پرنده ای در عرش/ نگاهی به زندگی شهید علی حسینی
سایر منابع:
سایر خبرها
متولد عاشورا
اش بگذاریم. پسرم می پرسید حجله یعنی چی و من با چشم هایی خیس، فقط نگاهش می کردم. وقتی آقای کریمی رفته بود عکس را تحویل بگیرد و پولش را بدهد، صاحب مغازه گفته بود پولش را همان موقع حساب کرده؛ فکر همه جای را کرده بود. توی این عکس آخر معصومیتی در چهره معصومانه اش هست که دلم را می لرزاند؛ مثل همان روز آخر که داشت می رفت. سیر نگاهش کردم. لبخند زد و گفت: چیه ؟ چرا این جوری نگام می کنی ؟ شاخ دارم ...
مادر جوان چرا 2 فرزندش را کشت؟
سال بود که با هم ازدواج کرده و تفاهم داشتند. هیچ مشکل و مساله ای با هم نداشتند و از نظر مالی هم در رفاه کامل بودند. ما هنوز هم در شوک هستیم و نمی دانیم چرا این اتفاق تلخ رخ داد. برایمان سوال است چطور یک مادر که طفلش را 9 ماه در شکم حمل می کند و زحمت بزرگ کردنش را می کشد، دست به این کار می زند. من حتی با پدر خانواده صحبت کردم، او گفت تا شب حادثه هم هیچ مشکلی با همسرش نداشته است. مرد خانواده هم بسیار ...
زنگ مدرسه در منطقه 17 نواخته شد
به گزارش تهران پرس ، مراسم آغاز سال تحصیلی جدید در منطقه 17 با حضور انسیه خزعلی معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده، رضا سیفی سرپرست شهرداری منطقه 17، سرهنگ تیموری فرمانده سپاه ناحیه حبیب بن مظاهر، سجادی رئیس آموزش و پرورش منطقه 17، میثم آل بویه مشاور و مدیر حوزه شهردار، شهرداران نواحی، خانواده معظم شهدا، مادر شهیدان سلمان امیراحمدی، حجت الاسلام مقدم پدر شهیدان مقدم، تسلیمی مسئول سازمان بسیج ...
قصه گویی، ابزاری طلایی برای پرورش خلاقیت
همشهری آنلاین:گروه خانواده-مژگان مهرابی: پدربزرگ و مادربزرگش هم بودند. همه با هم زندگی می کردند. شاد و سرخوش. تا این که یک روز اتفاقی افتاد ... یادش بخیر قصه های کودکانه ای که مادر شب ها برای مان تعریف می کرد. شب ها که خسته از کار روزانه و بچه داری می خواست سرش را روی بالش بگذارد ملتمسانه از او می خواستیم که قصه دختر گیسو طلا، دختر شاه پریان، حسنی و خانم حنا را برای مان تعریف کند. چقدر صدایش را ...
قلک و پدر
کنارش رد می شد. آن روز برف زیادی باریده بود و به سختی می شد راه رفت، مدرسه که تعطیل شد فاطمه با شوق پر کردن قلک نمی دانست راه دراز مدرسه را با آن همه برف چگونه سپری کرد، به یک باره دید سر کوچه خودشان رسیده است، سرش را بالا کرد تا نفسی تازه کند، ناگهان دید پدرش سر کوچه منتظرش ایستاده است، با خوشحالی تمام خودش را در آغوشش جای کرد، قلک را نشانش داد و موضوع را گفت. پدرش با خنده ...
10 شگرد برای رهایی کلاس اولی ها از اضطراب
را به نمایش بگذارید. 4 -همراهی برای خرید لوازم التحریر برای خرید وسایل مورد نیاز مدرسه او را حتما همراه خود ببرید تا موجب شادی کودک شوید و شوق رفتن به مدرسه را برای او بیشتر کنید. 5 -اطمینان از تنها نماندن در بازگشت اول با کودکتان صحبت کنید و به او اطمینان دهید که تحت هیچ شرایطی تنهایش نمی گذارید و همیشه قبل از خوردن زنگ مدرسه پشت درمدرسه باشید. ...
