگاه های هوس آلود پسرخاله ام شدم اما همواره طوری با او برخورد می کردم که هیچ گاه به خودش اجازه ندهد رفتار یا گفتار نامناسبی با من داشته باشد. خلاصه در این شرایط کار می کردم و با تنها پسرم به زندگی ادامه می دادم تا این که 7 سال بعد پدر بزرگم مردی را برای ازدواج با من معرفی کرد ...
اسیدپاشی به خاطر تهمت ناموسی
که همسرم از من طلاق گرفت؛ همسری که در تمام سالهایی که زندان بودم منتظرم من بود. برادرم دوباره زندگی مرا خراب کرد و من در تمام این مدت می خواستم حالش را بگیرم. همسرم تمام این مدت منتظرم بود و دختر بزرگم را عروس کرده بود. بعد از آزادی برادر حرف هایی به من می زد که مشکل روحی و روانی پیدا کردم و حتی در امین آباد بستری شدم. برادرم با وجود اینکه شرایط سخت من را می دید ول کن نبود برای اینکه ثابت کند همسرم ...
گزارش یک انتقام اسیدی؛ می گفت وقتی در زندان بودم همسرم به من خیانت می کرد
همسایه با همسرم ارتباط پنهانی دارد. می گفت همسرت به تو علاقه ای ندارد درصورتی که اینطور نبود. ما یک دختر داشتیم و زندگی مان بد نبود. من در یک قصابی کار می کردم و سعی داشتم رفاه خانواده ام را تامین کنم اما حرف های برادر متوهمم باعث شد مسیر زندگی ام تغییر کند. آنقدر حرف هایش ملکه ذهنم شده بود که فکر می کردم برادرم درست می گوید. او می گفت تو بی غیرتی و صحبت هایش مرا دیوانه کرده بود. من هم بی آنکه ...
عذاب وجدانی که مادر می داد باعث رفتن دختر به کلانتری شد!
به گزارش تازه نیوز، دختر 17 ساله با بیان این که سرزنش های غیرمستقیم و نیش و کنایه های مادرم مرا دچار عذاب وجدان شدیدی کرده است، در تشریح سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد اظهار کرد: 5 ساله بودم که اختلافات خانوادگی بین پدر و مادرم شدت گرفت. آن زمان پدرم که بنای ساختمانی بود در استان خراسان جنوبی و در یک پروژه بزرگ خانه سازی کار می کرد، به همین دلیل من و برادر 2 ساله ام نزد ...
گفت وگو با یک مسیحی شیعه شده از برزیل تا ایران؛ امام حسین راه را نشانم داد+ فیلم
برای اسلام مرا تحت تأثیر قرار داد و این مهم ترین جرقه ای بود تا تصمیم بگیرم مسلمان شوم. وی خاطرنشان کرد: پس از تشرف به اسلام، خیلی دوست داشتم به زیارت امام حسین(ع) بروم البته به آرزویم رسیدم و اولین امامی که زیارت کردم امام حسین(ع) بودند. این بانوی تازه مسلمان شده با بیان اینکه "2 سال بعد از مسلمان شدن به ایران آمدم و اکنون 7 سال است که در شهر مقدس قم با همسر ایرانی ا م زند ...
هکر سیستمهای بانکی حین سرقت از فروشگاهی دستگیر شد
ها نشدم و به همین دلیل هم هیچ گاه نتوانستم از موقعیت ها و فرصت های زیادی که در مسیر زندگی داشتم، به خوبی استفاده کنم. بعد از این ماجرا به سوی مصرف مواد مخدر رفتم و طولی نکشید که در گرداب مواد افیونی غرق شدم. وقتی به مصرف مواد مخدر صنعتی رو آوردم دیگر خانواده ام نیز به من اهمیتی ندادند و مرا طرد کردند. حالا دیگر جایی برای خواب هم نداشتم و به همین دلیل روانه پارک ها و خیابان ها شدم تا بلکه ...