راز عکس شهیدی که در اتاق رهبر انقلاب نصب شده بود...
آرام و قرار نداشت، آماده رفتن شد من لباسهایی که بافته بودم را داخل ساک گذاشتم و او رفت و دیگر برنگشت. بعد از عملیات همه بچه های همسایه که با او رفته بودند برگشتند اما خبری از هادی نشد وقتی از دوستانش پرسیدم، گفتند؛ ماشین جا نداشت هادی نیامد ولی چهره آنها چیز دیگری را نشان می داد، چند هفته از این ماجرا گذشت ولی از هادی خبری نشد، خیلی نگران بودم تا اینکه یکی از رزمندگان که در آن کاروان ...
زنگ آغاز سال تحصیلی جدید با حضور رئیسی نواخته شد
آغاز سال تحصیلی 1403 - 1402 امروز اول مهر با حضور رییس جمهور و هیات همراه و جمعی از معلمان و دانش آموزان در مدرسه نوساز ابتدایی دخترانه شهید امیر کمندی واقع در نسیم شهر شهرستان بهارستان تهران رسما آغاز شد. پس از نواخته شدن زنگ آغاز سال تحصیلی، دانش آموزان درحالی که پرچم جمهوری اسلامی ایران را در دست داشتند، با رییس جمهور عکس یادگاری انداختند. سپس رییسی با حضور در کلاس های درس با دانش ...
متن ها و پیام تبریک زیبا برای آغاز سال تحصیلی جدید در مهر 1402
دوست میشی؟ دانش آموزان عزیزانم آن روز های مدرسه من تمام و الان آماده خدمتگذاری به شما هستم آغاز مهر و طنین دوباره ی زنگ مدرسه و نسیم خوش تعلیم و تربیت بر همه ی دانش آموزان و معلمان پرتلاش ، مهربان و مهرپرور مبارک باد متن تبریک سال نوی تحصیلی در فضای کلاس ها. تخته سیاه ها، چشم انتظارند تا دوباره سراپا پر شوند از عطر لبخندهای هم شاگردی ها. کلمات مهربان، بی تابند ...
سوالات عجیب رئیسی از دانش آموزان سوژه رسانه ها شد
فارس نوشت: ابراهیم رئیسی امروز در در اولین روز سال تحصیلی 14031402 در آموزشگاه شهید امیرکمندی حضور پیدا کرد و زنگ مهر را نواخت. رئیس جمهور سپس در کلاس درس دانش آموزان حضور یافت و با آنها گفت وگو کرد. معلم این کلاس گفت: به نمایندگی از بچه ها و همکارانم در اداره آموزش و پرورش منطقه 2 بهارستان، خیر مقدم عرض می کنم و امیدوارم سال تحصیلی جاری که مزین به مهر مهدوی شده است با لطف ...
شلیک به سبک ترور! / مرگ اشتباهی برادر قاتل
خواربارفروشی(سوپرمارکت)خودم ایستاده بودم که یاسر (متهم به قتل) درحالی که سلاح کمری در دست داشت به سمت من آمد. به او گفتم بزن خلاص کن! ولی او با آن که پسرم محمد (مقتول)نیز در فروشگاه بود شلیک نکرد و تنها بیرون از فروشگاه یک تیر هوایی زد و سپس شالی را به صورتش بست و سوار بر موتورسیکلت از آن جا رفت. پس از چند روز ما برای شکایت از وی به اتهام تهدید با سلاح جنگی به دادگاه گلبهار رفتیم اما از آن ...
ماجرای گروگان گرفتن پسر حاج قاسم در مدرسه چه بود؟
ناراحت بودند. وی ادامه داد: حاج قاسم با مدیر مدرسه تماس گرفت و جویای حال فرزندش شده که مدیر مدرسه شایعه گروگان گرفتن را تکذیب کرده و به او گفته است برای پسرت یک راننده بگذار تا او را از خانه به مدرسه بیاورد و ببرد، اما او گفت نه بچه من هم باید مثل همه بچه ها پیاده به مدرسه بیاید و پیاده به خانه برگردد. حسنی سعدی اضافه کرد: حاح قاسم در روستای قنات ملک شهرستان رابر مدرسه می رفته ...
سفر عشق بدون سن و سال
، اینطور نیست، فضا با گونی و پرچم که روتین دکور های هفته دفاع مقدس است همه جا را تزئیین کرده اند، حسینیه شده است شبیه سنگر های دفاع مقدس، شبیه راهیان نور، انگار سال ها اینجا رفت و آمد داشتم و شبیه جایی که اولین بار است آمده ام نیست، پدر اگر پدر باشد خانه اش هم می شود خانه پدری. در به در دنبال ورق و خودکارم، همه چیزمان را در بدو ورود گرفته اند و جر خودمان چیز دیگری نداریم. دنبال خودکارم که بچه ...
سردار اسدی عاشقانه به حجله شهادت رفت
.... یک نفر کنارش بود چندین بار به او اشاره کرد و حتی پایش را فشرد، ولی او متوجه حضور من نشد. من در حالی که انگار آتشی سراسر وجودم را فرا گرفته بود بلافاصله از اتاق خارج شدم و همه حرف های در گوشی و بگو مگو های بچه های بسیج و مسجد تمام شد. حالا دیگر دوستان احمد که به من می رسیدند راحت گریه می کردند و من هم دست دور گردنشان می کردم دل سیری با آن ها گریه می کردم. وقتی احمد شهید شد او را ...
زنانی که معلمِ غیرت مردان شدند
در برخاستن، پسر دوم را امر آماده شدن برای اعزام داد. عزیزی هم می گفت، آن روزها تردید داشتم برای رفتن. زن داشتم، بچه داشتم و کلی مکافات. مادر همسرم که حال مرا دید گفت: اگر تو به جبهه بروی، من بچه هایت را نگه می دارم و افتخار کن که در این زمان به سربازی می روی. اصلاً آن زمان هرکه به جبهه می رفت همه زنان فامیل خود را مکلف به همراهی با همسر او می دانستند. دوستی هم نقل می کرد از مادری که دست ...
ای برادران عزیزم، به یاری اسلام و قرآن بشتابید
روز هم هر چه بیشتر در تلاش این باشید که تا آخرین قطره خون خود به اسلام و قرآن کمک بکنید که خدا همه ما را از شهیدان صدر اسلام قرار دهد. و اما شما ای پدر و مادر عزیز و مهربانم، مثل همیشه صبر و استقامت کنید و خدا را شکر کنید که بچه هایتان در راه اسلام و قرآن مرد، نه در راه زندگی، پول و مال دنیا. پدر و مادر عزیزم برای من بی تابی نکنید که من نمرده ام بلکه پیش خدا هستم و ان شاءالله ...
دو تهدید سلامت دانش آموزان در آغاز سال تحصیلی
اضافه وزن و چاقی دانش آموزان در تمام دنیا مصرف زیاد آبمیوه های صنعتی است. اسمعیل زاده به والدین توصیه کرد به جای این آبمیوه ها و نوشابه ها دانش آموزان را تشویق به مصرف شیرهای پاکتی کنند که بهترین نوشیدنی برای سلامت و رشد آنان محسوب می شود. فقر حرکتی بیداد می کند اغلب دانش آموزان از سرویس مدرسه استفاده می کنند و برخی دانش آموزان با وسیله نقلیه پدر یا مادر به مدرسه ...