دفتری تازه گشوده شد
خود بگنجانند و به مخاطبان نشان دهند. صحبت مهمانان تمام شد و معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سخن خود را آغاز کرد. او را حین صحبت مهمانان در حال نوشتن و نکته برداری دیده بودم. دوست داشتم بدانم نظرش درباره آن حرف که باید بر ادبیات کودک بیشتر از نوجوان سرمایه گذاری کرد، چیست. درواقع بیشتر می خواستم بدانم نظرش درباره دنیای نوجوانی چیست. او گفت: نوجوانان کتابخوان زیادی در کشور ...
سینمای ژان پیر ملویل در یک کتاب
. می دانستم آرزوی ساخت فیلمی را در این کشور دارد، بنابراین روزی از او پرسیدم: چرا این کار را نمی کنید؟ و او پاسخ داد: الان امریکا مرا می ترساند. ده سال پیش این طور نبود. آن زمان من این کشور را دیوانه وار و بی قیدوشرط دوست داشتم. می دانستم شرایط برای سیاه پوستان خوب نیست؛ اما فکر نمی کردم برای توجیه اینکه جنگی رخ ندهد، شرایط آنان بدتر شود. سیاهان حق دارند قیام کنند. آنها حق دارند نگرش رزمی داشته ...
دله آلی: در 6 سالگی قربانی تجاوز، در 7 سالگی معتاد و در 8 سالگی فروشنده مواد بودم
بدی را هم گذراند؛ وقتی از ترکیه برگشتم فهمیدم که به یک عمل جراحی نیاز دارم. از لحاظ ذهنی در وضعیت بدی قرار داشتم. به خاطر مشکلات روانی، اعتیاد و تروما تصمیم گرفتم به یک مرکز بازپروری بروم. احساس می کردم زمان برای گفتن چیزهایی فرا رسیده بود. در چرخه بدی قرار گرفته بودم، به چیزهای متکی شده بودم که به من آزار می رساندند. از خواب بیدار می شدم و خوشحال به تمرین می پرداختم و فکر می کردم برنده هستم اما از ...
مرد طلایی دوبله
می گذرانم. درباره حضورتان در رادیو بیشتر بگویید. من از سال38 در رادیو بودم، یعنی چیزی حدود 64سال در رادیو فعالیت کرده ام و سال65 بازنشسته شدم. شب ها در رادیو کار می کردم و روزها در دوبله فعال بودم، مدتی هم خبر می خواندم. آقای شاملو همیشه حال مرا پرسیده و امروز هم به خاطر او آمده ام. البته من نیاز مادی و معنوی ندارم اما این احوالپرسی ها خیلی خوب است، با این که حال و روز خوشی ...
اسیدپاشی مرد محکوم به اعدام روی صورت برادرش + جزییات
زندگی مرا نابود کرد و حرف هایش باعث شد مرد بی گناهی را به قتل برسانم و در این مدت عذاب وجدان نابودم کرد. چرا مرد بی گناهی را به قتل رساندی ؟ 16 سال قبل برادرم به من می گفت مرد جوانی که در همسایگی ما همراه خانواده اش زندگی می کرد، به زن من نظر دارد. او هر روز حرف هایش را تکرار می کرد و بعد از مدتی گفت او با همسرم ارتباط برقرار کرده است و می گفت من بی غیرتم. صحبت های او مرا دیوانه کرده ...
ادب زیارت و اذن شرفیابی
نفس زائدالوصفی شیهه زنان پرسشگرانه پاسخی حوالم داد: عجبا!! یعنی نمی دونی؟!! معلومه که ...! امام حسین(ع) را نخست باید زیارت کرد! داشتم برای دلدادگی بارگاه سیدالشهدا (ع) را نشانه می گرفتم و با شتاب به سمتش می رفتم که ناگه دست سنگینش را محکم به شانه ام فرود آورد و با همان صدای غرور آمیزش نهیبی زد: ببین !! یادت باشه! اما، ادب اقتضاء می کنه که اذن ورود به بارگاه امام ح ...