مدرسه صبح رویش ، پناه امن کودکان کار
... روز اول مهر است و خانواده ها، با هزار سلام و صلوات و آرزو، بچه هایشان را راهی مدرسه می کنند. کلاس اولی ها، با شوق و ذوق کوله نو نوارشان را به دوش می اندازند و دست پدر یا مادرشان را می گیرند و لی لی کنان به سمت مدرسه می روند. جلوی مدرسه ها انبوهی از والدین جمع شده اند که فرزندشان را تماشا می کنند و قربان صدقه شان می روند. ولی امروز من به مدرسه ای آمده ام که با همه مدرسه ها فرق می ...
تأثیرپذیری پروین از اندیشه های انتقادی پدر با تکیه بر کتاب تربیت نسوان
آفریده شده است که همه عمر خود را آرایش دهد پروین نیز در قصیده زن در ایران همسو با نظرگاه تربیت نسوان می گوید: از زر و زیور چه سود آنجا که نادان است زن/ زیور و زر، پرده پوش عیب نادانی نبود وی درجایی دیگر نیز در اشاره به این موضوع و تعریف خود از زن نیکو می گوید: برای گردن و دست زنِ نکو، پروین/ سزاست گوهر دانش نه گوهر الوان نویسنده تربیت نسوان با انتقاد از گفتمان مردسالار که نقش ...
اخراج از خانه
...:مینا کریمیان / نشر چشمه/ 101 صفحه پسر عزیزم، تو اخراجی یک داستان با موضوع بحران ها و مسائل دوران نوجوانی است. داستان درباره پسری است که از خانه خودش اخراج می شود. میگل نوجوان شلخته ای ست که مادرش او را به دلیل خرابکاری، نمره های افتضاخ و بی نظمی، از خانه اخراج می کند و نامه اخراجش را به طور رسمی به دست او می دهد. حکمی که مادر میگل صادر کرده بعد از سی روز ...
چرا برخی دبستانی ها اول مهر گریه می کنند؟
می شود این است که آن کودک تا به حال از خانواده اش دور نبوده و تصوری از چند ساعت زندگی بدون پدر و مادرش را ندارد. به این نوع استرس، اضطراب جدایی می گویند که همه کودکان برای اولین بار این احساس را در 18 ماهگی تجربه خواهند کرد. فرزندم! از چه چیزی می ترسی؟ حقیری درباره چرایی به وجود آمدن اضطراب جدایی در کودکان توضیح داد: پدر و مادر باید بررسی کنند که چگونه احساس امنیت را تا قبل از ...
مریم بانو ؛ روایت زنانی از جنس ایثار
می کند، مسولان سپاه از همه خانواده های رزمندگان برای رفتن رضایت می گرفت و مریم نیز به رضایت محمدرضا تن می دهد و او را در گام نهادن در مسیر همراهی می کند. زمستان از راه رسیده بود، سفیدی برف ها انگار وجود مریم را آرام می کرد. چند شبی بود مریم خواب های عجیبی می دید و در وجودش غوغایی حس می کرد، دست و دلش به کار نمی رفت و علت این همه کلافگی را هم نمی دانست. چند روزی بود که متوجه ...
شب های پرستاره در بهشت نصف جهان/ روایت حاج حسین یکتا از مردان نامدار اصفهان
ت می خواهد مردم یک شهر بهترین جوان های خودشان را بر روی دست تشییع کنند و خم به ابرو نیاورند. مقاومت در قامت مردم اصفهان و صدای حاج حسین یکتا و نوازش کلماتی که این بار از مقاومت و مجاهدت مردم اصفهان می گوید، او حرف هایش را این طور ادامه داد: به عالمی گفتند اصفهان را چه طور دیدی؟! گفت: هوای اصفهان خیلی لطیف است این از علمایش است، از سجاده های خانم هایی که تا سحر نماز می خوانن ...