جهانگیری و لاریجانی می توانند نقش آفرین باشند / جریان های اصولگرا و اصلاح طلبان جریان های اصلی کشور هستند
؛ من با آن چپ بودم و بعداً هم با چپ خط امامی گرایش قوی داشتم و اصلا این گرایش باعث شد که پیش از خیلی از مراکز استان های بزرگ، من در یاسوج شاید اگر اغراق نباشد در سنین 15- 16 سالگی توانستم دو جریان هژمون در یاسوج را بهم بریزم و یک جریان چپ را بنیان بگذارم. از دل یک جریان جوانِ پر انرژی که مثلا مجلس پنجم را از دست آن دو جریان هژمون در یاسوج به نام جریان چپ در آوردم و بعد هم البته این تداوم پیدا کرد ...
پایان انتظار بانوی استقامت
توانستم بروم بهشت زهرا(س)، معراج شهدا و خلاصه هرجایی که حس می کردم به تو مربوط باشد. هرجا آزاده ای می آمد با یک شاخه گل، یک قاب عکس و یک سؤال می رفتم سراغش؛ پسرم، بهروز من را ندیدی، سال 1361 در سومار شهید شده... تلویزیون هم بی قراری هایم را پخش کرد. من با همان قاب عکست پایین ماشینی که پیکر شهدای گمنام را در ایام فاطمیه تشییع می کرد با همان سؤال همیشگی. یک روز یک مرد آمد توی محله و به یکی از کسبه محل ...
در حق زحمت های مادرم خیلی نامردی کردم/ روی نگاه به چشمان مادرم را ندارم!+جزئیات
چنین برایم تشریح کرد: از 4سال و 4ماه قبل خانواده ام مرا طرد کردند. همیشه خجالتی بودم تا اینکه اتفاقی با زنی شوهردار آشنا شدم و همان شد که در خانه اش معتاد شدم وقتی خانواده ام فهمیدند معتاد شده ام خیلی سعی کردند مرا از این منجلاب بیرون بکشند؛ اما شیشه و کراک روح و بدنم را وابسته خود کرده بود و اراده ای برای ترک نداشتم. در این مدت 2 بار به خاطر سرقت دستگیر شده ام و سابقه کیفری هم دارم. ...
وکیلی: زنگنه ژنرالی بود که می ترسید /برخی اصلاح طلبان مزیت های تناسبی شدن انتخابات را نمی فهمند
تازه اتفاق افتاده بود و خود من هم مجروح این عملیات بودم. آقای خاتمی به یاسوج آمد به عنوان وزیر ارشاد، من هم اتفاقی به یاسوج رفته بودم. ما بچه های جنگ به آن جریان حاکم در یاسوج در آن زمان که در مجلس نماینده داشت، در استان استاندار داشت، انتقاد داشتیم ولی از نظر ما آن موقع این ها به عنوان جریان لیبرال تعریف می شدند. من هم به کارکرد اداره ارشاد در یاسوج انتقاد داشتم. یک سینمای جوان داشت و این سینمای ...
دله آلی: در 6 سالگی قربانی تجاوز، در 7 سالگی معتاد و در 8 سالگی فروشنده مواد بودم
دوچرخه می شدم؛ در حالی که مواد مخدر را در دوچرخه مخفی کرده بودم. برنده عنوان برترین بازیکن ماه ژانویه سال 2017 لیگ برتر انگلیس در مورد نقطه عطف زندگی خود می گوید: در 12 سالگی سرپرستی من را به عهده گرفتند و از آن روز به بعد انگار زیر نظر یک خانواده فوق العاده بودم. حتی نمی توانم خانواده بهتری را تصور کنم که کارهای آنها برای خودم را انجام دهند. اگر خداوند انسان هایی برگزیده داشته باشد، آن ...
بزرگترین اشتباه زندگیم را کردم/ برای لذت بردن به شوهرم خیانت کردم!
خوبی برخوردار نبودیم ولی من با سرویس به مدرسه می رفتم. بعد از خدا،سیروس را واگذار می کنم به شما وقانون/سرنوشت شوم زن جوان در حمام خانه اش پای دوستم مژگان به خونه ما که باز شد قاپ شوهرم رو دزدید/ ضعف جنسی ناصر زندگیم را نابود کرد! حتی مجبور بودم بیش از حد متعارف حجابم را رعایت کنم و ... در همین شرایط بود که یکی از اقوام دورمان مرا برای پسرش خواستگاری کرد. آن زمان 17 ...