8 سلبریتی هالیوودی که دلیل تصمیم خود برای بچه دار نشدن را فاش کردند
آن کرد اما او کارهای مهم زیاد دیگری برای انجام دادن دارد: من فکر می کنم که اگر بچه دار شدید خیلی مهم است که بتوانید در کنارش باشید و برایش وقت بگذارید. ولی من کارهای زیادی دارم که باید به آن ها برسم. حالا آمادگی اش را ندارم. وینونا رایدر در سال 2014 وقتی 42 سال داشت در مصاحبه ای گفت: پارسال یک بار که داشتم با پدرم حرف می زدم، پرسیدم اگر نتوانم بچه دار شوم چه می شود. او به من گفت راه های دیگری هم برای بچه دار شدن در زندگی ام دارم. در حقیقت پدر رایدر سعی داشت به دخترش یادآوری کند که هیچ نسخه ی واحدی در مورد نحوه ی زندگی کردن برای همه ی افراد وجود ندارد. منبع: روزیاتو ...
فرزندی که به جرم خوردن نوتلا از مادرش ربوده شد!
گفتگو گزاره هایی مطرح و رد می شود. حکم دادگاه هم که قرائت می شود، هیچ مورد حادی در آن ذکر نشده است. مثلاً گفته شده که این بچه برای دو روز به مهدکودک نرفته یا اینکه او لیوان آبی در دست داشته و مادرش آن را از او گرفته است این موارد را هم در مستند فهرست کرده ایم و واقعاً هیچ مورد دیگری درباره گرفتن این کودک اعلام نکرده اند. این مستندساز ادامه داد: اثبات این مدعا تنها با قرائت حکم دادگاه ...
مادر حسین اوجاقی، شهید اغتشاشات ، در این یک سال پیر شده ام
شلوغی برنمی آید. در میان جمعیت او را صدا می کنم و می گویم: حاج آقا، بگین برن روی استیج عکس بگیرند. او هم از خداخواسته همه را به بالای صحنه راهنمایی می کند. بچه ها با ذوق و شوق بالا می روند و هر جا که بزرگ ترها به آن ها می گویند می ایستند تا یک عکس دسته جمعی تر و تمیز با پدر و مادر قهرمانشان، یعنی شهید حسین اوجاقی بگیرند. چند دوربین از میان صندلی ها روی صورت های آن ها تنظیم می شود. ...
تو چه بودی یونس؟
... از منقار شیرِ واشرپوسیده، آب چکه می کرد و زنبوری تا کمر خزیده بود به حلقوم شیر و رفع عطش می کرد. پشت دیوار ها تلفنی مدام زنگ می خورد و هیچ کس نبود گوشی را بردارد، صدای زنی در رادیوی خشک شویی همراه با بخاری معطر می ریخت توی کوچه: بهار بود تو بودی و عشق بود و امید بهار رفت و تو رفتی و هرچه بود گذشت... اسد گفت: تو چه بودی تو زندگی قبلی ات؟ یعقوب گفت: من؟ اسد گفت: ها ...
دست و پایی می زنیم
تنه می خوردیم و باز بلند می شدیم و در دریای خروشان دست و پا می زدیم. کم کم از آن حال و هوای بچه کلاس اولی گریان و نگران، بیشتر و بیشتر فاصله گرفتم. اما هنوز شروع پاییز برایم با حس آن روز همراه است. همان قدر دلگیر و غمناک و همان قدر توام با دلشوره و ترس از بی پناهی و تنهایی. خیلی وقت ها خودم را که زیر ذره بین می گیرم، دگرگون شده با گذشته مشاهده می کنم. خیلی از ما وقتی به خودمان در آینه نگاه می ...
رابطه مادر شوهر با عروس 64 سانتی متری اش تیره شد
برایان ادامه داد مردم اغلب به سرش دست می کشند. یسی ادامه داد: پدر و مادرهایی هستند که جلو می آیند و به بچه هایشان می گویند که بیایند و نگاه کنند. با انگشت نشانم می دهند و این آزاردهنده است. من از کنجکاوی بچه ها بدم نمی آید، این طبیعی است، اما ناآگاهی بزرگسالان چیزی است که می تواند عصبی ام کند. ییسی که ادعا کرد در زندگی اش هرگز با یک آدم کوتاه قامت مثل خودش قرار ملاقات ...